افشاگری علیه دشمنان غدیر
افشاگرى عليه دشمنان غدير[۱]
غديريان بايد در آماده باش دائم در دفاع از غدير و تدبير برخورد با دشمنانِ آن باشند. اين يعنى در هيچ شرايطى مجاز به سهل انگارى درباره مواظبت بر حفظ حريم آن و مهلت دادن به دشمن نيستيم، البته با مراعات شرايط تقيه و موقعيت هايى كه در آن قرار مى گيريم.
اين وجوب دفاع درباره غدير نسبت به ساير اوامر الهى شديدتر است، به خاطر تقدمى كه ولايت بر ساير واجبات دارد.
امام باقرعليه السلام مى فرمايد:
بُنِىَ الاِسلامُ عَلى خَمسٍ: عَلَى الصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ الصَّومِ وَ الحَجِّ وَ الوِلايَةِ؛ وَ لَم يُنادِ بِشَىْءٍ كَما نودِىَ بِالوِلايَةِ.[۲]
اسلام بر پنج چيز بنا شده است: نماز، زكات، روزه، حج، ولايت. درباره هيچ چيزى مانند ولايت ندا داده نشده است.
در اين جا لزوم پرده بردارى از اقدامات دشمن غدير را در ۲ قسمت بيان مى كنيم.
افشاگرى غدير به نفع نسل هاى آينده
ما بايد علل و نتايج مقابله با دشمن غدير را كاملاً بدانيم و آن را احساس نماييم، تا در هر شرايطى به قدر امكانات با تمام وجود در برابر مخالفان غدير خود را نشان دهيم و دست به كار شويم و اقدام لازم را عملى سازيم.
وقتى مى بينيم نسلى كه در زمان دشمنان غدير حاضر بوده اند و حيلههاى آنان را مى دانستهاند و لمس كردهاند باز هم گول خورده اند، آيا نبايد نگران نسلهايى باشيم كه فقط داستان ضديت با غدير را شنيده اند و ممكن است مكر و حيله و تحريفات ديگرى هم به آنها افزوده شده باشد؟
آيا حق نسل هاى آينده نيست كه بدانند چه كسانى عظمتى را كه از فراز منبر غدير سر بر آسمان مى ساييد، با طناب سياه بر گردن على بن ابى طالب عليه السلام و تازيانه بر پهلوى فاطمه زهراعليها السلام در گوشه خانه نبوت محبوس كردند و به انزوا كشاندند؟
اميرالمؤمنين عليه السلام اين حقيقت را با تعجب و نگرانى چنين بيان فرموده است:
تعجب است از قومى كه مى بينند سنت پيامبرشان كم كم و دسته دسته تبديل و تغيير مى يابد و با اين همه راضى مى شوند و انكار نمى كنند، بلكه در دفاع از بدعتها غضب مى كنند و كسانى را كه ايراد بگيرند و آن را انكار كنند سرزنش مى نمايند.
سپس قومى بعد از ما مى آيند و بدعت و ظلم و از پيش خود ساخته هاى او را تابع مى شوند و بدعتهاى او را سنت و دين مى شمارند و به وسيله آنها به پيشگاه پروردگار تقرب مى جويند!![۳]
براى تشريح وظيفه اى كه در افشاگرى عليه دشمن غدير بر عهده ماست، آن را در ۵ جهت را بررسى مى كنيم.
الف . سكوت در برابر ظالمينِ به غدير ظلم است
كسى حق ندارد در برابر ظلمى كه بر غدير رفته ساكت بماند. اين لزوم دفاع بر اين اساس است كه در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله غدير به عنوان چراغراه ابدى مسلمين به دست آن حضرت روشن شد و درخشيد.
پيامبرِ مسلمانان در حالى چشم از جهان فروبست كه نورافكنى به بزرگى غدير را به دست آنان سپرده بود، و فراتر از آنچه براى هدايت لازم داشتند برايشان فراهم كرده بود.
