انگلستان: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۳ دسامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
«مولى» كلمه كليدى غدير در نقطه پايانى رسالت
«مولى» كلمه كليدى غدير در نقطه پايانى رسالت


== انگلستـان<ref>مارتين‏احمدآرمسترانگ</ref> ==
== انگلستـان<ref>مارتين‏ احمدآرمسترانگ</ref> ==
مارتين‏احمدآرمسترانگ
جمله معروف «من كنت مولاه فهذا على مولاه» عصاره خطبه غدير است. اگر در غدير نرساندن پيام الهى مساوى با نرساندن رسالت است،و اگر رساندن اين پيام خطرى براى رسول اللّه‏ صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله دارد، همه به خاطر ولايت است. بزرگترين انسان و كاملترين خلق خداوند در حضور جميعت عظيم مسلمانان در مهمترين سخنرانى زندگى مبارك خود درصدد همين نقطه حساس اسلام است. در واقع خطبه غدير به اساسى‏ ترين و مهمترين مسائل اسلام يعنى ولايت پرداخته است.اين منطقى است كه آن حضرت مى‏ خواست از اين فرصت بزرگ و پايانى به جهت مرتب كردن امر رهبرى مسلمانان بعد از وفات خود استفاده كند.لذا همه كسانى كه در آن وقت حضور داشتند، اهميت اعلان پيامبر اسلام صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله را درك كردند و هيچ كس فكر نكرد كه «مولى» به معناى «دوست» بكار برده مى ‏شود. بايد مسئله بسيار عظيمى رخ داده باشد تا خداوند اعلام كند كه الان دين را كامل كرده و نعمتش را تمام نموده و اسلام را به عنوان آيين برگزيده است.لذا بايد توجه داشت كه ارتباط و اهميت خطبه غدير فقط به يك قوم يا يك زمان يا مكان محدود نمى ‏شود، بلكه همانطور كه رسول گرامى صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله فرمودند حاضرين بايد به غايبين و والدين بايد به فرزندان تا روز قيامت خبر دهند. بعد از اين مقدمات آيا نبايد كلمه كليدى غدير را كلمه «مولى» بدانيم؟ جمله معروف «من كنت مولاه فهذا على مولاه» در واقع عصاره خطبه بسيار مهم و تاريخى غدير است ـ كه رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله در هيجدهم ذى‏ الحجه سال دهم هجرى ارائه فرمودند. گر چه اين خطبه معتبر به همه ابعاد عمده دين اسلام مى ‏پردازد، ولى شبهات علمى در رابطه با اين خطبه بيشتر بر همين جمله معروف متمركز شده است. علماى شيعه مى ‏گويند: تحليل صحيح از اين جمله و از قرائنى كه وجود دارد،بدون شك اثبات مى ‏كند كه پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله قصد داشته حضرت على عليه ‏السلام را به عنوان جانشين خود منصوب نمايد. در مقابل علماى سنى مذهب اين مطلب را انكارمى كنند و ادعا مى‏ كنند كلمه «مولى» در اين جمله به معناى «دوست» است، و رسول گرامى صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله مى ‏خواسته اعلان كند كه «هر كس كه من دوست اويم على دوست اوست».در اين مقاله بعضى از ادله عمده كه ديدگاه شيعى بر آن بنا شده، مورد بررسى قرار خواهد گرفت، و به دنبال رد ادعاى اهل سنت خواهد بود. اين كار با بررسى خطبه نسبت به امور ذيل انجام خواهد گرفت:


جمله معروف «من كنت مولاه فهذا على مولاه» عصاره خطبه غدير است. اگر در غدير نرساندن پيام الهى مساوى با نرساندن رسالت است،و اگر رساندن اين پيام خطرى براى رسول اللّه‏ صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله دارد، همه به خاطر ولايت است. بزرگترين انسان و كاملترين خلق خداوند در حضور جميعت عظيم مسلمانان در مهمترين سخنرانى زندگى مبارك خود در
الف. رويدادهاى قبل از خطبه.ب. معناى «مولى» با توجه به قرينه‏ هاى موجود در خطبه.ج. حادثه‏ هاى بعد از خطبه.


