آفتاب غدیر پشت پرده های تعصب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
آفتاب غدیر پشت پرده‌های تعصب


الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی رسوله وعلی آله الطیبین الطاهرین واللعن علی اعدائهم اجمعین.
 
{{متن عربی|الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام علي رسوله وعلي آله الطيبين الطاهرين واللعن علي اعدائهم اجمعين.}}


خداوند تبارک و تعالی پیامبرانش را برای هدایت و راهنمایی مردم فرستاده است تا به انحرافات فکری و عملی دچار نشوند چرا که تاریخ بشریت آکنده و مملوّ ازاین انحرافات می‌باشد که در نتیجه دوری از تعالیم پیامبران است.<ref>سید علی موسوی</ref>
خداوند تبارک و تعالی پیامبرانش را برای هدایت و راهنمایی مردم فرستاده است تا به انحرافات فکری و عملی دچار نشوند چرا که تاریخ بشریت آکنده و مملوّ ازاین انحرافات می‌باشد که در نتیجه دوری از تعالیم پیامبران است.<ref>سید علی موسوی</ref>


== پیروان اهل بیت (علیهم السلام)؛ تنها فرقه ناجیه ==
== پیروان اهل بیت (علیهم السلام)؛ تنها فرقه ناجیه ==
هدف از آفرینش جهان هستی همان هدایت و بندگی است و این هدایت باید تا روز قیامت برقرار باشد زیرا اگر لحظه ای مردم بدون راهنما باشند غرض الهی محقق نخواهد شد. حال برای شروع بحث حدیثی از وجود مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می‌کنیم و متذکر می‌شویم که تمام احادیث و مستندات این مقاله از منابع معتبر اهل سنت می‌باشد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: یهود و نصارا، هفتاد و دو فرقه شدند و همه آنها در آتش اند مگر یک فرقه و امت من هفتاد و سه فرقه می‌شوند و همه در آتش اند مگر یک فرقه که اهل نجات هستند.<ref>مسند احمد، ج۴، ص۱۰۲؛ سنن دارمى، ج۲، ص۲۴۱؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۲۲؛ سنن ابی داوود، ج۲، ص۳۹۰؛ البدایه و النهایه، ج۷، ص۲۶۲ و...</ref>
هدف از آفرینش جهان هستی همان هدایت و بندگی است و این هدایت باید تا روز قیامت برقرار باشد زیرا اگر لحظه ای مردم بدون راهنما باشند غرض الهی محقق نخواهد شد. حال برای شروع بحث حدیثی از وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می‌کنیم و متذکر می‌شویم که تمام احادیث و مستندات این مقاله از منابع معتبر اهل سنت می‌باشد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: یهود و نصارا، هفتاد و دو فرقه شدند و همه آنها در آتش اند مگر یک فرقه و امت من هفتاد و سه فرقه می‌شوند و همه در آتش اند مگر یک فرقه که اهل نجات هستند.<ref>مسند احمد، ج۴، ص۱۰۲؛ سنن دارمى، ج۲، ص۲۴۱؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۲۲؛ سنن ابی داوود، ج۲، ص۳۹۰؛ البدایه و النهایه، ج۷، ص۲۶۲ و...</ref>


== تعیین سرنوشت امت پس از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) توسط خود ایشان ==
== تعیین سرنوشت امت پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توسط خود ایشان ==
سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان تصور کرد پیامبری که نسبت به هدایت مشرکین به اندازه ای اصرار و دلسوزی می‌ورزید که خداوند به ایشان خطاب فرمود: {{متن قرآن|لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}؛<ref>(۲ ) شعراء/ ۳.</ref> گویی می‌خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمی‌آورند. ـ نسبت به آینده اُمت خود نگران نباشد و فکری به حال هدایت آنها بعد از خود نکرده باشد؟
سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان تصور کرد پیامبری که نسبت به هدایت مشرکین به اندازه ای اصرار و دلسوزی می‌ورزید که خداوند به ایشان خطاب فرمود: {{متن قرآن|لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}؛<ref>(۲ ) شعراء/ ۳.</ref> گویی می‌خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمی‌آورند. ـ نسبت به آینده اُمت خود نگران نباشد و فکری به حال هدایت آنها بعد از خود نکرده باشد؟


آیا می‌توان تصور کرد پیامبری که در اوج تدبیر و حکمت است، نسبت به امر جانشنی و رهبری جامعه اسلامی بی‌تفاوت بوده باشد؟ اگر کسانی منکر علم غیب پیامبر شوند و بگویند پیامبر نمی‌دانست بعد از خودش چه اتفاقاتی می‌افتد، می‌گوییم که هر فرد عاقلی برای مسئله جانشینی خود اهمیت قائل است حال چه برسد به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که دین اسلام را از جانب پروردگار به مردم ابلاغ کرده است و نگران از بین رفتن و تحریف آن می‌باشد.  
آیا می‌توان تصور کرد پیامبری که در اوج تدبیر و حکمت است، نسبت به امر جانشنی و رهبری جامعه اسلامی بی‌تفاوت بوده باشد؟ اگر کسانی منکر علم غیب پیامبر شوند و بگویند پیامبر نمی‌دانست بعد از خودش چه اتفاقاتی می‌افتد، می‌گوییم که هر فرد عاقلی برای مسئله جانشینی خود اهمیت قائل است حال چه برسد به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که دین اسلام را از جانب پروردگار به مردم ابلاغ کرده است و نگران از بین رفتن و تحریف آن می‌باشد.  


پس حتماً باید جانشینی برای خود معین فرموده باشند یا حداقل ملاک و ضابطه ای برای مسئله امامت و رهبری مردم، مشخص می‌فرمودند تا مردم بعد از ایشان حیران و سردرگم نباشند.
پس حتماً باید جانشینی برای خود معین فرموده باشند یا حداقل ملاک و ضابطه ای برای مسئله امامت و رهبری مردم، مشخص می‌فرمودند تا مردم بعد از ایشان حیران و سردرگم نباشند.


اما طبق اخبار و شهادت تاریخ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نه تنها عالم به غیب بوده‌اند بلکه از انحرافات و گمراهی‌های بعد از خودش خبر داده است. روایتی که مطرح شد یکی از ده‌ها روایاتی است که پیش گویی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در مورد امت خود نشان می‌دهد. البته این روایت هم، متأسفانه مانند بسیاری از روایات در کتب اهل سنت که خود را حافظ سنت پیامبر می‌دانند مصون از تحریف نمانده؛ چرا که در پایان روایت اهل نجات را منحصر در گروه اهل جماعت نقل کرده‌اند.
اما طبق اخبار و شهادت تاریخ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نه تنها عالم به غیب بوده‌اند بلکه از انحرافات و گمراهی‌های بعد از خودش خبر داده است. روایتی که مطرح شد یکی از ده‌ها روایاتی است که پیش گویی پیامبر صلی الله علیه و آله را در مورد امت خود نشان می‌دهد. البته این روایت هم، متأسفانه مانند بسیاری از روایات در کتب اهل سنت که خود را حافظ سنت پیامبر می‌دانند مصون از تحریف نمانده؛ چرا که در پایان روایت اهل نجات را منحصر در گروه اهل جماعت نقل کرده‌اند.


قابل توجه است که اهل سنت که خود را اهل جماعت می‌دانند، متفرق‌ترین و پراکنده‌ترین گروه اسلامی اند که در بسیاری از مسائل اساسی و بنیادین اختلاف نظر دارند. حال که قلم به این‌جا رسید مناسب است که نمونه‌هایی از این اختلافات را که به حدّ تکفیر و خونریزی رسیده است بیان کنیم.  
قابل توجه است که اهل سنت که خود را اهل جماعت می‌دانند، متفرق‌ترین و پراکنده‌ترین گروه اسلامی اند که در بسیاری از مسائل اساسی و بنیادین اختلاف نظر دارند. حال که قلم به این‌جا رسید مناسب است که نمونه‌هایی از این اختلافات را که به حدّ تکفیر و خونریزی رسیده است بیان کنیم.  
خط ۳۳: خط ۳۳:
آیا بعد از این همه درگیری و اختلاف آیا باز هم می‌توان این گروه را اهل جماعت نامید تا اهل نجات باشند؟!
آیا بعد از این همه درگیری و اختلاف آیا باز هم می‌توان این گروه را اهل جماعت نامید تا اهل نجات باشند؟!


آیا بعد از این همه انحرافات باز هم می‌توان پذیرفت که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای هدایت مردم، بعد از خودش جانشینی معرفی نکرده باشد تا مردم هنگام فتنه‌ها به او رجوع کنند و در مسائلی که اختلاف نظر شده، از او اطاعت کنند؟ بسیار جای تعجب و تأسف است که حتی در مسئله وضو و نماز که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روزانه پنج مرتبه میان صحابه آن را به جای می‌آوردند اختلاف‌های فاحش وجود داشته باشد چه برسد به بقیه احکام.
آیا بعد از این همه انحرافات باز هم می‌توان پذیرفت که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله برای هدایت مردم، بعد از خودش جانشینی معرفی نکرده باشد تا مردم هنگام فتنه‌ها به او رجوع کنند و در مسائلی که اختلاف نظر شده، از او اطاعت کنند؟ بسیار جای تعجب و تأسف است که حتی در مسئله وضو و نماز که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روزانه پنج مرتبه میان صحابه آن را به جای می‌آوردند اختلاف‌های فاحش وجود داشته باشد چه برسد به بقیه احکام.


