پرش به محتوا

شاهد گرفتن بر تبلیغ در روز غدیر

از ویکی غدیر

اللّهُمَّ اِنّی اُشْهِدُکَ اَنّی قَدْ بَلَّغْتُ؛

خدایا! تو را گواه میگیرم که من فرمان تو را ابلاغ نمودم.

شاهد گرفتن بر تبلیغ در روز غدیر

الف: در مکان غدیر

پیامبرa در چندین جا بحث اتمام حجت در مورد اعلان ولایت را با شاهد گرفتن خداوند مطرح نمودند و با تعابیری مختلف تأکید نموده و مردم را نسبت به این موضوع محکم آگاه میکنند و فرمودند:

اللّهُمَّ اِنّی اُشْهِدُکَ اَنّی قَدْ بَلَّغْتُ.

و همچنین در دو جای دیگر خطبه نیز میفرمایند:

وَ نُشْهِدُ اللَّهَ بِذلِکَ وَ کَفی بِاللَّهِ شَهیداً وَ انْتَ عَلَیْنا بِهِ شَهیدٌ؛

و خدا را بر آن گواه میگیریم و خدا از جهت گواه بودن کافی است و تو بر ما نیز گواه هستی.

مَعاشِرَ النّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ اللَّهَ وَ بَلَّغْتُکُمْ رِسالَتی وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ ؛

ای مردم! خدا را گواه میگیرم که رسالت خود را ابلاغ نمودم و بر رسول جز ابلاغ آشکار وظیفه دیگری نیست.

ب) شاهد گرفتن بر تبلیغ در غیر روز غدیر

شخصی از ابو حمراء خادم رسولa سؤال کرد: برای من بازگو کن رسول خدا a چگونه با علی g رفتار میکرد؟

ابوحمراء گفت: ای مرد آنچه دیدهام را می‌گویم. روزی رسول خداa به من فرمود:

ای ابوحمراء! برو و صد تن از مردم عرب و پنجاه تن از مردم عجم، سی تن از جماعت قبط و بیست تن از مردم حبشه را نزد من حاضر کن. من نیز طبق دستور، این جماعت را آماده کردم، سپس فرمود: عربها را در صفی ردیف کن بعد از آن به دنبال آن عجمها و بعد قبطیها و بعد حبشیها در یک صف بایستند. آن گاه رسول خداa برخاست و حمد و ستایش خداوند را آغاز کرد، سپس فرمود: ای گروه عرب و عجم و قبط و حبش! آیا شما اعتراف کردید که معبودی جز خدای یگانه نیست و محمد بنده فرستاده اوست؟

آنها جملگی گفتند: آری، پیامبرa سه بار این مطلب را تکرار کرد آنها هم تأکید کردند، سپس رسول خداa در بار سوم فرمود: خدایا! تو گواه باش. بعد پیامبرa فرمود: شما اعتراف کردید «لا اله الا الله و انی محمد عبده و رسول و ان علی ابن ابیطالب امیرالمؤمنین و ولی امرهم من بعدی». آنها گفتند: آری، ما رسالت تو و ولایت علیg را قبول داریم.

پیامبرa سه بار به خداوند عرض کرد: خدایا! تو گواه شهادت اینها باش. آن گاه فرمود: ای علی! برو کاغذ دواتی برایم بیاور، سپس آن را گرفت و به دست علیg داد و فرمود: بنویس ای علی؟ عرض کرد: چه بنویسم؟

