سِرّ: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۹۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== افشاى سرّ پيامبر صلى الله عليه وآله<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۲۸-۴۴۰ و ج ۳ ص ۳۱۰. واقعه قرآنى غدير: ص ۴۷.</ref> ==
== افشاى سرّ پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۲۸-۴۴۰ و ج ۳ ص ۳۱۰. واقعه قرآنى غدير: ص ۴۷.</ref> ==
منافقين و [[دشمنان غدیر]] به طور جدى در آيات قرآن كريم مطرح شده ‏اند، و پيامبر صلى الله عليه وآله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان [[تفسیر]] كرده است. در اين باره مى ‏توان ۲۱ عنوان از [[آیات غدیر]] استخراج نمود، كه يكى از آنها «روز معرفى افشاگران اسرار» است:
[[منافقین]] و [[دشمنان غدیر]] به طور جدى در آيات [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن کریم]] مطرح شده ‏اند، و [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پيامبر صلی الله علیه و آله]] به صراحت آياتى از قرآن را به آنان [[تفسیر]] كرده است.


غدير روزى بود كه امانتداران وحى از يک سو و افشاكنندگان اسرار رسول‏ صلى الله عليه وآله از سوى ديگر شناخته شدند، و با آيه «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً»<ref>تحريم /  ۳.</ref> معلوم گرديد كه آتش بسيارى از فتنه‏ ها زير سر دو تن از همسران پيامبر صلى الله عليه وآله يعنى عایشه و حفصه است، و گردانندگان سقيفه از اين موقعيت حداكثر استفاده را برده ‏اند. توضيح ماجرا از اين قرار است:
در اين باره مى ‏توان ۲۱ عنوان از [[آیات غدیر]] استخراج نمود، كه يكى از آنها «روز معرفى افشاگران اسرار» است:
 
غدير روزى بود كه امانتداران وحى از يک سو و افشاكنندگان اسرار رسول‏ صلى الله عليه و آله از سوى ديگر شناخته شدند، و با آيه «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً»<ref>تحريم /  ۳.</ref> معلوم گرديد كه آتش بسيارى از فتنه‏ ها زير سر دو تن از همسران پيامبر صلى الله عليه و آله يعنى [[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] و [[حفصه بنت عمر|حفصه]] است، و گردانندگان سقيفه از اين موقعيت حداكثر استفاده را برده ‏اند. توضيح ماجرا از اين قرار است:


از جمله آياتى كه در سفر [[حجةالوداع]] و پس از اتمام مراسم حج در شهر مكه بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل شده اين آيات است:
از جمله آياتى كه در سفر [[حجةالوداع]] و پس از اتمام مراسم حج در شهر مكه بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل شده اين آيات است:


«وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّه عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِىَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ . إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّه فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّه هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ»<ref>تحريم /  ۳، ۴.</ref>:
«وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّه عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِىَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ. إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّه فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّه هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ»<ref>تحريم /  ۳، ۴.</ref>:
 
«هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه وآله گفتارى پنهانى به بعضى از همسرانش سپرد آنگاه كه آن زن راز پيامبر صلى الله عليه وآله را افشا كرد و خدا پيامبرش را از اين مسئله با خبر نمود آن حضرت قسمتى از كارشان را براى آنان بازگو كرد و از گفتن قسمتى ديگر اعراض نمود آن زن از پيامبر صلى الله عليه وآله پرسيد چه كسى راز افشا كردن مرا به تو خبر داد فرمود خداى عليم آگاه به من خبر داد. اگر شما دو نفر نزد خدا توبه هم كنيد، ولى قلب هايتان از حق منحرف شده است و اگر بر ضد او اقدام نماييد بدانيد كه خدا صاحب اختيار اوست و جبرئيل و صالحِ مؤمنين و ملائكه بعد از خدا كمک اويند».


«هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله گفتارى پنهانى به بعضى از همسرانش سپرد آنگاه كه آن زن راز پيامبر صلى الله عليه و آله را افشا كرد و خدا پيامبرش را از اين مسئله با خبر نمود آن حضرت قسمتى از كارشان را براى آنان بازگو كرد و از گفتن قسمتى ديگر اعراض نمود آن زن از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد چه كسى راز افشا كردن مرا به تو خبر داد فرمود خداى عليم آگاه به من خبر داد.


