سند مکتوب غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
با اين كلماتِ پيامبرصلى الله عليه وآله، همه گروه ‏ها در برابر آن حضرت در صف‏ هاى منظم ايستادند و منتظر سخنان حضرت شدند. سپس دوات و كاغذى طلب كرد و به يك نفر دستور داد آنچه حضرت مى‏ گويد و مردم اقرار مى‏ كنند به صورت مكتوب در آورد و آن را ثبت كند.
با اين كلماتِ پيامبرصلى الله عليه وآله، همه گروه ‏ها در برابر آن حضرت در صف‏ هاى منظم ايستادند و منتظر سخنان حضرت شدند. سپس دوات و كاغذى طلب كرد و به يك نفر دستور داد آنچه حضرت مى‏ گويد و مردم اقرار مى‏ كنند به صورت مكتوب در آورد و آن را ثبت كند.


نوشته به دستور حضرت چنين آغاز شد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» . سپس پرسيد: آيا به اين مطالب شهادت مى ‏دهيد؟ گفتند: آرى. فرمود: آيا مى‏ دانيد كه خداوند مولى و صاحب اختيار شماست؟ گفتند: آرى به خدا قسم. فرمود: آيا مى‏ دانيد كه من مولى و صاحب اختيار شما هستم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. در اينجا حضرت بازوى على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را گرفت و آن را بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بازوى حضرت ظاهر شد و در آن حال فرمود: »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ« ، و سپس فرمود: »اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ« .
نوشته به دستور حضرت چنين آغاز شد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» . سپس پرسيد: آيا به اين مطالب شهادت مى ‏دهيد؟ گفتند: آرى. فرمود: آيا مى‏ دانيد كه خداوند مولى و صاحب اختيار شماست؟ گفتند: آرى به خدا قسم. فرمود: آيا مى‏ دانيد كه من مولى و صاحب اختيار شما هستم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. در اينجا حضرت بازوى على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را گرفت و آن را بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بازوى حضرت ظاهر شد و در آن حال فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ»، و سپس فرمود: «اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» .


همه اين گفتگوها طبق دستور حضرت در آن ورقه ثبت شد، تا سندى مكتوب از غدير براى آينده ‏ها و آيندگان تاريخ باشد. همزمان آيات ۱ تا ۴ سوره نجم نازل شد تا از يك سو تأييد ديگرى بر وَحْيانى بودن غدير باشد و از سوى ديگر مشتى محكم بر دهان ياوه گويانى باشد كه نسبت گمراهى و اغوا و هواى نفس به مبلغ اعظم غدير مى‏ دادند. آيات چنين بود:
همه اين گفتگوها طبق دستور حضرت در آن ورقه ثبت شد، تا سندى مكتوب از غدير براى آينده ‏ها و آيندگان تاريخ باشد. همزمان آيات ۱ تا ۴ سوره نجم نازل شد تا از يك سو تأييد ديگرى بر وَحْيانى بودن غدير باشد و از سوى ديگر مشتى محكم بر دهان ياوه گويانى باشد كه نسبت گمراهى و اغوا و هواى نفس به مبلغ اعظم غدير مى‏ دادند. آيات چنين بود:


((وَ النَّجْمِ اِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْىٌ يُوحى)) : ((قسم به ستاره هنگامى كه سقوط كرد، صاحب شما )پيامبرصلى الله عليه وآله( گمراه نشده و اِغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى ‏گويد. آنچه مى‏ گويد وحيى است كه بر او نازل مى‏ شود)).
«وَ النَّجْمِ اِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْىٌ يُوحى» : «قسم به ستاره هنگامى كه سقوط كرد، صاحب شما (پيامبرصلى الله عليه وآله) گمراه نشده و اِغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى ‏گويد. آنچه مى‏ گويد وحيى است كه بر او نازل مى‏ شود».


به بيان ديگر: تفاوت ميان سخن و نوشته در آن است كه (ما كُتِبَ قَرَّ وَ ما حُفِظَ فَرَّ) ، و منظور آن است كه آنچه نوشته شود ماندگار مى‏ گردد و آنچه فقط در حافظه قرار بگيرد از ذهن پاك مى ‏شود.
به بيان ديگر: تفاوت ميان سخن و نوشته در آن است كه (ما كُتِبَ قَرَّ وَ ما حُفِظَ فَرَّ) ، و منظور آن است كه آنچه نوشته شود ماندگار مى‏ گردد و آنچه فقط در حافظه قرار بگيرد از ذهن پاك مى ‏شود.
خط ۹۹: خط ۹۹:
'''نكته ششم: بيان مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله'''
'''نكته ششم: بيان مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله'''


