ثقلین(حدیث): تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵۴: خط ۲۵۴:
۲. روز عرفه، نهم ذی حجة الحرام سال دهم هجرت در عرفات.
۲. روز عرفه، نهم ذی حجة الحرام سال دهم هجرت در عرفات.


۳. روز دوازدهم ذی حجة الحرامسال دهم در مسجد خيف در منى.<ref>البداية و النهاية: ج ۵ ص ۲۰۲.  </ref>
۳. روز دوازدهم ذی حجة الحرام سال دهم در مسجد خيف در منى.<ref>البداية و النهاية: ج ۵ ص ۲۰۲.  </ref>


۴. روز عيد غدير در سرزمين غدير خم، هجدهم ذي حجة الحرام سال دهم هجرى.
۴. روز عيد غدير در سرزمين غدير خم، هجدهم ذي حجة الحرام سال دهم هجرى.
خط ۳۵۳: خط ۳۵۳:
۳.ام ‏ایمن از بانوان بهشتى.<ref>همان: ج ۱ ص ۳۱۱. </ref>
۳.ام ‏ایمن از بانوان بهشتى.<ref>همان: ج ۱ ص ۳۱۱. </ref>


ابن‏ حجر مى ‏نويسد: اين حديث از بيش از بيست تن از صحابه در موارد مختلف نقل شده است. از جمله: روز عرفه در حجة الوداع، روز غدير خم، به هنگام بازگشت از حج، پس از بازگشت از طائف و در دوران بيمارى حضرت در حجره شريفه هنگامى كه پر از صحابه بود.
[[ابن حجر عسقلانی|ابن‏ حجر]] مى ‏نويسد: اين حديث از بيش از بيست تن از صحابه در موارد مختلف نقل شده است. از جمله: روز عرفه در حجة الوداع، روز غدير خم، به هنگام بازگشت از حج، پس از بازگشت از طائف و در دوران بيمارى حضرت در حجره شريفه هنگامى كه پر از صحابه بود.


سپس اضافه مى‏ كند: پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله اين حديث را در اين موارد و در مواردى ديگر به جهت اهتمام خاص به شأن قرآن كريم و عترت طاهره‏ عليهم السلام تكرار فرموده است.
سپس اضافه مى‏ كند: پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله اين حديث را در اين موارد و در مواردى ديگر به جهت اهتمام خاص به شأن قرآن كريم و عترت طاهره‏ عليهم السلام تكرار فرموده است.
خط ۴۵۴: خط ۴۵۴:
ابن‏ عباس گفت: كدام بر ما واجب‏ تر است: قرائت قرآن يا عمل به آن؟ معاويه گفت: عمل به آن! ابن‏ عباس گفت: چگونه به قرآن عمل كنيم قبل از آن كه بدانيم خداوند از آن چه بر ما نازل كرده چه مقصودى داشته است؟ معاويه گفت: معنى و مقصود قرآن را از كسانى بپرس كه بر خلاف آنچه تو و اهل‏ بيت مى‏ گوييد معنى كنند.
ابن‏ عباس گفت: كدام بر ما واجب‏ تر است: قرائت قرآن يا عمل به آن؟ معاويه گفت: عمل به آن! ابن‏ عباس گفت: چگونه به قرآن عمل كنيم قبل از آن كه بدانيم خداوند از آن چه بر ما نازل كرده چه مقصودى داشته است؟ معاويه گفت: معنى و مقصود قرآن را از كسانى بپرس كه بر خلاف آنچه تو و اهل‏ بيت مى‏ گوييد معنى كنند.


ابن ‏عباس گفت: قرآن بر اهل‏ بيتى كه با آنان نسبت دارم نازل شده، و با اين حال معناى آن را از آل ابى ‏سفيان يا آل ابى‏ معيط يا يهود و نصارى و مجوس بپرسم؟! معاويه گفت: ما را با اين كفار يكسان قرار دادى و از آنان حساب كردى! ابن‏ عباس گفت: به جان خودم قسم! اين مقايسه را از آن جهت نمودم كه تو هم مانند آنان منع مى‏ كنى از اين كه خدا را با قرآن و با آن چه در آن از امر و نهى و حلال و حرام و ناسخ و منسوخ و عام و خاص و محكم و متشابه آمده عبادت كنيم و بپرستيم.
ابن ‏عباس گفت:


