خطر منافقین در غدیر

خطر منافقين[۱]

  در مورد خطر منافقین از دو بُعد مى‏ توان سخن گفت:

۱. ترس از منافقين

فرق بين غدير و دعوت ‏هاى قبلى پیامبر صلی الله علیه و آله اين بود كه در غدير، اجتماعى منسجم و يكپارچه و عظيم از مسلمين بود، ولى در دعوت‏ هاى قبلى مجموعه ‏اى از کفار و مسلمين و يا اكثريتى از كفار در برابر حضرت بودند.

ولى اين مسلمانان چه كسانى بودند كه نيمى از خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله به اعلام خطر و حذر از منافقينِ آنان طى شد.

اگر چه دعوت‏ هاى قبلى پيامبر صلى الله عليه و آله هر يک در مرحله ‏اى از ضعف اسلام قرار داشتند و اين مرحله در اعلى درجه قوت اسلام بود، ولى در همين حال پيامبر صلى الله عليه و آله از مشرکین خوفى نداشت و همه ترسش از مسلمين منافق بود!

اين بود كه در همان آغاز خطبه غدیر -  در حالى كه پس از اعلان نزول آيه -  مردم منتظر ورود به اصل مطلب بودند، با كمال تعجب متوجه شدند كه پيامبر صلى الله عليه و آله مسئله تعطيل اين سخنرانى را مطرح مى ‏كند!!

حضرت به صراحت فرمود:

«از جبرئیل خواستم كه از خدا بخواهد كه مرا از ابلاغ اين پيام معاف بدارد»!

اين مطلب در ذهن مخاطبان دو سؤال به ميان آورد: يكى آنكه بدانند چرا حضرت چنين درخواستى را نموده است، و ديگر اينكه اگر چنين خواسته‏ اى در ميان بوده پس چگونه اكنون سخنرانى در حال انجام است؟

در دنباله سخن، پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ هر دو سؤال را داد. علت درخواست معاف شدن از ابلاغ پيام را حضور منافقين و فتنه‏ گران ذكر كرد، و علت تعطيل نشدن سخنرانى را حكم قاطع الهى در ابلاغ پيام اعلام كرد، و اينكه خداوند بدون اين ابلاغ از من راضى نمى‏ شود.

حضرت در لا به لاى اين قسمت از سخن كار فوق ‏العاده ‏اى انجام داد، كه منافقين از ترس افشاى اسرارشان در جاى خود ميخكوب شدند. آن سخن پر تأثير اين بود:

اگر بخواهم منافقين را نام ببرم مى‏ توانم و اگر بخواهم به تک تک آنان اشاره كنم آنان را نشان مى‏ دهم، ولى به خدا قسم درباره آنان با بزرگوارى رفتار كرده ‏ام.

۲. منافقين خطرناك‏تر از كافران

از جمله آياتى كه در غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده اين آيه است:

«الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»:[۲]

«امروز كسانى كه كافر شدند از تخريب دين شما نااميد شدند، پس از آنان نترسيد و از خدا بترسيد. امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم».

آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه با اعلان چنين ولايتى بود كه ساير ملل جهان، دین اسلام را در پيشرفته‏ ترين نوع آينده نگرى يافتند، و در مقايسه با آنچه در مخيله خود پرورده بودند خود را بسيار ناچيز ديدند.

یهود و نصاری نيز گذشته از انطباق اوصاف پيامبر صلى الله عليه و آله بر آنچه در كتاب ‏هايشان آمده بود، با تعيين جانشينان آن حضرت اين تطبيق را بيشتر دريافتند چرا كه حتى نام ايشان در تورات و انجيل آمده بود؛ و با وجود آنان شخص پيامبر صلى الله عليه و آله را در برابر خود حاضر مى‏ ديدند.

از همه كافرين خطرناک ‏تر منافقين بودند كه تمام توطئه ‏ها و نقشه‏ ها را براى بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله آماده كرده بودند، كه وقتى آن حضرت حضور نداشته باشد

با بى ‏پروايى و فرصت طلبى خود جامعه مسلين را بر هم بريزند و به انحراف بكشانند.

اما با منصوب شدن فردى قدرتمند چون على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام و سپردن تمام شئون پيامبر صلى الله عليه و آله به او، آنان نيز نقشه‏ هاى خود را بر آب ديدند و فهميدند كه به آسانى نمى‏ توانند به اهداف خود دست يابند و لذا جمله «بَطَلَ كَيْدُنا» را بر زبان آوردند كه ذكر خواهد شد.[۳]

و لذا منافقين را مى‏ بينيم كه با نسبت ‏هاى جسارت ‏آميزى مانند جنون و هذيان و تعصب به پيامبر صلى الله عليه و آله، در صدد سقوط غدير و ولايت بودند، و با محكم كردن پيمان بين خود و توطئه قتل پيامبر و على ‏عليهما السلام در صدد بر هم ريختن برنامه دقيق اسلام بودند.

پانویس

  1. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۱ . ژرفاى غدير: ص ۷۱. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۴۶، ۳۴۷.
  2. مائده /  ۳.
  3. براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: غدير در قرآن: ج ۳ ص ۶۲ .