انگلستان: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ دسامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
ثانيا: حداقل شصت و چهار راوى سنى، من جمله احمد بن حنبل، نسائى و ترمذى نقل كرده‏ اند كه رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله كمى قبل از اعلان معروف ولايت از مخاطبان خود سؤال كرد: «آيا من به شما از خود شمابيشتر اختيار ندارم»؟ وقتى همگان جواب مثبت دادند پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه». با اين سابقه سخن بى ‏ترديد كلمه «مولى» در اين جمله بايد همان معنايى كه «اولى» دارد، يعنى «اختيار بيشتر» را داشته باشد. در غير اين صورت سؤال پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله غير منطقى و لغو خواهد بود. البته محال است كه ايشان جز وحى بگويد، به دليل آيه قرآن كه مى‏فرمايد: «هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد. آنچه مى ‏گويد جز وحى كه بر او نازل شده چيز ديگرى نيست». بسيارى از علماى قرآن و ادبيات عرب كلمه «مولى» را به معناى «اولى» تفسير كرده ‏اند من جمله: بخارى در «صحيح»:ج ۷ ص ۲۴۰، طبرى در «تفسير»: ج ۹ ص ۱۱۷، زمخشرى در «الكشاف»:ج ۲ ص ۴۳۵، ثعلبى در «الكشف و البيان»، ابن‏ قتيبه در «القُرطين»: ج ۲ ص ۱۶۴، رازى در «التفسير الكبير»: ج ۸ ص ۹۳،واحدى در «الوسيط»، بيضاوى در «تفسير»:ج ۲ ص ۴۹۷، محب‏الدين افندى در «تنزيل الآيات»،رازى در «نهاية العقول».
ثانيا: حداقل شصت و چهار راوى سنى، من جمله احمد بن حنبل، نسائى و ترمذى نقل كرده‏ اند كه رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله كمى قبل از اعلان معروف ولايت از مخاطبان خود سؤال كرد: «آيا من به شما از خود شمابيشتر اختيار ندارم»؟ وقتى همگان جواب مثبت دادند پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه». با اين سابقه سخن بى ‏ترديد كلمه «مولى» در اين جمله بايد همان معنايى كه «اولى» دارد، يعنى «اختيار بيشتر» را داشته باشد. در غير اين صورت سؤال پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله غير منطقى و لغو خواهد بود. البته محال است كه ايشان جز وحى بگويد، به دليل آيه قرآن كه مى‏فرمايد: «هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد. آنچه مى ‏گويد جز وحى كه بر او نازل شده چيز ديگرى نيست». بسيارى از علماى قرآن و ادبيات عرب كلمه «مولى» را به معناى «اولى» تفسير كرده ‏اند من جمله: بخارى در «صحيح»:ج ۷ ص ۲۴۰، طبرى در «تفسير»: ج ۹ ص ۱۱۷، زمخشرى در «الكشاف»:ج ۲ ص ۴۳۵، ثعلبى در «الكشف و البيان»، ابن‏ قتيبه در «القُرطين»: ج ۲ ص ۱۶۴، رازى در «التفسير الكبير»: ج ۸ ص ۹۳،واحدى در «الوسيط»، بيضاوى در «تفسير»:ج ۲ ص ۴۹۷، محب‏الدين افندى در «تنزيل الآيات»،رازى در «نهاية العقول».


بنابراين همانطور كه خداوند در قرآن مى‏ فرمايد: «پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است». پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله در غدير اعلان كردند كه همين شأن و وصف ـ به استثناى نبوت ـ به اميرالمؤمنين عليه ‏السلام نيز اطلاق مى‏ شود. بنابراين در سوره مائده مى‏ بينيم خداوند مى‏ فرمايد: «سرپرست و ولىّ شما تنها خداست و پيامبر او و كسانى كه ايمان آورده‏ اند؛ همان ها كه نماز را بر پا مى ‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏ دهند». همه علماى سنى و شيعه اتفاق دارند كه علاوه بر اينكه كلمه «ولى» بر خدا و پيامبرش صدق مى‏ كند، بر يك نفر ديگر نيز صدق مى‏ كند، و آن حضرت على عليه‏السلام است.
بنابراين همانطور كه خداوند در قرآن مى‏ فرمايد: «پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است». پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله در غدير اعلان كردند كه همين شأن و وصف ـ به استثناى نبوت ـ به اميرالمؤمنين عليه ‏السلام نيز اطلاق مى‏ شود. بنابراين در سوره مائده مى‏ بينيم خداوند مى‏ فرمايد: «سرپرست و ولىّ شما تنها خداست و پيامبر او و كسانى كه ايمان آورده‏ اند؛ همان ها كه نماز را بر پا مى ‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏ دهند». همه علماى سنى و شيعه اتفاق دارند كه علاوه بر اينكه كلمه «ولى» بر خدا و پيامبرش صدق مى‏ كند، بر يك نفر ديگر نيز صدق مى‏ كند، و آن حضرت على عليه ‏السلام است.


