پرش به محتوا

کفّار: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰٬۱۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ دسامبر ۲۰۲۱
اتمام عنوان کفر
بدون خلاصۀ ویرایش
(اتمام عنوان کفر)
خط ۱۸۹: خط ۱۸۹:
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير، در مورد دوست و دشمن اهل‏ بیت‏ علیهم السلام در قرآن مى‏ فرمايد:
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير، در مورد دوست و دشمن اهل‏ بیت‏ علیهم السلام در قرآن مى‏ فرمايد:


مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ: اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۳ بخش ۷.</ref>


مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ: اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.××× 4 اسرار غدير: ص 153 بخش 7. ×××
يكى از مواردى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به آنها اشاره دارد آيه لعنتِ كافران است: «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ، أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّه وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ»<ref>بقره /  ۱۶۱.</ref>: «كسانى كه كافر شدند و با كفرشان از دنيا رفتند، لعنت خدا و ملائكه و همه مردم بر آنان باد».


و در آيه ‏اى ديگر مى‏ فرمايد: «كَيْفَ يَهْدِى اللَّه قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّه وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ»<ref>آل عمران /  ۸۶، ۸۷.</ref>:


يكى از مواردى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به آنها اشاره دارد آيه لعنتِ كافران است: »إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ، أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّه وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ«××× 5 بقره /  161. ×××: »كسانى كه كافر شدند و با كفرشان از دنيا رفتند، لعنت خدا و ملائكه و همه مردم بر آنان باد« .
«چگونه خداوند هدايت مى ‏كند قومى را كه بعد از ايمانشان كافر شدند و شهادت دادند كه پيامبر بر حق است و دليل‏ هاى محكم براى آنان آمد، و خدا قوم ظالم را هدايت نمى ‏كند. آنانند كسانى كه لعنت خدا و ملائكه و همه مردم بر آنان است».


و در آيه‏اى ديگر مى‏فرمايد: »كَيْفَ يَهْدِى اللَّه قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّه وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ«××× 1 آل عمران /  87 86 . ×××:
چه كسانى بودند كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله كافر شدند بعد از آنكه مسلمان بودند؟ چه كسانى فرامين الهى را يكى پس از ديگرى زير پا گذاشتند؟ چه كسانى بدعت‏ ها را به جاى سنت ‏ها قرار دادند؟ اهل [[سقیفه]] بودند كه با كفرِ مطلق مردم را تا [[جاهلیت]] باز گرداندند، و خود را مستحق [[لعنت]] خدا و ملائكه و همه مردم نمودند.


«چگونه خداوند هدايت مى ‏كند قومى را كه بعد از ايمانشان كافر شدند و شهادت دادند كه پيامبر بر حق است و دليل‏ هاى محكم براى آنان آمد، و خدا قوم ظالم را هدايت نمى‏كند. آنانند كسانى كه لعنت خدا و ملائكه و همه مردم بر آنان است».
== كفر اعتراض كنندگان بر ولايت در غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۵۹-۳۶۱.</ref> ==
از جمله آياتى كه در غدير و پس از خطبه در مورد [[منافقین]] و طرح جايگزينى شخص ديگرى براى [[خلافت]] به جاى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده اين آيه است:


«وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَكُونُ لِى أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِى إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّى عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ»<ref>يونس /  ۱۵.</ref>:


چه كسانى بودند كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله كافر شدند بعد از آنكه مسلمان بودند؟ چه كسانى فرامين الهى را يكى پس از ديگرى زير پا گذاشتند؟ چه كسانى بدعت‏ ها را به جاى سنت ‏ها قرار دادند؟ اهل سقيفه بودند كه با كفرِ مطلق مردم را تا جاهليت باز گرداندند، و خود را مستحق لعنت خدا و ملائكه و همه مردم نمودند.
«و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان تلاوت مى ‏شود، كسانى كه اميد ملاقات ما را ندارند مى‏ گويند: قرآنى غير از اين براى ما بياور يا آن را تبدیل كن. بگو: براى من چنين حقى نيست كه آن را از پيش خود تبديل نمايم. من جز آنچه بر من وحى مى ‏شود تابع چيز ديگرى نيستم. من اگر سرپيچى از امر پروردگارم نمايم از عذاب روزى بزرگ مى‏ ترسم».
 