صدد همين نقطه حساس اسلام است. در واقع خطبه غدير به اساسى‏ترين و مهمترين مسائل اسلام يعنى ولايت پرداخته است.اين منطقى است كه آن حضرت مى‏ خواست از اين فرصت بزرگ و پايانى به جهت مرتب كردن امر رهبرى مسلمانان بعد از وفات خود استفاده كند.لذا همه كسانى كه در آن وقت حضور داشتند، اهميت اعلان پيامبر اسلام صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله را درك كردند و هيچ كس فكر نكرد كه «مولى» به معناى «دوست» بكار برده مى ‏شود. بايد مسئله بسيار عظيمى رخ داده باشد تا خداوند اعلام كند كه الان دين را كامل كرده و نعمتش را تمام نموده و اسلام را به عنوان آيين برگزيده است.لذا بايد توجه داشت كه ارتباط و اهميت خطبه غدير فقط به يك قوم يا يك زمان يا مكان محدود نمى‏شود، بلكه همانطور كه رسول گرامى صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله فرمودند حاضرين بايد به غايبين و والدين بايد به فرزندان تا روز قيامت خبر دهند. بعد از اين مقدمات آيا نبايد كلمه كليدى غدير را كلمه «مولى» بدانيم؟ جمله معروف «من كنت مولاه فهذا على مولاه» در واقع عصاره خطبه بسيار مهم و تاريخى غدير است ـ كه رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله در هيجدهم ذى‏ الحجه سال دهم هجرى ارائه فرمودند. گر چه اين خطبه معتبر به همه ابعاد عمده دين اسلام مى‏پردازد، ولى شبهات علمى در رابطه با اين خطبه بيشتر بر همين جمله معروف متمركز شده است. علماى شيعه مى‏گويند: تحليل صحيح از اين جمله و از قرائنى كه وجود دارد،بدون شك اثبات مى‏كند كه پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله قصد داشته حضرت على عليه‏السلام را به عنوان جانشين خود منصوب نمايد. در مقابل علماى سنى مذهب اين مطلب را انكارمى كنند و ادعا مى‏ كنند كلمه «مولى» در اين جمله به معناى «دوست» است، و رسول گرامى صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله مى‏خواسته اعلان كند كه «هر كس كه من دوست اويم على دوست اوست».در اين مقاله بعضى از ادله عمده كه ديدگاه شيعى بر آن بنا شده، مورد بررسى قرار خواهد گرفت، و به دنبال رد ادعاى اهل سنت خواهد بود. اين كار با بررسى خطبه نسبت به امور ذيل انجام خواهد گرفت:
الف. رويدادهاى قبل از خطبه
 
الف. رويدادهاى قبل از خطبه.
 
ب. معناى «مولى» با توجه به قرينه‏ هاى موجود در خطبه.
 
ج. حادثه‏ هاى بعد از خطبه.


الف. رويدادهاى قبل از خطبه
نكات زير به طور روشن نشان مى ‏دهد كه پيامبر اسلام صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله مى‏ خواست يك چيز فوق العاده مهم را در غدير اعلان كند، نه فقط آنچه كه دانشمندان سنى ادعا دارند. اين قرائن چنين است:


نكات زير به طور روشن نشان مى‏دهد كه پيامبر اسلام صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله مى‏خواست يك چيز فوق العاده مهم را در غدير اعلان كند، نه فقط آنچه كه دانشمندان سنى ادعا دارند. اين قرائن چنين است: اولاً: انتظار مى‏رفت رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله بعد از مراسم حج در مكه بماند، مخصوصا با توجه به اينكه آن‏حضرت بعد از ده سال به آن شهر بازگشته بود. ولى آن‏حضرت بلافاصله بعد از حج به بلال فرمودند كه اعلان كند: همه ـ جز كسانى كه عذر موجهى دارند ـ در مكانى مشهور به «غدير خم» كه نزديك جحفه در راه مكه و مدينه است حضور يابند.
اولاً: انتظار مى ‏رفت رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله بعد از مراسم حج در مكه بماند، مخصوصا با توجه به اينكه آن‏حضرت بعد از ده سال به آن شهر بازگشته بود. ولى آن‏حضرت بلافاصله بعد از حج به بلال فرمودند كه اعلان كند: همه ـ جز كسانى كه عذر موجهى دارند ـ در مكانى مشهور به «غدير خم» كه نزديك جحفه در راه مكه و مدينه است حضور يابند.