آیا نباید امامی وجود داشته باشد که سنت پیامبر را حفظ کند؟ آیا لطف الهی اقتضا نمی‌کند که همواره امامی برای هدایت مردم میان آنان وجود داشته باشد؟
آیا نباید امامی وجود داشته باشد که سنت پیامبر را حفظ کند؟ آیا لطف الهی اقتضا نمی‌کند که همواره امامی برای هدایت مردم میان آنان وجود داشته باشد؟


== اعتقاد شیعه ==
== اعتقاد شیعه ==
شیعه معتقد است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از جانب خداوند امامی را برای مردم معرفی کرده است و از نسل او امامانی برای هدایت مردم و حفظ دین از انحرافات وجود دارند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آنان را به مردم معرفی کرده بودند ولی متأسفانه طمع عده ای ریاست طلب و کینه افرادی منافق مانع از تحقق آن شد. شیعه معتقد است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روز غدیر، امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان امام و رهبر جامعه اسلامی بعد از خودش به مردم معرفی کرده و با این کار، دین الهی کامل شد.
شیعه معتقد است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از جانب خداوند امامی را برای مردم معرفی کرده است و از نسل او امامانی برای هدایت مردم و حفظ دین از انحرافات وجود دارند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آنان را به مردم معرفی کرده بودند ولی متأسفانه طمع عده ای ریاست طلب و کینه افرادی منافق مانع از تحقق آن شد. شیعه معتقد است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز غدیر، امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان امام و رهبر جامعه اسلامی بعد از خودش به مردم معرفی کرده و با این کار، دین الهی کامل شد.


== اجمالی از واقعه غدیر ==
== اجمالی از واقعه غدیر ==
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در بازگشت از آخرین حج در سال دهم هجری، روز هیجدهم ذی الحجّه در مکانی به نام جحفه به امر الهی توقف کردند و امر فرمودند افرادی که جلوتر رفته‌اند برگردند و منتظر شدند افرادی که عقب مانده بودند برسند.  
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بازگشت از آخرین حج در سال دهم هجری، روز هیجدهم ذی الحجّه در مکانی به نام جحفه به امر الهی توقف کردند و امر فرمودند افرادی که جلوتر رفته‌اند برگردند و منتظر شدند افرادی که عقب مانده بودند برسند.  


جحفه مکانی بود که راه‌های اهل مدینه و مصر و عراق از هم جدا می‌شد. آن روز به حدی گرم بود که اعراب از شدت گرما قسمتی از ردای خود را به سر کشیده و قسمتی هم زیر پاهایشان بود تا گرما کمتر به آنان برسد.  
جحفه مکانی بود که راه‌های اهل مدینه و مصر و عراق از هم جدا می‌شد. آن روز به حدی گرم بود که اعراب از شدت گرما قسمتی از ردای خود را به سر کشیده و قسمتی هم زیر پاهایشان بود تا گرما کمتر به آنان برسد.  


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از اقامه نماز ظهر، به همراه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به روی جهازهای شتران که برای خواندن خطبه آماده شده بود رفتند و میان جمعیتی که بیش از صد هزار نفر بودند شروع به خواندن خطبه کردند به گونه ای که تمام مردم ایشان را می‌دیدند. بعد از ستایش خداوند و تذکر و موعظه، فرمودند:{{متن عربی|إني اُوشك أن أدعي فأجيب من أولي الناس بالمؤمنين من أنفسهم؟ قالوا الله ورسوله أعلم. قال: إن الله مولاي و أنا مولي المؤمنين و أنا أولي بهم من أنفسهم. ثم قال: «فمن كنت مولاه فعلي مولاه»}}؛ ای مردم! نزدیک است که از میان شما بروم. چه کسی نسبت به مؤمنین از خودشان أولی و سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: خداوند مولای من و من مولا و سرپرست مؤمنین و از خودشان به آنها اُولی و سزاوارترم. سپس فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست.
رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از اقامه نماز ظهر، به همراه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به روی جهازهای شتران که برای خواندن خطبه آماده شده بود رفتند و میان جمعیتی که بیش از صد هزار نفر بودند شروع به خواندن خطبه کردند به گونه ای که تمام مردم ایشان را می‌دیدند. بعد از ستایش خداوند و تذکر و موعظه، فرمودند:{{متن عربی|إني اُوشك أن أدعي فأجيب من أولي الناس بالمؤمنين من أنفسهم؟ قالوا الله ورسوله أعلم. قال: إن الله مولاي و أنا مولي المؤمنين و أنا أولي بهم من أنفسهم. ثم قال: «فمن كنت مولاه فعلي مولاه»}}؛ ای مردم! نزدیک است که از میان شما بروم. چه کسی نسبت به مؤمنین از خودشان أولی و سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: خداوند مولای من و من مولا و سرپرست مؤمنین و از خودشان به آنها اُولی و سزاوارترم. سپس فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست.


== نگاهی به سند حدیث غدیر ==
== نگاهی به سند حدیث غدیر ==
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
البته مخفی نماند که این لفظ بدون قرینه هم دلالت کامل بر ولایت و امارت دارد. چنانچه در حدیثی از صحیح مسلم آمده است که: {{متن عربی|ولا يقُل العبد لسيده مولاي و زاد في حديث ابي معاويه: فان مولاكم الله.}}؛(بنده (برده) نباید به صاحب خود بگوید مولای من. همانا مولای شما فقط خداست)<ref>صحيح مسلم، ج۲، ص۱۹۷. باب الفاظ من الأدب</ref> پس معلوم می‌شود معنای متبادر از مولی همان اولی به تصرف است و بقیه معانی احتیاج به قرینه دارد، چرا که اگر معنای غالبی آن ناصر یا محب بود وجهی برای نهی پیامبر نبود.
البته مخفی نماند که این لفظ بدون قرینه هم دلالت کامل بر ولایت و امارت دارد. چنانچه در حدیثی از صحیح مسلم آمده است که: {{متن عربی|ولا يقُل العبد لسيده مولاي و زاد في حديث ابي معاويه: فان مولاكم الله.}}؛(بنده (برده) نباید به صاحب خود بگوید مولای من. همانا مولای شما فقط خداست)<ref>صحيح مسلم، ج۲، ص۱۹۷. باب الفاظ من الأدب</ref> پس معلوم می‌شود معنای متبادر از مولی همان اولی به تصرف است و بقیه معانی احتیاج به قرینه دارد، چرا که اگر معنای غالبی آن ناصر یا محب بود وجهی برای نهی پیامبر نبود.


قبل از اینکه به قرائن حدیث بپردازیم ممکن است سؤالی در ذهن خوانندگان مطرح شود که چرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از لفظی که صراحت کامل در جانشینی و رهبری بعد از خود داشته باشد استفاده نکردند مثلاً لفظ حاکم، امیر، رئیس و…؟
قبل از اینکه به قرائن حدیث بپردازیم ممکن است سؤالی در ذهن خوانندگان مطرح شود که چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از لفظی که صراحت کامل در جانشینی و رهبری بعد از خود داشته باشد استفاده نکردند مثلاً لفظ حاکم، امیر، رئیس و…؟


در جواب باید بگوییم اولاً هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این دستور را از جانب خدای متعال به مردم ابلاغ کرد هیچ‌کس در ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بعد از پیامبر تردید نکرد حتی ابوبکر و عمر تهنیت گفتند و عمر گفت: إنه مولای. دلیل این وضوح و روشنی این است که خطبه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) طبق نقلی که از امام باقر (علیه السلام) به ما رسیده است کاملاً نشان می‌دهد که منظور از «ولیّ» و «مولی» همان ولایت و إمارت می‌باشد زیرا این خطبه در حدود نصف جزء قرآن است و بسیار جای تعجب است از افرادی که خود را حافظ سنت پیامبر می‌دانند چگونه خطبه این مهمی و تاریخی را کامل نقل نکرده‌اند.
در جواب باید بگوییم اولاً هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این دستور را از جانب خدای متعال به مردم ابلاغ کرد هیچ‌کس در ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بعد از پیامبر تردید نکرد حتی ابوبکر و عمر تهنیت گفتند و عمر گفت: إنه مولای. دلیل این وضوح و روشنی این است که خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله طبق نقلی که از امام باقر (علیه السلام) به ما رسیده است کاملاً نشان می‌دهد که منظور از «ولیّ» و «مولی» همان ولایت و إمارت می‌باشد زیرا این خطبه در حدود نصف جزء قرآن است و بسیار جای تعجب است از افرادی که خود را حافظ سنت پیامبر می‌دانند چگونه خطبه این مهمی و تاریخی را کامل نقل نکرده‌اند.


