پرش به محتوا

حكم كننده از طرف خداوند در بين خلق

از ویکی غدیر

حضرت مهدی علیه السلام از طرف خدا در بین مردم حَکَم است؛ یعنی هرچه آن حضرت حُکم کند مورد تأیید خدا خواهد بود؛ زیرا اقتضای حکمیت همین است. به عبارت دیگر، احکام آن حضرت درباره مخلوق از طرف خدا امضا شده است، به طوری که حتی در یک مورد هم تخلف مشاهده نمی‌شود.[۱]

حکم آن حضرت به حقّ‏

در کمال الدین به سند خود از آبان بن تغلب روایت کرده که گفت: حضرت ابوعبداللَّه صادق علیه السلام فرمود:

در مسجد شما - یعنی مسجد مکّه - سیصد و سیزده مرد خواهد آمد، که اهل مکّه می‌دانند آنها از پدران و اجدادشان نیستند. بر آنها شمشیرهایی است که بر هر شمشیر کلمه‌ای نوشته شده که هزار کلمه می‌گشاید، پس خداوند تبارک و تعالی بادی می‌فرستد که به هر وادی ندا می‌کند: این مهدی است که به قضاوت داوود و سلیمان علیهما السلام قضاوت می‌کند؛ و بر آن بیّنه و شاهد نمی‌طلبد.[۲]

و نیز در همان کتاب از او نقل شده که گفت: ابوعبداللَّه امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:

هرگاه قائم علیه السلام بپاخیزد، هیچ‌یک از بندگان خداوند رحمان به پیشگاهش برنخیزد مگر اینکه او را می‌شناسد که آیا صالح است یا ناصالح و ناشایسته. و در او آیتی برای نشانداران و هوشمندان است، این آیت برقرار و راهی برای بصیرت و عبرت می‌باشد.[۳]

و در کتاب «بحارالانوار» از کتاب غیبت سیّد علی بن عبدالحمید به سند خود از ابوبصیر از امام ابوجعفر باقر علیه السلام منقول است که فرمود:

در قضایایی حضرت قائم علیه السلام قضاوت می‌کند بعضی از کسانی که در خدمتش شمشیر زده‌اند، آن را رد و انکار می‌نمایند، و آن قضاوت آدم علیه السلام است، پس دستور می‌دهد آنها را بیاورند و گردنشان را می‌زنند. سپس دوباره قضاوتی می‌کند که قضاوت داوود علیه السلام است و عدّه‌ای از کسانی که همراه آن حضرت شمشیر زده‌اند، اعتراض و انکار می‌کنند که آنها را پیش می‌آورد و گردنشان را می‌زند. سپس بار سوم قضاوتی می‌کند و آن قضاوت ابراهیم علیه السلام است، پس گروه دیگری از کسانی که در پیشاپیش آن حضرت شمشیر زده‌اند، اشکال و رد می‌کنند. پس آنها را جلو می‌آورد و گردنشان را می‌زند. آنگاه مرتبه چهارم قضاوتی می‌کند که قضاوت محمد صلی الله علیه وآله می‌باشد، پس هیچ‌کس علیه او انکار نمی‌نماید.[۴]

حکم آن جناب به باطن‏

آن حضرت صلوات‌اللَّه علیه به مقتضای علمش حکم به باطن می‌کند، چنان‌که در بحار از نعمانی از حضرت ابوعبداللَّه صادق علیه السلام روایت شده که فرمود:

در همان حال که مرد به خدمت حضرت قائم علیه السلام ایستاده، و آن حضرت به او امر و نهی می‌کند، ناگاه فرمان می‌دهد: او را بازگردانند، پس او را به پیش روی آن جناب برمی‌گردانند، دستور می‌دهد گردنش را بزنند. پس در شرق و غرب کسی نماند جز اینکه از آن حضرت بیمناک گردد.[۵]

و از ارشاد دیلمی از حضرت امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود: چون قائم آل محمد صلی الله علیه وآله قیام کند، در میان مردم به حکم حضرت داوود علیه السلام حکم می‌فرماید، نیازی به شاهد و بیّنه ندارد، خدای تعالی او را الهام می‌کند؛ پس به علم خود داوری فرماید، و هر قومی را به آنچه در باطن مخفی داشته‌اند، خبر می‌دهد و دوست خود را از دشمن به نشانه تشخیص می‌دهد خداوند سبحان می‌فرماید: اِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوسَّمینَ * وَ اِنَّها لبسَبیلٍ مُقیم؛[۶] البته در این امر برای اشارت دانان نشانه‌های عبرت‌آمیزی هست، و آن بر سر راهی پایدار است.

و از عبداللَّه بن المغیره روایت شده که امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که قائم علیه السلام به پاخیزد، پانصد نفر از قریش را به پا می‌دارد و گردنشان را می‌زند، سپس پانصد نفر دیگر را به همان ترتیب به پا می‌دارد و گردنشان را می‌زند، تا شش بار این کار را انجام می‌دهد. پرسیدم: آیا در آن هنگام شماره اینها این مقدار هست؟

فرمود: آری، از خودشان و پیروانشان.[۷]

و از آن حضرت منقول است که فرمود: هرگاه قائم علیه السلام به پاخیزد، مسجدالحرام را تا به حدّ بنای اصلی منهدم می‌کند و مقام ابراهیم را به جایی که سابقاً در آن بوده بازمی‌گرداند و دست بنی‌شیبه را قطع می‌نماید بالای کعبه می‌آویزد و بر آن می‌نویسد: اینها دزدان کعبه‌اند.[۸]

پانویس

  1. شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در غدیر خم، ص ۴۳۰.
  2. کمال الدین، ج ۲ ص ۶۷۱.
  3. کمال الدین، ج ۲، ص ۶۷۱.
  4. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۹.
  5. همان، ص ۳۵۵.
  6. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۹؛ سوره حجر / ۷۶–۷۵.
  7. همان، ص ۳۳۸.
  8. همان، ص ۳۳۸.