آيه ۱۹ آل عمران و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - '<references />' به '{{پانویس}}')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۳: خط ۱۳:
پس از بيان حديث غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير و نزول آيه{{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}، پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على‏ عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت:
پس از بيان حديث غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير و نزول آيه{{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}، پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على‏ عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت:


يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران: «اِنَّ الدّينَ عِنْدَ اللَّهِ اْلاِسْلامُ»:
يكى آيه ۱۹ سوره آل عمران: {{متن قرآن|اِنَّ الدّينَ عِنْدَ اللَّهِ اْلاِسْلامُ}}:


«دين نزد خدا فقط اسلام است»، وديگرى آيه ۸۵ سوره آل عمران:{{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ}}:
«دين نزد خدا فقط اسلام است»، وديگرى آيه ۸۵ سوره آل عمران:{{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ}}:
خط ۲۵: خط ۲۵:
به تعبير ديگر: در اولين مرحله پس از تبليغ جهانى ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در خطابه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله لحظاتى پيش با ابلاغ پيام{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ }} در شانه ‏هاى خود سبكى از چنين انجام وظيفه‏ اى را احساس مى ‏كرد. پس از آن نزول آيه {{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ }} نيز اعلام شده و اسلام كامل گرديده است.
به تعبير ديگر: در اولين مرحله پس از تبليغ جهانى ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در خطابه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله لحظاتى پيش با ابلاغ پيام{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ }} در شانه ‏هاى خود سبكى از چنين انجام وظيفه‏ اى را احساس مى ‏كرد. پس از آن نزول آيه {{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ }} نيز اعلام شده و اسلام كامل گرديده است.


در چنين شرايطى دو آيه مزبور به طور كامل در كلام حضرت [[اقتباس]] شده، يعنى آن اسلامى كه غير آن قبول نيست همين اسلام است كه به كمال نهايى رسيده است.بايد توجه داشت كه منظور حضرت نزول آيه اكمال و دو آيه مذكور در اعلان ولايت نمى ‏تواند باشد، زيرا حضرت مى ‏فرمايد:
در چنين شرايطى دو آيه مزبور به طور كامل در كلام حضرت اقتباس شده، يعنى آن اسلامى كه غير آن قبول نيست همين اسلام است كه به كمال نهايى رسيده است.بايد توجه داشت كه منظور حضرت نزول آيه اكمال و دو آيه مذكور در اعلان ولايت نمى ‏تواند باشد، زيرا حضرت مى ‏فرمايد:


«خدايا هنگام اعلان ولايت اين آيه را ...»، و نمى ‏فرمايد: «اين دو يا سه آيه را ...» در حالى كه در عربى مراعات يک و دو و جمع در افعال و ضماير ضرورى است.
«خدايا هنگام اعلان ولايت اين آيه را ...»، و نمى ‏فرمايد: «اين دو يا سه آيه را ...» در حالى كه در عربى مراعات يک و دو و جمع در افعال و ضماير ضرورى است.


بنابراين آيه نازل شده همان آيه اول است كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ ...» باشد، و آيه دوم و سوم دنباله كلام خود حضرت به صورت تضمين و تركيب آيه با سخن است. در قرآن نيز اين سه آيه در كنار هم نيست تا كلمه «اسلام» در آيه دوم ارتباط با همان كلمه در آيه اول داشته باشد.
بنابراين آيه نازل شده همان آيه اول است كه {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ ...}} باشد، و آيه دوم و سوم دنباله كلام خود حضرت به صورت تضمين و تركيب آيه با سخن است. در قرآن نيز اين سه آيه در كنار هم نيست تا كلمه «اسلام» در آيه دوم ارتباط با همان كلمه در آيه اول داشته باشد.


لازم به يادآورى است كه طبق متن كتاب «اليقين» در اين فراز خطبه، دو آيه{{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ }} و{{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}} مطرح شده، ولى تصريح به نزول آن در غدير نشده است، بلكه به عنوان «قُلْتَ» يعنى: «چنين فرموده ‏اى» بدان اشاره شده است؛ گذشته از اينكه اكثر نسخه‏ ها با اين عبارت نيست.
لازم به يادآورى است كه طبق متن كتاب «اليقين» در اين فراز خطبه، دو آيه{{قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ }} و{{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}} مطرح شده، ولى تصريح به نزول آن در غدير نشده است، بلكه به عنوان {{متن عربی|قُلْتَ}} يعنى: «چنين فرموده ‏اى» بدان اشاره شده است؛ گذشته از اينكه اكثر نسخه‏ ها با اين عبارت نيست.