آنچه در اينجا قابل ذكر است كفر اعتراض كنندگان بر غدير است. با توجه به رواياتى كه درخواست كنندگان تبديل على‏ عليه السلام به ديگرى را معرفى كرد و چگونگى رفتار آنان را بيان نمود و دقت در متن آيه كه بيانگر اعتقاد قلبى اعتراض كنندگان به منصوب نبودن على‏ عليه السلام از سوى خداست، تصوير پنهان اين پيشنهاد تبديل بدست مى‏آيد كه ذيلاً به روشن كردن جوانب آن مى‏ پردازيم:
 
'''۱. توطئه ‏اى با عنوان تقاضاى تبديل'''
 
درخواست تبديل از سوى آنان پس از شنيدن [[خطبه غدیر|خطبه بلند غدیر]] بود، كه حضرت در آن مسئله [[ولایت]] و الهى بودن آن و امر مؤكد خداوند و نزول آيه تبليغ را كاملاً بيان فرمود و حتى [[بیعت]] لسانى گرفت. بنابراين اصلاً جايى براى اين پيشنهاد نبود و مطرح كردن آن حاكى از مطلب ديگرى بود.
 
'''۲. پيشنهادِ مخالفتِ خدا با درخواست تبديل'''
 
وقتى خداوند در پاسخ آنان سه مسئله «از پيش خود گفتن (مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِى)» و «پيروى از وحى (إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى)» و «عصيان و سرپيچى از امر پروردگار (إِنْ عَصَيْتُ رَبِّى)» را مطرح مى ‏فرمايد ناظر به اين است كه آنان كاملاً متوجه بوده ‏اند كه اين اعتراضشان چنين مفهومى دارد.
 
گويا در پيشنهادشان به پيامبر صلى الله عليه و آله چنين گفته ‏اند: اى فرستاده خدا، اگر چه ما از خطبه تو فهميديم كه ولايت على از طرف خداست و تأكيد بر آن فرموده در حدى كه كوتاهى در آن نرساندن رسالت الهى و مستوجب [[عذاب]] است، و پس از چنين تأكيدى هم روشن است كه خداوند راه تغيير و تبديل در اين باره را بسته است، ولى بيا و از پيش خود دست به چنين اقدامى بزن و صاحب مقام ولايت را تغيير ده و به وحى كارى نداشته باش و از اينكه عصيان پروردگار پيش مى ‏آيد نگران مباش!
 
اگر آنان اين گونه هم نگفته باشند مطرح كردن چنين پيشنهادى بعد از آن خطابه غَرّا جز اين معنى را نمى ‏دهد. لذاست كه حضرت در پاسخ آنان مى ‏فرمايد:
 
من از پيش خود چنين كارى را نمى‏توانم انجام دهم و من تابع خدايم و هرگز از امر خدا سرپيچى نمى‏كنم.
 
'''۳. پيشنهاد تبديل مساوى با كفر'''
 
در آيه اعتراض كنندگان صريحاً افراد بى‏اعتقاد به قيامت معرفى شده ‏اند، آنجا كه مى‏ فرمايد: «قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا». يعنى اگر كسى خود را در انتظار روزى بداند كه بايد پاسخگوى پروردگارش باشد هرگز جرئت چنين پيشنهادى را به خود نمى‏ دهد و به خوبى مى ‏فهمد كه خدا حجت را تمام كرده، و اگر بنا باشد در هر يك از اوامر الهى بندگان پيشنهاداتى براى خدا داشته باشند، اين معنايى جز [[استهزاء|مسخره]] كردن خدا ندارد.
 
