ابن کثیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<big>از اوايل قرن دوم هجرى كه تدوين معارف دينى رسماً آزاد اعلام شد، [[ابلاغ غدیر|تبلیغ غدیر]] نيز شكلى تازه بخود گرفت و كم كم از شكل روايت به صورت تأليف در آمد.</big>
<big>از اوايل قرن دوم هجرى كه تدوين معارف دينى رسماً آزاد اعلام شد، [[ابلاغ غدیر|تبلیغ غدیر]] نيز شكلى تازه بخود گرفت و كم كم از شكل روايت به صورت تأليف در آمد.</big>


<big>در اين كتاب‏ ها، اسماء راويان حديث غدير از مرد و زن جمع‏ آورى شده و از نظر رجالى درباره موثق بودن راويان بحث شده و تاريخچه مفصلى از اسناد و راويان حديث غدير تدوين شده و جنبه ‏هاى اعجاب انگيز آن در زمينه ‏هاى اسناد و [[رجال]] تبيين گرديده است.</big>
<big>در اين كتاب‏ ها، اسماء راويان حديث غدير از مرد و زن جمع‏ آورى شده و از نظر رجالى درباره موثق بودن راويان بحث شده و تاريخچه مفصلى از اسناد و راويان حديث غدير تدوين شده و جنبه ‏هاى اعجاب انگيز آن در زمينه ‏هاى اسناد و رجال تبيين گرديده است.</big>


<big>اين مسير ادامه يافت و كتاب‏ هاى مختلفى به صورت مستقل يا ضمنى در موضوع غدير تدوين شد. به عنوان نمونه ابن ‏كثير دمشقى مى‏ گويد:</big>
<big>اين مسير ادامه يافت و كتاب‏ هاى مختلفى به صورت مستقل يا ضمنى در موضوع غدير تدوين شد. به عنوان نمونه ابن ‏كثير دمشقى مى‏ گويد:</big>
خط ۴۸: خط ۴۸:


<big>ابن ‏كثير اعتراف كرده كه اين حديث را ضَمرَه از ابن ‏شَوذَب، از مَطَر ورّاق، از شهر بن حَوشَب، از ابوهُرَيره روايت كرده، و اين ها همه از رجال صحاح ‏اند: ضَمرَه و عبداللَّه بن شَوذَب از رجال تِرمِذى و ابوداوود و [[ابن ماجه قزوينى|ابن‏ ماجه]] و نَسايى در صحاح آن ها هستند. مَطَر ورّاق از رجال مسلم و صحاح چهارگانه يادشده و ابن‏ حِبّان است. شهر بن حَوشَب نيز از رجال مسلم بن حجّاج و صحاح چهارگانه مذكور است.</big>
<big>ابن ‏كثير اعتراف كرده كه اين حديث را ضَمرَه از ابن ‏شَوذَب، از مَطَر ورّاق، از شهر بن حَوشَب، از ابوهُرَيره روايت كرده، و اين ها همه از رجال صحاح ‏اند: ضَمرَه و عبداللَّه بن شَوذَب از رجال تِرمِذى و ابوداوود و [[ابن ماجه قزوينى|ابن‏ ماجه]] و نَسايى در صحاح آن ها هستند. مَطَر ورّاق از رجال مسلم و صحاح چهارگانه يادشده و ابن‏ حِبّان است. شهر بن حَوشَب نيز از رجال مسلم بن حجّاج و صحاح چهارگانه مذكور است.</big>