پس از اعلام ولايت -  به جز عده‏اى كه كاملاً در برابر امر ولايت سر تسليم فرود آوردند -  بقيه مردم استنكاف و نپذيرفتن ولايت را در دل خود با يكى از سه جهت عنوان كردند: عده ‏اى مى‏ گفتند كه به تشخيص ما پيامبرصلى الله عليه وآله از راه حق منحرف شده است!! عده ‏اى ديگر برنامه غدير را سخنان جالبى براى اغواى مردم تلقى كردند! عده‏ اى ديگر هم به صراحت گفتند: او خواسته دل خود را مى‏ گويد.
پس از اعلام ولايت -  به جز عده ‏اى كه كاملاً در برابر امر ولايت سر تسليم فرود آوردند -  بقيه مردم استنكاف و نپذيرفتن ولايت را در دل خود با يكى از سه جهت عنوان كردند: عده ‏اى مى‏ گفتند كه به تشخيص ما پيامبرصلى الله عليه وآله از راه حق منحرف شده است!! عده ‏اى ديگر برنامه غدير را سخنان جالبى براى اغواى مردم تلقى كردند! عده‏ اى ديگر هم به صراحت گفتند: او خواسته دل خود را مى‏ گويد.


اگر چه اين سه ديدگاه قابل جمع در يك عنوان است ولى با ديده دقت كه بنگريم حاكى از فساد اعتقادى آنان در گونه‏ هاى متفاوت است. يعنى عده اى كار حضرت را اشتباه تلقى مى‏ كردند و عده‏ اى ديگر آن را حيله و تزوير به شمار مى ‏آوردند و عده اى حمل بر نفس پرستى و پيروى از خواهش دل مى ‏كردند.
اگر چه اين سه ديدگاه قابل جمع در يك عنوان است ولى با ديده دقت كه بنگريم حاكى از فساد اعتقادى آنان در گونه‏ هاى متفاوت است. يعنى عده اى كار حضرت را اشتباه تلقى مى‏ كردند و عده‏ اى ديگر آن را حيله و تزوير به شمار مى ‏آوردند و عده اى حمل بر نفس پرستى و پيروى از خواهش دل مى ‏كردند.
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
خداوند همه اين برخوردهاى كفرآميز را كه برخاسته از ضعف ايمان يا عدم اعتقاد بود با اين آيات پاسخ داد، و بار ديگر مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله را به همه كوردلانى كه بر سر مسئله ولايت چنين جسارتى به آن حضرت روا داشتند، خاطر نشان ساخت. امام صادق‏ عليه السلام اين مرحله غدير را چنين بيان فرموده است:
خداوند همه اين برخوردهاى كفرآميز را كه برخاسته از ضعف ايمان يا عدم اعتقاد بود با اين آيات پاسخ داد، و بار ديگر مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله را به همه كوردلانى كه بر سر مسئله ولايت چنين جسارتى به آن حضرت روا داشتند، خاطر نشان ساخت. امام صادق‏ عليه السلام اين مرحله غدير را چنين بيان فرموده است:


هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را معرفى كرد، مردم سه دسته شدند: عده‏ اى گفتند: محمد گمراه شده است. عده ‏اى ديگر گفتند: اغوا شده است. گروه ديگرى گفتند: درباره اهل‏بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى ‏گويد.
هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را معرفى كرد، مردم سه دسته شدند: عده‏ اى گفتند: محمد گمراه شده است. عده ‏اى ديگر گفتند: اغوا شده است. گروه ديگرى گفتند: درباره اهل‏بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى ‏گويد.اينجا بود كه خداوند سبحان چنين نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» : «قسم به ستاره هنگامى كه فرودآمد، صاحب شما )يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله( گمراه نشده و اغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد. آنچه مى‏ گويد وحيى است كه بر او نازل مى ‏شود« .<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۱ ح ۲۲۸. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۲۳ .</ref> در حديث ديگرى اين مرحله از غدير با تفسير آيات مزبور چنين ترسيم شده است: پيامبرصلى الله عليه وآله به على ‏عليه السلام فرمود: يا على، قسم به آنكه مرا به پيامبرى مبعوث فرموده، وصايت و خلافت و امامت بعد از من براى تو واجب گرديد. منافقين گفتند: محمد در محبت پسر عمويش گمراه شده و منحرف گرديده و درباره شأن او از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد.
اينجا بود كه خداوند سبحان چنين نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» : «قسم به ستاره هنگامى كه فرودآمد، صاحب شما )يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله( گمراه نشده و اغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد. آنچه مى‏ گويد وحيى است كه بر او نازل مى ‏شود« .<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۱ ح ۲۲۸. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۲۳ .</ref> در حديث ديگرى اين مرحله از غدير با تفسير آيات مزبور چنين ترسيم شده است: پيامبرصلى الله عليه وآله به على ‏عليه السلام فرمود: يا على، قسم به آنكه مرا به پيامبرى مبعوث فرموده، وصايت و خلافت و امامت بعد از من براى تو واجب گرديد. منافقين گفتند: محمد در محبت پسر عمويش گمراه شده و منحرف گرديده و درباره شأن او از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد.


