امیرالمؤمنین (لقب): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
<big>در اين باره بُرَيده اسلمى مى‏ گويد: پيامبرصلى الله عليه وآله به عده‏ اى از اصحابش فرمود: بر على به عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد. يک نفر از آنان گفت: لا وَ الله! لا تَجْتَمِعُ النُّبُوَّةَ وَ الْخِلافَةَ فى اهْلِ‏بَيْتٍ ابَداً: نه به خدا قسم! هرگز نبوت و خلافت در يک خانواده جمع نمى ‏شود. خداوند هم اين آيه را نازل كرد: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ».<ref>زخرف/۷۹-۸۰. بحارالانوار: ج۳۶ ص۱۵۷ ح۱۳۶. تأویل الآیات: ج۲ ص۵۷۲ ح۴۸.</ref></big>
<big>در اين باره بُرَيده اسلمى مى‏ گويد: پيامبرصلى الله عليه وآله به عده‏ اى از اصحابش فرمود: بر على به عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد. يک نفر از آنان گفت: لا وَ الله! لا تَجْتَمِعُ النُّبُوَّةَ وَ الْخِلافَةَ فى اهْلِ‏بَيْتٍ ابَداً: نه به خدا قسم! هرگز نبوت و خلافت در يک خانواده جمع نمى ‏شود. خداوند هم اين آيه را نازل كرد: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ».<ref>زخرف/۷۹-۸۰. بحارالانوار: ج۳۶ ص۱۵۷ ح۱۳۶. تأویل الآیات: ج۲ ص۵۷۲ ح۴۸.</ref></big>


== <big>تفسير «الَّذِينَ آمَنُوا» در قرآن</big><ref>غدير در قرآن: ج 2 ص 23.</ref> ==
== <big>تفسير «الَّذِينَ آمَنُوا» در قرآن</big><ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۳.</ref> ==
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد تفسير «الَّذِينَ آمَنُوا» به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در [[خطبه غدير]] مى‏ فرمايد:</big>
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد تفسير «الَّذِينَ آمَنُوا» به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در [[خطبه غدير]] مى‏ فرمايد:</big>


<big>وَ لا خاطَبَ الله الَّذينَ آمَنُوا الاّ بَدَأَ بِهِ: خداوند در قرآن مؤمنين را مورد خطاب قرار نداده مگر آنكه با او آغاز نموده است.<ref>اسرار غدير: ص 147 بخش 5.</ref></big>
<big>وَ لا خاطَبَ الله الَّذينَ آمَنُوا الاّ بَدَأَ بِهِ: خداوند در قرآن مؤمنين را مورد خطاب قرار نداده مگر آنكه با او آغاز نموده است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵</ref></big>


<big>اين كلام رسول الله ‏صلى الله عليه وآله از دو بُعد قابل بررسى است:</big>
<big>اين كلام رسول الله ‏صلى الله عليه وآله از دو بُعد قابل بررسى است:</big>
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:


=== <big>تحليل اعتقادى</big> ===
=== <big>تحليل اعتقادى</big> ===
<big>در قرآن بيش از 90 بار خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» به كار رفته و غير از اين عبارت در گونه ‏هاى مختلف ديگرى نيز مورد خطاب خداوند قرار گرفته‏ اند. در همه اين موارد صف بلند مؤمنان را كه در نظر آوريم اول آنان و رئيسشان على ‏عليه السلام است.</big>
<big>در قرآن بيش از ۹۰. بار خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» به كار رفته و غير از اين عبارت در گونه ‏هاى مختلف ديگرى نيز مورد خطاب خداوند قرار گرفته‏ اند. در همه اين موارد صف بلند مؤمنان را كه در نظر آوريم اول آنان و رئيسشان على ‏عليه السلام است.</big>


<big>از همين جاست كه لقب «اميرالمؤمنين» اختصاص به على بن ابى طالب‏ عليه السلام دارد.<ref>بحار الانوار: ج 37 ص290-340. امالی الطوسی: ص185. الهدایة الکبری: ص40. المائة منقبة: المنقبة 26. تفسیر فرات: ص64. تفسیر العیاشی: ج1 ص181.</ref>اين بدان معنى است كه سر دسته مؤمنان و رئيس آنان در ظاهر و باطن على‏ عليه السلام است.</big>
<big>از همين جاست كه لقب «اميرالمؤمنين» اختصاص به على بن ابى طالب‏ عليه السلام دارد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص۲۹۰-۳۴۰. امالی الطوسی: ص۱۸۵. الهدایة الکبری: ص۴۰. المائة منقبة: المنقبة ۲۶. تفسیر فرات: ص۶۴. تفسیر العیاشی: ج۱ ص۱۸۱.</ref>اين بدان معنى است كه سر دسته مؤمنان و رئيس آنان در ظاهر و باطن على‏ عليه السلام است.</big>


<big>اولين كسى كه به پيامبرصلى الله عليه وآله ايمان و اسلام را اظهار كرد على‏ عليه السلام بود<ref>بحار الانوار: ج 38 ص201-288، که منابع بسیاری از اهل سنت را نیز آورده است.</ref>، اگر چه از روز اول خلقت محمد و على‏ عليهما السلام نورى بودند كنار هم و تمام جهان به بركت آنان خلق شد.</big>
<big>اولين كسى كه به پيامبرصلى الله عليه وآله ايمان و اسلام را اظهار كرد على‏ عليه السلام بود<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص۲۰۱-۲۸۸، که منابع بسیاری از اهل سنت را نیز آورده است.</ref>، اگر چه از روز اول خلقت محمد و على‏ عليهما السلام نورى بودند كنار هم و تمام جهان به بركت آنان خلق شد.</big>