با اين پيشينه، مى بينيم عده اى با نام سقيفه جرئت اقدام بر ضد غدير را به خود دادند، و براى خاموش كردن نور آن آتش بپا نمودند و از شمشير و تازيانه و سيلى و لگد استفاده كردند.
آنان در مقابله با غدير به كجراهه و بيراهه اكتفا نكردند و مسلمين را به سير قهقرايى و عقبگرد وادار كردند، و بازگشت به جاهليت را براى آنان تدارك ديدند، چنانكه اميرالمؤمنين عليه السلام اين مؤسسين پايه هاى ضد غدير را معرفى كرده مى فرمايد:
آنان همان كسانى هستند كه پيامبرصلى الله عليه وآله آنان را (در رؤيا) بر منبرش ديد كه امتش را به صورت قَهقَرى به عقب برمى گردانند. ده نفر از آنان از بنى اميه اند و دو نفر كه اين پايه را براى آنان پى ريزى كرده اند، و گناهان امت بر عهده آن دو است.[۴]
آيا اين ظلم نيست كه به افشاگرى درباره جنايات كسانى نپردازيم كه در حق همه مسلمانان بلكه همه انسانها ظلم كرده اند؟
آيا سكوت در مقابل آنان جايز است تا راه باطل خود را حق جلوه دهند و مظلوم نمايى كنند، و از غدير و غديريان طلبكار هم باشند كه چرا در مقابل پيشبرد اهداف سقيفه سنگ اندازى مى كنيد؟!!
ب . بى تفاوتى با دشمنان غدير، هرگز!
معتقدان به غدير بايد بدانند كه غديرى بودن با بىتفاوتى نسبت به دشمنانش مساوى با پنبه كردن رشته هاى اعتقاد به ولايت است. اين را از پيامبرمان آموخته ايم كه با معرفى دشمنان در خطبه غدير و برخورد شديد با آنان - به خصوص با خط نفاق - به همه آموخت كه اسلام نسبت به مخالفان غدير بى تفاوت نيست!
پيامبرصلى الله عليه وآله به صراحت تصميم خود بر قتل امضا كنندگان صحيفه و توطئه گرانى چون معاويه را در غدير بر زبان آورد، تا به نسلهاى آينده اسلام بفهماند كه بازيگران با سرنوشتِ مسلمانان مستحق قتل هستند.
در حقيقت آن حضرت با افشاگرى خود دو پايه اعتقادى «تَوَلّى» و «تَبَرّى» را پايه گذارى كرد.
اگر غدير عملى مى شد و اميرالمؤمنين عليه السلام خلافت را به دست مى گرفت، نسبت به منافقان همزيستى مسالمت آميز نشان نمى داد و آنان را از صحنه اجتماع مسلمين ريشه كن مى كرد، و اين همان چيزى بود كه منافقين از آن وحشت داشتند.
ج . پرده بردارى از بزرگترين ظلم به غدير!
افشاگرى بر عليه غاصبين حق غدير از آنجا نشأت مىگيرد كه بايد براى بشريت روشن شود در سقيفه چه ظلم بزرگى در حق انسانها روا شده است.
تمام مظالم و خرابى هاى صدر اسلام تا امروز، نتيجه آن ظلمى است كه بر غدير و به على عليه السلام روا داشته شد. هر بد و بدى در اين جهان مطرح است به سبب همان ظلم بزرگى است كه در حق غدير اعمال شد، و كسانى باعث آن هستند كه حق على عليه السلام را غصب نمودند.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
وَ اللَّهِ ما اُهريقَت مِحجَمَةٌ مِن دَمٍ وَ لا قُرِعَت عَصاً بِعَصا وَ لا غُصِبَ فَرجُ حَرامٍ وَ لا اُخِذَ مالٌ مِن غَيرِ حِلِّهِ، اِلاّ وِزرُ ذلِكَ فى اَعناقِهِما مِن غَيرِ اَن يَنقُصَ مِن اَوزارِ العالَمينَ شَىءٌ.
