عیسی علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۵: خط ۸۵:


==== '''ب) مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ''' ====
==== '''ب) مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ''' ====
مطرح كردن «تُراب اقدام» بالاترين گونه احترام عرفى است كه وقتى مردم به قداست كسى معتقد شوند حاضرند پست‏ ترين چيز منسوب به او را به عنوان با ارزش
مطرح كردن «تُراب اقدام» بالاترين گونه احترام عرفى است كه وقتى مردم به قداست كسى معتقد شوند حاضرند پست‏ ترين چيز منسوب به او را به عنوان با ارزش‏ترين چيز بردارند و حفظ كنند و بدان تبرک جويند. لذا خاک پاى او كه در واقع زير پاى او قرار گرفته مورد احترام قرار مى‏ گيرد. در اين حديث هم مى‏ بينيم پيامبر صلى الله عليه وآله با تأكيد بر جمله «زير پاى تو» بر اين عظمت تأكيد مى‏ فرمايد.  
 
‏ترين چيز بردارند و حفظ كنند و بدان تبرک جويند. لذا خاک پاى او كه در واقع زير پاى او قرار گرفته مورد احترام قرار مى‏ گيرد. در اين حديث هم مى‏ بينيم پيامبر صلى  
 
الله عليه وآله با تأكيد بر جمله «زير پاى تو» بر اين عظمت تأكيد مى‏ فرمايد.


==== '''ج) يَلْتَمِسُونَ بِذلِكَ الْبَرَكَةَ''' ====
==== '''ج) يَلْتَمِسُونَ بِذلِكَ الْبَرَكَةَ''' ====
مطرح شدن «بركت» بدان معناست كه مردم با شنيدن آن فضيلت، خاک پاى على ‏عليه السلام را به عنوان تبرک بر مى‏ داشتند و آن را مايه بركت زندگى خويش مى  
مطرح شدن «بركت» بدان معناست كه مردم با شنيدن آن فضيلت، خاک پاى على ‏عليه السلام را به عنوان تبرک بر مى‏ داشتند و آن را مايه بركت زندگى خويش مى ‏دانستند. در بعضى احاديث حتى كلمه {{متن عربی|يُقَبِّلُونَهُ}} آمده است<ref>كتاب سليم: ص ۹۱۰ ح ۶۲ .</ref>، يعنى «خاک پاى تو را مى ‏بوسيدند».در احاديث ديگرى {{متن عربی|يَسْتَشْفُونَ بِهِ}} ذكر شده<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۳۸.</ref> كه به معناى «شفا گرفتن از خاک پاى على ‏عليه السلام» است. حتى در بعضى احاديث با آب مخلوط كردن خاک پاىعلى‏ عليه السلام براى خوردن آن مطرح شده كه مى ‏فرمايد:{{متن عربی|لَوْ حَدَّثْتُ بِما انْزِلَ فى عَلِىٍّ ما وَطَئَ عَلى مَوْضِعٍ فِى الارْضِ الاّ اخِذَ تُرابُهُ الَى الْماءِ}}:اگر نقل كنم آنچه درباره على نازل شده، قدم بر جايى از زمين نمى‏ گذارد مگر آنكه خاكش را به سوى آب مى‏ برند<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۴۸ ح ۸۵ .</ref>!! (كنايه از اينكه با آب مخلوط مى ‏كنند و مى ‏خورند).جالب ‏تر از همه احاديثى است كه برداشتن خاک پاى على ‏عليه السلام را به عنوان تبرکِ نسل‏ هاى بعدى مطرح كرده است. در حديثى پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:  
 
‏دانستند. در بعضى احاديث حتى كلمه {{متن عربی|يُقَبِّلُونَهُ}} آمده است<ref>كتاب سليم: ص ۹۱۰ ح ۶۲ .</ref>، يعنى «خاک پاى تو را مى ‏بوسيدند».
 