<big>در باطن هم بالاترين درجه ايمان را على‏ عليه السلام داشت كه فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقيناً»: «اگر پرده كنار رود يقين من بيشتر نخواهد شد»<ref>بحار الانوار: ج 67 ص 321. </ref>، و همو بود كه آن گونه با خدايش مناجات مى‏ كرد و اشک مى‏ ريخت و بيهوش مى‏ شد، و آن گونه به استقبال مرگ مى‏ رفت، و آن گونه مظاهرِ ايمان در صبر او جلوه مى ‏كرد.</big>
<big>در باطن هم بالاترين درجه ايمان را على‏ عليه السلام داشت كه فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقيناً»: «اگر پرده كنار رود يقين من بيشتر نخواهد شد»<ref>بحار الانوار: ج ۶۷ ص ۳۲۱. </ref>، و همو بود كه آن گونه با خدايش مناجات مى‏ كرد و اشک مى‏ ريخت و بيهوش مى‏ شد، و آن گونه به استقبال مرگ مى‏ رفت، و آن گونه مظاهرِ ايمان در صبر او جلوه مى ‏كرد.</big>


<big>اگر چه همه اينها مظاهر بسيار كوچكى از ايمان على ‏عليه السلام است و آن گونه كه بوده قابل درک ما نيست، ولى براى اينكه امثال [[ابوبكر بن ابى‏ قحافه]] و عمر بن خطاب در يک كلمه ساده نگويند: «انْتُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ انَا اميرُكُمْ»: «شما مؤمنانيد و من امير شمايم»<ref>بحار الانوار: ج 28 ص261، 297. الغدیر: ج8 ص86، 87. الامامة و السیاسة: ص13. تاریخ طبری: ج5 ص22. مقدمه ابن خلدون: ص227.</ref>، بايد اين مظاهر ايمان را كه از على ‏عليه السلام به ظهور رسيده باز گوييم تا اختصاص امارت مؤمنان به آن حضرت روشن شود.</big>
<big>اگر چه همه اينها مظاهر بسيار كوچكى از ايمان على ‏عليه السلام است و آن گونه كه بوده قابل درک ما نيست، ولى براى اينكه امثال [[ابوبكر بن ابى‏ قحافه]] و عمر بن خطاب در يک كلمه ساده نگويند: «انْتُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ انَا اميرُكُمْ»: «شما مؤمنانيد و من امير شمايم»<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص۲۶۱، ۲۹۷. الغدیر: ج۸ ص۸۶، ۸۷. الامامة و السیاسة: ص۱۳. تاریخ طبری: ج۵ ص۲۲. مقدمه ابن خلدون: ص۲۲۷.</ref>، بايد اين مظاهر ايمان را كه از على ‏عليه السلام به ظهور رسيده باز گوييم تا اختصاص امارت مؤمنان به آن حضرت روشن شود.</big>


<big>همانطور كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: يا عَلِىُّ، انْتَ اميرُ الْمُؤْمِنينَ، وَ شيعَتُك الْمُؤْمِنُونَ<ref>التحصين (ابن طاووس): ص 547 باب 9. </ref>: يا على، تو اميرالمؤمنين هستى و شيعيانت مؤمنين هستند، و يا فرمود: انْتَ يا عَلِىُّ اميرُ مَنْ فِى السَّماءِ وَ اميرُ مَنْ فِى الْارْضِ...، وَ انَّ اهْلَ السَّماواتِ يُسَمُّونَكَ اميرَ الْمُؤْمِنينَ: يا على، تو امير اهل آسمان و اهل زمين هستى ... ، و اهل آسمان‏ ها تو را اميرالمؤمنين صدا مى ‏زنند.<ref>التحصين (ابن طاووس): ص 569 باب 23.</ref></big>
<big>همانطور كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: يا عَلِىُّ، انْتَ اميرُ الْمُؤْمِنينَ، وَ شيعَتُك الْمُؤْمِنُونَ<ref>التحصين (ابن طاووس): ص ۵۴۷ باب ۹. </ref>: يا على، تو اميرالمؤمنين هستى و شيعيانت مؤمنين هستند، و يا فرمود: انْتَ يا عَلِىُّ اميرُ مَنْ فِى السَّماءِ وَ اميرُ مَنْ فِى الْارْضِ...، وَ انَّ اهْلَ السَّماواتِ يُسَمُّونَكَ اميرَ الْمُؤْمِنينَ: يا على، تو امير اهل آسمان و اهل زمين هستى ... ، و اهل آسمان‏ ها تو را اميرالمؤمنين صدا مى ‏زنند.<ref>التحصين (ابن طاووس): ص ۵۶۹ باب ۲۳.</ref></big>


