۴٬۰۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
آيه سوره فجر در زمينه احوال قوم [[عاد]] و [[ثمود]] و [[فرعون]] است كه در اثر كثرت فساد به تازيانه [[عذاب|عذاب الهی]] گرفتار شدند. خداوند با يادآورى آنان مى فرمايد: «پروردگار تو در كمينگاه است». | آيه سوره فجر در زمينه احوال قوم [[عاد]] و [[ثمود]] و [[فرعون]] است كه در اثر كثرت فساد به تازيانه [[عذاب|عذاب الهی]] گرفتار شدند. خداوند با يادآورى آنان مى فرمايد: «پروردگار تو در كمينگاه است». | ||
آيه سوره لقمان از آيه ۲۲ آغاز مى شود كه خداوند مردم را در دو گروه معرفى مى نمايد. يكى | آيه سوره لقمان از آيه ۲۲ آغاز مى شود كه خداوند مردم را در دو گروه معرفى مى نمايد. يكى{{متن قرآن|وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ}} است كه به عروة الوثقى متمسک شده اند. | ||
گروه دوم كافران هستند كه درباره آنان | گروه دوم كافران هستند كه درباره آنان {{متن قرآن|وَمَنْ كَفَرَ فَلَا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ ۚ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا ۚ}} فرموده و سپس مى فرمايد: «آنان را زمان كوتاهى از نعمت ها برخوردار مى كنيم و سپس به عذاب غليظ مى كشانيم». | ||
===تحليل تاريخى=== | ===تحليل تاريخى=== | ||
داستان مفصلى كه اين سه آيه در ضمن آن از لبان مبارک | داستان مفصلى كه اين سه آيه در ضمن آن از لبان مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله به صورت اقتباس صادر شده، از حذيفه يمانى است كه گوشه اى از داستان بلند غدير را چنين نقل مى كند<ref>ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۱۱۲ - ۱۳۵؛ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۷ - ۱۱۱.</ref>: | ||
منافقین در بين خود به گفتگو پرداختند و بحث نمودند و نظر دادند تا بر اين نظر متفق شدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز كوه هَرشى بِرَمانند، و اين در حالى بود كه در جنگ تبوک نيز مثل همين نقشه را اجرا كرده بودند ولى خداوند شرّ آنان را از پيامبرش دور كرده بود. | منافقین در بين خود به گفتگو پرداختند و بحث نمودند و نظر دادند تا بر اين نظر متفق شدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز كوه هَرشى بِرَمانند، و اين در حالى بود كه در جنگ تبوک نيز مثل همين نقشه را اجرا كرده بودند ولى خداوند شرّ آنان را از پيامبرش دور كرده بود. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله با صداى بلند به شتر فرمود: آرام بگير، كه بر تو مشكلى نيست. خداوند شتر را به زبان آورد و با [[عربی]] فصيح گفت: | پيامبر صلى الله عليه و آله با صداى بلند به شتر فرمود: آرام بگير، كه بر تو مشكلى نيست. خداوند شتر را به زبان آورد و با [[عربی]] فصيح گفت: | ||
وَالله يا رَسُولَ الله، لا ازَلْتُ يَداً عَنْ مُسْتَقَرِّ يَدٍ وَ لا رِجْلاً عَنْ مَوْضِعِ رِجْلٍ وَ انْتَ عَلى ظَهْرى: | {{متن عربی|وَالله يا رَسُولَ الله، لا ازَلْتُ يَداً عَنْ مُسْتَقَرِّ يَدٍ وَ لا رِجْلاً عَنْ مَوْضِعِ رِجْلٍ وَ انْتَ عَلى ظَهْرى}}: | ||
يا رسول اللَّه، به خدا قسم دست از جاى دست و پا از موضعِ پا حركت نخواهم داد مادامى كه تو بر پشت من هستى. | يا رسول اللَّه، به خدا قسم دست از جاى دست و پا از موضعِ پا حركت نخواهم داد مادامى كه تو بر پشت من هستى. | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
فرمود: خداوند به من دستور داده از آنان اعراض كنم. خوش ندارم كه مردم بگويند: اين پيامبر گروهى از قوم و اصحابش را به دين خود فراخواند و آنان پذيرفتند. | فرمود: خداوند به من دستور داده از آنان اعراض كنم. خوش ندارم كه مردم بگويند: اين پيامبر گروهى از قوم و اصحابش را به دين خود فراخواند و آنان پذيرفتند. | ||
