۵۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''سزای استهزاء کنندگانِ غدیر؛''' | '''سزای استهزاء کنندگانِ غدیر؛''' | ||
در حديثى امام كاظم عليه السلام توطئه هاى منافقين در غدير را بيان كردند و اشاره به جزاى اين رفتار آنان در روز قيامت نمودند. قسمتى از اين حديث چنين است: | در حديثى امام كاظم عليه السلام توطئه هاى منافقين در غدير را بيان كردند و اشاره به جزاى اين رفتار آنان در روز قيامت نمودند. قسمتى از اين حديث چنين است:آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله على عليه السلام را در روز غدير خم منصوب كرد و به بزرگان مهاجرين و انصار دستور داد تا با او بيعت كنند، آنان در ظاهر بيعت كردند ولى بين خود توطئه كردند كه دو كار انجام دهند: يكى امر خلافت را پس از پيامبر صلى الله عليه و آله از على عليه السلام بگيرند و ديگر اينكه در صورت امكان هر دو بزرگوار را به قتل برسانند. | ||
آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله على عليه السلام را در روز غدير خم منصوب كرد و به بزرگان مهاجرين و انصار دستور داد تا با او بيعت كنند، آنان در ظاهر بيعت كردند ولى بين خود توطئه كردند كه دو كار انجام دهند: يكى امر خلافت را پس از پيامبر صلى الله عليه و آله از على عليه السلام بگيرند و ديگر اينكه در صورت امكان هر دو بزرگوار را به قتل برسانند. | |||
خداوند به پيامبرش خبر داد كه اينان حيله گرند و شما را مسخره مى كنند. | خداوند به پيامبرش خبر داد كه اينان حيله گرند و شما را مسخره مى كنند. | ||
خط ۲۰: | خط ۱۸: | ||
امام سجاد عليه السلام اين منظره دل انگيز را با اشاره به آيات ۳۴ تا ۳۶ سوره مطفّفين چنين توصيف فرموده است: | امام سجاد عليه السلام اين منظره دل انگيز را با اشاره به آيات ۳۴ تا ۳۶ سوره مطفّفين چنين توصيف فرموده است: | ||
در روز قيامت دو تخت از بهشت بيرون آورده مُشرف بر جهنم قرار داده مى شود. سپس على عليه السلام مى آيد و بر روى آن مى نشيند. | در روز قيامت دو تخت از بهشت بيرون آورده مُشرف بر جهنم قرار داده مى شود. سپس على عليه السلام مى آيد و بر روى آن مى نشيند. آنگاه كه مى نشيند خنده اى مى نمايد و از خنده او جهنم زير و رو مى شود و طبقه پايين آن بالا مى آيد! سپس ابوبكر و عمر را از جهنم بيرون مى آورند و در مقابل آن حضرت نگاه مى دارند. آن دو مى گويند: يا اميرالمؤمنين! اى وصى رسول اللَّه! آيا به ما رحم نمى كنى؟ آيا نزد پروردگارت شفاعت ما را نمى نمايى؟ | ||
آنگاه كه مى نشيند خنده اى مى نمايد و از خنده او جهنم زير و رو مى شود و طبقه پايين آن بالا مى آيد! سپس ابوبكر و عمر را از جهنم بيرون مى آورند و در مقابل آن حضرت نگاه مى دارند. | |||
آن دو مى گويند: يا اميرالمؤمنين! اى وصى رسول اللَّه! آيا به ما رحم نمى كنى؟ آيا نزد پروردگارت شفاعت ما را نمى نمايى؟ | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام (از روى استهزا) به آنان مى خندد و (بدون پاسخ به آنان) برمى خيزد و وارد بهشت مى شود، و آن دو تخت را بر مى دارند و به جاى خود باز مى گردانند. و اين است معناى كلام خداوند عز و جل: | اميرالمؤمنين عليه السلام (از روى استهزا) به آنان مى خندد و (بدون پاسخ به آنان) برمى خيزد و وارد بهشت مى شود، و آن دو تخت را بر مى دارند و به جاى خود باز مى گردانند. و اين است معناى كلام خداوند عز و جل: |
ویرایش