بنابراين در همين بخش هر سه آيه را به طور كامل مورد بحث قرار مى ‏دهيم.
بنابراين در همين بخش هر سه آيه را به طور كامل مورد بحث قرار مى ‏دهيم.
خط ۴۲: خط ۴۲:
سپس در آيه ۲۰ كلمه «أَسْلَمْتُ» را ذكر مى ‏كند و مى ‏فرمايد:{{قرآن|فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ: أَسْلَمْتُ وَجْهِىَ للَّه وَ مَنِ اتَّبَعَنِ}} يعنى: «اگر با تو به مخاصمه برخاستند بگو: من و تابعينم در برابر خدا سر تسليم فرود آورده‏ ايم».
سپس در آيه ۲۰ كلمه «أَسْلَمْتُ» را ذكر مى ‏كند و مى ‏فرمايد:{{قرآن|فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ: أَسْلَمْتُ وَجْهِىَ للَّه وَ مَنِ اتَّبَعَنِ}} يعنى: «اگر با تو به مخاصمه برخاستند بگو: من و تابعينم در برابر خدا سر تسليم فرود آورده‏ ايم».


در ادامه همين آيه، دو واژه «أَسْلَمْتُمْ» و «أَسْلَمُوا» را به كار مى ‏گيرد و مى ‏فرمايد:
در ادامه همين آيه، دو واژه {{متن قرآن|أَسْلَمْتُمْ}} و {{متن قرآن|أَسْلَمُوا}}را به كار مى ‏گيرد و مى ‏فرمايد:


{{قرآن|وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ: أَ أَسْلَمْتُمْ؟ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا}}، يعنى: «به كسانى كه اهل كتابند و به بى‏ سوادان بگو: آيا تسليم شديد (و آيا اسلام را پذيرفتيد)؟ اگر اسلام را پذيرفتند هدايت شده‏ اند، و اگر روى گرداندند بر عهده تو ابلاغ فرمان الهى است».
{{قرآن|قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا ۖ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ}}، يعنى: «به كسانى كه اهل كتابند و به بى‏ سوادان بگو: آيا تسليم شديد (و آيا اسلام را پذيرفتيد)؟ اگر اسلام را پذيرفتند هدايت شده‏ اند، و اگر روى گرداندند بر عهده تو ابلاغ فرمان الهى است...»


آنگاه به توصيف كفارِ اهل كتاب مى‏ پردازد كه حق را نمى‏ پذيرند و عذرهاى بيجا مى‏آورند و آنان را به عذاب الهى تهديد مى ‏نمايد.
آنگاه به توصيف كفارِ اهل كتاب مى‏ پردازد كه حق را نمى‏ پذيرند و عذرهاى بيجا مى‏آورند و آنان را به عذاب الهى تهديد مى ‏نمايد.
خط ۵۲: خط ۵۲:
مى ‏رساند كه آن حضرت فرمود: «من تورات حضرت موسى را تصديق مى‏ كنم».
مى ‏رساند كه آن حضرت فرمود: «من تورات حضرت موسى را تصديق مى‏ كنم».


سپس خلاصه دين عيسى‏ عليه السلام را در اين جمله بيان مى‏ فرمايد كه:{{متن عربی|إِنَّ اللَّه رَبِّى  وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ}}.
سپس خلاصه دين عيسى‏ عليه السلام را در اين جمله بيان مى‏ فرمايد كه:{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ}}


در آيه ۵۳ وارد نكته حساسى مى‏ شود و واژه{{متن عربی|مُسْلِمُونَ}} را به كار مى‏ برد و مى ‏فرمايد:
در آيه ۵۳ وارد نكته حساسى مى‏ شود و واژه{{متن قرآن|مُسْلِمُونَ}} را به كار مى‏ برد و مى ‏فرمايد:


آنگاه كه حضرت عيسى ‏عليه السلام در مردم احساس گرايش به كفر نمود فرمود: «مَنْ أَنْصارِى إِلَى اللَّه».
آنگاه كه حضرت عيسى ‏عليه السلام در مردم احساس گرايش به كفر نمود فرمود: {{متن قرآن|مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ}}


يعنى: «كيست كه با من در راه خدا گام بردارد»؟ حواريون گفتند:{{متن عربی|نَحْنُ أَنْصارُ اللَّه، آمَنَّا بِاللَّه وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}} يعنى: «ما ياران خداييم، به خدا ايمان آورده‏ايم و تو شاهد باش كه ما مسلمانيم (و سر تسليم فرود مى ‏آوريم)».
يعنى: «كيست كه با من در راه خدا گام بردارد»؟ حواريون گفتند:{{متن قرآن|نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}} يعنى: «ما ياران خداييم، به خدا ايمان آورده‏ايم و تو شاهد باش كه ما مسلمانيم (و سر تسليم فرود مى ‏آوريم)».


