شاهد: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۰۶۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۱
خط ۴۲۸: خط ۴۲۸:


اين امت انكار كردند پيمانى را كه پيامبرصلى الله عليه وآله از ايشان براى على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام گرفت، در روزى كه او را براى مردم منصوب فرمود و آنان را در زمان حياتش به ولايت و اطاعت او فراخواند و خود آنان را بر اين مطلب شاهد گرفت.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۳۴ ح ۵۸۴ .</ref>
اين امت انكار كردند پيمانى را كه پيامبرصلى الله عليه وآله از ايشان براى على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام گرفت، در روزى كه او را براى مردم منصوب فرمود و آنان را در زمان حياتش به ولايت و اطاعت او فراخواند و خود آنان را بر اين مطلب شاهد گرفت.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۳۴ ح ۵۸۴ .</ref>
'''پيامبرصلى الله عليه وآله براى غدير زحمت كشيد'''
پيامبرصلى الله عليه وآله همه زحمت‏ ها را براى ولايت كشيد و آنچه خدا امر كرده بود با دقت در غدير به انجام رساند. ما موظفيم در درگاه الهى به اين محوريت پيامبرصلى الله عليه وآله شهادت دهيم و از آن حضرت تشكر نماييم، چه ديگران قدر اين نعمت را بدانند و چه  ندانند.
امام هادى‏ عليه السلام در زيارتنامه روز غدير اين فرهنگ را به ما آموخته، آنجا كه مى‏ فرمايد:
من شهادت مى‏ دهم كه پيامبرصلى الله عليه وآله آنچه درباره تو از سوى خدا نازل شده بود ابلاغ كرد و امر خدا را امتثال نمود و اطاعت و ولايت تو را بر امتش واجب كرد و براى تو از آنان بيعت گرفت و تو را صاحب اختيار مؤمنين قرار داد، همان گونه كه خداوند اين مقام را براى تو قرار داده بود.
سپس خدا را بر اين مطلب شاهد گرفت و فرمود: آيا فرمان الهى را به شما رساندم؟ گفتند: آرى رساندى. فرمود: خدايا شاهد باش و تو براى شاهد بودن و قضاوت بين بندگان كافى هستى.
... شهادت مى‏ دهم كه خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد تا صاحب اختيارىِ تو را بر امت علناً اعلام كند، تا مقام شامخ تو را بلندتر نمايد و برهان و دليل تو را اعلان نمايد و سخنان باطل را خط بطلان كشد و عذرها را قطع نمايد.
آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از فتنه فاسقين نگران شد و تقيه از منافقين را مطرح نمود، پروردگار جهان بر او وحى فرستاد: «يا  اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ» .
اين بود كه آن حضرت سنگينى سفر را بر خود هموار نمود و در شدت گرماى ظهر بپاخاست و خطبه‏ اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد. سپس از همه آنان پرسيد: آيا رسانيدم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ‏ام؟ گفتند: آرى. پس دست تو را گرفت و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ.
ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند؛ و اكثرشان جز زيان كارى چيزى به دست نياوردند ... .<ref>مصباح المتهجد: ص ۶۹۱ . بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref>
== شاهدان غدير معترضان سقيفه<ref>فرهنگ غدير (محدّثى) : ص ۳۳۰ ۳۲۹. </ref> ==
   آنچه در غدير خم با حضور هزاران نفر اتفاق افتاد و پيامبرخداصلى الله عليه وآله، اميرمؤمنان‏ عليه السلام را به امامت و خلافت نصب كرد، به عنوان يك سند و حجت بار ها مورد استناد و احتجاج و استشهاد قرار گرفت، چه از سوى حضرت على‏ عليه السلام چه از سوى ديگران.
هر چند برخى با آنكه در صحنه حاضر بودند، از شهادت دادن در هنگام نياز سرباز زدند، اما كسانى هم متعهدانه ديده‏ ها و شنيده‏ هاى خود را بازگو كردند و از گواهان غدير گشتند. از جمله شهادت دادن يك گروه دوازده نفرى در حساس‏ترين موقعيت، حائز اهميت بود.
