پرش به محتوا

فروبرنده روز در شب و شب در روز

از ویکی غدیر

فروبرنده روز در شب و شب در روز از جمله صفات به‌کار رفته برای خداوند توسط پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر که نشانه‌ای از اهمیت شب و روز در نظام آفرینش عالم قلمداد شده است.

پروردگارِ جهان شب و روز را از جمله مهم‌ترین پدیده‌ها قرار داده است. حدود نود مرتبه لفظ «لیل» (شب) و بیش از پنجاه مرتبه کلمهٔ «نهار» (روز) را در کتابش ذکر کرده است.

اهمیّت موضوع شب و روز تا آن حد است که قرآن در آیات متعدّدی به این دو سوگند یاد می‌کند؛ چه بسا دلیل این که رسول خدا صلی الله علیه و آله در خطبهٔ غدیر با اقتباس از قرآن کریم دو جمله در این باره آورده است، اهتمام به این مسئله و متذکّر ساختن مردم باشد.

اهمیت شب و روز در نظام آفرینش

برای تفسیر این فقره از خطبه غدیر برخی محققان به اهمیت شب و روز در نظام آفرینش پرداخته‌اند:[۱] پروردگارِ جهان شب و روز را از جمله مهم‌ترین پدیده‌ها قرار داده است. حدود نود مرتبه لفظ «لیل» (شب) و بیش از پنجاه مرتبه کلمهٔ «نهار» (روز) را در قرآن ذکر کرده است.

خداوند شب و روز را به‌عنوان یکی از آیات و نشانه‌های وجود خود معرفی کرده است: هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فیهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُون؛ اوست کسی که برای شما شب را قرار داد تا در آن بیارامید و روز را روشن [گردانید]. بی‌گمان، در این [امر] برای مردمی که می‌شنوند نشانه‌هایی است(یونس:۶۷).

اهمیّت موضوع شب و روز تا آن حد است که قرآن در آیات متعدّدی به این دو سوگند یاد می‌کند؛ چه بسا دلیل این که رسول خدا صلی الله علیه و آله در خطبهٔ غدیر با اقتباس از قرآن کریم دو جمله در این باره آورده است، اهتمام به این مسئله و متذکّر ساختن مردم باشد. از میان این موارد به این آیات اشاره شده است:

  • وَ اللَّیْلِ اِذا یَغْشی۱وَ النَّهارِ اِذا تَجَلّی۲؛ سوگند به شب آنگاه که جهان را در خود فرو پوشد و سوگند به روز آنگاه که آشکار شود(لیل:۱ و ۲)
  • وَ اللَّیْلِ إِذْ أدْبَرَ۳۳وَ الصُّبْحِ إِذا أسْفَرَ۳۴؛ سوگند به شب هنگامی که پشت کند (و رو به‌سوی روشنایی رود) و سوگند به صبح هنگامی که چهره بگشاید (و با روشنایی خود لبخند حیات زند)(مدثر:۳۳ و ۳۴)
  • وَ الّلیْلِ اِذا عَسْعَسَ۱۷وَ الصُّبْحِ اِذا تَنَفَّس۱۸؛ قسم به شب هنگامی که پشت کند و به آخر رسد و قسم به صبح هنگامی که تنفس کند (و با نفس عمیقش روح حیات در کالبد همه موجودات بدمد)(تکویر:۱۷ و ۱۸)

شب و روز نشانه قدرت پروردگار

بر اساس تحلیل برخی محققان، شب و روز در این جمله از خطبه غدیر نشانه قدرت پروردگار برشمرده شده است: «ولوج» یعنی چیزی در چیزی فرورفتن و فروبردن. به دوست و رفیق خیلی صمیمی که محبّتش در درون انسان واردشده «ایلاج» و «وَلیْجه» می‌گویند.

یُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ؛ خداوند متعال روز را در شب فرو می‌برد(فاطر:۱۳) قرآن کریم کتاب وحی و آسمانی است، ولی با زبان مردم صحبت می‌کند. اصطلاحات و تعبیرات قرآن، تعبیرات معمولی است که انسان را به خدای خالق و آفریننده و به حقایقی که پیرامون اوست تذکّر دهد؛ مثلاً قرآن به انسان نمی‌گوید اتم را بشکاف یا این‌که چشم انسان را تجزیه و تشریح کن؛ ولی قرآن و دین برای همه آمده و به همه تذکر می‌دهد. همین شب و روزی که بسیار ساده از کنارش می‌گذرند، آیتی است که خدا شب را در روز و روز را در شب فرومی‌برد.

همان‌طور که شب هست، یک‌مرتبه روز می‌شود و همان‌طور که روز است، شب می‌شود. این ایلاج و فروبردن، نکتهٔ دیگری هم دارد. عُمق روز، شب می‌شود و عُمق شب، روز می‌شود. شب و روز که تغییر می‌کنند، فقط یک چادر و پرده و چتر تغییر نمی‌کند، بلکه ماهیت و تمام وجود و آفرینش تغییر می‌کند.

قدرتی که بتواند این تاریکی را به این روشنی و این روشنی را به این تاریکی تبدیل کند، قدرت فوق‌العاده‌ای است که نتیجه‌اش می‌شود لَهُ الْحَمْدُ وَ بِیَدِهِ الْخَیر؛ ستایش برای او و خیر در دستان اوست این قدرت نشان می‌دهد تمام موجودات اطراف انسان، تحت قدرت خدا هستند که می‌تواند این عوامل را تغییر دهد.