ثانيا: پيامبر گرامى صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله دستور داد همه كسانى كه جلو رفته بودند بازگردند، و همه كسانى كه عقب مانده بودند برسند، و آن جمعيت انبوه آن همه وقت را در صحراى سوزان هنگام ظهر منتظر ماندند.
ثانيا: پيامبر گرامى صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله دستور داد همه كسانى كه جلو رفته بودند بازگردند، و همه كسانى كه عقب مانده بودند برسند، و آن جمعيت انبوه آن همه وقت را در صحراى سوزان هنگام ظهر منتظر ماندند.


ثالثا: قبل از خطبه اين آيه بر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نازل شد: «اى پيامبر! آنچه از طريق پروردگارت بر تو نازل شده كاملاً به مردم برسان؛ و اگر نكنى رسالت او را انجام نداده ‏اى. خداوند تو را از خطرات احتمالىِ مردم نگاه مى‏ دارد».آيا منطقى است كه ادعا شود اگر پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله اعلان پيام دوستى با على را نمى‏ كردند مثل اين بود كه ايشان اصلاً رسالت خود را نرسانده بودند؟ علاوه بر اين اگر پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله قصد اعلان چنين پيام ساده ‏اى را داشتند، پس چرا آيه به يك خطر محتملى اشاره مى‏كند و مى‏ خواهد به فكر رسول اللّه‏ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله آرامش ببخشد؟ بنابراين واضح است كه هدف واقعى از اجتماع و ارائه خطبه در غدير بيان يك مسئله بسيار مهم يعنى مسئله ولايت است، و هدف از آن نصب جانشين بعد از پيامبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏آله بوده است. همچنين بايد گفت: تقريبا مضحك است كه باور شود رسول اللّه‏ صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله ـ آن بزرگترين انسان و كاملترين خلق خداوند ـ بعد از اتمام تنها حجى كه انجام داد، فورا در حضور جميعت عظيم مسلمانان در مهمترين سخنرانى زندگى مبارك خود اعلان كند كه «هر كس من دوستش هستم، على هم دوستش است».
ثالثا: قبل از خطبه اين آيه بر پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله نازل شد: «اى پيامبر! آنچه از طريق پروردگارت بر تو نازل شده كاملاً به مردم برسان؛ و اگر نكنى رسالت او را انجام نداده ‏اى. خداوند تو را از خطرات احتمالىِ مردم نگاه مى‏ دارد».آيا منطقى است كه ادعا شود اگر پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله اعلان پيام دوستى با على را نمى‏ كردند مثل اين بود كه ايشان اصلاً رسالت خود را نرسانده بودند؟ علاوه بر اين اگر پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله قصد اعلان چنين پيام ساده ‏اى را داشتند، پس چرا آيه به يك خطر محتملى اشاره مى‏ كند و مى‏ خواهد به فكر رسول اللّه‏ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله آرامش ببخشد؟ بنابراين واضح است كه هدف واقعى از اجتماع و ارائه خطبه در غدير بيان يك مسئله بسيار مهم يعنى مسئله ولايت است، و هدف از آن نصب جانشين بعد از پيامبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏آله بوده است. همچنين بايد گفت: تقريبا مضحك است كه باور شود رسول اللّه‏ صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله ـ آن بزرگترين انسان و كاملترين خلق خداوند ـ بعد از اتمام تنها حجى كه انجام داد، فورا در حضور جميعت عظيم مسلمانان در مهمترين سخنرانى زندگى مبارك خود اعلان كند كه «هر كس من دوستش هستم، على هم دوستش است».