معاويه گفت: پس قرآن را بخوانيد و آن را تأويل هم بنماييد ولى آن چه از تفسير قرآن كه خداوند درباره شما نازل كرده و پيامبر صلى الله عليه و آله درباره شما فرموده نقل نكنيد، و هر چه غير آن است نقل كنيد! سپس ابن‏ عباس را تهديد كرد و گفت: اگر هم خواستى از آن معانى قرآن نقل كنى پنهانى باشد و به صورت علنى كسى از تو چنين چيزى را نشنود!!<ref>كتاب سليم: ص ۳۱۵ حديث ۲۶.</ref>
قرآن بر اهل‏ بيتى كه با آنان نسبت دارم نازل شده، و با اين حال معناى آن را از آل ابى ‏سفيان يا آل ابى‏ معيط يا [[یهود]] و [[مسیحیان|نصاری]] و مجوس بپرسم؟!
 
معاويه گفت: ما را با اين كفار يكسان قرار دادى و از آنان حساب كردى! ابن‏ عباس گفت: به جان خودم قسم! اين مقايسه را از آن جهت نمودم كه تو هم مانند آنان منع مى‏ كنى از اين كه خدا را با قرآن و با آن چه در آن از امر و نهى و حلال و حرام و ناسخ و منسوخ و عام و خاص و محكم و متشابه آمده عبادت كنيم و بپرستيم.
 
معاويه گفت:
 
پس قرآن را بخوانيد و آن را تأويل هم بنماييد ولى آن چه از تفسير قرآن كه خداوند درباره شما نازل كرده و [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] درباره شما فرموده نقل نكنيد، و هر چه غير آن است نقل كنيد!
 
سپس ابن‏ عباس را تهديد كرد و گفت: اگر هم خواستى از آن معانى قرآن نقل كنى پنهانى باشد و به صورت علنى كسى از تو چنين چيزى را نشنود!!<ref>كتاب سليم: ص ۳۱۵ حديث ۲۶.</ref>


=== غوغاى قرآن كنار حوض كوثر ===
=== غوغاى قرآن كنار حوض كوثر ===
نبايد وعده پيامبر صلى الله عليه و آله را براى پاسخ امت بر سر حوض كوثر ساده تلقى كنيم. صحنه‏ اى عظيم به وقوع خواهد پيوست كه امت عظيم مسلمان در محضر پيامبرشان بايستند و با پاسخ به پرسش‏ هاى آن حضرت درباره قرآن و عترت به صورت جدى تكليف خود را روشن كنند. آن منظره ديدنى را خود پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى ترسيم فرموده است آنجا كه مى ‏فرمايد:امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مى‏ شوند:
نبايد وعده پيامبر صلى الله عليه و آله را براى پاسخ امت بر سر [[حوض کوثر]] ساده تلقى كنيم.
 
صحنه‏ اى عظيم به وقوع خواهد پيوست كه امت عظيم مسلمان در محضر پيامبرشان بايستند و با پاسخ به پرسش‏ هاى آن حضرت درباره قرآن و عترت به صورت جدى تكليف خود را روشن كنند.
 
آن منظره ديدنى را خود پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى ترسيم فرموده است آنجا كه مى ‏فرمايد: امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مى‏ شوند:
 
اول آنان رایت (پرچم) گوساله امت من است. من بپا مى‏ خيزم و دست او را مى گيرم.
 
به محض آن كه دستش را گرفتم روى او سياه مى ‏شود و قدم هايش به لرزه در مى ‏آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى‏ شود، و تابعين او نيز همين گونه مى ‏شوند.
 
از آنان مى ‏پرسم: بعد از من با دو يادگار گران قدر من چگونه رفتار كرديد؟
 
در پاسخ مى‏ گويند: ثِقْل بزرگ‏ تر (يعنى قرآن) را [[تکذیب]] نموديم و پاره پاره كرديم، و ثِقْل كوچک تر (عترت) را در تنگنا قرار داديم و حقش را گرفتيم.
 
آن گاه من مى‏ گويم: به سمت چپ برويد. آنان از نزد من تشنه و جگر سوخته و روسياه باز گردانده مى ‏شوند در حالى كه قطره‏ اى از [[حوض کوثر]] ننوشيده ‏اند.
 
