ملک و پادشاهی از آن خداوند

ملک و پادشاهی از آن خداوند عبارتی از پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر. این قسمت از خطبه غدیر اشاره‌ای به آیه‌ای از آیات قرآن دانسته شده است.

آیه‌ای که این قسمت از خطبه از آن گرفته شده این آیه دانسته شده است:یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر؛ آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، خدا را [به پاک بودن از هر عیب و نقصی‏] می‌ستایند. فرمانروایی ویژه اوست، همه سپاس و ستایش مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست(تغابن:۱)

درباره این قسمت از خطبه لَهُ المُلكُ؛ پادشاهی (و فرمانروایی) تنها برای اوست چنین توضیح داده شده است:[۱] در سرتاسر این جهانِ پهناور، مالکان و پادشاهان زیادی وجود دارند، اما همهٔ آنها تحت مملکت با عظمت پادشاه عالم قرار دارند. در این کلام، حضرت مُلكِ غیر از خدا را به‌طورکامل نفی می‌کند و تنها ملک خداوندِ جبّار را ثابت می‌گرداند؛ چنان‌که در علم بلاغت گفته‌اند، مفاد «حصر»[یادداشت ۱] نفی و اثبات است.

در جملهٔ مذکور، معنا چنین می‌شود که تنها مُلک از آنِ خداست و برای غیر او مُلکی نیست. مفهوم فرمانروایی خداوند و انحصار آن به خداوند متعال در آیات متعدّدی (حدود هجده مرتبه) از قرآن کریم بیان شده است؛ مثلاً در آیه‌ای خداوند مشرکان را مورد سرزنش قرار می‌دهد و می‌فرماید: أَمْ لَهُمْ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما فَلْیَرْتَقُوا فِی الْأَسْبابِ؛ آیا فرمان‌روایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو است از آنِ ایشان است؟ [اگر چنین است‏] پس [با چنگ‌زدن‏] در آن اسباب به بالا روند

در جای دیگر، حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: مَلِكُ الأَملَاكِ؛ (اوست) پادشاهِ پادشاهان خداوند سلطان جهانیان است و بزرگترین سلطنت‌ها را دارد. حکومت او بزرگترین پایه‌ها و ستون‌ها را داراست. قصرها و قلعه‌های پادشاهان دیگر تحت اشراف و تسلّط سلطنت خداوند قرار گرفته‌اند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در موضع دیگر خطبه فرمود: وَ جَلَّ فِي سُلطَانِهِ وَ عَظُمَ فِي أَركَانِهِ؛ در سلطنتش بلندمرتبه و در شوکت و ارجمندیش عظیم است.

حاصل اینکه در این عالم هیچ‌کسی مِلکیّت و دارایی بالاستقلال ندارد، حتّی مالک ضروریترین‌های خویش نیستند. قرآن کریم در این باره آیات متعددی دارد، از جمله در معرّفی خدایان دروغین می‌فرماید: وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ وَ لا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لا یَمْلِکُونَ مَوْتاً وَ لا حَیاةً وَ لا نُشُورا؛ و به‌جای او خدایانی برای خود گرفته‌اند که چیزی را خلق نمی‌کنند و خود خلق شده‌اند و برای خود نه زیانی را در اختیار دارند و نه سودی را و نه مرگی را در اختیار دارند و نه حیاتی و نه رستاخیزی را(فرقان:۳)

در این عالم اگر مالکان دیگری هم وجود دارند، به عطاء و بخشش خداوند است. در آیهٔ کریمه آمده است: وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاکُم؛ و به آنها ‏(کنیزان و غلامان خود) از مال خدا بدهید، همان مالی که او به شما داد(نور:۳۳).

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: المالُ مالُ اللّه عَزَّ و جلَّ، جَعَلَهُ وَدائِعَ عندَ خَلقِهِ؛ اموال از آنِ خداست و آنها را نزد آفریدگان خویش امانت نهاده است.[۲] ملکیّت این پادشاهی‌ها گذرا و محدود است و بالاخره روزی به‌پایان خواهد رسید، اما خداوند متعال پادشاه و مالک عالَم است و چیزی از مُلک و فرمانروایی او خارج نیست و نمی‌تواند خارج شود.

امیرمؤمنان علی علیه السلام در قسمتی از دعای کمیل به خداوند عرض کرده است: وَ لَا يُمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِك؛ و فرار از حکومت تو ممکن نیست.[۳] در پایان همهٔ این پادشاهی‌ها، روزی خواهد آمد که پادشاهی محض خداوند فرا می‌رسد و خود اعلام می‌دارد:لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار؛ امروز فرمانروایی از آنِ کیست؟ از آنِ خداوند یکتای قهّار است(غافر:۱۶).

پانویس

  1. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۳۲۱–۳۲۴.
  2. مستدرک الوسائل، ج‏۱۳، ص۵۲.
  3. مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۴۵.
  1. درباره ادات حصر قاعده‌ای است معروف به این بیان که: «تقدیم ما حقّه التأخیر قد یفید الحصر» یعنی مقدم‌کردن چیزی که حقّش تأخیر است، موجب حصر می‌گردد. در این جمله «له» خبر است و جا داشت که بعد از «ملک» بیاید، اما حال که آن را پیش انداختیم، افادهٔ اختصاص می‌کند.

منابع

  • شرح خطبه غدیر؛ محمدرضا شریفی، اصفهان: انتشارات نورالحیات، ۱۴۴۶ق.
  • مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ حسین بن محمدتقی نوری، بیروت: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ۱۴۰۸ق.
  • مصباح المتهجد؛ محمد بن حسن طوسی، تحقیق: علی‌اصغر مروارید و ابوذر بیدار، بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق.