قرآن و رویداد غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
سومین آیه ‏اى که پیرامون حادثه «غدیر» نازل شده، آیه «سؤال عذاب است. توضیح اینکه وقتى پیامبر گرامى على علیه السلام را به عنوان خلیفه در روز غدیر خم، به خلافت نصب نمود، این خبر در اطراف منتشر شد، «نعمان بن حارث فهرى» خدمت پیامبر آمد و گفت: ما را به یکتائى خدا دعوت کردى، ما نیز گواهى دادیم، سپس دستور دادى نماز و روزه و حج و زکات انجام دهیم، انجام دادیم، به این اندازه راضى نشدى حتى این جوان را (اشاره به على علیه السلام کرد) به جانشینى خود نصب کردى. آیا این سخنى است از ناحیه خودت یا از جانب خدا ؟
سومین آیه ‏اى که پیرامون حادثه «غدیر» نازل شده، آیه «سؤال عذاب است. توضیح اینکه وقتى پیامبر گرامى على علیه السلام را به عنوان خلیفه در روز غدیر خم، به خلافت نصب نمود، این خبر در اطراف منتشر شد، «نعمان بن حارث فهرى» خدمت پیامبر آمد و گفت: ما را به یکتائى خدا دعوت کردى، ما نیز گواهى دادیم، سپس دستور دادى نماز و روزه و حج و زکات انجام دهیم، انجام دادیم، به این اندازه راضى نشدى حتى این جوان را (اشاره به على علیه السلام کرد) به جانشینى خود نصب کردى. آیا این سخنى است از ناحیه خودت یا از جانب خدا ؟


پیامبر فرمود: سوگند به خدائى که خدائى جز او نیست، از جانب خدا است در این موقع نعمان صورت خود را ازپیامبر برگردانید و گفت:{{متن عربی|‏ اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا الَّذِي يَقُولُهُ مُحَمَّدٌ ص‏ هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ- فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ‏ السَّماءِ- أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ‏}}
پیامبر فرمود: سوگند به خدائى که خدائى جز او نیست، از جانب خدا است در این موقع نعمان صورت خود را ازپیامبر برگردانید و گفت:{{متن عربی|‏ اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ- فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ‏ السَّماءِ- أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ‏}}<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۵۲.</ref>


۷«خداوند! اگر این سخن حق، و از جانب تو است سنگى از آسمان بر ما فرودآر».وقتى سخن او به پایان رسید ناگهان سنگى از آسمان فرود آمد و او را کشت و در این باره آیه ‏هاى یاد شده در زیر فرود آمد:«سال سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع. من الله ذى المعارج» ۸«درخواست کننده درخواست عذاب کرد و واقع شد، این عذاب مخصوص کافران است و هیچ کس نمی ‏تواند آن را دفع کند از سوى خداوند که داراى فرشتگانى است که به آسمان سعود می کنند»۹.شأن نزول یاد شده را مفسران و محدثان شیعه و گروهى از اهل سنت که تعداد آنها به سى نفر می ‏رسد نقل کرده‏ اند که می ‏توان از خصوصیات آنها با مراجعه به کتاب «الغدیر» آگاه شد. ۱۰شأن نزول مورد اتفاق همه:شأن نزول یاد شده مورد پذیرش علمأ اسلام بوده جز اینکه «ابن تیمیه» که با خاندان رسالت رابطه خوبى ندارد، در کتاب «منهاج السنة» که به راستى باید آن را «منهاج البدعة» نامید، با طرح اشکالات هفت‏گانه به انکار و تکذیب آن برخاسته است و مرحوم علامه امینى در نخستین جلد «الغدیر» به مجموع ایرادهاى او پاسخ منطقى داده است و ما به صورت فشرده به نقل اجمالى این پرسش‏ها و پاسخ‏ها می ‏پردازیم:۱- سرگذشت غدیر پس از مراجعت از «حجةالوداع» بوده است در حالى که در شأن نزول دارد که نعمان در «ابطح» خدمت پیامبر رسید، و ابطح از آن سرزمین مکه استپاسخ:اولاً: در روایت سیره حلبى و سبط ابن جوزى و غیره وارد شده است که نعمان در مسجد مدینه حضور پیامبر رسید و این گفتگو را انجام داد.