اگر شما دو نفر نزد خدا توبه هم كنيد، ولى قلب هايتان از حق منحرف شده است و اگر بر ضد او اقدام نماييد بدانيد كه خدا صاحب اختيار اوست و جبرئيل و صالحِ مؤمنين و ملائكه بعد از خدا كمک اويند».


«يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»<ref>تحريم /  ۷.</ref>:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»<ref>تحريم /  ۷.</ref>:
خط ۱۸: خط ۲۰:
اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است:
اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است:


'''موقعيت تاريخى'''
=== موقعيت تاريخى ===
 
اعمال حج پايان يافته و پيامبر صلى الله عليه وآله همراه با كاروان عظيم حجاج به مكه بازگشته ‏اند.<ref>از نظر ترتيب زمانى اگر چه اين آيات مربوط به وقايعى است كه در مكه قبل از حركت به سوى غدير رخ داده، اما از آنجا كه ادامه آن تا ورود به مدينه است، در اينجا قرار داده شد.</ref> هنوز دستور حركت از مكه به سوى غدير از سوى خداوند نازل نگشته و حضرت يک روز در مكه توقف دارد.
اعمال حج پايان يافته و پيامبر صلى الله عليه وآله همراه با كاروان عظيم حجاج به مكه بازگشته ‏اند.<ref>از نظر ترتيب زمانى اگر چه اين آيات مربوط به وقايعى است كه در مكه قبل از حركت به سوى غدير رخ داده، اما از آنجا كه ادامه آن تا ورود به مدينه است، در اينجا قرار داده شد.</ref> هنوز دستور حركت از مكه به سوى غدير از سوى خداوند نازل نگشته و حضرت يک روز در مكه توقف دارد.


خط ۹۴: خط ۹۵:
وقتى حضرت به حال آمد فرمود: مگر من به شما اشاره نمى ‏كردم كه دارو را به زور به من نخورانيد؟! در پاسخ گفتند: ما به عنوان اينكه مريض دارو را دوست ندارد اين كار را كرديم!! فرمود: همه شما بر اين كار متفق بوديد!!!<ref>ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۱۱۲-۱۳۵. تفسير فرات: ص ۱۸۵. مجمع البيان: ج ۱ ص ۵۶ . نور الثقلين: ج ۵ ص ۳۷۰ ح ۸ . مناقب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام : ج ۲ ص ۳۴۶. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۹۷ . الصراط المستقيم: ج ۳ ص ۱۶۸. تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۷۶. امالى الطوسى: ص ۳۰۲. بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۳۲، ۲۳۹ ح ۴، ص ۲۴۳ ح ۹، ص ۲۴۶ ح ۱۷ و ج ۲۷ ص ۲۴۶ ح ۱۷ و ج ۲۸ ص ۹۵-۹۷، ص ۱۰۶، ۱۰۷ و ج ۳۰ ص ۳۸۳ و ج ۳۱ ص ۶۴۰ ح ۱۵۷. صحيح البخارى: ج ۷ ص ۱۷ و ج ۸ ص ۴۴۹. صحيح مسلم: ج ۷ ص ۲۴. السيرة النبوية (ابن كثير): ج ۴ ص ۴۴۹. فتح القدير (شوكانى): ج ۵ ص ۲۵۰. مجمع الزوائد (هيثمى): ج ۷ ص ۱۲۶. تفسير قرطبى: ج ۱۸ ص ۱۸۷. زاد المسير (ابن جوزى): ج ۸ ص ۵۱ . مسند احمد: ج ۱ ص ۳۳ و ج ۶ ص ۵۲ .</ref>
وقتى حضرت به حال آمد فرمود: مگر من به شما اشاره نمى ‏كردم كه دارو را به زور به من نخورانيد؟! در پاسخ گفتند: ما به عنوان اينكه مريض دارو را دوست ندارد اين كار را كرديم!! فرمود: همه شما بر اين كار متفق بوديد!!!<ref>ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۱۱۲-۱۳۵. تفسير فرات: ص ۱۸۵. مجمع البيان: ج ۱ ص ۵۶ . نور الثقلين: ج ۵ ص ۳۷۰ ح ۸ . مناقب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام : ج ۲ ص ۳۴۶. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۹۷ . الصراط المستقيم: ج ۳ ص ۱۶۸. تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۷۶. امالى الطوسى: ص ۳۰۲. بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۳۲، ۲۳۹ ح ۴، ص ۲۴۳ ح ۹، ص ۲۴۶ ح ۱۷ و ج ۲۷ ص ۲۴۶ ح ۱۷ و ج ۲۸ ص ۹۵-۹۷، ص ۱۰۶، ۱۰۷ و ج ۳۰ ص ۳۸۳ و ج ۳۱ ص ۶۴۰ ح ۱۵۷. صحيح البخارى: ج ۷ ص ۱۷ و ج ۸ ص ۴۴۹. صحيح مسلم: ج ۷ ص ۲۴. السيرة النبوية (ابن كثير): ج ۴ ص ۴۴۹. فتح القدير (شوكانى): ج ۵ ص ۲۵۰. مجمع الزوائد (هيثمى): ج ۷ ص ۱۲۶. تفسير قرطبى: ج ۱۸ ص ۱۸۷. زاد المسير (ابن جوزى): ج ۸ ص ۵۱ . مسند احمد: ج ۱ ص ۳۳ و ج ۶ ص ۵۲ .</ref>


