عذاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰٬۸۴۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
تقيد هلاكت سرزمين‏ ها به «قبل از روز قيامت»، سپردن اختيار آنها به حضرت مهدى‏ عليه السلام است. مى‏ بينيم قيد مذكور در آيه «تا روز قيامت» نيست، بلكه «قبل از روز قيامت» است، و اين به معناى هدف خاصى است كه بايد قبل از روز قيامت به انتظار تحقق آن نشست.
تقيد هلاكت سرزمين‏ ها به «قبل از روز قيامت»، سپردن اختيار آنها به حضرت مهدى‏ عليه السلام است. مى‏ بينيم قيد مذكور در آيه «تا روز قيامت» نيست، بلكه «قبل از روز قيامت» است، و اين به معناى هدف خاصى است كه بايد قبل از روز قيامت به انتظار تحقق آن نشست.


اين مطلب را حضرت با افزودن جمله «وَ مُمَلِّكُهَا الامامَ الْمَهْدِىَّ» بيان نموده و معنايش اين است كه خداوند مى‏توانست سزاى تكذيب كنندگان را به روز قيامت واگذارد، ولى براى تحقق ولايت مطلقه حضرت مهدى‏عليه السلام قبل از روز قيامت آنان را هلاك مى‏كند و سرزمين‏ها را از تصرف آنان خارج مى‏نمايد و تحت اختيار آن حضرت قرار مى‏دهد.
اين مطلب را حضرت با افزودن جمله «وَ مُمَلِّكُهَا الامامَ الْمَهْدِىَّ» بيان نموده و معنايش اين است كه خداوند مى ‏توانست سزاى تكذيب كنندگان را به روز قيامت واگذارد، ولى براى تحقق ولايت مطلقه حضرت مهدى‏ عليه السلام قبل از روز قيامت آنان را هلاك مى‏كند و سرزمين‏ها را از تصرف آنان خارج مى‏نمايد و تحت اختيار آن حضرت قرار مى‏ دهد.


يک جمله هم به عنوان تأكيد اين وعده الهى ضميمه سخن فرموده كه «وَ اللَّه مُصَدِّقٌ ما وَعَدَهُ»، و پيداست كه اراده پروردگار به تحقق چنين مهمى قبل از روز قيامت تعلق گرفته است.


يك جمله هم به عنوان تأكيد اين وعده الهى ضميمه سخن فرموده كه »وَ اللَّه مُصَدِّقٌ ما وَعَدَهُ« ، و پيداست كه اراده پروردگار به تحقق چنين مهمى قبل از روز قيامت تعلق گرفته است.
در مورد ديگرى از متن خطبه غدير نيز به همين مطلب تصريح شده كه مى‏ فرمايد: الا انَّهُ الظّاهِرُ عَلَى الدّينِ. الا انَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَ هادِمُها. الا انَّهُ غالِبُ كُلِّ قَبيلَةٍ مِنْ اهْلِ الشِّرْكِ وَ هاديها ... . الا انَّهُ لا غالِبَ لَهُ وَ لا مَنْصُورَ عَلَيْهِ:


بدانيد كه اوست غالب بر اديان، بدانيد كه اوست فاتح قلعه ‏ها و منهدم كننده آنها، آگاه باشيد كه اوست غالب بر هر قبيله اى از اهل شرک و هدايت كننده آنان ... . بدانيد او كسى است كه غالبى بر او نيست و كسى بر ضد او كمک نمى ‏شود.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۴، ۱۵۵ بخش ۸ .</ref>


در مورد ديگرى از متن خطبه غدير نيز به همين مطلب تصريح شده كه مى‏فرمايد: الا انَّهُ الظّاهِرُ عَلَى الدّينِ. الا انَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَ هادِمُها. الا انَّهُ غالِبُ كُلِّ قَبيلَةٍ مِنْ اهْلِ الشِّرْكِ وَ هاديها ... . الا انَّهُ لا غالِبَ لَهُ وَ لا مَنْصُورَ عَلَيْهِ:
امام باقر عليه السلام نيز در اين باره مى فرمايد: يَفْتَحُ اللَّه لَهُ شَرْقَ الارْضِ وَ غَرْبَها: خداوند براى او شرق و غرب زمين را فتح مى ‏كند.<ref>بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۲۹۱.</ref>