'''۴. نتيجه گيرى از نكات سه گانه'''
 
با در نظر گرفتن سه نكته مزبور، اين نتيجه به دست مى‏ آيد كه پيشنهادكنندگان تبديل على‏ عليه السلام به ديگرى به خدايى اعتقاد نداشتند و پيرو آن روز جزا را قبول نداشتند، و براى آنان نبوت خود پيامبر صلى الله عليه و آله هم رياست طلبى بود و معتقد بودند كه حضرت پس از اينكه حكومت خود را به طور كامل بر مردم اجرا نموده اكنون مى‏ خواهد فاميل خود را بر مردم مسلط كند، چنانكه به صراحت اين را گفتند و قبلاً ذكر شد.<ref>مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۲۲.</ref>
 
با اين اعتقاد مسئله ‏اى به نام ارتباط ولايت با خدا را بهانه ‏اى از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله براى تحكيم سخنان خود مى ‏دانستند. با چنين تفكرى به راحتى پيشنهاد تغيير دادند و بر آن [[اصرار]] ورزيدند و اميد داشتند كه بتوانند حضرت را وادار به خواسته خود كنند.
 
خدا و رسول هم در برابر اين پيشنهاد كه اين همه معناى منفى به دنبال داشت، پاسخ قاطع دادند و بار ديگر ارتباط غدير با وحى را مؤكد نمودند تا بر نسل‏هاى آن روز و آينده معلوم شود [[خلافت]] بازيچه نيست كه طبق مصلحت و شرايط زمان و مكان و اجتماع قابل عوض كردن صاحب آن باشد و يا طبق خواسته مردم انتخاب شود يا تغيير يابد، همان گونه كه در سقيفه و طول خلافت بنى ‏اميه و بنى‏ عباس و عثمانيان چنين بود و اين مقام عُظمى را بازيچه قرار دادند.
 
آن كس كه مقام ولايت را منصوب كرده خداى حكيم است كه هر كارى را از روى حكمت انجام مى ‏دهد و معرفى على ‏عليه السلام در غدير براى مقام [[امامت]] و خلافت اقتضاى [[حکمت]] الهى است كه تغيير در آن معنى ندارد.
 
'''۵. اعتراض كنندگان چه كسانى بودند؟'''
 
دانستن اين نكته كه اعتراض كنندگان در غدير در واقع بت پرستان سابق بودند و اسلام را [[استهزاء|مسخره]] مى‏ كردند، تحليل بسيارى از آنچه در حاشيه غدير از سوى دشمنان به وقوع پيوست را آسان مى‏ كند، و پيرو آن پايه اقدامات مخرّب اهل سقيفه را در طول حكومت خود روشن مى ‏نمايد.
 
پرده از اين همه اسرار در روزى برداشته شد كه نامه [[عمر بن خطّاب|دومی]] به معاويه از صندوق سقيفه بيرون آمد و فرازهاى اول آن نشان داد كه آنچه بر دست غاصبين انجام مى‏شده از كدامين فكرها و قلب ‏ها فرمان میگرفته است. او در آغاز نامه ‏اش چنين مى ‏نويسد:
 
به هُبَل قسم و به بت‏ هاى كوچک و بزرگ و به لات و عُزّى قسم، كه عمر از آغازى كه آنها را عبادت كرده، انكارشان ننموده است و هرگز خدايى براى [[کعبه]] عبادت نكرده و هيچ سخنى از محمد را تصديق نكرده، و سر تسليم در برابر او نشان نداده مگر براى آنكه بر او حيله كند و ضربه ناگهانى بر او بزند.
 
او براى ما سحر عظيمى را آورد كه سحر او از سحر بنى ‏اسرائيل بالاتر بود. او گذشته از سحر آنان چيزهاى تازه ‏اى آورد كه اگر آنان حاضر بودند اقرار مى‏ كردند كه او سيد ساحران است!!
 
اى پسر ابوسفيان، بر روش قوم خود باش و از دين خود پيروى كن و بر آنچه گذشتگانت به آن معتقد بوده ‏اند وفادار باش كه انكار كردند اين كعبه‏ اى را كه مى‏ گويند براى آن خدايى هست كه دستور داده به آنجا بيايند و [[طواف]] كنند و آن را قبله آنان قرار داده است ... .
 
