نگاهی به غدیر خم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:


== خطبه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ==
== خطبه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ==
هنگام ظهر با اذان بلال صفوف نماز جماعت در غدیر خم شکل گرفت و نماز باشکوهی به امامت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر پا شد. پس از نماز جماعت، پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم بر فراز منبر ایستاد و علی بن ابی طالب را فرا خواند تا در سمت راست او بایستد.  
هنگام ظهر با اذان بلال صفوف نماز جماعت در غدیر خم شکل گرفت و نماز باشکوهی به امامت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر پا شد. پس از نماز جماعت، پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم بر فراز منبر ایستاد و علی بن ابی طالبعلیه السلام را فرا خواند تا در سمت راست او بایستد.  


سپس با نگاه کردن به سمت راست و چپ جمعیت، منتظر شدند تا همه کاروانیان روبروی منبر گرد هم جمع آمدند و سرانجام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سخنان مهم و سرنوشت ساز خود را آغاز نمود. اسناد حدیث غدیر افزون بر حد تَواتُر است.
سپس با نگاه کردن به سمت راست و چپ جمعیت، منتظر شدند تا همه کاروانیان روبروی منبر گرد هم جمع آمدند و سرانجام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سخنان مهم و سرنوشت ساز خود را آغاز نمود. اسناد حدیث غدیر افزون بر حد تَواتُر است.
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
پس از انتشار خبر انتصاب امام علیّ علیه السلام به ولایت و امامت در مناطق مختلف، شخصی به نام «جابر بن نضر بن حارث بن کلده عبدری» در حالی که سوار بر شتری بود به سوی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمد.   
پس از انتشار خبر انتصاب امام علیّ علیه السلام به ولایت و امامت در مناطق مختلف، شخصی به نام «جابر بن نضر بن حارث بن کلده عبدری» در حالی که سوار بر شتری بود به سوی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمد.   


شترش را خوابانید و از آن پیاده شد و نزد پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم آمده خطاب به آن حضرت گفت: ای محمد از طرف خدا به ما دستور دادی شهادت دهیم که جز خدا معبودی نیست، و اینکه تو فرستادة او هستی، ما هم قبول کردیم. سپس دستور دادی که نماز پنجگانه بخوانیم، پذیرفتیم و خواندیم. سپس دستور دادی زکات بدهیم، باز از تو پذیرفتیم و پرداخت کردیم. دستور دادی ماه رمضان را روزه بگیریم، پذیرفتیم و روزه گرفتیم. دستور دادی حج به جا آوریم، پذیرفتیم و انجام دادیم. به این مقدار راضی نشدی تا این که بازوی پسر عمویت را گرفته بلند کردی تا او را بر ما برتری دهی و گفتی: {{متن عربی|منْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلي مَوْلاهُ}}؛ ای محمد، آیا این سخن را از خودت گفتی یا این امری است از خدای عزّوجلّ؟  
شترش را خوابانید و از آن پیاده شد و نزد پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم آمده خطاب به آن حضرت گفت: ای محمد از طرف خدا به ما دستور دادی شهادت دهیم که جز خدا معبودی نیست، و اینکه تو فرستادة او هستی، ما هم قبول کردیم. سپس دستور دادی که نماز پنجگانه بخوانیم، پذیرفتیم و خواندیم. سپس دستور دادی زکات بدهیم، باز از تو پذیرفتیم و پرداخت کردیم. دستور دادی ماه رمضان را روزه بگیریم، پذیرفتیم و روزه گرفتیم. دستور دادی حج به جا آوریم، پذیرفتیم و انجام دادیم.
 
به این مقدار راضی نشدی تا این که بازوی پسر عمویت را گرفته بلند کردی تا او را بر ما برتری دهی و گفتی: {{متن عربی|منْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلي مَوْلاهُ}}؛ ای محمد، آیا این سخن را از خودت گفتی یا این امری است از خدای عزّوجلّ؟  


رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: سوگند به آن خدایی که جانم به دست اوست و جز او معبودی نیست. این امر از نزد خدا است و از من نیست.
رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: سوگند به آن خدایی که جانم به دست اوست و جز او معبودی نیست. این امر از نزد خدا است و از من نیست.
۴٬۰۶۴

ویرایش