دکتر تیجانی و آیه تبلیغ: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
دكتر تيجانى درباره سخنان [[اهل‏ سنت]] پيرامون آيات مربوط به [[غدیر]] نقدى دارد كه در اينجا مى ‏آوريم:
دكتر تيجانى درباره سخنان [[اهل‏ سنت]] پيرامون آيات مربوط به [[غدیر]] نقدى دارد كه در اينجا مى ‏آوريم:


برخى از اهل‏ سنت درباره شأن نزول آيه بلاغ چه گفته‏ اند و پاسخ آنها چيست: خداوند در سوره مائده آيه ۶۷ مى‏ فرمايد: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» :
برخى از اهل‏ سنت درباره شأن نزول آيه بلاغ چه گفته‏ اند و پاسخ آنها چيست:
 
خداوند در سوره مائده آيه ۶۷ مى‏ فرمايد: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»:


اى پيامبر آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ كن كه اگر اين كار را نكنى رسالتش را تبليغ نكرده ‏اى و خدا تو را از شر مردم محفوظ خواهد داشت.
اى پيامبر آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ كن كه اگر اين كار را نكنى رسالتش را تبليغ نكرده ‏اى و خدا تو را از شر مردم محفوظ خواهد داشت.
خط ۸: خط ۱۰:
برخى مفسرين از اهل‏ سنت و جماعت مى‏ گويند:  
برخى مفسرين از اهل‏ سنت و جماعت مى‏ گويند:  


اين آيه در آغاز دعوت نازل شده است، و درست آن هنگام كه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله]] نگهبانانى را براى حفظ جان خويش انتخاب كرده بود، زمانى كه اين آيه نازل شده به نگهبانان فرمود: برويد كه به شما حاجتى نيست، زيرا خداوند خود حافظ جان من‏ خواهد بود.
اين آيه در آغاز دعوت نازل شده است، و درست آن هنگام كه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله]] نگهبانانى را براى حفظ جان خويش انتخاب كرده بود، زمانى كه اين آيه نازل شده به نگهبانان فرمود:  


ابن‏ جريد و ابن ‏مردويه از عبدالله بن سقيق نقل كرده ‏اند كه گفت: برخى از اصحاب همواره با حضرت رسول‏ صلى الله عليه و آله -  براى نگهبانى -  راه مى‏ رفتند.  
برويد كه به شما حاجتى نيست، زيرا خداوند خود حافظ جان من‏ خواهد بود.
 
ابن‏ جريد و [[ابن ‏مردویه]] از عبدالله بن سقيق نقل كرده ‏اند كه گفت: برخى از اصحاب همواره با حضرت رسول‏ صلى الله عليه و آله -  براى نگهبانى -  راه مى‏ رفتند.  


وقتى اين آيه نازل شده به آنان فرمود: مردم! به كارهايتان برسيد كه خداوند مرا از شر مردم در امان خواهد داشت.  
وقتى اين آيه نازل شده به آنان فرمود: مردم! به كارهايتان برسيد كه خداوند مرا از شر مردم در امان خواهد داشت.  
خط ۱۶: خط ۲۰:
ابن‏ حبّان و ابن‏ مردويه از [[ابوهریره]] نقل كرده ‏اند كه گفت: هر گاه با پيامبر صلى الله عليه و آله به مسافرتى مى‏ رفتيم، بهترين و بزرگ ‏ترين درخت را براى استراحت آن حضرت قرار مى‏ داديم.  
ابن‏ حبّان و ابن‏ مردويه از [[ابوهریره]] نقل كرده ‏اند كه گفت: هر گاه با پيامبر صلى الله عليه و آله به مسافرتى مى‏ رفتيم، بهترين و بزرگ ‏ترين درخت را براى استراحت آن حضرت قرار مى‏ داديم.  


روزى در يكى از سفرها، حضرت زير درختى نشسته بود و شمشير خود را بر آن آويزان كرده بود، كه يک نفر آمد و آن شمشير را گرفت و رو كرد به  
روزى در يكى از سفرها، حضرت زير درختى نشسته بود و شمشير خود را بر آن آويزان كرده بود، كه يک نفر آمد و آن شمشير را گرفت و رو كرد به پيامبر و گفت:


پيامبر و گفت: اى محمد! چه كسى مى ‏تواند تو را از من نجات دهد؟  
اى محمد! چه كسى مى ‏تواند تو را از من نجات دهد؟  


حضرت فرمود: خداوند مرا نجات مى‏ دهد، شمشير را سرجايش بگذار. پس او شمشير را گذاشت.  
حضرت فرمود: خداوند مرا نجات مى‏ دهد، شمشير را سرجايش بگذار. پس او شمشير را گذاشت.  
خط ۲۴: خط ۲۸:
آن گاه نازل شد: «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ».
آن گاه نازل شد: «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ».


