محتوای زیارت غدیریه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== آيات در زيارت غديريه<ref>نگاهى بر زيارت غديريّه (صفاخواه، طالعى): ص ۱۱۱-۱۵۰.</ref> ==
== آيات در زيارت غديريه<ref>نگاهى بر زيارت غديريّه (صفاخواه، طالعى): ص ۱۱۱-۱۵۰.</ref> ==
يكى از مفاهيم عميق در [[زیارت غدیریه]] معروف، رابطه آيات [[قرآن]] با [[ولایت]] و [[امامت]] و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است. به عنوان نمونه:
يكى از مفاهيم عميق در [[زیارت غدیریه]] معروف، رابطه آيات [[قرآن]] با [[ولایت]] و [[امامت]] و [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] است. به عنوان نمونه:
 
'''۱. سوره مائده، آيه ۳ (آيه اكمال)'''


=== ۱. سوره مائده، آيه ۳ (آيه اكمال) ===
«اللهم... ، العن من غصب وليک حقه و انكر عهده و جحده بعد اليقين و الاقرار بالولاية له يوم اكملت له الدين».
«اللهم... ، العن من غصب وليک حقه و انكر عهده و جحده بعد اليقين و الاقرار بالولاية له يوم اكملت له الدين».


خط ۱۰: خط ۹:
امام هادى‏ عليه السلام جملات آخر دعا را به لعن ظلمت‏ پرستان و قاتلان خاندان نور اختصاص داده است. در اين جمله پيمان شكنانى را لعن مى‏ كند كه روز غدير حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به ولايت [[تبریک|تهنیت]] گفتند، و چند ماه بعد همانان سقيفه را تشكيل دادند!
امام هادى‏ عليه السلام جملات آخر دعا را به لعن ظلمت‏ پرستان و قاتلان خاندان نور اختصاص داده است. در اين جمله پيمان شكنانى را لعن مى‏ كند كه روز غدير حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به ولايت [[تبریک|تهنیت]] گفتند، و چند ماه بعد همانان سقيفه را تشكيل دادند!


'''۲. سوره مائده، آيات ۵۴ - ۵۶'''
=== ۲. سوره مائده، آيات ۵۴ - ۵۶ ===
 
امام هادى ‏عليه السلام به واقعه غدير اشاره نموده و مى ‏فرمايد:
امام هادى ‏عليه السلام به واقعه غدير اشاره نموده و مى ‏فرمايد:


خط ۳۰: خط ۲۸:
و براى «حزب الله» معانى مختلفى پيش آوردند كه در همان كتب و تفاسير موجود است و همه آن معانى جزئى از مصداق حزب الله هستند، اما هيچ كدام جامعيت و شمول ندارد. تنها معنى جامع و مانع همان است كه امام هادى ‏عليه السلام بيان نموده است.
و براى «حزب الله» معانى مختلفى پيش آوردند كه در همان كتب و تفاسير موجود است و همه آن معانى جزئى از مصداق حزب الله هستند، اما هيچ كدام جامعيت و شمول ندارد. تنها معنى جامع و مانع همان است كه امام هادى ‏عليه السلام بيان نموده است.


'''۳. سوره مائده، آيه ۶۷ (آيه تبليغ)'''
=== ۳. سوره مائده، آيه ۶۷ (آيه تبليغ) ===
 
اين آيه مشهور غدير را امام هادى‏ عليه السلام با تفصيلى گويا بيان نموده است، كه ما به نقل مضمون آن به اختصار بسنده مى‏ كنيم:
اين آيه مشهور غدير را امام هادى‏ عليه السلام با تفصيلى گويا بيان نموده است، كه ما به نقل مضمون آن به اختصار بسنده مى‏ كنيم:


خط ۵۲: خط ۴۹:
آيا اين آيه كريمه تعريض و كنايتى به امت اسلام نيست؟ مگر پيامبر صلى الله عليه و آله بارها نفرموده بود كه تمام حركات امت‏ هاى گذشته به دست اين امت تكرار خواهد شد؟ رفتار بنى‏ اسرائيل با تورات و هارون، و رفتار نصارى با انجيل و حواريون چگونه بود؟<ref>تفصيل اين كلام در كتاب كفاية الخصام: ج ۶ و ۷ آمده است. كفاية الخصام، ترجمه غاية المرام، شرح و تحقيق و تعليقات: محمدحسين صفاخواه، چاپ انتشارات آمه، تهران. و نيز مراجعه شود به: مقاله مرحوم سيد عبدالعزيز طباطبائى كه در آن كتاب آمده است.</ref>
آيا اين آيه كريمه تعريض و كنايتى به امت اسلام نيست؟ مگر پيامبر صلى الله عليه و آله بارها نفرموده بود كه تمام حركات امت‏ هاى گذشته به دست اين امت تكرار خواهد شد؟ رفتار بنى‏ اسرائيل با تورات و هارون، و رفتار نصارى با انجيل و حواريون چگونه بود؟<ref>تفصيل اين كلام در كتاب كفاية الخصام: ج ۶ و ۷ آمده است. كفاية الخصام، ترجمه غاية المرام، شرح و تحقيق و تعليقات: محمدحسين صفاخواه، چاپ انتشارات آمه، تهران. و نيز مراجعه شود به: مقاله مرحوم سيد عبدالعزيز طباطبائى كه در آن كتاب آمده است.</ref>


'''۴. سوره انعام، آيه ۱۵۳'''
=== ۴. سوره انعام، آيه ۱۵۳ ===
 
امام هادى‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: و شهادت مى‏ دهم كه تويى معناى كلام خداى عزيز رحيم: «وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ». به خدا قسم گمراه شد و گمراه كرد هر كس كه جز تو را پيروى كرد، و از حق منحرف شد هر كس با تو دشمنى ورزيد.
امام هادى‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: و شهادت مى‏ دهم كه تويى معناى كلام خداى عزيز رحيم: «وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ». به خدا قسم گمراه شد و گمراه كرد هر كس كه جز تو را پيروى كرد، و از حق منحرف شد هر كس با تو دشمنى ورزيد.


خط ۶۸: خط ۶۴:
خلاصه اين كه صراط مستقيم يكى است؛ همان كه در هر نماز واجب و مستحب سلوک آن را از خداى تعالى طلب مى‏ كنيم. غير از اين صراط مستقيم، هر چه هست «سَبيل» هاى ديگر و راه هاى ضلالت اند.
خلاصه اين كه صراط مستقيم يكى است؛ همان كه در هر نماز واجب و مستحب سلوک آن را از خداى تعالى طلب مى‏ كنيم. غير از اين صراط مستقيم، هر چه هست «سَبيل» هاى ديگر و راه هاى ضلالت اند.


'''۵. سوره انفال، آيه ۷'''
=== ۵. سوره انفال، آيه ۷ ===
 
[[امام هادی ‏علیه السلام]] در ضمن بيان مواقف مشهور و روزهاى زبان زد زندگى پرافتخار على‏ عليه السلام به روز خيبر مى‏ رسد:
امام هادى ‏عليه السلام در ضمن بيان مواقف مشهور و روزهاى زبان زد زندگى پرافتخار على‏ عليه السلام به روز خيبر مى‏ رسد:


«و يوم خيبر اذ اظهر الله خور المنافقين و قطع دابر الكافرين و الحمد لله رب العالمين» : «و روز خيبر، كه خداوند سستى منافقين را ظاهر ساخت وريشه كافران را قطع كرد. سپاس خداى راست، پروردگار جهانيان».
«و يوم خيبر اذ اظهر الله خور المنافقين و قطع دابر الكافرين و الحمد لله رب العالمين» : «و روز خيبر، كه خداوند سستى منافقين را ظاهر ساخت وريشه كافران را قطع كرد. سپاس خداى راست، پروردگار جهانيان».
خط ۸۲: خط ۷۷:
درباره اين آيه شريفه و اين مقايسه، هيچ نمى ‏گوئيم، مگر اشاره ‏اى به مظلوميت حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام. آن هم از زبان وحى كه در كام حضرتش بود، كه در دردنامه شقشقيّه مى ‏فرمايد: حتى صرت اقرن الى هذه النظائر<ref>نهج البلاغه: ص ۴۹، خطبه سوم.</ref>: كار به آن جا رسيد كه با اين اشخاص هم ‏رديف شده ‏ام!
درباره اين آيه شريفه و اين مقايسه، هيچ نمى ‏گوئيم، مگر اشاره ‏اى به مظلوميت حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام. آن هم از زبان وحى كه در كام حضرتش بود، كه در دردنامه شقشقيّه مى ‏فرمايد: حتى صرت اقرن الى هذه النظائر<ref>نهج البلاغه: ص ۴۹، خطبه سوم.</ref>: كار به آن جا رسيد كه با اين اشخاص هم ‏رديف شده ‏ام!


'''۶. سوره احزاب، آيه ۶'''
=== ۶. سوره احزاب، آيه ۶ ===
 
امام هادى‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: جعلکَ اولى بالمؤمنين من انفسهم كما جعله الله كذلکَ. و در موضعى ديگر به [[حدیث غدیر]] اشاره مى ‏فرمايد كه: ثم قال: الست اولى بالمؤمنين من انفسهم؟ فقالوا: بلى. فأخذ بيدکَ و قال: من كنت مولاه فهذا على مولاه... .
امام هادى‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: جعلکَ اولى بالمؤمنين من انفسهم كما جعله الله كذلکَ. و در موضعى ديگر به [[حدیث غدیر]] اشاره مى ‏فرمايد كه: ثم قال: الست اولى بالمؤمنين من انفسهم؟ فقالوا: بلى. فأخذ بيدکَ و قال: من كنت مولاه فهذا على مولاه... .


خط ۱۲۵: خط ۱۱۹:
اين آيه و زيارت مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:
اين آيه و زيارت مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


'''متن زيارت'''
=== متن زيارت ===
 
در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير مى‏ خوانيم:اللَّهُمَّ انّى اسأَلُكَ ... ، انْ تَجْعَلَنى فى هذَا الْيَوْمِ الَّذى عَقَّدْتَ فيهِ لِوَلِيِّکَ الْعَهْدَ فى اعْناقِ خَلْقِکَ وَ اكْمَلْتَ لَهُمُ الدّينَ، مِنَ الْعارِفينَ بِحُرْمَتِهِ وَ الْمُقِرّينَ بِفَضْلِهِ ... . اللَّهُمَّ فَكَما جَعَلْتَهُ عيدَکَ الاكْبَرَ وَ سَمَّيْتَهَ فِى السَّماءِ يَوْمَ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَ فِى الارْضِ يَوْمَ الْميثاقَ الْمأخُوذَ وَ الْجَمْعِ الْمَسْؤُولِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْرِرْ بِهِ عُيُونَنا وَ اجْمِعْ بِهِ شَمْلَنا وَ لا تُضِلَّنا بَعْدَ اذْ هَدَيْتَنا وَ اجْعَلْنا لِانْعُمِکَ مِنَ الشّاكِرينَ يا ارْحَمَ الرّاحِمينَ<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰-۳۶۸.</ref>:
در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير مى‏ خوانيم:اللَّهُمَّ انّى اسأَلُكَ ... ، انْ تَجْعَلَنى فى هذَا الْيَوْمِ الَّذى عَقَّدْتَ فيهِ لِوَلِيِّکَ الْعَهْدَ فى اعْناقِ خَلْقِکَ وَ اكْمَلْتَ لَهُمُ الدّينَ، مِنَ الْعارِفينَ بِحُرْمَتِهِ وَ الْمُقِرّينَ بِفَضْلِهِ ... . اللَّهُمَّ فَكَما جَعَلْتَهُ عيدَکَ الاكْبَرَ وَ سَمَّيْتَهَ فِى السَّماءِ يَوْمَ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَ فِى الارْضِ يَوْمَ الْميثاقَ الْمأخُوذَ وَ الْجَمْعِ الْمَسْؤُولِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْرِرْ بِهِ عُيُونَنا وَ اجْمِعْ بِهِ شَمْلَنا وَ لا تُضِلَّنا بَعْدَ اذْ هَدَيْتَنا وَ اجْعَلْنا لِانْعُمِکَ مِنَ الشّاكِرينَ يا ارْحَمَ الرّاحِمينَ<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰-۳۶۸.</ref>:


خدايا از تو مى ‏خواهم مرا در اين روزى كه براى وليت عهدى بر گردن خلقت بسته ‏اى و دين را برايشان كامل كرده ‏اى، مرا از عارفين به حرمت آن و اقرار كنندگان به فضيلت آن قرار دهى ... . خدايا همان گونه كه آن را عيد بزرگ خود قرار داده‏اى و در آسمان روز عهد معهود و در زمين روز پيمان گرفته شده و اجتماع سؤال شونده نام گذارى كرده ‏اى، بر محمد و آل محمد درود فرست و چشم ما را بدان روشن فرما و كارهاى ما را به بركت آن منظم فرما و بعد از هدايت ما را گمراه مفرما و ما را نسبت به نعمت هايت از شاكران قرار ده، اى رحم كننده ‏ترين رحم كنندگان.
خدايا از تو مى ‏خواهم مرا در اين روزى كه براى وليت عهدى بر گردن خلقت بسته ‏اى و دين را برايشان كامل كرده ‏اى، مرا از عارفين به حرمت آن و اقرار كنندگان به فضيلت آن قرار دهى ... . خدايا همان گونه كه آن را عيد بزرگ خود قرار داده‏اى و در آسمان روز عهد معهود و در زمين روز پيمان گرفته شده و اجتماع سؤال شونده نام گذارى كرده ‏اى، بر محمد و آل محمد درود فرست و چشم ما را بدان روشن فرما و كارهاى ما را به بركت آن منظم فرما و بعد از هدايت ما را گمراه مفرما و ما را نسبت به نعمت هايت از شاكران قرار ده، اى رحم كننده ‏ترين رحم كنندگان.