<big>و اين امامت و امارت مؤمنان اختصاص به دنيا ندارد كه دامنه‏ اش تا بهشت امتداد مى ‏يابد، آنگاه كه منادى ندا دهد: هذا عَلِىُّ بْنُ ابى‏ طالِبٍ، اميرُالْمُؤْمِنينَ وَ امامُ الْمُتَّقينَ وَ قائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ الى جَنّاتِ النَّعيمِ: اين على بن ابى‏ طالب است، كه امير مؤمنان و امام متقيان و راهبر پيشانى سفيدان نشانه ‏دار به سوى بهشت برين است.<ref>بحار الانوار: ج 7 ص 134. اليقين: ص 150. تاريخ بغداد: ج 13 ص 122.</ref></big>
<big>و اين امامت و امارت مؤمنان اختصاص به دنيا ندارد كه دامنه‏ اش تا بهشت امتداد مى ‏يابد، آنگاه كه منادى ندا دهد: هذا عَلِىُّ بْنُ ابى‏ طالِبٍ، اميرُالْمُؤْمِنينَ وَ امامُ الْمُتَّقينَ وَ قائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ الى جَنّاتِ النَّعيمِ: اين على بن ابى‏ طالب است، كه امير مؤمنان و امام متقيان و راهبر پيشانى سفيدان نشانه ‏دار به سوى بهشت برين است.<ref>بحار الانوار: ج ۷ ص ۱۳۴. اليقين: ص ۱۵۰. تاريخ بغداد: ج ۱۳ ص ۱۲۲.</ref></big>


<big>اينجاست كه معناى بلند اين فراز غدير را در احاديث ديگرى با بيانى ديگر مى‏ يابيم. اگر در غدير مى ‏فرمايد: خداوند هر جا مؤمنين را مخاطب قرار داده با على آغاز نموده است. در بيانى ديگر پيامبرصلى الله عليه وآله مى ‏فرمايد: ما انْزَلَ الله عَزَّ وَ جَلَّ آيَةً فيها «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» الاّ وَ عَلِىٌّ رَأْسُها وَ اميرُها: خداوند آيه ‏اى نازل نكرده كه در آن «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» باشد مگر آنكه على سر دسته آنان و اميرشان است.<ref>بحار الانوار: ج 37 ص 300 ج 20 و ج 40 ص 21 ح 37. اليقين: ص176، 462، 463. امالی الطوسی: ج1 ص340. مناقب خوارزمی: ص188. الغدیر: ج8 ص88. حلیة الاولیاء: ج1 ص64. الریاض النضرة: ج2 ص206. کفایة الطالب: ص54. تذکرة الخواص: ص8. کنزالعمال: ج6 ص29.</ref></big>
<big>اينجاست كه معناى بلند اين فراز غدير را در احاديث ديگرى با بيانى ديگر مى‏ يابيم. اگر در غدير مى ‏فرمايد: خداوند هر جا مؤمنين را مخاطب قرار داده با على آغاز نموده است. در بيانى ديگر پيامبرصلى الله عليه وآله مى ‏فرمايد: ما انْزَلَ الله عَزَّ وَ جَلَّ آيَةً فيها «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» الاّ وَ عَلِىٌّ رَأْسُها وَ اميرُها: خداوند آيه ‏اى نازل نكرده كه در آن «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» باشد مگر آنكه على سر دسته آنان و اميرشان است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۳۰۰ ج ۲۰ و ج ۴۰ ص ۲۱ ح ۳۷. اليقين: ص۱۷۶، ۴۶۲، ۴۶۳. امالی الطوسی: ج۱ ص۳۴۰. مناقب خوارزمی: ص۱۸۸. الغدیر: ج۸ ص۸۸. حلیة الاولیاء: ج۱ ص۶۴. الریاض النضرة: ج۲ ص۲۰۶. کفایة الطالب: ص۵۴. تذکرة الخواص: ص۸. کنزالعمال: ج۶ ص۲۹.</ref></big>


== <big>خطبه غدير و لقب «اميرالمؤمنين»</big><ref>اسرار غدير: ص94، 204. سخنرانى استثنائى غدير: ص233-242. واقعه قرآنی غدیر: ص86، 108.</ref> ==
== <big>خطبه غدير و لقب «اميرالمؤمنين»</big><ref>اسرار غدير: ص۹۴، ۲۰۴. سخنرانى استثنائى غدير: ص۲۳۳-۲۴۲. واقعه قرآنی غدیر: ص۸۶، ۱۰۸.</ref> ==
<big>گر چه محوريت خطبه غدير امر امامت و ولايت بود، ولى پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير جملاتى هم در مورد لقب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيان داشتند و نام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام چهل بار به عنوان «على‏ عليه السلام» تصريح شده است. از جمله فرمودند:</big>
<big>گر چه محوريت خطبه غدير امر امامت و ولايت بود، ولى پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير جملاتى هم در مورد لقب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيان داشتند و نام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام چهل بار به عنوان «على‏ عليه السلام» تصريح شده است. از جمله فرمودند:</big>


خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:
<big>پيامبرصلى الله عليه و آله در فرازى از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير مسئله بيعت را مطرح كرده و از جمله لقب «اميرالمؤمنين» را در مورد على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام بيان داشت.</big>
<big>پيامبرصلى الله عليه و آله در فرازى از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير مسئله بيعت را مطرح كرده و از جمله لقب «اميرالمؤمنين» را در مورد على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام بيان داشت.</big>


