حَبطِ اعمال: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:


=== موقعيت تاريخى ===
=== موقعيت تاريخى ===
در اواسط [[خطبه غدیر]] قبل از آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله توطئه ‏گران بر ضد خلافت را مطرح كنند، براى آنكه مسلمانان به سوابق خود در اسلام مغرور نشوند و خود را در معرض امتحانى سخت بدانند، اين چهار آيه در يك فراز تركيب شده ‏اند.  
در اواسط [[خطبه غدیر]] قبل از آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله توطئه ‏گران بر ضد خلافت را مطرح كنند، براى آنكه مسلمانان به سوابق خود در اسلام مغرور نشوند و خود را در معرض امتحانى سخت بدانند، اين چهار آيه در يک فراز تركيب شده ‏اند.  


آيه اول (لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ) در كلام حضرت -  طبق نسخه‏ هاى مختلف -  به سه گونه تضمين شده است: در نسخه «ب» با افزودن «ب» در كلمه «بِاسْلامِكُمْ» و افزودن جمله «بَلْ لا تَمُنُّوا عَلَى الله» بعد از آن آمده است.
آيه اول (لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ) در كلام حضرت - طبق نسخه‏ هاى مختلف - به سه گونه تضمين شده است: در نسخه «ب» با افزودن «ب» در كلمه «بِاسْلامِكُمْ» و افزودن جمله «بَلْ لا تَمُنُّوا عَلَى الله» بعد از آن آمده است.


در نسخه‏ هاى «الف» و «ج» به جاى «عَلَىَّ» كلمه «عَلَى الله» آورده شده است. در نسخه ‏هاى «ه» و «و» به جاى «اسْلامَكُمْ» كلمه «فينا» آمده و بعد از آن در نسخه «ه» «ما لا يُطيعُكُمُ الله»، و در نسخه «و» «وَ لا يُطيعُكُمُ الله» افزوده شده، و كلمه «عَلَىَّ» نيز به صورت «عَلَى الله» ذكر گرديده است.
در نسخه‏ هاى «الف» و «ج» به جاى «عَلَىَّ» كلمه «عَلَى الله» آورده شده است. در نسخه ‏هاى «ه» و «و» به جاى «اسْلامَكُمْ» كلمه «فينا» آمده و بعد از آن در نسخه «ه» «ما لا يُطيعُكُمُ الله»، و در نسخه «و» «وَ لا يُطيعُكُمُ الله» افزوده شده، و كلمه «عَلَىَّ» نيز به صورت «عَلَى الله» ذكر گرديده است.
خط ۶۱: خط ۶۱:
تا آيه مزبور كه صريحاً خاطر نشان مى ‏كند خدا بر شما منت دارد و مبادا در پذيرفتن اسلام بر خدا منت بگذاريد، و يک آيه بعد از اين پايان سوره حجرات است.  
تا آيه مزبور كه صريحاً خاطر نشان مى ‏كند خدا بر شما منت دارد و مبادا در پذيرفتن اسلام بر خدا منت بگذاريد، و يک آيه بعد از اين پايان سوره حجرات است.  


آيه سوره محمد صلى الله عليه وآله درباره كسانى است كه در آيه ۲۵ ذكر شده كه از دين باز مى ‏گردند و منافقانه با كفار ارتباط برقرار مى‏ كنند كه تا حد امكانشان از اسلام حذف كنند. سپس خداوند عذابى كه توسط ملائكه بر اينان نازل می ‏شود يادآور شده تا به اين آيه می ‏رسد كه علت آن عذاب را سَخَط خداوند و حبط و نابودى اعمالشان ذكر می كند.  
آيه سوره محمد صلى الله عليه و آله درباره كسانى است كه در آيه ۲۵ ذكر شده كه از دين باز مى ‏گردند و منافقانه با كفار ارتباط برقرار مى‏ كنند كه تا حد امكانشان از اسلام حذف كنند.  
 
سپس خداوند عذابى كه توسط [[ملائکه]] بر اينان نازل می ‏شود يادآور شده تا به اين آيه می ‏رسد كه علت آن عذاب را سَخَط خداوند و حبط و نابودى اعمالشان ذكر می كند.  