'''نتيجه اعتقادى'''
=== نتيجه اعتقادى ===
 
در اين فراز از زيارت غديريه دو آيه به اشاره آمده است: يكى آيه اكمال است كه فراز اول آن به صورت خطاب و آوردن الف و لام بر سر كلمه «دين» به جاى ضمير آخر آن ذكر شده است، و با عبارت «اكْمَلْتَ لَهُمُ الدّينَ» آمده است. ديگرى آيه هشتم سوره آل عمران است كه با تغيير كلمه «لا تُزِغْ» به «لا تُضِلَّنا» ذكر شده و به صورت «لا تُضِلَّنا بَعْدَ اذْ هَدَيْتَنا» آمده است.
در اين فراز از زيارت غديريه دو آيه به اشاره آمده است: يكى آيه اكمال است كه فراز اول آن به صورت خطاب و آوردن الف و لام بر سر كلمه «دين» به جاى ضمير آخر آن ذكر شده است، و با عبارت «اكْمَلْتَ لَهُمُ الدّينَ» آمده است. ديگرى آيه هشتم سوره آل عمران است كه با تغيير كلمه «لا تُزِغْ» به «لا تُضِلَّنا» ذكر شده و به صورت «لا تُضِلَّنا بَعْدَ اذْ هَدَيْتَنا» آمده است.


آن چه از اين قسمت زيارت استفاده مى‏شود دو نكته است:
آن چه از اين قسمت زيارت استفاده مى‏شود دو نكته است:


'''الف) عقد و پيمان در غدير'''
==== '''الف) عقد و پيمان در غدير''' ====
 
تأكيد بر اين كه در روز [[غدیر]] به عنوان «كمال دين» از مردم پيمان گرفته شد نقطه حساس اين فراز است. دو سوى اين پيمان از يک سو مردم و از سوى ديگر ولى خداست، كه در اين فراز با تعبير ظريفى بيان شده است. در يک نگاه مى‏ فرمايد:
تأكيد بر اين كه در روز [[غدیر]] به عنوان «كمال دين» از مردم پيمان گرفته شد نقطه حساس اين فراز است. دو سوى اين پيمان از يک سو مردم و از سوى ديگر ولى خداست، كه در اين فراز با تعبير ظريفى بيان شده است. در يک نگاه مى‏ فرمايد:


«عَقَّدْتَ فيهِ لِوَلِيِّکَ الْعَهْدَ»، يعنى در چنين روزى براى وليت عهد و پيمان بستى، و در نگاه ديگر مى‏ فرمايد: «فى اعْناقِ خَلْقِکَ»، يعنى اين عهد و پيمان را بر گردن مخلوقات قرار دادى. از همين جا نتيجه می گيرد كه نام روز غدير در آسمان‏ ها «روز عهد معود»، و در زمين «روز ميثاق گرفته شده» و «روز جمع مسئول» است.
«عَقَّدْتَ فيهِ لِوَلِيِّکَ الْعَهْدَ»، يعنى در چنين روزى براى وليت عهد و پيمان بستى، و در نگاه ديگر مى‏ فرمايد: «فى اعْناقِ خَلْقِکَ»، يعنى اين عهد و پيمان را بر گردن مخلوقات قرار دادى. از همين جا نتيجه می گيرد كه نام روز غدير در آسمان‏ ها «روز عهد معود»، و در زمين «روز ميثاق گرفته شده» و «روز جمع مسئول» است.


'''ب) درخواست كمک و مواظبت'''
==== ب) درخواست كمک و مواظبت ====
 
از آن جا كه بشر هميشه در معرض خطرات نفسانى و شيطانى است و هر لحظه ممكن است از پيمان خويش باز گردد، لذا با اشاره به آيه قرآن از خدا درخواست می كند كه بعد از چنين هدايت عظيمى ما را گمراه مفرما و ما را بر اين نعمت عظيم از شاكرين قرار ده.
از آن جا كه بشر هميشه در معرض خطرات نفسانى و شيطانى است و هر لحظه ممكن است از پيمان خويش باز گردد، لذا با اشاره به آيه قرآن از خدا درخواست می كند كه بعد از چنين هدايت عظيمى ما را گمراه مفرما و ما را بر اين نعمت عظيم از شاكرين قرار ده.


خط ۱۶۶: خط ۱۵۶:
اين آيه و زيارت مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:
اين آيه و زيارت مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


'''متن زيارت'''
=== متن زيارت ===
 
امام هادى‏ عليه السلام در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام كه شخصاً در نجف در حرم شريف آن حضرت انشا نموده، چنين فرموده است:
امام هادى‏ عليه السلام در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام كه شخصاً در نجف در حرم شريف آن حضرت انشا نموده، چنين فرموده است:


خط ۱۸۴: خط ۱۷۳:
ولى به آن چه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند و اكثرشان جز زيان كارى براى خود زياد نكردند.
ولى به آن چه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند و اكثرشان جز زيان كارى براى خود زياد نكردند.


'''نتيجه اعتقادى'''
=== نتيجه اعتقادى ===
 
در اين فراز از زيارت غدير چهار آيه قرآن مطرح شده است:
در اين فراز از زيارت غدير چهار آيه قرآن مطرح شده است:


خط ۱۹۲: خط ۱۸۰:
اين فراز از زيارت غديريه هشت جهت بسيار مهم از واقعه غدير را موشكافى كرده است كه در منابع ديگر به چشم نمى ‏خورد:
اين فراز از زيارت غديريه هشت جهت بسيار مهم از واقعه غدير را موشكافى كرده است كه در منابع ديگر به چشم نمى ‏خورد:


'''الف) غدير استجابت دعاى رسول‏ صلى الله عليه و آله'''
==== الف) غدير استجابت دعاى رسول‏ صلى الله عليه و آله ====
 
يكى از نكاتى كه در هيچ منبع ديگرى به چشم نمى‏ خورد و به بركت كلام امام هادى‏ عليه السلام در زيارت غدير از آن اطلاع يافته ‏ايم اين است كه مراسم غدير تكليفى سخت از جانب خداوند بر پيامبر صلى الله عليه و آله نبوده، بلكه اين دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله و درخواست آن حضرت از درگاه الهى بوده كه چنين برنامه ‏اى انجام شود؛ و در واقع خداوند دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله را اجابت فرمود.
يكى از نكاتى كه در هيچ منبع ديگرى به چشم نمى‏ خورد و به بركت كلام امام هادى‏ عليه السلام در زيارت غدير از آن اطلاع يافته ‏ايم اين است كه مراسم غدير تكليفى سخت از جانب خداوند بر پيامبر صلى الله عليه و آله نبوده، بلكه اين دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله و درخواست آن حضرت از درگاه الهى بوده كه چنين برنامه ‏اى انجام شود؛ و در واقع خداوند دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله را اجابت فرمود.


در فراز اولِ آن چه نقل شد اين عبارت صريح را در اين باره مى ‏بينيم: خداوند دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله را درباره تو اجابت كرد و در نتيجه به او امر كرد كه مقام تو را براى امتش اظهار كند.
در فراز اولِ آن چه نقل شد اين عبارت صريح را در اين باره مى ‏بينيم: خداوند دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله را درباره تو اجابت كرد و در نتيجه به او امر كرد كه مقام تو را براى امتش اظهار كند.


'''ب) هدف از غدير'''
==== ب) هدف از غدير ====
 
چهار هدف -  و به عبارت ديگر علت -  براى اجراى مراسم عظيم غدير در اين فراز از زيارت غدير ذكر شده است:
چهار هدف -  و به عبارت ديگر علت -  براى اجراى مراسم عظيم غدير در اين فراز از زيارت غدير ذكر شده است:


خط ۲۰۹: خط ۱۹۵:
جمع ‏بندى اين چهار هدف نشان گر يک سياست گذارى الهى است كه اگر كسى واقعاً در جستجوى صراط مستقيم باشد و خود را به هر سخن واهى قانع نكند، منحرف نخواهد شد. آيا تعجب ندارد كه در برابر دليل محكمى چون غدير -  با آن پشتوانه ‏هاى قرآنى -  عده ‏اى بخواهند با آوردن نام شورا آن هم در شكل دروغينش، و اعلان آن از سوى ابوبكر براى عمر بدون اينكه كم ترين عنوان شرعى يا عقلى در آن باشد، و با جعل فرازهايى چون «لا يجتمع النبوة و الخلافة فى اهل‏ بيت واحد»، خلافت را به غاصبين بسپارند و از آن دفاع هم بنمايند؟!
جمع ‏بندى اين چهار هدف نشان گر يک سياست گذارى الهى است كه اگر كسى واقعاً در جستجوى صراط مستقيم باشد و خود را به هر سخن واهى قانع نكند، منحرف نخواهد شد. آيا تعجب ندارد كه در برابر دليل محكمى چون غدير -  با آن پشتوانه ‏هاى قرآنى -  عده ‏اى بخواهند با آوردن نام شورا آن هم در شكل دروغينش، و اعلان آن از سوى ابوبكر براى عمر بدون اينكه كم ترين عنوان شرعى يا عقلى در آن باشد، و با جعل فرازهايى چون «لا يجتمع النبوة و الخلافة فى اهل‏ بيت واحد»، خلافت را به غاصبين بسپارند و از آن دفاع هم بنمايند؟!


'''ج) علت نزول آيه تبليغ'''
==== ج) علت نزول آيه تبليغ ====
 
با توجه به اين كه دستور اعلام ولايت از مدينه تعيين شده بود، و پيامبر صلى الله عليه و آله اين سفر را با دو دستور و دو نيت آغاز كرد: يكى حج و ديگرى [[ولایت]]؛ نزول آيه تبليغ در نزديكى غدير به ما می فهماند كه مسئله خاصى پيش آمده كه لازمه ‏اش نزول اين آيه بوده است.
با توجه به اين كه دستور اعلام ولايت از مدينه تعيين شده بود، و پيامبر صلى الله عليه و آله اين سفر را با دو دستور و دو نيت آغاز كرد: يكى حج و ديگرى [[ولایت]]؛ نزول آيه تبليغ در نزديكى غدير به ما می فهماند كه مسئله خاصى پيش آمده كه لازمه ‏اش نزول اين آيه بوده است.


خط ۲۱۹: خط ۲۰۴:
با مطالعه در تركيب جمعيتى كه در غدير حاضر بودند و درصد منافقينى كه در آنجا حضور داشتند، مى‏توان به علت نزول اين آيه پى برد. به عبارت ديگر بايد از انجام منظم چنان مراسم مفصلى كه صد و بيست هزار نفر در جاى جاى آن مشاركت داشتند تعجب كرد، كه پاسخ اين تعجب همان ضمانت الهى در «وَ اللهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» است.
با مطالعه در تركيب جمعيتى كه در غدير حاضر بودند و درصد منافقينى كه در آنجا حضور داشتند، مى‏توان به علت نزول اين آيه پى برد. به عبارت ديگر بايد از انجام منظم چنان مراسم مفصلى كه صد و بيست هزار نفر در جاى جاى آن مشاركت داشتند تعجب كرد، كه پاسخ اين تعجب همان ضمانت الهى در «وَ اللهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» است.


'''د) حرارت غدير'''
==== د) حرارت غدير ====
 
روايات بسيارى دلالت دارد كه مراسم غدير در شرايط سخت گرما انجام شده و حرارت هوا به حدى بوده كه مردم قسمتى از لباس خود را زير پايشان و قسمتى ديگر را روى سرشان مى ‏گذاشتند تا هم از آفتاب و هم از داغى ريگ ‏ها در امان باشند. اين فراز از زيارت غدير نيز به دو جهت اين مراسم عظيم اشاره می‏ كند:
روايات بسيارى دلالت دارد كه مراسم غدير در شرايط سخت گرما انجام شده و حرارت هوا به حدى بوده كه مردم قسمتى از لباس خود را زير پايشان و قسمتى ديگر را روى سرشان مى ‏گذاشتند تا هم از آفتاب و هم از داغى ريگ ‏ها در امان باشند. اين فراز از زيارت غدير نيز به دو جهت اين مراسم عظيم اشاره می‏ كند:


'''جهت اول: رنج سفر'''
===== '''جهت اول: رنج سفر''' =====
 
با توجه به اين كه اعلان ولایت مى ‏توانست در مدينه يا مكه انجام شود، اما مصالح بسيارى اقتضا می‏ كرد در بين راه و با تحمل خستگى سفر به انجام رسد؛ در فرازى از زيارت به اين مطلب اشاره كرده می فرمايد: «فَوَضَعَ عَلى نَفْسِهِ اوْزارَ الْمَسيرِ»: «سنگينى سفر را بر جان خود خريد».
با توجه به اين كه اعلان ولایت مى ‏توانست در مدينه يا مكه انجام شود، اما مصالح بسيارى اقتضا می‏ كرد در بين راه و با تحمل خستگى سفر به انجام رسد؛ در فرازى از زيارت به اين مطلب اشاره كرده می فرمايد: «فَوَضَعَ عَلى نَفْسِهِ اوْزارَ الْمَسيرِ»: «سنگينى سفر را بر جان خود خريد».


'''جهت دوم: گرماى هوا'''
===== جهت دوم: گرماى هوا =====
 
اجراى مراسم غدير در هواى گرم، و در هنگام ظهر كه خورشيد در وسط آسمان است و تيزترين حرارت خود را بر زمين می فرستد، نشان ديگرى از اهميت آن ماجراى به ياد ماندنى است؛ كه در فرازى از زيارت غدير به آن اشاره شده است: «نَهَضَ فى رَمْضاءِ الْهَجيرِ»: «در گرماى ظهر بپاخاست».
اجراى مراسم غدير در هواى گرم، و در هنگام ظهر كه خورشيد در وسط آسمان است و تيزترين حرارت خود را بر زمين می فرستد، نشان ديگرى از اهميت آن ماجراى به ياد ماندنى است؛ كه در فرازى از زيارت غدير به آن اشاره شده است: «نَهَضَ فى رَمْضاءِ الْهَجيرِ»: «در گرماى ظهر بپاخاست».


