آیه ۱۷۹ آل عمران و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - '<references />' به '{{پانویس}}')
خط ۴۵: خط ۴۵:
آيا جاى تعجب نيست كه تاريخ نشان دهد اولين كسانى كه در غدير با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيعت نمودند و خود را از ديگران جلو انداختند، همان‏ هايى بودند كه زودتر از همه آن [[بیعت]] را شكستند و پيش از همه پيمان خود را زير پا گذاشتند.
آيا جاى تعجب نيست كه تاريخ نشان دهد اولين كسانى كه در غدير با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيعت نمودند و خود را از ديگران جلو انداختند، همان‏ هايى بودند كه زودتر از همه آن [[بیعت]] را شكستند و پيش از همه پيمان خود را زير پا گذاشتند.


آنان عبارت بودند از [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عثمان بن عفّان|عثمان]]، [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]] و [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]]، كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله يكى پس از ديگرى رو در روى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ايستادند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۵.</ref>
آنان عبارت بودند از [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، عمر، [[عثمان بن عفّان|عثمان]]، [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]] و [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]]، كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله يكى پس از ديگرى رو در روى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ايستادند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۵.</ref>


جالب‏ تر اينكه عمر بعد از بيعت اين كلمات را بر زبان آورد كه گويا از همه خوشحال ‏تر است:
جالب‏ تر اينكه عمر بعد از بيعت اين كلمات را بر زبان آورد كه گويا از همه خوشحال ‏تر است:
خط ۷۱: خط ۷۱:
آيا نبايد اهل عالم خبر شوند كه اين دستان بيعت كننده جلوه ياس عصمت را با سيلى خون رنگ مى‏ كنند، و همين دست‏ ها طناب بر گردن صاحب غدير انداخته او را براى بيعت با ابوبكر مى‏ كشند؟
آيا نبايد اهل عالم خبر شوند كه اين دستان بيعت كننده جلوه ياس عصمت را با سيلى خون رنگ مى‏ كنند، و همين دست‏ ها طناب بر گردن صاحب غدير انداخته او را براى بيعت با ابوبكر مى‏ كشند؟


با مرورى بر نمونه‏ هاى فوق معناى آيه قرآن در خطابه غدير به خوبى در روحمان جا باز مى ‏كند كه متن عربی|انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ}}!!؟ و ما از عمق جان خدا را مى‏ خوانيم كه:
با مرورى بر نمونه‏ هاى فوق معناى آيه قرآن در خطابه غدير به خوبى در روحمان جا باز مى ‏كند كه متن عربی{{متن عربی|انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ}} و ما از عمق جان خدا را مى‏ خوانيم كه:


اى ربّ عدل حكيم، ميليون ‏ها بار از تو سپاسگزاريم كه با امتحان‏ هاى كمرشكن خود پس از پيامبر صلى الله عليه و آله، حقايق عظيمى را به ما نماياندى و اسرارى از تاريخ حيات آن حضرت و فرمايشات او را به ما فهماندى، و با اين آزمايش بزرگ ما را در برابر انحرافات و ضلالت‏ ها چون فولاد آبديده نمودى؛ به گونه ‏اى كه هر توطئه و ضلالتى را شعبه ‏اى از [[سقیفه]] مى ‏دانيم، و ادامه دهندگانِ راهِ صحيفه را از همين رهگذر مى‏ شناسيم.
اى ربّ عدل حكيم، ميليون ‏ها بار از تو سپاسگزاريم كه با امتحان‏ هاى كمرشكن خود پس از پيامبر صلى الله عليه و آله، حقايق عظيمى را به ما نماياندى و اسرارى از تاريخ حيات آن حضرت و فرمايشات او را به ما فهماندى، و با اين آزمايش بزرگ ما را در برابر انحرافات و ضلالت‏ ها چون فولاد آبديده نمودى؛ به گونه ‏اى كه هر توطئه و ضلالتى را شعبه ‏اى از [[سقیفه]] مى ‏دانيم، و ادامه دهندگانِ راهِ صحيفه را از همين رهگذر مى‏ شناسيم.
خط ۸۲: خط ۸۲:
در مقابل اگر «خبيث» را بدِ خالص بدانيم كه تماماً غل و غش و فساد است و شر محض از آن مى‏ جوشد، در اين صورت آنچه از ناخالصى فاصله بگيرد به همان درجه «طيب» خواهد بود.
در مقابل اگر «خبيث» را بدِ خالص بدانيم كه تماماً غل و غش و فساد است و شر محض از آن مى‏ جوشد، در اين صورت آنچه از ناخالصى فاصله بگيرد به همان درجه «طيب» خواهد بود.