در احاديث ديگرى {{متن عربی|يَسْتَشْفُونَ بِهِ}} ذكر شده<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۳۸.</ref> كه به معناى «شفا گرفتن از خاک پاى على ‏عليه السلام» است. حتى در بعضى احاديث با آب مخلوط كردن خاک پاى
 
على‏ عليه السلام براى خوردن آن مطرح شده كه مى ‏فرمايد:{{متن عربی| لَوْ حَدَّثْتُ بِما انْزِلَ فى عَلِىٍّ ما وَطَئَ عَلى مَوْضِعٍ فِى الارْضِ الاّ اخِذَ تُرابُهُ الَى الْماءِ}}:
 
اگر نقل كنم آنچه درباره على نازل شده، قدم بر جايى از زمين نمى‏ گذارد مگر آنكه خاكش را به سوى آب مى‏ برند<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۴۸ ح ۸۵ .</ref>!! (كنايه از اينكه با آب مخلوط مى ‏كنند و مى  
 
‏خورند).
 
جالب ‏تر از همه احاديثى است كه برداشتن خاک پاى على ‏عليه السلام را به عنوان تبرکِ نسل‏ هاى بعدى مطرح كرده است. در حديثى پيامبر صلى الله عليه و آله  
 
فرمود:


{{متن عربی|لَوْ لا انْ لا يَبْقى احَدٌ الاّ قَبَضَ مِنْ اثَرِكَ قَبْضَةً يَطْلُبُ بِهَا الْبَرَكَةَ لِعَقِبِهِ مِنْ بَعْدِهِ لَقُلْتُ فيكَ قَوْلاً لا يَبْقى احَدٌ الاّ قَبَضَ مِنْ اثَرِكَ قَبْضَةً}}:
{{متن عربی|لَوْ لا انْ لا يَبْقى احَدٌ الاّ قَبَضَ مِنْ اثَرِكَ قَبْضَةً يَطْلُبُ بِهَا الْبَرَكَةَ لِعَقِبِهِ مِنْ بَعْدِهِ لَقُلْتُ فيكَ قَوْلاً لا يَبْقى احَدٌ الاّ قَبَضَ مِنْ اثَرِكَ قَبْضَةً}}:


اگر نبود كه مى ‏ترسيدم احدى باقى نماند مگر آنكه از خاک پاى تو مُشتى بردارد تا براى نسل بعد از خود بركت قرار دهد، درباره تو سخنى مى‏ گفتم كه هيچ كس نماند  
اگر نبود كه مى ‏ترسيدم احدى باقى نماند مگر آنكه از خاک پاى تو مُشتى بردارد تا براى نسل بعد از خود بركت قرار دهد، درباره تو سخنى مى‏ گفتم كه هيچ كس نماند مگر آنكه از جاى پاى تو مشتى از خاک بردارد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۱۹.</ref>  
 
مگر آنكه از جاى پاى تو مشتى از خاک بردارد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۱۹.</ref>


==== '''د) از خاک پا تا خاک قبرش''' ====
==== '''د) از خاک پا تا خاک قبرش''' ====
جا دارد اشاره كنيم كه مردم آن زمان -  با آن همه فضايل كه درباره على‏ عليه السلام شنيده بودند -  ولى گويا هنوز معرفتى به مقام آن حضرت نداشتند؛ و گذشته از  
جا دارد اشاره كنيم كه مردم آن زمان -  با آن همه فضايل كه درباره على‏ عليه السلام شنيده بودند -  ولى گويا هنوز معرفتى به مقام آن حضرت نداشتند؛ و گذشته از كينه توزان، بسيارى از دوستان هم آن گونه كه بايد به عظمت علوى نمى ‏نگريستند.خدا را شكر كه ما در عصرى زندگى مى‏ كنيم كه در سايه احاديث ائمه ‏عليهم السلام و رشدى كه فكرها و قلب‏ ها به بركت آن ها پيدا كرده ‏اند، شيعيان چنان عظمتى به مقام عصمت كبرى قائل اند كه اگر امروز على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام يا يكى از ائمه تا امام زمان‏ عليهم السلام در ميان مردم حضور مى‏ يافت همه خاک پايش را براى تبرک بر مى‏ داشتند، بدون آنكه آن مطلبى را كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود شنيده باشند. بلكه اگر امروز قنبر يا فضه زنده مى ‏شدند مردم خاک پاى آنان را به عنوان غلام و كنيز اميرالمؤمنين ‏عليه السلام سرمه چشمان خود مى‏ نمودند.نمونه بارز آن تبرک به غبار حرم‏ هاى شريفه است، بلكه در زيارات به صراحت مى ‏گوييم: {{متن عربی|وَ اجْعَلْ ارْواحَنا تَحِنُّ الى مَوْطِئِ اقْدامِهِمْ}}: «خدايا ارواح ما را چنان قرار ده كه متمايل به جاى پاى آنان باشد». از همه بالاتر تربت حسينى است كه در طول قرن‏ها خاكى را كه نه جاى پاى حسين‏ عليه السلام است بلكه همين كه در جوار حرم اوست و عطر عاشورايى دارد شيعيان آن را تا اقصى نقاط جهان براى تبرک مى ‏برند.  
 
