بریدة بن خصیب اسلمی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Modir صفحهٔ بريدة بن خصيب اسلمى را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به بریدة بن خصیب اسلمی منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
<big>در كنار آيات غدير، مى ‏توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى اتمام حجت غديرى -  قرآنى به حساب آورد.</big>
<big>در كنار آيات غدير، مى ‏توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى اتمام حجت غديرى -  قرآنى به حساب آورد.</big>


<big>به خصوص استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير -  آن هم از لسان پيامبر معظم‏ صلى الله عليه وآله -  بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى ‏كند. آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه‏ گر مى ‏سازد.</big>
<big>به خصوص استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير -  آن هم از لسان پيامبر معظم‏ صلى الله عليه و آله -  بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى ‏كند. آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه‏ گر مى ‏سازد.</big>


<big>با توجه به همين استناد ريشه‏ اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آنها اتمام حجت‏ هاى قرآنىِ بُرَيده اسلمى است:</big>
<big>با توجه به همين استناد ريشه‏ اى غدير به قرآن، اتمام حجت‏ ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آنها اتمام حجت‏ هاى قرآنىِ بُرَيده اسلمى است:</big>
خط ۸: خط ۸:
<big>«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ» ناظر به ملک عظيم آل محمد است<ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۵۲.</ref>:</big>
<big>«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ» ناظر به ملک عظيم آل محمد است<ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۵۲.</ref>:</big>


<big>بريده اسلمى در ايام سقيفه نوجوانى تيزگوى بود كه اتفاقاً در روزهاى اول شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله به سفر رفته بود. وقتى از سفر بازگشت و ابوبكر را بر فراز منبر پيامبرصلى الله عليه وآله ديد از تعجب دهانش باز ماند و آنچه را مى ‏ديد باور نكرد. لذا با صراحت و بدون ترس با ابوبكر روبرو شد و در برابر همه مردم با يادآورى غدير حجت را بر او و مردم تمام كرد.</big>
<big>بريده اسلمى در ايام [[سقیفه]] نوجوانى تيزگوى بود كه اتفاقاً در روزهاى اول شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله به سفر رفته بود. وقتى از سفر بازگشت و [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] را بر فراز منبر پيامبر صلى الله عليه و آله ديد از تعجب دهانش باز ماند و آنچه را مى ‏ديد باور نكرد. لذا با صراحت و بدون ترس با ابوبكر روبرو شد و در برابر همه مردم با يادآورى غدير حجت را بر او و مردم تمام كرد.</big>


<big>او خطاب به ابوبكر گفت: تو در روز غدير از كسانى بودى كه به على بن ابى ‏طالب «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ» گفتى. آن روز در خاطرت هست يا فراموش كرده ‏اى؟ ابوبكر گفت: به ياد دارم. بريده گفت: آيا براى احدى از مسلمين سزاوار است بر اميرالمؤمنين امارت داشته باشد؟!</big>
<big>او خطاب به ابوبكر گفت: تو در روز غدير از كسانى بودى كه به على بن ابى ‏طالب «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ» گفتى. آن روز در خاطرت هست يا فراموش كرده ‏اى؟ ابوبكر گفت: به ياد دارم. بريده گفت: آيا براى احدى از مسلمين سزاوار است بر اميرالمؤمنين امارت داشته باشد؟!</big>
خط ۱۵: خط ۱۵:


== <big>افشاگرى در مورد ابوبكر و عمر<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۲۷،۲۲۳.</ref></big> ==
== <big>افشاگرى در مورد ابوبكر و عمر<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۲۷،۲۲۳.</ref></big> ==
<big>يكى از افرادى كه در مورد اهانت ‏هاى ابوبكر و عمر در غدير افشاگرى نمود بريده اسلمى است. در مورد افشاگرى او دو مورد نقل شده است:</big>  
<big>يكى از افرادى كه در مورد [[اهانت]] ‏هاى ابوبكر و عمر در غدير افشاگرى نمود بريده اسلمى است. در مورد افشاگرى او دو مورد نقل شده است:</big>


=== <big>مورد اول:</big> ===
<big>'''مورد اول'''</big>
<big>امام باقرعليه السلام سخن مخفيانه ديگرى از ابوبكر و عمر در برابر منبر غدير را چنين بيان فرموده است:</big>


<big>هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير على‏ عليه السلام را منصوب كرد و فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ احِبَّ مَنْ احَبَّهُ وَ ابْغِضْ مَنْ ابْغَضَهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ.</big>
<big>امام باقر عليه السلام سخن مخفيانه ديگرى از ابوبكر و عمر در برابر [[منبر غدیر]] را چنين بيان فرموده است:</big>
 