شاهد این کتمان این است که احمد بن حنبل در مسند خود، نقل می‌کند: «فخطبنا»<ref>مسند احمد، ج۴، ص۳۷۲</ref> ـ پیامبر برای ما خطبه خواند. آیا این دو سه خطی که نقل کرده‌اند خطبه است؟!
شاهد این کتمان این است که احمد بن حنبل در مسند خود، نقل می‌کند: «فخطبنا»<ref>مسند احمد، ج۴، ص۳۷۲</ref> ـ پیامبر برای ما خطبه خواند. آیا این دو سه خطی که نقل کرده‌اند خطبه است؟!


با این که حاکم در مستدرک می‌گوید: {{متن عربی|قام خطيباً فحمد الله وأئني عليه وذكّر و وعظ فقال ما شاء الله أن يقول}}<ref>مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۰۹.</ref> پیامبر خطبه خواند. خدا را حمد و ثنا گفت و تذکر داد و موعظه نمود. حال جای این سؤال اساسی است که چرا این تذکر و موعظه را نقل نکردند؟ چرا این خطبه را به صورت کامل نقل نکردند؟ البته جواب آن روشن است؛ همان دلیلی که سبب شد که کاغذ و دوات برای پیامبر نیاورند همان سبب کتمان این خطبه شد؛ همان دلیلی که سبب شد بسیاری از حقائق بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را نقل نکنند همان سبب کتمان این خطبه شد.
با این که حاکم در مستدرک می‌گوید: {{متن عربی|قام خطيباً فحمد الله وأئني عليه وذكّر و وعظ فقال ما شاء الله أن يقول}}<ref>مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۰۹.</ref> پیامبر خطبه خواند. خدا را حمد و ثنا گفت و تذکر داد و موعظه نمود. حال جای این سؤال اساسی است که چرا این تذکر و موعظه را نقل نکردند؟ چرا این خطبه را به صورت کامل نقل نکردند؟ البته جواب آن روشن است؛ همان دلیلی که سبب شد که کاغذ و دوات برای پیامبر نیاورند همان سبب کتمان این خطبه شد؛ همان دلیلی که سبب شد بسیاری از حقائق بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله را نقل نکنند همان سبب کتمان این خطبه شد.


== قرائن حدیث غدیر ==
== قرائن حدیث غدیر ==
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:


=== قرائن حالی ===
=== قرائن حالی ===
۱ـ مطرح کردن این ابلاغ در میان جمعیتی که بیش از ۱۰۰ هزار نفرند، آن هم به گونه ای که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دستور فرمودند کسانی که جلوتر رفته‌اند برگردند و منتظر بقیه افراد شدند.
۱ـ مطرح کردن این ابلاغ در میان جمعیتی که بیش از ۱۰۰ هزار نفرند، آن هم به گونه ای که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور فرمودند کسانی که جلوتر رفته‌اند برگردند و منتظر بقیه افراد شدند.


۲ـ محلی که برای این ابلاغ تعیین شده بود، محل انشعاب و جدا شدن راه‌ها از یکدیگر بود و اگر هدف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در بیان این حدیث، فقط گوشزد کردن به چند نفر از صحابه بود که با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هنگام بازگشت از یمن اختلاف پیدا کرده بودند، دلیلی برای تشکیل این اجتماع عظیم نبود تا افرادی که به عراق یا مصر می‌روند از این قضیه مطلع شوند بلکه هنگامی که به مدینه می‌رسیدند در مسجد این مطلب را بیان می‌کردند.
۲ـ محلی که برای این ابلاغ تعیین شده بود، محل انشعاب و جدا شدن راه‌ها از یکدیگر بود و اگر هدف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بیان این حدیث، فقط گوشزد کردن به چند نفر از صحابه بود که با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هنگام بازگشت از یمن اختلاف پیدا کرده بودند، دلیلی برای تشکیل این اجتماع عظیم نبود تا افرادی که به عراق یا مصر می‌روند از این قضیه مطلع شوند بلکه هنگامی که به مدینه می‌رسیدند در مسجد این مطلب را بیان می‌کردند.


۳ـ آن روز به قدری گرم و سوزان بود که هنگام توقف در آن بیابان، اعراب از شدت گرما نشستند و مقداری از عبای خود را روی سر کشیده و مقداری را هم زیر پاهایشان گذاشته بودند تا از زمین هم گرمای کمتری به آنها برسد.
۳ـ آن روز به قدری گرم و سوزان بود که هنگام توقف در آن بیابان، اعراب از شدت گرما نشستند و مقداری از عبای خود را روی سر کشیده و مقداری را هم زیر پاهایشان گذاشته بودند تا از زمین هم گرمای کمتری به آنها برسد.


آیا معقول است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حداقل نصف روز مردم را در این بیابان نگه دارد تا به آنها بفرماید: علی را دوست داشته باشید؟!! یا اینکه بفرماید: علی یاور شماست!!! این حرف را هیچ انسان با منطقی از چنین پیامبر حکیمی نخواهد پذیرفت.
آیا معقول است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حداقل نصف روز مردم را در این بیابان نگه دارد تا به آنها بفرماید: علی را دوست داشته باشید؟!! یا اینکه بفرماید: علی یاور شماست!!! این حرف را هیچ انسان با منطقی از چنین پیامبر حکیمی نخواهد پذیرفت.


=== قرائن لفظی ===
=== قرائن لفظی ===
۱ـ این حدیث در برخی نقلها به صورت{{متن عربی|من كنت اولي به من نفسه فعلي وليه}} و در برخی به صورت {{متن عربی|من كنت اولي به من نفسه فعليّ وليّه}} آمده است که نشان می‌دهد منظور از «ولیّ» همان «أولی به نفس» است چرا که اگر مراد ناصر یا غیره بود دلیلی وجود نداشت که پیغمبر بفرمایند: {{متن عربی|من كنت اولي به من نفسه}} بلکه مثلاً می‌فرمودند هر که من پیامبر او هستم یا اینکه هر که مسلمان است و اینکه هر که ایمان به خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دارد و…
۱ـ این حدیث در برخی نقلها به صورت{{متن عربی|من كنت اولي به من نفسه فعلي وليه}} و در برخی به صورت {{متن عربی|من كنت اولي به من نفسه فعليّ وليّه}} آمده است که نشان می‌دهد منظور از «ولیّ» همان «أولی به نفس» است چرا که اگر مراد ناصر یا غیره بود دلیلی وجود نداشت که پیغمبر بفرمایند: {{متن عربی|من كنت اولي به من نفسه}} بلکه مثلاً می‌فرمودند هر که من پیامبر او هستم یا اینکه هر که مسلمان است و اینکه هر که ایمان به خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله دارد و…


۲ـ آیه شریفه: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>مائده/ ۶۷.</ref> -ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً به مردم برسان و اگر این کار را انجام ندهی رسالت او را انجام نداده‌ای و خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می‌دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی‌کند- قبل از این واقعه نازل شده است. این شأن نزول را ۲۲ نفر از بزرگان اهل سنت اعتراف می‌کنند. مانند: ابن ابی حاتم، ابن مردویه، ثعلبی، ابن عساکر، فخر رازی و…
۲ـ آیه شریفه: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>مائده/ ۶۷.</ref> -ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً به مردم برسان و اگر این کار را انجام ندهی رسالت او را انجام نداده‌ای و خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می‌دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی‌کند- قبل از این واقعه نازل شده است. این شأن نزول را ۲۲ نفر از بزرگان اهل سنت اعتراف می‌کنند. مانند: ابن ابی حاتم، ابن مردویه، ثعلبی، ابن عساکر، فخر رازی و…
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
نکته ای که باقی می‌ماند این است که در صحیح بخاری روایت شده که شأن نزول این آیه در روز عرفه بوده نه روز غدیر. جواب این است که طبق تصریح عده ای از علمای اهل سنت اشکالی در تعدّد نزول آیات قرآن نیست پس امکان دارد که حکم جانشینی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در روز عرفه از جانب خداوند به پیامبر صادر شده باشد و روز غدیر خم، آیه (یا ایها الرسول…) نازل شده باشد یعنی ای پیامبر آن حکمی که روز عرفه درباره جانشینی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نازل شد به مردم ابلاغ کن. که البته این تأخیر در ابلاغ حکم، مصالح متعددی داشته است که از محل بحث خارج است.
نکته ای که باقی می‌ماند این است که در صحیح بخاری روایت شده که شأن نزول این آیه در روز عرفه بوده نه روز غدیر. جواب این است که طبق تصریح عده ای از علمای اهل سنت اشکالی در تعدّد نزول آیات قرآن نیست پس امکان دارد که حکم جانشینی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در روز عرفه از جانب خداوند به پیامبر صادر شده باشد و روز غدیر خم، آیه (یا ایها الرسول…) نازل شده باشد یعنی ای پیامبر آن حکمی که روز عرفه درباره جانشینی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نازل شد به مردم ابلاغ کن. که البته این تأخیر در ابلاغ حکم، مصالح متعددی داشته است که از محل بحث خارج است.