كينه توزان، بسيارى از دوستان هم آن گونه كه بايد به عظمت علوى نمى ‏نگريستند.
 
خدا را شكر كه ما در عصرى زندگى مى‏ كنيم كه در سايه احاديث ائمه ‏عليهم السلام و رشدى كه فكرها و قلب‏ ها به بركت آن ها پيدا كرده ‏اند، شيعيان چنان عظمتى به
 
مقام عصمت كبرى قائل اند كه اگر امروز على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام يا يكى از ائمه تا امام زمان‏ عليهم السلام در ميان مردم حضور مى‏ يافت همه خاک پايش را  
 
براى تبرک بر مى‏ داشتند، بدون آنكه آن مطلبى را كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود شنيده باشند. بلكه اگر امروز قنبر يا فضه زنده مى ‏شدند مردم خاک پاى آنان را به عنوان غلام و كنيز اميرالمؤمنين ‏عليه السلام سرمه چشمان خود مى‏ نمودند.
 
نمونه بارز آن تبرک به غبار حرم‏ هاى شريفه است، بلكه در زيارات به صراحت مى ‏گوييم: {{متن عربی|وَ اجْعَلْ ارْواحَنا تَحِنُّ الى مَوْطِئِ اقْدامِهِمْ}}: «خدايا ارواح ما را چنان قرار ده
 
كه متمايل به جاى پاى آنان باشد». از همه بالاتر تربت حسينى است كه در طول قرن‏ها خاكى را كه نه جاى پاى حسين‏ عليه السلام است بلكه همين كه در جوار حرم  
 
اوست و عطر عاشورايى دارد شيعيان آن را تا اقصى نقاط جهان براى تبرک مى ‏برند.


==== '''۵. پاسخ به دو اشكال ‏تراشى''' ====
==== '''۵. پاسخ به دو اشكال ‏تراشى''' ====
خط ۱۳۸: خط ۱۰۴:


===== '''ب) پاسخ به منكران''' =====
===== '''ب) پاسخ به منكران''' =====
در همين ماجرا وقتى عده ‏اى از منافقين گفتند: «درباره على زياده‏ روى كرد»، خداوند مستقيماً پاسخ آنان را داد كه در ذكر اصل ماجرا گذشت. خلاصه آن پاسخ اين است كه فرمود:
در همين ماجرا وقتى عده ‏اى از منافقين گفتند: «درباره على زياده‏ روى كرد»، خداوند مستقيماً پاسخ آنان را داد كه در ذكر اصل ماجرا گذشت. خلاصه آن پاسخ اين است كه فرمود:كجاى اين فضايل جاى انكار دارد؟ اينان بندگان امتحان شده ‏اى هستند كه لياقت خود را در مقام انقياد نشان داده‏اند و خدا هم آنان را به كراماتى اختصاص داده و امور بندگانش را به آنان سپرده است؛ مانند همه پادشاهان دنيا كه وقتى خدمتگزارىِ يكى از كارگزاران خود را بپسندند و اطاعت او را در حد كمال ببينند، امور مهم لشكر و كشور خود را به او مى‏ سپارند چرا كه به آنها اعتماد مى‏ كنند. براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حارث بن نعمان فهری]].
 