ثانیاً: ابطح در لغت عرب به سرزمین شنزار گفته می ‏شود و هر نقطه‏ اى را که سیل از آن عبور می ‏کند، «ابطح» می گویند در این مورد مراجعه به کتابهاى لغت کافى است .۲- سوره معارج مکى است و ده سال پیش از حادثه غدیر نازل شده است در این صورت چگونه می ‏تواند ناظر به حادثه ‏اى باشد که پس از واقعه غدیر رخ داده است .پاسخ:میزان در توصیف سوره‏ هاى به مکى و مدنى بودن اکثریت آیات هر سوره است چه بسیار سوره‏ هائى است که مکى است ولى برخى از آیات آن در مدینه نازل شده و بالعکس و با مراجعه به قرآن هائى که در بلاد عربى چاپ شده و در آغاز هر سوره به مکى و مدنى بودن آن سوره اشاره شده، این مطلب روشن می ‏گردد.۳- آیه «واذ قالوا اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجارة من السماء» ۱۱ پس از جنگ بدر و پیش از حادثه غدیر نازل شده است .پاسخ: این اشکال به راستى اشکال کودکانه است زیرا سخن پیرامون نزول این آیه نیست، (ناگفته نماند که این آیه پس از جنگ بدر نازل شده است)، بلکه سخن درباره آیه «سأل سائل بعذاب واقع» است و نزول آیه نخست پس از حادثه ارتباطى به نزول دومى در آن مقطع ندارد.۴- وجود پیامبر به حکم آیه «و ما کان الله لیعذ بهم و انت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون» ۱۲ امان از عذاب است با وجود پیامبر، عذاب نازل نمی ‏شود.پاسخ: سیاق آیه حاکى است که مقصود عذابى است که گروهى را نابود سازد، بسان عذابهائى که قرآن در تاریخ پیامبران یادآور می ‏شود، نه عذاب یک فرد آن هم به درخواست خود وگرنه تاریخ گواهى می ‏دهد که افرادى با نفرین پیامبر هلاک شده ‏اند مانند «اسود بن مطلب» و «و مالک بن طلاله» و غیره.۵- اگر چنین حادثه‏اى رخ داده باشد باید بسان سرگذشت «اصحاب فیل» معروف گردد.پاسخ: حادثه‏اى که مربوط به یک فرد تعلق دارد با آنچه که مربوط به یک جمعیت انبوه است فرق روشنى دارد، گذشته بر این براى نقل سرگذشت دومى دواعى فراوانى وجود داشت در حالى که درباره فضائل امام دواعى براخفاى آن بود با این وضع اگر سى دانشمند مبرز آنرا نقل کرده ‏اند باید آنرا مربوط به عنایت الهى دانست که از این طریق به حفظ حجت خود پرداخته است .۶- نعمان طبق شأن نزول، اصول پنجگانه را پذیرفته بود، در این صورت چگونه بر او عذاب فرود آمد؟پاسخ: شأن نزول حاکى است که او نه تنها در برابر پیامبر تسلیم نبود، بلکه تسلیم خود را در برابر خدا نیز از دست داده بود زیرا گفت: اگر نصب على برخلافت از جانب خدا است عذابى بر او فرود آید، چه ارتدادى بالاتر از این .۷- در کتابهاى مربوط به ضبط اسامى صحابه، نامى از نعمان بن حارث نیست .پاسخ: تعداد یاران پیامبر بیش از آن است که در کتابها و تراجم آمده است و کسانى که به تاریخ صحابه پرداخته ‏اند هر کدام به اندازه اطلاعات خود، توانسته است اسامى گروهى را ضبط کند و مراجعه به مقدمه کتابهاى «الاستیعاب» و «اسدالغابه»، «والاصایة» و استدرک هائى که بر این کتابها نوشته شده است روشنگر این مطلب است.۱۳
«خداوند! اگر این سخن حق، و از جانب تو است سنگى از آسمان بر ما فرودآر».وقتى سخن او به پایان رسید ناگهان سنگى از آسمان فرود آمد و او را کشت و در این باره آیه ‏هاى یاد شده در زیر فرود آمد:«سال سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع. من الله ذى المعارج» ۸«درخواست کننده درخواست عذاب کرد و واقع شد، این عذاب مخصوص کافران است و هیچ کس نمی ‏تواند آن را دفع کند از سوى خداوند که داراى فرشتگانى است که به آسمان سعود می کنند»۹.