آيه سوره «الرحمن» ادامه می يابد كه سلطان پروردگار و عجز جن و انس را مطرح می فرمايد، و اينكه جن و انس نمی توانند بدون اجازه و قدرت الهى از آفاق آسمان و زمين نفوذ كنند، تا به اين آيه می ‏رسد كه اگر آتش و مسّ گداخته بر سر شما بريزد نمی ‏توانيد آن را از خود دور كنيد.
آيه سوره «الرحمن» ادامه می يابد كه سلطان پروردگار و عجز جن و انس را مطرح می فرمايد، و اينكه جن و انس نمی توانند بدون اجازه و قدرت الهى از آفاق آسمان و زمين نفوذ كنند، تا به اين آيه می ‏رسد كه اگر آتش و مسّ گداخته بر سر شما بريزد نمی ‏توانيد آن را از خود دور كنيد.
خط ۶۸: خط ۷۰:


=== تحليل اعتقادى ===
=== تحليل اعتقادى ===
تفسيرى كه از مطرح شدن اين آيه در اين موقعيت [[خطبه غدیر]] قابل استفاده است به معناى منت گذاشتن مسلمانان بر خدا و رسول در مسئله [[خلافت]] و جانشينى پيامبر صلى الله عليه وآله باز مى‏ گردد. جالب اينكه در برخى نسخه ‏ها با صراحت كامل و با عبارتى ظريف اين مهم را به ميان آورده و مى ‏فرمايد: «لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فينا ما لا يُطيعُكُمُ اللَّه» ، و مى‏ بينيم كه به جاى «اسْلامَكُمْ» كلمه «فينا» را آورده است. يعنى درباره ما اهل‏ بيت، يا درباره امر [[خلافت]] ما اهل‏ بيت بر خدا منت مگذاريد، و سپس افزوده كه «خدا در اين باره سخن شما را نخواهد پذيرفت».  
تفسيرى كه از مطرح شدن اين آيه در اين موقعيت [[خطبه غدیر]] قابل استفاده است به معناى منت گذاشتن مسلمانان بر خدا و رسول در مسئله [[خلافت]] و جانشينى پيامبر صلى الله عليه وآله باز مى‏ گردد.  


اين منت گذاشتن را مى‏ توان به غرور مسلمانى تعبير كرد، و طبعاً با حضور پيامبر صلى الله عليه وآله بر سر مسائل كوچكى چون تقسيم غنايم جنگى جلوه مى‏ كرد، اما با شهادت حضرت افكار شيطانى خلافت را به صورت بالاترين غنيمت به دست آمده از اسلام جلوه مى ‏دهد كه بر سر تقسيم آن نَفْس‏ها طمع بلند بروز مى‏ دهند.
جالب اينكه در برخى نسخه ‏ها با صراحت كامل و با عبارتى ظريف اين مهم را به ميان آورده و مى ‏فرمايد: «لا تَمُنُّوا عَلَى اللَّه فينا ما لا يُطيعُكُمُ اللَّه»، و مى‏ بينيم كه به جاى «اسْلامَكُمْ» كلمه «فينا» را آورده است. يعنى درباره ما اهل‏ بيت، يا درباره امر [[خلافت]] ما اهل‏ بيت بر خدا منت مگذاريد، و سپس افزوده كه «خدا در اين باره سخن شما را نخواهد پذيرفت».  


در غدير اين مطلب علناً بر زبان عده ‏اى آمد كه اگر بناست على خليفه باشد لااقل ديگران را هم با او شريك كن يا بعد از او كسانى را براى خلافت نامزد نما !! كه پيامبر صلى الله عليه وآله به شدت با اين طمع كارى در برابر دستور الهى مقابله فرمود و آن را رد كرد. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۱ ، ۱۶۰.</ref>
اين منت گذاشتن را مى‏ توان به غرور مسلمانى تعبير كرد، و طبعاً با حضور پيامبر صلى الله عليه و آله بر سر مسائل كوچكى چون تقسيم غنايم جنگى جلوه مى‏ كرد، اما با شهادت حضرت افكار شيطانى خلافت را به صورت بالاترين غنيمت به دست آمده از اسلام جلوه مى ‏دهد كه بر سر تقسيم آن نَفْس‏ها طمع بلند بروز مى‏ دهند.
 
در غدير اين مطلب علناً بر زبان عده ‏اى آمد كه اگر بناست على خليفه باشد لااقل ديگران را هم با او شريک كن يا بعد از او كسانى را براى خلافت نامزد نما!! كه پيامبر صلى الله عليه وآله به شدت با اين طمع كارى در برابر دستور الهى مقابله فرمود و آن را رد كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۱ ، ۱۶۰.</ref>


يكى از وجه‏ هاى امتحان الهى آن است كه منت گذاشتن هيچ گاه به صراحت بر زبان كسى جارى نمى‏ شود، بلكه هر كس با به ميان آوردن سوابق خويش سعى مى‏ كند سهمى از مزاياى جامعه اسلامى را به خود اختصاص دهد!
يكى از وجه‏ هاى امتحان الهى آن است كه منت گذاشتن هيچ گاه به صراحت بر زبان كسى جارى نمى‏ شود، بلكه هر كس با به ميان آوردن سوابق خويش سعى مى‏ كند سهمى از مزاياى جامعه اسلامى را به خود اختصاص دهد!


تقدم در اسلام، فداكارى ‏ها و جانفشانى ‏ها در راه آن، نسبت داشتن با پيامبر صلى الله عليه وآله و امثال اينها، زبان عده ‏اى را باز مى كند كه بگويند: پس سهم ما چه مى‏ شود؟ پس نتيجه زحمات ما كجا رفت؟ پس ما براى چه مسلمان شديم؟ آيا از مسلمانى فقط نماز و روزه به ما مى ‏رسد و خلافت نصيب ديگران است؟! و امثال اين اعتراضات منت ‏آميز كه در مسئله خلافت -  چه رو در روى پيامبر صلى الله عليه وآله و چه بعد از آن حضرت -  بارها و بارها مطرح گرديد.
تقدم در اسلام، فداكارى ‏ها و جانفشانى ‏ها در راه آن، نسبت داشتن با پيامبر صلى الله عليه و آله و امثال اينها، زبان عده ‏اى را باز مى كند كه بگويند: پس سهم ما چه مى‏ شود؟


اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در سوابق و فضايل و فداكارى و عمل به فرامين اسلام و اوامر پيامبر صلى الله عليه وآله قابل مقايسه با هيچ كس نبود، و آنچه داشت در زيباترين جلوه اخلاص تقديم درگاه الهى نموده بود، ولى با اين همه وقتى ديد مردم با پيش كشيدن سوابق خود تصميم بر هم زدن دين خدا و ولايت الهى دارند، از همان نقطه در مقابل مردم ايستاد و فضايل و سوابق خود را مطرح كرد تا آنان را متوجه اين نكته كند كه اگر فضايل و سوابق دليل تقدم و كسب حقوق است هيچ كس بر من تقدم ندارد، و در عين حال من منت خدا را دارم نه اينكه بر خدا منت گذارم، و اگر نبود كه خداوند مرا به اين مقام منصوب فرموده، خود را براى به دست آوردن آن جلو نمى‏ انداختم و در پى آن نبودم.<br />مجموع آنچه پيامبر صلى الله عليه وآله درباره علت و كيفيت نصب خليفه از سوى خدا در خطابه غدير فرموده، وقتى در كنار اين فراز كه شامل آيه «لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّه يَمُنُ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ» قرار بگيرد، اين نتيجه را به ما يادآور مى‏ شود كه امر خلافت مانند اصل اسلام جزء فرامينى است كه از سوى خداوند براى صلاح دنيا و آخرت مردم آمده است. اينكه امامت و خلافت چگونه بايد باشد و صاحب اين مقام چه كسى بايد باشد، مسئله ‏اى از طرف خداست و طبق حكمت الهى تعيين شده است.<br />همان گونه كه بايد سپاسگزار خداوند باشيد و منت خدا بر شماست كه به اسلام هدايتتان فرموده، همانطور در مسئله ولايت بر شما منت دارد كه امامانى معصوم علیهم السلامكه خود آنان را خلق كرده و امتحان نموده -  براى مردم منصوب فرموده است، و مردم را به حال خود رها نكرده تا با اشتباهات عمدى و سهوى خود را دچار امامان ناشايست كنند و دنيا و آخرتشان تباه شود.
پس نتيجه زحمات ما كجا رفت؟ پس ما براى چه مسلمان شديم؟ آيا از مسلمانى فقط نماز و روزه به ما مى ‏رسد و [[خلافت]] نصيب ديگران است؟! و امثال اين اعتراضات منت ‏آميز كه در مسئله خلافت -  چه رو در روى پيامبر صلى الله عليه وآله و چه بعد از آن حضرت بارها و بارها مطرح گرديد.


هر مسلمانى بايد شرمنده اين لطف الهى بوده منت خدا را خريدار باشد، نه آنكه معترضانه ادعا كند كه چرا خدا بدون در نظر گرفتن حقى براى ساير مسلمانان در خلافت، خليفه منصوب نموده است؟! بنابراين اگر كسى اين دلسوزى خداوند و انتصاب حكيمانه الهى را با افكار جاهلى -  كه سر از تعصب و منت گذاشتن و سهميه خواستن بر مى ‏آورد -  مطرح كند، از طرف خداوند متعال مستحق چهار سزاى بزرگ است:
[[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین ‏علیه السلام]] در سوابق و فضايل و فداكارى و عمل به فرامين اسلام و اوامر پيامبر صلى الله عليه و آله قابل مقايسه با هيچ كس نبود، و آنچه داشت در زيباترين جلوه اخلاص تقديم درگاه الهى نموده بود، ولى با اين همه وقتى ديد مردم با پيش كشيدن سوابق خود تصميم بر هم زدن دين خدا و ولايت الهى دارند، از همان نقطه در مقابل مردم ايستاد و فضايل و سوابق خود را مطرح كرد تا آنان را متوجه اين نكته كند كه اگر فضايل و سوابق دليل تقدم و كسب حقوق است هيچ كس بر من تقدم ندارد، و در عين حال من منت خدا را دارم نه اينكه بر خدا منت گذارم، و اگر نبود كه خداوند مرا به اين مقام منصوب فرموده، خود را براى به دست آوردن آن جلو نمى‏ انداختم و در پى آن نبودم.<br />مجموع آنچه پيامبر صلى الله عليه وآله درباره علت و كيفيت نصب خليفه از سوى خدا در خطابه غدير فرموده، وقتى در كنار اين فراز كه شامل آيه «لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّه يَمُنُ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ» قرار بگيرد، اين نتيجه را به ما يادآور مى‏ شود كه امر خلافت مانند اصل اسلام جزء فرامينى است كه از سوى خداوند براى صلاح دنيا و آخرت مردم آمده است.


'''حبط عمل'''، يعنى كسى كه بر خدا منت گذارد، خدا اعمال انجام داده ‏اش را نيز نابود مى‏ كند و براى روز جزا دست خالى مى‏ ماند.<br />'''سخط و نارضايتى و غضب خداوند'''، يعنى خدا از اين برخورد بنده ‏اش با چنان پروردگار مهربانى كه دلسوزانه تمام شرايط هدايت او را آماده فرموده، غضب مى‏ كند و به چنين بنده ‏اى نگاه رضايت و مرحمت نمى‏ نمايد.<br />'''ابتلاء به آتش جهنم و مسّ گداخته'''، يعنى پايان اين مسير كه كسى بر خدا درباره پذيرفتن اسلام و جزئيات آن منت بگذارد آن است كه او را به جهنم مى‏ كشاند و به عذاب سخت الهى دچار مى‏ گردد.
اينكه امامت و خلافت چگونه بايد باشد و صاحب اين مقام چه كسى بايد باشد، مسئله ‏اى از طرف خداست و طبق حكمت الهى تعيين شده است.
 
همان گونه كه بايد سپاسگزار خداوند باشيد و منت خدا بر شماست كه به اسلام هدايتتان فرموده، همانطور در مسئله ولايت بر شما منت دارد كه امامانى معصوم علیهم السلام-  كه خود آنان را خلق كرده و امتحان نموده -  براى مردم منصوب فرموده است، و مردم را به حال خود رها نكرده تا با اشتباهات عمدى و سهوى خود را دچار امامان ناشايست كنند و دنيا و آخرتشان تباه شود.
 
هر مسلمانى بايد شرمنده اين لطف الهى بوده منت خدا را خريدار باشد، نه آنكه معترضانه ادعا كند كه چرا خدا بدون در نظر گرفتن حقى براى ساير مسلمانان در خلافت، خليفه منصوب نموده است؟!
 
بنابراين اگر كسى اين دلسوزى خداوند و انتصاب حكيمانه الهى را با افكار جاهلى -  كه سر از تعصب و منت گذاشتن و سهميه خواستن بر مى ‏آورد -  مطرح كند، از طرف خداوند متعال مستحق چهار سزاى بزرگ است:
 
'''حبط عمل'''، يعنى كسى كه بر خدا منت گذارد، خدا اعمال انجام داده ‏اش را نيز نابود مى‏ كند و براى روز جزا دست خالى مى‏ ماند.<br />'''سخط و نارضايتى و غضب خداوند'''، يعنى خدا از اين برخورد بنده ‏اش با چنان پروردگار مهربانى كه دلسوزانه تمام شرايط [[هدایت]] او را آماده فرموده، غضب مى‏ كند و به چنين بنده ‏اى نگاه رضايت و مرحمت نمى‏ نمايد.<br />'''ابتلاء به آتش جهنم و مسّ گداخته'''، يعنى پايان اين مسير كه كسى بر خدا درباره پذيرفتن اسلام و جزئيات آن منت بگذارد آن است كه او را به جهنم مى‏ كشاند و به عذاب سخت الهى دچار مى‏ گردد.


'''تازيانه عذاب'''، از آنجا كه مورد تازيانه عذاب در آيه قرآن عذاب‏ هايى است كه در دنيا بر سر طاغيان و سركشان در پيشگاه پروردگار نازل شده، لذا معناى اين فراز از خطبه كه بعد از «شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ» ذكر شده باز مى‏ گردد به اينكه منت گذاران بر خداوند در دنيا هم بايد منتظر عذاب الهى باشند كه همچون شلاقى بر سرشان فرود مى‏ آيد.
'''تازيانه عذاب'''، از آنجا كه مورد تازيانه عذاب در آيه قرآن عذاب‏ هايى است كه در دنيا بر سر طاغيان و سركشان در پيشگاه پروردگار نازل شده، لذا معناى اين فراز از خطبه كه بعد از «شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ» ذكر شده باز مى‏ گردد به اينكه منت گذاران بر خداوند در دنيا هم بايد منتظر عذاب الهى باشند كه همچون شلاقى بر سرشان فرود مى‏ آيد.
خط ۸۸: خط ۱۰۰:
آخرين جمله اين فراز از خطبه غدير بيدار باشى است كه خدا را هميشه مواظب خود بدانيم، و هر گاه از اين منت‏ها بر قلبمان خطور كرد پروردگار خود را به ياد آوريم و او را در كمين بدانيم و از اين چهار نتيجه منت گذاشتن خود هراسان باشيم.
آخرين جمله اين فراز از خطبه غدير بيدار باشى است كه خدا را هميشه مواظب خود بدانيم، و هر گاه از اين منت‏ها بر قلبمان خطور كرد پروردگار خود را به ياد آوريم و او را در كمين بدانيم و از اين چهار نتيجه منت گذاشتن خود هراسان باشيم.


== شِرک در ولايت و حبط اعمال <ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۷۳.</ref>==
== شِرک در ولايت و حبط اعمال<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۷۳.</ref>==
  يكى از نقشه ‏هاى منافقين ضد غدير پيشنهاد شركت در [[خلافت]] و [[ولايت]] پس از اتمام [[خطبه غدير]] بود، كه خداوند هم اين آيه را نازل كرد:<br />«وَ لَقَدْ أُوحِىَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ. بَلِ اللَّه فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ» <ref>زمر /  ۶۶ ، ۶۵ .</ref> :
  يكى از نقشه ‏هاى منافقين ضد غدير پيشنهاد شركت در [[خلافت]] و [[ولایت]] پس از اتمام خطبه غدير بود، كه خداوند هم اين آيه را نازل كرد:<br />«وَ لَقَدْ أُوحِىَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ. بَلِ اللَّه فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ»<ref>زمر /  ۶۶،۶۵ .</ref>:


«به تو وحى شده و به آنان كه قبل از تو بودند كه اگر شريك نمايى عمل تو ساقط مى‏ شود و از زيانكاران خواهى بود. بلكه خدا را عبادت كن و از شكر گزاران باش» .
«به تو وحى شده و به آنان كه قبل از تو بودند كه اگر شريك نمايى عمل تو ساقط مى‏ شود و از زيانكاران خواهى بود. بلكه خدا را عبادت كن و از شكر گزاران باش» .