'''تحليل اعتقادى'''
=== تحليل اعتقادى ===
 
اين بود داستان مفصلِ نقشِ عايشه و حفصه در مقابله با غدير كه از روزهاى غدير آغاز شد و تا مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه وآله ادامه يافت. با دقت در فرازهاى اين ماجرا چهار نكته قابل استفاده است:
اين بود داستان مفصلِ نقشِ عايشه و حفصه در مقابله با غدير كه از روزهاى غدير آغاز شد و تا مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه وآله ادامه يافت. با دقت در فرازهاى اين ماجرا چهار نكته قابل استفاده است:


'''نكته اول: ودايع امامت'''
==== نكته اول: ودايع امامت ====
 
از آنجا كه حجج الهى [[امانت]] داران خدا در زمين و ودیعه گاه امانات الهى هستند، و با توجه به اينكه تمام ودايع انبياء نزد حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله جمع شده بود، اينک بايد همه آنها به جانشينان آن حضرت يكى پس از ديگرى سپرده مى‏شد، كه اين كار قبل از غدير در مكه در آن مجلس خصوصى انجام شد.
از آنجا كه حجج الهى [[امانت]] داران خدا در زمين و ودیعه گاه امانات الهى هستند، و با توجه به اينكه تمام ودايع انبياء نزد حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله جمع شده بود، اينک بايد همه آنها به جانشينان آن حضرت يكى پس از ديگرى سپرده مى‏شد، كه اين كار قبل از غدير در مكه در آن مجلس خصوصى انجام شد.


خط ۱۰۸: خط ۱۰۷:
همچنين شامل يادگارهاى پيامبران است از قبيل پيراهن آدم و عصاى موسى و انگشتر سليمان، و نيز شامل يادگارهاى پيامبرصلى الله عليه وآله همچون پرچم و شمشير و زره و سپر و كلاه خود و انگشتر و كفش آن حضرت است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص۲۰۱-۲۲۲.</ref>
همچنين شامل يادگارهاى پيامبران است از قبيل پيراهن آدم و عصاى موسى و انگشتر سليمان، و نيز شامل يادگارهاى پيامبرصلى الله عليه وآله همچون پرچم و شمشير و زره و سپر و كلاه خود و انگشتر و كفش آن حضرت است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص۲۰۱-۲۲۲.</ref>


'''نكته دوم: نتيجه مخالفت عايشه با على‏ عليه السلام'''
==== نكته دوم: نتيجه مخالفت عايشه با على‏ عليه السلام ====
 
وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله مسئله ولايت على ‏عليه السلام را براى عايشه فرمود پنج نتيجه براى مخالفت او با اين مسئله بر شمرد كه عبارتند از: کفر، سقوط اعمال، بيزارى خدا، زيان، لعنت.
وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله مسئله ولايت على ‏عليه السلام را براى عايشه فرمود پنج نتيجه براى مخالفت او با اين مسئله بر شمرد كه عبارتند از: کفر، سقوط اعمال، بيزارى خدا، زيان، لعنت.