در آيه ۶۴ مسئله اينكه دين نزد خداوند يكى بيشتر نيست را مطرح مى‏ كند و مى ‏فرمايد:
در آيه ۶۴ مسئله اينكه دين نزد خداوند يكى بيشتر نيست را مطرح مى‏ كند و مى ‏فرمايد:
خط ۶۴: خط ۶۴:
«اى اهل كتاب، بياييد به سوى سخنى كه بين ما و شما يكى است و آن اينكه جز خدا را نپرستيم و براى او هيچ شريكى قائل نشويم و ...» و آنگاه با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى‏ فرمايد: {{قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}، يعنى: «اگر نپذيرفتند بگو: شما شاهد باشيد كه ما مسلمانيم».
«اى اهل كتاب، بياييد به سوى سخنى كه بين ما و شما يكى است و آن اينكه جز خدا را نپرستيم و براى او هيچ شريكى قائل نشويم و ...» و آنگاه با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى‏ فرمايد: {{قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}، يعنى: «اگر نپذيرفتند بگو: شما شاهد باشيد كه ما مسلمانيم».


در آيه ۶۵ به اهل كتاب خطاب مى‏ كند كه چرا بر سر دين ابراهيم ‏عليه السلام به مخاصمه مى‏ پردازند و سپس در آيه ۶۷ با استفاده از كلمه «مُسْلِم» مى‏ فرمايد:
در آيه ۶۵ به اهل كتاب خطاب مى‏ كند كه چرا بر سر دين ابراهيم ‏عليه السلام به مخاصمه مى‏ پردازند و سپس در آيه ۶۷ با استفاده از كلمه {{متن عربی|مُسْلِم}} مى‏ فرمايد:


{{قرآن|ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}، يعنى: «حضرت ابراهيم‏ عليه السلام يهودى يا نصرانى نبود، بلكه موحّد و مسلمان بود، و از مشركين نبود».
{{قرآن|ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}، يعنى: «حضرت ابراهيم‏ عليه السلام يهودى يا نصرانى نبود، بلكه موحّد و مسلمان بود، و از مشركين نبود».
خط ۷۲: خط ۷۲:
{{قرآن|أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّه يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ}}، يعنى: «آيا به دنبال غير دين خدا هستند در حالى كه در برابر ذات او هر كس كه در آسمان‏ها و زمين است چه با اختيار و چه از روى اكراه سر تسليم فرود آورده ‏اند و به سوى او باز مى‏ گردند».
{{قرآن|أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّه يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ}}، يعنى: «آيا به دنبال غير دين خدا هستند در حالى كه در برابر ذات او هر كس كه در آسمان‏ها و زمين است چه با اختيار و چه از روى اكراه سر تسليم فرود آورده ‏اند و به سوى او باز مى‏ گردند».


در آيه ۸۴ يک جمع ‏بندى از اتفاق همه انبياء عليهم السلام بر سر اسلام مى ‏نمايد و با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى ‏فرمايد:
در آيه ۸۴ يک جمع ‏بندى از اتفاق همه انبياء عليهم السلام بر سر اسلام مى ‏نمايد و با ذكر كلمه {{متن قرآن|مُسْلِمُونَ}} مى ‏فرمايد:


{{قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّه وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِىَ مُوسى وَ عِيسى وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}:
{{قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّه وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِىَ مُوسى وَ عِيسى وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}:
خط ۹۹: خط ۹۹:


==== تحليل اعتقادى اول: اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول ====
==== تحليل اعتقادى اول: اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول ====
با توجه به اينكه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله واژه «اسلام» يک بار در آخر جمله قبلى{{متن عربی|رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً}} و يک بار در آغاز اين جمله {{متن عربی|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}}به كار رفته، از نظر ادبيات و قواعد سخن هر دو به يک معناست و هر مطلبى درباره دومى گفته شود درباره اولى نيز صادق خواهد بود.
با توجه به اينكه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله واژه «اسلام» يک بار در آخر جمله قبلى{{متن قرآن|رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً}} و يک بار در آغاز اين جمله {{متن قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}}به كار رفته، از نظر ادبيات و قواعد سخن هر دو به يک معناست و هر مطلبى درباره دومى گفته شود درباره اولى نيز صادق خواهد بود.