ب. معناى «مولى» با توجه به قرائن موجود در خطبه
ب. معناى «مولى» با توجه به قرائن موجود در خطبه
خط ۳۵: خط ۲۹:
كلمه كليدى در جمله «من كنت مولاه فهذا على مولاه»، كلمه «مولى» است. اين كلمه در زبان عربى معانى مختلفى دارد، كه از جمله «ارباب»، «صاحب اختيار» و «دوست» است. هرگاه يك كلمه بيش از يك معنى داشته باشد، بهترين راه براى پى بردن به معناى حقيقى آن در هر موقعيتى اين است كه قرينه‏ هاى همراه با آن كلمه مورد بررسى قرار داده شود. در مورد اين حديث اشاره ‏هاى زيادى وجود دارد كه نشان مى ‏دهد كلمه «مولى» در اينجا به معناى كسى است كه اختيار تام و ولايت مطلق بر مردم دارد، و اين اختيار و ولايت تا حدى است كه از ولايت مردم بر خودشان بيشتر است. اين مطلب با در نظر گرفتن نكات زير تأييد مى‏ شود:
كلمه كليدى در جمله «من كنت مولاه فهذا على مولاه»، كلمه «مولى» است. اين كلمه در زبان عربى معانى مختلفى دارد، كه از جمله «ارباب»، «صاحب اختيار» و «دوست» است. هرگاه يك كلمه بيش از يك معنى داشته باشد، بهترين راه براى پى بردن به معناى حقيقى آن در هر موقعيتى اين است كه قرينه‏ هاى همراه با آن كلمه مورد بررسى قرار داده شود. در مورد اين حديث اشاره ‏هاى زيادى وجود دارد كه نشان مى ‏دهد كلمه «مولى» در اينجا به معناى كسى است كه اختيار تام و ولايت مطلق بر مردم دارد، و اين اختيار و ولايت تا حدى است كه از ولايت مردم بر خودشان بيشتر است. اين مطلب با در نظر گرفتن نكات زير تأييد مى‏ شود:


اولاً: خطبه غدير به اساسى‏ترين و مهمترين مسائل اسلام با تأكيد ويژه‏اى بر مسئله ولايت پرداخته است. پس اينكه پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله معناى امامت و حد اختيارات امام را بيان مى‏ كند و جانشين خود را ـ كه مقام رفيع پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله جز مقام نبوت را دارد ـ منصوب مى‏ نمايد، با مضمون بقيه خطبه كاملاً هماهنگ است. بنابراين تقريبا مسخره ‏آميز است كه اعلان پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله به اعلانى مربوط به دوستى حضرت على عليه ‏السلام تفسير شود.
اولاً: خطبه غدير به اساسى ‏ترين و مهمترين مسائل اسلام با تأكيد ويژه‏اى بر مسئله ولايت پرداخته است. پس اينكه پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله معناى امامت و حد اختيارات امام را بيان مى‏ كند و جانشين خود را ـ كه مقام رفيع پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله جز مقام نبوت را دارد ـ منصوب مى‏ نمايد، با مضمون بقيه خطبه كاملاً هماهنگ است. بنابراين تقريبا مسخره ‏آميز است كه اعلان پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله به اعلانى مربوط به دوستى حضرت على عليه ‏السلام تفسير شود.
 
ثانيا: حداقل شصت و چهار راوى سنى، من جمله احمد بن حنبل، نسائى و ترمذى نقل كرده‏ اند كه رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله كمى قبل از اعلان معروف ولايت از مخاطبان خود سؤال كرد: «آيا من به شما از خود شمابيشتر اختيار ندارم»؟ وقتى همگان جواب مثبت دادند پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه». با اين سابقه سخن بى ‏ترديد كلمه «مولى» در اين جمله بايد همان معنايى كه «اولى» دارد، يعنى «اختيار بيشتر» را داشته باشد. در غير اين صورت سؤال پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله غير منطقى و لغو خواهد بود. البته محال است كه ايشان جز وحى بگويد، به دليل آيه قرآن كه مى‏فرمايد: «هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد. آنچه مى‏گويد جز وحى كه بر او نازل شده چيز ديگرى نيست». بسيارى از علماى قرآن و ادبيات عرب كلمه «مولى» را به معناى «اولى» تفسير كرده ‏اند من جمله: بخارى در «صحيح»:ج ۷ ص ۲۴۰، طبرى در «تفسير»: ج ۹ ص ۱۱۷، زمخشرى در «الكشاف»:ج ۲ ص ۴۳۵، ثعلبى در «الكشف و البيان»، ابن‏ قتيبه در «القُرطين»: ج ۲ ص ۱۶۴، رازى در «التفسير الكبير»: ج ۸ ص ۹۳،واحدى در
 
«الوسيط»، بيضاوى در «تفسير»:ج ۲ ص ۴۹۷، محب‏الدين افندى در «تنزيل الآيات»،رازى در «نهاية العقول».
 