همچنين ترمذى و حاكم و ابونعيم از عايشه نقل كرده ‏اند كه گفت: رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله را محافظانى بود، ولى پس از نزول اين آيه «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» به آنها گفت: اى مردم! برويد كه خداوند مرا حفظ مى ‏كند.  
همچنين ترمذى و حاكم و ابونعيم از عايشه نقل كرده ‏اند كه گفت: رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله را محافظانى بود، ولى پس از نزول اين آيه «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» به آنها گفت:  
 
اى مردم! برويد كه خداوند مرا حفظ مى ‏كند.  


طبرانى و ابونعيم در «دلائل» و ابن ‏مردويه و [[علی بن حسن دمشقی (ابوالقاسم، ابن عساکر)|ابن‏ عساکر]] از ابن‏ عباس نقل كرده‏ اند كه گفت:  
طبرانى و ابونعيم در «دلائل» و ابن ‏مردويه و [[علی بن حسن دمشقی (ابوالقاسم، ابن عساکر)|ابن‏ عساکر]] از ابن‏ عباس نقل كرده‏ اند كه گفت:  
خط ۳۶: خط ۴۲:
زيرا همه اين روايات نشان مى‏ دهند كه آيه قبل از دعوت نازل شده، و حتى برخى تصريح كرده ‏اند كه در سال‏ هاى زندگى ابوطالب و قبل از هجرت به سال‏ هاى زيادى بوده است.  
زيرا همه اين روايات نشان مى‏ دهند كه آيه قبل از دعوت نازل شده، و حتى برخى تصريح كرده ‏اند كه در سال‏ هاى زندگى ابوطالب و قبل از هجرت به سال‏ هاى زيادى بوده است.  


خصوصاً روايت ابوهريره، همان گونه كه ملاحظه كرديد.  
خصوصاً [[فرهنگ غدیر در تاریخ|روایت]] [[ابوهریره]]، همان گونه كه ملاحظه كرديد.  


پس تحريف و دروغ در اين روايت كاملاً مشهود است، زيرا ابوهريره نه اسلام را مى ‏شناخت و نه پيامبر صلى الله عليه و آله را، مگر در سال هفتم از هجرت كه خودش هم به آن گواهى مى ‏دهد.  
پس تحريف و دروغ در اين روايت كاملاً مشهود است، زيرا ابوهريره نه [[اسلام]] را مى ‏شناخت و نه پيامبر صلى الله عليه و آله را، مگر در سال هفتم از هجرت كه خودش هم به آن گواهى مى ‏دهد.  


همچنين عايشه در آن وقت اصلاً دنيا نيامده بود، و يا عمرش از يک يا دو سال تجاوز نمى ‏كرد، زيرا همه مى‏ دانند كه پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از هجرت با [[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] ازدواج كرده و در آن حال عمرش يازده سال بيشتر نبوده است.  
همچنين عايشه در آن وقت اصلاً دنيا نيامده بود، و يا عمرش از يک يا دو سال تجاوز نمى ‏كرد، زيرا همه مى‏ دانند كه پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از هجرت با [[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] ازدواج كرده و در آن حال عمرش يازده سال بيشتر نبوده است.  
خط ۴۴: خط ۵۰:
پس چگونه اين مطلب صحت دارد، با اينكه تمام مفسرين سنى و شيعه اجماع دارند كه سوره مائده در [[مدینه]] نازل شده و مدنى است، و آخرين سوره ‏اى است كه نازل شده است؟!
پس چگونه اين مطلب صحت دارد، با اينكه تمام مفسرين سنى و شيعه اجماع دارند كه سوره مائده در [[مدینه]] نازل شده و مدنى است، و آخرين سوره ‏اى است كه نازل شده است؟!