<big>در ادامه خواهيم گفت كه روايت يكى از رجال صحاح از يک راوى، دليل آن است كه او نزد آنان ثقه و عادل و معتمَد و صحيح الضبط است. بنابراين، چگونه است كه ابن‏ كثير حديثى را تكذيب مى‏ كند كه [[اهل‏ سنت]] آن را به اسانيدشان از راويانى روايت كرده ‏اند كه در صحاح از ايشان حديث نقل كرده و به آنان اعتماد نموده ‏اند؟!</big>
<big>در ادامه خواهيم گفت كه روايت يكى از رجال صحاح از يک راوى، دليل آن است كه او نزد آنان ثقه و عادل و معتمَد و صحيح الضبط است. بنابراين، چگونه است كه ابن‏ كثير حديثى را تكذيب مى‏ كند كه [[اهل‏ سنت]] آن را به اسانيدشان از راويانى روايت كرده ‏اند كه در صحاح از ايشان حديث نقل كرده و به آنان اعتماد نموده ‏اند؟!</big>
خط ۵۵: خط ۵۳:
<big>اضافه بر اين، دانشمندان و مصنّفان اهل‏ تسنّن كتاب‏هاى صحاح را بسيار مى‏ ستايند، و حتى شيعه اماميه را به سبب اينكه در بعضى از اخبار و راويان اين كتاب‏ ها خدشه مى‏ كنند بسيار نكوهش مى ‏كنند.</big>
<big>اضافه بر اين، دانشمندان و مصنّفان اهل‏ تسنّن كتاب‏هاى صحاح را بسيار مى‏ ستايند، و حتى شيعه اماميه را به سبب اينكه در بعضى از اخبار و راويان اين كتاب‏ ها خدشه مى‏ كنند بسيار نكوهش مى ‏كنند.</big>


<big>از جمله ميرزا مخدوم شريفى و [[فضل بن روزبهان]] هستند كه [[صحيح بخارى]] و [[صحيح مسلم]] را صحيح ‏ترين كتاب ‏ها پس از قرآن، و آنچه مسلم و بخارى در آن همداستان باشند را صحيح نزد امت مى‏ دانند.</big>
<big>از جمله ميرزا مخدوم شريفى و [[ابن روزبهان|فضل بن روزبهان]] هستند كه [[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم (کتاب)|صحیح مسلم]] را صحيح ‏ترين كتاب ‏ها پس از قرآن، و آنچه مسلم و بخارى در آن همداستان باشند را صحيح نزد امت مى‏ دانند.</big>


<big>همچنين شيعه را به خاطر خدشه وارد كردن در اين دو كتاب بسيار مورد طعن قرار داده ‏اند.<ref>نواقض الروافض (مخطوط). ابطال الباطل. </ref></big>
<big>همچنين شيعه را به خاطر خدشه وارد كردن در اين دو كتاب بسيار مورد طعن قرار داده ‏اند.<ref>نواقض الروافض (مخطوط). ابطال الباطل. </ref></big>


<big>در اينجا به ابن ‏روزبهان و امثال او مى‏ گوييم: اگر چنين است، چرا در كتاب خود حديث نزول آيه اكمال در روز غدير را -  كه رجال صحاح روايتش كرده ‏اند -  از ساخته ‏هاى شيعه مى‏ دانيد؟!</big>
<big>در اينجا به ابن ‏روزبهان و امثال او مى‏ گوييم: اگر چنين است، چرا در كتاب خود حديث نزول آيه اكمال در روز غدير را -  كه رجال صحاح روايتش كرده ‏اند -  از ساخته ‏هاى شيعه مى‏ دانيد؟!</big>
خط ۸۱: خط ۷۷:
<big>مَطَر ورّاق: حافظ ابونعيم<ref>حليَة الأولياء: ج ۳ ص۷۵، ۷۶.</ref>: مالک بن دينار، ابوعيسى و مالک بن دينار او را توثيق كرده و ستوده ‏اند.</big>
<big>مَطَر ورّاق: حافظ ابونعيم<ref>حليَة الأولياء: ج ۳ ص۷۵، ۷۶.</ref>: مالک بن دينار، ابوعيسى و مالک بن دينار او را توثيق كرده و ستوده ‏اند.</big>