<big>هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير على‏ عليه السلام را منصوب كرد و فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ احِبَّ مَنْ احَبَّهُ وَ ابْغِضْ مَنْ ابْغَضَهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ.</big>


<big>ابوبكر و عمر مخفيانه گفتند: اين قدر كه مقامِ پست پسر عمويش را بالا مى ‏برد هنوز به آرزوى خود نرسيده است. اگر مى ‏توانست او را پيامبر قرار دهد چنين مى‏ كرد! به خدا قسم اگر هلاک شود او را از قصدى كه دارد دور مى ‏كنيم!!</big>
<big>ابوبكر و عمر مخفيانه گفتند: اين قدر كه مقامِ پست پسر عمويش را بالا مى ‏برد هنوز به آرزوى خود نرسيده است. اگر مى ‏توانست او را پيامبر قرار دهد چنين مى‏ كرد! به خدا قسم اگر هلاک شود او را از قصدى كه دارد دور مى ‏كنيم!!</big>


<big>جوانى از انصار (بُرَيْده) سخن آن دو را شنيد و گفت: به خدا قسم سخن شما را شنيدم و به خدا قسم آنچه را گفتيد به پيامبرصلى الله عليه وآله خواهم رساند. آن دو او را به خدا قسم دادند كه خبر ندهد، ولى او نپذيرفت و اعلام كرد كه گفته آنان را خبر خواهد داد. ابوبكر و عمر به او گفتند: هر تلاشى مى‏ توانى انجام ده!!</big>
<big>جوانى از انصار (بُرَيْده) سخن آن دو را شنيد و گفت: به خدا قسم سخن شما را شنيدم و به خدا قسم آنچه را گفتيد به پيامبر صلى الله عليه و آله خواهم رساند. آن دو او را به خدا قسم دادند كه خبر ندهد، ولى او نپذيرفت و اعلام كرد كه گفته آنان را خبر خواهد داد. ابوبكر و عمر به او گفتند: هر تلاشى مى‏ توانى انجام ده!!</big>
 
<big>بُرَيده نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفته آن دو را به حضرت خبر داد. پيامبر صلى الله عليه و آله سراغ آنان فرستاد و آنان را فرا خواند. وقتى آمدند و آن جوان را نزد حضرت ديدند فهميدند كه او خبر داده است.</big>
 
<big>پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى ابوبكر و اى عمر! چه باعث شد كه آن سخنان را بگوييد؟ آنان به خداى لا اله الا هو قسم ياد كردند كه در اين باره چيزى نگفته‏ اند! پيامبر صلى الله عليه و آله رو به جوان انصارى كرد و فرمود: اى برادر انصار، چرا بر اين دو نفر دروغ نسبت دادى؟!! جوان انصارى چنان ناراحت شد كه آرزو كرد زمين او را فرو برده بود و او در اين باره چيزى نگفته بود، و در همان حال از خدا خواست كه صدق او را ثابت كند تا نزد پيامبرصلى الله عليه وآله شرمنده نشود.</big>


<big>بُرَيده نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمد و گفته آن دو را به حضرت خبر داد. پيامبرصلى الله عليه وآله سراغ آنان فرستاد و آنان را فرا خواند. وقتى آمدند و آن جوان را نزد حضرت ديدند فهميدند كه او خبر داده است.</big>
<big>در همين حال جبرئيل نازل شد -  در ساعتى كه معمولاً در آن ساعت نازل نمى‏ شد -  و اين آيه را بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل كرد: «يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ ...»<ref><big>توبه /  ۷۴.</big></ref> -  تا آخر آيه -  : «به خدا قسم ياد مى‏ كنند كه نگفته‏ اند در حالى كه سخن كفر را بعد از اسلامشان بر زبان جارى ساخته ‏اند و تصميم بر كارى گرفتند كه به آن نرسيدند، و از چيزى ناراحت نبودند جز آنكه خدا و رسولش او را از فضل خويش مستغنى سازند. پس اگر توبه كنند براى آنان بهتر خواهد بود و اگر اعراض كنند خداوند آنان را به عذاب دردناكى در دنيا و آخرت معذب مى ‏نمايد، و آنان در زمين دوست و ياورى نخواهند داشت» .<ref> <big>الاصول الستةعشر (كتاب سلام بن ابى‏عمرة) : ص ۱۱۸.</big></ref></big>