[[احمد بن حنبل|احمد]] در مسندش و ابوعبيده در فضائلش و نحاس ناسخش و نسائى و ابن‏ منذر و حاكم و ابن‏ مردويه و بيهقى در كتاب‏ هاى سننشان از جبير بن نفير نقل كرده ‏اند كه  
[[احمد بن حنبل|احمد]] در مسندش و ابوعبيده در فضائلش و نحاس ناسخش و نسائى و ابن‏ منذر و حاكم و ابن‏ مردويه و بيهقى در كتاب‏ هاى سننشان از جبير بن نفير نقل كرده ‏اند كه گفت: به حج مشرف شده بود، و بر عايشه وارد شدم. عايشه به من گفت: اى جبير! سوره مائده را مى‏ خوانى؟  
 
گفت: به حج مشرف شده بود، و بر عايشه وارد شدم. عايشه به من گفت: اى جبير! سوره مائده را مى‏ خوانى؟  


گفتم: آرى، گفت: اين آخرين سوره ‏اى است كه نازل شده است. پس هر چه از حلال در آن يافتيد آن را حلال بدانيد، و هر چه از حرام يافتيد تحريم كنيد.
گفتم: آرى، گفت: اين آخرين سوره ‏اى است كه نازل شده است. پس هر چه از حلال در آن يافتيد آن را حلال بدانيد، و هر چه از حرام يافتيد تحريم كنيد.
خط ۵۴: خط ۵۸:
ابن ‏مردويه و بيهقى نيز در سننش از عبداللَّه بن عمرو نقل كرده ‏اند كه گفت: آخرين سوره ‏اى كه نازل شده سوره مائده است.  
ابن ‏مردويه و بيهقى نيز در سننش از عبداللَّه بن عمرو نقل كرده ‏اند كه گفت: آخرين سوره ‏اى كه نازل شده سوره مائده است.  


همچنين ابوعبيد از محمد بن كعب قرطبى نقل مى ‏كند كه گفت: سوره مائده در [[حجةالوداع]] بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد، در حالى كه حضرت در ميان راه مكه و مدينه بر شتر خود سوار بود.  
همچنين ابوعبيد از محمد بن كعب قرطبى نقل مى ‏كند كه گفت: سوره مائده در [[حجةالوداع]] بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد، در حالى كه حضرت در ميان راه [[مکّه]] و [[مدینه]] بر شتر خود سوار بود.  


پس دوش آن ترک برداشت و حضرت از شتر پائين آمد.  
پس دوش آن ترک برداشت و حضرت از شتر پائين آمد.  
خط ۶۶: خط ۷۰:
بنابراين انسان عاقل و با انصاف پس از اين چگونه مى ‏تواند ادعاى آنان را بپذيرد كه معتقدند اين آيه در آغاز [[مبعث|بعثت]] پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده است؟!
بنابراين انسان عاقل و با انصاف پس از اين چگونه مى ‏تواند ادعاى آنان را بپذيرد كه معتقدند اين آيه در آغاز [[مبعث|بعثت]] پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده است؟!


به علاوه، شيعيان نيز بر همين باورند كه سوره مائده آخرين سوره نازل شده از قرآن است. خصوصاً اين آيه كه آن را آيه بلاغ مى‏ نامند:
به علاوه، شيعيان نيز بر همين باورند كه سوره مائده آخرين سوره نازل شده از قرآن است. خصوصاً اين آيه كه آن را آيه ابلاغ مى‏ نامند:
 
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ...»، و معتقدند كه اين آيه در روز ۱۸ ذى‏ حجه و پس از تمام شدن اعمال [[حجةالوداع]] در غدير خم و قبل از اينكه پيامبر [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امام علی ‏علیه السلام]] را به عنوان خليفه خود معرفى كند نازل شده است.


«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ...» ، و معتقدند كه اين آيه در روز ۱۸ ذى‏ حجه و پس از تمام شدن اعمال حجةالوداع در غدير خم و قبل از اينكه پيامبر امام على ‏عليه السلام را به عنوان خليفه خود معرفى كند نازل شده است.
درست پس از گذشتن پنج ساعت از روز پنجشنبه بود كه جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل و گفت: يا محمد! خداوند سلامت مى‏ رساند و مى ‏فرمايد:


درست پس از گذشتن پنج ساعت از روز پنجشنبه بود كه جبرئيل بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل و گفت: يا محمد! خداوند سلامت مى‏ رساند و مى ‏فرمايد:
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...».


«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...» .
از آن گذشته، سخن خداوند متعال كه مى‏ فرمايد: «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»:


از آن گذشته، سخن خداوند متعال كه مى‏ فرمايد: «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»: «و اگر اين كار را نكنى رسالتش را ابلاغ نكرده ‏اى»، دلالت روشنى دارد بر اينكه رسالت در حال پايان پذيرفتن است، و تنها يک مطلب باقى مانده، كه دين تكميل نمى‏ شود جز با آن.  
«و اگر اين كار را نكنى رسالتش را ابلاغ نكرده ‏اى»، دلالت روشنى دارد بر اينكه رسالت در حال پايان پذيرفتن است، و تنها يک مطلب باقى مانده، كه دين تكميل نمى‏ شود جز با آن.  