اكنون كه معناى اسلام در جمله قبل، اسلام كامل با ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام و پذيرش صاحب اختيارى آنان در امور دنيا و آخرت ماست و اسلام بدون ولايت ناقص است، سؤال اين است كه آيا خداوند اسلام ناقص را مى‏ پذيرد؟
اكنون كه معناى اسلام در جمله قبل، اسلام كامل با ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام و پذيرش صاحب اختيارى آنان در امور دنيا و آخرت ماست و اسلام بدون ولايت ناقص است، سؤال اين است كه آيا خداوند اسلام ناقص را مى‏ پذيرد؟


از استشهاد پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه معلوم مى‏شود كه اسلام ناقص نزد خداوند پذيرفته نيست و پذيرنده اسلامِ ناقص در حكم غيرِ مسلمان است، چرا كه خداوند با آوردن حرف «لَنْ» كه در عربى براى نفى ابدى و به معناى «هرگز» استفاده مى‏ شود، چنان اسلام ناقص را رد كرده و فرموده:
از استشهاد پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه معلوم مى ‏شود كه اسلام ناقص نزد خداوند پذيرفته نيست و پذيرنده اسلامِ ناقص در حكم غيرِ مسلمان است، چرا كه خداوند با آوردن حرف {{متن قرآن|لَنْ}} كه در عربى براى نفى ابدى و به معناى «هرگز» استفاده مى‏ شود، چنان اسلام ناقص را رد كرده و فرموده:{{متن قرآن|فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ}}: هرگز از او پذیرفته نمی شود. كه راه هر گونه احتمال را مسدود نموده است.


{{متن عربی|فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ»: «هرگز از او پذيرفته نمى ‏شود}}، كه راه هر گونه احتمال را مسدود نموده است.
استفاده از كلمه {{متن قرآن|يَبْتَغِ}}به معناى «دنبال چيزى بودن» و «در طلب و جستجو براى انتخاب چيزى بودن»، اين مفهوم را محكم ‏تر مى ‏كند.
 
استفاده از كلمه «يَبْتَغِ» به معناى «دنبال چيزى بودن» و «در طلب و جستجو براى انتخاب چيزى بودن»، اين مفهوم را محكم ‏تر مى ‏كند.


يعنى پس از آنكه همه انبياء عليهم السلام براى تشييد اركان اسلام زحمات طاقت فرسا كشيده‏ اند و خاتم نبوت ۲۳ سال تلاش اعجاب برانگيز و تحمل معجزه ‏آسا نموده، تا اين دين پس از يک مسير شش هزار ساله به كمال خود رسيده است، اگر اكنون هم كسى در پى دينِ ديگرى يا همين دين در صورت ناقص آن باشد، در واقع به خدا و رسولانش نيشخند مى ‏زند و نام «كافر» هم براى او كم است.
يعنى پس از آنكه همه انبياء عليهم السلام براى تشييد اركان اسلام زحمات طاقت فرسا كشيده‏ اند و خاتم نبوت ۲۳ سال تلاش اعجاب برانگيز و تحمل معجزه ‏آسا نموده، تا اين دين پس از يک مسير شش هزار ساله به كمال خود رسيده است، اگر اكنون هم كسى در پى دينِ ديگرى يا همين دين در صورت ناقص آن باشد، در واقع به خدا و رسولانش نيشخند مى ‏زند و نام «كافر» هم براى او كم است.


جمله ديگرى كه گوياى اين مهم اعتقادى است دنباله آيه با عبارت {{متن عربی|وَ هُوَ فِى ‏الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ}} است.
جمله ديگرى كه گوياى اين مهم اعتقادى است دنباله آيه با عبارت {{متن قرآن|وَ هُوَ فِى ‏الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ}} است.