فرمود: بنویس مردم عرب، عجم، قبط و حبشی اعتراف کردند که معبودی جز خدا نیست و محمد بنده و رسول اوست و علی بن ابیطالب امیرمؤمنان و امام بعد از من است؛ سپس رسول خداa آن عهدنامه را مهر کرد و به علی g سپرد. آن مرد به ابوحمراء گفت: باز هم برایم از فضائل علیg بگو. ابو حمراء گفت: روز عرفه رسول خدا a بیرون آمد در حالی که دست علیg را به دست خود داشت فرمود: ای گروه مردم! به راستی خدای تبارک و تعالی امروز به شما مباهات میکند، اگر همه شما را بیامرزد. سپس رو به علیg کرد و فرمود: تو را بالخصوص بیامرزد، بعد فرمود: ای علی! نزدیک من بیا. علیg نزدیک رفت پیامبرa فرمود: ای علی! هر کس با تو بجنگد با من جنگیده و هر که با من بجنگد با خدا جنگیده. ای علی! هر که تو را دشمن دارد، مرا دشمن داشته است و هر که مرا دشمن بدارد خدا را دشمن داشته، و خدا او را بخت برگشته کند و به دوزخ ببرد.[۱]

نتیجه اینکه:

در قیامت از رسالت ۲۳ سالهٔ پیامبرa خصوص، ابلاغ و اعلان ولایت علیg نیز از پیامبرa سؤال میشود و درمورد تبلیغ غدیر و نعمت ولایت و تحقق امام معصومg نیز از مردم سؤال کردند و کسی مستثنی نیست. همانگونه که در دنیا برای پذیرش ولایت امیرالمؤمنینg و تبلیغ ولایت ایشان کسی مستثنی نشده است. در قیامت از همه در مورد امیرالمؤمنین g و اوصیاء ایشان b سؤال میشود همانگونه که خداوند میفرماید:

باید خود را آماده روز سؤال نماییم که خداوند فرموده:

Pلَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِO;[2]

در آن روز از نعمت‌ها سؤال می‌شوید.

امام رضا g در بیان این آیه و نعمتی که مورد سؤال قرار می‌گیرد، فرمود:

«نعیم محبت و ولایت ما اهل بیتb است، که خداوند بعد از توحید و نبوت درباره آن از مردم سؤال می‌کند».[3]

ج) بیان قرآن در مورد شاهدین در قیامت

۱. شهادت دادن صادقین در آیه ۱۱۹ سوره مائده

خداوند در آیه ۱۱۹ سوره مائده می‌فرماید:

P قَالَ اللَّهُ هٰذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ ۚ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۚ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ O

در ذیل این آیه شریفه ضریس از حضرت امام محمد باقرg در خصوص معنای این آیه روایت کرده فرمود:

«زمانی که روز قیامت شود مردم همه زنده شده برای حساب به عرصه محشر وارد می‌شوند و همگی در جد و جهد و تلاش هستند که زودتر خلاص شوند. در عرصه محشر می‌ایستند و خداوند از فوق عرش چنان بر همه آن‌ها احاطه پیدا می‌کند که قابل وصف نیست. اولین صدایی که منادی می‌نماید و تمام خلایق می‌شنوند آن است که پیغمبر اکرم a را به اسم محمد بن عبداللّه بنی قرشی العربی صدا می‌زنند و آن جناب پیش می‌آید تا اینکه در طرف راست عرش پروردگار توقف می‌نماید. پس از آن امیرالمؤمنین علیg را ندا می‌کنند و آن حضرت در طرف چپ عرش قرار می‌گیرد. سپس امت پیغمبرa را صدا می‌زنند و در طرف چپ حضرت علیg می‌ایستند. سپس هر یک از انبیاء و امت آن‌ها را ندا می‌دهند و در طرف چپ عرش می‌ایستند.

آنگاه اولین کسی را که در موقف سؤال حاضر می‌کنند قلم است که به صورت آدمی نزد عرش حاضر شده توقف می‌کند. خداوند تبارک و تعالی می‌گوید: آیا در لوح آنچه را که به تو وحی و الهام شده نوشتی؟ قلم می‌گوید: بله، ای خداوند! تو می‌دانی که آنچه به من وحی فرموده بودی در لوح نوشتم. خداوند می‌فرماید: شاهد بر صدق مدعایت کیست؟ جواب می‌دهد: پروردگارا آیا غیر از ذات اقدست کسی بر اسرارت اطلاع یافته که شاهد بر آن باشد؟ خطاب می‌رسد: با این حجت و بیانت رستگار شدی.