'''هـ) اقرار مردم به گذشته'''
===== هـ) اقرار مردم به گذشته =====
 
پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از ابلاغ هر پيام جديدى، از مردم پرسيد كه تا امروز چگونه پيامبرى براى شما بوده ‏ام؟ آيا ساير اوامر الهى را چگونه به شما ابلاغ كرده ‏ام؟ آيا از من در تبليغم كوتاهى ديده ‏ايد؟
پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از ابلاغ هر پيام جديدى، از مردم پرسيد كه تا امروز چگونه پيامبرى براى شما بوده ‏ام؟ آيا ساير اوامر الهى را چگونه به شما ابلاغ كرده ‏ام؟ آيا از من در تبليغم كوتاهى ديده ‏ايد؟


اين سؤالات پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از اعلام ولايت در غدير، در يک جمله دو كلمه‏ اى گنجانده شد كه از مرد پرسيد: «هَلْ بَلَّغْتُ؟»، و اين بدان معناست كه «آيا حق تبليغ را ادا كرده ‏ام»؟! و وقتى مردم تصديق كردند، خدا را بر اين اقرار شاهد گرفت. اين بدان معنى بود كه اگر تاكنون در مبلّغ بودن حق آن را ادا كرده ‏ام در اعلان ولايت نيز همان گونه ‏ام، و اين ابلاغ را نمی‏ توان از ابلاغ ‏هاى ديگر جدا كرد.
اين سؤالات پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از اعلام ولايت در غدير، در يک جمله دو كلمه‏ اى گنجانده شد كه از مرد پرسيد: «هَلْ بَلَّغْتُ؟»، و اين بدان معناست كه «آيا حق تبليغ را ادا كرده ‏ام»؟! و وقتى مردم تصديق كردند، خدا را بر اين اقرار شاهد گرفت. اين بدان معنى بود كه اگر تاكنون در مبلّغ بودن حق آن را ادا كرده ‏ام در اعلان ولايت نيز همان گونه ‏ام، و اين ابلاغ را نمی‏ توان از ابلاغ ‏هاى ديگر جدا كرد.


'''و) اولى به نفس'''
===== و) اولى به نفس =====
 
پيامبر صلى الله عليه و آله براى اعلان ولايت على‏ عليه السلام در واضح ‏ترين و همه فهم ‏ترين شكل آن، ولايت خود را مطرح فرمود و درباره آن از مردم اقرار گرفت كه بر فرد فرد مردم از خود آنان صاحب اختيارترم. با اين اقرار بدون نياز به هيچ توضيحى فرمود: على نيز مانند من است و هيچ فرقى بين صاحب اختيارى او و من نيست، و آن چه درباره من پذيرفته ‏ايد بايد درباره او بپذيريد، و براى زود فهم ‏تر شدن مطلب دستان على‏ عليه السلام را گرفت و بالا برد.
پيامبر صلى الله عليه و آله براى اعلان ولايت على‏ عليه السلام در واضح ‏ترين و همه فهم ‏ترين شكل آن، ولايت خود را مطرح فرمود و درباره آن از مردم اقرار گرفت كه بر فرد فرد مردم از خود آنان صاحب اختيارترم. با اين اقرار بدون نياز به هيچ توضيحى فرمود: على نيز مانند من است و هيچ فرقى بين صاحب اختيارى او و من نيست، و آن چه درباره من پذيرفته ‏ايد بايد درباره او بپذيريد، و براى زود فهم ‏تر شدن مطلب دستان على‏ عليه السلام را گرفت و بالا برد.


'''ز) زيباترين تبليغ'''
===== ز) زيباترين تبليغ =====
 
از فاصله چهارده قرن اين سؤال در اذهان ما جاى مى‏ گيرد كه آيا همه صد و بيست هزار نفر صداى پيامبر صلى الله عليه و آله را شنيدند و فهميدند و آيا حقيقتاً به همه ابلاغ شد؟ برنامه حساب شده غدير چنان بود كه در متن تاريخ آمده است: «ما فِى الدَّوْحاتِ احَدٌ الاّ وَ رَآهُ بِعَيْنِهِ وَ سَمِعَهُ بِاذُنِهِ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۷.</ref>: «در منطقه غدير كسى از حاضرين نماند مگر آن كه با چشم خود پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز منبر ديد و سخن آن حضرت را شنيد».
از فاصله چهارده قرن اين سؤال در اذهان ما جاى مى‏ گيرد كه آيا همه صد و بيست هزار نفر صداى پيامبر صلى الله عليه و آله را شنيدند و فهميدند و آيا حقيقتاً به همه ابلاغ شد؟ برنامه حساب شده غدير چنان بود كه در متن تاريخ آمده است: «ما فِى الدَّوْحاتِ احَدٌ الاّ وَ رَآهُ بِعَيْنِهِ وَ سَمِعَهُ بِاذُنِهِ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۷.</ref>: «در منطقه غدير كسى از حاضرين نماند مگر آن كه با چشم خود پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز منبر ديد و سخن آن حضرت را شنيد».


اين مطلب در زيارت غدير در عبارت زيبايى ترسيم شده است: «فَخَطَبَ وَ اسْمَعَ وَ نادى فَأَبْلَغَ»: «پيامبر صلى الله عليه و آله خطابه‏ اى ايراد كرد و شنوانيد، و با صداى بلند فرمود و به همه رسانيد».
اين مطلب در زيارت غدير در عبارت زيبايى ترسيم شده است: «فَخَطَبَ وَ اسْمَعَ وَ نادى فَأَبْلَغَ»: «پيامبر صلى الله عليه و آله خطابه‏ اى ايراد كرد و شنوانيد، و با صداى بلند فرمود و به همه رسانيد».


'''ح) چرا مؤمنين كم ‏اند؟'''
===== ح) چرا مؤمنين كم ‏اند؟ =====
 
با آن تبليغ عظيم در غدير، آيا احتمال می‏ رفت حتى يک نفر مؤمن نباشد؟ پس چرا چنين شد كه فقط عده كمى ايمان آوردند؟ اين تعجبى ندارد كه زحمات همه انبياء عليهم السلام با چنين برخوردى رو به رو مى ‏شد و اين مردم بودند كه در پى هواهاى خود حق را عمداً كنار مى‏ گذاشتند و با باطل همراه مى‏ شدند! با اشار به دو آيه قرآن اين گذشته مكرر امت‏ ها درباره مسلمانان نيز بيان شده است. در يک آيه سخن از قِلّت مؤمنان و در آيه ديگر زيان كارى [[اکثریت]] به ميان آمده است:
با آن تبليغ عظيم در غدير، آيا احتمال می‏ رفت حتى يک نفر مؤمن نباشد؟ پس چرا چنين شد كه فقط عده كمى ايمان آوردند؟ اين تعجبى ندارد كه زحمات همه انبياء عليهم السلام با چنين برخوردى رو به رو مى ‏شد و اين مردم بودند كه در پى هواهاى خود حق را عمداً كنار مى‏ گذاشتند و با باطل همراه مى‏ شدند! با اشار به دو آيه قرآن اين گذشته مكرر امت‏ ها درباره مسلمانان نيز بيان شده است. در يک آيه سخن از قِلّت مؤمنان و در آيه ديگر زيان كارى [[اکثریت]] به ميان آمده است:


خط ۲۷۰: خط ۲۴۸:
اين آيه و زيارت مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:
اين آيه و زيارت مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


'''متن زيارت'''
=== متن زيارت ===
 
در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير خطاب به آن حضرت چنين مى ‏خوانيم:
در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير خطاب به آن حضرت چنين مى ‏خوانيم:


خط ۲۸۰: خط ۲۵۷:
سپس خداى تعالى را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آيا من به شما رساندم؟ گفتند: آرى بخدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاكم بين بندگان [[کفایت]] می كنى. خداوند منكرِ ولايت تو را بعد از اقرار و شكننده عهد تو را بعد از پيمان لعنت كند».
سپس خداى تعالى را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آيا من به شما رساندم؟ گفتند: آرى بخدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاكم بين بندگان [[کفایت]] می كنى. خداوند منكرِ ولايت تو را بعد از اقرار و شكننده عهد تو را بعد از پيمان لعنت كند».


'''نتيجه اعتقادى'''
=== نتيجه اعتقادى ===
 
در اين قسمت از زيارت غدير دو آيه از قرآن به صورت اشاره مطرح شده است:
در اين قسمت از زيارت غدير دو آيه از قرآن به صورت اشاره مطرح شده است:


يكى آيه تبليغ است كه به صورت خبر از انجام آن مطرح شده است. يعنى خدا فرموده: «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ» و در اين جا مى ‏فرمايد: «انَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللهِ ما انْزَلَهُ فيکَ». آيه دوم كه درباره اولى به نفس بودن پيامبر صلى الله عليه و آله است به عنوان اعلام عين آن درباره اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مطرح شده و مى‏ گويد: «جَعَلَکَ اوْلى بِالُمؤْمِنينَ مِنْ انْفُسِهِمْ كَما جَعَلَهُ اللهُ كَذلِکَ»، و در واقع با جمله دوم به آيه اشاره می كند كه خدا در قرآن درباره پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده: «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ».
يكى آيه تبليغ است كه به صورت خبر از انجام آن مطرح شده است. يعنى خدا فرموده: «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ» و در اين جا مى ‏فرمايد: «انَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللهِ ما انْزَلَهُ فيکَ». آيه دوم كه درباره اولى به نفس بودن پيامبر صلى الله عليه و آله است به عنوان اعلام عين آن درباره اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مطرح شده و مى‏ گويد: «جَعَلَکَ اوْلى بِالُمؤْمِنينَ مِنْ انْفُسِهِمْ كَما جَعَلَهُ اللهُ كَذلِکَ»، و در واقع با جمله دوم به آيه اشاره می كند كه خدا در قرآن درباره پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده: «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ».


'''الف) از ولايت محمد صلى الله عليه و آله تا ولايت على ‏عليه السلام'''
==== الف) از ولايت محمد صلى الله عليه و آله تا ولايت على ‏عليه السلام ====
 
آن چه از اين فراز غدير استفاده مى‏ كنيم نقطه اوج آن است كه می‏توان به عنوان «رمز غدير» و «حساس ‏ترين نقطه غدير» نيز از آن ياد كرد. آن نقطه ارتباط بين ولايت پيامبر صلى الله عليه وآله با ولايت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است. بدين معنى كه ولايت و امامت پيامبر صلى الله عليه وآله به نص قرآن امرى مسلم است و در معناى آن -  كه صاحب اختيارى مطلق است‏ كوچک ‏ترين شكى راه ندارد.
آن چه از اين فراز غدير استفاده مى‏ كنيم نقطه اوج آن است كه می‏توان به عنوان «رمز غدير» و «حساس ‏ترين نقطه غدير» نيز از آن ياد كرد. آن نقطه ارتباط بين ولايت پيامبر صلى الله عليه وآله با ولايت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است. بدين معنى كه ولايت و امامت پيامبر صلى الله عليه وآله به نص قرآن امرى مسلم است و در معناى آن -  كه صاحب اختيارى مطلق است‏ كوچک ‏ترين شكى راه ندارد.


غدير با آن مراسم عظيمش و با آن آيات پى در پى كه نازل میشد، آمد تا بگويد همان ولايت و همان مقام و همان منصب و همان عظمت براى على‏ عليه السلام عيناً اعلام می شود، و همان گونه كه پذيرفتن اين ولايت درباره پيامبر صلى الله عليه و آله يک واجب اعتقادى است، پذيرفتن آن درباره على ‏عليه السلام نيز واجب است.
غدير با آن مراسم عظيمش و با آن آيات پى در پى كه نازل میشد، آمد تا بگويد همان ولايت و همان مقام و همان منصب و همان عظمت براى على‏ عليه السلام عيناً اعلام می شود، و همان گونه كه پذيرفتن اين ولايت درباره پيامبر صلى الله عليه و آله يک واجب اعتقادى است، پذيرفتن آن درباره على ‏عليه السلام نيز واجب است.


'''ب) مسير ارتباط ولايت محمدى و علوى'''
==== ب) مسير ارتباط ولايت محمدى و علوى ====
 
آن چه در اين فراز دعا به صورت بسيار زيبايى ترسيم شده نشان دادن ارتباط دو آيه طبق مراسمى است كه در غدير به اجرا در آمد. بدين معنى كه اعلام «اولى به نفس بودن» اميرالمؤمنين ‏عليه السلام همانند پيامبر صلى الله عليه و آله در يك برنامه رسمى انجام شد. شكل اين برنامه مسيرى را طى كرد كه تا امروز وظيفه عظيمى را بر عهده ما گذاشته است، و آن مسير چنين است:
آن چه در اين فراز دعا به صورت بسيار زيبايى ترسيم شده نشان دادن ارتباط دو آيه طبق مراسمى است كه در غدير به اجرا در آمد. بدين معنى كه اعلام «اولى به نفس بودن» اميرالمؤمنين ‏عليه السلام همانند پيامبر صلى الله عليه و آله در يك برنامه رسمى انجام شد. شكل اين برنامه مسيرى را طى كرد كه تا امروز وظيفه عظيمى را بر عهده ما گذاشته است، و آن مسير چنين است:


خداوند با آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» پيامبر صلى الله عليه و آله را صاحب اختيار مطلق مردم قرار داد. در اواخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله با آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...» زمينه اعلام صاحب اختيارى على‏ عليه السلام را به همان معنى كه در آيه قبل براى پيامبر صلى الله عليه و آله آمده بود آماده كرد، و با وعده «وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور اعلام آن را داد.
خداوند با آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» پيامبر صلى الله عليه و آله را صاحب اختيار مطلق مردم قرار داد. در اواخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله با آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...» زمينه اعلام صاحب اختيارى على‏ عليه السلام را به همان معنى كه در آيه قبل براى پيامبر صلى الله عليه و آله آمده بود آماده كرد، و با وعده «وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور اعلام آن را داد.


'''ج) مراحل اجراى اعلام ولايت'''
==== ج) مراحل اجراى اعلام ولايت ====
 
اكنون نوبت آن است كه ببينيم اين دستور چگونه اجرا شد. اين فراز دعا مى‏ گويد:
اكنون نوبت آن است كه ببينيم اين دستور چگونه اجرا شد. اين فراز دعا مى‏ گويد:


خط ۳۲۷: خط ۳۰۰:
اين آيه و زيارت مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:
اين آيه و زيارت مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


'''متن زيارت'''
=== متن زيارت ===
 
در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در روز غدير، شک كننده در ولايت به عنوان معاند با خداوند در دين كاملى كه روز غدير اعلام شد، معرفى شده است:
در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در روز غدير، شک كننده در ولايت به عنوان معاند با خداوند در دين كاملى كه روز غدير اعلام شد، معرفى شده است:


«اشْهَدُ يا اميرَالمُؤْمِنينَ انَّ الشّاكَّ فيکَ ما آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمينِ وَ انَّ العادِلَ بِكَ غَيْرَکَ عانَدَ عَنِ الدِّينِ الْقَويمِ الّذِى ارْتَضاهُ لَنا رَبُّ الْعالَمينَ وَ اكْمَلَهُ بِوِلايَتِكَ يَوْمَ الْغَديرِ<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰-۳۶۸.</ref>: يا اميرالمؤمنين»، «شهادت می ‏دهم كه شك كننده درباره تو به پيامبر امين‏ صلى الله عليه و آله ايمان نياورده است، و كسى كه تو را با غير تو مساوى قرار دهد از دين محكمى كه رب العالمين براى ما پسنديده و با ولايت تو در روز غدير آن را كامل كرده، ضديت و دشمنى كرده است».
«اشْهَدُ يا اميرَالمُؤْمِنينَ انَّ الشّاكَّ فيکَ ما آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمينِ وَ انَّ العادِلَ بِكَ غَيْرَکَ عانَدَ عَنِ الدِّينِ الْقَويمِ الّذِى ارْتَضاهُ لَنا رَبُّ الْعالَمينَ وَ اكْمَلَهُ بِوِلايَتِكَ يَوْمَ الْغَديرِ<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰-۳۶۸.</ref>:


'''نتيجه اعتقادى'''
يا اميرالمؤمنين»، «شهادت می ‏دهم كه شک كننده درباره تو به پيامبر امين‏ صلى الله عليه و آله ايمان نياورده است، و كسى كه تو را با غير تو مساوى قرار دهد از دين محكمى كه رب العالمين براى ما پسنديده و با ولايت تو در روز غدير آن را كامل كرده، ضديت و دشمنى كرده است».


=== نتيجه اعتقادى ===
امام هادى ‏عليه السلام در اين عبارت آیه اکمال را به صورت اشاره با درج آن در كلام خود آورده و به دو قسمت آن اشاره فرموده است: ابتدا «رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ» و بعد «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ».
امام هادى ‏عليه السلام در اين عبارت آیه اکمال را به صورت اشاره با درج آن در كلام خود آورده و به دو قسمت آن اشاره فرموده است: ابتدا «رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ» و بعد «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ».


'''الف) راضى نبودن به دين خدا كفر است'''
==== الف) راضى نبودن به دين خدا كفر است ====
در يک نگاه ارتباطى دو سويه بين كمال دين و رضايت رب در يک سو، و كفر و عناد در سوى ديگر برقرار شده است.


در يک نگاه ارتباطى دو سويه بين كمال دين و رضايت رب در يک سو، و كفر و عناد در سوى ديگر برقرار شده است. به اين بيان كه اگر خدا دينى را راضى شده و كسى به غير آن راضى است، يا اگر خدا دينى را كامل كرده و كسى هنوز در آن شک دارد، اين ضديت با خدا و كفر است.
به اين بيان كه اگر خدا دينى را راضى شده و كسى به غير آن راضى است، يا اگر خدا دينى را كامل كرده و كسى هنوز در آن شک دارد، اين ضديت با خدا و كفر است.


مظهر اين شک و گزينش غير رضاى خدا در شک و ضديت با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام جلوه‏ گر است. وقتى كسى درباره على‏ عليه السلام شک دارد در واقع به پيامبر صلى الله عليه و آله و فرموده‏ هاى آن حضرت شک دارد و ايمان نياورده است. كسى كه به جاى على‏ عليه السلام غير او را مى‏ پذيرد در واقع رو در روى خدا ايستاده و ضديت با آن دينى می‏ كند كه خداوند با صداى بلند كمال آن و رضايت خود از آن را به آن اعلام كرده است.
مظهر اين شک و گزينش غير رضاى خدا در شک و ضديت با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام جلوه‏ گر است. وقتى كسى درباره على‏ عليه السلام شک دارد در واقع به پيامبر صلى الله عليه و آله و فرموده‏ هاى آن حضرت شک دارد و ايمان نياورده است.
 
كسى كه به جاى على‏ عليه السلام غير او را مى‏ پذيرد در واقع رو در روى خدا ايستاده و ضديت با آن دينى می‏ كند كه خداوند با صداى بلند كمال آن و رضايت خود از آن را به آن اعلام كرده است.


در يک جمله می‏توان از اين فراز نتيجه گرفت كه چنين كسى نه اين كه از رسيدن به اهداف دين الهى عقب مانده، و نه اين كه از راه راست منحرف شده، و نه اين كه كفر ورزيده، بلكه بالاتر از همه اين ها در برابر ذات الهى قد عَلَم كرده و استكبار و معاندت نشان داده است.
در يک جمله می‏توان از اين فراز نتيجه گرفت كه چنين كسى نه اين كه از رسيدن به اهداف دين الهى عقب مانده، و نه اين كه از راه راست منحرف شده، و نه اين كه كفر ورزيده، بلكه بالاتر از همه اين ها در برابر ذات الهى قد عَلَم كرده و استكبار و معاندت نشان داده است.


هم چنين مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /  آيه «اليَوم أكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ أتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى وَ رَضيتُ لَكُم الإسلامَ ديناً».
هم چنين مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]].


== اتمام حجت در زيارت غديريه<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۷۷، ۱۵۳-۱۵۷، ۲۰۱-۲۰۹. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۳۸-۳۴۰. اسرار غدير: ص ۲۵۲، ۲۵۳، ۲۸۱، ۳۵۳-۳۶۳.</ref> ==
== اتمام حجت در زيارت غديريه<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۷۷، ۱۵۳-۱۵۷، ۲۰۱-۲۰۹. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۳۸-۳۴۰. اسرار غدير: ص ۲۵۲، ۲۵۳، ۲۸۱، ۳۵۳-۳۶۳.</ref> ==
خط ۳۷۷: خط ۳۵۳:
ما در چنين روزى پس از قرن‏ ها -  به زيارت قبر او می ‏رويم، و با اين اعتقاد كه امام معصوم هميشه زنده است و صداى ما را مى‏ شنود، به ساحت اقدس او [[تبریک]] و تهنيت مى‏ گوييم و با او تجديد بيعت می نماييم. به سه دستور درباره زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز عيد غدير توجه كنيد:
ما در چنين روزى پس از قرن‏ ها -  به زيارت قبر او می ‏رويم، و با اين اعتقاد كه امام معصوم هميشه زنده است و صداى ما را مى‏ شنود، به ساحت اقدس او [[تبریک]] و تهنيت مى‏ گوييم و با او تجديد بيعت می نماييم. به سه دستور درباره زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز عيد غدير توجه كنيد:


'''۱. دستور زيارت صاحب غدير از امام صادق ‏عليه السلام'''
=== ۱. دستور زيارت صاحب غدير از امام صادق ‏عليه السلام ===
 
سلامِ عيدِ غدير رمزِ ولايت است، كه اى كاش آخرين وارث غدير ظاهر بود و ما توفيق سلام به او را در چنين روزى داشتيم. اما در هميشه زمان كه غدير زنده است، صبح عيد غدير را -  از دور يا نزديک -  رو به ايوان نجف مى ‏ايستيم و سلامى به بلنداى نام على‏ عليه السلام تقديمش مى داريم. امام صادق ‏عليه السلام اين تبليغ عملى غدير را به ما آموخته مى ‏فرمايد:
سلامِ عيدِ غدير رمزِ ولايت است، كه اى كاش آخرين وارث غدير ظاهر بود و ما توفيق سلام به او را در چنين روزى داشتيم. اما در هميشه زمان كه غدير زنده است، صبح عيد غدير را -  از دور يا نزديک -  رو به ايوان نجف مى ‏ايستيم و سلامى به بلنداى نام على‏ عليه السلام تقديمش مى داريم. امام صادق ‏عليه السلام اين تبليغ عملى غدير را به ما آموخته مى ‏فرمايد:


اگر در روز عيد غدير در مشهد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام (يعنى نجف) بودى كنار قبر آن حضرت برو و نماز و دعا بخوان، و اگر در شهرهاى دوردست بودى به سوى او اشاره كن و اين دعا را بخوان ... .<ref>عوالم العلوم : ج ۳  / ۱۵ ص ۲۲۰.</ref>
اگر در روز عيد غدير در مشهد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام (يعنى نجف) بودى كنار قبر آن حضرت برو و نماز و دعا بخوان، و اگر در شهرهاى دوردست بودى به سوى او اشاره كن و اين دعا را بخوان ... .<ref>عوالم العلوم : ج ۳  / ۱۵ ص ۲۲۰.</ref>


'''۲. دستور زيارت صاحب غدير از امام رضا عليه السلام'''
=== ۲. دستور زيارت صاحب غدير از امام رضا عليه السلام ===
 
هر قدر سخت باشد ارزش آن را دارد كه براى عيد آسمانى خود را به حرم كسى برسانيم كه دستش در دست رسول‏ صلى الله عليه و آله تا اوج آسمان بالا رفت و صاحب  اختيارى او بر ما اعلام شد.
هر قدر سخت باشد ارزش آن را دارد كه براى عيد آسمانى خود را به حرم كسى برسانيم كه دستش در دست رسول‏ صلى الله عليه و آله تا اوج آسمان بالا رفت و صاحب  اختيارى او بر ما اعلام شد.


خط ۳۹۱: خط ۳۶۵:
هر جا كه باشى در روز غدير خود را كنار قبر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام برسان، كه خداوند در اين روز گناهان شصت ساله را از مؤمنان مى‏ آمرزد، و دو برابر ماه رمضان و شب قدر و شب فطر از آتش جهنم آزاد می كند.<ref>مفاتيح الجنان: باب زيارات اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، زيارت غدير.</ref>
هر جا كه باشى در روز غدير خود را كنار قبر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام برسان، كه خداوند در اين روز گناهان شصت ساله را از مؤمنان مى‏ آمرزد، و دو برابر ماه رمضان و شب قدر و شب فطر از آتش جهنم آزاد می كند.<ref>مفاتيح الجنان: باب زيارات اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، زيارت غدير.</ref>


'''۳. دستور زيارت «غديريه» از امام على نقى ‏عليه السلام'''
=== ۳. دستور زيارت «غديريه» از امام على نقى ‏عليه السلام ===
 
آن جا كه امام معصوم در شرايط سخت تقيه و تبعيد شخصاً در روز غدير براى زيارت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى ‏آيد، همين عمل پيام بزرگى براى همه پيروان على‏ عليه السلام دارد كه چگونه بايد وظيفه شناسى خود را در برابر صاحب غدير نشان دهند؟
آن جا كه امام معصوم در شرايط سخت تقيه و تبعيد شخصاً در روز غدير براى زيارت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى ‏آيد، همين عمل پيام بزرگى براى همه پيروان على‏ عليه السلام دارد كه چگونه بايد وظيفه شناسى خود را در برابر صاحب غدير نشان دهند؟


خط ۵۱۸: خط ۴۹۱:
اما زيارت‏ هاى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير:  
اما زيارت‏ هاى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير:  


'''الف) زيارت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از دور و نزديک'''<ref>الاقبال: ص ۴۹۴، و در چاپ ديگر: ج ۲ ص ۳۰۷. بحار الانوار: ج ۱۰۰ ص ۳۷۲.</ref>
=== الف) زيارت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از دور و نزديک<ref>الاقبال: ص ۴۹۴، و در چاپ ديگر: ج ۲ ص ۳۰۷. بحار الانوار: ج ۱۰۰ ص ۳۷۲.</ref> ===
 
در هر جا كه باشيم زيارت آن حضرت ممكن است، و می ‏توان زيارات مطلقه آن حضرت در حرم هم او را زيارت كرد.
در هر جا كه باشيم زيارت آن حضرت ممكن است، و می ‏توان زيارات مطلقه آن حضرت در حرم هم او را زيارت كرد.


خط ۵۳۲: خط ۵۰۴:
امام صادق ‏عليه السلام پس از خواندن دعايى كه در پايان دو ركعت نماز ظهر عيد غدير آمده، براى رفع نيازمندى‏ ها به زيارت جد بزرگوارشان حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام رفتند، و زيارتى را -  كه ذكر آن گذشت -  در آن جا خواندند.<ref>الصحيفة الصادقية: ص ۱۱۰.</ref>
امام صادق ‏عليه السلام پس از خواندن دعايى كه در پايان دو ركعت نماز ظهر عيد غدير آمده، براى رفع نيازمندى‏ ها به زيارت جد بزرگوارشان حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام رفتند، و زيارتى را -  كه ذكر آن گذشت -  در آن جا خواندند.<ref>الصحيفة الصادقية: ص ۱۱۰.</ref>


'''ب) زيارت امين الله'''
=== ب) زيارت امين الله ===
 
در زيارت‏ هاى مخصوص روز عيد غدير، بر زيارت معروف به امين الله نيز تأكيد شده است. حضرت باقر عليه السلام مى‏ فرمايد: «حضرت سجاد عليه السلام زيارت نمود آن حضرت را در حالى كه محاسن شريف آن حضرت به اشک مباركش آغشته بود. آن زيارت «امين الله» است:
در زيارت‏ هاى مخصوص روز عيد غدير، بر زيارت معروف به امين الله نيز تأكيد شده است. حضرت باقر عليه السلام مى‏ فرمايد: «حضرت سجاد عليه السلام زيارت نمود آن حضرت را در حالى كه محاسن شريف آن حضرت به اشک مباركش آغشته بود. آن زيارت «امين الله» است:


خط ۵۶۲: خط ۵۳۳:
علامه مجلسى در ذيل اين زيارت مى ‏نويسد: در متن خبر، لفظى نيست كه بر اختصاص اين زيارت به روز عيد غدير دلالت داشته باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۱۰۰ ص ۲۶۸، به نقل از فرحة الغرى.</ref>
علامه مجلسى در ذيل اين زيارت مى ‏نويسد: در متن خبر، لفظى نيست كه بر اختصاص اين زيارت به روز عيد غدير دلالت داشته باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۱۰۰ ص ۲۶۸، به نقل از فرحة الغرى.</ref>


'''ج) زيارت معروف غدير'''<ref>بحار الانوار: ج ۱۰۰ ص ۳۵۰ ح ۶ ، ص ۳۵۹-۳۶۸. مزار (شهيد اول): ص ۱۰۸.</ref>
=== ج) زيارت معروف غدير<ref>بحار الانوار: ج ۱۰۰ ص ۳۵۰ ح ۶ ، ص ۳۵۹-۳۶۸. مزار (شهيد اول): ص ۱۰۸.</ref> ===
 
زيارتى است كه از امام حسن عسكرى‏ عليه السلام از پدرش امام هادى‏ عليه السلام -  زمانى كه معتصم آن حضرت را تبعيد كرده بود -  نقل شده است كه فرمود: هر گاه زيارت آن حضرت را اراده كردى، جلوى درب قبه شريفه آن حضرت بايست و اذن دخول<ref>مزار (شهيد): ص ۱۹: اذن دخول براى اين زيارت را اين گونه بيان كرده است: «اللهم انّى وقفت على باب بيت من بيوت نبيك...». اذن دخول كه به معناى درخواست فرمان براى شرفيابى است، يكى از آداب زيارت مى ‏باشد. علاوه بر خواص و آثارى كه دارد مصداق روشنى از اظهار ادب است، چون زائر ادب است، چون زائر محب و با معرفت مى‏داند حضور در محضر امام معصوم‏ عليه السلام بى اذن خدا و رسول و حجت خدا و فرشتگان پذيرفته نيست. اين اذن، نه تنها هنگام ورود به حرم مطهرشان، بلكه در زمان حيات ظاهريشان نيز متداول بوده است. تا آنجا كه اصحاب خاص، وقتى عزم ديدار امام‏عليه السلام را مى‏ كردند، بر در منزل آن امام مى‏ايستادند و اجازه ورود مى‏ گرفتند. خداى متعال با صراحت در قرآن مجيد، مؤمنان را از وارد شدن بى‏اذن به خانه پيامبرصلى الله عليه وآله منع كرده، و در سوره احزاب آيه ۵۳ مى‏فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النبى الا ان يؤذن لكم»: اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد به خانه‏ هاى پيامبر وارد نشويد مگر اينكه به شما اذن داده شود. و خانه پيشوايان معصوم ‏عليه السلام به منزله خانه پيامبرصلى الله عليه وآله است. چنانكه امام ‏عليه السلام در همين زيارت در ابتداى اذن دخول مى‏ فرمايد: اللهم انى وقفت على باب بيت من بيوت نبيک ‏صلى الله عليه وآله: پروردگارا، من بر خانه‏اى از خانه ‏هاى پيامبرت ايستاده ‏ام.</ref> بگير و بگو:
زيارتى است كه از امام حسن عسكرى‏ عليه السلام از پدرش امام هادى‏ عليه السلام -  زمانى كه معتصم آن حضرت را تبعيد كرده بود -  نقل شده است كه فرمود: هر گاه زيارت آن حضرت را اراده كردى، جلوى درب قبه شريفه آن حضرت بايست و اذن دخول<ref>مزار (شهيد): ص ۱۹: اذن دخول براى اين زيارت را اين گونه بيان كرده است: «اللهم انّى وقفت على باب بيت من بيوت نبيك...». اذن دخول كه به معناى درخواست فرمان براى شرفيابى است، يكى از آداب زيارت مى ‏باشد. علاوه بر خواص و آثارى كه دارد مصداق روشنى از اظهار ادب است، چون زائر ادب است، چون زائر محب و با معرفت مى‏داند حضور در محضر امام معصوم‏ عليه السلام بى اذن خدا و رسول و حجت خدا و فرشتگان پذيرفته نيست. اين اذن، نه تنها هنگام ورود به حرم مطهرشان، بلكه در زمان حيات ظاهريشان نيز متداول بوده است. تا آنجا كه اصحاب خاص، وقتى عزم ديدار امام‏عليه السلام را مى‏ كردند، بر در منزل آن امام مى‏ايستادند و اجازه ورود مى‏ گرفتند. خداى متعال با صراحت در قرآن مجيد، مؤمنان را از وارد شدن بى‏اذن به خانه پيامبرصلى الله عليه وآله منع كرده، و در سوره احزاب آيه ۵۳ مى‏فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النبى الا ان يؤذن لكم»: اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد به خانه‏ هاى پيامبر وارد نشويد مگر اينكه به شما اذن داده شود. و خانه پيشوايان معصوم ‏عليه السلام به منزله خانه پيامبرصلى الله عليه وآله است. چنانكه امام ‏عليه السلام در همين زيارت در ابتداى اذن دخول مى‏ فرمايد: اللهم انى وقفت على باب بيت من بيوت نبيک ‏صلى الله عليه وآله: پروردگارا، من بر خانه‏اى از خانه ‏هاى پيامبرت ايستاده ‏ام.</ref> بگير و بگو:


خط ۶۸۸: خط ۶۵۸:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] خَاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَ عَلَى عَلِىٍّ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ، وَ اجْعَلْنَا بِهِمْ مُتَمَسِّكِينَ، وَ بِوِلايَتِهِمْ مِنَ الْفَائِزِينَ الْآمِنِينَ الَّذِينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ.<ref>المزار (شهيد اول): ص۱۰۳-۱۰۸. المزار الكبير (ابن المشهدى): ص ۲۶۳.</ref>
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] خَاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَ عَلَى عَلِىٍّ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ، وَ اجْعَلْنَا بِهِمْ مُتَمَسِّكِينَ، وَ بِوِلايَتِهِمْ مِنَ الْفَائِزِينَ الْآمِنِينَ الَّذِينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ.<ref>المزار (شهيد اول): ص۱۰۳-۱۰۸. المزار الكبير (ابن المشهدى): ص ۲۶۳.</ref>


'''ترجمه زيارت غديريه'''
=== ترجمه زيارت غديريه ===
 
سلام بر محمد رسول ‏خدا، خاتم پيامبران، و سرور رسولان، و برگزيده پروردگار جهانيان، امين خدا بر وحى و دستورات قطعى الهى، و ختم كننده آن چه گذشته، و گشاينده آن چه خواهد آمد، و چيره بر همه اين ها، و رحمت و بركات و درودها و تحيّات خدا بر او باد. سلام بر پيامبران خدا و رسولانش، و فرشتگان مقرّب و بندگان شايسته ‏اش.
سلام بر محمد رسول ‏خدا، خاتم پيامبران، و سرور رسولان، و برگزيده پروردگار جهانيان، امين خدا بر وحى و دستورات قطعى الهى، و ختم كننده آن چه گذشته، و گشاينده آن چه خواهد آمد، و چيره بر همه اين ها، و رحمت و بركات و درودها و تحيّات خدا بر او باد. سلام بر پيامبران خدا و رسولانش، و فرشتگان مقرّب و بندگان شايسته ‏اش.


خط ۱٬۰۱۸: خط ۹۸۷:
در اين جا جملاتى از اين زيارت را كه تجديد عهدى با عقايد ريشه‏ دارمان است و نيز برخى دعاها كه در آن مسئله غدير مطرح شده مى ‏آوريم:
در اين جا جملاتى از اين زيارت را كه تجديد عهدى با عقايد ريشه‏ دارمان است و نيز برخى دعاها كه در آن مسئله غدير مطرح شده مى ‏آوريم:


'''الف) اطاعت و ولايت تو را واجب كرد'''
=== الف) اطاعت و ولايت تو را واجب كرد ===
 
السَّلامُ عَلَيْکَ يا مَوْلاىَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ. السَّلامُ عَلَيْکَ يا دينَ اللَّهِ الْقَويمَ وَ صِراطَهُ الْمُسْتَقيمَ. أَشْهَدُ أَنَّکَ أَخُو رَسُولِ‏ اللَّه صلى اللَّه عليه و آله ... ، وَأَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ ما أَنْزَلَهُ فيکَ، فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ وَأَوْجَبَ عَلى أُمَّتِهِ فَرْضَ طاعَتِکَ وَ وِلايَتِکَ وَعَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَکَ وَجَعَلَکَ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَما جَعَلَهُ اللَّهُ كَذلِکَ. ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعالى عَلَيْهِمْ فَقالَ: أَلَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ؟ فَقالُوا: اللَّهُمَّ بَلى. فَقالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَكَفى بِكَ شَهيداً وَ حاكِماً بَيْنَ الْعِبادِ. فَلَعَنَ اللَّهُ جاحِدَ وِلايَتِکَ بَعْدَ الإِقْرارِ وَناكِثَ عَهْدِکَ بَعْدَ الْميثاقِ:
السَّلامُ عَلَيْکَ يا مَوْلاىَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ. السَّلامُ عَلَيْکَ يا دينَ اللَّهِ الْقَويمَ وَ صِراطَهُ الْمُسْتَقيمَ. أَشْهَدُ أَنَّکَ أَخُو رَسُولِ‏ اللَّه صلى اللَّه عليه و آله ... ، وَأَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ ما أَنْزَلَهُ فيکَ، فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ وَأَوْجَبَ عَلى أُمَّتِهِ فَرْضَ طاعَتِکَ وَ وِلايَتِکَ وَعَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَکَ وَجَعَلَکَ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَما جَعَلَهُ اللَّهُ كَذلِکَ. ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعالى عَلَيْهِمْ فَقالَ: أَلَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ؟ فَقالُوا: اللَّهُمَّ بَلى. فَقالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَكَفى بِكَ شَهيداً وَ حاكِماً بَيْنَ الْعِبادِ. فَلَعَنَ اللَّهُ جاحِدَ وِلايَتِکَ بَعْدَ الإِقْرارِ وَناكِثَ عَهْدِکَ بَعْدَ الْميثاقِ:


سلام بر تو اى صاحب اختيار من و صاحب اختيار مؤمنين. سلام بر تو اى دين محكم خداوند و راه مستقيم او. شهادت مى ‏دهم كه تو برادر پيامبر صلى الله عليه و آله هستى... ، و آن حضرت از طرف خداوند آنچه درباره تو نازل كرده بود رسانيد و دستور خدا را به اجرا در آورد و وجوب اطاعت تو و ولايتت را بر مردم واجب كرد، و براى تو از آنان بيعت گرفت و تو را نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان قرار داد همان طور كه خداوند به آن حضرت چنين مقامى داده بود. سپس خداى تعالى را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آيا من به شما رساندم؟ گفتند: آرى بخدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاكم بين بندگان كفايت مى‏ كنى. خداوند منكر ولايت تو را بعد از اقرار و شكننده عهد تو را بعد از پيمان لعنت كند.
سلام بر تو اى صاحب اختيار من و صاحب اختيار مؤمنين. سلام بر تو اى دين محكم خداوند و راه مستقيم او. شهادت مى ‏دهم كه تو برادر پيامبر صلى الله عليه و آله هستى... ، و آن حضرت از طرف خداوند آنچه درباره تو نازل كرده بود رسانيد و دستور خدا را به اجرا در آورد و وجوب اطاعت تو و ولايتت را بر مردم واجب كرد، و براى تو از آنان بيعت گرفت و تو را نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان قرار داد همان طور كه خداوند به آن حضرت چنين مقامى داده بود. سپس خداى تعالى را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آيا من به شما رساندم؟ گفتند: آرى بخدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاكم بين بندگان كفايت مى‏ كنى. خداوند منكر ولايت تو را بعد از اقرار و شكننده عهد تو را بعد از پيمان لعنت كند.


'''ب) قرآن به ولايت تو گوياست'''
=== ب) قرآن به ولايت تو گوياست ===
 
أَشْهَدُ أَنَّکَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ الْحَقُّ الَّذى نَطَقَ بِوِلايَتِکَ التَّنْزيلُ وَأَخَذَ لَکَ الْعَهْدَ عَلَى الاُمَّةِ بِذلِکَ الرَّسُولُ. أَشْهَدُ يا أَميرَالْمُؤْمِنينَ أَنَّ الشَّاكکَ فيکَ ما آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمينِ وَأَنَّ الْعادِلَ بِکَ غَيْرَکَ عانَدَ عَنِ الدّينِ الْقَويمِ الَّذى  ارْتَضاهُ لَنا رَبُّ الْعالَمينَ وَأَكْمَلَهُ بِوِلايَتِکَ يَوْمَ الْغَديرِ. ضَلَّ وَاللَّه وَأَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِواکَ وَ عَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عاداکَ:
أَشْهَدُ أَنَّکَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ الْحَقُّ الَّذى نَطَقَ بِوِلايَتِکَ التَّنْزيلُ وَأَخَذَ لَکَ الْعَهْدَ عَلَى الاُمَّةِ بِذلِکَ الرَّسُولُ. أَشْهَدُ يا أَميرَالْمُؤْمِنينَ أَنَّ الشَّاكکَ فيکَ ما آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمينِ وَأَنَّ الْعادِلَ بِکَ غَيْرَکَ عانَدَ عَنِ الدّينِ الْقَويمِ الَّذى  ارْتَضاهُ لَنا رَبُّ الْعالَمينَ وَأَكْمَلَهُ بِوِلايَتِکَ يَوْمَ الْغَديرِ. ضَلَّ وَاللَّه وَأَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِواکَ وَ عَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عاداکَ:


شهادت می دهم تو اميرالمؤمنينِ بر حقى هستى كه قرآن به [[ولایت]] تو گوياست و پيامبر صلى الله عليه و آله بر سر آن از امت عهد و پيمان گرفته است. يا اميرالمؤمنين، شهادت می دهم كه شک كننده درباره تو به پيامبر امين‏ صلى الله عليه و آله ايمان نياورده است، و كسى  كه تو را با غير تو مساوى قرار دهد از دين محكمى كه رب العالمين براى ما پسنديده و با ولايت تو در روز غدير آن را كامل كرده، ضديت و دشمنى كرده است. بخدا قسم كسى كه تابع غير تو شد گمراه شده و هر كس با تو دشمنى كند با حق عناد ورزيده است.
شهادت می دهم تو اميرالمؤمنينِ بر حقى هستى كه قرآن به [[ولایت]] تو گوياست و پيامبر صلى الله عليه و آله بر سر آن از امت عهد و پيمان گرفته است. يا اميرالمؤمنين، شهادت می دهم كه شک كننده درباره تو به پيامبر امين‏ صلى الله عليه و آله ايمان نياورده است، و كسى  كه تو را با غير تو مساوى قرار دهد از دين محكمى كه رب العالمين براى ما پسنديده و با ولايت تو در روز غدير آن را كامل كرده، ضديت و دشمنى كرده است. بخدا قسم كسى كه تابع غير تو شد گمراه شده و هر كس با تو دشمنى كند با حق عناد ورزيده است.


'''ج) به خاطر ترس حق خود را رها نكردى'''
=== ج) به خاطر ترس حق خود را رها نكردى ===
 
أَشْهَدُ أَنَّکَ مَا اتَّقَيْتَ ضارِعاً وَلا أَمْسَكْتَ عَنْ حَقِّكَ جازِعاً وَلا أَحْجَمْتَ عَنْ مُجاهَدَةِ غاصِبيکَ ناكِلاً وَلا أَظْهَرْتَ الرِّضا بِخِلافِ ما يُرْضِى اللَّه مُداهِناً وَلا وَهَنْتَ لِما أَصابَکَ فى سَبيلِ اللَّه وَلا ضَعُفْتَ وَلاَ اسْتَكَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّکَ مُراقِباً. مَعاذَ اللَّه أَنْ تَكُونَ كَذلِکَ، بَلْ إِذْ ظُلِمْتَ احْتَسَبْتَ رَبَّكَ وَفَوَّضْتَ إِلَيْهِ أَمْرَکَ وَذَكَّرْتَهُمْ فَمَا ادَّكَرُوا وَوَعَظْتَهُمْ فَمَا اتَّعَظُوا وَخَوَّفْتَهُمْ فَما تَخَوَّفُوا:
أَشْهَدُ أَنَّکَ مَا اتَّقَيْتَ ضارِعاً وَلا أَمْسَكْتَ عَنْ حَقِّكَ جازِعاً وَلا أَحْجَمْتَ عَنْ مُجاهَدَةِ غاصِبيکَ ناكِلاً وَلا أَظْهَرْتَ الرِّضا بِخِلافِ ما يُرْضِى اللَّه مُداهِناً وَلا وَهَنْتَ لِما أَصابَکَ فى سَبيلِ اللَّه وَلا ضَعُفْتَ وَلاَ اسْتَكَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّکَ مُراقِباً. مَعاذَ اللَّه أَنْ تَكُونَ كَذلِکَ، بَلْ إِذْ ظُلِمْتَ احْتَسَبْتَ رَبَّكَ وَفَوَّضْتَ إِلَيْهِ أَمْرَکَ وَذَكَّرْتَهُمْ فَمَا ادَّكَرُوا وَوَعَظْتَهُمْ فَمَا اتَّعَظُوا وَخَوَّفْتَهُمْ فَما تَخَوَّفُوا:


شهادت می دهم كه تو از روى ذلت [[تقیه]] نكردى، و به خاطر ترس از حق خود امساک نكردى، و به عنوان عقب‏ نشينى از جهاد با غاصبين حقت خوددارى نكردى، و به عنوان سازش كارى مطلبى بر خلاف رضاى خدا اظهار نكردى، و در مقابل آن چه در راه خدا به تو رسيد سستى نكردى و ضعف نشان ندادى و به عنوان انتظار از طلب حق خود ناتوانى نشان ندادى. معاذ الله كه تو چنين باشى! بلكه وقتى مظلوم شدى براى خدا صبر كردى و كار خود را به او سپردى، و ظالمان را متذكر شدى ولى نخواستند بياد بياورند، و آنان را موعظه كردى ولى در آنان اثر نكرد، و آنان را از خدا ترسانيدى ولى نترسيدند!
شهادت می دهم كه تو از روى ذلت [[تقیه]] نكردى، و به خاطر ترس از حق خود امساک نكردى، و به عنوان عقب‏ نشينى از جهاد با غاصبين حقت خوددارى نكردى، و به عنوان سازش كارى مطلبى بر خلاف رضاى خدا اظهار نكردى، و در مقابل آن چه در راه خدا به تو رسيد سستى نكردى و ضعف نشان ندادى و به عنوان انتظار از طلب حق خود ناتوانى نشان ندادى. معاذ الله كه تو چنين باشى! بلكه وقتى مظلوم شدى براى خدا صبر كردى و كار خود را به او سپردى، و ظالمان را متذكر شدى ولى نخواستند بياد بياورند، و آنان را موعظه كردى ولى در آنان اثر نكرد، و آنان را از خدا ترسانيدى ولى نترسيدند!


'''د) خدا لعنت كند آنانكه حرمتت شكستند'''
=== د) خدا لعنت كند آنان كه حرمتت شكستند ===
 
لَعَنَ اللَّه مُسْتَحِلِّى الْحُرْمَةِ مِنْکَ وَ ذائِدِى الْحَقِّ عَنْکَ، وَأَشْهَدُ أَنَّهُمُ الْأَخْسَرُونَ الَّذينَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فيها كالِحُونَ. لَعَنَ اللَّه مَنْ ساواکَ بِمَنْ ناواکَ. لَعَنَ اللَّه مَنْ عَدَلَ بِکَ مَنْ فَرَضَ اللَّه عَلَيْهِ وِلايَتَکَ:
لَعَنَ اللَّه مُسْتَحِلِّى الْحُرْمَةِ مِنْکَ وَ ذائِدِى الْحَقِّ عَنْکَ، وَأَشْهَدُ أَنَّهُمُ الْأَخْسَرُونَ الَّذينَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فيها كالِحُونَ. لَعَنَ اللَّه مَنْ ساواکَ بِمَنْ ناواکَ. لَعَنَ اللَّه مَنْ عَدَلَ بِکَ مَنْ فَرَضَ اللَّه عَلَيْهِ وِلايَتَکَ:


خدا لعنت كند آنان كه حرمت تو را شكستند و حقت را از تو دور كردند. شهادت می ‏دهم كه آنان از همه زيان‏ كارترند، آنان كه حرارت آتش به صورت هايشان مى‏ خورد و در آن با روى گرفته و عبوس هستند. خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آن كه در مقابل تو ايستاد مساوى بداند. خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آن كه خداوند ولايتت را بر او واجب كرده مساوى بداند.
خدا لعنت كند آنان كه حرمت تو را شكستند و حقت را از تو دور كردند. شهادت می ‏دهم كه آنان از همه زيان‏ كارترند، آنان كه حرارت آتش به صورت هايشان مى‏ خورد و در آن با روى گرفته و عبوس هستند. خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آن كه در مقابل تو ايستاد مساوى بداند. خدا لعنت كند كسى را كه تو را با آن كه خداوند ولايتت را بر او واجب كرده مساوى بداند.


'''هـ) جز عده كمى ايمان نياوردند'''
=== هـ) جز عده كمى ايمان نياوردند ===
 
إِنَّ اللَّه تَعالى اسْتَجابَ لِنَبِيِّهِ‏ صلى الله عليه و آله فيکَ دَعْوَتَهُ، ثُمَّ أَمَرَهُ بِإِظْهارِ ما أَوْلاکَ لِأُمَّتِهِ إِعْلاءً لِشَأْنِکَ وَإِعْلاناً لِبُرْهانِکَ وَ دَحْضاً لِلْأَباطِيلِ وَ قَطْعاً لِلْمَعاذِيرِ. فَلَمَّا أَشْفَقَ مِنْ فِتْنَةِ الْفاسِقينَ وَاتَّقى فيکَ الْمُنافِقينَ أَوْحى إِلَيْهِ رَبُّ الْعالَمينَ: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّه يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ». فَوَضَعَ عَلى نَفْسِهِ أَوْزارَ الْمَسيرِ وَ نَهَضَ فى رَمْضاءِ الْهَجيرِ فَخَطَبَ وَأَسْمَعَ وَ نادى فَأَبْلَغَ، ثُمَّ سَأَلَهُمْ أَجْمَعَ فَقالَ: هَلْ بَلَّغْتُ؟ فَقالُوا: اللّهُمَّ بَلى. فَقالَ: اللّهُمَّ اشْهَدْ. ثُمَّ قالَ: أَلَسْتُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ فَقالُوا: بَلى. فَأَخَذَ بِيَدِکَ وَ قالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ. فَما آمَنَ بِما أَنْزَلَ اللَّه فيکَ عَلى نَبِيِّهِ إِلاَّ قَليلٌ وَلا زادَ أَكْثَرَهُمْ غَيْرَ تَخْسيرٍ:
إِنَّ اللَّه تَعالى اسْتَجابَ لِنَبِيِّهِ‏ صلى الله عليه و آله فيکَ دَعْوَتَهُ، ثُمَّ أَمَرَهُ بِإِظْهارِ ما أَوْلاکَ لِأُمَّتِهِ إِعْلاءً لِشَأْنِکَ وَإِعْلاناً لِبُرْهانِکَ وَ دَحْضاً لِلْأَباطِيلِ وَ قَطْعاً لِلْمَعاذِيرِ. فَلَمَّا أَشْفَقَ مِنْ فِتْنَةِ الْفاسِقينَ وَاتَّقى فيکَ الْمُنافِقينَ أَوْحى إِلَيْهِ رَبُّ الْعالَمينَ: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّه يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ». فَوَضَعَ عَلى نَفْسِهِ أَوْزارَ الْمَسيرِ وَ نَهَضَ فى رَمْضاءِ الْهَجيرِ فَخَطَبَ وَأَسْمَعَ وَ نادى فَأَبْلَغَ، ثُمَّ سَأَلَهُمْ أَجْمَعَ فَقالَ: هَلْ بَلَّغْتُ؟ فَقالُوا: اللّهُمَّ بَلى. فَقالَ: اللّهُمَّ اشْهَدْ. ثُمَّ قالَ: أَلَسْتُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ فَقالُوا: بَلى. فَأَخَذَ بِيَدِکَ وَ قالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ. فَما آمَنَ بِما أَنْزَلَ اللَّه فيکَ عَلى نَبِيِّهِ إِلاَّ قَليلٌ وَلا زادَ أَكْثَرَهُمْ غَيْرَ تَخْسيرٍ:


خط ۱٬۰۵۰: خط ۱٬۰۱۴:
آن گاه كه از فتنه فاسقان احساس خطر كرد و از منافقين درباره تو ترسيد، پروردگار جهان به او چنين وحى كرد: «اى پيامبر، برسان آن چه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر نرسانى رسالت او را نرسانده ‏اى، و خداوند تو را از شر مردم حفظ می كند». پيامبر صلى الله عليه و آله سختىِ سفر را متحمل شد و در شدت حرارت ظهر بپا خاست و خطبه ‏اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد. سپس از همه آن ها پرسيد: آيا رسانيدم؟ گفتند: آرى بخدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ‏ام؟ گفتند: آرى. پس دست على‏ عليه السلام را گرفت و فرمود: هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام اين على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند. ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند و اكثرشان جز زيان‏ كارى براى خود زياد نكردند.
آن گاه كه از فتنه فاسقان احساس خطر كرد و از منافقين درباره تو ترسيد، پروردگار جهان به او چنين وحى كرد: «اى پيامبر، برسان آن چه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر نرسانى رسالت او را نرسانده ‏اى، و خداوند تو را از شر مردم حفظ می كند». پيامبر صلى الله عليه و آله سختىِ سفر را متحمل شد و در شدت حرارت ظهر بپا خاست و خطبه ‏اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد. سپس از همه آن ها پرسيد: آيا رسانيدم؟ گفتند: آرى بخدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ‏ام؟ گفتند: آرى. پس دست على‏ عليه السلام را گرفت و فرمود: هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام اين على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند. ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند و اكثرشان جز زيان‏ كارى براى خود زياد نكردند.


'''و) معتقديم كه اين حقى از جانب خداست'''
=== و) معتقديم كه اين حقى از جانب خداست ===
 
اللّهُمَّ إِنَّا نَعْلَمُ أَنَّ هذا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِکَ، فَالْعَنْ مَنْ عارَضَهُ وَاسْتَكْبَرَ وَكَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ. لَعْنَةُ اللَّه وَ لَعْنَةُ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ أَجْمَعينَ عَلى مَنْ سَلَّ سَيْفَهُ عَلَيْکَ وَ سَلَلْتَ سَيْفَکَ عَلَيْهِ -  يا أَميرَالْمُؤْمِنينَ -  مِنَ الْمُشْرِكينَ وَالْمُنافِقينَ إِلى يَوْمِ الدّينِ، وَعَلى مَنْ رَضِىَ بِما ساءَکَ وَ لَمْ‏يُكْرِهْهُ وَ أَغْمَضَ عَيْنَهُ وَ لَمْ يُنْكِرْ أَوْ أَعانَ عَلَيْکَ بِيَدٍ أَوْ لِسانٍ أَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِکَ أَوْ خَذَلَ عَنِ الْجِهادِ مَعَکَ أَوْ غَمَطَ فَضْلَکَ وَ جَحَدَ حَقَّکَ أَوْ عَدَلَ بِکَ مَنْ جَعَلَکَ اللَّه أَوْلى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ:
اللّهُمَّ إِنَّا نَعْلَمُ أَنَّ هذا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِکَ، فَالْعَنْ مَنْ عارَضَهُ وَاسْتَكْبَرَ وَكَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ. لَعْنَةُ اللَّه وَ لَعْنَةُ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ أَجْمَعينَ عَلى مَنْ سَلَّ سَيْفَهُ عَلَيْکَ وَ سَلَلْتَ سَيْفَکَ عَلَيْهِ -  يا أَميرَالْمُؤْمِنينَ -  مِنَ الْمُشْرِكينَ وَالْمُنافِقينَ إِلى يَوْمِ الدّينِ، وَعَلى مَنْ رَضِىَ بِما ساءَکَ وَ لَمْ‏يُكْرِهْهُ وَ أَغْمَضَ عَيْنَهُ وَ لَمْ يُنْكِرْ أَوْ أَعانَ عَلَيْکَ بِيَدٍ أَوْ لِسانٍ أَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِکَ أَوْ خَذَلَ عَنِ الْجِهادِ مَعَکَ أَوْ غَمَطَ فَضْلَکَ وَ جَحَدَ حَقَّکَ أَوْ عَدَلَ بِکَ مَنْ جَعَلَکَ اللَّه أَوْلى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ:


خدايا، ما مى ‏دانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود. و بزودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت. يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه ملائكه و انبيائش بر كسى كه تو بر او شمشير كشيدى و كسى كه بر تو شمشير كشيد از مشركين و منافقين تا روز قيامت. و بر كسى كه به آن چه تو را ناراحت می‏ كند راضى باشد و او را ناراحت نكند، و بر كسى‏ كه چشم خود را بسته و انكار نمى كند، و بر كسى كه عليه تو با دست يا زبان كمک كرده يا از يارى تو خوددارى كرده يا از جهاد همراه تو ديگران را منع كرده يا فضيلت تو را كوچک شمرده و حق تو را انكار نموده يا كسى را كه خداوند تو را صاحب اختيار بر او قرار داده با تو برابر بداند.
خدايا، ما مى ‏دانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود. و بزودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت. يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه ملائكه و انبيائش بر كسى كه تو بر او شمشير كشيدى و كسى كه بر تو شمشير كشيد از مشركين و منافقين تا روز قيامت. و بر كسى كه به آن چه تو را ناراحت می‏ كند راضى باشد و او را ناراحت نكند، و بر كسى‏ كه چشم خود را بسته و انكار نمى كند، و بر كسى كه عليه تو با دست يا زبان كمک كرده يا از يارى تو خوددارى كرده يا از جهاد همراه تو ديگران را منع كرده يا فضيلت تو را كوچک شمرده و حق تو را انكار نموده يا كسى را كه خداوند تو را صاحب اختيار بر او قرار داده با تو برابر بداند.


'''ز) مسئله عجيب بعد از انكار حق تو'''
=== ز) مسئله عجيب بعد از انكار حق تو ===
 
وَ الْأَمْرُ الْأَعْجَبُ وَ الْخَطْبُ الْأَفْزَعُ بَعْدَ جَحْدِکَ حَقِّکَ غَصْبُ الصِّدّيقَةِ الطَّاهِرَةِ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ النِّسأءِ فَدَكاً وَ رَدُّ شَهادَتِکَ وَشَهادَةُ السَّيِّدَيْنِ سُلالَتِکَ وَ عِتْرَةِ الْمُصْطَفى صَلَّى  اللَّه عَلَيْكُمْ، وَ قَدْ أَعْلَى اللَّه تَعالى عَلَى الْأُمَّةِ دَرَجَتَكُمْ وَ رَفَعَ مَنْزِلَتَكُمْ وَ أَبانَ فَضْلَكُمْ وَ شَرَّفَكُمْ عَلَى الْعالَمينَ:
وَ الْأَمْرُ الْأَعْجَبُ وَ الْخَطْبُ الْأَفْزَعُ بَعْدَ جَحْدِکَ حَقِّکَ غَصْبُ الصِّدّيقَةِ الطَّاهِرَةِ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ النِّسأءِ فَدَكاً وَ رَدُّ شَهادَتِکَ وَشَهادَةُ السَّيِّدَيْنِ سُلالَتِکَ وَ عِتْرَةِ الْمُصْطَفى صَلَّى  اللَّه عَلَيْكُمْ، وَ قَدْ أَعْلَى اللَّه تَعالى عَلَى الْأُمَّةِ دَرَجَتَكُمْ وَ رَفَعَ مَنْزِلَتَكُمْ وَ أَبانَ فَضْلَكُمْ وَ شَرَّفَكُمْ عَلَى الْعالَمينَ:


مسئله عجيب و كار سوزناک بعد از انكار حق تو، غصب فدک از صديقه طاهره سيدة النساء حضرت زهرا عليها السلام و رد شهادت تو و دو آقا از نسل و عترت تو امام حسن و امام حسين‏ عليهما السلام است كه صلوات خدا بر شما باد، و اين در حالى بود كه خداوند تعالى درجه شما را بر امت بالا برده و منزلت شما را بلند قرار داده و فضل شما را روشن كرده و شما را بر عالميان شرافت داده است.
مسئله عجيب و كار سوزناک بعد از انكار حق تو، غصب فدک از صديقه طاهره سيدة النساء حضرت زهرا عليها السلام و رد شهادت تو و دو آقا از نسل و عترت تو امام حسن و امام حسين‏ عليهما السلام است كه صلوات خدا بر شما باد، و اين در حالى بود كه خداوند تعالى درجه شما را بر امت بالا برده و منزلت شما را بلند قرار داده و فضل شما را روشن كرده و شما را بر عالميان شرافت داده است.


'''ح) متحير است كسى كه به تو ظلم كرده'''
=== ح) متحير است كسى كه به تو ظلم كرده ===
 
ما أَعْمَهَ مَنْ ظَلَمَکَ عَنِ الْحَقِّ. فَأَشْبَهَتْ مِحْنَتُكَ بِهِما مِحَنَ الْأَنْبِياءِ عِنْدَ الْوَحْدَةِ وَعَدَمِ الْأَنْصارِ. ما يُحيطُ الْمادِحُ وَصْفَکَ وَلا يُحْبِطُ الْطاعِنُ فَضْلَکَ. تُخْمِدُ لَهَبَ الْحُرُوبِ بِبَنانِکَ وَتَهْتِکُ سُتُورَ الشُّبَهِ بِبَيانِکَ وَتَكْشِفُ لَبْسَ الْباطِلِ عَنْ صَريحِ الْحَقِّ:
ما أَعْمَهَ مَنْ ظَلَمَکَ عَنِ الْحَقِّ. فَأَشْبَهَتْ مِحْنَتُكَ بِهِما مِحَنَ الْأَنْبِياءِ عِنْدَ الْوَحْدَةِ وَعَدَمِ الْأَنْصارِ. ما يُحيطُ الْمادِحُ وَصْفَکَ وَلا يُحْبِطُ الْطاعِنُ فَضْلَکَ. تُخْمِدُ لَهَبَ الْحُرُوبِ بِبَنانِکَ وَتَهْتِکُ سُتُورَ الشُّبَهِ بِبَيانِکَ وَتَكْشِفُ لَبْسَ الْباطِلِ عَنْ صَريحِ الْحَقِّ:


چقدر متحير است از حق كسى كه به تو ظلم كرده است. محنت تو به آن دو ([[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر)، به گرفتارى‏ هاى انبياء عليهم السلام هنگام تنهايى و كمک نداشتن شباهت پيدا كرد. مَدح كننده تو به اوصافت احاطه پيدا نمى‏ كند، و طعن زننده بر تو فضيلتت را پائين نمى‏ آورد. آتش جنگ‏ ها را با انگشتانت خاموش مى‏ كردى، و پرده‏ هاى شبهه را با بيانت پاره مى ‏نمودى، و پوشش باطل را با حق صريح منكشف می كردى.
چقدر متحير است از حق كسى كه به تو ظلم كرده است. محنت تو به آن دو ([[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر)، به گرفتارى‏ هاى انبياء عليهم السلام هنگام تنهايى و كمک نداشتن شباهت پيدا كرد. مَدح كننده تو به اوصافت احاطه پيدا نمى‏ كند، و طعن زننده بر تو فضيلتت را پائين نمى‏ آورد. آتش جنگ‏ ها را با انگشتانت خاموش مى‏ كردى، و پرده‏ هاى شبهه را با بيانت پاره مى ‏نمودى، و پوشش باطل را با حق صريح منكشف می كردى.


'''ط) خدايا منكرين حق وليّت را لعنت كن'''
=== ط) خدايا منكرين حق وليّت را لعنت كن ===
 
اللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِيائِکَ وَ أَوْصِياءِ أَنْبِيائِکَ بِجَميعِ لَعَناتِکَ وَأَصْلِهِمْ حَرَّ نارِکَ وَالْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِيِّکَ حَقَّهُ وَ أَنْكَرَ عَهْدَهُ وَ جَحَدَهُ بَعْدَ الْيَقينِ وَالْإِقْرارِ بِالْوِلايَةِ لَهُ يَوْمَ أَكْمَلْتَ لَهُ الدّينَ. اللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَميرِالْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ ظَلَمَهُ وَ أَشْياعَهُمْ وَ أَنْصارَهُمْ. اللّهُمَّ الْعَنْ ظالِمِى الْحُسَيْنِ وَ قاتِليهِ وَ الْمُتابِعينَ عَدُوَّهُ وَ ناصِريهِ وَ الرَّاضينَ بِقَتْلِهِ وَ خاذِليهِ لَعْناً وَبيلاً:
اللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِيائِکَ وَ أَوْصِياءِ أَنْبِيائِکَ بِجَميعِ لَعَناتِکَ وَأَصْلِهِمْ حَرَّ نارِکَ وَالْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِيِّکَ حَقَّهُ وَ أَنْكَرَ عَهْدَهُ وَ جَحَدَهُ بَعْدَ الْيَقينِ وَالْإِقْرارِ بِالْوِلايَةِ لَهُ يَوْمَ أَكْمَلْتَ لَهُ الدّينَ. اللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَميرِالْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ ظَلَمَهُ وَ أَشْياعَهُمْ وَ أَنْصارَهُمْ. اللّهُمَّ الْعَنْ ظالِمِى الْحُسَيْنِ وَ قاتِليهِ وَ الْمُتابِعينَ عَدُوَّهُ وَ ناصِريهِ وَ الرَّاضينَ بِقَتْلِهِ وَ خاذِليهِ لَعْناً وَبيلاً:


خط ۱٬۰۷۶: خط ۱٬۰۳۶:
خدايا قاتلين اميرالمؤمنين و كسانى كه به او ظلم كردند و پيروان و يارانشان را لعنت فرما. خدايا، ظالمين حسين ‏عليه السلام و قاتلين او و تابعين دشمنِ او و يارى كننده دشمنش را و راضيان به قتل او و خوار كنندگان او را لعنتى  فرما كه عاقبتى بد دنبال آن باشد.
خدايا قاتلين اميرالمؤمنين و كسانى كه به او ظلم كردند و پيروان و يارانشان را لعنت فرما. خدايا، ظالمين حسين ‏عليه السلام و قاتلين او و تابعين دشمنِ او و يارى كننده دشمنش را و راضيان به قتل او و خوار كنندگان او را لعنتى  فرما كه عاقبتى بد دنبال آن باشد.


'''ى) خدايا اولين ظالم به آل محمد را لعنت فرما'''
=== ى) خدايا اولين ظالم به آل محمد را لعنت فرما ===
 
اللّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مانِعيهِمْ حُقُوقَهُمْ. اللّهُمَّ خُصَّ أَوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ وَ كُلِّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِييّنَ وَ عَلى عَلِىٍّ سَيِّدِ الْوَصِييّنَ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ وَاجْعَلْنا بِهِمْ مُتَمَسِّكينَ وَ بِوِلايَتِهِمْ مِنَ الْفائِزيْنَ الْآمِنينَ الَّذينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ:
اللّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مانِعيهِمْ حُقُوقَهُمْ. اللّهُمَّ خُصَّ أَوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ وَ كُلِّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِييّنَ وَ عَلى عَلِىٍّ سَيِّدِ الْوَصِييّنَ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ وَاجْعَلْنا بِهِمْ مُتَمَسِّكينَ وَ بِوِلايَتِهِمْ مِنَ الْفائِزيْنَ الْآمِنينَ الَّذينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ:


خط ۱٬۰۸۵: خط ۱٬۰۴۴:
زيارات در كنار دعاها جايگاه ويژه ‏اى براى فرهنگ ‏سازى دارند. غدير در زيارات با جملات بسيار پر محتوايى آمده، كه برخى از آن ها كمک به مستندات تاريخى مى ‏نمايد. شش فراز از اين زيارات را كه تجديد عهدى با عقايد ريشه دارمان است، ذكر مى ‏كنيم:
زيارات در كنار دعاها جايگاه ويژه ‏اى براى فرهنگ ‏سازى دارند. غدير در زيارات با جملات بسيار پر محتوايى آمده، كه برخى از آن ها كمک به مستندات تاريخى مى ‏نمايد. شش فراز از اين زيارات را كه تجديد عهدى با عقايد ريشه دارمان است، ذكر مى ‏كنيم:


'''۱. فرهنگ ‏سازى «معانى غدير» در زيارت غدير'''
=== ۱. فرهنگ ‏سازى «معانى غدير» در زيارت غدير ===
 
فرازى از زيارت غدير آموزش لغت نامه مخصوص آن است، كه بايد تک تک كارهاى آسمانى پيامبر صلى الله عليه و آله را بيان كند. معناى صراط مستقيم براى ولايت، معناى صاحب اختيارى براى مولى؛ كه پيامبر صلى الله عليه و آله فقط به آموختن اين مفاهيم اكتفا نكرد، بلكه با شهادت خدا از مردم درباره آن اقرار گرفت.
فرازى از زيارت غدير آموزش لغت نامه مخصوص آن است، كه بايد تک تک كارهاى آسمانى پيامبر صلى الله عليه و آله را بيان كند. معناى صراط مستقيم براى ولايت، معناى صاحب اختيارى براى مولى؛ كه پيامبر صلى الله عليه و آله فقط به آموختن اين مفاهيم اكتفا نكرد، بلكه با شهادت خدا از مردم درباره آن اقرار گرفت.