در قرآن و كلام پيامبر صلى الله عليه و آله دو عنوان خبيث و طيب به كار رفته، و از اين كيفيت مى ‏توان استفاده كرد كه يك انسان هميشه تحت يكى از اين دو عنوان قابل معرفى است، اگر چه هميشه مقدارى خُبث و طيب در وجود او مخلوط خواهد بود، و به صورت خالص بروز نخواهد كرد. آنچه در آيات و احاديث به عنوان «شقىّ» و «سعيد» نيز مطرح شده بى ‏ارتباط با اين عنوان نيست و به خبث و طيب باز مى‏گردد.
در قرآن و كلام پيامبر صلى الله عليه و آله دو عنوان خبيث و طيب به كار رفته، و از اين كيفيت مى ‏توان استفاده كرد كه يك انسان هميشه تحت يكى از اين دو عنوان قابل معرفى است، اگر چه هميشه مقدارى خُبث و طيب در وجود او مخلوط خواهد بود، و به صورت خالص بروز نخواهد كرد. آنچه در آيات و احاديث به عنوان «شقىّ» و «سعيد» نيز مطرح شده بى ‏ارتباط با اين عنوان نيست و به خبث و طيب باز مى ‏گردد.


===== نكته سوم: منشأ طهارت و خباثت =====
===== نكته سوم: منشأ طهارت و خباثت =====
از مجموعه بالا مى‏توان نتيجه گرفت كه «خبيث» و «طيب» مربوط به ذاتيات و اصالت‏ هاى فرد است كه از روز «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» آغاز مى‏ شود، و به پاكى و ناپاكى نسل‏ هاى بعد مى ‏رسد و از آنجا به طهارت مولد منتهى مى ‏شود و انسانى با ذات طيب يا خبيث قدم در اين جهان مى‏ گذارد. امورى كه اين انسان در دوران عمر خود با آنها برخورد مى‏ كند و عكس العمل ‏هايى كه از خود نشان مى‏ دهد از آن خميره برمى‏ خيزد و نشأت مى‏ گيرد.
از مجموعه بالا مى ‏توان نتيجه گرفت كه «خبيث» و «طيب» مربوط به ذاتيات و اصالت‏ هاى فرد است كه از روز {{متن قرآن|أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ}}آغاز مى‏ شود، و به پاكى و ناپاكى نسل‏ هاى بعد مى ‏رسد و از آنجا به طهارت مولد منتهى مى ‏شود و انسانى با ذات طيب يا خبيث قدم در اين جهان مى‏ گذارد. امورى كه اين انسان در دوران عمر خود با آنها برخورد مى‏ كند و عكس العمل ‏هايى كه از خود نشان مى‏ دهد از آن خميره برمى‏ خيزد و نشأت مى‏ گيرد.


در اين عكس العمل‏ هاى انسان مسائل بسيارى هست كه ارزش مهمى ندارد و خداوند هم اصرارى در بروز آنها ندارد، ولى امر ولايت همان است كه خداوند تا عمقِ درون هر كس را درباره آن ظاهر نكند او را رها نمى‏ كند و اين همان معنى است كه مى‏فرمايد: {{قرآن|لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ ...}}.
در اين عكس العمل‏ هاى انسان مسائل بسيارى هست كه ارزش مهمى ندارد و خداوند هم اصرارى در بروز آنها ندارد، ولى امر ولايت همان است كه خداوند تا عمقِ درون هر كس را درباره آن ظاهر نكند او را رها نمى‏ كند و اين همان معنى است كه مى ‏فرمايد: {{قرآن|لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ ...}}


اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اين آزمايش الهى را چنين ترسيم مى‏ فرمايد:
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اين آزمايش الهى را چنين ترسيم مى‏ فرمايد:


{{متن عربی|انَّ امْرَنا اهْلَ ‏الْبَيْتِ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لا يَعْرِفُهُ وَ لا يُقِرُّ بِهِ الاّ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ اوْ نَبِىٌّ مُرْسَلٌ اوْ مُؤْمِنٌ نَجيبٌ امْتَحَنَ اللَّه قَلْبَهُ لِلايمانِ}}.
{{متن عربی|انَّ امْرَنا اهْلَ ‏الْبَيْتِ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لا يَعْرِفُهُ وَ لا يُقِرُّ بِهِ الاّ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ اوْ نَبِىٌّ مُرْسَلٌ اوْ مُؤْمِنٌ نَجيبٌ امْتَحَنَ اللَّه قَلْبَهُ لِلايمانِ}}