۴ـ شعر حسّان بن ثابت بعد از این واقعه عظیم که به اذن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و در حضور ایشان و صحابه انشاء شد و هیچ‌کس حتی مشایخ سه‌گانه به او اعتراض نکردند. قسمتی از شعر حسّان:
۴ـ شعر حسّان بن ثابت بعد از این واقعه عظیم که به اذن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و در حضور ایشان و صحابه انشاء شد و هیچ‌کس حتی مشایخ سه‌گانه به او اعتراض نکردند. قسمتی از شعر حسّان:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|ینادیهم یوم الغدیر نبیه| بخم واسمع بالرسول منادیاً}}
{{ب|ینادیهم یوم الغدیر نبیه| بخم واسمع بالرسول منادیاً}}
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
{{ب|فقال له قم یا علی فإننی|رضیتک من بعدی إماماً وهادیاً}}
{{ب|فقال له قم یا علی فإننی|رضیتک من بعدی إماماً وهادیاً}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
بیت آخر (پیغمبر به علی فرمود: بلند شو، بدرستی که تو بعد از من امام و رهبر مردم می‌باشی) سپس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به او فرمودند: ای حسّان تا زمانی که با زبانت از ما دفاع کنی مؤید به روح القدس هستی. این شعر را ۸ نفر از علمای اهل سنت نقل کرده‌اند. مانند: ابن مردویه، ابونعیم اصفهانی، کنجی، سیوطی و…
بیت آخر (پیغمبر به علی فرمود: بلند شو، بدرستی که تو بعد از من امام و رهبر مردم می‌باشی) سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به او فرمودند: ای حسّان تا زمانی که با زبانت از ما دفاع کنی مؤید به روح القدس هستی. این شعر را ۸ نفر از علمای اهل سنت نقل کرده‌اند. مانند: ابن مردویه، ابونعیم اصفهانی، کنجی، سیوطی و…


۵ـ هنگامی که این خبر منتشر شد شخصی به نام حارث بن نعمان نزد پیامبر آمد و گفت: ما را از جانب خدا امر کردی به گفتن شهادتین، ما هم قبول کردیم؛ ما را امر کردی به نماز و زکات و روزه و حج، ما هم قبول کردیم تا آنکه به این مقدار راضی نشدی و پسر عمویت را بر ما برتری دادی و گفتی: {{متن عربی|مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}آیا این امر از جانب خداست یا از جانب تو؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: قسم به خدایی که جز او خدایی نیست، این امر از جانب اوست. سپس آن شخص برگشت و به سمت مرکبش رفت و گفت: خدایا اگر آنچه پیامبر می‌گوید درست است سنگی از آسمان بر ما فرود آور یا عذابی نازل کن!  
۵ـ هنگامی که این خبر منتشر شد شخصی به نام حارث بن نعمان نزد پیامبر آمد و گفت: ما را از جانب خدا امر کردی به گفتن شهادتین، ما هم قبول کردیم؛ ما را امر کردی به نماز و زکات و روزه و حج، ما هم قبول کردیم تا آنکه به این مقدار راضی نشدی و پسر عمویت را بر ما برتری دادی و گفتی: {{متن عربی|مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}آیا این امر از جانب خداست یا از جانب تو؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: قسم به خدایی که جز او خدایی نیست، این امر از جانب اوست. سپس آن شخص برگشت و به سمت مرکبش رفت و گفت: خدایا اگر آنچه پیامبر می‌گوید درست است سنگی از آسمان بر ما فرود آور یا عذابی نازل کن!  


هنوز به مرکبش نرسیده بود که سنگی از آسمان فرود آمد و او را هلاک کرد. سپس این آیه نازل شد: {{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ}}؛<ref>معارج/ ۱.</ref> تقاضا کننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد.
هنوز به مرکبش نرسیده بود که سنگی از آسمان فرود آمد و او را هلاک کرد. سپس این آیه نازل شد: {{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ}}؛<ref>معارج/ ۱.</ref> تقاضا کننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد.
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
در حدیث دیگری نقل می‌کند که: دوازده نفر بلند شدند و شهادت دادند اما سه نفر این حدیث را کتمان کردند و امام (علیه السلام) آنها را نفرین کرد و دچار بیماری شدند<ref>همان، ج۱، ص۱۱۹.</ref> که در روایات دیگر نام آنها آمده است. اگر معنای این حدیث محبوبیت یا یاری کردن بود چه دلیلی بر کتمان این حدیث وجود داشت؟
در حدیث دیگری نقل می‌کند که: دوازده نفر بلند شدند و شهادت دادند اما سه نفر این حدیث را کتمان کردند و امام (علیه السلام) آنها را نفرین کرد و دچار بیماری شدند<ref>همان، ج۱، ص۱۱۹.</ref> که در روایات دیگر نام آنها آمده است. اگر معنای این حدیث محبوبیت یا یاری کردن بود چه دلیلی بر کتمان این حدیث وجود داشت؟


۷ـ یکی از مهمترین قرائن بر اینکه مولی به معنای اولویت در تصرف است، این است که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) قبل از اینکه حضرت علی (علیه السلام) را به ولایت معرفی کنند، فرمودند:{{متن عربی|ألست‏ أولى‏ بالمؤمنين‏ من‏ أنفسهم‏}}؛ آیا من بر مؤمنین بیش از خودشان ولایت ندارم. سپس فرمودند: {{متن عربی|فمن كنت مولاه، فعلى مولاه}} که با «فاء تفریع» این جمله را فرمودند که نشان می‌دهد این جمله نتیجه جمله قبل است یعنی حال که اقرار می‌کنید من نسبت به شما اُولی هستم پس هر که من مولای او هستم و نسبت به او اولی هستم علی مولای اوست و نسبت به او اُولی است.  
۷ـ یکی از مهمترین قرائن بر اینکه مولی به معنای اولویت در تصرف است، این است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله قبل از اینکه حضرت علی (علیه السلام) را به ولایت معرفی کنند، فرمودند:{{متن عربی|ألست‏ أولى‏ بالمؤمنين‏ من‏ أنفسهم‏}}؛ آیا من بر مؤمنین بیش از خودشان ولایت ندارم. سپس فرمودند: {{متن عربی|فمن كنت مولاه، فعلى مولاه}} که با «فاء تفریع» این جمله را فرمودند که نشان می‌دهد این جمله نتیجه جمله قبل است یعنی حال که اقرار می‌کنید من نسبت به شما اُولی هستم پس هر که من مولای او هستم و نسبت به او اولی هستم علی مولای اوست و نسبت به او اُولی است.  


اگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) معنایی غیر از این را اراده کرده بودند باید قرینه ای بر آن می‌آوردند چرا که ظهور جمله‌بندی‌ها و تقابل میان آنها، دلالت بر امامت و جانشینی دارد. این روایت را ۵۰ نفر از علمای اهل سنت نقل کرده‌اند.
اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معنایی غیر از این را اراده کرده بودند باید قرینه ای بر آن می‌آوردند چرا که ظهور جمله‌بندی‌ها و تقابل میان آنها، دلالت بر امامت و جانشینی دارد. این روایت را ۵۰ نفر از علمای اهل سنت نقل کرده‌اند.


۸ـ سیاق حدیثی که حاکم در مستدرک نقل کرده است به وضوح دلالت بر امامت دارد. او نقل می‌کند از زید بن ارقم که گفت: هنگامی که به غدیر خم رسیدیم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امر کردند که سایبانی درست کنیم. روزی بود که گرم تر از آن ندیده بودم سپس خدا را ستایش کرد و فرمود: نزدیک است که از میان شما بروم و من چیزی را میان شما می‌گذارم که هرگز گمراه نشوید: کتاب خدای عزّ وجل، سپس دست علی (علیه السلام) را گرفت و فرمود: ای مردم: چه کسی از جانهایتان به شما اولی است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: که هر که من مولای اویم علی مولای اوست.<ref>مستدرك حاكم، ج۳، ص۵۳۳.</ref> سپس حاکم می‌گوید این حدیث صحیح است. قرائنی که در این حدیث وجود دارد کاملاً نشان می‌دهد که مراد از «مولی» همان «امامت» است. چرا که اولاً شدت گرما را توصیف می‌کند ثانیاً رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خبر از رحلت خود می‌دهد. سپس سؤال می‌کند که چه کسی نسبت به شما اولی است و مردم می‌گویند خدا و رسولش داناترند. اگر مراد، ناصر و… بود چرا مردم گفتند نمی‌دانیم. سپس پیامبر فرمودند: هر که من مولای اویم علی مولای اوست. آیا با همه این قرائن آیا برای انسانی که ذوق سلیم داشته باشد تردیدی باقی می‌ماند که معنایی غیر از جانشینی اراده شده باشد؟
۸ـ سیاق حدیثی که حاکم در مستدرک نقل کرده است به وضوح دلالت بر امامت دارد. او نقل می‌کند از زید بن ارقم که گفت: هنگامی که به غدیر خم رسیدیم رسول خدا صلی الله علیه و آله امر کردند که سایبانی درست کنیم. روزی بود که گرم تر از آن ندیده بودم سپس خدا را ستایش کرد و فرمود: نزدیک است که از میان شما بروم و من چیزی را میان شما می‌گذارم که هرگز گمراه نشوید: کتاب خدای عزّ وجل، سپس دست علی (علیه السلام) را گرفت و فرمود: ای مردم: چه کسی از جانهایتان به شما اولی است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: که هر که من مولای اویم علی مولای اوست.<ref>مستدرك حاكم، ج۳، ص۵۳۳.</ref> سپس حاکم می‌گوید این حدیث صحیح است. قرائنی که در این حدیث وجود دارد کاملاً نشان می‌دهد که مراد از «مولی» همان «امامت» است. چرا که اولاً شدت گرما را توصیف می‌کند ثانیاً رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر از رحلت خود می‌دهد. سپس سؤال می‌کند که چه کسی نسبت به شما اولی است و مردم می‌گویند خدا و رسولش داناترند. اگر مراد، ناصر و… بود چرا مردم گفتند نمی‌دانیم. سپس پیامبر فرمودند: هر که من مولای اویم علی مولای اوست. آیا با همه این قرائن آیا برای انسانی که ذوق سلیم داشته باشد تردیدی باقی می‌ماند که معنایی غیر از جانشینی اراده شده باشد؟