كجاى اين فضايل جاى انكار دارد؟ اينان بندگان امتحان شده ‏اى هستند كه لياقت خود را در مقام انقياد نشان داده‏اند و خدا هم آنان را به كراماتى اختصاص داده و امور بندگانش را به آنان سپرده است؛ مانند همه پادشاهان دنيا كه وقتى خدمتگزارىِ يكى از كارگزاران خود را بپسندند و اطاعت او را در حد كمال ببينند، امور مهم لشكر و كشور خود را به او مى‏ سپارند چرا كه به آنها اعتماد مى‏ كنند.
 
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حارث بن نعمان فهری]].


== روز غدير همانند روز عيسى‏ عليه السلام<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۱۵، ۴۱۸ - ۴۲۰.</ref> ==
== روز غدير همانند روز عيسى‏ عليه السلام<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۱۵، ۴۱۸ - ۴۲۰.</ref> ==
از جمله اتفاقات غدير حضور [[شیطان|ابلیس]] و ديگر شياطين در غدير و گفتگوى آنان و تشبيه ابليس روز غدير را به «روز آدم‏ عليه السلام» و «روز عيسى ‏عليه السلام» است. توضيح اين مطلب چنين است:
از جمله اتفاقات غدير حضور [[شیطان|ابلیس]] و ديگر شياطين در غدير و گفتگوى آنان و تشبيه ابليس روز غدير را به «روز آدم‏ عليه السلام» و «روز عيسى ‏عليه السلام» است. توضيح اين مطلب چنين است:


از جمله گفتگوهاى شياطين با بزرگ خود ابليس اين است كه شياطين گفتند: اى آقاى ما، تو همان كسى هستى كه آدم را گمراه كردى! ولى گويا از اين پس اين امت يک امت رحمت شده محفوظ از گناه خواهند بود و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد.
از جمله گفتگوهاى شياطين با بزرگ خود ابليس اين است كه شياطين گفتند: اى آقاى ما، تو همان كسى هستى كه آدم را گمراه كردى! ولى گويا از اين پس اين امت يک امت رحمت شده محفوظ از گناه خواهند بود و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد. ابليس گفت: واى بر شما، امروزِ شما مثل روز عيسى است! به خدا قسم مردم را درباره على گمراه خواهم كرد!
 
ابليس گفت: واى بر شما، امروزِ شما مثل روز عيسى است! به خدا قسم مردم را درباره على گمراه خواهم كرد!


آنچه در اينجا لازم به ذكر است اينكه:
آنچه در اينجا لازم به ذكر است اينكه:
خط ۱۶۱: خط ۱۲۱:
و نيز گفت: {{متن عربی|وَيْلَكُمْ، يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عيسى،وَاللَّه لاَضِلَّنَّ فيهِ الْخَلْقَ}}: واى بر شما، امروزتان مانند روز عيسى است. به خدا قسم مردم را درباره او گمراه خواهم كرد.
و نيز گفت: {{متن عربی|وَيْلَكُمْ، يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عيسى،وَاللَّه لاَضِلَّنَّ فيهِ الْخَلْقَ}}: واى بر شما، امروزتان مانند روز عيسى است. به خدا قسم مردم را درباره او گمراه خواهم كرد.