يعنى: امر ولايت ما اهل‏ بيت سخت و پيچيده است كه آن را نمى‏ شناسد و بدان اقرار نمى‏ كند مگر ملائكه مقرب يا پيامبر مرسل يا مؤمن نجيبى كه خداوند قلب او را براى ايمان امتحان كرده باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۹۶.</ref>
يعنى: امر ولايت ما اهل‏ بيت سخت و پيچيده است كه آن را نمى‏ شناسد و بدان اقرار نمى‏ كند مگر ملائكه مقرب يا پيامبر مرسل يا مؤمن نجيبى كه خداوند قلب او را براى ايمان امتحان كرده باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۹۶.</ref>
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
{{متن عربی|ما مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبيدِ اللَّه مِمَّنِ امْتَحَنَ اللَّه قَلْبَهُ لِلايمانِ الاّ وَ يَجِدُ حُبَّنا اهْلَ‏الْبَيْتِ عَلى قَلْبِهِ فَهُوَ يُحِبُّنا، وَ ما مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبيدِ اللَّه مِمَّنْ سَخِطَ اللَّه عَلَيْهِ الاّ وَ يَجِدُ بُغْضَنا عَلى قَلْبِهِ فَهُوَ يُبْغِضُنا}}:
{{متن عربی|ما مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبيدِ اللَّه مِمَّنِ امْتَحَنَ اللَّه قَلْبَهُ لِلايمانِ الاّ وَ يَجِدُ حُبَّنا اهْلَ‏الْبَيْتِ عَلى قَلْبِهِ فَهُوَ يُحِبُّنا، وَ ما مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبيدِ اللَّه مِمَّنْ سَخِطَ اللَّه عَلَيْهِ الاّ وَ يَجِدُ بُغْضَنا عَلى قَلْبِهِ فَهُوَ يُبْغِضُنا}}:


هيچ بنده ‏اى از بندگان خدا نيست كه خداوند قلب او را از جهت ايمان امتحان كرده باشد مگر آنكه محبت ما اهل ‏بيت را در قلب خويش مى ‏يابد و در نتيجه ما را دوست دارد، و هيچ بنده ‏اى از بندگان خدا نيست كه خدا بر او غضب كرده باشد و از او ناراضى باشد مگر آنكه بغض و عداوت ما را در قلب خويش مى‏ يابد، و در نتيجه ما را دشمن مى‏ دارد.<ref>مناقب اميرالمؤمنين ‏عليه السلام (محمد بن سليمان كوفى) : ج ۲ ص ۱۰۶. الغارات: ج ۲ ص ۹۱۱.</ref>
هيچ بنده ‏اى از بندگان خدا نيست كه خداوند قلب او را از جهت ايمان امتحان كرده باشد مگر آنكه محبت ما اهل ‏بيت را در قلب خويش مى ‏يابد و در نتيجه ما را دوست دارد، و هيچ بنده ‏اى از بندگان خدا نيست كه خدا بر او غضب كرده باشد و از او ناراضى باشد مگر آنكه بغض و عداوت ما را در قلب خويش مى‏ يابد، و در نتيجه ما را دشمن مى‏ دارد.<ref>مناقب اميرالمؤمنين ‏عليه السلام: ج ۲ ص ۱۰۶؛ الغارات: ج ۲ ص ۹۱۱.</ref>


==== تحليل اعتقادى دوم ====
==== تحليل اعتقادى دوم ====
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
آيا پروردگار شما نيستم؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا محمد پيامبر من نيست؟ همگى گفتند: بلى.
آيا پروردگار شما نيستم؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا محمد پيامبر من نيست؟ همگى گفتند: بلى.


فرمود: آيا على اميرالمؤمنين نيست؟ همگى گفتند: نه! از روى تكبر و سرپيچى از ولايت تو، مگر عده كمى كه بسيار كم بودند و آنان اصحاب يمين ‏اند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۹۴،۲۸۵،۲۷۲. اليقين: ص ۲۸۲،۲۱۳.</ref>
فرمود: آيا على اميرالمؤمنين نيست؟ همگى گفتند: نه! از روى تكبر و سرپيچى از ولايت تو، مگر عده كمى كه بسيار كم بودند و آنان اصحاب يمين ‏اند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۹۴،۲۸۵،۲۷۲؛ اليقين: ص ۲۸۲،۲۱۳.</ref>