۹ـ حدیثی که در صحیح بخاری و مسلم روایت شده، نظیر و شبیه این حدیث است:{{متن عربی|قال البخاري:... عن أبي هريرة: أن النبي (صلي الله عليه و آله) قال: ما من مؤمن إلا و أنا أولي به في الدنيا والآخرة إقرأوا إن شئتم * النبي أولي بالمؤمنين من أنفسهم * فأيّما مؤمن مات و ترك مالاً فليرثه عصبته من كانوا، ومن ترك ديناً أوضياعاً فليأتني فأنا مولاه}}<ref>صحيح بخارى، ج۳، ص۱۵۵. باب فى الاستقراض وأداء الديون.</ref>
۹ـ حدیثی که در صحیح بخاری و مسلم روایت شده، نظیر و شبیه این حدیث است:{{متن عربی|قال البخاري:... عن أبي هريرة: أن النبي (صلي الله عليه و آله) قال: ما من مؤمن إلا و أنا أولي به في الدنيا والآخرة إقرأوا إن شئتم * النبي أولي بالمؤمنين من أنفسهم * فأيّما مؤمن مات و ترك مالاً فليرثه عصبته من كانوا، ومن ترك ديناً أوضياعاً فليأتني فأنا مولاه}}<ref>صحيح بخارى، ج۳، ص۱۵۵. باب فى الاستقراض وأداء الديون.</ref>
خط ۱۷۹: خط ۱۷۹:
هر کدام از این معانی که برای مولی ذکر شده دلالت بر اولویت دارد و این اولویت یکی از شئون حاکم اسلامی است. و این حدیث کاملاً شبیه حدیث غدیر است اما تعصب، مانع از بیان حق در حدیث غدیر شده است.
هر کدام از این معانی که برای مولی ذکر شده دلالت بر اولویت دارد و این اولویت یکی از شئون حاکم اسلامی است. و این حدیث کاملاً شبیه حدیث غدیر است اما تعصب، مانع از بیان حق در حدیث غدیر شده است.


۱۰ـ تهنیت عمر بن الخطاب به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در روز غدیر که آن را ۲۶ نفر از علمای اهل سنت نقل کرده‌اند. مانند: احمد بن حنبل، ثعلبی، خطیب بغدادی، ابن عساکر و…این تهنیت از جانب عمر بن الخطاب و سایر صحابه نشان دهنده عظمت این فضیلت است. چرا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فضائل زیادی برای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند اما در هیچ‌یک از آن فضائل، صحابه به ایشان تهنیت نگفته‌اند. پس روشن می‌شود که منظور از «مولی» معنایی فراتر از آنچه اهل سنت ادعا می‌کنند می‌باشد و آن مقام بلند که سبب تبریک و تهنیت صحابه شد چیزی جز خلافت نمی‌تواند باشد.
۱۰ـ تهنیت عمر بن الخطاب به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در روز غدیر که آن را ۲۶ نفر از علمای اهل سنت نقل کرده‌اند. مانند: احمد بن حنبل، ثعلبی، خطیب بغدادی، ابن عساکر و…این تهنیت از جانب عمر بن الخطاب و سایر صحابه نشان دهنده عظمت این فضیلت است. چرا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فضائل زیادی برای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند اما در هیچ‌یک از آن فضائل، صحابه به ایشان تهنیت نگفته‌اند. پس روشن می‌شود که منظور از «مولی» معنایی فراتر از آنچه اهل سنت ادعا می‌کنند می‌باشد و آن مقام بلند که سبب تبریک و تهنیت صحابه شد چیزی جز خلافت نمی‌تواند باشد.


۱۱ـ در برخی نقل‌ها چنین آمده است:{{متن عربی|فإن عليّاً بَعدي مولاه}}.<ref>المعجم الكبير، ج۳، ص۱۸۰؛ تاريخ ابن كثير، ج۵، ص۲۰۹.</ref> که اگر منظور ناصر و غیره باشد وجهی برای گفتن کلمه «بعدی» نمی‌باشد.
۱۱ـ در برخی نقل‌ها چنین آمده است:{{متن عربی|فإن عليّاً بَعدي مولاه}}.<ref>المعجم الكبير، ج۳، ص۱۸۰؛ تاريخ ابن كثير، ج۵، ص۲۰۹.</ref> که اگر منظور ناصر و غیره باشد وجهی برای گفتن کلمه «بعدی» نمی‌باشد.
خط ۱۸۵: خط ۱۸۵:
۱۲ـ در برخی نقل‌ها چنین آمده است: {{متن عربی|أيها الناس إن الله مولاي وأنا مولي المؤمنين وأنا أولي بهم من أنفسهم فمن كنت مولاه فهذا مولاه ـ يعني علياً}}<ref>المعجم الكبير، ج۳، ص۱۸۰؛ تاريخ ابن كثير، ج۵، ص۲۰۹</ref> ای مردم خدا مولای شماست و من مولای مؤمنان هستم و به آنها اولی هستم پس هر که من مولای او هستم علی مولای اوست.  
۱۲ـ در برخی نقل‌ها چنین آمده است: {{متن عربی|أيها الناس إن الله مولاي وأنا مولي المؤمنين وأنا أولي بهم من أنفسهم فمن كنت مولاه فهذا مولاه ـ يعني علياً}}<ref>المعجم الكبير، ج۳، ص۱۸۰؛ تاريخ ابن كثير، ج۵، ص۲۰۹</ref> ای مردم خدا مولای شماست و من مولای مؤمنان هستم و به آنها اولی هستم پس هر که من مولای او هستم علی مولای اوست.  


ای کاش معلوم می‌شد که اگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌خواست امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را به ولایت معرفی کند باید از چه الفاظی استفاده می‌کردند تا آقایان اهل سنت بپذیرند. آیا واضح تر از این امکان دارد که پیامبر، ابتدا بفرماید خدا مولای من است سپس من مولای مؤمنین هستم سپس علی مولای شماست. خیر، اما تعصّب و تقلید کورکورانه بعضی سبب شده است این واضحات را نبینند یا اگر هم می‌بینند پنهان می‌کنند.
ای کاش معلوم می‌شد که اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌خواست امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را به ولایت معرفی کند باید از چه الفاظی استفاده می‌کردند تا آقایان اهل سنت بپذیرند. آیا واضح تر از این امکان دارد که پیامبر، ابتدا بفرماید خدا مولای من است سپس من مولای مؤمنین هستم سپس علی مولای شماست. خیر، اما تعصّب و تقلید کورکورانه بعضی سبب شده است این واضحات را نبینند یا اگر هم می‌بینند پنهان می‌کنند.


۱۳ـ حدیثی که در اکثر کتب اهل سنّت وارد شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: {{متن عربی|لاتبغضن يا بريدة لي عليا فان عليا مني و أنا منه و هو وليكم بعدي.}}؛ ای بریده بغض علی علیه السلام را در دل نداشته باش به درستی که علی از من و من از او هستم و او ولیّ و سرپرست شما بعد از من است. این حدیث به صورت‌های کوناگون و در موارد مختلف نقل شده است که علمای اهل سنت به صحیح بودن بعضی از آنها اعتراف دارند؛ مثلاً ذهبی در تلخیص المستدرک می‌گوید این حدیث بنا بر شرط مسلم صحیح است. این حدیث در مسند احمد، صحیح ترمزی، سنن ابو داود، الاستیعاب، الاصابة، خصائص، نسالی، مستدرک حاکم و… آمده است.
۱۳ـ حدیثی که در اکثر کتب اهل سنّت وارد شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: {{متن عربی|لاتبغضن يا بريدة لي عليا فان عليا مني و أنا منه و هو وليكم بعدي.}}؛ ای بریده بغض علی علیه السلام را در دل نداشته باش به درستی که علی از من و من از او هستم و او ولیّ و سرپرست شما بعد از من است. این حدیث به صورت‌های کوناگون و در موارد مختلف نقل شده است که علمای اهل سنت به صحیح بودن بعضی از آنها اعتراف دارند؛ مثلاً ذهبی در تلخیص المستدرک می‌گوید این حدیث بنا بر شرط مسلم صحیح است. این حدیث در مسند احمد، صحیح ترمزی، سنن ابو داود، الاستیعاب، الاصابة، خصائص، نسالی، مستدرک حاکم و… آمده است.