سپس با كمک آنان جنگيد تا بر دشمنش غالب گرديد، و آنگاه كه غلبه پيدا كرد ياران خود را به قتل رسانيد. اى حذيفه اينان را رها كن، | سپس با كمک آنان جنگيد تا بر دشمنش غالب گرديد، و آنگاه كه غلبه پيدا كرد ياران خود را به قتل رسانيد. اى حذيفه اينان را رها كن، {{متن عربی|فَانَّ الله لَهُمْ بِالْمِرْصادِ، وَ سَيُمْهِلُهُمْ قَليلاً ثُمَّ يَضْطَرُّهُمْ الى عَذابٍ غَليظٍ}}: خداوند در كمين اينان است و به زودى به آنان مهلت مى دهد و سپس آنان را به [[عذاب]] شديد دچار مى كند.<ref>اين عبارت همان دو آيه سوره ملک و سوره لقمان است كه اقتباس شده است.</ref> | ||
عرض كردم: يا رسول الله، اين عده منافق كيانند؟ آيا از | عرض كردم: يا رسول الله، اين عده منافق كيانند؟ آيا از مهاجرين هستند يا انصار؟ پیامبر صلی الله علیه و آله يكايک آنان را نام برد تا همه چهارده نفر را ذكر كرد. | ||
در بين آنان كسانى بودند كه خوش نداشتم آنان را بين آن گروه ببينم! لذا ساكت شدم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اى حذيفه، گويا درباره بعضى از كسانى كه برايت نام بردم (از منافقين) شک دارى؟! سرت را بلند كن! | در بين آنان كسانى بودند كه خوش نداشتم آنان را بين آن گروه ببينم! لذا ساكت شدم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اى حذيفه، گويا درباره بعضى از كسانى كه برايت نام بردم (از منافقين) شک دارى؟! سرت را بلند كن! | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
سپس به آن گروه نگاه كردم و فرد فرد آنان را شناختم، و ديدم همان گونه كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده بود؛ آنان چهارده نفر بودند: نُه نفر از قريش و پنج نفر از غير قريش ... . | سپس به آن گروه نگاه كردم و فرد فرد آنان را شناختم، و ديدم همان گونه كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده بود؛ آنان چهارده نفر بودند: نُه نفر از قريش و پنج نفر از غير قريش ... . | ||
به خدا قسم آنان عبارت بودند از [[ابوبکر بن ابی قحافه|اولى]]، | به خدا قسم آنان عبارت بودند از [[ابوبکر بن ابی قحافه|اولى]]، دومی، [[عثمان بن عفّان|عثمان]]، [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]]، عبد الرحمن بن عوف، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی وقاص]]، [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده جراح]]، معاویة بن ابی سفیان و [[عمرو بن عاص]]، كه اينان از قريش بودند. | ||
اما پنج نفر ديگر عبارت بودند از: [[ابوموسی اشعری]]، [[مغیرة بن شعبه|مغیرة بن شعبه ثقفی]]، | اما پنج نفر ديگر عبارت بودند از: [[ابوموسی اشعری]]، [[مغیرة بن شعبه|مغیرة بن شعبه ثقفی]]، اوس بن حدثان نصری، ابوهریره و ابوطلحه انصاری | ||
حذيفه | حذيفه مى گويد: سپس از كوه سرازير شديم و راه پايين را پيش گرفتيم در حالى كه فجر طلوع كرده و صبح شده بود. پيامبر صلى الله عليه وآله پياده شد و وضو گرفت و منتظر اصحابش شد تا جمع شدند. | ||
در آنجا همان گروه چهارده نفرى را ديدم كه همگى با مردم وارد شدند و پشت سر پيامبر صلى الله عليه و آله به نماز ايستادند. | در آنجا همان گروه چهارده نفرى را ديدم كه همگى با مردم وارد شدند و پشت سر پيامبر صلى الله عليه و آله به نماز ايستادند. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
به همين جهت به منادى خود فرمان داد تا در بين مردم ندا كند: هيچ سه نفرى از مردم حق ندارند اجتماع كنند و سخن سرى نجوى كنند!! | به همين جهت به منادى خود فرمان داد تا در بين مردم ندا كند: هيچ سه نفرى از مردم حق ندارند اجتماع كنند و سخن سرى نجوى كنند!! | ||
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله از پاى كوه هرشى مردم را حركت داد تا به منزل بعدى رسيدند. در آن منزل | سپس پيامبر صلى الله عليه و آله از پاى كوه هرشى مردم را حركت داد تا به منزل بعدى رسيدند. در آن منزل سالم مولی ابی حذیفه ديد آن دو نفر با يكديگر نجوى مى كنند. | ||