خط ۱۱۸: خط ۱۱۶:
اگر اين راز را ضايع كنى و مراعات آنچه از مسئله ولايت به تو گفته شد ترک نمايى به پروردگارت كافر شده ‏اى و اجر تو سقوط مى‏ كند و ذمه خدا و رسولش از تو برى مى‏ گردد و از زيانكاران خواهى بود، و خدا و ملائكه و همه مردم تو را لعنت خواهند كرد.
اگر اين راز را ضايع كنى و مراعات آنچه از مسئله ولايت به تو گفته شد ترک نمايى به پروردگارت كافر شده ‏اى و اجر تو سقوط مى‏ كند و ذمه خدا و رسولش از تو برى مى‏ گردد و از زيانكاران خواهى بود، و خدا و ملائكه و همه مردم تو را لعنت خواهند كرد.


'''نكته سوم: خيانت عايشه'''
==== نكته سوم: خيانت عايشه ====
 
كتمان و حفظ اسرار به تناسب [[اهمیت]] آن لازم ‏تر مى‏ شود، و به همين تناسب افشاى آن خيانت بزرگ‏ترى به حساب مى ‏آيد. درباره اهميت سرّى كه عايشه افشا كرد و برخورد خداوند با او جهاتى قابل توجه است.
كتمان و حفظ اسرار به تناسب [[اهمیت]] آن لازم ‏تر مى‏ شود، و به همين تناسب افشاى آن خيانت بزرگ‏ترى به حساب مى ‏آيد. درباره اهميت سرّى كه عايشه افشا كرد و برخورد خداوند با او جهاتى قابل توجه است.


'''۱. جهات اهميت خيانت عايشه'''
===== جهات اهميت خيانت عايشه =====
 
الف) سرّى كه به عايشه سپرده شد مسئله ابلاغ ولايت بود كه تا رسيدن وقت آن به هيچ وجه نبايد افشا مى ‏شد.
الف) سرّى كه به عايشه سپرده شد مسئله ابلاغ ولايت بود كه تا رسيدن وقت آن به هيچ وجه نبايد افشا مى ‏شد.


خط ۱۳۶: خط ۱۳۲:
و) اين افشاى سرّ توسط عايشه، فقط يک خيانت از نظر كتمان نكردن اسرار نبود، بلكه آثار متعددى از قبيل قتل پيامبر صلى الله عليه و آله و نقشه‏ هاى ديگر بر آن مترتب شد.
و) اين افشاى سرّ توسط عايشه، فقط يک خيانت از نظر كتمان نكردن اسرار نبود، بلكه آثار متعددى از قبيل قتل پيامبر صلى الله عليه و آله و نقشه‏ هاى ديگر بر آن مترتب شد.


'''۲. نزول آيات در تقبيح خيانت عايشه'''
===== نزول آيات در تقبيح خيانت عايشه =====
 
با در نظر گرفتن جهات شش گانه مذكور است كه نزول آيات پى در پى براى تقبيح اين خيانت عايشه توجه را جلب مى‏ كند و مى‏ بينيم برخورد پيامبر صلى الله عليه وآله در اين باره جدّى است. به نمونه‏ هايى از اين مقابله قاطع با عايشه دقت كنيم:
با در نظر گرفتن جهات شش گانه مذكور است كه نزول آيات پى در پى براى تقبيح اين خيانت عايشه توجه را جلب مى‏ كند و مى‏ بينيم برخورد پيامبر صلى الله عليه وآله در اين باره جدّى است. به نمونه‏ هايى از اين مقابله قاطع با عايشه دقت كنيم:


الف) خداوند خيانت عايشه را به صراحت در قرآن آورده با آنكه معمولاً جزئيات مسائل در متن قرآن نمى ‏آيد، آنجا كه مى‏ فرمايد: «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ...».
الف) خداوند خيانت عايشه را به صراحت در قرآن آورده با آنكه معمولاً جزئيات مسائل در متن قرآن نمى ‏آيد، آنجا كه مى‏ فرمايد: «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ...».
خط ۱۵۵: خط ۱۴۹:
«خداوند براى كسانى كه كافر شدند همسر نوح و همسر لوط را مثال مى ‏زند كه در ازدواج دو بنده صالح ما بودند ولى به آنان خيانت كردند. در نتيجه نزد خداوند همسر پيامبر بودن براى آنان هيچ فايده ‏اى برايشان نداشت و به آنان گفته شد كه با داخل شوندگان داخل آتش شويد».
«خداوند براى كسانى كه كافر شدند همسر نوح و همسر لوط را مثال مى ‏زند كه در ازدواج دو بنده صالح ما بودند ولى به آنان خيانت كردند. در نتيجه نزد خداوند همسر پيامبر بودن براى آنان هيچ فايده ‏اى برايشان نداشت و به آنان گفته شد كه با داخل شوندگان داخل آتش شويد».


'''نكته چهارم: شهادت و مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه وآله'''
==== نكته چهارم: شهادت و مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله ====
 
در قسمتى از اين ماجرا آمده است كه پس از خيانت عايشه، منافقين به طور جدى اقدامات خود را بر ضد پيامبر صلى الله عليه وآله آغاز كردند و از راه مسموم كردن حضرت پيش رفتند. عبارت چنين است: فَاجْتَمَعُوا فِى امْرِ رَسُولِ الله ‏صلى الله عليه وآله مِنَ الْقَتْلِ وَ الاغْتِيالِ وَ اسْقاءِ السَّمِّ عَلى غَيْرِ وَجْهٍ.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۷.</ref>
در قسمتى از اين ماجرا آمده است كه پس از خيانت عايشه، منافقين به طور جدى اقدامات خود را بر ضد پيامبر صلى الله عليه وآله آغاز كردند و از راه مسموم كردن حضرت پيش رفتند. عبارت چنين است: فَاجْتَمَعُوا فِى امْرِ رَسُولِ الله ‏صلى الله عليه وآله مِنَ الْقَتْلِ وَ الاغْتِيالِ وَ اسْقاءِ السَّمِّ عَلى غَيْرِ وَجْهٍ.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۷.</ref>


بنابراين جا دارد در اينجا مسئله شهادت پيامبر صلى الله عليه وآله و مسموم شدن آن حضرت به دست عايشه و حفصه را پيگيرى نماييم:
بنابراين جا دارد در اينجا مسئله شهادت پيامبر صلى الله عليه وآله و مسموم شدن آن حضرت به دست عايشه و حفصه را پيگيرى نماييم:


'''الف) پيشگويى پيامبر صلى الله عليه وآله درباره شهادت خود'''
===== الف) پيشگويى پيامبر صلى الله عليه و آله درباره شهادت خود =====
روزى پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: وقتى من به شهادت رسيدم على صاحب اختيار شما خواهد بود. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در حالى كه اشک مى‏ ريخت پرسيد: پدر و مادرم به فدايت يا نبى ‏الله، آيا شما كشته مى‏ شويد؟! فرمود: آرى، من با سمّ شهيد مى‏ شوم و از دنيا مى‏ روم.<ref>كتاب سليم: ص ۳۶۲.</ref>


روزى پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: وقتى من به شهادت رسيدم على صاحب اختيار شما خواهد بود. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در حالى كه اشک مى‏ ريخت پرسيد: پدر و مادرم به فدايت يا نبى ‏الله، آيا شما كشته مى‏ شويد؟! فرمود: آرى، من با سمّ شهيد مى‏ شوم و از دنيا مى‏ روم.<ref>كتاب سليم: ص ۳۶۲.</ref>
===== ب) مسموميت پيامبر صلى الله عليه و آله =====
روايات متعددى در شهادت [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] وارد شده كه تصريح به مسمويت آن حضرت دارد.