خط ۱٬۰۹۵: خط ۱٬۰۵۳:
سلام بر تو اى صاحب اختيار من و صاحب اختيار مؤمنين. سلام بر تو اى دين محكم خداوند و راه مستقيم او. شهادت می‏ دهم كه تو برادر پيامبر صلى الله عليه و آله هستى ... ، و آن حضرت از طرف خداوند آن چه درباره تو بر او نازل كرده بود رسانيد و دستور خدا را به اجرا در آورد و اطاعت تو و ولايتت را بر مردم واجب كرد، و براى تو از آنان [[بیعت]] گرفت و تو را نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان قرار داد، همان طور كه خداوند به آن حضرت چنين مقامى داده بود. سپس خداى تعالى را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آيا به شما رساندم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاكم بين بندگان كفايت مى‏ كنى. خداوند منكر ولايت تو را بعد از اقرار و شكننده عهد تو را بعد از پيمان لعنت كند.
سلام بر تو اى صاحب اختيار من و صاحب اختيار مؤمنين. سلام بر تو اى دين محكم خداوند و راه مستقيم او. شهادت می‏ دهم كه تو برادر پيامبر صلى الله عليه و آله هستى ... ، و آن حضرت از طرف خداوند آن چه درباره تو بر او نازل كرده بود رسانيد و دستور خدا را به اجرا در آورد و اطاعت تو و ولايتت را بر مردم واجب كرد، و براى تو از آنان [[بیعت]] گرفت و تو را نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان قرار داد، همان طور كه خداوند به آن حضرت چنين مقامى داده بود. سپس خداى تعالى را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آيا به شما رساندم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاكم بين بندگان كفايت مى‏ كنى. خداوند منكر ولايت تو را بعد از اقرار و شكننده عهد تو را بعد از پيمان لعنت كند.


'''۲. فرهنگ‏ سازى «ارتباط قرآن، نبوت، غدير»'''
=== ۲. فرهنگ‏ سازى «ارتباط قرآن، نبوت، غدير» ===
 
هر كس غدير را مى‏ آموزد بايد بداند كه ولايت از كتاب الله و رسالت نبوى جدايى ناپذير است. طبعاً هر گونه شكى در اختصاص امامت حتى اگر كسى را با صاحب ولايت يكسان بدانيم، مساوى با انكار كتاب خدا و نبوت رسول خداست. در اين فقره از زيارت غدير فرهنگ‏ سازىِ ريشه دارى بر اين اساس صورت گرفته است، كه مى‏ فرمايد:
هر كس غدير را مى‏ آموزد بايد بداند كه ولايت از كتاب الله و رسالت نبوى جدايى ناپذير است. طبعاً هر گونه شكى در اختصاص امامت حتى اگر كسى را با صاحب ولايت يكسان بدانيم، مساوى با انكار كتاب خدا و نبوت رسول خداست. در اين فقره از زيارت غدير فرهنگ‏ سازىِ ريشه دارى بر اين اساس صورت گرفته است، كه مى‏ فرمايد:


خط ۱٬۱۰۳: خط ۱٬۰۶۰:
شهادت مى ‏دهم تو اميرالمؤمنينِ بر حقى هستى كه قرآن به ولايت تو گوياست و پيامبر صلى الله عليه و آله بر سر آن از امت عهد و پيمان گرفته است. يا اميرالمؤمنين، شهادت می دهم كه شک كننده درباره تو به پيامبر امين‏ صلى الله عليه و آله ايمان نياورده است، و كسى كه تو را با غير تو مساوى قرار دهد دين محكمى كه رب العالمين براى ما پسنديده و با ولايت تو در روز غدير آن را كامل كرده، ضديت و دشمنى كرده است. به خدا قسم كسى كه تابع غير تو شد گمراه شده و هر كس با تو دشمنى كند با حق عناد ورزيده است.
شهادت مى ‏دهم تو اميرالمؤمنينِ بر حقى هستى كه قرآن به ولايت تو گوياست و پيامبر صلى الله عليه و آله بر سر آن از امت عهد و پيمان گرفته است. يا اميرالمؤمنين، شهادت می دهم كه شک كننده درباره تو به پيامبر امين‏ صلى الله عليه و آله ايمان نياورده است، و كسى كه تو را با غير تو مساوى قرار دهد دين محكمى كه رب العالمين براى ما پسنديده و با ولايت تو در روز غدير آن را كامل كرده، ضديت و دشمنى كرده است. به خدا قسم كسى كه تابع غير تو شد گمراه شده و هر كس با تو دشمنى كند با حق عناد ورزيده است.


'''۳. فرهنگ ‏سازىِ «علل عدم اجراى غدير»'''
=== ۳. فرهنگ ‏سازىِ «علل عدم اجراى غدير» ===
 
يک غديرى بايد بداند كه چرا «مَن كُنتُ مَولاهُ...» پس از پيامبرصلى الله عليه و آله عملى نشد:
يک غديرى بايد بداند كه چرا »مَن كُنتُ مَولاهُ ...« پس از پيامبرصلى الله عليه و آله عملى نشد:


آيا على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام ترسيد؟
آيا على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام ترسيد؟
خط ۱٬۱۲۱: خط ۱٬۰۷۷:
شهادت می‏ دهم كه تو از روى ذلت [[تقیه]] نكردى، و به خاطر ترس از حق خود امساک نكردى، و به عنوان عقب‏ نشينى از جهاد با غاصبين حقت خود دارى نكردى، و به عنوان سازش كارى مطلبى بر خلاف رضاى خدا اظهار نكردى، و در مقابل آن چه در راه خدا به تو رسيد سستى نكردى و ضعف نشان ندادى و به عنوان انتظار از طلب حق خود ناتوانى نشان ندادى. معاذ الله كه تو چنين باشى! بلكه وقتى مظلوم شدى براى خدا صبر كردى و كار خود را به او سپردى، و ظالمان را متذكر شدى ولى نخواستند بياد بياورند، و آنان را موعظه كردى ولى در آنان اثر نكرد، و آنان را از خدا ترسانيدى ولى نترسيدند!
شهادت می‏ دهم كه تو از روى ذلت [[تقیه]] نكردى، و به خاطر ترس از حق خود امساک نكردى، و به عنوان عقب‏ نشينى از جهاد با غاصبين حقت خود دارى نكردى، و به عنوان سازش كارى مطلبى بر خلاف رضاى خدا اظهار نكردى، و در مقابل آن چه در راه خدا به تو رسيد سستى نكردى و ضعف نشان ندادى و به عنوان انتظار از طلب حق خود ناتوانى نشان ندادى. معاذ الله كه تو چنين باشى! بلكه وقتى مظلوم شدى براى خدا صبر كردى و كار خود را به او سپردى، و ظالمان را متذكر شدى ولى نخواستند بياد بياورند، و آنان را موعظه كردى ولى در آنان اثر نكرد، و آنان را از خدا ترسانيدى ولى نترسيدند!


'''۴. فرهنگ ‏سازى «لعنت بر دشمن غدير»'''
=== ۴. فرهنگ ‏سازى «لعنت بر دشمن غدير» ===
 
در روزهايى كه ما نبوديم صاحب غدير چه مصيبت‏ هايى به پاى آن كشيد؟ امروز نوبت ماست كه برايش بسوزيم و غديرش را روى چشمان مان نگه داريم. اين است كه با ياد على‏ عليه السلام و غدير، از فراسوى چهارده قرن با تمام وجود لعنت مى ‏كنيم شكنندگان حرمتش را و جدايى اندازان بين على‏ عليه السلام و حقش را !
در روزهايى كه ما نبوديم صاحب غدير چه مصيبت‏ هايى به پاى آن كشيد؟ امروز نوبت ماست كه برايش بسوزيم و غديرش را روى چشمان مان نگه داريم. اين است كه با ياد على‏ عليه السلام و غدير، از فراسوى چهارده قرن با تمام وجود لعنت مى ‏كنيم شكنندگان حرمتش را و جدايى اندازان بين على‏ عليه السلام و حقش را !


خط ۱٬۱۳۷: خط ۱٬۰۹۲:
خدايا لعنت كن كسانى را كه حق وليّت را غصب كردند و پيمان او را انكار نمودند و بعد از يقين و اقرار به ولايت او در روزى كه دين را برايش كامل كردى، آن را انكار كردند.
خدايا لعنت كن كسانى را كه حق وليّت را غصب كردند و پيمان او را انكار نمودند و بعد از يقين و اقرار به ولايت او در روزى كه دين را برايش كامل كردى، آن را انكار كردند.


'''۵. فرهنگ ‏سازى «غلبه غدير بر باطل»'''
=== ۵. فرهنگ ‏سازى «غلبه غدير بر باطل» ===
 
هر كس پيامبر صلى الله عليه و آله را دوست دارد بداند كه غدير حاجت پيامبر صلى الله عليه و آله به درگاه الهى بود كه خدايش به او عنايت فرمود؛ و بداند كه با غدير بر همه اباطيل قلم بطلان كشيده شد و براى هيچ كس عذرى نماند. منافقين نقشه‏ اى بسيارى داشتند كه غدير همه آن ها را باطل كرد و بر همه آن ها غالب شد.
هر كس پيامبر صلى الله عليه و آله را دوست دارد بداند كه غدير حاجت پيامبر صلى الله عليه و آله به درگاه الهى بود كه خدايش به او عنايت فرمود؛ و بداند كه با غدير بر همه اباطيل قلم بطلان كشيده شد و براى هيچ كس عذرى نماند. منافقين نقشه‏ اى بسيارى داشتند كه غدير همه آن ها را باطل كرد و بر همه آن ها غالب شد.


خط ۱٬۱۵۵: خط ۱٬۱۰۹:
پس دست على‏ عليه السلام را گرفت و فرمود: «هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام اين على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند». ولى به آن چه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند و اكثرشان جز زيان كارى براى خود زياد نكردند.
پس دست على‏ عليه السلام را گرفت و فرمود: «هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام اين على صاحب اختيار اوست. خدايا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار كن هر كس او را خوار كند». ولى به آن چه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند و اكثرشان جز زيان كارى براى خود زياد نكردند.


'''۶. فرهنگ ‏سازى «شناخت انواع دشمنان غدير»'''
=== ۶. فرهنگ ‏سازى «شناخت انواع دشمنان غدير» ===
 
وقتى «حق» -  يعنى «غدير» -  ثابت شد، كسى كه رو در روى آن بايستد با كسى كه آن را قبول نكند يكسان است؛ زيرا به گونه‏ اى از اقرار به حق سر باز می‏زند.
وقتى «حق» -  يعنى «غدير» -  ثابت شد، كسى كه رو در روى آن بايستد با كسى كه آن را قبول نكند يكسان است؛ زيرا به گونه‏ اى از اقرار به حق سر باز می‏زند.


خط ۱٬۲۳۲: خط ۱٬۱۸۵:
در اين جا دورنمايى از اين زيارت شريف را بيان مى‏ كنيم:
در اين جا دورنمايى از اين زيارت شريف را بيان مى‏ كنيم:


'''الف) برخى از مناقب و القاب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در زيارت غديريه'''
=== الف) برخى از مناقب و القاب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در زيارت غديريه ===
 
# على‏ عليه السلام اميرالمؤمنين.
# على‏ عليه السلام اميرالمؤمنين.
# على‏ عليه السلام سيد الوصيين.
# على‏ عليه السلام سيد الوصيين.
خط ۱٬۲۶۳: خط ۱٬۲۱۵:
# على ‏عليه السلام لا تأخذه فى اللَّه لومة لائم.
# على ‏عليه السلام لا تأخذه فى اللَّه لومة لائم.


'''ب) حقايق ديگرى كه در زيارت غديريه مطرح شده است'''
=== ب) حقايق ديگرى كه در زيارت غديريه مطرح شده است ===
 
# بسيارى از صحابه پس از عهد و پيمان با پيامبر صلى الله عليه و آله و على‏ عليه السلام پيمان خود را شكستند: فلعن اللَّه جاحد حقك بعد الاقرار، و ناكث عهدك بعد الميثاق. فما آمن بما انزل اللَّه فيك على نبيه‏ صلى الله عليه و آله إلا قليل، و لا زاد اكثر هم غير تخسير... .
# بسيارى از صحابه پس از عهد و پيمان با پيامبر صلى الله عليه و آله و على‏ عليه السلام پيمان خود را شكستند: فلعن اللَّه جاحد حقك بعد الاقرار، و ناكث عهدك بعد الميثاق. فما آمن بما انزل اللَّه فيك على نبيه‏ صلى الله عليه و آله إلا قليل، و لا زاد اكثر هم غير تخسير... .
# اشاره به ماجراى ليلة المبيت (خوابيدن على‏ عليه السلام در بستر پيامبر): اشهد انك و عمّك و اخاك الذين تاجرتم اللَّه بنفوسكم. فانزل اللَّه فيكم: «ان اللَّه اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة».
# اشاره به ماجراى ليلة المبيت (خوابيدن على‏ عليه السلام در بستر پيامبر): اشهد انك و عمّك و اخاك الذين تاجرتم اللَّه بنفوسكم. فانزل اللَّه فيكم: «ان اللَّه اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة».
خط ۱٬۲۸۴: خط ۱٬۲۳۵:
# اشاره به روايات ديگرى از پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله كه درباره اميرالمؤمنين على ‏عليه السلام وارد شده است.
# اشاره به روايات ديگرى از پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله كه درباره اميرالمؤمنين على ‏عليه السلام وارد شده است.


'''ج) تبرى در زيارت غديريه'''
=== ج) تبرى در زيارت غديريه ===
 
قابل توجه كسانى كه [[لعن]] را جايز نمی دانند، يا از خواندن زيارت عاشورا و لعن كافران و [[منافقین|منافقان]] -  هر چند مخفيانه -  نهى مى ‏كنند، يا لعن كافران و منافقان را بى فايده مى ‏دانند! خوب است به اين فرازهاى زيارت توجه كنند:
قابل توجه كسانى كه لعن را جايز نمی دانند، يا از خواندن زيارت عاشورا و لعن كافران و منافقان -  هر چند مخفيانه -  نهى مى ‏كنند، يا لعن كافران و منافقان را بى فايده مى ‏دانند! خوب است به اين فرازهاى زيارت توجه كنند:


# فلعن اللَّه جاحد ولايتك بعد الاقرار، و ناكث عهدك بعد الميثاق.
# فلعن اللَّه جاحد ولايتك بعد الاقرار، و ناكث عهدك بعد الميثاق.