تفسير «الَّذِينَ آمَنُوا»در قرآن

تفسير «الَّذِينَ آمَنُوا»در قرآن [۱]

پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد تفسير «الَّذِينَ آمَنُوا» به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در خطبه غدیر مى ‏فرمايد:

وَ لا خاطَبَ اللَّه الَّذينَ آمَنُوا الاّ بَدَأَ بِهِ: خداوند در قرآن مؤمنين را مورد خطاب قرار نداده مگر آنكه با او آغاز نموده است.[۲]

اين كلام رسول اللَّه ‏صلى الله عليه وآله از دو بُعد قابل بررسى است:

موقعيت تاريخى

در لحظات اوليه پس از بلند كردن على ‏عليه السلام و معرفى آن حضرت توسط پیامبر صلی الله علیه وآله، در ادامه معرفى او همچنان جملاتى عظيم بر لسان آن حضرت جارى بود كه از جمله تفسير موارد «الَّذينَ آمَنُوا» در سراسر قرآن را مطرح فرمود.

  تحليل اعتقادى

در قرآن بيش از ۹۰ بار خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» به كار رفته و غير از اين عبارت در گونه ‏هاى مختلف ديگرى نيز مورد خطاب خداوند قرار گرفته ‏اند. در همه اين موارد صف بلند مؤمنان را كه در نظر آوريم اول آنان و رئيسشان على‏ عليه السلام است.

از همين جاست كه لقب «امیرالمؤمنین» اختصاص به حضرت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام دارد. [۳] اين بدان معنى است كه سر دسته مؤمنان و رئيس آنان در ظاهر و باطن على ‏عليه السلام است.

اولين كسى كه به پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله ايمان و اسلام را اظهار كرد على‏ عليه السلام بود [۴]، كه منابع بسيارى از اهل‏ سنت را نيز آورده است. ، اگر چه از روز اول خلقت محمد و على ‏عليهما السلام نورى بودند كنار هم و تمام جهان به بركت آنان خلق شد.

در باطن هم بالاترين درجه ايمان را على‏ عليه السلام داشت كه فرمود:

«لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقيناً» : «اگر پرده كنار رود يقين من بيشتر نخواهد شد» [۵]، و همو بود كه آن گونه با خدايش مناجات مى‏ كرد و اشک مى ‏ريخت و بی هوش مى ‏شد، و آن گونه به استقبال مرگ مى‏ رفت، و آن گونه مظاهرِ ايمان در صبر او جلوه مى‏ كرد.

اگر چه همه اينها مظاهر بسيار كوچكى از ايمان على‏ عليه السلام است و آن گونه كه بوده قابل درک ما نيست، ولى براى اينكه امثال ابوبکر بن ابی ‏قحافه و عمر بن خطاب در يک كلمه ساده نگويند:

«انْتُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ انَا اميرُكُمْ» : «شما مؤمنانيد و من امير شمايم» [۶]، بايد اين مظاهر ايمان را كه از على ‏عليه السلام به ظهور رسيده باز گوييم تا اختصاص امارت مؤمنان به آن حضرت روشن شود.

همانطور كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: يا عَلِىُّ، انتَ اميرُ المُؤمِنينَ، وَ شيعَتُك المُؤمِنُونَ [۷]: يا على، تو اميرالمؤمنين هستى و شيعيانت مؤمنين هستند، و يا فرمود: انتَ يا عَلِىُّ اميرُ مَن فِى السَّماءِ وَ اميرُ مَن فِى الارضِ ... ، وَ انَّ اهلَ السَّماواتِ يُسَمُّونَكَ اميرَ الْمُؤمِنينَ: يا على، تو امير اهل آسمان و اهل زمين هستى ... ، و اهل آسمان‏ ها تو را اميرالمؤمنين صدا مى ‏زنند.[۸]

و اين امامت و امارت مؤمنان اختصاص به دنيا ندارد كه دامنه ‏اش تا بهشت امتداد مى ‏يابد، آنگاه كه منادى ندا دهد: هذا عَلِىُّ بْنُ ابى‏ طالِبٍ، اميرُالْمُؤْمِنينَ وَ امامُ الْمُتَّقينَ وَ قائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ الى جَنّاتِ النَّعيمِ: اين على بن ابى‏ طالب است، كه امير مؤمنان و امام متقيان و راهبر پيشانى سفيدان نشانه‏ دار به سوى بهشت برين است. [۹]

اينجاست كه معناى بلند اين فراز غدير را در احاديث ديگرى با بيانى ديگر مى‏ يابيم. اگر در غدير مى‏ فرمايد: خداوند هر جا مؤمنين را مخاطب قرار داده با على آغاز نموده است. در بيانى ديگر پيامبرصلى الله عليه وآله مى ‏فرمايد:

ما انْزَلَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ آيَةً فيها «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» الاّ وَ عَلِىٌّ رَأْسُها وَ اميرُها: خداوند آيه ‏اى نازل نكرده كه در آن «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» باشد مگر آنكه على سر دسته آنان و اميرشان است.[۱۰]

پانویس

  1. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۳.
  2. اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵ .
  3. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۳۴۰ - ۲۹۰. امالى الطوسى: ص ۱۸۵. الهداية الكبرى: ص ۴۰. المائة منقبة: المنقبة ۲۶. تفسير فرات: ص ۶۴ . تفسير العياشى: ج ۱ ص ۱۸۱.
  4. بحار الانوار: ج ۳۸ ص۲۰۱- ۲۸۸
  5. بحار الانوار: ج ۶۷ ص ۳۲۱.
  6. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۹۷ ۲۶۱. الغدير: ج ۸ ص ۸۷  ۸۶ . الامامة و السياسة: ص ۱۳. تاريخ طبرى: ج ۵ ص ۲۲. مقدمه ابن خلدون: ص ۲۲۷.
  7. التحصين (ابن طاووس) : ص ۵۴۷ باب ۹.
  8. التحصين (ابن طاووس) : ص ۵۶۹ باب ۲۳.
  9. بحار الانوار: ج ۷ ص ۱۳۴. اليقين: ص ۱۵۰. تاريخ بغداد: ج ۱۳ ص ۱۲۲.
  10. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۳۰۰ ج ۲۰ و ج ۴۰ ص ۲۱ ح ۳۷. اليقين: ص ۴۶۳ ۴۶۲ ۱۷۶. امالى الطوسى: ج ۱ ص ۳۴۰. مناقب خوارزمى: ص ۱۸۸. الغدير: ج ۸ ص ۸۸ . حلية الاولياء: ج ۱ ص ۶۴ . الرياض النضرة: ج ۲ ص ۲۰۶. كفاية الطالب: ص ۵۴ . تذكرة الخواص: ص ۸ . كنز العمال: ج ۶ ص ۲۹.