عبدالعزیز دهلوی
اقرار به تعصّبِ منكران حديث غدير[۱]
گروهى از دانشمندان اهل سنت به وضوح تصريح كرده اند كه هر كس بر صحت حدیث غدیر خرده گيرد متعصّب و منكر است و سخنش اعتبارى ندارد. با كمال تعجب، از جمله اين دانشمندان عبدالعزيز دهلوى است!
او در پاسخ به حديث غدير نوشته است: ناصبيان - كه خدا آنها را به خود وانهد - گفته اند: اين حديث به فرض صحت، با حديثى كه نزد شما صحيح است و در كتاب هاى صحاح آمده نسخ شده است، و آن اين حديث است كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خاندان ابوطالب ولىّ نيستند، بلكه تنها خدا و مؤمنانِ صالح ولى اند. اهل سنت در پاسخ مى گويند: نام ابوطالب در كتاب هاى صحاح ما نيست و لفظ حديث چنين است: «خاندان فلان». بنابراين شايد مقصود آن حضرت ابولهب باشد.
اعتقاد بيشتر اهل سنت همين است؛ آنان پنج تن از خاندان ابوطالب جز فرزندان او را استثنا كرده اند (يا خمس را به كسانى جز فرزندان او اختصاص داده اند). همچنين آمدن نام ابوطالب در روايتى كه ناصبيان نقل كرده اند بر ما حجت نيست.
نواصب مى گويند: در روايت صحيحى نقل شده كه عمرو بن عاص نام ابوطالب را آورده است.
پاسخ ما اين است كه اين روايت نزد شما صحيح است نه پيش ما. و به فرض صحت، مراد از خاندان ابوطالب كسانى اند كه در آن روزگار مؤمن نبودند؛ مانند ابوطالب و برخى پسرانش. هرگز مراد از اين حديث سرور و مولاى ما على عليه السلام و برادرشان جعفر و عقيل نيستند تا ادعاى شما مبنى بر نسخ حديث «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلىٌّ مَولاهُ» به حديث مذكور درست باشد. همچنين ادعاى نسخ تنها زمانى ممكن است كه تاريخ صدور هر دو حديث معلوم باشد.
پاسخ برخى ديگر از اهل سنت اين است كه اين دو حديث از باب پيشگويى است، و پيشگويى نسخ نمى شود. ناصبيان در جواب گفته اند كه هر گاه خبر متضمّن حكمى باشد نسخ آن درست است. مانند آيه «كُتِبَ عَلَيكُم إذا حَضَرَ أحَدَكُمُ المَوتُ إن تَرَكَ خَيراً الوَصيَّةُ لِلوالِدَينِ وَ الأقرَبينَ»: بر شما واجب شد كه هر گاه مرگِ يكى از شما برسد اگر مالى باقى گذارده براى پدر و مادر و خويشان وصيت كند.[۲] حديث «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلىٌّ مَولاهُ» نيز - به فرض صحت - همين گونه است، زيرا متضمّن وجوب محبت است.[۳]
پس روشن شد كه ردّ حديث غدير از كارهاى ناصبيان است. ولى رازى و پيروانش بدتر از ناصبيان اند، زيرا آنان به بطلان حديث غدير معتقدند و با تمام توان مى كوشند كه آن رد كنند. لكن ناصبيان فقط بر آن ايراد گرفته اند، و در پاسخ به آن فرض صحتش را محتمل دانسته و به شكل واضح و با صراحت مدعى بطلانش نشده اند.
شبهات دهلوى در حديث غدير[۴]
دهلوى در باب هفتم از كتاب خود «تحفه اثنى عشريه» در مورد سند و دلالت حديث غدير شبهات متعددى مطرح كرده است. هر چند اشكالات و شبهات وى همه بى اساس و انكار مسلّمات و واضحات است، ولى مرحوم ميرحامد حسين هندى كتاب «عبقات الانوار» را در ردّ همين باب هفتم تأليف كرده، و از هر لحاظ شبهات دهلوى را مفصل پاسخ داده است. شبهات دهلوى همراه با پاسخ هاى متعدد و مفصل از ميرحامد حسين در بحث سند و دلالت حدیث غدیر در اين دانشنامه آمده است.
منبع
دانشنامه غدير،جلد ۱۴،صفحه ۵۱۴.