به خدا قسم، به اندازه خون حجامتى به ناحق ريخته نمى شود و عصايى بر عصايى زده نمی شود (كه كنايه از درگيرىهاى مردم است) و زنايى صورت نمى گيرد و مالى به عنوان غير حلال از كسى گرفته نمى شود، مگر آنكه وزر و وبال آن بر گردن آن دو نفر است، بدون آنكه از گناه جهانيان چيزى كم شود.[۵]
اگر به غديريان گفته شود: اهل دسيسه بالاخره اهداف خود را عملى كردند، چه پيامبرصلى الله عليه وآله برنامه هاى غدير را به انجام مى رساند و چه نمى رساند. پس چه فايده اى در اين برنامه بود؟
۳ جواب براى اين سؤال، ما را متوجه برنامه هاى دقيق الهى در ابلاغ غدير مى نمايد:
اولاً: خداوند اسلام را كامل كرد، و آنچه اراده كرد بود بدون نقصى براى بشريت فرستاد، چه مردم بپذيرند و چه نپذيرند.
ثانياً: خداوند حجت خود را تمام كرد تا مردم نگويند: چرا دين ناقصى فرستاده اى؟! اگر دين كامل بود ما هم در اطاعت كامل بوديم.
چنان كه در دعاى ندبه مى فرمايد:
«لاَن لايَقولَ اَحَدٌ: لَولا ... اَقَمتَ لَنا عَلَماً هادياً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِن قَبلِ اَن نَذِلَّ وَ نَخزى»:[۶]
«تا كسى نگويد: چه مى شد اگر براى ما علامت هدايت كننده اى مى فرستادى، تا از آيات تو پيروى مى كرديم قبل از آنكه ذليل و خوار شويم».
ثالثاً: خداوند پايه اصيل غدير براى همه نسلها تا قيامت گذاشت.
بنابراين اگر اكثريت مردم با پيروى نكردن از غدير بى لياقتىِ خود را نشان دادند، نبايد حق اقليتى كه فقط در جستجوى راه حق هستند ناديده گرفته شود. خدا و رسول راه را براى هر نسلى در هر زمانى براى رسيدن به غدير هموار كردند، تا در هر زمانى بتوانند راه حق را پيدا كنند.
بعد از اين اگر از غديريان بپرسند: ما در شرايطى هستيم كه سقيفه غالب شده و اهداف خود را در اكثريتى از مسلمين پيش برده است. پس دفاع ما از غدير چه فايده اى دارد؟
۳ پاسخ پرمحتوا براى اين سؤال گوش هاى از اسرار آن را روشن مى كند:
اولاً: اگر دفاع نمى كرديم اصل مكتب تشيع و اعتقاد به امامت زير سؤال مى رفت! همين كه كسانى دفاع مى كنند مكتب را نجات مى دهند.
ثانياً: وقتى كسانى در مقابل غاصبين ايستاده و از حق غدير دفاع مى كنند بدين وسيله ثابت مى كنند كه غاصبين محكوماند، ولى اگر دفاع نبود دشمنان غدير سكوت طرف مقابل را حجتى به نفع خود قرار مى دادند و كم كم آن را از مستندات خود قرار مى دادند.
ثالثاً: نسلهاى بعدى كه در عددهاى ميليونى خط غدير را دنبال كرده و پيرو علىعليه السلام بوده و هستند و خواهند بود، مرهون مدافعينِ غدير هستند، كه نگذاشتند چراغ غدير با اباطيل سقيفه خاموش شود.
