اتمام حجت خداوند با غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۰: خط ۵۰:
ای ابوبكر، بر ضد ولایت علی اقدام كرده‌ای و در جای او نشسته‌ای كه جای نبوت است و جز او كسی مستحق آن نیست، زیرا او وصی و خلیفه‌ی من است. تو دستور مرا كنار گذاردی و آنچه به تو گفته بودم مخالفت نمودی و خود را به غضب خدا و من دچار ساختی. این لباسی را كه بغیر حق بر تن كرده‌ای و اهلش نیستی بیرون بیاور و الاّ وعده‌ی تو آتش است!
ای ابوبكر، بر ضد ولایت علی اقدام كرده‌ای و در جای او نشسته‌ای كه جای نبوت است و جز او كسی مستحق آن نیست، زیرا او وصی و خلیفه‌ی من است. تو دستور مرا كنار گذاردی و آنچه به تو گفته بودم مخالفت نمودی و خود را به غضب خدا و من دچار ساختی. این لباسی را كه بغیر حق بر تن كرده‌ای و اهلش نیستی بیرون بیاور و الاّ وعده‌ی تو آتش است!


[صفحه 29]


پس از این ماجرا امیرالمؤمنین علیه‌السلام به سلمان فرمود: اكنون این خبر را به عمر خواهد گفت و اگر قصد بازگشت هم داشته باشد او مانع خواهد شد.
پس از این ماجرا امیرالمؤمنین علیه‌السلام به سلمان فرمود: اكنون این خبر را به عمر خواهد گفت و اگر قصد بازگشت هم داشته باشد او مانع خواهد شد.
خط ۵۶: خط ۵۵:
ابوبكر سراغ عمر آمد و همه چیز را برای او تعریف كرد. عمر گفت: چه سست عقیده و ضعیف العقل هستی! نمی‌دانی كه این هم گوشه‌ای از سحر اوست! بر سر آنچه بوده‌ای پایدار باش!!!
ابوبكر سراغ عمر آمد و همه چیز را برای او تعریف كرد. عمر گفت: چه سست عقیده و ضعیف العقل هستی! نمی‌دانی كه این هم گوشه‌ای از سحر اوست! بر سر آنچه بوده‌ای پایدار باش!!!


بحارالانوار: ج 31 ص 447، ج 37 ص 199. عوالم: ج 3: 15 ص 89 و 490. الغدیر: ج 1 ص
== بلای الهی بر منكر غدير<ref>بحارالانوار، ج ۳۱ ص ۴۴۷، ج ۳۷ ص ۱۹۹؛ عوالم، ج ۳، ۱۵ ص ۸۹ و ۴۹۰؛ الغدیر، ج ۱ ص۹۳. تفصیل بیشتر ماجرا در ص ۵۴ كتاب حاضر آمده است.</ref> ==
پس از بیست و پنج سال خفقان كه می‌رفت نسل های جدید را از غدیر بی‌خبر گذارد، در زمان خلافت ظاهری امیرالمؤمنین علیه‌السلام، آن حضرت برای احیای غدیر اقدامات اساسی فرمود. در چنان شرایط حساسی كه غدیر می‌رفت تا جان تازه‌ای به خود گیرد، نیاز به عده‌ای از حاضران در غدیر بود كه با شهادت به آنچه خود در آن حضور داشته‌اند و به چشم خود دیده‌اند مؤیِّد سخنان حضرت در پیشگاه مردمی باشند كه در اثر تبلیغات سوء دشمنان از صاحب غدیر فاصله پیدا كرده‌اند و بسیاری از باورها برایشان در مرحله‌ی ابتدائی است.


93. تفصیل بیشتر ماجرا در ص 54 كتاب حاضر آمده است.
امیرالمؤمنین علیه‌السلام در میدان بزرگ كوفه مجلس مهمی تشكیل دادند كه در آن عده‌ی قابل توجهی از حاضرین غدیر بودند. حضرت در حضور آن جمعیت انبوه كسانی را كه در غدیر حاضر بوده‌اند و منصوب كردن آنحضرت را به چشم خود دیده‌اند، قسم داد كه برخیزند و شهادت دهند.
 
پس از بیست و پنج سال خفقان كه می‌رفت نسلهای جدید را از غدیر بی‌خبر گذارد، در زمان خلافت ظاهری امیرالمؤمنین علیه‌السلام، آنحضرت برای احیای غدیر اقدامات اساسی فرمود. در چنان شرایط حساسی كه غدیر می‌رفت تا جان تازه‌ای به خود گیرد، نیاز به عده‌ای از حاضران در غدیر بود كه با شهادت به آنچه خود در آن حضور داشته‌اند و بچشم خود دیده‌اند مؤیِّد سخنان حضرت در پیشگاه مردمی باشند كه در اثر تبلیغات سوء دشمنان از صاحب غدیر فاصله پیدا كرده‌اند و بسیاری از باورها برایشان در مرحله‌ی ابتدائی است.
 
امیرالمؤمنین علیه‌السلام در میدان بزرگ كوفه مجلس مهمی تشكیل دادند كه در آن عده‌ی قابل توجهی از حاضرین غدیر بودند. حضرت در حضور آن جمعیت انبوه كسانی را كه در غدیر حاضر بوده‌اند و منصوب كردن آنحضرت را بچشم خود دیده‌اند، قسم داد كه برخیزند و شهادت دهند.


عده‌ای كه حداقل سی نفر می‌شدند برخاستند و به آنچه دیده بودند شهادت دادند. در این میان هشت نفر كه همه حضور آنان در غدیر را می‌دانستند برای شهادت برنخاستند. وقتی حضرت از آنان علت را پرسید، بهانه آوردند كه فراموش كرده‌ایم! و گویا طوری فراموش كرده بودند كه با یادآوری هم به خاطرشان نیامد!!!
عده‌ای كه حداقل سی نفر می‌شدند برخاستند و به آنچه دیده بودند شهادت دادند. در این میان هشت نفر كه همه حضور آنان در غدیر را می‌دانستند برای شهادت برنخاستند. وقتی حضرت از آنان علت را پرسید، بهانه آوردند كه فراموش كرده‌ایم! و گویا طوری فراموش كرده بودند كه با یادآوری هم به خاطرشان نیامد!!!


[صفحه 30]


در اینجا حضرت فرمود: اگر در این بهانه‌ای كه می‌آورید دروغ می‌گویید و عذر بیجا تراشیده‌اید خدا شما را به بلایی مبتلا كند كه برای همه‌ی مردم آشكار و ثابت شود. سپس برای هر یك بلای خاصی را ذكر كردند و مجلس پایان یافت.
در اینجا حضرت فرمود: اگر در این بهانه‌ای كه می‌آورید دروغ می‌گویید و عذر بیجا تراشیده‌اید خدا شما را به بلایی مبتلا كند كه برای همه‌ی مردم آشكار و ثابت شود. سپس برای هر یك بلای خاصی را ذكر كردند و مجلس پایان یافت.