۴٬۰۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
=== موقعيت تاريخى === | === موقعيت تاريخى === | ||
مراسم حج به پايان رسيده و كاروان به مكه بازگشته است. با توقفى كوتاه مردم راه غدير را در پيش خواهند گرفت و كسى در مكه نمىماند. در اين گير ودار ريشه توطئههاى منافقين و به عبارت دقيقتر انعقاد نطفه آن توسط رؤساى آنان، از يک نجوى و گفتگوى سِرّى آغاز شد. آنان پس از آنكه بر سر اصل مسئله به توافق رسيدند براى محكم كارى داخل كعبه رفتند و پيمان نامهاى نوشتند و همگى آن را امضا كردند و امين و شاهد خود را ابوعبيده جراح قرار دادند، و آن عهد نامه را در كعبه زير خاک پنهان ساختند. محور اصلى اين پيمان ابوبكر و عمر بودند و ابوعبيده هم شاهد آن بود. | مراسم حج به پايان رسيده و كاروان به مكه بازگشته است. با توقفى كوتاه مردم راه غدير را در پيش خواهند گرفت و كسى در مكه نمىماند. در اين گير ودار ريشه توطئههاى منافقين و به عبارت دقيقتر انعقاد نطفه آن توسط رؤساى آنان، از يک نجوى و گفتگوى سِرّى آغاز شد. آنان پس از آنكه بر سر اصل مسئله به توافق رسيدند براى محكم كارى داخل كعبه رفتند و پيمان نامهاى نوشتند و همگى آن را امضا كردند و امين و شاهد خود را ابوعبيده جراح قرار دادند، و آن عهد نامه را در كعبه زير خاک پنهان ساختند. محور اصلى اين پيمان ابوبكر و عمر بودند و ابوعبيده هم شاهد آن بود. | ||
خط ۶: | خط ۴: | ||
افراد ديگرى نيز بدان پيوستند كه قبل از همه معاذ بن جبل و سالم مولى ابى حذيفة بود. عبد الرحمن بن عوف و مغيرة بن شعبه نيز نفرات بعدى بودند تا آنكه با پيوستن عثمان و معاويه و عمرو عاص و ابوهريره و طلحه و سعد بن ابى وقاص و ابوموسى اشعرى عدد آنان به 14 نفر رسيد كه در نقشه قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در كوه هَرشى شركت كردند، و سپس بيست نفر ديگر به آنان اضافه شدند كه در مدينه صحيفه ملعونه دوم را در خانه ابوبكر امضا كردند. | افراد ديگرى نيز بدان پيوستند كه قبل از همه معاذ بن جبل و سالم مولى ابى حذيفة بود. عبد الرحمن بن عوف و مغيرة بن شعبه نيز نفرات بعدى بودند تا آنكه با پيوستن عثمان و معاويه و عمرو عاص و ابوهريره و طلحه و سعد بن ابى وقاص و ابوموسى اشعرى عدد آنان به 14 نفر رسيد كه در نقشه قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در كوه هَرشى شركت كردند، و سپس بيست نفر ديگر به آنان اضافه شدند كه در مدينه صحيفه ملعونه دوم را در خانه ابوبكر امضا كردند. | ||
امام باقر عليه السلام هسته مركزى صحيفه ملعونه اول را كه شأن نزول آيه {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّجْوى}}هستند، با تطبيق بر آيه توصيف فرموده است. راوى از امام درباره آيه دهم سوره مجادله {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ}}: | امام باقر عليه السلام هسته مركزى صحيفه ملعونه اول را كه شأن نزول آيه {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّجْوى}}هستند، با تطبيق بر آيه توصيف فرموده است. راوى از امام درباره آيه دهم سوره مجادله {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ}}: «جز این نیست که گفتگوی محرمانه [بی منطق و رازگویی بی دلیل] از [ناحیه] شیطان است.» سؤال مىكند. | ||
حضرت مىفرمايد: منظور عمر است. | حضرت مىفرمايد: منظور عمر است. | ||
سپس درباره آيه هفتم آن سوره سؤال مىكند: {{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ}}: | سپس درباره آيه هفتم آن سوره سؤال مىكند: {{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ}}: «هیچ گفتگوی محرمانه ای میان سه نفر نیست مگر اینکه او چهارمی آنان است...» | ||