در شب معراج نيز خداوند به پيامبرش چنين خبر داد: لاطَهِرَنَّ الارْضَ بِآخَرِهِمْ مِنْ اعْدائى وَ لامَكِّنُهُ مَشارِقَ الارْضِ وَ مَغارِبَها: به وسيله آخرين امامان زمين را از دشمنانم پاک مى ‏نمايم و شرق و غرب زمين را تحت اختيار او قرار مى‏ دهم.<ref>بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۱۲ ح ۵ .</ref>


بدانيد كه اوست غالب بر اديان، بدانيد كه اوست فاتح قلعه‏ها و منهدم كننده آنها، آگاه باشيد كه اوست غالب بر هر قبيله‏اى از اهل شرك و هدايت كننده آنان ... . بدانيد او كسى است كه غالبى بر او نيست و كسى بر ضد او كمك نمى‏شود.××× 1 اسرار غدير: ص 155 154 بخش 8 . ×××
== آيه «وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً»<ref>طلاق /  ۸ . غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۳۹-۳۴۴.</ref> ==
بزرگ‏ترين [[آزمون الهی|امتحان بشریت]] در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه [[اتمام حجت]] آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه‏ اى راه گريز نماند. در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى ‏توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى ‏توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه‏ هاى مختلف به ميان آمد.


پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش‏بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدير بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۸ سوره طلاق و آيه ۲۴ سوره بقره است:


امام باقرعليه السلام نيز در اين باره مى‏فرمايد: يَفْتَحُ اللَّه لَهُ شَرْقَ الارْضِ وَ غَرْبَها: خداوند براى او شرق و غرب زمين را فتح مى‏كند.××× 2 بحار الانوار: ج 52 ص 291. ×××
«وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً»:


«و چه بسا آبادى كه از امر پروردگارش و پيامبرانش سرپيچى كرده و ما آنان را مورد حسابرسى شديد قرار داديم و آنان را عذاب سختى نموديم».


در شب معراج نيز خداوند به پيامبرش چنين خبر داد: لاطَهِرَنَّ الارْضَ بِآخَرِهِمْ مِنْ اعْدائى وَ لامَكِّنُهُ مَشارِقَ الارْضِ وَ مَغارِبَها: به وسيله آخرين امامان زمين را از دشمنانم پاك مى‏نمايم و شرق و غرب زمين را تحت اختيار او قرار مى‏دهم.××× 3 بحار الانوار: ج 52 ص 312 ح 5 . ×××
«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ»<ref>بقره /  ۲۴.</ref>:
 
«اگر چنين نكنند و ابداً نخواهند كرد پس بپرهيزيد از آتشى كه هيزم آن مردم و سنگ ‏ها هستند و براى كافران آماده شده است».
 
 
اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:
 
 
'''۱. متن خطبه غدير'''
 
مَعاشِرَ النّاسِ، انَّهُ امامٌ مِنَ اللَّه (خ ل: انَّهُ امامُكُمْ بِامْرِ الله)، وَ لَنْ يَتُوبَ اللَّه عَلى احَدٍ انْكَرَ وِلايَتَهُ وَ لَنْ يَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَى اللَّه انْ يَفْعَلَ ذلِكَ بِمَنْ خالَفَ امْرَهُ وَ انْ يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُكْراً ابَدَ الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهُورِ. فَاحْذَرُوا انْ تُخالِفُوهُ فَتَصْلُوا ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ:
 
اى مردم، او از طرف خدا امام است (خ ل: او به امر خدا امام شماست)، و هر كس ولايت او را انكار كند خداوند هرگز توبه ‏اش را نمى‏ پذيرد و او را نمى‏بخشد. حتمى است بر خداوند كه با كسى كه با او مخالفت نمايد چنين كند و او را به عذابى شديد تا ابديت و تا آخر روزگار معذب نمايد. پس بپرهيزيد از اينكه با او مخالفت كنيد و گرفتار آتشى شويد كه هيزم آن مردم و سنگ ‏ها هستند و براى كافران آماده شده است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۲ بخش ۳، و پاورقى ۵ از نسخه «ب».</ref>
 
 
2. موقعيت تاريخى
 
در اوايل خطابه غدير قبل از آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله اميرالمؤمنين‏عليه السلام را بر سر دست بلند كند، براى ورود به مطلب اصلى درباره شئون و مقامات امام بعد از خود مطالبى بيان فرمود.
 
 
آنگاه به عنوان امتحانى سخت كه پيش روى مردم است يادآور شد كه خداوند نسبت به منكرين و مخالفين او هيچ عفو و بخششى نخواهد داشت و آنان را دچار عذاب كافران خواهد نمود.
 
 
پيامبرصلى الله عليه وآله اين مطلب را با تضمين قسمت آخر آيه 8 سوره طلاق و بخش دوم آيه 24 سوره بقره در كلام خود، با تغيير مختصرى آورده است. در آيه سوره طلاق كلمه »عَذَّبْناها« را به »انْ يُعَذِّبَهُ« تغيير داده و در آيه سوره بقره كلمه »نار« را كه در آيه با »الف و لام« و »التى« است به صورت نكره و بدون موصول آورده است. بنابراين، جمله »النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا...« را به صورت »ناراً وَقُودُها...« فرموده است.
 
3-  موقعيت قرآنى
 
در قرآن آيه سوره طلاق درباره امت‏هايى است كه سركشى از امر پروردگار و رسولانش را از حد گذراندند و خداوند با آنان برخورد بسيار شديدى نمود و كيفر سختى در دنيا و آخرت برايشان در نظر گرفت. اما مضمون آيه سوره بقره، در موارد ديگرى از قرآن هم آمده ولى تنها موردى كه متن خطبه به آن نزديك‏تر است آيه سوره بقره است.
 
 
اين آيه درباره كسانى است كه در آنچه بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده شك دارند. خداوند از آنان مى‏خواهد كه با كمك شريكان خود سوره‏اى نظير سوره‏هاى قرآن بياورند، و سپس به اين آيه مى‏رسد كه هرگز نمى‏توانيد، و اگر نتوانستيد بترسيد از آتشى كه براى كافران آماده شده و در آن انسان‏ها و سنگ‏ها به جاى هيزم سوزانده مى‏شوند.
 
 
4-  تحليل اعتقادى
 
 
تحليل اعتقادى اول
 
آنچه از عبارات شديد اين جمله به ضميمه آوردن آيه در پايان اين فراز از خطبه مى‏آموزيم، كفرِ منكرين ولايت و امامت على‏عليه السلام و سركش بودن آنان از اوامر الهى به حكم قرآن است.
 
 
پيامبرصلى الله عليه وآله در اين قسمت خطابه، ابتدا تابلوى با عظمت غدير را بلند مى‏كند و مى‏فرمايد: انَّهُ امامٌ مِنَ اللَّه: على از طرف خدا امام است. آنگاه به عنوان نتيجه‏گيرى، خدا را در اين اعتقاد طرف پاسخ مردم قرار مى‏دهد و دو مسئله درباره ولايت مطرح مى‏نمايد: يكى انكار ولايت و ديگرى مخالفت با على‏عليه السلام.
 
 
بنابراين دو گروه مورد كلام پيامبرصلى الله عليه وآله هستند: يكى كسانى كه به امامت على‏عليه السلام اعتقاد ندارند و اصلاً آن را نپذيرفته‏اند، و ديگرى كسانى كه عملاً به مخالفت با او برخاسته در مقابل او قد عَلَم كرده‏اند، اگر چه در دل خلافت او را قبول داشته باشند و به حقانيت او اقرار نمايند مانند كسانى كه به خاطر مسايل مادى دست از آن حضرت كشيدند و به معاويه پيوستند.
 