پس از شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله و پيش آمدن ماجراى سقيفه و خلافت ابوبكر، جمعى دوازده نفره از مهاجران و انصار جلوس او را بر تخت خلافت مورد انتقاد قرار دادند. وقتى ابوبكر بر منبر نشست، آنان تصميم گرفتند كه او را از منبر پيامبر پايين بكشند، و البته برخى ‏شان هم با اين كار موافق نبودند.
نزد حضرت على ‏عليه السلام رفتند و نظر آن حضرت را جويا شدند. حضرت فرمود: اين كار شما نوعى جنگ با حكومت است و شما اندك هستيد، و اين جماعت هم فرمان پيامبرصلى الله عليه وآله را زير پا گذاشتند و خونخواه جاهليت اند. اگر چنان كنيد با شمشير شما را از بين مى ‏برند، آنگونه كه مرا مقهور و مغلوب ساختند و به اجبار وادار به بيعتم كردند. بهتر است شما نزد او برويد و آنچه را از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده ‏ايد -  به عنوان اتمام حجت -  بازگو كنيد.
آن دوازده نفر عبارت بودند از: خالد بن سعيد بن عاص، مقداد، ابىّ بن كعب، عمار بن ياسر، ابوذر غفارى، سلمان فارسى، عبداللَّه بن مسعود، بريده اسلمى (از مهاجرين) و خزيمة بن ثابت دوالشهادتين، سهل بن حنيف، ابوايوب انصارى و ابوالهيثم بن تيهان.
روز جمعه بود كه آنان اطراف منبر پيامبرصلى الله عليه وآله نشستند و به ترتيب از جا برخاستند و به ابوبكر نسبت به تصدّى خلافت هشدار دادند، واقعه غدير خم و حديث غدير را يادآور شدند و از كنار گذاشتن على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام از خلافت و مخالفت با دستور پيامبرصلى الله عليه وآله انتقاد كردند، و به اين شكل حكومت و خلافت را بدون مستند شرعى دانستند. جز اين دوازده نفر، ديگرانى هم برخاسته و سخن گفتند.
نتيجه گواهى اين شاهدان غدير شكست ابوبكر بود. از اين رو ابوبكر كه دليل و جوابى نداشت سه روز در خانه نشست. روز سوم عمر، طلحه، زبير، عثمان، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابى‏وقاص و ابوعبيده جرّاح (از كار چاق‏كنان سقيفه و خلافت ابوبكر) هر كدام با ده نفر از مردان عشيره خود با سلاح‏ هاى آخته سراغ ابوبكر آمدند.
او را از خانه بيرون آورده و به مسجد بردند و بر منبر نشاندند. مردم را نيز تهديد كردند كه اگر كسى باز هم آنگونه سخنان بگويد، با شمشير جواب خواهد شنيد. مردم هم ترسيدند و در خانه ها نشستند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۸.</ref>
== عذاب شهادت ندادن به غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۶۲  - ۲۶۰.</ref> ==
   اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در زمان خلافت ظاهرى خود عده‏اى از شاهدان عينى غدير را به خدا قسم داد كه برخيزند و در مقابل مردم به آنچه ديده ‏اند شهادت دهند. عده‏ اى برخاسته و شهادت دادند ولى هشت نفر ابا كردند.
حضرت فرمود: «اگر شما دروغ مى‏ گوييد و بهانه مى ‏آوريد در حالى كه در غدير حاضر بوده و شنيده ‏ايد، خدا هر يك از شما را به بلايى آشكار گرفتار كند» .
بدين گونه سى سال پس از واقعه غدير بار ديگر اتمام حجت پروردگار ظاهر شد و هر يك از اينان به مرضى گرفتار شدند به طورى كه همه ديدند. مبتلا شدگان نزد مردم اقرار مى‏ كردند كه ما با دعاى حضرت به عذاب الهى دچار شده ‏ايم.<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۵۴ ح ۸۹ .</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==