در روز سقيفه -  كه شيطان به عنوان [[بیعت]] با ابوبكر دست داد -  نيز گفت:{{متن عربی| يَوْمٌ كَيَوْمِ آدَمَ}}: روزى است مانند روز آدم! همان روز شياطين به او گفتند: {{متن عربی|انْتَ الَّذى اخْرَجْتَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ}}: تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون آوردى! آن روز كه توانست حضرت آدم‏ عليه السلام را از [[بهشت]] بيرون كند، در واقع نسل بشريت را از بهشت اخراج كرد، و آنان را اسير حيله‏ هاى خود در دنيا نمود.
'''۱.در روز سقيفه''' -  كه شيطان به عنوان [[بیعت]] با ابوبكر دست داد -  نيز گفت:{{متن عربی| يَوْمٌ كَيَوْمِ آدَمَ}}: روزى است مانند روز آدم! همان روز شياطين به او گفتند: {{متن عربی|انْتَ الَّذى اخْرَجْتَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ}}: تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون آوردى! آن روز كه توانست حضرت آدم‏ عليه السلام را از [[بهشت]] بيرون كند، در واقع نسل بشريت را از بهشت اخراج كرد، و آنان را اسير حيله‏ هاى خود در دنيا نمود.


روزى كه ولادت حضرت عيسى ‏عليه السلام بدون همسرى براى مريم اتفاق افتاد، اين معجزه الهى را بهانه غلو قرار داد و آن حضرت را به عنوان الوهيت مطرح كرد و نسل‏هايى از بشر را با همين باور غلط مبتلا به شرک نمود و راهى جهنم كرد.
'''۲.روزى كه ولادت حضرت عيسى ‏عليه السلام''' بدون همسرى براى مريم اتفاق افتاد، اين معجزه الهى را بهانه غلو قرار داد و آن حضرت را به عنوان الوهيت مطرح كرد و نسل‏هايى از بشر را با همين باور غلط مبتلا به شرک نمود و راهى جهنم كرد.


در روز غدير هم قسم ياد كرد كه در اين باره مردم را گمراه خواهم كرد، و سقيفه تحقق اين قسم ابليس بود كه تا آخر روزگار اكثريتى از انسان‏ ها را با انكار ولايت على‏ عليه السلام راهى جهنم كرد.
'''۳.در روز غدير''' هم قسم ياد كرد كه در اين باره مردم را گمراه خواهم كرد، و سقيفه تحقق اين قسم ابليس بود كه تا آخر روزگار اكثريتى از انسان‏ ها را با انكار ولايت على‏ عليه السلام راهى جهنم كرد.


در واقع اين سه روز در تاريخِ اضلالِ ابليس، پيمودن راه هزار ساله در يک شب بود كه اين گونه در خاطره آنان ثبت شده و از آن ياد مى ‏كنند. به عبارت ديگر هزاران زحمت و تلاش شياطين در هزاران مكان و زمان و درباره هزاران انسان، با يک برنامه بنيادين و ريشه ‏اى به انجام رسيد، و با «اسَّسَ اساسَ ذلِكَ» مرحله {{متن عربی|بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ}} به آسانى پيش رفت، و در طول [[تاریخ]] بدون زحمتِ شيطان {{متن عربی|جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ}} اتفاق افتاد. يعنى ابتدا پايه [[ضلالت]] را گذاشت، و سپس بر روى آن بناى گمراهى را بالا برد، و سپس بدون نگرانى مسير ظلم و جور هموار شد.
در واقع اين سه روز در تاريخِ اضلالِ ابليس، پيمودن راه هزار ساله در يک شب بود كه اين گونه در خاطره آنان ثبت شده و از آن ياد مى ‏كنند. به عبارت ديگر هزاران زحمت و تلاش شياطين در هزاران مكان و زمان و درباره هزاران انسان، با يک برنامه بنيادين و ريشه ‏اى به انجام رسيد، و با «اسَّسَ اساسَ ذلِكَ» مرحله {{متن عربی|بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ}} به آسانى پيش رفت، و در طول [[تاریخ]] بدون زحمتِ شيطان {{متن عربی|جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ}} اتفاق افتاد. يعنى ابتدا پايه [[ضلالت]] را گذاشت، و سپس بر روى آن بناى گمراهى را بالا برد، و سپس بدون نگرانى مسير ظلم و جور هموار شد.
۵۰۷

ویرایش