آنچه در ارتباط با نزول اين آيه به هنگام پيشنهاد شركت ديگران در [[خلافت]] مى‏ توان استفاده كرد حبط عمل و خسارت با شريك قائل شدن در [[ولايت]] است.<br />خداوند درباره [[غدير]] شديدترين تهديدها را مطرح فرموده كه حاكى از اهميت آن است، همان گونه كه در اصل ابلاغ آن مى ‏فرمايد: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» ، درباره شريك قرار دادن در خلافت هم مى‏ فرمايد: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ» . يعنى سزاى بر هم زدن امر خدا درباره خلافت و لو به اندازه شريك قرار دادن، حبط عمل و خسارت است.
آنچه در ارتباط با نزول اين آيه به هنگام پيشنهاد شركت ديگران در خلافت مى‏ توان استفاده كرد حبط عمل و خسارت با شريك قائل شدن در ولايت است.<br />خداوند درباره [[غدیر]] شديدترين تهديدها را مطرح فرموده كه حاكى از اهميت آن است، همان گونه كه در اصل ابلاغ آن مى ‏فرمايد:
 
«وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»، درباره شريک قرار دادن در خلافت هم مى‏ فرمايد: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ».
 
يعنى سزاى بر هم زدن امر خدا درباره خلافت و لو به اندازه شريک قرار دادن، حبط عمل و خسارت است.
 
حبط به معناى فساد و ابطال و بى ‏ارزش شدن و از بين رفتن است. اگر كسى به هر گونه ‏اى از تصور در خلافت اميرالمؤمنين و يازده امام‏ عليهم السلام كه خلافتشان در غدير اعلام شده، ديگرى را شريک بداند و به عبارت ديگر خلافت كسى را در كنار خلافت آنان مشروع و بر حق بداند، اين اعتقاد مانند شرک به خداوند موجب نابودى اعمال او و فاسد شدن آنهاست، و چنين كسى زندگى و حيات و عمر خود را باخته و بايد عنوان زيانكار به او داده شود.


حبط به معناى فساد و ابطال و بى ‏ارزش شدن و از بين رفتن است. اگر كسى به هر گونه ‏اى از تصور در خلافت اميرالمؤمنين و يازده امام‏ عليهم السلام كه خلافتشان در غدير اعلام شده، ديگرى را شريك بداند و به عبارت ديگر خلافت كسى را در كنار خلافت آنان مشروع و بر حق بداند، اين اعتقاد مانند شرك به خداوند موجب نابودى اعمال او و فاسد شدن آنهاست، و چنين كسى زندگى و حيات و عمر خود را باخته و بايد عنوان زيانكار به او داده شود.
== غدير روز سقوط اعمال دشمنان<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۱۲.</ref>==
  دشمنان غدير به طور جدى در آيات [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن]] مطرح شده ‏اند، و پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است.


== غدير روز سقوط اعمال دشمنان <ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۱۲.</ref>==
در اين باره مى‏ توان ۲۱ عنوان از آيات غدير استخراج نمود، كه يكى از آنها «روز سقوط اعمال دشمن» است:<br /> غدير روزى بود كه دشمنان غدير به آن زن بنى ‏اسرائيلى تشبيه شدند كه رشته ‏هاى خود را پنبه مى‏ كرد، و اينان با انكار ولايت همه پايه ‏هاى ساخته عمر خود را ويران كردند تا آنجا كه مصداق اين آيه شدند: نكَالَّتِى نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً».<ref>نحل /  ۹۲.</ref>
  دشمنان غدير به طور جدى در آيات قرآن مطرح شده ‏اند، و پيامبر صلى الله عليه وآله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است. در اين باره مى‏ توان ۲۱ عنوان از آيات غدير استخراج نمود، كه يكى از آنها «روز سقوط اعمال دشمن» است:<br /> غدير روزى بود كه دشمنان غدير به آن زن بنى ‏اسرائيلى تشبيه شدند كه رشته ‏هاى خود را پنبه مى‏ كرد، و اينان با انكار ولايت همه پايه ‏هاى ساخته عمر خود را ويران كردند تا آنجا كه مصداق اين آيه شدند: نكَالَّتِى نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً».<ref>نحل /  ۹۲.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==