«خاسِر» به معناى «زيانكار» كسى است كه تلاشى كرده و زحمتى كشيده ولى هنگام نتيجه مى‏ بيند نه تنها سودى نبرده بلكه اين سعى او تلاشى براى به دست آوردن ضرر بيشتر بوده است!!
«خاسِر» به معناى «زيانكار» كسى است كه تلاشى كرده و زحمتى كشيده ولى هنگام نتيجه مى‏ بيند نه تنها سودى نبرده بلكه اين سعى او تلاشى براى به دست آوردن ضرر بيشتر بوده است!!
خط ۱۱۷: خط ۱۱۵:
خداوند مى ‏فرمايد:
خداوند مى ‏فرمايد:


«هر كس اسلام كامل را نپذيرد روز قيامت كه بر سر ترازوى عدل الهى حاضر مى‏ شود نه تنها برايش هيچ سودى ندارد بلكه اگر تلاشى نمى‏ كرد و اعمالى انجام نمى ‏داد راحت ‏تر بود، چرا كه اعمال او باطل اعلام مى ‏شود و خود را ضرر كرده دنيا و آخرت مى ‏يابد».<ref>آل عمران /  ۸۵ .</ref>
«هر كس اسلام كامل را نپذيرد روز قيامت كه بر سر ترازوى عدل الهى حاضر مى‏ شود نه تنها برايش هيچ سودى ندارد بلكه اگر تلاشى نمى‏ كرد و اعمالى انجام نمى ‏داد راحت ‏تر بود، چرا كه اعمال او باطل اعلام مى ‏شود و خود را ضرر كرده دنيا و آخرت مى ‏يابد».<ref>آل عمران/ ۸۵ .</ref>


در جايى كه خداوند تعالى فرموده است: «قسم به عزت و جلال و جود و مجد و قدرتم بر خلقم، ايمان به خود و به اينكه تو پيامبرى را قبول نمى ‏كنم مگر با ولايت على»<ref>اليقين: ص ۲۹۰. بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۳۹۲.</ref>، نتيجه ‏اش اين است كه مى‏ فرمايد:
در جايى كه خداوند تعالى فرموده است: «قسم به عزت و جلال و جود و مجد و قدرتم بر خلقم، ايمان به خود و به اينكه تو پيامبرى را قبول نمى ‏كنم مگر با ولايت على»<ref>اليقين: ص ۲۹۰؛ بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۳۹۲.</ref>، نتيجه ‏اش اين است كه مى‏ فرمايد:


«اگر بنده‏ اى بين ركن و مقام مرا بخواند و اين عبادت را از روزى كه آسمان و زمين را خلق كرده ‏ام آغاز كرده و ادامه داده باشد ولى مرا ملاقات كند در حالى كه ولايت على را قبول ندارد، او را با صورت در جهنم مى ‏اندازم».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۷.</ref>
«اگر بنده‏ اى بين ركن و مقام مرا بخواند و اين عبادت را از روزى كه آسمان و زمين را خلق كرده ‏ام آغاز كرده و ادامه داده باشد ولى مرا ملاقات كند در حالى كه ولايت على را قبول ندارد، او را با صورت در جهنم مى ‏اندازم».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۷.</ref>
خط ۱۳۰: خط ۱۲۸:
يعنى: «تسليم در برابر آنچه خدا مى‏ فرمايد». در آيه ۲۰ مى ‏فرمايد:{{قرآن|أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ للَّه}}، و در آيه ۸۳ مى‏ فرمايد:{{قرآن|وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ}}، و در آيه ۸۴ مى‏ فرمايد:{{قرآن|وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}.
يعنى: «تسليم در برابر آنچه خدا مى‏ فرمايد». در آيه ۲۰ مى ‏فرمايد:{{قرآن|أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ للَّه}}، و در آيه ۸۳ مى‏ فرمايد:{{قرآن|وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ}}، و در آيه ۸۴ مى‏ فرمايد:{{قرآن|وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}.


در اين زمينه روايات بسيارى وارد شده است. از جمله [[امام صادق‏ علیه السلام]] مى ‏فرمايد: {{متن عربی|الاسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ وَ التَّسْليمُ هُوَ الاسْلامُ }}
در اين زمينه روايات بسيارى وارد شده است. از جمله امام رضا علیه السلام مى ‏فرمايد: {{متن عربی|الاسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ وَ التَّسْليمُ هُوَ الاسْلامُ }}