<big>حضرت از سر دلسوزى فرمود: اى مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد و به على با عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد. آنگاه آيه 285 سوره بقره: «وَ قالُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ اِلَيْكَ الْمَصيرُ» را به عنوان كلمه سمع و طاعت در كلام خود آورده فرمود: «بگوييد: شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا مغفرت تو را مى‏ خواهيم و بازگشت به سوى توست».</big>
<big>حضرت از سر دلسوزى فرمود: اى مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد و به على با عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد. آنگاه آيه ۲۸۵ سوره بقره: «وَ قالُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ اِلَيْكَ الْمَصيرُ» را به عنوان كلمه سمع و طاعت در كلام خود آورده فرمود: «بگوييد: شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا مغفرت تو را مى‏ خواهيم و بازگشت به سوى توست».</big>


<big>به تعبير ديگر: در بخش يازدهم و پايانى خطبه غدير و پس از بيعت گرفتن زبانى از حاضرين، پيامبرصلى الله عليه وآله ثمره اين بيعت را به نفع خود مردم اعلام كردند. سپس بار ديگر از سر دلسوزى فرمود: اى مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد و به على با عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد. آنگاه آيه 285 سوره بقره «وَ قالُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ اِلَيْكَ الْمَصيرُ» را به عنوان كلمه سمع و طاعت در كلام خود آورده فرمود: «بگوييد: شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا مغفرت تو را مى‏ خواهيم و بازگشت به سوى توست».</big>
<big>به تعبير ديگر: در بخش يازدهم و پايانى خطبه غدير و پس از بيعت گرفتن زبانى از حاضرين، پيامبرصلى الله عليه وآله ثمره اين بيعت را به نفع خود مردم اعلام كردند. سپس بار ديگر از سر دلسوزى فرمود: اى مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد و به على با عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد. آنگاه آيه ۲۸۵ سوره بقره «وَ قالُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ اِلَيْكَ الْمَصيرُ» را به عنوان كلمه سمع و طاعت در كلام خود آورده فرمود: «بگوييد: شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا مغفرت تو را مى‏ خواهيم و بازگشت به سوى توست».</big>


<big>آنگاه قدردانى از نعمت عظماى غدير و ولايت را به مردم آموخت و آيه 43 سوره اعراف «الْحَمْدُ للهِ الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللهُ» را شاهد آورده فرمود: «بگوييد: سپاس خدايى را كه ما را به اين راه هدايت كرد، و اگر خدا هدايت نمى‏كرد ما هدايت نمى‏شديم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمده ‏اند».</big>
<big>آنگاه قدردانى از نعمت عظماى غدير و ولايت را به مردم آموخت و آيه ۴۳ سوره اعراف «الْحَمْدُ للهِ الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللهُ» را شاهد آورده فرمود: «بگوييد: سپاس خدايى را كه ما را به اين راه هدايت كرد، و اگر خدا هدايت نمى‏كرد ما هدايت نمى‏شديم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمده ‏اند».</big>


<big>متن خطبه غدير چنين است:</big>
<big>متن خطبه غدير چنين است:</big>
خط ۲۰۶: خط ۲۰۶:
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله درباره اين لقب فرمود كه لقب اميرالمؤمنين مخصوص او است.</big>
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله درباره اين لقب فرمود كه لقب اميرالمؤمنين مخصوص او است.</big>


== <big>دعاى روز غدير و لقب «اميرالمؤمنين»</big><ref>اسرار غدير: ص254-256، 362، 363. چهارده قرن با غدیر: ص235، 236.</ref> ==
== <big>دعاى روز غدير و لقب «اميرالمؤمنين»</big><ref>اسرار غدير: ص۲۵۴-۲۵۶، ۳۶۲، ۳۶۳. چهارده قرن با غدیر: ص۲۳۵، ۲۳۶.</ref> ==
<big>يكى از مضامينى كه در دعاهاى روز غدير آمده<ref>اين مضامين از دعاهايى كه در كتاب «الاقبال» سيد ابن طاووس: ص 460 به بعد مذكور است انتخاب شده است. در عوالم العلوم: ج 3/15 ص215-220 نیز ذکر شده است.</ref>لقب «اميرالمؤمنين» است:</big>
<big>يكى از مضامينى كه در دعاهاى روز غدير آمده<ref>اين مضامين از دعاهايى كه در كتاب «الاقبال» سيد ابن طاووس: ص ۴۶۰ به بعد مذكور است انتخاب شده است. در عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص۲۱۵-۲۲۰ نیز ذکر شده است.</ref>لقب «اميرالمؤمنين» است:</big>


<big>اللَّهُمَّ صَدَّقْنا وَ أَجَبْنا داعِىَ اللهِ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فى مُوالاةِ مَوْلانا وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ أَميْرِالْمُؤمِنينَ عَلِىِّ بْنِ أَبى‏ طالِبٍ:</big>
<big>اللَّهُمَّ صَدَّقْنا وَ أَجَبْنا داعِىَ اللهِ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فى مُوالاةِ مَوْلانا وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ أَميْرِالْمُؤمِنينَ عَلِىِّ بْنِ أَبى‏ طالِبٍ:</big>
خط ۲۱۳: خط ۲۱۳:
<big>خدايا ما تصديق كرديم و اجابت نموديم دعوت كننده تو را و پيرو پيامبرصلى الله عليه وآله شديم درباره ولايت مولايمان و مولاى مؤمنان اميرالمؤمنين على بن ابى‏ طالب.</big>
<big>خدايا ما تصديق كرديم و اجابت نموديم دعوت كننده تو را و پيرو پيامبرصلى الله عليه وآله شديم درباره ولايت مولايمان و مولاى مؤمنان اميرالمؤمنين على بن ابى‏ طالب.</big>