در اين جلوه از عالم ذرّ مى ‏بينيم همانان كه در حديث اول از اجابت فرمان پروردگار سر باز زدند، اينك كه همان گوينده «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» از آنان سه اقرار مى‏ خواهد:
در اين جلوه از عالم ذرّ مى ‏بينيم همانان كه در حديث اول از اجابت فرمان پروردگار سر باز زدند، اينك كه همان گوينده{{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ}} از آنان سه اقرار مى‏ خواهد:


توحيد و نبوت و امامت، در مورد سوم در مقابل او قد علم مى‏ كنند و پاسخ منفى مى‏ دهند، و عجيب اينكه عده ‏شان هم بسيار بلكه اكثريت است!
توحيد و نبوت و امامت، در مورد سوم در مقابل او قد علم مى‏ كنند و پاسخ منفى مى‏ دهند، و عجيب اينكه عده ‏شان هم بسيار بلكه اكثريت است!
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:
آنگاه كه خداوند آدم را خلق كرد و نسل او را مانند ذراتى از صلبش بيرون آورد و از آنان پيمان گرفت:
آنگاه كه خداوند آدم را خلق كرد و نسل او را مانند ذراتى از صلبش بيرون آورد و از آنان پيمان گرفت:


«أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» ؟ گفتند: آرى. خداوند آنان را بر خودشان شاهد گرفت و ميثاق محمد و تو را -  يا على -  گرفت و همه را به تو شناساند و روح همه را به تو معرفى كرد.
{{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ}} ؟ گفتند: آرى. خداوند آنان را بر خودشان شاهد گرفت و ميثاق محمد و تو را -  يا على -  گرفت و همه را به تو شناساند و روح همه را به تو معرفى كرد.


لذا هيچ كس به تو اظهار نمى ‏كند كه دوستت دارد مگر آنكه تو او را مى‏ شناسى، و هيچ كس به تو اظهار نمى‏ كند كه تو را مبغوض مى‏ دارد مگر آنكه او را مى‏ شناسى.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۷۸ ح ۲۱.</ref>
لذا هيچ كس به تو اظهار نمى ‏كند كه دوستت دارد مگر آنكه تو او را مى‏ شناسى، و هيچ كس به تو اظهار نمى‏ كند كه تو را مبغوض مى‏ دارد مگر آنكه او را مى‏ شناسى.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۷۸ ح ۲۱.</ref>
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
دنباله اين مسير بسيار روشن است كه عالم ذر را به بهشت و جهنم وصل مى ‏نمايد.
دنباله اين مسير بسيار روشن است كه عالم ذر را به بهشت و جهنم وصل مى ‏نمايد.


[[امام صادق‏ علیه السلام]] مى‏ فرمايد:
امام صادق علیه السلام مى‏ فرمايد:


خداوند از شيعيان ما پيمان گرفت همان گونه كه از بنى آدم پيمان گرفت، آنجا كه مى‏ فرمايد: {{قرآن|وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى}}.
خداوند از شيعيان ما پيمان گرفت همان گونه كه از بنى آدم پيمان گرفت، آنجا كه مى‏ فرمايد: {{قرآن|وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى}}.
خط ۱۹۲: خط ۱۹۲:
پيداست كه حلال زادگى به معناى ازدواج صحيح پدر و مادر و خيانت نكردن مادر به پدر است كه در تمام ملل جهان معتبر است و از نظر اسلام هم ازدواج هر قومى محترم است، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
پيداست كه حلال زادگى به معناى ازدواج صحيح پدر و مادر و خيانت نكردن مادر به پدر است كه در تمام ملل جهان معتبر است و از نظر اسلام هم ازدواج هر قومى محترم است، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:


{{متن عربی|انَّ لِكُلِّ قَوْمٍ نِكاحاً}}<ref>وسائل الشيعة: ج ۱۷ ص ۲۹۹.</ref>، يعنى: هر قومى نكاحى معتبر دارند، و امام صادق‏ عليه السلام فرمود:{{متن عربی| نِكاحُ اهْلِ الشِّرْكِ جائِزٌ}}، يعنى: ازدواج مشركين از نظر اسلام معتبر است.<ref>وسائل الشيعة: ج ۱۵ ص ۸۰ .</ref>
{{متن عربی|انَّ لِكُلِّ قَوْمٍ نِكاحاً}}<ref>وسائل الشيعة: ج ۱۷ ص ۲۹۹.</ref>، يعنى: هر قومى نكاحى معتبر دارند، و امام صادق‏ عليه السلام فرمود: {{متن عربی| نِكاحُ اهْلِ الشِّرْكِ جائِزٌ}}، يعنى: ازدواج مشركين از نظر اسلام معتبر است.<ref>وسائل الشيعة: ج ۱۵ ص ۸۰ .</ref>