'''ب) مسموميت پيامبر صلى الله عليه وآله'''
از جمله صاحب «المجدى فى الأنساب»، شيخ مفيد، شيخ طوسى، علامه حلى، [[علامه مجلسی]] و محقق اردبيلى از شيعه، و نيز [[حاکم حسکانی]]، ابن‏ سعد، [[ابن ‏کثیر]] از [[اهل‏ سنت]] تصريح كرده ‏اند كه پيامبر صلى الله عليه و آله در سن ۶۳ سالگى مسموماً شهيداً از دنيا رفت.<ref>المجدى فى الانساب: ص ۶ . مقنعه: ص ۴۵۶. منتهى المطلب: ج ۲ ص ۸۸۷ . تهذيب الاحكام: ج ۶ ص ۱. بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۵۱۴ . جامع الرواة: ج ۲ ص ۴۶۳. مستدرک حاكم: ج ۳ ص ۵۹ . الطبقات الكبرى (ابن‏ سعد): ج ۲ ص ۳۰۳. السيرة النبوية (ابن ‏كثير): ج ۴ ص ۴۴۹.</ref>


روايات متعددى در رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله وارد شده كه تصريح به مسمويت آن حضرت دارد.
امام صادق ‏عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايد: آيا مى‏ دانيد پيامبر صلى الله عليه و آله به [[مرگ]] طبيعى از دنيا رفت يا كشته شد؟ خداوند مى ‏فرمايد:


از جمله صاحب «المجدى فى الأنساب»، شيخ مفيد، شيخ طوسى، علامه حلى، علامه مجلسى و محقق اردبيلى از شيعه، و نيز [[حاکم حسکانی]]، ابن‏ سعد، [[ابن ‏کثیر]] از اهل‏ سنت تصريح كرده ‏اند كه پيامبر صلى الله عليه وآله در سن ۶۳ سالگى مسموماً شهيداً از دنيا رفت.<ref>المجدى فى الانساب: ص ۶ . مقنعه: ص ۴۵۶. منتهى المطلب: ج ۲ ص ۸۸۷ . تهذيب الاحكام: ج ۶ ص ۱. بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۵۱۴ . جامع الرواة: ج ۲ ص ۴۶۳. مستدرک حاكم: ج ۳ ص ۵۹ . الطبقات الكبرى (ابن‏ سعد): ج ۲ ص ۳۰۳. السيرة النبوية (ابن ‏كثير): ج ۴ ص ۴۴۹.</ref>
«أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ»: «اگر پيامبر از دنيا برود يا كشته شود آيا عقبگرد خواهيد كرد»؟ اين بدان معنى است كه خداوند مسئله قتل را درباره آن حضرت به ميان مى ‏آورد.<ref>تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۰۰. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱ و ج ۳۱ ص ۶۴۱ .</ref>


امام صادق ‏عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايد: آيا مى‏ دانيد پيامبر صلى الله عليه وآله به مرگ طبيعى از دنيا رفت يا كشته شد؟ خداوند مى ‏فرمايد: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ»: «اگر پيامبر از دنيا برود يا كشته شود آيا عقبگرد خواهيد كرد»؟ اين بدان معنى است كه خداوند مسئله قتل را درباره آن حضرت به ميان مى ‏آورد.<ref>تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۰۰. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱ و ج ۳۱ ص ۶۴۱ .</ref>
===== ج) نقشه مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله =====
عاملان مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] و [[حفصه بنت عمر|حفصه]] بودند، و علت اين اقدامشان رسيدن هر چه زودتر به اهدافشان بود.