== <big>زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير و لقب «اميرالمؤمنين»</big><ref>اسرار غدير: ص252، 253، 353-363. چهارده قرن با غدیر: ص201-209.</ref> ==
== <big>زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير و لقب «اميرالمؤمنين»</big><ref>اسرار غدير: ص۲۵۲، ۲۵۳، ۳۵۳-۳۶۳. چهارده قرن با غدیر: ص۲۰۱-۲۰۹.</ref> ==
<big>زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير كه امام هادى‏ عليه السلام فرمودند<ref>بحار الانوار: ج 97 ص 360.</ref>، دوره كامل عقايد شيعه درباره ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و فضايل و سوابق و محنت‏ هاى آن حضرت است. يكى از مضامينى كه در زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير آمده لقب اميرالمؤمنين است:</big>
<big>زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير كه امام هادى‏ عليه السلام فرمودند<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref>، دوره كامل عقايد شيعه درباره ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و فضايل و سوابق و محنت‏ هاى آن حضرت است. يكى از مضامينى كه در زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير آمده لقب اميرالمؤمنين است:</big>


<big>أَشْهَدُ أَنَّكَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ الْحَقُّ الَّذى نَطَقَ بِوِلايَتِكَ التَّنْزيلُ وَأَخَذَ لَكَ الْعَهْدَ عَلَى الاُمَّةِ بِذلِكَ الرَّسُولُ. أَشْهَدُ يا أَميرَالْمُؤْمِنينَ أَنَّ الشَّاكَّ فيكَ ما آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمينِ وَأَنَّ الْعادِلَ بِكَ غَيْرَكَ عانَدَ عَنِ الدّينِ الْقَويمِ الَّذى ارْتَضاهُ لَنا رَبُّ الْعالَمينَ وَأَكْمَلَهُ بِوِلايَتِكَ يَوْمَ الْغَديرِ. ضَلَّ وَ اللهِ وَأَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِواكَ وَ عَنَدَ عَنِ الْحَقَّ مَنْ عاداكَ:</big>
<big>أَشْهَدُ أَنَّكَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ الْحَقُّ الَّذى نَطَقَ بِوِلايَتِكَ التَّنْزيلُ وَأَخَذَ لَكَ الْعَهْدَ عَلَى الاُمَّةِ بِذلِكَ الرَّسُولُ. أَشْهَدُ يا أَميرَالْمُؤْمِنينَ أَنَّ الشَّاكَّ فيكَ ما آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمينِ وَأَنَّ الْعادِلَ بِكَ غَيْرَكَ عانَدَ عَنِ الدّينِ الْقَويمِ الَّذى ارْتَضاهُ لَنا رَبُّ الْعالَمينَ وَأَكْمَلَهُ بِوِلايَتِكَ يَوْمَ الْغَديرِ. ضَلَّ وَ اللهِ وَأَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِواكَ وَ عَنَدَ عَنِ الْحَقَّ مَنْ عاداكَ:</big>
خط ۲۲۰: خط ۲۲۰:
<big>شهادت مى ‏دهم تو اميرالمؤمنينِ بر حقى هستى كه قرآن به ولايت تو گوياست و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بر سر آن از امت عهد و پيمان گرفته است. يا اميرالمؤمنين، شهادت مى‏ دهم كه شک كننده در باره تو به پيامبر امين صلى ‏الله عليه و آله ايمان نياورده است، و كسى  كه تو را با غير تو مساوى قرار دهد از دين محكمى كه رب العالمين براى ما پسنديده و با ولايت تو در روز غدير آن را كامل كرده، ضديت و دشمنى كرده است. به خدا قسم كسى كه تابع غير تو شد گمراه شده و گمراه كرده و هر كس با تو دشمنى كند با حق عناد ورزيده است.</big>
<big>شهادت مى ‏دهم تو اميرالمؤمنينِ بر حقى هستى كه قرآن به ولايت تو گوياست و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بر سر آن از امت عهد و پيمان گرفته است. يا اميرالمؤمنين، شهادت مى‏ دهم كه شک كننده در باره تو به پيامبر امين صلى ‏الله عليه و آله ايمان نياورده است، و كسى  كه تو را با غير تو مساوى قرار دهد از دين محكمى كه رب العالمين براى ما پسنديده و با ولايت تو در روز غدير آن را كامل كرده، ضديت و دشمنى كرده است. به خدا قسم كسى كه تابع غير تو شد گمراه شده و گمراه كرده و هر كس با تو دشمنى كند با حق عناد ورزيده است.</big>