آنگاه در بيان سزاى اين دو گروه 5 تأكيد به كار گرفته است:
 
»حَتْمٌ عَلَى اللَّه« ، كه با اين عبارت حتمى و قطعى بودن آن را يادآور شده است.
 
»لَنْ« كه كلمه نفى مؤكد و در مواردى نفى ابدى است و به معناى »هرگز« است.
 
»ابَدَ الْآبادِ« ، كه ابدى بودن را -  گذشته از كلمه »لَنْ« -  با كلمه »ابَد« آورده، و با اضافه به »آباد« مؤكدتر شده است.
 
»دَهْرَ الدُّهُورِ« ، كه تأكيد ديگرى بر ابدى بودن است.
 
»احْذَرُوا« ، كه كلمه اعلان خطر است و تأكيد ديگرى به حساب مى‏آيد.
 
 
با اين تأكيدات جزاى آنان را در دو جهت ذكر كرده است:
 
 
الف. خداوند آنان را نمى‏بخشد، كه اين مطلب در قالب عبارت زير است:
 
 
لَنْ يَتُوبَ اللَّه عَلى احَدٍ انْكَرَ وِلايَتَهُ وَ لَنْ يَغْفِرَ لَهُ: خدا هرگز توبه كسى كه ولايت او را انكار كند نمى‏پذيرد و هرگز او را نمى‏آمرزد.
 
 
ب. خداوند آنان را عذاب فوق‏العاده مى‏نمايد، كه اين مطلب با عبارات زير آمده است:
 
 
وَ انْ يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُكْراً ابَدَ الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهُورِ: بر خداست كه منكرين ولايت را عذاب شديدى تا ابديت بى‏انتها و تا آخر روزگاران نمايد.
 
 
فَاحْذَرُوا انْ تُخالِفُوهُ: بر حذر باشيد و بترسيد از اينكه با او مخالفت كنيد.
 
 
فَتَصْلُوا ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ: در اثر مخالفت با على گرفتار آتشى شويد كه هيزم آن مردم و سنگ‏ها هستند و براى كافران آماده شده است.
 
 
تحليل اعتقادى دوم
 
نقاط حساس اين فراز از خطابه غدير در سه جهت خلاصه مى‏شود:
 
 
جهت اول: ولايت از اصول دين
 
مخالفت با على‏عليه السلام و انكار ولايت او بازى با آتش جهنم است، و كسى نبايد از كنار اين پايه بزرگ عقيده با بى‏توجهى عبور كند، و محبت و ولايت آن حضرت را از مستحبات فكرى خويش به حساب آورد.
 
 
ولايت مطلقه امامان معصوم‏عليهم السلام كه از اصول دين است، بايد در اعتقاد يك مسلمان با تمام جوانب آن روشن باشد و پاسخ‏هاى شفافى براى قبر و قيامت درباره آن داشته باشد و نقطه‏اى را پيش روى خود ببيند كه كوتاهى در آن مساوى با عذاب الهى است.
 
 
جهت دوم: عذاب شديد براى انكار ولايت
 
عذابى كه براى انكار ولايت و مخالفت با على‏عليه السلام در نظر گرفته شده عذاب شديدى است كه خود پيامبرصلى الله عليه وآله از آن به »عذاب نُكْر« ياد مى‏كند. »نُكْر« به معناى شديد و غير عادى است، و منظور آن است كه نسبت به عذاب ساير اهل جهنم فوق‏العاده است.
 
 
دو جهت غير عادى بودن آن را قرآن تصريح كرده و پيامبرصلى الله عليه وآله هم در خطبه فرموده است: يكى اينكه هيزم آن سنگ است، و مانند آتش‏هاى معمولى از چوب و روغن و امثال آن نيست. ديگر اينكه خود انسان‏هاى مستحق آتش هيزم آنند، كه نه فقط در آتش معذب مى‏شوند بلكه خودشان هيزمى براى عذاب ديگران مى‏گردند.
 