حسن مصطفوی (درگذشت: ۱۳۸۴ش)، مفسر قرآن و لغوی، درباره معنای واژه «یولج» چنین می‌گوید:

«اصل واحد در ماده، ورود در محیطِ چیزی است، در حالی که متّصل به آن می‌باشد. این در حالی است که «ورود» یعنی فرود آمدن به محیط چیزی و در مقابل آن «صدور» است و «دخول»، ورود به محیطی است که آن را در بر می‌گیرد و احاطه می‌کند و در مقابل آن «خروج» است؛ بنابراین «ولوج» همان ورود است در حالی که به آن چیز چسبیده است و این معنا حدّ فاصل بین ورود و دخول است و مرتبه‌ای است بعد از ورود با تحقّق چسبیدن. در آیهٔ ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ(حج:۶۱)، تعبیر به ایلاج اشاره دارد به این که هر کدام از شب و روز در حالی که متصل به هم هستند، وارد هم می‌شوند. مراد در آیه داخل‌شدن هر کدام در محیطی که آنها را دربردارد و احاطه کند نیست، بلکه نظر به مطلق ورود و اتصال می‌باشد. تحقّق مفهوم ورود به‌سبب آشکارشدن سستی و شکستگی تدریجی در هر کدام می‌باشد تا این که منجر به تقویت و تکوین دیگری می‌گردد. و این لطافت تعبیر با استفاده از این ماده را می‌رساند.[۲]

آفرینش شب و روز در توحید مفضل

گفته شده که به‌تحقیق این نظم و تدبیر را جز خداوند مقتدر نمی‌تواند مهیّا گرداند. روزها پس از شب‌ها می‌آیند و با آهنگ خاصّی در جریان طیّ میلیون‌ها سال قرار گرفته‌اند، ساعت آنها حتّی لحظه‌ای دچار اختلال نمی‌شود.

در حدیث معروف توحید مفضّل چنین آمده که امام صادقعلیه السلام می‌فرماید: ای مفضّل! در اندازهٔ شب و روز و اینکه به مصلحت مردم چنین تدبیر شده نیک بیندیش. [غالباً] ساعات شب یا روز به بیش از پانزده ساعت نمی‌رسد.

به‌درستی اگر طول روز صد یا دویست ساعت بود چه می‌شد؟ آیا در این صورت، تمام جانداران از انسان تا گیاه و حیوان نابود و بی‌جان نمی‌گشتند؟ اینکه حیوان و انسان نابود می‌گشتند به‌خاطر آن است که در طول این مدت نه حیوان از چریدن و حرکت دست برمی‌داشت و نه آدمی از کار و کوشش کناره می‌گرفت و این کار به هلاکتشان ختم می‌گشت. و اینکه گیاه و رویندگان خشک می‌شدند به‌خاطر آن است که نور مستمرّ و مداوم خورشید و حرارت یک سره آن آنها را خشک و نابود می‌کرد و می‌سوزانید.

شب نیز چنین است: اگر یکسره ادامه داشت یا از این زمان می‌گذشت حیوانات از حرکت و تلاش و طلب معاش و روزی بازمی‌ماندند تا از گرسنگی بمیرند. گیاهان نیز حرارت طبیعی خود را از دست می‌دادند و فاسد و گندیده می‌شدند. و تو برخی از گیاهان را دیده‌ای که به دور از خورشیدند و چنین نابود می‌شوند.[۳]

یک سؤال و پاسخ امام رضا علیه السلام به آن

ممکن است سؤالی برای بعضی افراد پیش بیاید، به این عنوان که کدام یک از شب و روز «در وجود» پیشی گرفته‌اند؟ جواب این سؤال از سوی اهل بیت علیهم السلام پاسخ داده شده است:

روزی امام رضا علیه السلام به مجلس مأمون که فضل بن سهل ذو الرّیاستین هم در آن بود حاضر شد. در این مجلس گفت‌وگو از شب و روز و اینکه کدامیک پیش از دیگری آفریده شده به‌میان آمد و ذو الرّیاستین مسئله را از آن حضرت پرسید.

حضرت فرمود: میل داری پاسخت را از قرآن بدهم یا طبق محاسبات خودت؟ گفت: ابتدا از حساب پاسخم فرمایید! فرمود: آیا عقیده شما بر این نیست که سرطان طالع دنیا بود و ستارگان در شرف خود بودند؟ گفت: آری، فرمود: پس باید «زحل» در «میزان» و «مشتری» در «سرطان» و «مرّیخ» در «جدی» و «زهره» در «حوت» و «ماه» در «ثور» و «خورشید» در میان آسمان در «حمل» بوده باشد؟ و این وضعیّت جز در روز نخواهد بود.

پرسید: پس جوابش از قرآن چه؟ امام علیه السلام فرمود: این آیه: لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ؛ نه خورشید را سزد که ماه را دریابد و نه شب بر روز پیشی‌گیرنده است(یس:۴۰) یعنی: روز پیش از شب بوده است.[۴]

پانویس

  1. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۳۲۶–۳۲۷.
  2. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏۱۳، ص۱۹۷.
  3. شگفتی‌های آفرینش، ص۱۲۷.
  4. عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۱۴۷–۱۴۸.

منابع

  • التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌؛ حسن مصطفوی، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
  • شرح خطبه غدیر؛ محمدرضا شریفی، اصفهان: انتشارات نورالحیات، ۱۴۴۶ق.
  • شگفتی‌های آفرینش (توحید مفضل از زبان امام صادق علیه السلام)؛ ترجمه و نگارش: نجفعلی میرزایی، قم: انتشارات هجرت، ۱۳۷۷ش.
  • عیون اخبار الرضا علیه السلام؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، تحقیق: مهدی لاجوردی، تهران: انتشارات جهان، بی‌تا.