امام زمان حجت خداوند
کلمه «حُجه» - به ضم حاء- در اصل لغت عرب به معنای دلیل و راهنمایی است که مبین و راهنمای به سوی مقصد مستقیم باشد؛ مثلاً اگر انسان بخواهد به سوی مقصدی که در نظر دارد حرکت کند و راه را نداند محتاج به دلیل و راهنما است که راه مستقیم را به او نشان دهد تا در اسرع اوقات به مطلوب برسد. عرب چنین چیزی را دلیل و حجت میگوید.
پس اگر انسان در بیابانی که راه تشخیص نیست بدون راهنما به حرکت ادامه دهد دور از عقل است؛ چون ممکن است مواجه با خطر شود و در نتیجه جان و مال او در معرض تلف قرار گیرد. اما اگر از راهنما استفاده کند به سلامت و در اسرع وقت به مقصد میرسد. حال اگر شخصی بر خلاف دستور عقل، بدون دلیل و راهنما راه بیابان را در پیش گرفت و دچار خطر شد نباید کسی را ملامت کند؛ بلکه باید خود را سرزنش کند که چگونه چنین عملی از او سرزده است. این مطلب نیازی به استدلال ندارد.
پس این چنین است حرکت به سوی کمال در سیر و سلوک معنوی، که شخص برای رسیدن به مقصد محتاج راهنما است تا او را به راه راست هدایت کرده و از خطرات و آفاتی که بر سر راه است در امان بدارد. این چنین راهنمایی را در لسان شریعت «حجت» گویند.
خداوند در هر عصر و زمانی برای بشر راهنمایان دینی قرار داده و انسانها را مأمور ساخته تا بدون هیچ قید و شرطی از دستورات آنان پیروی کنند و کمال انسانی خویش را دریابند و سعادت دنیا و آخرت را به دست آورند که این حجت نبیّ و بعد از نبیّ، وصیّ میباشد. پس انبیا و اوصیا حجتهای الهیه حق اند که به مقتضای زمان، در طول تاریخ برای ارشاد و هدایت بشر از طرف خداوند متعال فرستاده شدهاند.
همچنین در هیچ زمانی جامعه از وجود حجت خالی نبوده و نخواهد بود؛ چون ملاک احتیاج بر حجت همیشه در هر جامعهای موجود است و آن عبارت است از ندانستن طریق عبودیت و بندگی و جهل به اخلاق و احکام الهی است. مضافاً بر اینکه وجود حجت از نظر تکوین نگهدارندهٔ زمین و آسمان و بالاخره موجب بقای عالم است.
چنانکه امام صادق علیه السلام میفرماید: لولا الحجة لساخت الارض باهلها. اگر حجت الهی نبود، زمین به همراه اهلش از بین میرفت.
بنابراین باید گفت وجود حجت در هر زمان و دورانی موجب بقای دین و دنیا است. علاوه بر این، اگر حجت بر مردم تمام نشود چگونه خداوند متعال فردای قیامت معصیت کاران و کافران را به جهنم، و نیکوکاران را به بهشت ببرد؟ آیا شخص کافر و عاصی نخواهد گفت؛ خدایا! من دین را نمیدانستم، تو هم راهنما برای من نفرستادی تا مرا ارشاد کند. در نتیجه به او عقل داد که حجت باطن است و انبیا و اوصیا را فرستاد که از آنها به حجت ظاهر تعبیر میشود. خداوند هم در قرآن میفرماید:
رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ کانَ اللَّهُ عَزیزاً حَکیما
؛[۱]
پیامبرانی که بشارتگر و هشداردهنده بودند، تا برای مردم، پس از [فرستادن] پیامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتی نباشد، و خدا توانا و حکیم است.
رسولانی بشارت دهنده و ترساننده اند تا از آن پس مردم را بر خدا حجتی نباشد و خداوند آگاه به مصالح است.
و در جای دیگر میفرماید:
قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعین
[۲]بگو: خاص خداوند است دلیل محکم و رسا، اگر میخواست همگی شما را هدایت میکرد.
حال که معنای حجت معلوم شد و دانستیم که حجت برای چیست و فلسفه وجود او کدام است و دنیا نمیتواند حتی لحظهای از وجود حجت خالی باشد، باید دانست که این مقام در خور هر کس نیست و فقط افراد خاصی شایستگی و لیاقت احراز این مقام را داشته و دارند.
حجت خدا باید در تمامی کمالات انسانی بی نظیر باشد. علاوه بر آن، باید دارای مقام عصمت باشد؛ چون غیر از معصوم نمیتواند حجت حق باشد؛ لذا حجت اول، حضرت آدم ابوالبشر علیه السلام و حجت آخر، امام دوازدهم حضرت حجت بن الحسن العسکری علیه السلام است و بعد از او حجت دیگری نخواهد آمد و از نسل بشر هم اثری باقی نخواهد ماند.[۳]