يعنى: اسلام همان تسليم است و تسليم همان اسلام است. هر كس سر تسليم فرود آورد اسلام را پذيرفته است، و هر كس سر تسليم فرود نياورد اسلام ندارد.<ref>بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۲۲۰.</ref>
يعنى: اسلام همان تسليم است و تسليم همان اسلام است. هر كس سر تسليم فرود آورد اسلام را پذيرفته است، و هر كس سر تسليم فرود نياورد اسلام ندارد.<ref>بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۲۲۰.</ref>
خط ۱۴۴: خط ۱۴۲:
نقطه آغاز آن مخالفت با انتخاب زيباى خداوند در امامت و خلافت است كه با اقرار به اعلان ولايت و امامت على ‏عليه السلام از سوى خدا و رسول، چه در غدير و چه قبل و بعد از آن، عمداً سراغ ديگرى رفته و مى‏ روند؛ و در اين مخالفت چنان لجاجت نشان مى ‏دهند كه دشمن على‏ عليه السلام را به جاى او مى ‏گذارند.
نقطه آغاز آن مخالفت با انتخاب زيباى خداوند در امامت و خلافت است كه با اقرار به اعلان ولايت و امامت على ‏عليه السلام از سوى خدا و رسول، چه در غدير و چه قبل و بعد از آن، عمداً سراغ ديگرى رفته و مى‏ روند؛ و در اين مخالفت چنان لجاجت نشان مى ‏دهند كه دشمن على‏ عليه السلام را به جاى او مى ‏گذارند.


آنگاه اين تسليم نبودن گسترش مى‏ يابد و وارد فرامين و احكام الهى مى شود و علناً گفته مى‏ شود كه خدا چنين گفته و ما چنين مى‏ گوييم.<ref>نمونه‏ هاى اين مطلب را در بدعت‏ هاى عمر مى‏توان ديد كه به او تذكر مى ‏دادند صريح قرآن و گفتار و عمل پيامبر صلى الله عليه و آله بر خلاف سخن توست، و او باز به كار خود ادامه مى‏ داد! و مردم هم مى ‏ديدند و مى‏ پذيرفتند!!</ref>
آنگاه اين تسليم نبودن گسترش مى‏ يابد و وارد فرامين و احكام الهى مى شود و علناً گفته مى‏ شود كه خدا چنين گفته و ما چنين مى‏ گوييم.<ref>نمونه‏ هاى اين مطلب را در بدعت‏ هاى عمر مى ‏توان ديد كه به او تذكر مى ‏دادند صريح قرآن و گفتار و عمل پيامبر صلى الله عليه و آله بر خلاف سخن توست، و او باز به كار خود ادامه مى‏ داد! و مردم هم مى ‏ديدند و مى‏ پذيرفتند!!</ref>


بنابر اين مى ‏توان نتيجه گرفت كه اگر «اسلام» تسليم در برابر فرمان خداست، در دين سقيفه تسليمى وجود ندارد و بنابراين اسلامى وجود ندارد.
بنابر اين مى ‏توان نتيجه گرفت كه اگر «اسلام» تسليم در برابر فرمان خداست، در دين سقيفه تسليمى وجود ندارد و بنابراين اسلامى وجود ندارد.
خط ۱۵۹: خط ۱۵۷:
آيه ۶۷ در يک عبارت پرمحتوا به صراحت نزديک تر مى‏ شود و با استفاده از اين نكته كه همه اديان [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم علیه السلام]] را قبول دارند اعلام مى‏ فرمايد كه اگر همه او را قبول دارند بايد بدانند كه آن حضرت نه يهودى بوده و نه مسيحى، بلكه دين او اسلام بوده است.
آيه ۶۷ در يک عبارت پرمحتوا به صراحت نزديک تر مى‏ شود و با استفاده از اين نكته كه همه اديان [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم علیه السلام]] را قبول دارند اعلام مى‏ فرمايد كه اگر همه او را قبول دارند بايد بدانند كه آن حضرت نه يهودى بوده و نه مسيحى، بلكه دين او اسلام بوده است.


در آيه ۸۱ تصريح به اينكه دين همه پيامبران‏ عليهم السلام اسلام است بيشتر مى‏ شود تا اين درجه كه از انبياء عليهم السلام پيمان گرفته شده كه پيامبرى خواهد آمد كه گفته ‏هاى او با شما مطابق و «مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ» است، و نتيجه گرفته كه به او ايمان آوريد و او را يارى كنيد، و از آنان بر اين مهم اقرار گرفته و آنان پيمان را پذيرفته‏ اند و خدا بر اين پيمان شاهد گرفته است.
در آيه ۸۱ تصريح به اينكه دين همه پيامبران‏ عليهم السلام اسلام است بيشتر مى‏ شود تا اين درجه كه از انبياء عليهم السلام پيمان گرفته شده كه پيامبرى خواهد آمد كه گفته ‏هاى او با شما مطابق و {{متن قرآن|مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ}} است، و نتيجه گرفته كه به او ايمان آوريد و او را يارى كنيد، و از آنان بر اين مهم اقرار گرفته و آنان پيمان را پذيرفته‏ اند و خدا بر اين پيمان شاهد گرفته است.