مگر از پرستش بت‏ ها و لات و عُزّى كه از سنگ و چوب و مس و نقره و طلا هستند چه ايرادى ديده بود؟! نَه! قسم به لات و عزّى، ما هيچ دليلى براى خروج از اعتقادى كه قبلاً داشتيم نيافتيم، اگر چه آنان مردم را به اشتباه انداختند!! با چشم بصيرت بنگر و با گوش شنونده دل بسپار و با عقل و قلبت در كار آنان دقت كن، و از لات و عُزّى تشكر كن كه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بر امت محمد خليفه شد و در اموال و خون و دين و جان و حلال و حرام آنان حكومت و تصرف كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۸۹.</ref>
 
== كفر بعد از اسلام<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۷۸.</ref> ==
در حالى كه چهارده نفر براى [[ترور پیامبر صلی الله علیه و آله|قتل پیامبر صلی الله علیه و آله]] نقشه كشيده بودند و بر فراز كوه [[عقبه هَرشی|هرشی]] مراحل اجراى توطئه را پيش مى‏ بردند، خداوند شديدترين آيات را درباره آنان نازل فرمود.
 
كسى كه قصد قتل پیامبر صلی الله علیه و آله را دارد در حالى كه ادعاى مسلمانى مى‏ نمايد، اين در واقع كفر بعد از [[اسلام]] است چنانكه فرمود: «وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ».<ref>احزاب /  ۱۵.</ref>
 
جالب است كه خداوند در [[قرآن]] حتى عقيم ماندن نقشه آنان را بيان داشته و با جمله «وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا» هم نشان كفر بر پيشانى آنان زده و هم عجز آنان را در برابر اراده الهى بيان فرموده است.
 
 
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[ترور پیامبر صلی الله علیه و آله]].
 
== منكر ولايت، در زيارت غدير كافر است<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۱۴۴-۱۴۶.</ref> ==
وقتى «حق» -  يعنى «غدير» -  ثابت شد، كسى كه رو در روى آن بايستد با كسى كه آن را قبول نكند يكسان است؛ زيرا به گونه‏ اى از اقرار به حق سر باز می‏زند.
 
آنجا كه «عَلِىٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِىّ ‏عليه السلام»، هر كس با على‏ عليه السلام جنگيده يا على‏ عليه السلام با او جنگيده در «ضد غدير» بودن يكسان است. هر كسى به هر شكلى به جاى اينكه «مَعَ الحق» باشد در موضع «عَلَى الحق» يعنى ضد غدير قرار گيرد مورد انزجار و بيزارى ماست. در اين باره فرقى نيست بين كسانى كه با سكوت خود در مقام دفاع از حق غدير، و يا با رضايت به آنچه ضد غدير است، و يا با جنگ بر عليه غدير مخالفت خود را با آن نشان داده ‏اند؛ و يا حتى با مقايسه صاحب غدير با كسانى كه چنين حقى ندارند حق غدير را ضايع كرده ‏اند.
 
اگر ما درباره حق غدير اين گروه ‏ها را لعن نكنيم بايد بدانيم كه در اعتقاد خودمان مشكل وجود دارد، و بايد چاره‏اى براى مشكل اعتقادى خود بينديشيم تا مفهوم «مَعَ الحق» يعنى با حق بودن و «مَعَ على‏ عليه السلام» يعنى با على بودن را در دقيق ‏ترين معنى در وجود خود پياده كنيم. اين آموزش اعتقادى در فرازهاى زير از زيارت غدير آمده است:
 
اللَّهُمَّ اِنّا نَعلَمُ اَنَّ هذا هُوَ الحَقُّ مِن عِندِكَ، فَالعَن مَن عارَضَهُ وَ استَكبَرَ وَ كَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ «وَ سَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا اَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ». لَعنَةُ اللَّهِ وَ لَعنَةُ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ اَجمَعينَ عَلى مَن سَلَّ سَيفَهُ عَلَيكَ وَ سَلَلتَ سَيفَكَ عَلَيهِ -  يا اَميرَالمُؤمِنينَ -  مِنَ المُشرِكينَ وَ المُنافِقينَ اِلى يَومِ الدّينِ، وَ عَلى مَن رَضِىَ بِما ساءَكَ وَ لَم يُكرِههُ وَ اَغمَضَ عَينَهُ وَ لَم يُنكِر اَو اَعانَ عَلَيكَ بِيَدٍ اَو لِسانٍ اَو قَعَدَ عَن نَصرِكَ اَو خَذَلَ عَنِ الجِهادِ مَعَكَ اَو غَمَطَ فَضلَكَ وَ جَحَدَ حَقَّكَ اَو عَدَلَ بِكَ مَن جَعَلَكَ اللَّهُ اَولى بِهِ مِن نَفسِهِ<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۴.</ref>:
 