امام صادق‏ عليه السلام مى ‏فرمايد:
امام صادق‏ عليه السلام مى ‏فرمايد:
خط ۲۱۷: خط ۲۱۷:


===== بحث سوم: ارتباط ولايت با خبث ولادت =====
===== بحث سوم: ارتباط ولايت با خبث ولادت =====
در مقابل «طيب الولادة» و آثار آن كه ذكر شد «خبث الولادة» قرار دارد كه از منشأهاى اصلى خباثت است، و در احاديث به عنوان يك ضابطه مسلَّم بدان تصريح شده است.
در مقابل «طيب الولادة» و آثار آن كه ذكر شد {{متن عربی|خبث الولادة}} قرار دارد كه از منشأهاى اصلى خباثت است، و در احاديث به عنوان يك ضابطه مسلَّم بدان تصريح شده است.


پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:
پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:
خط ۲۲۷: خط ۲۲۷:
«هر كس عترت مرا دوست نداشته باشد يكى از اين سه است: يا منافق است، يا زنازاده است، و يا كسى است كه مادرش در غير طهارت از حيض به او حامله شده است».<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۷ ح ۸ .</ref>
«هر كس عترت مرا دوست نداشته باشد يكى از اين سه است: يا منافق است، يا زنازاده است، و يا كسى است كه مادرش در غير طهارت از حيض به او حامله شده است».<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۷ ح ۸ .</ref>


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام كلمه «وَلَد حَلال» را به صراحت در حديثى چنين فرمود:
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام كلمه {{متن عربی|وَلَد حَلال}} را به صراحت در حديثى چنين فرمود:


دروغ مى‏ گويد كسى كه گمان مى‏ كند از حلال به دنيا آمده در حالى كه مرا و امامان از فرزندان مرا مبغوض مى‏ دارد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵.</ref>
دروغ مى‏ گويد كسى كه گمان مى‏ كند از حلال به دنيا آمده در حالى كه مرا و امامان از فرزندان مرا مبغوض مى‏ دارد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵.</ref>
خط ۲۴۶: خط ۲۴۶:
از مسايل پيچيده خلقت كيفيت شركت شيطان در انعقاد نطفه است كه نتيجه ‏اش خبث ولادت مى ‏شود. در اين باره دو حديث در دو جهت مى ‏آوريم:
از مسايل پيچيده خلقت كيفيت شركت شيطان در انعقاد نطفه است كه نتيجه ‏اش خبث ولادت مى ‏شود. در اين باره دو حديث در دو جهت مى ‏آوريم:


[[امام باقر علیه السلام]] درباره زنا مى‏ فرمايد:
امام باقر علیه السلام درباره زنا مى‏ فرمايد:


وقتى مردى زنا مى‏ كند شيطان هم شركت مى‏ كند و هر دو با هم عمل را انجام مى ‏دهند در حالى كه يک نطفه است و فرزند از آن به وجود مى‏ آيد و شركت شيطان مى‏ شود.<ref>وسائل الشيعة: ج ۲۰ ص ۳۱۲.</ref>
وقتى مردى زنا مى‏ كند شيطان هم شركت مى‏ كند و هر دو با هم عمل را انجام مى ‏دهند در حالى كه يک نطفه است و فرزند از آن به وجود مى‏ آيد و شركت شيطان مى‏ شود.<ref>وسائل الشيعة: ج ۲۰ ص ۳۱۲.</ref>
خط ۲۶۲: خط ۲۶۲:
نمونه ديگرى كه شركت شيطان در اموال و اولاد را با هم ترسيم مى‏ كند و ثمره شوم آن را گوشزد مى‏ نمايد، كلام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است كه مى‏ فرمايد:
نمونه ديگرى كه شركت شيطان در اموال و اولاد را با هم ترسيم مى‏ كند و ثمره شوم آن را گوشزد مى‏ نمايد، كلام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است كه مى‏ فرمايد:


ابوبكر و عمر حق ما را غصب كردند و با آن كنيزانى خريدند و زن‏ ها را به ازدواج در آوردند. بدانيد كه ما شيعيانمان را از جهت حقوقمان حلال قرار داديم تا ولادتشان طيب باشد.
ابوبكر و عمر حق ما را غصب كردند و با آن كنيزانى خريدند و زن‏ ها را به ازدواج در آوردند. بدانيد كه ما شيعيانمان را از جهت حقوق مان حلال قرار داديم تا ولادتشان طيب باشد.