بنابراين همانطور كه خداوند در قرآن مى‏ فرمايد: «پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است». پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله در غدير اعلان كردند كه همين شأن و وصف ـ به


استثناى نبوت ـ به اميرالمؤمنين عليه ‏السلام نيز اطلاق مى‏شود. بنابراين در سوره مائده مى‏ بينيم خداوند مى‏فرمايد: «سرپرست و ولىّ شما تنها خداست و پيامبر او و كسانى كه ايمان آورده‏ اند؛ همان ها كه نماز را بر پا مى ‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏ دهند». همه علماى سنى و شيعه اتفاق دارند كه علاوه بر اينكه كلمه «ولى» بر خدا و پيامبرش
ثانيا: حداقل شصت و چهار راوى سنى، من جمله احمد بن حنبل، نسائى و ترمذى نقل كرده‏ اند كه رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله كمى قبل از اعلان معروف ولايت از مخاطبان خود سؤال كرد: «آيا من به شما از خود شمابيشتر اختيار ندارم»؟ وقتى همگان جواب مثبت دادند پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه». با اين سابقه سخن بى ‏ترديد كلمه «مولى» در اين جمله بايد همان معنايى كه «اولى» دارد، يعنى «اختيار بيشتر» را داشته باشد. در غير اين صورت سؤال پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله غير منطقى و لغو خواهد بود. البته محال است كه ايشان جز وحى بگويد، به دليل آيه قرآن كه مى‏فرمايد: «هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد. آنچه مى ‏گويد جز وحى كه بر او نازل شده چيز ديگرى نيست». بسيارى از علماى قرآن و ادبيات عرب كلمه «مولى» را به معناى «اولى» تفسير كرده ‏اند من جمله: بخارى در «صحيح»:ج ۷ ص ۲۴۰، طبرى در «تفسير»: ج ۹ ص ۱۱۷، زمخشرى در «الكشاف»:ج ۲ ص ۴۳۵، ثعلبى در «الكشف و البيان»، ابن‏ قتيبه در «القُرطين»: ج ۲ ص ۱۶۴، رازى در «التفسير الكبير»: ج ۸ ص ۹۳،واحدى در «الوسيط»، بيضاوى در «تفسير»:ج ۲ ص ۴۹۷، محب‏الدين افندى در «تنزيل الآيات»،رازى در «نهاية العقول».


صدق مى‏كند، بر يك نفر ديگر نيز صدق مى‏ كند، و آن حضرت على عليه‏السلام است.
بنابراين همانطور كه خداوند در قرآن مى‏ فرمايد: «پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است». پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله در غدير اعلان كردند كه همين شأن و وصف ـ به استثناى نبوت ـ به اميرالمؤمنين عليه ‏السلام نيز اطلاق مى‏ شود. بنابراين در سوره مائده مى‏ بينيم خداوند مى‏ فرمايد: «سرپرست و ولىّ شما تنها خداست و پيامبر او و كسانى كه ايمان آورده‏ اند؛ همان ها كه نماز را بر پا مى ‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏ دهند». همه علماى سنى و شيعه اتفاق دارند كه علاوه بر اينكه كلمه «ولى» بر خدا و پيامبرش صدق مى‏ كند، بر يك نفر ديگر نيز صدق مى‏ كند، و آن حضرت على عليه‏السلام است.


ثالثا: پيامبر اكرم صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏آله در خطبه خود به مردم اعلام كرد كه به زودى اين دنيا را ترك خواهد كرد. بنابراين يك فرض منطقى است كه آن حضرت مى‏ خواست از اين
ثالثا: پيامبر اكرم صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏آله در خطبه خود به مردم اعلام كرد كه به زودى اين دنيا را ترك خواهد كرد. بنابراين يك فرض منطقى است كه آن حضرت مى‏ خواست از اين
۵۰۷

ویرایش