این حدیث به عنوان قرینه و مفسّر حدیث غدیر می‌باشد چرا که اولاً لفظ «بعدی» دلالت دارد که مراد نمی‌تواند ناصر و… باشد چرا که وجهی برای این تقیید نیست. ثانیاً نصرت و محبت و… مخصوص به شخص خاصی نیست زیرا {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ}}<ref>توبه/ ۷۱.</ref> ـ مردان و زنان با ایمان، ولی (یاور) یکدیگرند ـ پس چه امتیازی بود که برای حضرت علی (علیه السلام) ثابت شد؟ آیا نعوذ بالله پیامبری که در نهایت حکمت می‌باشد توضیح واضحات می‌دهد زیرا شکی نبود که حضرت علی (علیه السلام) از ابتدای رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) یاور مؤمنین بوده است تا آخرین لحظات حیات ایشان؛ حال چه وجهی برای تقیید به کلمه «بعدی» وجود دارد؟ روشن است که هر انسان مستقیم السلیقه ای که به دور از تعصب باشد در این معنی شکی نمی‌کند.
این حدیث به عنوان قرینه و مفسّر حدیث غدیر می‌باشد چرا که اولاً لفظ «بعدی» دلالت دارد که مراد نمی‌تواند ناصر و… باشد چرا که وجهی برای این تقیید نیست. ثانیاً نصرت و محبت و… مخصوص به شخص خاصی نیست زیرا {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ}}<ref>توبه/ ۷۱.</ref> ـ مردان و زنان با ایمان، ولی (یاور) یکدیگرند ـ پس چه امتیازی بود که برای حضرت علی (علیه السلام) ثابت شد؟ آیا نعوذ بالله پیامبری که در نهایت حکمت می‌باشد توضیح واضحات می‌دهد زیرا شکی نبود که حضرت علی (علیه السلام) از ابتدای رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یاور مؤمنین بوده است تا آخرین لحظات حیات ایشان؛ حال چه وجهی برای تقیید به کلمه «بعدی» وجود دارد؟ روشن است که هر انسان مستقیم السلیقه ای که به دور از تعصب باشد در این معنی شکی نمی‌کند.


اکنون که بحث قرائن حدیث غدیر به پایان رسید اشکال آخری از جانب اهل سنت مطرح می‌شود که در پایان متذکر آن می‌شویم. البته لازم است ذکر شود که قرائن حدیث غدیر به مواردی که گفته شد محدود نمی‌باشد. صاحب کتاب ارزشمند نفحات الأزهار ۱۸ قرینه دیگر آورده است که برای رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری می‌کنیم و علاقه مندان می‌توانند به جلد نهم از این کتاب مراجعه فرمایند.
اکنون که بحث قرائن حدیث غدیر به پایان رسید اشکال آخری از جانب اهل سنت مطرح می‌شود که در پایان متذکر آن می‌شویم. البته لازم است ذکر شود که قرائن حدیث غدیر به مواردی که گفته شد محدود نمی‌باشد. صاحب کتاب ارزشمند نفحات الأزهار ۱۸ قرینه دیگر آورده است که برای رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری می‌کنیم و علاقه مندان می‌توانند به جلد نهم از این کتاب مراجعه فرمایند.
خط ۲۰۰: خط ۲۰۰:
ثانیاً، جواب این سؤال با کمی تتبّع در تاریخ و بررسی رفتار صحابه، روشن خواهد شد که عده ای از صحابه علاوه بر اینکه در دل خود کینه‌هایی از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) داشتند، از فرمان پیامبر سرپیچی و با دستورات ایشان آشکارا مخالفت می‌کردند.
ثانیاً، جواب این سؤال با کمی تتبّع در تاریخ و بررسی رفتار صحابه، روشن خواهد شد که عده ای از صحابه علاوه بر اینکه در دل خود کینه‌هایی از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) داشتند، از فرمان پیامبر سرپیچی و با دستورات ایشان آشکارا مخالفت می‌کردند.


بسیار کوته فکری است اگر کسی معتقد باشد صحابه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از هر عیب و ایرادی منزه و معصوم اند چرا که نمونه‌های فراوان از اشتباهات آنها در تاریخ به چشم می‌خورد.  
بسیار کوته فکری است اگر کسی معتقد باشد صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از هر عیب و ایرادی منزه و معصوم اند چرا که نمونه‌های فراوان از اشتباهات آنها در تاریخ به چشم می‌خورد.  


نمونه‌هایی از مخالفت صحابه
نمونه‌هایی از مخالفت صحابه
خط ۲۰۶: خط ۲۰۶:
۱ـ با صرف نظر از آیاتی که صراحت به وجود عده ای منافق میان اصحاب پیامبر دارد یا آیه ای که دلالت بر فسق و فجور خالد بن ولید دارد یا آیه ای که در مذمّت بعضی از زنان پیامبر است؛ از اهل سنّت می‌پرسیم که راجع به این آیه چه جوابی می‌دهند:{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا}}<ref>جمعه/ ۱۱.</ref>ـ هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده می‌شوند و به سوی آن می‌روند و تو را ایستاده به حال خود رها می‌کنند ـ این آیه چه دلالتی دارد و چه سیمایی از چهره صحابه برای ما ترسیم می‌کند. بخاری در صحیحش نقل می‌کند که همه صحابه رفتند بجز دوازده نفر.<ref>صحيح بخارى، ج۶، ص۶۳.</ref> اهل سنت هر حکمی راجع به صحابه ای که با صدای طبل و… نماز جمعه را رها می‌کنند و به تعبیر آیه به سراغ لهو می‌روند، ما هم همان حکم را درباره آنها خواهیم کرد.
۱ـ با صرف نظر از آیاتی که صراحت به وجود عده ای منافق میان اصحاب پیامبر دارد یا آیه ای که دلالت بر فسق و فجور خالد بن ولید دارد یا آیه ای که در مذمّت بعضی از زنان پیامبر است؛ از اهل سنّت می‌پرسیم که راجع به این آیه چه جوابی می‌دهند:{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا}}<ref>جمعه/ ۱۱.</ref>ـ هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده می‌شوند و به سوی آن می‌روند و تو را ایستاده به حال خود رها می‌کنند ـ این آیه چه دلالتی دارد و چه سیمایی از چهره صحابه برای ما ترسیم می‌کند. بخاری در صحیحش نقل می‌کند که همه صحابه رفتند بجز دوازده نفر.<ref>صحيح بخارى، ج۶، ص۶۳.</ref> اهل سنت هر حکمی راجع به صحابه ای که با صدای طبل و… نماز جمعه را رها می‌کنند و به تعبیر آیه به سراغ لهو می‌روند، ما هم همان حکم را درباره آنها خواهیم کرد.


از صحابه ای که به خاطر زرق و برق دنیا، خطبه‌های پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را رها می‌کنند و به تعبیر آیه، پیامبر را ایستاده رها می‌کنند هیچ جای تعجب نیست که در نبود وجود مقدس آن حضرت به دنبال ریاست و پست و مقام دنیوی که بسیار بالاتر از لهویات و زرق و برق دنیاست بروند.
از صحابه ای که به خاطر زرق و برق دنیا، خطبه‌های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را رها می‌کنند و به تعبیر آیه، پیامبر را ایستاده رها می‌کنند هیچ جای تعجب نیست که در نبود وجود مقدس آن حضرت به دنبال ریاست و پست و مقام دنیوی که بسیار بالاتر از لهویات و زرق و برق دنیاست بروند.


۲ـ فرار صحابه بجز امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و چند نفر دیگر در جنگ احد و حنین که از قطعیات است و خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: {{متن قرآن|إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَىٰ أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ}}<ref>آل عمران/ ۱۵۳.</ref> ـ هنگامی که از کوه بالا می‌رفتید و از شدت وحشت به عقب ماندگان نگاه نمی‌کردید و پیامبر از پشت سر، شما را صدا می‌زد ـ {{متن قرآن|وَيَوْمَ حُنَيْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ}}<ref>توبه/ ۲۵.</ref> و در روز حنین، آن هنگام که زیادی جمعیتتان شما را مغرور ساخت ولی این زیادی جمعیت هیچ به دردتان نخورد و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شد سپس پشت به دشمن کرده، فرار نمودید.
۲ـ فرار صحابه بجز امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و چند نفر دیگر در جنگ احد و حنین که از قطعیات است و خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: {{متن قرآن|إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَىٰ أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ}}<ref>آل عمران/ ۱۵۳.</ref> ـ هنگامی که از کوه بالا می‌رفتید و از شدت وحشت به عقب ماندگان نگاه نمی‌کردید و پیامبر از پشت سر، شما را صدا می‌زد ـ {{متن قرآن|وَيَوْمَ حُنَيْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ}}<ref>توبه/ ۲۵.</ref> و در روز حنین، آن هنگام که زیادی جمعیتتان شما را مغرور ساخت ولی این زیادی جمعیت هیچ به دردتان نخورد و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شد سپس پشت به دشمن کرده، فرار نمودید.