سپس رايت فرعون امتم بر سر حوض وارد مى ‏شوند كه اكثر مردم اينانند كه توسط او از راه راست منحرف شده‏ اند ... دست رئيس آنان را مى ‏گيرم، و به محض آن كه دست او را مى‏ گيرم رويش سياه مى‏ شود و قدم‏ هايش مى ‏لرزد و امعاء و احشاء او منقلب مى‏ شود، و آنان كه تابع او بوده ‏اند نيز چنين مى‏ شوند.
 
من مى ‏گويم: درباره ثِقْلين بعد از من چه رفتارى كرديد؟


اول آنان رایت (پرچم)گوساله امت من است. من بپا مى‏ خيزم و دست او را مى گيرم. به محض آن كه دستش را گرفتم روى او سياه مى ‏شود و قدم هايش به لرزه در مى ‏آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى‏ شود، و تابعين او نيز همين گونه مى ‏شوند. از آنان مى ‏پرسم: بعد از من با دو يادگار گران قدر من چگونه رفتار كرديد؟
مى ‏گويند: ثِقل بزرگ‏تر را [[تکذیب]] كرده و آن را پاره پاره كرديم، و با ثِقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. من مى‏ گويم: شما هم به راه گروه اول برويد.


در پاسخ مى‏ گويند: ثِقْل بزرگ‏تر (يعنى قرآن) را تكذيب نموديم و پاره پاره كرديم، و ثِقْل كوچك‏تر (عترت) را در تنگنا قرار داديم و حقش را گرفتيم. آن گاه من مى‏ گويم: به سمت چپ برويد. آنان از نزد من تشنه و جگر سوخته و روسياه باز گردانده مى ‏شوند در حالى كه قطره‏ اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.
آنان هم تشنه و جگر سوخته و روسياه باز مى‏ گردند در حالى كه قطره‏ اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.


سپس رايت فرعون امتم بر سر حوض وارد مى ‏شوند كه اكثر مردم اينانند كه توسط او از راه راست منحرف شده‏ اند ... دست رئيس آنان را مى ‏گيرم، و به محض آن كه دست او را مى‏ گيرم رويش سياه مى‏ شود و قدم‏ هايش مى ‏لرزد و امعاء و احشاء او منقلب مى‏ شود، و آنان كه تابع او بوده ‏اند نيز چنين مى‏ شوند. من مى ‏گويم: درباره ثِقْلين بعد از من چه رفتارى كرديد؟
سپس رایت هامان امتم كه امام پنجاه هزار نفر از آنان است نزد من مى ‏آيند. من بر مى ‏خيزم و دست او را مى‏ گيرم.  


مى ‏گويند: ثِقل بزرگ‏تر را تكذيب كرده و آن را پاره پاره كرديم، و با ثِقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. من مى‏ گويم: شما هم به راه گروه اول برويد. آنان هم تشنه و جگر سوخته و روسياه باز مى‏ گردند در حالى كه قطره‏ اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.
آن گاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى‏ شود و قدم ‏هايش به لرزه مى‏ افتد و امعاء و احشايش منقلب مى ‏شود، و تابعين او نيز چنان مى ‏شوند. من مى ‏گويم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟


سپس رایت هامان امتم كه امام پنجاه هزار نفر از آنان است نزد من مى ‏آيند. من بر مى ‏خيزم و دست او را مى‏ گيرم. آن گاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى‏ شود و قدم ‏هايش به لرزه مى‏ افتد و امعاء و احشايش منقلب مى ‏شود، و تابعين او نيز چنان مى ‏شوند. من مى ‏گويم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟
مى‏ گويند: ثِقل اكبر را تكذيب كرديم و از دستوراتش سرپيچى نموديم، و ثقل اصغر را خوار كرديم و او را تنها گذاشتيم. مى‏ گويم: شما به راه گروه‏ هاى قبل برويد.


مى‏ گويند: ثِقل اكبر را تكذيب كرديم و از دستوراتش سرپيچى نموديم، و ثقل اصغر را خوار كرديم و او را تنها گذاشتيم. مى‏ گويم: شما به راه گروه‏ هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى‏ گردند در حالى كه قطره‏ اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.
آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى‏ گردند در حالى كه قطره‏ اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.