وقتى سالم در اين باره از آنان سؤال كرد گفتند: ما جمع شده ايم تا قسم ياد كنيم و پيمان ببنديم كه از محمد | وقتى سالم در اين باره از آنان سؤال كرد گفتند: ما جمع شده ايم تا قسم ياد كنيم و پيمان ببنديم كه از محمد اطاعت نكنيم در آنچه از ولايت على بن ابى طالب بعد از خود بر ما واجب كرد!! | ||
او از اين نقشه استقبال كرد و وارد نجواى آنان شد. | او از اين نقشه استقبال كرد و وارد نجواى آنان شد. | ||
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله | وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله مى خواست از آن منزل حركت كند اين سه نفر نزد حضرت آمدند. حضرت پرسيد: امروز در چه بارهاى نجوى مى كرديد، در حالى كه من شما را از نجوى نهى كرده بودم؟ | ||
گفتند: يا رسول الله، جز در اين وقتى كه نزد شماييم با هم ملاقاتى نداشته ايم! | گفتند: يا رسول الله، جز در اين وقتى كه نزد شماييم با هم ملاقاتى نداشته ايم! | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله نگاهى به آنان كرد و اين آيه را براى آنان خواند: | پيامبر صلى الله عليه و آله نگاهى به آنان كرد و اين آيه را براى آنان خواند: {{متن قرآن|أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ الله، وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ الله، وَ مَا الله بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}: «آيا شما آگاه تريد يا خدا؟ چه كسى ظالم تر است از كسى كه شهادتى نزد خود را از خدا كتمان مى كند، و خداوند از آنچه شما انجام مى دهيد غافل نيست».<ref>اين آيه سومى است كه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله به آن استشهاد شده است.</ref> | ||
«آيا شما آگاه تريد يا خدا؟ چه كسى ظالم تر است از كسى كه شهادتى نزد خود را از خدا كتمان مى كند، و خداوند از آنچه شما انجام مى دهيد غافل نيست».<ref>اين آيه سومى است كه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله به آن استشهاد شده است.</ref> | |||
===تحليل اعتقادى=== | ===تحليل اعتقادى=== | ||
آنچه به عنوان تفسير اين آيات از تطبيق آنها بر صحيفه و توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله استفاده مى شود دو نكته است: | آنچه به عنوان تفسير اين آيات از تطبيق آنها بر صحيفه و توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله استفاده مى شود دو نكته است: | ||
'''الف)''' اولى و دومى كه رو در روى خدا و رسول كار خود را كتمان كردند و اين كتمان را انكار كردند، مصداق | '''الف)''' اولى و دومى كه رو در روى خدا و رسول كار خود را كتمان كردند و اين كتمان را انكار كردند، مصداق {{متن قرآن|أَظْلَمُ}} يعنى ظالم ترين شدند. | ||
'''ب)''' خداوند [[دشمنان اهل بیت و غدیر|دشمنان اهل بیت علیهم السلام]] را چند صباحى در اين دنيا مهلت مى دهد چنانكه مى فرمايد: | '''ب)''' خداوند [[دشمنان اهل بیت و غدیر|دشمنان اهل بیت علیهم السلام]] را چند صباحى در اين دنيا مهلت مى دهد چنانكه مى فرمايد: {{متن قرآن|نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً}}؛ و سپس آنان را به [[عذاب]] غلاظ و شداد مبتلا مى نمايد چنانكه مى فرمايد: | ||
{{متن قرآن|ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ}} اين عذابِ آنان از لحظه مرگ آغاز شده و در عالم برزخ ادامه دارد تا در قيامت به سزاى اصلى اعمال خود برسند. | |||
اولی و دومی هنگام [[مرگ]]، پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام را ديدند كه به آنان مى گفتند: بشارت باد شما را به آتش در پايين ترين درجه جهنم!!<ref>كتاب سليم: ص ۳۴۸ ح ۳۱.</ref> | اولی و دومی هنگام [[مرگ]]، پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام را ديدند كه به آنان مى گفتند: بشارت باد شما را به آتش در پايين ترين درجه جهنم!!<ref>كتاب سليم: ص ۳۴۸ ح ۳۱.</ref> |
ویرایش