بنی اسرائیل و غدیر

بنی‌اسرائیل و غدیر واجد مطالبی درباره مشابهت برخورد قوم حضرت موسی علیه السلام با او و برخورد مسلمانان صدر اسلام با رخداد غدیر و تشابه عيد غدير با اعياد بنى ‏اسرائيل است.

در مورد اول، نحوه برخورد اکثریت با حقیقت غدیر مشابه برخورد قوم موسی علیه السلام با او دانسته شده است؛ اکثریت آنان در حالی که حقیقت نبوت موسی علیه السلام برایشان روشن بود، به سادگی به بت‌پرستی دوباره کشیده شدند. این موضوع نشان‌دهنده سقوط ارزش اکثریت دانسته شده است.

همچنین در حدیثی از امام صادق‏ علیه السلام آمده است: انبياء بنى‏‌اسرائيل روزى را كه جانشينِ بعد از خود را تعيين مى‏‌كردند عيد قرار مى‏‌دادند. «عید غدیر» هم روزى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله امیرالمؤمنین‏ علیه السلام را براى مردم منصوب فرمودند.

برخورد مسلمانان با غدیر مشابه برخورد قوم حضرت موسی علیه السلام با او

نحوه برخورد اکثریت با حقیقت غدیر مشابه برخورد قوم موسی علیه السلام با او دانسته شده است: حضرت موسی‏ علیه السلام مسايل مختلفى با قوم خود داشت كه آنان در هر يک سقوط ارزش اکثریت را بيشتر به نمايش مى‏‌گذاشتند، تا آنجا كه به مردم فرمودند:  يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِى وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّى رَسُولُ اللَّه إِلَيْكُمْ؛ اى قوم، چرا مرا اذيت می‌كنيد در حالى كه می‌دانيد من فرستاده خدا به‌سوى شمايم  (صف:۵).

يكى از آن مراحل حساس اين بود كه بعد از آن همه تلاشِ حضرت موسى‏ عليه السلام براى اصلاح ساختار اعتقادى بنى‏‌اسرائيل، به مجرد مشاهده بت‌پرستان تقاضاى بت كردند:   وَ جاوَزْنا بِبَنِى إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ، قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ؛ بنى‌اسرائيل را از دريا عبور داديم آنان به قومى رسيدند كه در برابر بتان كُرنش مى‏‌كردند. گفتند: اى موسى، براى ما هم خدايى (بُتى) قرار ده همان‌گونه كه آنان بت‏‌هايى دارند؛ فرمود شما قومى هستيد كه جهل مى‏‌ورزيد  (اعراف:۱۳۸).

مسئله پرستش گوساله و کار سامری مرحله عجيب‏‌ترى بود كه نشان داد مردم با غیبت پيامبرانشان چگونه باطن خود را بروز مى‏‌دهند و اين اکثریتِ به ظاهر تسلیمِ اوامر خدا و رسول، چگونه به طور ناگهانى به كفر باز مى‏‌گردند:   وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ، أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً، اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ؛ قوم موسى بعد از او از زيورهايشان تنديس گوساله‌اى ساختند كه بانگ مى‌كرد. آيا نمى‌بينند كه آن گوساله با آنها سخن نمى‌گويد و ايشان را به هيچ راهى هدايت نمى‌كند؟ آن را به خدايى گرفتند و بر خود ستم كردند.  (اعراف:۱۴۸).

آنچنان که دیده می‌شود خداوند به تعمدِ آن اكثريت در رجوع به بت‌پرستى، جهالت و عدم تفكر آنان در چنين انتخابى و نهايتاً به ظالم‌بودنشان در چنين حركتى تصریح مى‏‌فرمايند. آنگاه بى‏‌اعتنايى اين اكثريت را به يادآورى‌هاى جانشینِ حضرت موسى ‏عليه السلام چنين بيان مى‌كند:   وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِى وَ أَطِيعُوا أَمْرِى ۹۰ قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى ۹۱ ؛ هارون قبلاً به آنان گفت: اى قوم، شما گول گوساله و سامرى را خورديد و پروردگار شما رحمان است. تابع من باشيد و امر مرا اطاعت كنيد. گفتند: همچنان در برابر آن كرنش خواهيم كرد تا موسى به نزد ما باز گردد  (طه).

عكس‏‌العمل پيامبرى كه هرگز انتظار نداشت اكثريت مردم با غیبت چند روزه او اين‌چنين بيراهه روند و سر از غليظ‌ترين نوع آن يعنى بت‌‏پرستی در آورند، چنین نقل شده است:   وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِى مِنْ بَعْدِى أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ؛ آنگاه كه موسى با غضب و تأسف به نزد قوم خود بازگشت گفت: بعد از من چه بد رفتار كرديد! آيا براى عذاب پروردگارتان عجله داشتيد؟ آنگاه حضرت موسى علیه السلام الواح را به‌سويى انداخت و سر برادرش را گرفته (به عنوان مؤاخذه) او را به‌سوى خود مى‏‌كشيد  (اعراف:۱۵۰).

از اين عجيب‏‌تر پاسخ هارون است كه اكثريت او را تنها گذاشتند و تصميم به قتل او گرفتند. اين نشانه كمال بى‏‌اعتمادى به اكثريت است؛ يعنى حضرت موسى‏ عليه السلام با توجه به اينكه اكثريت ایمان دارند و اگر هم مشكلى پيش آيد، همان اكثريت لااقل به فاصله چهل روز مى‏‌توانند هارون را كمک كنند تا او باز گردد با مردم خداحافظى كرد و به کوه طور رفت. آيا احتمال مى‏‌داد همه او را تنها بگذارند؟ آيا احتمال مى‌داد حتى تصميم به قتل او بگيرند؟

قرآن اين صحنه را از قول هارون چنين نقل مى‏‌كند:   قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِى، فَلا تُشْمِتْ بِىَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ هارون گفت: اى پسر مادرم، اين قوم مرا خوار كردند و ضعيف شمردند و نزديک بود مرا بكشند، پس دشمنان را بر من شاد مكن و مرا با قوم ظالم قرار مده  (اعراف:۱۵۰).[۱]

تشابه عيد غدير با اعياد بنى ‏اسرائيل

موضوع دیگر درباره بنی اسرائیل و غدیر تشابه عید غدیر با اعیاد بنی اسرائیل دانسته شده است.[۲] روز غدير در واقع عید آل محمد عليهم السلام و روز جشن اهل بیت علیهم السلام است. به همين جهت تأكيد خاصى از سوى ائمه‏ علیهم السلام بر جشن‌گرفتن و اظهار سرور و شادى در اين روز وارد شده است.

از جمله در اين حدیث چنین آمده است: امام صادق‏ علیه السلام مى‌‏فرمايند: انبياء بنى‏‌اسرائيل روزى را كه جانشينِ بعد از خود را تعيين مى‏‌كردند عيد قرار مى‏‌دادند. «عید غدیر» هم روزى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله امیرالمؤمنین‏ علیه السلام را براى مردم منصوب فرمودند... .[۳]

پانویس

  1. غدیر در قرآن، ص۳۰۲-۳۰۴.
  2. اسرار غدير، ص۲۳۲.
  3. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۷۰.

منابع

  • اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
  • دانشنامه غدیر؛ محمدرضا شریفی، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۹۸ش.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.