ثالثا: پيامبر اكرم صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏آله در خطبه خود به مردم اعلام كرد كه به زودى اين دنيا را ترك خواهد كرد. بنابراين يك فرض منطقى است كه آن حضرت مى‏ خواست از اين
ثالثا: پيامبر اكرم صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏آله در خطبه خود به مردم اعلام كرد كه به زودى اين دنيا را ترك خواهد كرد. بنابراين يك فرض منطقى است كه آن حضرت مى‏ خواست از اين
خط ۳۹: خط ۳۹:
فرصت بزرگ و پايانى به جهت مرتب كردن امر رهبرى مسلمانان بعد از وفات خود استفاده كند.
فرصت بزرگ و پايانى به جهت مرتب كردن امر رهبرى مسلمانان بعد از وفات خود استفاده كند.


رابعا: دو اقدام بى ‏نظير عملى توسط پيامبر صلى ‏الله ‏عليه و‏آله بر فراز منبر انجام شد، كه اين كارهاىحضرت هيچ شكى درباره قصدش باقى نمى‏ گذارد:
رابعا: دو اقدام بى ‏نظير عملى توسط پيامبر صلى ‏الله ‏عليه و‏آله بر فراز منبر انجام شد، كه اين كارهاى حضرت هيچ شكى درباره قصدش باقى نمى‏ گذارد:


۱. امام على عليه‏السلام را بلند كرد و در حالى كه دست او را گرفته بود بالايش برد و به جماعت اعلان كرد: «هر كس كه من مولاى اويم على مولاى اوست».
۱. امام على عليه ‏السلام را بلند كرد و در حالى كه دست او را گرفته بود بالايش برد و به جماعت اعلان كرد: «هر كس كه من مولاى اويم على مولاى اوست».


۲ . در پايان خطبه از همه حاضرين بيعت گرفت بدين نحو كه به آنها فرمود: همه آنچه را كه ايشان به آنها گفته بودند تكرار كنند كه مفاد آن قبول با قلبشان و با زبانشان بود.
۲ . در پايان خطبه از همه حاضرين بيعت گرفت بدين نحو كه به آنها فرمود: همه آنچه را كه ايشان به آنها گفته بودند تكرار كنند كه مفاد آن قبول با قلبشان و با زبانشان بود.
خط ۵۱: خط ۵۱:
ثانيا: بعد از خطبه فورا مردم به سوى پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله و حضرت على عليه ‏السلام شتافتند تا به ايشان تبريك بگويند و با آنها بيعت كنند. از كسانى كه اين كار را انجام دادند ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه و زبير بودند. عمر از اولين كسانى بود كه اميرالمؤمنين عليه ‏السلام را مورد خطاب قرار داد و به ايشان گفت: «آفرين! آفرين! اى پسر ابوطالب! تو مولاى هر مرد و زن مؤمنى شده ‏اى».
ثانيا: بعد از خطبه فورا مردم به سوى پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله و حضرت على عليه ‏السلام شتافتند تا به ايشان تبريك بگويند و با آنها بيعت كنند. از كسانى كه اين كار را انجام دادند ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه و زبير بودند. عمر از اولين كسانى بود كه اميرالمؤمنين عليه ‏السلام را مورد خطاب قرار داد و به ايشان گفت: «آفرين! آفرين! اى پسر ابوطالب! تو مولاى هر مرد و زن مؤمنى شده ‏اى».


ثالثا: بعد از اعلان پيامبر اكرم صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله آيه ذيل نازل شد: «امروز دين شما را كامل كردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم». اين آيه اهميت آنچه اتفاق افتاد را مى‏ رساند. بايد يك مسئله بسيار عظيمى رخ داده باشد تا خداوند اعلام كند كه الان دين را كامل كرده و نعمتش را تمام كرده و اسلام را به عنوان آيين برگزيده است. اگر پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله فقط مى‏خواست به حضار خبر دهد كه «هر كس من دوست اويم على دوست اوست»، آيا منطقى بود قرآن چنين تعبيراتى را استعمال كند؟ اگر اعلان «دوستى» بود پس چرا آن همه تبريك گويى؟ حضرت على عليه‏ السلام از قبل نزد مردم بسيار مورد احترام بود و معروف بود كه با پيامبر اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله ارتباط نزديك دارد. بنابراين معقول نبود پيامبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله آنچه را كه علماى سنى ادعا مى ‏كنند در محضر چنين جماعت عظيم و عمومى با آن شرائط آزمونى اعلان كنند.
ثالثا: بعد از اعلان پيامبر اكرم صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله آيه ذيل نازل شد: «امروز دين شما را كامل كردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم». اين آيه اهميت آنچه اتفاق افتاد را مى‏ رساند. بايد يك مسئله بسيار عظيمى رخ داده باشد تا خداوند اعلام كند كه الان دين را كامل كرده و نعمتش را تمام كرده و اسلام را به عنوان آيين برگزيده است. اگر پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله فقط مى‏ خواست به حضار خبر دهد كه «هر كس من دوست اويم على دوست اوست»، آيا منطقى بود قرآن چنين تعبيراتى را استعمال كند؟ اگر اعلان «دوستى» بود پس چرا آن همه تبريك گويى؟ حضرت على عليه‏ السلام از قبل نزد مردم بسيار مورد احترام بود و معروف بود كه با پيامبر اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله ارتباط نزديك دارد. بنابراين معقول نبود پيامبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله آنچه را كه علماى سنى ادعا مى ‏كنند در محضر چنين جماعت عظيم و عمومى با آن شرائط آزمونى اعلان كنند.