خدايا، ما مى ‏دانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود. به زودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت.
 
يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه ملائكه و انبيائش بر كسى كه تو بر او شمشير كشيدى و كسى كه بر تو شمشير كشيد از مشركين و منافقين تا روز قيامت. و بر كسى كه به آنچه تو را ناراحت مى‏كند راضى باشد و او را ناراحت نكند، و بر كسى كه در برابر آنچه تو را ناراحت مى‏كند چشم پوشى مى‏ نمايد و نهى از منكر نمى‏ كند، و بر كسى كه عليه تو با دست يا زبان كمك كرده يا از يارى تو خوددارى كرده يا از جهاد همراه تو ديگران را منع كرده يا فضيلت تو را كوچک شمرده و حق تو را انكار نموده يا كسى را كه خداوند تو را صاحب اختيار بر او قرار داده با تو برابر بداند.
 
== منكر ولايت، در قرآن كافر است<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۰۴.</ref> ==
در ماجراى [[حارث بن نعمان فهری|حارث فهری]] در غدير و اعتراض و جسارت‏ هاى او و [[حارث بن نعمان فهری|سنگ آسمانی]]، از جمله نكات جالب توجه تصريح قرآن به كفر منكرين [[ولایت]] است.
 
با توجه به اينكه طبق روايات بسيارى آيات اول سوره معارج پس از ماجراى حارث فهرى در [[غدیر]] نازل شده، صريح اين آيات دلالت بر كفر منكر ولايت دارد، و اين بدان معناست كه انكار ولايت مانند انكار نبوت و [[توحید]] است.
 
بدون آنكه نياز به [[تفسیر]] داشته باشد خداوند مى‏ فرمايد: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ».<ref>معارج /  ۱ - ۳.</ref> معناى اين عبارات به ضميمه ماجراى حارث چنين مى‏ شود: حارث كه ولايت على‏ عليه السلام را نمى‏ پذيرفت با زبان خودش درخواست عذابى نمود كه بر او واقع شد و كافرين به ولايت على‏عليه السلام قدرت دفع آن را نداشتند.
 
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايد: منم آن كسى كه درباره دشمنانم چنين نازل شد: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ»؛ معنايش كسى است كه ولايت مرا انكار كرد.<ref>الفضائل (شاذان): ص ۸۴ . حلية الابرار: ج ۲ ص ۱۲۵. مجمع النورين: ص ۱۹۳.</ref>
 
امام صادق ‏عليه السلام هم درباره اين آيه از مصحف فاطمه‏ عليها السلام نقل مى‏فرمايد كه منظور «منكر ولايت على ‏عليه السلام» است.<ref>الكافى: ج ۱ ص ۴۲۲ ح ۴۷. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۳۰ ح ۱۸۵.</ref>
 
 
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حارث بن نعمان فهری]].
 
== نفرين بر كافرين<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۳۳-۲۴۲.</ref> ==
آخرين فراز از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى ايمان آورندگان به محتواى غدير و نفرين بر منكران و كافران به اين امر الهى بود:
 
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ بِما اَدَّيْتُ وَ اَمَرْتُ وَ اغْضِبْ عَلَى الْجاحِدينَ الْكافِرينَ، وَ الْحَمْدُ للَّه رَبِّ الْعالَمينَ: خدايا، به خاطر آنچه ادا كردم و امر نمودم مؤمنين را بيامرز، و بر منكرين كه كافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.


== پانویس ==
== پانویس ==