افشاگری خداوند از توطئه منافقین در روز غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۳۳: خط ۲۳۳:
به همين جهت خواستند خيال خود را از همه مراحل احتمالى بعد راحت كنند، و با قتلِ آن حضرت نفس راحتى بكشند.
به همين جهت خواستند خيال خود را از همه مراحل احتمالى بعد راحت كنند، و با قتلِ آن حضرت نفس راحتى بكشند.


اما خداوند وعده وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ را به انجام رساند و در حالى كه هيچ كس از اين توطئه خبر نداشت پيامبرش را آگاه ساخت و حضرت در بالاى كوه با آنان درگير شد، ولى نتوانستند مقاومت كنند و فرار كردند. حضرت آنان را با نامشان صدا زد و چهره هايشان را به عمار و حذيفه كه همراهش بودند نشان داد تا سندى محكم براى آيندگان باشد.<ref>مفصلِ اين ماجرا در كتاب: غدير در قرآن:ج ۲ ،ص ۴۰۷، آمده است.</ref>
اما خداوند وعده{{قرآن| وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ }}را به انجام رساند و در حالى كه هيچ كس از اين توطئه خبر نداشت پيامبرش را آگاه ساخت و حضرت در بالاى كوه با آنان درگير شد، ولى نتوانستند مقاومت كنند و فرار كردند. حضرت آنان را با نامشان صدا زد و چهره هايشان را به عمار و حذيفه كه همراهش بودند نشان داد تا سندى محكم براى آيندگان باشد.<ref>مفصلِ اين ماجرا در كتاب: غدير در قرآن:ج ۲ ،ص ۴۰۷، آمده است.</ref>


در اينجا شأن نزول آيه را از لسان حذيفه مى‏ شنويم و يادآور مى ‏شويم كه اين روايت در كتاب اقبال سيد ابن‏ طاووس و تفسير قمى به دو روايت آمده است كه روايت اقبال كامل‏تر است. نكاتى هم در تفسير قمى آمده كه بين پرانتز در جاى خود ذكر خواهد شد:
در اينجا شأن نزول آيه را از لسان حذيفه مى‏ شنويم و يادآور مى ‏شويم كه اين روايت در كتاب اقبال سيد ابن‏ طاووس و تفسير قمى به دو روايت آمده است كه روايت اقبال كامل‏تر است. نكاتى هم در تفسير قمى آمده كه بين پرانتز در جاى خود ذكر خواهد شد:
خط ۲۵۱: خط ۲۵۱:
با شنيدن اين سخنان، همان چهارده نفر نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمدند و قسم ياد كردندكه هيچ يک از آن سخنان را نگفته ‏اند و چنين قصدى نداشته ‏اند و درباره جان آن حضرت دست به هيچ اقدامى نزده‏ اند.
با شنيدن اين سخنان، همان چهارده نفر نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمدند و قسم ياد كردندكه هيچ يک از آن سخنان را نگفته ‏اند و چنين قصدى نداشته ‏اند و درباره جان آن حضرت دست به هيچ اقدامى نزده‏ اند.


خداوند تبارک و تعالى اين آيه را نازل كرد:يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا ...:«به خدا قسم ياد مى‏ كنند كه آن سخن را نگفته ‏اند در حالى كه سخن كفر را گفته‏ اند و بعد از اسلامشان كافر شده ‏اند، و اقدام به كارى كردند كه بدان دست نيافتند - كه همان قتل پيامبرصلى الله عليه وآله است -...»تا آخر آيه.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ،ص ۳۰۴ ،۱۶۵،بحار الانوار: ج ۳۱ ،ص ۶۳۲ ،ح ۱۳۷ و ج ۳۷ ؛ص ۱۱۵، الاقبال:ص ۴۵۹-۴۵۳، تفسير القمى: ص ۱۵۹.</ref>
خداوند تبارک و تعالى اين آيه را نازل كرد:{{قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا ...}}:«به خدا قسم ياد مى‏ كنند كه آن سخن را نگفته ‏اند در حالى كه سخن كفر را گفته‏ اند و بعد از اسلامشان كافر شده ‏اند، و اقدام به كارى كردند كه بدان دست نيافتند - كه همان قتل پيامبرصلى الله عليه وآله است -...»تا آخر آيه.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ،ص ۳۰۴ ،۱۶۵،بحار الانوار: ج ۳۱ ،ص ۶۳۲ ،ح ۱۳۷ و ج ۳۷ ؛ص ۱۱۵، الاقبال:ص ۴۵۹-۴۵۳، تفسير القمى: ص ۱۵۹.</ref>


مى‏بينيم كه در اينجا يک بار ديگر صحيفه ملعونه در برابر امضاكنندگان آن مطرح شده و سپس سخن از ماجراى عقبه هرشى به ميان آمده است.
مى‏بينيم كه در اينجا يک بار ديگر صحيفه ملعونه در برابر امضاكنندگان آن مطرح شده و سپس سخن از ماجراى عقبه هرشى به ميان آمده است.
خط ۲۵۷: خط ۲۵۷:
آنچه به خصوص در اين مورد جلب توجه مى‏ كند روايات اهل‏سنت در نزول اين آيه در ماجراى عقبه است. سيوطى در كتاب :«الدر المنثور»همين توطئه قتل پيامبرصلى الله عليه وآله را با حضور حذيفه چنين نقل مى‏ كند:
آنچه به خصوص در اين مورد جلب توجه مى‏ كند روايات اهل‏سنت در نزول اين آيه در ماجراى عقبه است. سيوطى در كتاب :«الدر المنثور»همين توطئه قتل پيامبرصلى الله عليه وآله را با حضور حذيفه چنين نقل مى‏ كند:


درباره اين قول خداوند:يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا ...ضحاک مى ‏گويد: آنان كسانى بودند كه تصميم گرفتند پيامبرصلى الله عليه وآله را در شب عقبه از كوه پرتاب كنند. اين در حالى بود كه با هم نقشه كشيده بودند كه آن حضرت را در سفرى كه همراه او بودند به قتل برسانند و در پى فرصتى براى كمين بودند.
درباره اين قول خداوند:{{قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا...}}ضحاک مى ‏گويد: آنان كسانى بودند كه تصميم گرفتند پيامبرصلى الله عليه وآله را در شب عقبه از كوه پرتاب كنند. اين در حالى بود كه با هم نقشه كشيده بودند كه آن حضرت را در سفرى كه همراه او بودند به قتل برسانند و در پى فرصتى براى كمين بودند.


تا آن شب كه حضرت راه كوه هرشى را پيش گرفت. عده ‏اى پيش‏ تر رفتند و عده‏ اى عقب ماندند، و اين برنامه در ساعاتى از شب بود.
تا آن شب كه حضرت راه كوه هرشى را پيش گرفت. عده ‏اى پيش‏ تر رفتند و عده‏ اى عقب ماندند، و اين برنامه در ساعاتى از شب بود.
خط ۲۶۵: خط ۲۶۵:
در آن شب عمار شتر حضرت را از جلو مى‏ برد و حذيفه يمانى از عقب راهنمايى مى‏ نمود. ناگهان حذيفه صداى پاى شتران را شنيد و نگاهش برگشت و گروهى را ديد كه صورت‏ هاى خود را پوشانده بودند! به آنان گفت: دور شويد! دور شويد اى دشمنان خدا ! آنان دست نگه داشتند<ref>در اين روايت سيوطى هم ماجراهاى درگيرى بر فراز كوه هرشى و ديده شدن چهره ۱۴ نفر ذكر نشده است، كه علت آن از يک سو حذف بسيارى از زواياى مهم در كتُب اهل‏ سنت است و از سوى ديگر راوى در صدد ذكر شأن نزول آيه بوده و اصل ماجرا را به اختصار ذكر كرده است.</ref>، و پيامبرصلى الله عليه وآله به راه خود ادامه داد تا در محلى كه مى‏ خواست توقف فرمود و پياده شدند.
در آن شب عمار شتر حضرت را از جلو مى‏ برد و حذيفه يمانى از عقب راهنمايى مى‏ نمود. ناگهان حذيفه صداى پاى شتران را شنيد و نگاهش برگشت و گروهى را ديد كه صورت‏ هاى خود را پوشانده بودند! به آنان گفت: دور شويد! دور شويد اى دشمنان خدا ! آنان دست نگه داشتند<ref>در اين روايت سيوطى هم ماجراهاى درگيرى بر فراز كوه هرشى و ديده شدن چهره ۱۴ نفر ذكر نشده است، كه علت آن از يک سو حذف بسيارى از زواياى مهم در كتُب اهل‏ سنت است و از سوى ديگر راوى در صدد ذكر شأن نزول آيه بوده و اصل ماجرا را به اختصار ذكر كرده است.</ref>، و پيامبرصلى الله عليه وآله به راه خود ادامه داد تا در محلى كه مى‏ خواست توقف فرمود و پياده شدند.


صبح كه شد حضرت سراغ يكايک آنان فرستاد و فرمود: شما چنين برنامه ‏اى داشتيد! آنان قسم ياد كردند كه در اين باره چيزى نگفته ‏اند و درباره آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله از آنان مى ‏پرسد قصدى نداشته ‏اند. اين همان كلام پروردگار است كه مى‏ فرمايد:يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ ....<ref>الدر المنثور: ج ۳ ص ۲۵۹.</ref>
صبح كه شد حضرت سراغ يكايک آنان فرستاد و فرمود: شما چنين برنامه ‏اى داشتيد! آنان قسم ياد كردند كه در اين باره چيزى نگفته ‏اند و درباره آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله از آنان مى ‏پرسد قصدى نداشته ‏اند. اين همان كلام پروردگار است كه مى‏ فرمايد:{{قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ ...}}.<ref>الدر المنثور: ج ۳ ص ۲۵۹.</ref>


در اين روايت مى‏ بينيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله سراغ همه  ۱۴ نفر فرستاده و اطلاع خود را از نقشه‏ هايشان اعلام نموده، و با اينكه در آن نيمه شب حضرت نام آنان را صدا زده و با تابش نورى چهره ‏هايشان و شترهاى بر جاى مانده آنان را به حذيفه و عمار نشان داده، ولى باز هم رو در روى پيامبرصلى الله عليه وآله قسم دروغ ياد مى‏ كنند و منكر مى‏ شوند.
در اين روايت مى‏ بينيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله سراغ همه  ۱۴ نفر فرستاده و اطلاع خود را از نقشه‏ هايشان اعلام نموده، و با اينكه در آن نيمه شب حضرت نام آنان را صدا زده و با تابش نورى چهره ‏هايشان و شترهاى بر جاى مانده آنان را به حذيفه و عمار نشان داده، ولى باز هم رو در روى پيامبرصلى الله عليه وآله قسم دروغ ياد مى‏ كنند و منكر مى‏ شوند.
۸۴۹

ویرایش