۳ـ اطاعت نکردن از فرمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، هنگامی که در لحظات آخر عمر فرمودند: قلم و کاغذی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید. عمر گفت: کتاب خدا برای ما کافی است، درد بر پیغمبر غلبه کرده است (کنایه از اینکه در لحظات آخر عمر ـ نعوذ بالله ـ پیامبر نمی‌داند چه می‌گوید). سپس میان صحابه اختلاف شد تا اینکه پیامبر فرمودند: از پیش من بلند شوید تنازع و درگیری نزد من سزاوار نیست<ref>صحيح بخارى، ج۴، ص۵. كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى.</ref>
۳ـ اطاعت نکردن از فرمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، هنگامی که در لحظات آخر عمر فرمودند: قلم و کاغذی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید. عمر گفت: کتاب خدا برای ما کافی است، درد بر پیغمبر غلبه کرده است (کنایه از اینکه در لحظات آخر عمر ـ نعوذ بالله ـ پیامبر نمی‌داند چه می‌گوید). سپس میان صحابه اختلاف شد تا اینکه پیامبر فرمودند: از پیش من بلند شوید تنازع و درگیری نزد من سزاوار نیست<ref>صحيح بخارى، ج۴، ص۵. كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى.</ref>


۴ـ مخالفت در صلح حدیبیه: هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به اصحابش دستور داد تا شترها را قربانی کنند و موهایشان را بتراشند و از احرام خارج شوند. حضرت ۳ مرتبه تکرار کردند اما هیچ‌یک از صحابه اطاعت نکردند تا اینکه پیامبر ناراحت شدند و وارد بر امّ المؤمنین ام سلمة (رضوان الله علیها) شدند. ایشان به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کرد شما شتر خود را قربانی کنید و موهایتان را بتراشید. حضرت همین کار را کردند تا بالأخره صحابه هم شترها را قربانی کردند. حتی در این قضیه اعتراض عمر به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که به صورت جسارت آمیزی بوده نقل شده است.  
۴ـ مخالفت در صلح حدیبیه: هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به اصحابش دستور داد تا شترها را قربانی کنند و موهایشان را بتراشند و از احرام خارج شوند. حضرت ۳ مرتبه تکرار کردند اما هیچ‌یک از صحابه اطاعت نکردند تا اینکه پیامبر ناراحت شدند و وارد بر امّ المؤمنین ام سلمة (رضوان الله علیها) شدند. ایشان به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد شما شتر خود را قربانی کنید و موهایتان را بتراشید. حضرت همین کار را کردند تا بالأخره صحابه هم شترها را قربانی کردند. حتی در این قضیه اعتراض عمر به رسول خدا صلی الله علیه و آله که به صورت جسارت آمیزی بوده نقل شده است.  


عمر به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: مگر تو پیامبر بر حق نیستی؟ حضرت فرمود: بله. گفت: مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود: بله. گفت: پس چرا این ننگ (صلح حدیبیه)!! را قبول می‌کنی؟ حضرت فرمود: من رسول خدا هستم و نافرمانی او را نمی‌کنم. عمر گفت: مگر تو نگفته بودی که ما وارد مسجد الحرام می‌شویم و طواف می‌کنیم؟ حضرت فرمود: بله. اما آیا گفته بودم: امسال؟ عمر گفت: نه. دوباره عمر پیش ابوبکر رفت و معلوم بود که با سخنان پیامبر قانع نشده بود. همان چیزهایی که به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفته بود دوباره با ابوبکر مطرح کرد و در آخر هم گفت: فعملت اعمالاً. کارهایی در آن روز انجام دادم که خدا می‌داند چه کارهایی کرده بودم که شرم از گفتن آن داشته!!!<ref>صحيح بخارى، ج۳، ص۱۸۲؛ مسند احمد، ج۴، ۲۳۰ و...</ref>
عمر به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: مگر تو پیامبر بر حق نیستی؟ حضرت فرمود: بله. گفت: مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود: بله. گفت: پس چرا این ننگ (صلح حدیبیه)!! را قبول می‌کنی؟ حضرت فرمود: من رسول خدا هستم و نافرمانی او را نمی‌کنم. عمر گفت: مگر تو نگفته بودی که ما وارد مسجد الحرام می‌شویم و طواف می‌کنیم؟ حضرت فرمود: بله. اما آیا گفته بودم: امسال؟ عمر گفت: نه. دوباره عمر پیش ابوبکر رفت و معلوم بود که با سخنان پیامبر قانع نشده بود. همان چیزهایی که به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفته بود دوباره با ابوبکر مطرح کرد و در آخر هم گفت: فعملت اعمالاً. کارهایی در آن روز انجام دادم که خدا می‌داند چه کارهایی کرده بودم که شرم از گفتن آن داشته!!!<ref>صحيح بخارى، ج۳، ص۱۸۲؛ مسند احمد، ج۴، ۲۳۰ و...</ref>


بلکه در بعضی منابع مانند صحیح ابن حبان و معجم الکبیر طبرانی آمده است که عمر گفت: {{متن عربی|ما شككت منذ أسلمت}}؛ از زمانی که ایمان آوردم شک در پیامبر نکردم مگر امروز که شک کردم. حال جای این سؤال مطرح است که با توجه به آیه{{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>نساء/ ۶۵.</ref> -به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود مگر اینکه در اختلافات خود تو را به داوری طلبند و سپس از داوری تو در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند- آیا کسی که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جرّ و بحث می‌کند و با سخنان او هم قانع نمی‌شود، ایمان دارد؟!!
بلکه در بعضی منابع مانند صحیح ابن حبان و معجم الکبیر طبرانی آمده است که عمر گفت: {{متن عربی|ما شككت منذ أسلمت}}؛ از زمانی که ایمان آوردم شک در پیامبر نکردم مگر امروز که شک کردم. حال جای این سؤال مطرح است که با توجه به آیه{{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>نساء/ ۶۵.</ref> -به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود مگر اینکه در اختلافات خود تو را به داوری طلبند و سپس از داوری تو در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند- آیا کسی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله جرّ و بحث می‌کند و با سخنان او هم قانع نمی‌شود، ایمان دارد؟!!


۶ـ مخالفت با سفارش صریح پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره حفظ احترام اهل بیتش، چنانچه در صحیح مسلم آمده است که پیامبر فرمودند: {{متن عربی|أُذَكِّرُكُمْ‏ فِي‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ‏ فِي‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ‏ فِي‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي}}<ref>صحيح مسلم، ج۲، ص۳۶۰. كتاب الفضائل، فضائل على  (عليه السلام)</ref> سه مرتبه فرمودند: بر شما باد به حفظ حرمت اهل بیتم. در جای دیگری فرمود: {{متن عربی|اللَّهُمَ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلِي}}؛<ref>همان.</ref> خدایا اینان اهل بیت من هستند (حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و حسین علیهم السلام).
۶ـ مخالفت با سفارش صریح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره حفظ احترام اهل بیتش، چنانچه در صحیح مسلم آمده است که پیامبر فرمودند: {{متن عربی|أُذَكِّرُكُمْ‏ فِي‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ‏ فِي‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ‏ فِي‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي}}<ref>صحيح مسلم، ج۲، ص۳۶۰. كتاب الفضائل، فضائل على  (عليه السلام)</ref> سه مرتبه فرمودند: بر شما باد به حفظ حرمت اهل بیتم. در جای دیگری فرمود: {{متن عربی|اللَّهُمَ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلِي}}؛<ref>همان.</ref> خدایا اینان اهل بیت من هستند (حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و حسین علیهم السلام).