<big>شهر بن حَوشَب اشعرى شامى حِمصى دمشقى: حافظ عبدالغنى مَقدِسى و [[ابن حجر عسقلانى|ابن‏ حجر]] و ذهبى<ref>الكمال فى اسماء الرجال (مخطوط). تهذيب التهذيب: ج ۴ ص۳۶۹-۳۷۲. ميزان الاعتدال فى نقد الرجال: ج ۲ ص ۲۸۴.</ref>: محمد بن عبداللَّه بن عمّار، يعقوب بن شَيبَه، صالح بن محمد بغدادى، ابن‏مَعين، ابن‏مدينى، عبدالرحمن، يعقوب بن شَيبه، يعقوب بن سفيان، ابوجعفر طبرى، [[ابوبكر بزّار]]، حرب بن اسماعيل كرمانى، [[احمد بن حنبل]]، احمد بن عبدالله، ابن ‏ابى‏ خَيثَمه، ابوحاتم، ابوزُرعه، ابن ‏عدى، فسوى، حنبل و عثمان دارمى و احمد بن عبدالله عِجلى از احمد و تِرمِذى از احمد و بخارى، همگى او را توثيق كرده و ستوده ‏اند. بسيارى از بزرگان راويان صاحبان صحاح جز بخارى از او روايت كرده ‏اند. عمرو بن على گفته كه مُعاذ بن مُعاذ در حديث شهر بن حوشب تأمل داشت، ولى او از اسماء بنت يزيد روايات حسن نقل كرده است.</big>
<big>شهر بن حَوشَب اشعرى شامى حِمصى دمشقى: حافظ عبدالغنى مَقدِسى و [[ابن حجر عسقلانی|ابن‏ حجر]] و ذهبى<ref>الكمال فى اسماء الرجال (مخطوط). تهذيب التهذيب: ج ۴ ص۳۶۹-۳۷۲. ميزان الاعتدال فى نقد الرجال: ج ۲ ص ۲۸۴.</ref>: محمد بن عبداللَّه بن عمّار، يعقوب بن شَيبَه، صالح بن محمد بغدادى، ابن‏مَعين، ابن‏مدينى، عبدالرحمن، يعقوب بن شَيبه، يعقوب بن سفيان، ابوجعفر طبرى، [[ابوبكر بزّار]]، حرب بن اسماعيل كرمانى، [[احمد بن حنبل]]، احمد بن عبدالله، ابن ‏ابى‏ خَيثَمه، ابوحاتم، ابوزُرعه، ابن ‏عدى، فسوى، حنبل و عثمان دارمى و احمد بن عبدالله عِجلى از احمد و تِرمِذى از احمد و بخارى، همگى او را توثيق كرده و ستوده ‏اند. بسيارى از بزرگان راويان صاحبان صحاح جز بخارى از او روايت كرده ‏اند. عمرو بن على گفته كه مُعاذ بن مُعاذ در حديث شهر بن حوشب تأمل داشت، ولى او از اسماء بنت يزيد روايات حسن نقل كرده است.</big>


<big>در طرف مقابل، چند نفر شهر بن حوشب را جرح كرده‏ اند كه البته در برابر اين توثيقات فراوان از اعتبارى ندارد. چنانچه محدّثان اهل‏ سنت پذيرفته ‏اند كه اگر تعديل بر جرح راجح باشد، در هنگام تعارض جرح را بى ‏اثر مى‏ گرداند. به عنوان نمونه ابوالمؤيّد خوارزمى از ابن‏ جوزى نقل كرده كه وى در مورد شهر بن حوشب -  كه نامش در سند حديثى آمده -  به اين قاعده كلى تصريح كرده و به توثيق ابن‏ جوزى در مورد او استناد كرده و تضعيف در مورد او را ردّ كرده است.<ref>جامع مسانيد ابى‏ حنيفة: ج ۱ ص ۳۹. </ref></big>
<big>در طرف مقابل، چند نفر شهر بن حوشب را جرح كرده‏ اند كه البته در برابر اين توثيقات فراوان از اعتبارى ندارد. چنانچه محدّثان اهل‏ سنت پذيرفته ‏اند كه اگر تعديل بر جرح راجح باشد، در هنگام تعارض جرح را بى ‏اثر مى‏ گرداند. به عنوان نمونه ابوالمؤيّد خوارزمى از ابن‏ جوزى نقل كرده كه وى در مورد شهر بن حوشب -  كه نامش در سند حديثى آمده -  به اين قاعده كلى تصريح كرده و به توثيق ابن‏ جوزى در مورد او استناد كرده و تضعيف در مورد او را ردّ كرده است.<ref>جامع مسانيد ابى‏ حنيفة: ج ۱ ص ۳۹. </ref></big>