رابعا: طبق روايات سنى، پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله حتى بعد از خطبه خود معناى دقيق جمله «من كنت مولاه فعلى مولاه» را بيان فرمودند. هنگامى كه از ايشان در مورد معناى اين جمله سؤال شد، جواب دادند: «خداوند مولاى من است، بر من از خودم بيشتر ولايت دارد، و من هيچ قدرتى با قدرت او ندارم. من مولاى مؤمنان هستم، بر آنان از خودشان بيشتر ولايت دارم، و آنان هيچ قدرتى با قدرت من ندارند. هر كس كه من مولاى اويم على مولاى اوست و بر او از خودش بيشتر ولايت دارد و آن شخص داراى هيچ قدرتى با قدرت على  نيست».
رابعا: طبق روايات سنى، پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله حتى بعد از خطبه خود معناى دقيق جمله «من كنت مولاه فعلى مولاه» را بيان فرمودند. هنگامى كه از ايشان در مورد معناى اين جمله سؤال شد، جواب دادند: «خداوند مولاى من است، بر من از خودم بيشتر ولايت دارد، و من هيچ قدرتى با قدرت او ندارم. من مولاى مؤمنان هستم، بر آنان از خودشان بيشتر ولايت دارم، و آنان هيچ قدرتى با قدرت من ندارند. هر كس كه من مولاى اويم على مولاى اوست و بر او از خودش بيشتر ولايت دارد و آن شخص داراى هيچ قدرتى با قدرت على  نيست».
خط ۷۹: خط ۷۹:
د. نتيجه
د. نتيجه


يك بررسى بى ‏طرف از اعلان غدير خم با توجه به قرائنى كه در خود خطبه وجود دارد و شرايطى كه آن حادثه را فرا گرفته، فقط به يك نتيجه منجر مى ‏شود و آن اينكه رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله قصد داشتند حضرت على عليه ‏السلام را به عنوان جانشين خود منصوب كنند. بايد توجه داشت كه ارتباط و اهميت خطبه غدير فقط به يك قوم يا يك زمان يا
يك بررسى بى ‏طرف از اعلان غدير خم با توجه به قرائنى كه در خود خطبه وجود دارد و شرايطى كه آن حادثه را فرا گرفته، فقط به يك نتيجه منجر مى ‏شود و آن اينكه رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله قصد داشتند حضرت على عليه ‏السلام را به عنوان جانشين خود منصوب كنند. بايد توجه داشت كه ارتباط و اهميت خطبه غدير فقط به يك قوم يا يك زمان يامكان محدود نمى ‏شود، بلكه همانطور كه رسول گرامى صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏آله فرمودند حاضرين بايد به غايبين و والدين بايد به بچه ‏ها تا روز قيامت خبر دهند. رسول اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله امت مسلمان را در مورد جانشينان خود كه راهنماى سعادت تا آخر الزمان هستند، آگاه كردند. گرچه اكثر آنهايى كه خطبه پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله را در آن روز شنيدند در نهايت خلافت بلافصل حضرت على عليه‏ السلام را انكار كردند، ولى بسيارى از مسلمانان از نسل‏هاى بعدى اين ولايت را قبول كردند، و اين روند تا امروز ادامه دارد.


مكان محدود نمى ‏شود، بلكه همانطور كه رسول گرامى صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏آله فرمودند حاضرين بايد به غايبين و والدين بايد به بچه ‏ها تا روز قيامت خبر دهند. رسول اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله امت مسلمان را در مورد جانشينان خود كه راهنماى سعادت تا آخر الزمان هستند، آگاه كردند. گرچه اكثر آنهايى كه خطبه پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله را در آن روز شنيدند در نهايت خلافت بلافصل حضرت على عليه‏ السلام را انكار كردند، ولى بسيارى از مسلمانان از نسل‏هاى بعدى اين ولايت را
== پانویس ==
 
قبول كردند، و اين روند تا امروز ادامه دارد.
 
 
پانویس
۵۰۷

ویرایش