== <big>سلام ابوبكر و عمر به لقب «اميرالمؤمنين»</big><ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص26، 56. چهارده قرن با غدیر: ص96. اسرار غدیر: ص295.</ref> ==
== <big>سلام ابوبكر و عمر به لقب «اميرالمؤمنين»</big><ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص۲۶، ۵۶. چهارده قرن با غدیر: ص۹۶. اسرار غدیر: ص۲۹۵.</ref> ==
<big>ابان مى ‏گويد: سليم گفت: در مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله به عده ‏اى كه گِرد هم نشسته بودند برخوردم كه در ميان آنان -  جز سلمان و ابوذر و مقداد و محمد بن ابى‏ بكر و عمر بن ابى ‏سلمه و قيس بن سعد بن عباده -  كسى غير از بنى‏ هاشم نبود.</big>
<big>ابان مى ‏گويد: سليم گفت: در مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله به عده ‏اى كه گِرد هم نشسته بودند برخوردم كه در ميان آنان -  جز سلمان و ابوذر و مقداد و محمد بن ابى‏ بكر و عمر بن ابى ‏سلمه و قيس بن سعد بن عباده -  كسى غير از بنى‏ هاشم نبود.</big>


خط ۲۲۷: خط ۲۲۷:
<big>سپس فرمود: من شما را شاهد مى‏ گيرم كه على برادر من و وزيرم و وارث من و خليفه ‏ام در امتم و وصىِّ من در خاندانم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من است. به او گوش فرا دهيد و او را اطاعت كنيد. در ميان آن عده، ابوبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير و سعد بن ابى‏ وقاص و عبدالرحمان بن عوف و ابوعبيده و سالم و معاذ بن جبل و عده‏اى از انصار بودند. سپس فرمود: من خدا را بر شما شاهد مى‏ گيرم.</big>
<big>سپس فرمود: من شما را شاهد مى‏ گيرم كه على برادر من و وزيرم و وارث من و خليفه ‏ام در امتم و وصىِّ من در خاندانم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من است. به او گوش فرا دهيد و او را اطاعت كنيد. در ميان آن عده، ابوبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير و سعد بن ابى‏ وقاص و عبدالرحمان بن عوف و ابوعبيده و سالم و معاذ بن جبل و عده‏اى از انصار بودند. سپس فرمود: من خدا را بر شما شاهد مى‏ گيرم.</big>


<big>سپس على‏ عليه السلام رو به مردم كرد و فرمود: سبحان الله از ابتلا به اين دو نفر و فتنه ايشان يعنى گوساله و سامريشان، كه در قلوب اين امت جا گرفته است!<ref>كتاب سليم: حديث 14.</ref></big>
<big>سپس على‏ عليه السلام رو به مردم كرد و فرمود: سبحان الله از ابتلا به اين دو نفر و فتنه ايشان يعنى گوساله و سامريشان، كه در قلوب اين امت جا گرفته است!<ref>كتاب سليم: حديث ۱۴.</ref></big>


<big>پس از غصب خلافت، عمران بن حصين به ابوبكر گفت: تو در روز غدير از كسانى بودى كه به على به عنوان اميرالمؤمنين، سلام دادى! آيا آن روز را به ياد مى‏ آورى يا فراموش كرده ‏اى؟ ابوبكر گفت: يادم هست!<ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج 2 ص 252. </ref></big>
<big>پس از غصب خلافت، عمران بن حصين به ابوبكر گفت: تو در روز غدير از كسانى بودى كه به على به عنوان اميرالمؤمنين، سلام دادى! آيا آن روز را به ياد مى‏ آورى يا فراموش كرده ‏اى؟ ابوبكر گفت: يادم هست!<ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۵۲. </ref></big>


<big>بريده اسلمى به عنوان اعتراض به ابوبكر در غصب خلافت گفت: تو در روز غدير از كسانى بودى كه به على بن ابى‏ طالب «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» گفتى. آن روز در خاطرت هست يا فراموش كرده ‏اى؟</big>
<big>بريده اسلمى به عنوان اعتراض به ابوبكر در غصب خلافت گفت: تو در روز غدير از كسانى بودى كه به على بن ابى‏ طالب «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» گفتى. آن روز در خاطرت هست يا فراموش كرده ‏اى؟</big>
خط ۲۳۷: خط ۲۳۷:
<big>بريده در پاسخ اين آيه را خواند: «بر مردم حسد مى‏ برند نسبت به آنچه خداوند از فضل خويش به آنان عطا كرده است. ما به آل ابراهيم كتاب و حكمت داديم و به آنان مُلک عظيم عنايت كرديم». سپس گفت: پس خداوند نبوت و ملک را براى آنان جمع كرده است.</big>
<big>بريده در پاسخ اين آيه را خواند: «بر مردم حسد مى‏ برند نسبت به آنچه خداوند از فضل خويش به آنان عطا كرده است. ما به آل ابراهيم كتاب و حكمت داديم و به آنان مُلک عظيم عنايت كرديم». سپس گفت: پس خداوند نبوت و ملک را براى آنان جمع كرده است.</big>


<big>عمر غضب كرد و دستور داد او را از مسجد بيرون كردند؛ و هميشه نسبت به بريده نگاه غضب ‏آلود داشت!!<ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج 2 ص 252. </ref></big>
<big>عمر غضب كرد و دستور داد او را از مسجد بيرون كردند؛ و هميشه نسبت به بريده نگاه غضب ‏آلود داشت!!<ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۵۲. </ref></big>