 
جهت سوم: انكار ولايت كفر است
 
انكار ولايت على‏عليه السلام و مخالفت با آن حضرت فقط گناه نيست، بلكه سركشى از امر پروردگار و تجاوز از حد و مساوى با كفر است، چرا كه صريحاً مى‏فرمايد: اگر با على مخالفت كنيد با عذابى كه براى كافرين آماده شده معذب خواهيد شد. همچنين آيه »عَذاباً نُكْراً« را مى‏آورد كه آغاز آن »عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها« است، و اين بدان معنى است كه ضديت با على‏عليه السلام مساوى با كفر است.
 
 
در اين باره احاديث بسيارى از پيامبرصلى الله عليه وآله هست كه اين فراز غدير را تبيين مى‏كند:
 
 
1. از آنجا كه على بن ابى‏طالب‏عليه السلام »امامٌ مِنَ اللَّه« است پيامبرصلى الله عليه وآله در حديثى مى‏فرمايد: ما آمَنَ بِاللَّه مَنْ انْكَرَكَ××× 1 بحار الانوار: ج 36 ص 139. تفسير فرات: ص 181. شواهد التنزيل: ج 1 ص 353. ×××: كسى كه تو را انكار كند به خدا ايمان نياورده است.
 
2. در حديثى ديگر مى‏فرمايد: ما آمَنَ بى مَنْ انْكَرَكَ××× 1 بحار الانوار: ج 24 ص 64 و ج 35 ص 26. المسترشد: ص 607 . ×××: كسى كه تو را انكار كند به من )يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله( ايمان نياورده است.
 
 
3. در جاى ديگر نه تنها ايمانِ منكرِ على‏عليه السلام را قبول ندارد، كه او را كافر مى‏داند و مى‏فرمايد: كَفَرَ مَنْ انْكَرَكَ××× 2 بحار الانوار: ج 97 ص 351. مزار ابن المشهدى: ص 309. ×××: هر كس تو را انكار كند كافر شده است.
 
 
4. حديث جامع‏ترى چنين مى‏فرمايد: مَنْ انْكَرَ امامَةَ عَلِىٍّ بَعْدى كانَ كَمَنْ انْكَرَ نُبُوَّتى فى حَياتى، وَ مَنْ انْكَرَ نُبُوَّتى كانَ كَمَنْ انْكَرَ رُبُوبِيَّةَ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ××× 3 أمالى الصدوق: ص 656 . ×××:
 
 
هر كس امامت على را بعد از من انكار كند مانند كسى است كه نبوت مرا در زمان حياتم انكار كرده باشد، و هر كس نبوت مرا انكار كند مانند كسى است كه ربوبيّت پروردگارش را منكر شود.
 
 
5 . حديث ديگرى ولايت على‏عليه السلام را سرمايه مؤمن معرفى مى‏كند و مى‏فرمايد: مَنْ لَمْ يَلْقَ اللَّه بِوِلايَتِكَ لَمْ يَلْقَهُ بِشَىْ‏ءٍ××× 4 بحار الانوار: ج 38 ص 159. ×××: هر كس خدا را با ولايت تو ملاقات نكند، چيزى همراه خود براى ملاقات خدا نبرده است.
 
 
6 . در حديث ديگرى به اين مطلب تصريح شده كه انكار ولايت على‏عليه السلام اثر دو جانبه دارد و در روز قيامت هر كس على‏عليه السلام را نشناسد آن حضرت هم او را نمى‏شناسد: لا يَدْخُلُ النّارَ الاّ مَنْ انْكَرَكَ وَ انْكَرْتَهُ××× 5 امالى المفيد: ص 213. ×××: داخل آتش نمى‏شود مگر كسى كه تو را انكار كند و تو او را انكار نمايى. اين انكار حاكى از قطع رابطه است.
 