<big>پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى ابوبكر و اى عمر! چه باعث شد كه آن سخنان را بگوييد؟ آنان به خداى لا اله الا هو قسم ياد كردند كه در اين باره چيزى نگفته‏ اند! پيامبرصلى الله عليه وآله رو به جوان انصارى كرد و فرمود: اى برادر انصار، چرا بر اين دو نفر دروغ نسبت دادى؟!! جوان انصارى چنان ناراحت شد كه آرزو كرد زمين او را فرو برده بود و او در اين باره چيزى نگفته بود، و در همان حال از خدا خواست كه صدق او را ثابت كند تا نزد پيامبرصلى الله عليه وآله شرمنده نشود.</big>


<big>در همين حال جبرئيل نازل شد -  در ساعتى كه معمولاً در آن ساعت نازل نمى‏ شد -  و اين آيه را بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل كرد: «يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ ...»<ref><big>توبه /  ۷۴.</big></ref> -  تا آخر آيه -  : «به خدا قسم ياد مى‏ كنند كه نگفته‏ اند در حالى كه سخن كفر را بعد از اسلامشان بر زبان جارى ساخته ‏اند و تصميم بر كارى گرفتند كه به آن نرسيدند، و از چيزى ناراحت نبودند جز آنكه خدا و رسولش او را از فضل خويش مستغنى سازند. پس اگر توبه كنند براى آنان بهتر خواهد بود و اگر اعراض كنند خداوند آنان را به عذاب دردناكى در دنيا و آخرت معذب مى ‏نمايد، و آنان در زمين دوست و ياورى نخواهند داشت» .<ref> <big>الاصول الستةعشر (كتاب سلام بن ابى‏عمرة) : ص ۱۱۸.</big></ref></big>  
<big>'''مورد دوم'''</big>


=== <big>مورد دوم</big> ===
<big>پس از خطبه غدير همه مردم براى بيعت غدير وارد خيمه پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ شدند و پس از بيعت با آن حضرت به خيمه على‏ عليه السلام مى‏ رفتند و در حالى كه «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ» مى‏ گفتند با آن حضرت دست مى ‏دادند و بيعت مى ‏كردند.</big>
<big>پس از خطبه غدير همه مردم براى بيعت غدير وارد خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏ شدند و پس از بيعت با آن حضرت به خيمه على‏ عليه السلام مى‏ رفتند و در حالى كه «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ» مى‏ گفتند با آن حضرت دست مى ‏دادند و بيعت مى ‏كردند.</big>


<big>ابوبكر و عمر هم وارد شدند و بيعت كردند و حتى «بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابی‏طالِبٍ، اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ» گفتند، ولى نفاق باطنى آن قدر اجازه نداد كه از در خيمه حضرت فاصله بگيرند، و گويى از زندانى آزاد شده باشند همانجا سخن ناروايى بر زبان آوردند كه بُريده اسلمى گفته آنان را شنيد و فوراً به حضرت گزارش داد.</big>
<big>ابوبكر و عمر هم وارد شدند و بيعت كردند و حتى «بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابی‏طالِبٍ، اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ» گفتند، ولى نفاق باطنى آن قدر اجازه نداد كه از در خيمه حضرت فاصله بگيرند، و گويى از زندانى آزاد شده باشند همانجا سخن ناروايى بر زبان آوردند كه بُريده اسلمى گفته آنان را شنيد و فوراً به حضرت گزارش داد.</big>
خط ۶۴: خط ۶۷:


=== <big>شهادت بر عليه ابوبكر و عمر</big> ===
=== <big>شهادت بر عليه ابوبكر و عمر</big> ===
<big>پس از اتمام خطبه غدير و مراسم بيعت همگانى به دستور پيامبر صلى الله عليه وآله، وقتى ابوبكر و عمر از خيمه بيعت فاصله گرفتند شعله‏ هاى كينه زبانه كشيد. آن دو كلماتى كفرآميز گفتند كه بريده اسلمى شنيد و نزد پيامبرصلى الله عليه وآله شهادت داد.</big>
<big>پس از اتمام خطبه غدير و مراسم بيعت همگانى به دستور پيامبر صلى الله عليه وآله، وقتى ابوبكر و عمر از خيمه [[بیعت]] فاصله گرفتند شعله‏ هاى كينه زبانه كشيد. آن دو كلماتى كفرآميز گفتند كه بريده اسلمى شنيد و نزد پيامبر صلى الله عليه و آله شهادت داد.</big>


<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[ابوبكر]] /  سخنان ابوبكر و عمر پس از بيعت در غدير.</big>
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] /  سخنان ابوبكر و عمر پس از بيعت در غدير.</big>


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==