د . واكسينه غديريان در برابر دشمنان
چرا در شرايط حساس خطابه غدير كه انتظار مىرفت پيامبرصلى الله عليه وآله به هيچ عنوان متعرّض موضوعات مسئله برانگيز نشود، به افشاى اقدامات منافقين و خطابهاى غليظ با آنان پرداخت؟
چرا به صراحت امامان ضلالت را ياد كرد و حتى كلمه «اصحاب صحيفه» را از فراز منبر غدير - نه فقط براى مخاطبينش - كه به گوش نسلها رسانيد؟
چرا آن حضرت سعى نكرد با مثبت نشان دادن وضعيت جامعه اسلامى، مردم را به آيندهاى غرور آفرين دلخوش كند؟
پاسخ آن است كه اهداف پيامبرصلى الله عليه وآله را بايد در ابديت اسلام دانست، و بقاى قلبهايى كه با خدا و دين خدا پيوند مى خورند. بايد نسل هاى اسلام را متوجه كرد كه چه آينده اى در انتظار آنان است.
بايد مسلمانان بدانند كه پيامبرِ رنج كشيده آنان - پس از بيست و سه سال زحمت - در چه بحرانى توانست مراسم غدير را اجرا كند. بايد مردم را از پشت پرده اعمال منافقين در غدير آگاه نماييم تا از تولد پديده شومى به نام «سقيفه» پس از پيامبرصلى الله عليه وآله متحير نشوند.
اين اقدام نوعى واكسينه جامعه اسلامى است، كه متوجه باشند نسل اول اسلام در كدام جامعه بودند و با چه مسايلى دست و پنجه نرم كردند، و غدير در چه شرايطى اعلام شد.
مسلمانان بايد بدانند كه چه لكه هاى ننگ پاك نشدنى از دشمن غدير يعنى سقيفه بر دفتر اعتقادشان مانده، كه اگر آنها را تشخيص ندهند دامان خودشان را هم خواهد گرفت.
بنابراين افشاگرى يك ضرورت اعتقادى و واجب دينى و وظيفه اسلامى براى غديريان با هدف ضد ضربه و مقاوم نمودن جامعه مسلمانان در برابر دشمنانِ اعتقادى است.
امام باقرعليه السلام مى فرمايد:
مَن لَم يَعرِف سوءَ ما اُتِىَ اِلَينا مِن ظُلمِنا وَ ذِهابِ حَقِّنا وَ ما رُكِبنا بِهِ فَهُوَ شَريكُ مَن اَتى اِلَينا فيما وُلّينا بِهِ.[۷]
كسى كه معرفت نداشته باشد برنامه هاى سوئى را كه نسبت به ما روا داشته شده، از مظلوميت ما و بردن حق ما و آنچه بر سر ما آمده، چنين كسى با آنان كه اين مصائب را درباره ما مرتكب شده اند شريک است.
اين شريك بودن بدان معناست كه وقتى يك دوستِ غدير خبر از ظلمها ندارد ممكن است نسبت به دشمنان نظر مثبت پيدا كند، و به اين صورت خود را داخل گروه آنان نمايد و طبعاً شريك جرم آنان شود.
افشاگرى صاحبان غدير عليه دشمنان
با نگاهى به افشاگرىهاى پيامبر و امامان غديرعليهم السلام درباره دشمنانِ آن و روشنگرىهاى آنان درباره معارف غدير، مى فهميم كه آگاه ساختن نسلهاى مسلمين در اين زمينه بزرگترين خدمت به آنان در اعتقاد و عملشان است، همان گونه كه صادقانه ترين و دلسوزانه ترين شيوه براى نجات غرق شدگان در گرداب سقيفه است.
اولين گام در اين باره را خود پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير برداشت.
هنوز مخالفى براى غدير شناخته نشده آن حضرت پيشاپيش ۱۵ فراز از خطبه را صريحاً به دشمنان غدير اختصاص داد، گذشته از فرازهايى كه تلويحاً به مخالفان اشاره داشت:
۱ . مَلعونٌ مَن خالَفَهُ.هر كس با او مخالفت كند ملعون است.