خداوند تبارك و تعالى هم اين آيات را نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى» ، خداوند عزوجل مى ‏گويد: «قسم به خالق ستاره هنگامى كه پايين آمد» . «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ» يعنى محمدصلى الله عليه وآله در محبت على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام گمراه نشده، «وَ ما غَوى وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» يعنى درباره مقام على ‏عليه السلام از روى اغوا و هواى نفس سخن نمى‏ گويد. «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» : «آنچه مى ‏گويد وحيى است كه بر او نازل مى ‏شود» .<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۷۲. امالى الصدوق: ص ۶۶۰ </ref>
خداوند تبارك و تعالى هم اين آيات را نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى» ، خداوند عزوجل مى ‏گويد: «قسم به خالق ستاره هنگامى كه پايين آمد» . «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ» يعنى محمدصلى الله عليه وآله در محبت على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام گمراه نشده، «وَ ما غَوى وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» يعنى درباره مقام على ‏عليه السلام از روى اغوا و هواى نفس سخن نمى‏ گويد. «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» : «آنچه مى ‏گويد وحيى است كه بر او نازل مى ‏شود» .<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۷۲. امالى الصدوق: ص ۶۶۰ </ref>
خط ۱۲۰: خط ۱۱۹:
خداوند براى اثبات اين مطلب كه غدير هيچ رنگ و بويى از هواهاى نفسانى در خود ندارد، مسئله را به صورت ريشه‏ اى مطرح مى‏ نمايد؛ و آن اينكه پيامبر مكرم‏ صلى الله عليه وآله در هيچ موردى از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد تا نوبت به غدير برسد.
خداوند براى اثبات اين مطلب كه غدير هيچ رنگ و بويى از هواهاى نفسانى در خود ندارد، مسئله را به صورت ريشه‏ اى مطرح مى‏ نمايد؛ و آن اينكه پيامبر مكرم‏ صلى الله عليه وآله در هيچ موردى از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد تا نوبت به غدير برسد.


آن حضرت حتى در گفته‏ هاى مربوط به زندگى شخصى خويش هم پيرو هواى نفس نيست و هيچ امرى و نهيى و سخنى كه برخاسته از هواى نفس باشد بر لسان مبارك آن حضرت جارى نمى ‏شود؛ و اين معناى مقام عصمت است كه »ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى« .
آن حضرت حتى در گفته‏ هاى مربوط به زندگى شخصى خويش هم پيرو هواى نفس نيست و هيچ امرى و نهيى و سخنى كه برخاسته از هواى نفس باشد بر لسان مبارك آن حضرت جارى نمى ‏شود؛ و اين معناى مقام عصمت است كه «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» .


وقتى اين ريشه اعتقادى را پذيرفته باشيم، چگونه ممكن است در مسئله غدير با آن برنامه عظيم و مفصل و با آن خطابه ‏اى كه حضرتش بيش از ۱۰۰ مورد به آيات قرآن كريم استناد فرموده، بتوان خدشه وارد كرد كه از روى هواى نفس سخن فرموده باشد؟!
وقتى اين ريشه اعتقادى را پذيرفته باشيم، چگونه ممكن است در مسئله غدير با آن برنامه عظيم و مفصل و با آن خطابه ‏اى كه حضرتش بيش از ۱۰۰ مورد به آيات قرآن كريم استناد فرموده، بتوان خدشه وارد كرد كه از روى هواى نفس سخن فرموده باشد؟!


'''ب. اثبات وَحْيانيت غدير:''' ((إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى))
'''ب. اثبات وَحْيانيت غدير:''' «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»


جلوه اثباتى در ارزش غدير -  پس از نفى هواى نفس درباره آن -  نزول دستور مستقيم آن از طرف خداست.
جلوه اثباتى در ارزش غدير -  پس از نفى هواى نفس درباره آن -  نزول دستور مستقيم آن از طرف خداست.
خط ۱۳۰: خط ۱۲۹:
اين مسئله در آيه شريفه با استفاده از تركيب مفيد انحصار آمده است؛ كه ابتدا حرف نفى )اِنْ( به كار رفته و سپس با كلمه استثناء )الاّ( اين انحصار به اثبات رسيده است. آنجا كه مى ‏فرمايد: «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»: (نيست آن مگر وحيى كه نازل مى ‏شود) .
اين مسئله در آيه شريفه با استفاده از تركيب مفيد انحصار آمده است؛ كه ابتدا حرف نفى )اِنْ( به كار رفته و سپس با كلمه استثناء )الاّ( اين انحصار به اثبات رسيده است. آنجا كه مى ‏فرمايد: «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»: (نيست آن مگر وحيى كه نازل مى ‏شود) .


با اين تركيب خاص، خداوند قاطعيت فوق العاده‏اى درباره غدير نشان داده و در صدد بيان اين مطلب است كه »غدير« و »ولايت« و تركيب اين دو، يعنى »اعلام ولايت در غدير« همه به دستور خاص الهى در «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...» بوده و پشتيبان آن خداست، چرا كه او آن را فرستاده است.
با اين تركيب خاص، خداوند قاطعيت فوق العاده‏اى درباره غدير نشان داده و در صدد بيان اين مطلب است كه «غدير» و «ولايت» و تركيب اين دو، يعنى «اعلام ولايت در غدير» همه به دستور خاص الهى در «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...» بوده و پشتيبان آن خداست، چرا كه او آن را فرستاده است.


== پانویس ==
== پانویس ==