آنگاه در آيه ۸۴ انبياء عليهم السلام را با نامشان به ميان مى ‏آورد و اسلام را چنين معنى مى‏ كند كه «به آنچه بر پيامبر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندانشان و موسى و عيسى و همه پيامبران از سوى پروردگارشان نازل شده ايمان مى‏ آوريم».
آنگاه در آيه ۸۴ انبياء عليهم السلام را با نامشان به ميان مى ‏آورد و اسلام را چنين معنى مى‏ كند كه «به آنچه بر پيامبر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندانشان و موسى و عيسى و همه پيامبران از سوى پروردگارشان نازل شده ايمان مى‏ آوريم».
خط ۱۷۱: خط ۱۶۹:
اعتقادى كه خداوند در روز «الست» از مردم پيمان گرفت و آن دينى كه فطرت دست نخورده و پاک بشر بدان سو مى ‏رود، اسلام با ولايت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام است، و از همين ريشه است كه دين نزد خدا فقط اسلام است و همه انبياء عليهم السلام چنين دينى را بر مردم عرضه كرده ‏اند.
اعتقادى كه خداوند در روز «الست» از مردم پيمان گرفت و آن دينى كه فطرت دست نخورده و پاک بشر بدان سو مى ‏رود، اسلام با ولايت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام است، و از همين ريشه است كه دين نزد خدا فقط اسلام است و همه انبياء عليهم السلام چنين دينى را بر مردم عرضه كرده ‏اند.


[[امام صادق ‏علیه السلام]] درباره آيه{{قرآن|فِطْرَتَ اللَّه الَّتِى  فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها}} مى ‏فرمايد:
امام صادق علیه السلام درباره آيه{{قرآن|فِطْرَتَ اللَّه الَّتِى  فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها}} مى ‏فرمايد:


آن فطرتى كه خداوند مردم را بر آن خلق فرموده اين است: توحيد، محمد رسول اللَّه، على اميرالمؤمنين.<ref>اليقين، ص ۴۳۱،۱۸۸.</ref>
آن فطرتى كه خداوند مردم را بر آن خلق فرموده اين است: توحيد، محمد رسول اللَّه، على اميرالمؤمنين.<ref>اليقين، ص ۴۳۱،۱۸۸.</ref>


[[امام باقر علیه السلام]] درباره آيه{{قرآن|أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى}}<ref>اعراف /  ۱۷۲.</ref> مى ‏فرمايد:
امام باقر علیه السلام درباره آيه{{قرآن|أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى}}<ref>اعراف /  ۱۷۲.</ref> مى ‏فرمايد:


آنگاه كه خداوند عز و جل از بنى آدم پيمان گرفت و آنان را شاهد بر خود قرار داد، فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟ و آيا محمد پيامبر من نيست؟ و آيا على اميرالمؤمنين نيست؟<ref>اليقين، ص ۲۳۵ ،۲۳۱ ،۲۲۲.</ref>
آنگاه كه خداوند عز و جل از بنى آدم پيمان گرفت و آنان را شاهد بر خود قرار داد، فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟ و آيا محمد پيامبر من نيست؟ و آيا على اميرالمؤمنين نيست؟<ref>اليقين، ص ۲۳۵ ،۲۳۱ ،۲۲۲.</ref>
خط ۱۸۷: خط ۱۸۵:
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:


يا على، خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نفرموده مگر آنكه او را به ولايت تو فرا خوانده است ... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۸۰. المحتضر: ص ۱۱۷.</ref>
يا على، خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نفرموده مگر آنكه او را به ولايت تو فرا خوانده است ... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۸۰؛ المحتضر: ص ۱۱۷.</ref>


امام باقر عليه السلام فرمود:
امام باقر عليه السلام فرمود:
خط ۱۹۳: خط ۱۹۱:
خداوند هر پيامبرى را -  از آدم تا آخر پيامبران -  مبعوث فرموده، به دنيا بازخواهند گشت و پيامبر و اميرالمؤمنين ‏عليهما السلام را يارى خواهند نمود.<ref>بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۳۷ و ج ۱۱ ص ۲۵ و ج ۵۳ ص ۵۰ .</ref>
خداوند هر پيامبرى را -  از آدم تا آخر پيامبران -  مبعوث فرموده، به دنيا بازخواهند گشت و پيامبر و اميرالمؤمنين ‏عليهما السلام را يارى خواهند نمود.<ref>بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۳۷ و ج ۱۱ ص ۲۵ و ج ۵۳ ص ۵۰ .</ref>