سپس رايت مِخْدَج نزد من مى ‏آيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى ‏گيرم. به محض آن كه دست او را گرفتم رويش سياه مى‏ شود و قدم ‏هايش به لرزه در مى‏ آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى ‏شود، و تابعين او نيز چنان مى ‏شوند. من مى‏ گويم:بعد از من درباره ثِقْلين چه كرديد؟   
سپس رايت مِخْدَج نزد من مى ‏آيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى ‏گيرم. به محض آن كه دست او را گرفتم رويش سياه مى‏ شود و قدم ‏هايش به لرزه در مى‏ آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى ‏شود، و تابعين او نيز چنان مى ‏شوند. من مى‏ گويم:بعد از من درباره ثِقْلين چه كرديد؟   


مى‏ گويند: ثقل اكبر را تكذيب كرده و عصيان نموديم، و با ثقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. مى‏ گويم: شما هم به راه گروه ‏هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى‏ گردند در حالى كه قطره ‏اى از حوض كوثر ننوشيده باشند.  
مى‏ گويند: ثقل اكبر را تكذيب كرده و عصيان نموديم، و با ثقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. مى‏ گويم: شما هم به راه گروه ‏هاى قبل برويد.  
 
آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى‏ گردند در حالى كه قطره ‏اى از حوض كوثر ننوشيده باشند.  
 
سپس رايت اميرالمؤمنين و قائدِ پيشانى‏ سفيدان نزد من وارد مى ‏شود. من بپا مى ‏خيزم و دست او را مى‏ گيرم، و در اين حال روى او و اصحابش سفيد مى‏ شود.
 
مى‏ گويم: بعد از من درباره ثِقلين چه رفتارى داشتيد؟


سپس رايت اميرالمؤمنين و قائدِ پيشانى‏ سفيدان نزد من وارد مى ‏شود. من بپا مى ‏خيزم و دست او را مى‏ گيرم، و در اين حال روى او و اصحابش سفيد مى‏ شود. مى‏ گويم: بعد از من درباره ثِقلين چه رفتارى داشتيد؟
مى‏ گويند: ثقل اكبر را تابع شديم و آن را تصديق نموديم، و ثقل اصغر را كمك كرديم و يارى نموديم و همراه او به شهادت رسيديم. من مى‏ گويم: سيراب و آب نوشيده باز گرديد.


مى‏ گويند: ثقل اكبر را تابع شديم و آن را تصديق نموديم، و ثقل اصغر را كمك كرديم و يارى نموديم و همراه او به شهادت رسيديم. من مى‏ گويم: سيراب و آب نوشيده باز گرديد. آنان جرعه ‏اى مى نوشند كه بعد از آن هرگز تشنه نمى‏ شوند. روى امامشان هم چون خورشيد طالع است، و روى آنان مانند ماه چهارده ‏شبه و همچون نورانى‏ ترين ستاره در آسمان است.
آنان جرعه ‏اى مى نوشند كه بعد از آن هرگز تشنه نمى‏ شوند. روى امامشان هم چون خورشيد طالع است، و روى آنان مانند ماه چهارده ‏شبه و همچون نورانى‏ ترين ستاره در آسمان است.


سپس پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: بر اين پيش گويى من شاهد هستيد؟ گفتند: آرى، ما گواه اين مجلس خواهيم بود. <ref> اليقين : ص ۲۷۵ باب ۹۶.</ref>
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بر اين پيش گويى من شاهد هستيد؟ گفتند: آرى، ما گواه اين مجلس خواهيم بود.<ref> اليقين : ص ۲۷۵ باب ۹۶.</ref>


ما نيز از بلنداى چهارده قرن مى‏ گوييم: يا رسول ‏اللَّه! اين پنج گروه را نيك مى ‏شناسيم، و قبل از حوض كوثر در اين دنيا بر ضلالت آن چهار گروه معتقديم و شهادت مى ‏دهيم، و اميدواريم زير پرچم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام از تابعين و تصديق كنندگان قرآن در قول و عمل در گروه پنجم باشيم.
ما نيز از بلنداى چهارده قرن مى‏ گوييم: يا رسول ‏الله! اين پنج گروه را نيك مى ‏شناسيم، و قبل از حوض كوثر در اين دنيا بر ضلالت آن چهار گروه معتقديم و شهادت مى ‏دهيم، و اميدواريم زير پرچم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام از تابعين و تصديق كنندگان قرآن در قول و عمل در گروه پنجم باشيم.


== پانویس ==
== پانویس ==