بعد از قلم لوح به صورت آدمی حضور یافته و در کنار قلم توقف می‌کند و به او می‌فرماید: آیا قلم آنچه از وحی و الهام به او شده بود بر تو نوشت؟ لوح می‌گوید: آری و من آن‌ها را به فرشته اسرافیل رسانیدم.

آنگاه اسرافیل خوانده می‌شود و آن نیز به صورت آدمی آمده و در کنار لوح و قلم می‌ایستد. خداوند می‌فرماید: آیا لوح آنچه را که بر آن نوشته بود به تو رسانید؟ عرض می‌کند: بله و آن را به فرشته جبرئیل رسانیدم.

جبرئیل خوانده می‌شود و پیش می‌آید و در کنار اسرافیل می‌ایستد. به او خطاب می‌شود: آیا اسرافیل آنچه را باید به تو برساند رسانید؟ می‌گوید: بله و آن‌ها را به سوی پیغمبرانت رسانیدم و تمام اوامر و نواهی که امر و مقرر شده بود به پیغمبران یکی پس از دیگری ابلاغ نمودم و آخرین آن‌ها که وحی و حکمت و دانش و کتاب آسمانی قرآن را به وی رسانیدم محمد بن عبداللّه عربی قرشی حبیب و دوستت بود.

حضرت امام محمد باقرg فرمود: اولین کسی که از فرزندان آدم را برای سؤال بخوانند محمد بن عبداللّه a است که خداوند به او جزا می‌دهد و در آن روز در محضر کبریایی پروردگار مقرب‌تر و نزدیکتر از آن حضرت کسی نیست و خداوند می‌فرماید: ای محمد! آیا جبرئیل آنچه به او وحی شده بود رسانید و کتاب و حکمت و دانشی که به سوی تو فرستاده بودم آورد؟ می‌گوید: بله. مجدداً می‌فرماید: گواه تو کیست؟ می‌گوید: ذات مقدس پروردگار شاهد و گواه است و نیز فرشتگان و نیکو کاران امتم گواه و شاهدند که آنچه را به من وحی و ابلاغ شده به بندگان و افراد امت رسانیده‌ام و ادای رسالت کرده‌ام و البته گواهی خودت کافی است.

آنگاه فرشتگان را برای گواهی بخوانند و گواهی دهند. و امت را برای گواهی رسانیدن احکام بخوانند و گواهی دهند. سپس می‌فرماید: ای محمد! آیا در میان امت به جای خود کسی را گذاشتی که حکمت و دانش را به پا داشته و قرآن و کتاب مرا تفسیر و بیان می‌کند و در مواقع بروز اختلاف در احکام دین به او مراجعه و پس از تو آن شخص حجت و جانشین من در روی زمین می‌باشد؟ می‌گوید: بله. ای خداوند من علی بن ابی طالبc برادر و وزیر و وصی بهترین امتم را در زمان حیاتم به خلافت و جانشینی خود نصب کرده و امت را به اطاعت و فرمانبرداری از او ملزم ساخته و از آن‌ها بر این امر بیعت گرفتم و عهد نمودند که او را پیشوا و مقتدای خود بشناسند.

آنگاه علیg را بخوانند و به او می‌فرماید: آیا محمدa درباره تو به امت وصیت نمود و برای جانشینی و خلافت تو از آن‌ها عهد و پیمان گرفت و تو را در زمان حیات خود نشانه هدایت خلق قرار داد؟ و آیا تو برای آن مقام ایستادگی و استقامت کردی؟ علیg می‌گوید، بله ای پروردگار! محمدa مرا جانشین خود نمود و در زمان حیاتش به خلافت نصب کرد ولی همین که روح او را به سوی خودت قبض فرمودی امت منکر خلافت من شده و مکر و خدعه نمودند و مرا پیروی و تمکین نکرده و کسی که مؤخر (آخری) بود بر من مقدم داشته و مرا که مقدم بودم آخر گذاردند و نزدیک بود مرا به قتل برسانند و سخنان مرا نشنیده و اطاعت و فرمانبرداری نکردند، تا جایی که ناگزیر به جنگ و جهاد شده و بالاخره در همین راه مرا کشتند.