۲ . لَن يَتوبَ اللَّهُ عَلى اَحَدٍ اَنكَرَ وِلايَتَهُ وَ لَن يَغفِرَ لَهُ ، حَتماً عَلَى اللَّهِ اَن يَفعَلَ ذلِكَ بِمَن خالَفَ اَمرَهُ وَ اَن يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُكراً اَبَدَ الآبادِ وَ دَهرَ الدُّهورِ . فَاحذَروا اَنْ تُخالِفوهُ ، فَتَصلوا ناراً وَقودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَةُ اُعِدَّت لِلكافِرينَ .
هر كس ولايت او را انكار كند خداوند هرگز توبه اش را نمى پذيرد و او را نمى بخشد. حتمى است بر خداوند كه با هر كس با او مخالفت نمايد چنين كند و او را به عذابى شديد تا ابديت و تا آخر روزگار معذب نمايد.
پس بپرهيزيد از اينكه با او مخالفت كنيد و گرفتار آتشى شويد كه آتشگيره آن مردم و سنگها هستند و براى كافران آماده شده است.
۳ . مَن شَكَّ فى شَىءٍ مِن قَولى هذا فَقَد شَكَّ فى كُلِّ ما اُنزِلَ اِلَىَّ ، وَ مَن شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الاَئِمَّةِ فَقَد شَكَّ فِى الكُلِّ مِنهُم ، وَ الشّاكُّ فينا فِى النّارِ .
هر كس در چيزى از اين گفتار من شك كند در همه آنچه بر من نازل شده شك كرده است، و هر كس در يكى از امامان شك كند در همه آنان شك كرده است، و شك كننده درباره ما در آتش است.
۴ . مَلعُونٌ مَلعُونٌ ، مَغضُوبٌ مَغضُوبٌ مَن رَدَّ عَلَىَّ قَولى هذا وَ لَميُوافِقهُ .
ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است كسى كه اين گفتار مرا ردّ كند و با آن موافق نباشد.
۵ . اتَّقوا اللَّهَ اَن تُخالِفوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعدَ ثُبوتِها.
از خدا بترسيد كه با على مخالفت كنيد و در نتيجه قدمى بعد از ثابت بودن آن بلغزد.
۶ . اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ وَ الْعَن مَن اَنكَرَهُ وَ اغضِب عَلى مَن جَحَدَ حَقَّهُ .
خداوندا دوست بدار هر كس على را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس على را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس على را يارى كند و خوار كن هر كس على را خوار كند، و لعنت نما هر كس على را انكار كند و غضب نما بر هر كس كه حق على را انكار نمايد.
۷ . مَن لَميَأتَمَّ بِهِ وَ بِمَن يَقومُ مَقامَهُ مِن وُلدى مِن صُلبِهِ اِلى يَومِ القيامَةِ وَ العَرضِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاولئِكَ الَّذينَ حَبِطَت اَعمالُهُم.
هر كس اقتدا نكند به او و به كسانى كه جانشين او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قيامت و روز رفتن به پيشگاه خداوند عز و جل، چنين كسانى اعمالشان در دنيا و آخرت از بين رفته است.
۸ . اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَد جَعَلَنا حُجَّةً عَلَى المُقَصِّرينَ وَ المُعانِدينَ وَ المُخالِفينَ وَ الخائِنينَ وَ الآثِمينَ وَ الظّالِمينَ وَ الغاصِبينَ مِن جَميعِ العالَمينَ.
خداوند عز و جل ما را بر كوتاهى كنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهكاران و ظالمان و غاصبان از همه عالميان حجت قرار داده است.
۹ . وَ سَيَجعَلونَ الاِمامَةَ بَعدى مُلكاً وَ اغتِصاباً ، اَلا لَعَنَ اللَّهُ الغاصِبينَ المُغتَصِبينَ.
به زودى امامت را بعد از من به عنوان پادشاهى و با ظلم و زور مىگيرند. خداوند غاصبين و تعدى كنندگان را لعنت كند.