آیا احترام گذاشتن یعنی غصب فدک و محروم کردن دختر پیامبر از ارث پدرش!! آیا احترام گذاشتن یعنی علی (علیه السلام) را که اولین مسلمان است، خانه نشین کردن و افرادی مانند کعب الأحبار و ابوهریرة که یهودی بودند و تازه مسلمان شده بودند، قبل از خطبه‌های نماز جمعه در منابر رسمی حکومت برای مردم حدیث بگویند!! آیا احترام گذاشتن یعنی جنگ جمل به سرکردگی عایشه و طلحه و زبیر و جنگ صفین به سرکردگی معاویه، به راه انداختن!! آیا احترام گذاشتن یعنی سبّ و لعن حضرت علی (علیه السلام) به روی منابر در زمان معاویه؟ آیا احترام گذاشتن یعنی جنگیدن با سبط پیغمبر اکرم، امام حسن (علیه السلام)!! آیا احترام گذاشتن یعنی فاجعه جانسوز و غیرانسانی کربلا!! آیا حفظ حرمت اهل بیت یعنی به اسارت گرفتن دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در کربلا!! و صدها نمونه دیگر که هم شدتِ وقاحت و بی شرمی آن کارها مانع از بیان آن است و هم این مختصر، مجال بیان آن.  خوانندگان محترم می‌توانند به کتاب ارزشمند اجتهاد در مقابل نصّ نوشته مرحوم علامه شرف الدین (قدس سره) مراجعه کنند.
آیا احترام گذاشتن یعنی غصب فدک و محروم کردن دختر پیامبر از ارث پدرش!! آیا احترام گذاشتن یعنی علی (علیه السلام) را که اولین مسلمان است، خانه نشین کردن و افرادی مانند کعب الأحبار و ابوهریرة که یهودی بودند و تازه مسلمان شده بودند، قبل از خطبه‌های نماز جمعه در منابر رسمی حکومت برای مردم حدیث بگویند!! آیا احترام گذاشتن یعنی جنگ جمل به سرکردگی عایشه و طلحه و زبیر و جنگ صفین به سرکردگی معاویه، به راه انداختن!! آیا احترام گذاشتن یعنی سبّ و لعن حضرت علی (علیه السلام) به روی منابر در زمان معاویه؟ آیا احترام گذاشتن یعنی جنگیدن با سبط پیغمبر اکرم، امام حسن (علیه السلام)!! آیا احترام گذاشتن یعنی فاجعه جانسوز و غیرانسانی کربلا!! آیا حفظ حرمت اهل بیت یعنی به اسارت گرفتن دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله در کربلا!! و صدها نمونه دیگر که هم شدتِ وقاحت و بی شرمی آن کارها مانع از بیان آن است و هم این مختصر، مجال بیان آن.  خوانندگان محترم می‌توانند به کتاب ارزشمند اجتهاد در مقابل نصّ نوشته مرحوم علامه شرف الدین (قدس سره) مراجعه کنند.


== انحراف صحابه ==
== انحراف صحابه ==
خط ۲۲۷: خط ۲۲۷:
شواهد دیگری بر این انحراف وجود دارد که به بعضی از آنها مختصراً اشاره می‌کنیم:
شواهد دیگری بر این انحراف وجود دارد که به بعضی از آنها مختصراً اشاره می‌کنیم:


۱ـ حاکم در مستدرک نقل می‌کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: {{متن عربی|ان الأمة ستغدر بك بعدي}} ـ امت بعد از من به تو خیانت می‌کنند و عهد خود را می‌شکنند ـ و می‌گوید این حدیث صحیح است<ref>مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۰؛ تذكرة الحفاظ، ج۳، ص۹۹۵؛ تاريخ بغداد، ج۱۱، ص۲۱۶ و...</ref>
۱ـ حاکم در مستدرک نقل می‌کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: {{متن عربی|ان الأمة ستغدر بك بعدي}} ـ امت بعد از من به تو خیانت می‌کنند و عهد خود را می‌شکنند ـ و می‌گوید این حدیث صحیح است<ref>مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۰؛ تذكرة الحفاظ، ج۳، ص۹۹۵؛ تاريخ بغداد، ج۱۱، ص۲۱۶ و...</ref>


۲ـ ابویعلی نقل می‌کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: {{متن عربی|ضغائن في صدور اقوام لايبدونها لك إلا من بعدي}}<ref>مسند ابويعلى، ج۱، ص۴۲۷؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۸.</ref> ـ کینه‌هایی از تو در دل گروه‌هایی وجود دارد که آنرا آشکار نمی‌کنند مگر بعد از من. البته این جمله قسمتی از یک حدیث است که حاکم آنرا با همین سندی که ابویعلی ذکر می‌کند می‌آورد و آنرا صحیح می‌داند و ذهبی هم با او موافقت می‌کند اما این قسمت که آخر حدیث است را نمی‌آورد. حال این تحریف از جانب حاکم است یا ناشران کتاب او خدا می‌داند!!
۲ـ ابویعلی نقل می‌کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: {{متن عربی|ضغائن في صدور اقوام لايبدونها لك إلا من بعدي}}<ref>مسند ابويعلى، ج۱، ص۴۲۷؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۸.</ref> ـ کینه‌هایی از تو در دل گروه‌هایی وجود دارد که آنرا آشکار نمی‌کنند مگر بعد از من. البته این جمله قسمتی از یک حدیث است که حاکم آنرا با همین سندی که ابویعلی ذکر می‌کند می‌آورد و آنرا صحیح می‌داند و ذهبی هم با او موافقت می‌کند اما این قسمت که آخر حدیث است را نمی‌آورد. حال این تحریف از جانب حاکم است یا ناشران کتاب او خدا می‌داند!!


۳ـ احمد بن حنبل، حاکم نیشابوری، ابن حبان، ابن کثیر و… با الفاظ مختلف نقل کرده‌اند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:{{متن عربی|إن تؤمروا عليّاً ولا أراكم فاعلين تجدوه هادياً مهدياً يأخذ بكم الطريق المستقيم}}<ref>مسند احمد، ج۱، ص۹۰؛اسد الغابة، ج۴، ص۳۱؛ الاصابه، ج۴، ص۴۶۸؛ مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۲؛ البداية والنهايه، ج۷، ص۳۹۷.</ref> اگر علی (علیه السلام) را امیر خود بگردانید- و نمی‌بینم که این کار را بکنید ـ او را هدایت کننده و هدایت شده می‌یابید که شما را به راه مستقیم هدایت می‌کند.
۳ـ احمد بن حنبل، حاکم نیشابوری، ابن حبان، ابن کثیر و… با الفاظ مختلف نقل کرده‌اند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:{{متن عربی|إن تؤمروا عليّاً ولا أراكم فاعلين تجدوه هادياً مهدياً يأخذ بكم الطريق المستقيم}}<ref>مسند احمد، ج۱، ص۹۰؛اسد الغابة، ج۴، ص۳۱؛ الاصابه، ج۴، ص۴۶۸؛ مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۲؛ البداية والنهايه، ج۷، ص۳۹۷.</ref> اگر علی (علیه السلام) را امیر خود بگردانید- و نمی‌بینم که این کار را بکنید ـ او را هدایت کننده و هدایت شده می‌یابید که شما را به راه مستقیم هدایت می‌کند.


ابن حجر عسقلانی عالم متبحر اهل سنت می‌گوید این روایت را احمد در مسلم با سند خوبی روایت کرده است. البته اول حدیث این است که اگر ابوبکر را امیر خود بگردانید او را امین و زاهد می‌یابید، اگر عمر را امیر گردانید خود گردانید او را قوی و امین می‌یابید، اگر علی را امیر خود گردانید ـ و نمی‌بینم که این کار را انجام دهید ـ او را هدایت کننده و هدایت شده که به راه مستقیم هدایت می‌کند خواهید یافت.  
ابن حجر عسقلانی عالم متبحر اهل سنت می‌گوید این روایت را احمد در مسلم با سند خوبی روایت کرده است. البته اول حدیث این است که اگر ابوبکر را امیر خود بگردانید او را امین و زاهد می‌یابید، اگر عمر را امیر گردانید خود گردانید او را قوی و امین می‌یابید، اگر علی را امیر خود گردانید ـ و نمی‌بینم که این کار را انجام دهید ـ او را هدایت کننده و هدایت شده که به راه مستقیم هدایت می‌کند خواهید یافت.  
خط ۲۳۸: خط ۲۳۸:


== نتیجه ==
== نتیجه ==
در پایان یادآور حدیث اول بحث می‌شویم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: در میان آن فرقه‌های بسیار فقط یک فرقه اهل نجات است. ما شعیان دوازده امامی، خداوند را شاکریم که در گروهی هستیم که پیشوایان آن، امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه زهرا، امام حسن، و امام حسین و اولاد معصومش (علیهم السلام) هستند که قطعاً این بزرگواران بر اساس اجماع مسلمین، اهل بهشت هستند. خداوندا از تو می‌خواهیم که حق جویان را به آن فرقه اهل نجات هدایت فرمایی.
در پایان یادآور حدیث اول بحث می‌شویم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: در میان آن فرقه‌های بسیار فقط یک فرقه اهل نجات است. ما شعیان دوازده امامی، خداوند را شاکریم که در گروهی هستیم که پیشوایان آن، امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه زهرا، امام حسن، و امام حسین و اولاد معصومش (علیهم السلام) هستند که قطعاً این بزرگواران بر اساس اجماع مسلمین، اهل بهشت هستند. خداوندا از تو می‌خواهیم که حق جویان را به آن فرقه اهل نجات هدایت فرمایی.


والسلام علی من التبع الهدی والحمد لله رب العالمین.
والسلام علی من التبع الهدی والحمد لله رب العالمین.