در شب معراج خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد از انبيا عليهم السلام بپرسد كه به چه چيزى شهادت مى‏ دهند؟ پيامبران در پاسخ حضرت گفتند: شهادت مى ‏دهيم كه خدايى جز اللَّه نيست، يكتاست و شريک ندارد؛ و تو رسول خدايى، و على اميرالمؤمنين و وصى توست ... . و شهادت مى ‏دهيم كه تو پيامبر خدا و سيد انبيايى و على بن ابى ‏طالب سيد وصيين است. بر اين شهادت از ما پيمان گرفته شده است.<ref>اليقين: ص ۴۰۶،۲۹۵.</ref>
در شب معراج خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد از انبيا عليهم السلام بپرسد كه به چه چيزى شهادت مى‏ دهند؟ پيامبران در پاسخ حضرت گفتند: شهادت مى ‏دهيم كه خدايى جز اللَّه نيست، يكتاست و شريک ندارد؛ و تو رسول خدايى، و على اميرالمؤمنين و وصى توست ... و شهادت مى ‏دهيم كه تو پيامبر خدا و سيد انبيايى و على بن ابى ‏طالب سيد وصيين است. بر اين شهادت از ما پيمان گرفته شده است.<ref>اليقين: ص ۴۰۶،۲۹۵.</ref>


در پى اين پيمان، روايات بسيارى داريم كه انبيا عليهم السلام امت‏هاى خود را به ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام دعوت كرده ‏اند:
در پى اين پيمان، روايات بسيارى داريم كه انبيا عليهم السلام امت‏هاى خود را به ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام دعوت كرده ‏اند:
خط ۲۰۷: خط ۲۰۵:
امام هادى‏ عليه السلام فرمود: خداوند مبعوث نفرموده محمد و پيامبران قبل از او را مگر به دين حنيف ... ، و ولايت.<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۱۶.</ref>
امام هادى‏ عليه السلام فرمود: خداوند مبعوث نفرموده محمد و پيامبران قبل از او را مگر به دين حنيف ... ، و ولايت.<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۱۶.</ref>


امام حسن عسکری ‏علیه السلام فرمود: اگر خداوند نمى‏ خواست حق ما را ظاهر كند پيامبران را به عنوان مبشر و منذر براى مردم نمى ‏فرستاد.<ref>الخرائج والجرائح: ج ۱ ص ۴۴۹. بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۸۱.</ref>
امام حسن عسکری ‏علیه السلام فرمود: اگر خداوند نمى‏ خواست حق ما را ظاهر كند پيامبران را به عنوان مبشر و منذر براى مردم نمى ‏فرستاد.<ref>الخرائج والجرائح: ج ۱ ص ۴۴۹؛ بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۸۱.</ref>


امام صادق ‏عليه السلام فرمود: هيچ نبيّى به نبوت نرسيد و هيچ پيامبرى فرستاده نشد مگر براى ولايت ما و فضيلت ما بر غير ما.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۸۱.</ref>
امام صادق ‏عليه السلام فرمود: هيچ نبيّى به نبوت نرسيد و هيچ پيامبرى فرستاده نشد مگر براى ولايت ما و فضيلت ما بر غير ما.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۸۱.</ref>


[[امام رضا علیه السلام]] فرمود: ولايت على در كتاب هاى همه پيامبران آمده است، و خداوند پيامبرى را مبعوث نكرده مگر با نبوت محمد و وصايت على.<ref>تأويل الآيات: ص ۸۴ .</ref>
امام رضا علیه السلام فرمود: ولايت على در كتاب هاى همه پيامبران آمده است، و خداوند پيامبرى را مبعوث نكرده مگر با نبوت محمد و وصايت على.<ref>تأويل الآيات: ص ۸۴ .</ref>


اين سه نتيجه كه تاكنون ذكر شد ثمره تفسيرى است كه پيامبر عظيم ‏الشأن‏ صلى الله عليه و آله در خطابه غدير درباره آيه {{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}} فرموده و اين چنين حجت را بر همگان تمام نموده است.
اين سه نتيجه كه تاكنون ذكر شد ثمره تفسيرى است كه پيامبر عظيم ‏الشأن‏ صلى الله عليه و آله در خطابه غدير درباره آيه {{قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}} فرموده و اين چنين حجت را بر همگان تمام نموده است.
۴٬۰۶۴

ویرایش