۱۰ . اَلا اِنَّ اَعداءَهُم هُمُ السُّفَهاءُ الغاوونَ اِخوانُ الشَّياطينِ، يوحى بَعضُهُم اِلى بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُروراً.
بدانيد كه دشمنان ايشان سفهاء گمراه و برادران شياطيناند، كه اباطيل را از روى غرور به يكديگر مى رسانند.
۱۱ . اَلا اِنَّ اَعداءَهُمُ الَّذينَ يَصلَونَ سَعيراً.
بدانيد كه دشمنان اهل بيت كسانىاند كه به شعله هاى آتش وارد مى شوند.
۱۲ . اَلا اِنَّ اَعداءَهُمُ الَّذينَ يَسمَعونَ لِجَهَنَّمَ شَهيقاً وَ هِىَ تَفورُ وَ يَرَونَ لَها زَفيراً.
بدانيد كه دشمنان ايشان كسانىاند كه از جهنم در حالى كه مى جوشد صداى وحشتناكى مى شنوند و شعله كشيدن آن را مى بينند.
۱۳ . اَلا اِنَّ اَعداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّهُ فيهِمْ: «كُلَّما دَخَلَت اُمَّةٌ لَعَنَت اُختَها حَتّى اِذَا ادّارَكوا فيها جَميعاً قالَت اُخريهُم ِلاوليهُم رَبَّنا هؤُلاءِ اَضَلّونا فَآتِهِم عَذاباً ضِعفاً مِنَ النّارِ ، قالَ لِكُلٍّ ضِعفٌ وَ لكِن لا تَعلَمونَ».
بدانيد كه دشمنان ايشان كسانىاند كه خداوند درباره آنان فرموده است:
«هر گروهى كه داخل(جهنم) مىشوند همتاى خود را لعنت مى كنند، تا آنكه همه آنان در آنجا به يكديگر بپيوندند آخرين آنان با اشاره به اولين آنان مى گويند: پروردگارا، اينان ما را گمراه كردند؛ پس عذاب دو چندان از آتش به آنان نازل كن. خدا مى فرمايد: براى هر دو گروه عذاب مضاعف است ولى شما نمى دانيد».
۱۴ . اَلا اِنَّ اَعداءَهُمُ الَّذينَ قالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:«كُلَّما اُلقِىَ فيها فَوجٌ سَأَلَهُم خَزَنَتُها اَلَم يَأتِكُم نَذيرٌ ، قالوا بَلى قَد جاءَنا نَذيرٌ فَكَذَّبنا وَ قُلنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَىءٍ ، اِن اَنتُم اِلاّ فى ضَلالٍ كَبيرٍ ، وَ قالوا لَو كُنّا نَسمَعُ اَو نَعقِلُ ما كُنّا فى اَصحابِ السَّعيرِ ، فَاعتَرَفوا بِذَنبِهِم فَسُحقاً ِلاَصحابِ السَّعيرِ».
بدانيد كه دشمنان ايشان كسانىاند كه خداوند عز و جل مى فرمايد:
«هر گاه گروهى را در جهنم مىاندازند خزانه داران دوزخ از ايشان مىپرسند: آيا ترسانندهاى براى شما نيامد؟
مىگويند: بلى، براى ما نذير و ترساننده آمد ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم: خداوند هيچ چيز نازل نكرده است، و شما در گمراهىِ بزرگ هستيد. و مىگويند: اگر مىشنيديم يا فكر مىكرديم در اصحاب آتش نبوديم. به گناه خود اعتراف كردند، پس دور باشند اصحاب آتش».
۱۵ . يُهلِكُ اللَّهُ مَن غَدَرَ وَ يَرحَمُ مَن وَفى . «فَمَن نَكَثَ فَاِنَّما يَنكُثُ عَلى نَفسِهِ».
خداوند بيعت شكنان را هلاك و وفاداران را مورد رحمت قرار مى دهد، و هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است.
منبع
غدير و دشمنان؛ مرور فوری، تألیف: محمد باقر انصاری.