شأن نزول یاد شده را مفسران و محدثان شیعه و گروهى از اهل سنت که تعداد آنها به سى نفر می ‏رسد نقل کرده‏ اند که می ‏توان از خصوصیات آنها با مراجعه به کتاب «الغدیر» آگاه شد. ۱۰شأن نزول مورد اتفاق همه:شأن نزول یاد شده مورد پذیرش علمأ اسلام بوده جز اینکه «ابن تیمیه» که با خاندان رسالت رابطه خوبى ندارد، در کتاب «منهاج السنة» که به راستى باید آن را «منهاج البدعة» نامید، با طرح اشکالات هفت‏گانه به انکار و تکذیب آن برخاسته است و مرحوم علامه امینى در نخستین جلد «الغدیر» به مجموع ایرادهاى او پاسخ منطقى داده است و ما به صورت فشرده به نقل اجمالى این پرسش‏ها و پاسخ‏ها می ‏پردازیم:۱- سرگذشت غدیر پس از مراجعت از «حجةالوداع» بوده است در حالى که در شأن نزول دارد که نعمان در «ابطح» خدمت پیامبر رسید، و ابطح از آن سرزمین مکه استپاسخ:اولاً: در روایت سیره حلبى و سبط ابن جوزى و غیره وارد شده است که نعمان در مسجد مدینه حضور پیامبر رسید و این گفتگو را انجام داد.ثانیاً: ابطح در لغت عرب به سرزمین شنزار گفته می ‏شود و هر نقطه‏ اى را که سیل از آن عبور می ‏کند، «ابطح» می گویند در این مورد مراجعه به کتابهاى لغت کافى است .۲- سوره معارج مکى است و ده سال پیش از حادثه غدیر نازل شده است در این صورت چگونه می ‏تواند ناظر به حادثه ‏اى باشد که پس از واقعه غدیر رخ داده است .پاسخ:میزان در توصیف سوره‏ هاى به مکى و مدنى بودن اکثریت آیات هر سوره است چه بسیار سوره‏ هائى است که مکى است ولى برخى از آیات آن در مدینه نازل شده و بالعکس و با مراجعه به قرآن هائى که در بلاد عربى چاپ شده و در آغاز هر سوره به مکى و مدنى بودن آن سوره اشاره شده، این مطلب روشن می ‏گردد.۳- آیه «واذ قالوا اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجارة من السماء» ۱۱ پس از جنگ بدر و پیش از حادثه غدیر نازل شده است .پاسخ: این اشکال به راستى اشکال کودکانه است زیرا سخن پیرامون نزول این آیه نیست، (ناگفته نماند که این آیه پس از جنگ بدر نازل شده است)، بلکه سخن درباره آیه «سأل سائل بعذاب واقع» است و نزول آیه نخست پس از حادثه ارتباطى به نزول دومى در آن مقطع ندارد.۴- وجود پیامبر به حکم آیه «و ما کان الله لیعذ بهم و انت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون» ۱۲ امان از عذاب است با وجود پیامبر، عذاب نازل نمی ‏شود.پاسخ: سیاق آیه حاکى است که مقصود عذابى است که گروهى را نابود سازد، بسان عذابهائى که قرآن در تاریخ پیامبران یادآور می ‏شود، نه عذاب یک فرد آن هم به درخواست خود وگرنه تاریخ گواهى می ‏دهد که افرادى با نفرین پیامبر هلاک شده ‏اند مانند «اسود بن مطلب» و «و مالک بن طلاله» و غیره.۵- اگر چنین حادثه‏اى رخ داده باشد باید بسان سرگذشت «اصحاب فیل» معروف گردد.پاسخ: حادثه‏اى که مربوط به یک فرد تعلق دارد با آنچه که مربوط به یک جمعیت انبوه است فرق روشنى دارد، گذشته بر این براى نقل سرگذشت دومى دواعى فراوانى وجود داشت در حالى که درباره فضائل امام دواعى براخفاى آن بود با این وضع اگر سى دانشمند مبرز آنرا نقل کرده ‏اند باید آنرا مربوط به عنایت الهى دانست که از این طریق به حفظ حجت خود پرداخته است .۶- نعمان طبق شأن نزول، اصول پنجگانه را پذیرفته بود، در این صورت چگونه بر او عذاب فرود آمد؟پاسخ: شأن نزول حاکى است که او نه تنها در برابر پیامبر تسلیم نبود، بلکه تسلیم خود را در برابر خدا نیز از دست داده بود زیرا گفت: اگر نصب على برخلافت از جانب خدا است عذابى بر او فرود آید، چه ارتدادى بالاتر از این .۷- در کتابهاى مربوط به ضبط اسامى صحابه، نامى از نعمان بن حارث نیست .پاسخ: تعداد یاران پیامبر بیش از آن است که در کتابها و تراجم آمده است و کسانى که به تاریخ صحابه پرداخته ‏اند هر کدام به اندازه اطلاعات خود، توانسته است اسامى گروهى را ضبط کند و مراجعه به مقدمه کتابهاى «الاستیعاب» و «اسدالغابه»، «والاصایة» و استدرک هائى که بر این کتابها نوشته شده است روشنگر این مطلب است.۱۳


___________________________________________________
___________________________________________________
۲۵۱

ویرایش