خداوند می‌فرماید: آیا بعد از خودت حجت و خلیفه در میان امت گذاشتی که راهنمای بندگان در روی زمین باشند و آن‌ها را به سوی دین من هدایت و رهبری کنند؟ می‌گوید: بله ای پروردگار! حسن g فرزندم که فرزند دختر پیغمبرت بود در میان امت به جا گذاشتم.

امام حسنg را بخوانند و از او سؤالی را که از علیg شده بود بنمایند و بعد از آن یک به یک امامان را خوانده و سؤال می‌فرمایند و هر کدام حجت و دلیل آورند مانند حجت پیغمبر اکرمa و خداوند عذر آن‌ها را قبول فرموده و حجت و برهان آن‌ها را می‌پذیرد و می‌فرماید: Pهذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْO این روزی است که راستگویان را راستی شان سود دهد».[۴]

۲. امیرالمؤمنینg شاهد بر رسالت پیامبرa

پیامبرa در مورد بیان و اعلان ولایت شاهد میگیرد یکی از شهود در روز قیامت خود امیرالمؤمنین علیg است و خداوند باری تعالی در روز قیامت در مورد رسالت پیامبرa شاهد درخواست میکند و امیرالمؤمنینg شهادت بر رسالت به خصوص اعلان ولایت میکنند.

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

Pأَفَمَن کَانَ عَلَیٰ بَیِّنَة مِّن رَّبِّهِۦ وَیَتۡلوهُ شَاهِد مِّنْهO.

آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجتی روشن است و شاهدی از [خویشان] او، پیرو آن است…[5]

امام باقر g در خصوص آیه فوق میفرمایند:

مراد از «بینه» پیغمبر اکرمa و مقصود از «شاهد» وجود مقدس امیرالمؤمنین g است که بر صدق گفتار پیغمبر اکرمa گواهی میدهد.[6]

همچنین ذیل این آیه شریفه از امیرالمؤمنینg روایت شده که آن حضرت در یک روز جمعه بالای منبر فرمودند:

به آن خدایی که دانه را در شکم خاک میشکافد و بشر را از نیستی به هستی آورده، نبوده مردی از قریش که با پیغمبر اکرمa همدردی و اخوت کرده باشد مگر آنکه خداوند دربارهاش آیهای در قرآن نازل فرموده که این آیه را میشناسد همچنانچه من میشناسم.

شخصی برخاست پرسید: یا امیرالمؤمنین! آیه ای که درباره شما نازل شده کدام است؟ فرمود: چون سؤال نمودی میگویم، آیا سوره هود را قرائت نمودهای؟ عرض کرد: بله. فرمود: آیه Pأَفَمَن کَانَ عَلَیٰ بَیِّنَة مِّن رَّبِّهO [7] را توجه کردهای؟ به خدا قسم! «بینه» محمدa است و «شاهد» من میباشم.[8]

۳. روایات عامه در مورد «بیّنه»

احادیث بسیاری از عامه وارد شده که مراد از «بیّنه» پیامبر اکرمa و مراد از «شاهد» حضرت علی g است.

۱. ابن مغازلی شافعی از عباد بن عبدالله روایت کرده گفت: امیرالمؤمنینg فرمود:

آیهای در قرآن نیست مگر آنکه میدانم درباره چه کسی نازل شده، و از قریش مردمی نبوده مگر آنکه خداوند دربارهاش آیهای در قرآن نازل فرموده؛ یا در مدح او یا در ذم او.

شخصی برخاسته پرسید: ای امیرالمؤمنین! آیهای که درباره شما نازل شده کدام است؟ فرمود: اگر در انظار مردم سئوال نمیکردی پاسخ تو را نمیگفتم اینک میگویم: آیا سوره هود را قرائت نمودهای؟ عرض کرد: بله.