همچنين از آيه چنين بر مى‏ آيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله نگران اين بود كه نكند مردم دعوتش را براى آن امر مهم و حياتى نپذيرند.  
همچنين از آيه چنين بر مى‏ آيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله نگران اين بود كه نكند مردم دعوتش را براى آن امر مهم و حياتى نپذيرند.  
خط ۹۸: خط ۱۰۴:
با اين حال، خداوند بدون اينكه حجت را بر آنها تكميل كند آنها را رها نكرد، تا اينكه راه بهانه را بر آنها ببندد، و همانا خداوند عزوجل عزيز و حكيم است.  
با اين حال، خداوند بدون اينكه حجت را بر آنها تكميل كند آنها را رها نكرد، تا اينكه راه بهانه را بر آنها ببندد، و همانا خداوند عزوجل عزيز و حكيم است.  


به هر حال پيامبرصلى الله عليه وآله الگوئى است از ديگر برادران پيامبرش كه قبل از او آمدند و امت‏هايشان تكذيبشان كردند. خداوند مى‏ فرمايد:
به هر حال پيامبر صلى الله عليه و آله الگوئى است از ديگر برادران پيامبرش كه قبل از او آمدند و امت‏هايشان تكذيبشان كردند. خداوند مى‏ فرمايد:


«وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ ۖ وَكُذِّبَ مُوسَىٰ فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ ۖ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ»<ref>حج /  ۴۲ - ۴۴.</ref>:  
«وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ ۖ وَكُذِّبَ مُوسَىٰ فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ ۖ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ»<ref>حج /  ۴۲ - ۴۴.</ref>:  


«(اى پيامبر) اگر تو را تكذيب مى ‏كنند همانا قبل از اين نيز امت‏ هاى [[نوح علیه السلام|نوح]] و [[عاد]] و [[ثمود]] و قوم [[ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] و [[لوط علیه السلام|لوط]] و قوم شعب (اصحاب مدين) نيز پيامبران را تكذيب كردند و [[موسی علیه السلام|موسی]] نيز تكذيب شد و من (خداوند) كافران را مهلت دادم سپس آنها را به عقوبتشان گرفتم و چقدر اين مؤاخذه سخت است».  
«(اى پيامبر) اگر تو را تكذيب مى ‏كنند همانا قبل از اين نيز امت‏ هاى [[نوح علیه السلام|نوح]] و [[عاد]] و [[ثمود]] و قوم [[ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] و [[لوط علیه السلام|لوط]] و قوم شعب (اصحاب مدین) نيز پيامبران را تكذيب كردند و [[موسی علیه السلام|موسی]] نيز تكذيب شد و من (خداوند) كافران را مهلت دادم سپس آنها را به عقوبتشان گرفتم و چقدر اين مؤاخذه سخت است».  


ما اگر تعصب جاهلانه را كنار بگذاريم، در مى ‏يابيم كه همين توضيح براى ما كافى است، و با سياق آيه و حوادثى كه قبل و بعد از آن رخ داده است مطابقت دارد.
ما اگر تعصب جاهلانه را كنار بگذاريم، در مى ‏يابيم كه همين توضيح براى ما كافى است، و با سياق آيه و حوادثى كه قبل و بعد از آن رخ داده است مطابقت دارد.


بسيارى از علماى [[اهل ‏سنت]]، شأن نزول اين آيه را جانشينى حضرت على ‏عليه السلام و نصب آن حضرت از سوى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله در غدير خم دانسته ‏اند، و در اين زمينه با علماى شيعه همفكر شده ‏اند، كه علامه امينى در كتاب «الغدير» مفصل نقل كرده است. چنانچه واقعه و خطبه و [[حدیث غدیر]] را نيز نقل كرده ‏اند.
بسيارى از علماى [[اهل ‏سنت]]، شأن نزول اين آيه را جانشينى حضرت على ‏عليه السلام و نصب آن حضرت از سوى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله در غدير خم دانسته ‏اند، و در اين زمينه با علماى شيعه همفكر شده ‏اند، كه [[علامه امینی]] در كتاب «الغدیر» مفصل نقل كرده است. چنانچه واقعه و خطبه و [[حدیث غدیر]] را نيز نقل كرده ‏اند.


== پانویس ==
== پانویس ==