<big>ابان مى‏ گويد: با حسن بصرى ملاقات كردم و به او گفتم: اگر خلافت از طرف خدا و رسولش فقط براى على ‏عليه السلام باشد نه براى ديگرى، آيا بدعت ابوبكر و عمر را مثل بدعت عثمان و طلحه و زبير حساب مى‏ كنى؟</big>
<big>ابان مى‏ گويد: با حسن بصرى ملاقات كردم و به او گفتم: اگر خلافت از طرف خدا و رسولش فقط براى على ‏عليه السلام باشد نه براى ديگرى، آيا بدعت ابوبكر و عمر را مثل بدعت عثمان و طلحه و زبير حساب مى‏ كنى؟</big>
خط ۲۴۳: خط ۲۴۳:
<big>حسن بصرى گفت: اى احمق، مبادا بگويى: «اگر براى او باشد...»! به خدا قسم خلافت براى على است و براى آنان نيست. چگونه فقط براى او نباشد بعد از آن چهار خصلت كه موثقين بى‏شمار از پيامبرصلى الله عليه وآله برايم نقل كرده ‏اند.</big>
<big>حسن بصرى گفت: اى احمق، مبادا بگويى: «اگر براى او باشد...»! به خدا قسم خلافت براى على است و براى آنان نيست. چگونه فقط براى او نباشد بعد از آن چهار خصلت كه موثقين بى‏شمار از پيامبرصلى الله عليه وآله برايم نقل كرده ‏اند.</big>


<big>پرسيدم: آن چهار خصلت كدامند؟ گفت: سخن پيامبرصلى الله عليه وآله و منصوب نمودن او در روز غدير خم؛ و كلام آن حضرت در جنگ تبوک كه: «تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى هستى به جز پيامبرى». اگر غير از پيامبرى چيز ديگرى هم بود حضرت آن را استثنا مىر‏كرد و يقيناً مى ‏دانيم كه خلافت غير از نبوت است. ديگر اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله به ابوبكر و عمر -  كه دو نفر از هفت نفر بودند -  دستور داد تا به على‏ عليه السلام به عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنند.<ref>كتاب سليم: حديث 58.</ref></big>
<big>پرسيدم: آن چهار خصلت كدامند؟ گفت: سخن پيامبرصلى الله عليه وآله و منصوب نمودن او در روز غدير خم؛ و كلام آن حضرت در جنگ تبوک كه: «تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى هستى به جز پيامبرى». اگر غير از پيامبرى چيز ديگرى هم بود حضرت آن را استثنا مىر‏كرد و يقيناً مى ‏دانيم كه خلافت غير از نبوت است. ديگر اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله به ابوبكر و عمر -  كه دو نفر از هفت نفر بودند -  دستور داد تا به على‏ عليه السلام به عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنند.<ref>كتاب سليم: حديث ۵۸.</ref></big>


== <big>سلام منافقين به لقب «اميرالمؤمنين»</big><ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص 21.</ref> ==
== <big>سلام منافقين به لقب «اميرالمؤمنين»</big><ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۲۱.</ref> ==
<big>در ماجرايى كه ابان از سليم نقل مى‏ كند، در گفتگويى كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با منافقين و دشمنان در زمان عثمان داشت، از جمله حضرت فرمود:</big>
<big>در ماجرايى كه ابان از سليم نقل مى‏ كند، در گفتگويى كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با منافقين و دشمنان در زمان عثمان داشت، از جمله حضرت فرمود:</big>


خط ۲۵۲: خط ۲۵۲:
<big>دليل بر دروغ و باطل و ناحقشان اين است كه آنان به دستور پيامبرصلى الله عليه وآله بر من به عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كردند.</big>
<big>دليل بر دروغ و باطل و ناحقشان اين است كه آنان به دستور پيامبرصلى الله عليه وآله بر من به عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كردند.</big>


<big>و اين مطلب بر آنان (ابوبكر و عمر) و بر تو (اى طلحه) به خصوص و بر اين كه همراه توست -  يعنى زبير -  و بر همه امت و بر اين دو نفر -  و حضرت به سعد بن ابى‏ وقاص و عبدالرحمان بن عوف اشاره كردند -  و بر اين خليفه ظالم شما -  يعنى عثمان -  حجت است.<ref>كتاب سليم: ح 11. </ref></big>
<big>و اين مطلب بر آنان (ابوبكر و عمر) و بر تو (اى طلحه) به خصوص و بر اين كه همراه توست -  يعنى زبير -  و بر همه امت و بر اين دو نفر -  و حضرت به سعد بن ابى‏ وقاص و عبدالرحمان بن عوف اشاره كردند -  و بر اين خليفه ظالم شما -  يعنى عثمان -  حجت است.<ref>كتاب سليم: ح ۱۱. </ref></big>


== <big>قرينه براى معناى مولى</big><ref>اسرار غدير: ص 119. </ref> ==
== <big>قرينه براى معناى مولى</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۱۹. </ref> ==
<big>يكى از قرائن مهم در كنار جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ...» - كه مبيّن معناى آن هم هست -  دستور پيامبرصلى الله عليه وآله مبنى بر «سلام به عنوان اميرالمؤمنين» در پيشگاه على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام است. اين اقدام هم معناى امارت را براى مولى مى ‏رساند و هم اقرار عملى به آن است.</big>
<big>يكى از قرائن مهم در كنار جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ...» - كه مبيّن معناى آن هم هست -  دستور پيامبرصلى الله عليه وآله مبنى بر «سلام به عنوان اميرالمؤمنين» در پيشگاه على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام است. اين اقدام هم معناى امارت را براى مولى مى ‏رساند و هم اقرار عملى به آن است.</big>