فرمود: آیه Pأَفَمَن کَانَ عَلَیٰ بَیِّنَة مِّن رَّبِّهO را توجه کردهای؟ به خدا قسم شاهد من میباشم.[9]

۲. خوارزمی در مناقب خود نقل نموده که: عمرو بن عاص در جواب نامه معاویه نوشت:

ای معاویه! تو میدانی خداوند در قرآن آیاتی در شأن علی بن ابیطالبc و فضایل او نازل فرموده که هیچ‌کس در آنها با او شریک نیست، مثل آیه Pیُوفُونَ بِٱلنَّذْرِO[10] و Pإِنَّمَا وَلِیُّکُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُO[11] و Pأَفَمَن کَانَ عَلَیٰ بَیِّنَة مِّن رَّبِّهِ وَیَتۡلوهُ شَاهِد مِّنْهO[12].

۳. ابن‌عباس و جابر و ابوالبختری گفتهاند:

این آیه مخصوص به علی بن ابی طالبc است و هیچ‌کس از صحابه با او شریک نیست.[13]

۴. فخررازی در تفسیر کبیر تصریح نموده که مراد از شاهد که از خود رسول خداa و بعضی از او است، علی بن ابی طالب c است.[14]

۵. حسکانی در شواهد التنزیل طی ۱۳ حدیث از منابع مختلف شیعه و سنی روایت نموده که مراد از «من کان علی بینه» حضرت رسول‌اللهa است و Pوَیَتۡلوهُ شَاهِد مِّنْهO حضرت علی بن ابیطالب c است.[15]

۶. سیوطی در الدرالمنثور از حضرت علیg روایت کرده فرمود:

رسول خدا a آیه Pأَفَمَن کَانَ عَلَیٰ بَیِّنَة مِّن رَّبِّهO را تلاوت کرده و فرمودند: منظور منم و منظور از جمله: «یتلوه شاهد منه» علی بن ابیطالب c است.[16]

بنابراین به روایت متواتره از موافق و مخالف مراد از «بَیِّنَه» رسول‌اللهa و «شاهد» امیرالمؤمنینg است.

۷. یعقوب بن جعفر بن سلیمان از پدرش و پدرش از پدر خود علی بن عبدالله و او از ابن‌عباس روایت نموده که مراد از «بینه» رسول خدا a است و مراد از «شاهد» علی بن ابیطالب c است.[17]

۸. حافظ ابونعیم اصفهانی نیز آورده که مراد از «یتلوه شاهد منه» حضرت علی بن ابی طالب c است.[18]


[۱]. آمالی، شیخ صدوق؛ الروض النضیر فی معنی حدیث الغدیر، ص ۱۷۰.

[۲]. تکاثر/ ۸.

[۳]. بحار الانوار، ج ۶۳، ص ۳۱۷.

[۴]. تفسیر ولائی قرآن کریم، ج۲، ص ۸۱۰–۸۱۳؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۱۹۱.

[۵]. هود / ۱۷.

[۶]. تفسیر قمی، ج۱، ص ۳۲۴؛ الکافی، ج۱، ص ۱۹۰.

[۷]. هود/ ۱۷.

[۸]. آمالی طوسی، ص ۳۷۱؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص ۳۸۶؛ البرهان، ج۳، ص ۹۱.

[۹]. جامع البیان طبری، ج۱۲، ص ۲۲.

[۱۰]. دهر / ۷.

[۱۱]. مائده / ۵۵.

[۱۲]. المناقب خوارزمی، ص ۲۰۰.

[۱۳]. ینابیع الموده، ج۱، ص ۲۹۴.

[۱۴]. موسوعة الامام علی بن ابیطالبc، ج۸، ص ۳۵۹.

[۱۵]. شواهدالتنزیل، ج۱، ص ۳۵۹.

[۱۶]. الدرالمنثور، ج۳، ص ۳۲۴.

[۱۷]. تفسیر ثعلبی، ج۵، ص ۱۶۲.

[۱۸]. به نقل از شرح احقاق الحق، ج۴، ص ۳۱۰.