۲۲٬۰۴۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
طفل صغيرى كه وقت گرسنگى و يا بيمارى مىگريد، و يا غريقِ و مضطرى كه براى نجات فرياد مىزند، دليل تطبيق اصل منجىگرايى كتب اديان با كتاب تكوين است. روى آوردن مردم به پيامبران الهى، مانند توجه كودك به پدر و مادر خويش، جنبه منجىگرايى دارد. | طفل صغيرى كه وقت گرسنگى و يا بيمارى مىگريد، و يا غريقِ و مضطرى كه براى نجات فرياد مىزند، دليل تطبيق اصل منجىگرايى كتب اديان با كتاب تكوين است. روى آوردن مردم به پيامبران الهى، مانند توجه كودك به پدر و مادر خويش، جنبه منجىگرايى دارد. | ||
در قرآن كريم به آيه | در قرآن كريم به آيه «وَ بِالوالِدَينِ اِحساناً»<ref>نساء: ۶۲ ، بقره : ۸۳ .</ref> برخورد مى كنيد. قرآن كريم همان طور كه به احسان نسبت به پدر و مادرِ جسمانى نظر دارد، به احسان نسبت به پدر و مادر الهى نظر برتر و بالاترى دارد. | ||
تصور كنيد كودكى در يك بيابان گم شده و در حالى كه تشنه است فرياد | تصور كنيد كودكى در يك بيابان گم شده و در حالى كه تشنه است فرياد مى زند. علت فرياد و گريه اين كودك چيست؟ تشنه و گرسنه است و خواهان نجات است. چه كسى به او گفته و القا نموده كه بايد براى نجاتت گريه كنى و فرياد بزنى؟ كتاب تكوين اين مسئله را به او القا كرده است؛ و چه كسى دلسوزتر از پدر و مادر؟! اگر صداى كودك به گوش پدر و مادر برسد چه خواهند كرد؟ | ||
«قُل اَرَأَيتُم اِن اَصبَحَ ماؤُكُم غَوراً فَمَن يَأتيكُم بِماءٍ | «قُل اَرَأَيتُم اِن اَصبَحَ ماؤُكُم غَوراً فَمَن يَأتيكُم بِماءٍ مَعينٍ»<ref>ملك: ۳۰ . </ref> بشريتى كه در بيابان خشك و لم يزرع جهالت و نادانى سرگردان است، آيا مى داند چه مى خواهد؟ آدرس كجا و چه كسى را مى طلبد؟ گاهى خودش نمى داند آب مى خواهد و نمى داند كه آب هم براى پيشگيرى مفيد است و هم براى درمان به كار مى آيد. | ||
كودک در كتاب تكوين وقتى گريه | «وَ اَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهوراً، لِنُحيِىَ بِهِ بَلدَةً مَيتاً» <ref>فرقان: ۴۸ .</ref> | ||
كودک در كتاب تكوين وقتى گريه مى كند به او شير و آب مى رسانند، ولى كودك در كتاب تشريع اگر خواهان غذا و آب است بايد دست از كودكى بردارد و به مدرسه ادب و اخلاق قدم نهاده آدم شود تا آبرسان الهى به او عنايت كند. | |||
=== ظهور روز تحقق حقايق پنهان غدير === | === ظهور روز تحقق حقايق پنهان غدير === | ||
پس حال بشر در طول اعصار و قرون گذشته و آينده حال كودكى است كه دنبال پدر و مادر مىگردد، و غذا و آب مىطلبد. سؤال دارد، و آدرس خانه سعادت را جستجو مى كند. | پس حال بشر در طول اعصار و قرون گذشته و آينده حال كودكى است كه دنبال پدر و مادر مىگردد، و غذا و آب مىطلبد. سؤال دارد، و آدرس خانه سعادت را جستجو مى كند. | ||
بنابراين | بنابراين «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقيمَ» <ref>حمد: ۶ . </ref>گفتن و آدرس خانه سعادت و مدينه فاضله را سؤال كردن، فقط كار پيروان پيامبر خدا حضرت محمد مصطفى عليه السلام نيست، بلكه پيروان همه مكاتب الهى و غير الهى طلب هدايت داشته و دارند. | ||