'''ج) نقشه مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه وآله'''
[[امام صادق ‏علیه السلام]] طراح اين جنايت را آن چهار نفر معرفى كرده مى‏ فرمايد: ابوبكر و عمر و عايشه و حفصه، چهار نفرى نقشه سم دادن به پيامبر صلى الله عليه و آله را طراحى كردند.<ref>تفسير القمى: ص ۶۸۶ . بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۳۹.</ref>


عاملان مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه وآله [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر و عايشه و حفصه بودند، و علت اين اقدامشان رسيدن هر چه زودتر به اهدافشان بود. امام صادق ‏عليه السلام طراح اين جنايت را آن چهار نفر معرفى كرده مى‏ فرمايد: ابوبكر و عمر و عايشه و حفصه، چهار نفرى نقشه سم دادن به پيامبر صلى الله عليه وآله را طراحى كردند.<ref>تفسير القمى: ص ۶۸۶ . بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۳۹.</ref>
آنگاه درباره علت اين نقشه مى‏ فرمايد: وقتى ابوبكر و عمر از نزديكى رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله و پيش‏ بينى آن حضرت در مسئله خلافت آگاه شدند، براى اجراى هر چه سريع ‏تر نقشه‏ هاى خود تصميم به مسموم كردن آن حضرت گرفتند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۴۶.</ref>


آنگاه درباره علت اين نقشه مى‏ فرمايد: وقتى ابوبكر و عمر از نزديكى رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله و پيش‏ بينى آن حضرت در مسئله خلافت آگاه شدند، براى اجراى هر چه سريع ‏تر نقشه‏ هاى خود تصميم به مسموم كردن آن حضرت گرفتند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۴۶.</ref>
===== د) اجراى نقشه مسموميت =====
مُجريان اين نقشه در [[تاریخ]] معرفى شده‏ اند و طرز كار آنان افشا شده است. امام صادق‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: بدانيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله مسموم شد و عايشه و حفصه بودند كه آن حضرت را مسموم كردند.<ref>تفسير نورالثقلين: ج ۱ ص ۴۰۱. تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۰۰. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱ و ج ۳۱ ص ۶۴۱ .</ref>


'''د) اجراى نقشه مسموميت'''
خود عايشه جزئيات اجراى نقشه را چنين گفته است: هنگام مريضى آخر پيامبر در لحظات بى‏ حالى دارويى را به اجبار در حلق آن حضرت مى ‏ريختيم.


مُجريان اين نقشه در تاريخ معرفى شده‏ اند و طرز كار آنان افشا شده است. امام صادق‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: بدانيد كه پيامبر صلى الله عليه وآله مسموم شد و عايشه و حفصه بودند كه آن حضرت را مسموم كردند.<ref>تفسير نورالثقلين: ج ۱ ص ۴۰۱. تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۰۰. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱ و ج ۳۱ ص ۶۴۱ .</ref>
در آن حال حضرت به ما اشاره مى‏ كرد كه اين كار را نكنيم، ولى ما كار خود را انجام مى‏ داديم! وقتى حضرت به حال آمد گفت: مگر به شما اشاره نمى‏ كردم كه دارو را به اجبار به من نخورانيد؟


خود عايشه جزئيات اجراى نقشه را چنين گفته است: هنگام مريضى آخر پيامبر در لحظات بى‏ حالى دارويى را به اجبار در حلق آن حضرت مى ‏ريختيم. در آن حال حضرت به ما اشاره مى‏ كرد كه اين كار را نكنيم، ولى ما كار خود را انجام مى‏داديم! وقتى حضرت به حال آمد گفت: مگر به شما اشاره نمى‏ كردم كه دارو را به اجبار به من نخورانيد؟ در پاسخ گفتيم: ما به عنوان اينكه مريض دارو را دوست ندارد اين كار را مى ‏كرديم! فرمود: همه شما بر اين كار متفق بوديد!<ref>السيرة النبوية (ابن ‏كثير): ج ۴ ص ۴۴۹. صحيح البخارى: ج ۷ ص ۱۷ و ج ۸ ص ۴۰. صحيح مسلم: ج ۷ ص ۲۴. مسند احمد: ج ۶ ص ۵۲ .</ref>
در پاسخ گفتيم: ما به عنوان اينكه مريض دارو را دوست ندارد اين كار را مى ‏كرديم! فرمود: همه شما بر اين كار متفق بوديد!<ref>السيرة النبوية (ابن ‏كثير): ج ۴ ص ۴۴۹. صحيح البخارى: ج ۷ ص ۱۷ و ج ۸ ص ۴۰. صحيح مسلم: ج ۷ ص ۲۴. مسند احمد: ج ۶ ص ۵۲ .</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==