سمرة بن جندب فزاری (ابوسلیمان)
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | سمرة بن جندب بن هلال بن حریج فزاری |
| سرشناسی | صحابی پیامبر صلی الله علیه وآله، جانشین والی بصره در زمان بنی امیه |
| وفات | ۵۸ یا ۵۹ یا پس از سال ۶۰ هجری قمری |
| نحوه درگذشت | بر اثر بیماری نقرس؛ گفته شده در دیگ آب جوش افتاد و درگذشت |
| محل دفن | کوفه |
| خویشان سرشناس | دخترش امثابت (همسر مختار بن ابیعبیده ثقفی) |
| اطلاعات علمی | |
| مذهب | اهل سنت |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | شرکت در جنگ احد، والی بصره، عامل حکومت معاویه |
| علت شهرت | شرکت در غزوات، حادثه معروف نخل خرما، جنایات در دوران حکومت، جعل حدیث |
سمرة بن جندب فزاری، صحابه پیامبرصلی الله علیه وآله و همپیمان انصار بود که در جنگ احد شرکت داشت و روایتهای متعددی از او نقل شده است. در دوران خلافت معاویه والی بصره بود و به خاطر جنایات فراوان و جعل حدیث، چهرهای منفی در تاریخ باقی گذاشت و در سال ۵۸ یا ۵۹ هجری در کوفه درگذشت.
جایگاه راوی
سمرة بن جندب، فرزند هلال بن حریج از قبیله فزاری، که کنیههای متعددی مانند ابوسلیمان، ابوسعید، ابوعبدالرحمن و ابوعبدالله برای او ذکر شده است.[۱] مادرش الکلفاء، دختر حارث و از قبیله بنیاسد بود. دخترش امثابت نیز با مختار بن ابیعبیده ثقفی ازدواج کرد.[۲] پس از مرگ پدر، مادرش به مدینه آمد و با مردی از انصار به نام مری بن شیبان، عموی ابوسعید خدری، ازدواج نمود و سمرة در خانه او بزرگ شد.[۳]
سمرة در جنگ احد حضور داشت[۴] و تعداد زیادی روایت از او نقل شده است.[۵] هرچند در زندگی خود مرتکب جنایات متعددی شد، به عنوان یکی از صحابه، مورد اعتماد اهل سنت بود و روایات او پذیرفته میشدند.
از سمرة داستانی معروف نقل شده که قاعده «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام» از آنجا نشأت گرفته است. او باغی داشت که آن را با استثنای نخل وسط باغ به یکی از انصار فروخت اما برای دیدن نخل به باغ وارد میشد و بدون اجازه به حریم خصوصی آن خانواده تجاوز میکرد. مرد انصاری شکایت کرد و پیامبرصلی الله علیه وآله به سمرة فرمان داد هنگام ورود اجازه بگیرد، که سمرة رد کرد. پیامبر به مرد انصاری اجازه داد نخل را از ریشه بکند و به سمرة پرتاب کند، زیرا اسلام اجازه ضرر زدن به دیگران را نمیدهد. این واقعه مبنای قاعده فقهی مهمی شد که هنوز مورد عمل است.[۶]
در دوران حکمرانی معاویه، سمرة یکی از عاملان حکومت بود و در سمتهای کلیدی مانند جانشین والی بصره فعالیت کرد. در دوره ششماههای که والی بصره بود، جنایات وسیعی انجام داد و به گفته طبری، بالغ بر هشت هزار نفر را به قتل رساند.[۷] حتی کسانی که قرآن را حفظ بودند از دست او در امان نبودند. حملات و خشونتهای سمرة به گونهای بود که به قتل افراد بیگناه نیز میانجامید و نمونههایی از آن در منابع تاریخی ثبت شده است.[۸]
همچنین نقل شده که سمرة در دوره خلافت عمر بن خطاب به صورت علنی شراب میفروخت. وقتی این موضوع به عمر گزارش شد، واکنشی تند نشان داد.[۹] در دوران معاویه، سمرة به جعل حدیث نیز متهم شد؛ ادعا شده که با دریافت مبالغ کلان، احادیثی جعلی ساخته که به نفع بنیامیه و علیه امام علی علیه السلام بوده است.[۱۰]
پس از مرگ زیاد بن ابیه، معاویه سمرة را به عنوان والی بصره منصوب کرد ولی پس از مدت کوتاهی او را عزل نمود.[۱۱] سمرة پس از عزل، به کوفه رفت و در محله بنیاسد خانهای ساخت و همانجا درگذشت.[۱۲] گفته شده در اواخر عمرش دچار بیماری نقرس و سرمای شدید شد. برخی منابع نیز از مرگ او در دیگ آب جوش خبر دادهاند. پیامبرصلی الله علیه وآله گفته بود که یکی از سه نفر صحابه که دیرتر از بقیه میمیرند، در آتش خواهد بود و سمرة آخرین آنها بود.[۱۳]
روایت حدیث غدیر[۱۴]
ابن عقده در «حدیث الولایة» و جعابی در «نخب المناقب» و شمس الدین جزری در «اسنی المطالب»، سمرة بن جندب را یکی از راویان حدیث غدیر شمردهاند.[۱۵][۱۶]
أنبأنا مطرف بن سمرة بن جندب عن أبیه قال: قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله یوم غدیر خمّ: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه، اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه».[۱۷]مطرف بن سمرة بن جندب از پدرش نقل کرد که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم فرمود: «هر که من مولای او هستم، علی مولای اوست. خداوند دوست بدارد کسانی را که او را دوست دارند و دشمن بدارد کسانی را که با او دشمنی کنند.»
پانویس
- ↑ الاستیعاب فی معرفه الاصحاب ج ۲ ص۶۵۳
- ↑ تاریخ طبری، ابن جریر ج۶ ص ۶۶
- ↑ الإصابة فی تمییز الصحابة ج۳ ص۱۵۰
- ↑ مغازی واقدی ج۱ ص۲۱۶
- ↑ تاریخ طبری ج ۲ ص۵۰۵
- ↑ وسائل الشیعة ج۲۵ ص۴۲۸
- ↑ تاریخ طبری ج۵ ص۲۳۶
- ↑ تاریخ طبری ج۵ ص۲۳۷
- ↑ مسند أحمد بن حنبل ج۱ ص۲۳۶
- ↑ بحار الأنوار ج۳۳ ص۲۱۵
- ↑ البدایه والنهایه ابن کثیر ج۸ ص۲۸۴
- ↑ انساب الاشراف بلاذری ج۱۳ ص۱۸۶
- ↑ الاستیعاب فی معرفه الاصحاب ج۲ ص۶۵۴
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۱۴۹.
- ↑ اسنی المطالب: ص ۴.
- ↑ دانشنامه غدیر، ج ۱۱، ص ۴۲۹.
- ↑ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب ج۱ ص۱۰۸