مسئله اى كه جواب از سؤال مقدّر است، اين است كه انسانها غالباً در پاسخ طلب درونى | مسئله اى كه جواب از سؤال مقدّر است، اين است كه انسانها غالباً در پاسخ طلب درونى «اِهدِنا» آدرس را نادرست و انحرافى گرفتهاند و به همين اكتفا كرده اند. كودكى را تصور كنيد كه در طلب شير سالم مادر گريه مىكرده، اما نامادرى بى عاطفه او را با چيزى كه كمترين شباهت با شير مادر نداشته سير نموده است، و اين كودك ديگر دست از طلب برداشته و به اين فريب و مكر عادت كرده است. | ||
نامادرى هاى بشر، منحرفين از توحيد خداوند متعال، جواب «اِهدِنا»ى درونى بشر را با ترويج گاو پرستى و آفتاب پرستى و فرعون پرستى و هوى پرستى پاسخ داده اند، و پاسخ درست و موافق با حقيقت انبياء را ناديده گرفته اند. | |||
دانشمندان منحرف و امراى ظالم و ستمگر بشر را در جهل و غفلت نگه داشته، و با ايجاد اشتباه و انحراف در راه سعادت جويىِ انسانها، انحطاط و سرگردانى و اضطراب و بدبختى را به ارمغان آورده اند. | |||
پس نداى «اهدنا» را همه بشريت داشته و دارند، به تعبير ديگر هيچ انسانى نمىتواند ماترياليست باشد. مرحوم محقق عظيم الشأن ميرداماد فرموده است: | |||
«الحمد للَّه الذى من انكره انكر ما بذهنه تصَوَّرَ». | |||
ماترياليست تصور ذهنى خودش را منكر شده است، چرا كه انكار خداى قادر متعال ممكن نيست. | |||
كدامين انسان از سعادت گريزان است؟ گريز از سعادت يعنى | كدامين انسان از سعادت گريزان است؟ گريز از سعادت يعنى بى عقلى، در حالى كه بشر عقل و خرد دارد. توجه انسانها به خالق و «اهدنا» گفتن آنان، همان سعادت خواهى فطرى و درونى آنان است. «فِطرَةَ اللَّهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَيها».<ref>روم : ۳۰ . </ref> | ||
اينكه خداجويى و سعادت طلبى از درون انسان سرچشمه مى گيرد | اينكه خداجويى و سعادت طلبى از درون انسان سرچشمه مى گيرد نشانه اش اين است كه علامت سؤال نمى پذيرد. آيا شما مى توانيد بگوييد: چرا كودك گريه مى كند و شير مى طلبد؟ چرا انسان به عاطفه نياز دارد؟ «چرا» گفتن در مورد خداجويىِ انسان مثل چرا گفتن در مورد سلامت انسان است! | ||
اگر بگوييد: چرا انسان در طلب مدينه فاضله و صلح و صفاست؟، مثل اين است كه بگوييد چرا انسان | اگر بگوييد: چرا انسان در طلب مدينه فاضله و صلح و صفاست؟، مثل اين است كه بگوييد چرا انسان مى خواهد سالم باشد؟ آنچه علامت سوال مى پذيرد كسالت و مرض انسان است. اين كسالت براى چيست؟ اين درد از كدامين علت سرچشمه مى گيرد؟ اين سؤال عقلانى است، زيرا اصل سلامت انسان است، و اينجا خلاف اصل پيش آمده است. | ||
خداى سميع و مهربان در پاسخ | خداى سميع و مهربان در پاسخ «اهدنا»ى بشر، انبياء و جانشينان آنها را فرستاد. انبيا و اوصياى آنان معلمين هدايت و مربيان راه سعادت هستند. | ||
پاسخ استسقاى انسانها به وسيله پيامبران و خلفاى آنها داده شده است. ولى همانطور كه نبىِّ درونى بشر - يعنى عقل - با انحراف علماى منحرف و امراى ستمگر رو به رو گرديد، انبياى الهى و جانشينان آنها با پيشوايان كفر و فرزندان منحرف آنان رو به رو شدند. سران كفر و قدرتهاى استكبارى همواره بر فطرتها سرپوش نهاده، به مبارزه با پيامبران الهى و اوصياى آنها كمر بسته اند. ارسال رسل و انزال كتب با ترتيبى كه دارد مانند كلاسهاى مدرسه و دانشگاه هر كدام رتبه اى را دارد. | |||