 
7. هشدار درباره على‏عليه السلام به قدرى جدى است كه نه تنها انكار آن حضرت، بلكه شك درباره او هم كفر و جهنم است: احْذَرْ انْ يَدْخُلَكَ فى عَلِىٍّ شَكٌ فَانَّ الشَّكَّ فى عَلِىٍّ كُفْرٌ بِاللَّه تَعالى××× 1 امالى الطوسى: ص 106. بحار الانوار: ج 38 ص 159. ×××: بپرهيز از اينكه درباره على شكى بر قلبت وارد شود، چرا كه شك درباره على كفر به خداى تعالى است.
 
 
6.  اعتراض در غدير و عذاب خدا××× 2 چهارده قرن با غدير: ص 27. ×××
 
  عده‏اى از منافقين نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمدند و از آن حضرت آيت و نشانه‏اى خواستند. حضرت فرمود:
 
 
آيا روز غدير خم براى شما كافى نبود كه وقتى من على را به امامت منصوب نمودم، منادى از آسمان ندا داد: اين ولى خداست تابع او باشيد و گرنه عذاب خدا بر شما نازل مى‏شود. بر حذر باشيد!××× 3 اثبات الهداة: ج 2 ص 153. ×××
 
 
7.  انكار غدير و عذاب الهى××× 4 چهارده قرن با غدير: ص 29. ×××
 
  پس از بيست و پنج سال خفقان كه مى‏رفت نسل‏هاى جديد را از غدير بى‏خبر گذارد، در زمان خلافت ظاهرى اميرالمؤمنين‏عليه السلام، آن حضرت براى احياى غدير اقدامات اساسى فرمود.
 
 
در چنان شرايط حساسى كه غدير مى‏رفت تا جان تازه‏اى به خود گيرد، نياز به عده‏اى از حاضران در غدير بود كه با شهادت به آنچه خود در آن حضور داشته‏اند و به چشم خود ديده‏اند مؤيِّد سخنان حضرت در پيشگاه مردمى باشند كه در اثر تبليغات سوء دشمنان از صاحب غدير فاصله پيدا كرده‏اند و بسيارى از باورها برايشان در مرحله ابتدائى است.
 
 
اميرالمؤمنين‏عليه السلام در ميدان بزرگ كوفه مجلس مهمى تشكيل دادند كه در آن عده قابل توجهى از حاضرين غدير بودند. حضرت در حضور آن جمعيت انبوه كسانى را كه در غدير حاضر بوده‏اند و منصوب كردن آن حضرت را به چشم خود ديده‏اند، قسم داد كه برخيزند و شهادت دهند.
 
 
عده‏اى كه حداقل سى نفر مى‏شدند برخاستند و به آنچه ديده بودند شهادت دادند. در اين ميان هشت نفر كه همه حضور آنان در غدير را مى‏دانستند براى شهادت برنخاستند. وقتى حضرت از آنان علت را پرسيد، بهانه آوردند كه فراموش كرده‏ايم! و گويا اين تعداد طورى غدير را فراموش كرده بودند كه با يادآورى هم به خاطرشان نيامد!!!
 
 
در اينجا حضرت فرمود: اگر در اين بهانه‏اى كه مى‏آوريد دروغ مى‏گوييد و عذر بى‏جا تراشيده‏ايد خدا شما را به بلايى مبتلا كند كه براى همه مردم آشكار و ثابت شود. سپس براى هر يك بلاى خاصى را ذكر كردند و مجلس پايان يافت.
 
 
همه هشت نفر به بلاهايى كه حضرت فرموده بود گرفتار شدند و بين مردم به نفرين شده اميرالمؤمنين‏عليه السلام معروف گرديدند. اين بلاى الهى بر منكرين غدير به معناى اتمام حجت الهى و اثبات پشتوانه خدايى براى غدير بود و نتيجه‏اى كه از آن گرفته شد اين بود كه اگر شاهدان غدير با بهانه دروغين براى شهادت به پا نمى خيزند ولى اين خداوند است كه با رسوا كردن آنان، براى غدير شهادت مى‏دهد.××× 1 بحار الانوار: ج 31 ص 447 و ج 37 ص 199. عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 490  89. الغدير: ج 1 ص 93. ×××


== پانویس ==
== پانویس ==