== <big>لقب «اميرالمؤمنين» پيش از غدير</big><ref>غدير در قرآن: ج 1 ص 66.</ref> ==
== <big>لقب «اميرالمؤمنين» پيش از غدير</big><ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۶۶.</ref> ==
<big>پس از اتمام مراسم [[حجةالوداع]]، يک روزى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در مكه توقف داشت (يعنى روز سيزدهم ماه ذى ‏الحجة) روز پرماجرايى بود. در كنار اعلام حركت براى صبح روز بعد و سپردن ودايع امامت به على‏ عليه السلام، دستور خاصى درباره سلام كردن اصحاب به على ‏عليه السلام به عنوان «اميرالمؤمنين» نازل شد:</big>
<big>پس از اتمام مراسم [[حجةالوداع]]، يک روزى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در مكه توقف داشت (يعنى روز سيزدهم ماه ذى ‏الحجة) روز پرماجرايى بود. در كنار اعلام حركت براى صبح روز بعد و سپردن ودايع امامت به على‏ عليه السلام، دستور خاصى درباره سلام كردن اصحاب به على ‏عليه السلام به عنوان «اميرالمؤمنين» نازل شد:</big>


<big>«فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً»<ref>كهف/6.</ref>: «گويى تو مى ‏خواهى در اثر اعمال آنان خود را از تأسف و غم و اندوه هلاک كنى، اگر به اين گفتار ايمان نياورند».</big>
<big>«فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً»<ref>كهف/۶.</ref>: «گويى تو مى ‏خواهى در اثر اعمال آنان خود را از تأسف و غم و اندوه هلاک كنى، اگر به اين گفتار ايمان نياورند».</big>


<big>پيامبرصلى الله عليه وآله كه از منصوب كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در غدير ترس آن داشت كه او را تكذيب كنند و سخن او را نپذيرند، درباره سلام به اِمرة المؤمنين ترس بيشترى داشت، و اين اطمينان الهى بود كه اجراى اين دستور را مؤكد نمود.</big>
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله كه از منصوب كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در غدير ترس آن داشت كه او را تكذيب كنند و سخن او را نپذيرند، درباره سلام به اِمرة المؤمنين ترس بيشترى داشت، و اين اطمينان الهى بود كه اجراى اين دستور را مؤكد نمود.</big>
خط ۲۶۶: خط ۲۶۶:
<big>در روايات تأكيد شده كه نزول اين آيه قبل از آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» بوده، و آيه «بَلِّغْ» چند روز بعد نازل شده است. اينجا بود كه آيه «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ...» نازل شد.</big>
<big>در روايات تأكيد شده كه نزول اين آيه قبل از آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» بوده، و آيه «بَلِّغْ» چند روز بعد نازل شده است. اينجا بود كه آيه «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ...» نازل شد.</big>


<big>پس از نزول آيه، پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد تا سر شناسان اصحاب نزد على ‏عليه السلام بروند و به عنوان «اميرالمؤمنين» بر او سلام كنند و «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ» بگويند<ref>بحار الانوار: ج 37 ص 155. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 114 ح 146. مناقب ابن ‏شهرآشوب: ج 2 ص 224.</ref>، تا بدين گونه در زمان حيات خود از آنان بر امير بودن على‏ عليه السلام اقرار بگيرد.</big>
<big>پس از نزول آيه، پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد تا سر شناسان اصحاب نزد على ‏عليه السلام بروند و به عنوان «اميرالمؤمنين» بر او سلام كنند و «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ» بگويند<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۵. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۱۴ ح ۱۴۶. مناقب ابن ‏شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۲۴.</ref>، تا بدين گونه در زمان حيات خود از آنان بر امير بودن على‏ عليه السلام اقرار بگيرد.</big>


<big>سرشناسان اصحاب از مؤمنين و منافقين نزد على‏ عليه السلام آمدند و در حضور پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان «اميرالمؤمنين» بر آن حضرت سلام كردند و «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ» گفتند. در اينجا ابوبكر و عمر به عنوان اعتراض گفتند: آيا اين حقى از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شد و فرمود: حقى از طرف خدا و رسولش است و خدا اين دستور را به من داده است.<ref>بحار الانوار: ج 37 ص111-120، 155. عوالم العلوم: ج3/15 ص39، 114. مناقب ابن شهرآشوب: ج2 ص224. کتاب سلیم: ص730.</ref></big>
<big>سرشناسان اصحاب از مؤمنين و منافقين نزد على‏ عليه السلام آمدند و در حضور پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان «اميرالمؤمنين» بر آن حضرت سلام كردند و «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ» گفتند. در اينجا ابوبكر و عمر به عنوان اعتراض گفتند: آيا اين حقى از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شد و فرمود: حقى از طرف خدا و رسولش است و خدا اين دستور را به من داده است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص۱۱۱-۱۲۰، ۱۵۵. عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۳۹، ۱۱۴. مناقب ابن شهرآشوب: ج۲ ص۲۲۴. کتاب سلیم: ص۷۳۰.</ref></big>


== <big>لقب «اميرالمؤمنين» در ابطح</big><ref>واقعه قرآنى غدير: ص 45.</ref> ==
== <big>لقب «اميرالمؤمنين» در ابطح</big><ref>واقعه قرآنى غدير: ص 45.</ref> ==