=== لزوم غدير براى بقاى اسلام === | === لزوم غدير براى بقاى اسلام === | ||
استسقاى بيشتر بشر و اصرار بر اهدنا گفتن باعث گرديده كه خداى متعال دين حنيف اسلام را به وسيله حضرت | استسقاى بيشتر بشر و اصرار بر اهدنا گفتن باعث گرديده كه خداى متعال دين حنيف اسلام را به وسيله حضرت ابراهيم عليه السلام نازل فرمايد. خداى متعال در طريق ابراهيم عليه السلام و مكتب او و نيز در نسلش نورانيت و الگو شدن را قرار داد. امتحان ابراهيم عليه السلام فراتر از امتحان آدم ابوالبشر عليه السلام و مقام او بالاتر از بسيارى از انبياست. | ||
كلماتى كه ابراهيم عليه السلام بدان امتحان گرديد بيش از كلمات مورد امتحان آدم عليه السلام بوده است. مجاهده بزرگ ابراهيم عليه السلام در راه توحيد و پاكى و صفاى باطن آن حضرت باعث گرديد كه آن وجود مطهر امام مردم گردد، و خداى متعال در پاسخ طلب هدايت مردم رهبرى و حكومت الهى را در آل ابراهيم عليهم السلام قرار دارد. | |||
«اِنَّ اَوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذى بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلعالَمينَ. فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ اِبراهيمَ وَ مَن دَخَلَهُ كانَ آمِناً».<ref>آل عمران : ۹۶ . </ref> | |||
پدر معنوى مردم، هدايت و امنيت را به ارمغان آورده و امام خلق شده است. آل ابراهيم يعنى بنى اسماعيل - كه داراى كتاب و حكمت بودند - بنا به تقدير الهى پرچمدار رهبرى بشريت گرديدند. | |||
پاكى و صداقت بنىاسماعيل باعث گرديد تشكيل حكومت الهى با اين خانواده باشد، و اينان الگوى هدايت بشريت قرار گيرند؛ آنجا كه مىفرمايد: »وَ اجنُبنى وَ بَنِىَّ اَن نَعبُدَ الاَصنامَ«.××× 1 ابراهيم : 35 . ××× حكومت و امامت الهى به رهبرى ابراهيم و آل اسماعيل در مكان مقدسى به نام مكه و »عِندَ بَيتِكَ المُحرَّم«××× 2 بقره : 124 . ××× طلب مىكرد قلوب مردم شيداى آنان گردد. مىبينيم كه اين مطلب مثل درخواست اصل امامت براى اين خاندان در آيه »وَ مِن ذُرِّيَّتى«، در دعاى حضرت ابراهيمعليه السلام آمده است كه عرضه مىدارد: »فَاجعَل اَفئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهوى اِلَيهِم«.××× 3 ابراهيم : 37 . ××× | پاكى و صداقت بنىاسماعيل باعث گرديد تشكيل حكومت الهى با اين خانواده باشد، و اينان الگوى هدايت بشريت قرار گيرند؛ آنجا كه مىفرمايد: »وَ اجنُبنى وَ بَنِىَّ اَن نَعبُدَ الاَصنامَ«.××× 1 ابراهيم : 35 . ××× حكومت و امامت الهى به رهبرى ابراهيم و آل اسماعيل در مكان مقدسى به نام مكه و »عِندَ بَيتِكَ المُحرَّم«××× 2 بقره : 124 . ××× طلب مىكرد قلوب مردم شيداى آنان گردد. مىبينيم كه اين مطلب مثل درخواست اصل امامت براى اين خاندان در آيه »وَ مِن ذُرِّيَّتى«، در دعاى حضرت ابراهيمعليه السلام آمده است كه عرضه مىدارد: »فَاجعَل اَفئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهوى اِلَيهِم«.××× 3 ابراهيم : 37 . ××× |