حضرت مىفرمايد: منظور ابوبكر و عمر است و ابوعبيده جراح امين آنان بوده، آنگاه كه جمع شدند و درون كعبه رفتند و بين خود عهد نامهاى نوشتند كه {{متن عربی|انْ ماتَ مُحَمَّدٌ انْ لايَرْجِعَ الْامْرُ فيهِمْ ابَداً}}: «اگر محمد از دنيا رفت امر خلافت تا ابد به خاندان او باز نگردد». <ref>بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۹ ح ۷، ج ۲۸ ص ۸۵، ج ۳۷ ص ۸۵ ح ۲؛ تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۵۶.</ref> | حضرت مىفرمايد: منظور ابوبكر و عمر است و ابوعبيده جراح امين آنان بوده، آنگاه كه جمع شدند و درون كعبه رفتند و بين خود عهد نامهاى نوشتند كه {{متن عربی|انْ ماتَ مُحَمَّدٌ انْ لايَرْجِعَ الْامْرُ فيهِمْ ابَداً}}: «اگر محمد از دنيا رفت امر خلافت تا ابد به خاندان او باز نگردد». <ref>بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۹ ح ۷، ج ۲۸ ص ۸۵، ج ۳۷ ص ۸۵ ح ۲؛ تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۵۶.</ref> | ||
امام صادق عليه السلام نيز درباره شأن نزول آيه{{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...}} مىفرمايد: اين آيه درباره ابوبكر و عمر و معاذ بن جبل و ابوعبيده جراح و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولى ابى حذيفه و مغيرة بن شعبه نازل شده است كه آن پيمان نامه را بين خود نوشتند و ميثاق بستند و از يكديگر پيمان گرفتند كه: {{متن عربی|«لَئِنْ مَضى مُحَمَّدٌ لا تَكُونُ الْخِلافَةُ فى بَنى هاشِمٍ وَ لَاالنُّبُوَّةَ ابَداً}} :«اگر محمد از دنيا رفت هرگز نگذاريم هم خلافت و هم نبوت در بنى هاشم باشد». | امام صادق عليه السلام نيز درباره شأن نزول آيه{{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...}} مىفرمايد: اين آيه درباره ابوبكر و عمر و معاذ بن جبل و ابوعبيده جراح و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولى ابى حذيفه و مغيرة بن شعبه نازل شده است كه آن پيمان نامه را بين خود نوشتند و ميثاق بستند و از يكديگر پيمان گرفتند كه: {{متن عربی|«لَئِنْ مَضى مُحَمَّدٌ لا تَكُونُ الْخِلافَةُ فى بَنى هاشِمٍ وَ لَاالنُّبُوَّةَ ابَداً}}: «اگر محمد از دنيا رفت هرگز نگذاريم هم خلافت و هم نبوت در بنى هاشم باشد». | ||
خداوند عزوجل هم اين آيه را درباره آنان نازل كرد. <ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۳؛ الكافى: ج ۸ ص ۱۷۹.</ref>در روايت ديگرى از ابن عباس نزول اين آيه مربوط به زمانى است كه بزرگان قريش معاهده نامهاى نوشتند و در آن بر قتل على عليه السلام هم پيمان شدند، و آن نوشته را به ابوعبيده جراح سپردند. | خداوند عزوجل هم اين آيه را درباره آنان نازل كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۳؛ الكافى: ج ۸ ص ۱۷۹.</ref> در روايت ديگرى از ابن عباس نزول اين آيه مربوط به زمانى است كه بزرگان قريش معاهده نامهاى نوشتند و در آن بر قتل على عليه السلام هم پيمان شدند، و آن نوشته را به ابوعبيده جراح سپردند. | ||
آيه {{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ ...}}: | آيه {{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ ...}}: «هیچ گفتگوی محرمانه ای میان سه نفر نیست مگر اینکه او چهارمی آنان است، و نه میان پنج نفر مگر اینکه او ششمی آنان است...» نازل شد. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آن پيمان نامه را از ابوعبيده مطالبه كرد و او آن را تحويل داد.<ref>الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۲۹۶؛ در ج ۱ ص ۲۳۵- ۲۳۶ كتاب حاضر نزول آيه «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا ...» در همين مورد ذكر شد.</ref> | ||
در روايت ديگرى از سلمة بن كهيل و سليمان اقطَع آمده است كه آيه {{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...}}درباره آن گروهى است كه در بين خود پيمان بستند كه خلافت را به على عليه السلام ندهند. <ref>مثالب | در روايت ديگرى از سلمة بن كهيل و سليمان اقطَع آمده است كه آيه {{متن قرآن|ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...}}درباره آن گروهى است كه در بين خود پيمان بستند كه خلافت را به على عليه السلام ندهند. <ref>مثالب النواصب، نسخه خطى: ص ۹۲.</ref> | ||
=== تحليل اعتقادى === | === تحليل اعتقادى === |
ویرایش