يعنى اموال اهل ‏بيت‏ عليهم السلام كه غصب شده و قيمت كنيزان و مهريه زنان قرار داده شده اين ازدواج را مشوّه ساخته و ولادت آنان را از اين جهت هم ناپاک ساخته است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۷ ح ۷.</ref>
يعنى اموال اهل ‏بيت‏ عليهم السلام كه غصب شده و قيمت كنيزان و مهريه زنان قرار داده شده اين ازدواج را مشوّه ساخته و ولادت آنان را از اين جهت هم ناپاک ساخته است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۷ ح ۷.</ref>
خط ۲۸۴: خط ۲۸۴:
آنچه در ابتداى نظر باعث وحشت مى‏ شود كثرت خبيثان در هر زمانى است كه مخالفان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام هستند در حالى كه خداوند صريحاً فرموده:
آنچه در ابتداى نظر باعث وحشت مى‏ شود كثرت خبيثان در هر زمانى است كه مخالفان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام هستند در حالى كه خداوند صريحاً فرموده:


{{قرآن|قُلْ لا يَسْتَوِى الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ}}<ref>مائده /  ۱۰۰.</ref>، يعنى:
{{قرآن|قُلْ لا يَسْتَوِى الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ}}<ref>مائده /۱۰۰.</ref>، يعنى:


«بگو: خبيث و طيب مساوى نخواهد شد، اگر چه كثرت خبيث تو را به تعجب وا دارد»! و با اين آيه قرآن دل ‏ها آرام مى‏ گيرد كه كثرت خبيث نه تعجب دارد و نه وحشت، و آنكه نزد خدا ارزش دارد همانا طيب است و بس، اگر چه طيب يک نفر باشد و آنكه نزد خدا ارزش ندارد همانا خبيث است اگر چه همه عالم باشند.
«بگو: خبيث و طيب مساوى نخواهد شد، اگر چه كثرت خبيث تو را به تعجب وا دارد»! و با اين آيه قرآن دل ‏ها آرام مى‏ گيرد كه كثرت خبيث نه تعجب دارد و نه وحشت، و آنكه نزد خدا ارزش دارد همانا طيب است و بس، اگر چه طيب يک نفر باشد و آنكه نزد خدا ارزش ندارد همانا خبيث است اگر چه همه عالم باشند.
خط ۳۰۲: خط ۳۰۲:
همان گونه كه نقطه مقابل آن را ذات ذوالجلال چنين فرموده است:
همان گونه كه نقطه مقابل آن را ذات ذوالجلال چنين فرموده است:


{{متن عربی|لَوِ اجْتَمَعَ النّاسُ كُلُّهُمْ عَلى وِلايَةِ عَلِىٍّ لَما خَلَقْتُ النّارَ}}: اگر همه مردم بر ولايت على اجتماع مى‏ كردند آتش جهنم را خلق نمى‏ كردم.<ref>امالى الصدوق: ص ۱۵۷. بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۴۷.</ref>
{{متن عربی|لَوِ اجْتَمَعَ النّاسُ كُلُّهُمْ عَلى وِلايَةِ عَلِىٍّ لَما خَلَقْتُ النّارَ}}: اگر همه مردم بر ولايت على اجتماع مى‏ كردند آتش جهنم را خلق نمى‏ كردم.<ref>امالى الصدوق: ص ۱۵۷؛ بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۴۷.</ref>


اين چنين است كه طيب و خبيث مسيرى را از عالم ذرّ و روز الَسْت آغاز مى‏ كنند و رنگ و بوى نسل‏ ها و نسب‏ هاى صحيح را به خود مى‏ گيرند تا هنگام انعقاد نطفه دورى از شيطان يا شركت آن نصيبشان مى‏ شود و قدم به اين دنيا مى‏ گذارند.
اين چنين است كه طيب و خبيث مسيرى را از عالم ذرّ و روز الَسْت آغاز مى‏ كنند و رنگ و بوى نسل‏ ها و نسب‏ هاى صحيح را به خود مى‏ گيرند تا هنگام انعقاد نطفه دورى از شيطان يا شركت آن نصيبشان مى‏ شود و قدم به اين دنيا مى‏ گذارند.
۴٬۰۶۴

ویرایش