مديريت منابع انسانى توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در واقعه غدير (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹۵: خط ۹۵:


از ديگر اقدامات امنيتى پيامبرصلى الله عليه وآله براى حفظ آرامش و امنيت اجراى مراسم، مطلع ساختن برخى از اصحاب از توطئه‏ هاى منافقين بود. پيامبرصلى الله عليه وآله به برخى همچون مقداد، سلمان، ابوذر، حذيفه و بريده اسلمى -  كه از افراد قابل اعتماد در بين مردم بودند -  دستور داد تا حركات منافقين را زير نظر داشته باشند و به وى گزارش كنند. علت انتخاب اين افراد از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله، علاوه بر ايمان و سابقه اسلام ايشان اين بود كه اينها از افراد مورد وثوق و اعتماد در بين مردم بودند.
از ديگر اقدامات امنيتى پيامبرصلى الله عليه وآله براى حفظ آرامش و امنيت اجراى مراسم، مطلع ساختن برخى از اصحاب از توطئه‏ هاى منافقين بود. پيامبرصلى الله عليه وآله به برخى همچون مقداد، سلمان، ابوذر، حذيفه و بريده اسلمى -  كه از افراد قابل اعتماد در بين مردم بودند -  دستور داد تا حركات منافقين را زير نظر داشته باشند و به وى گزارش كنند. علت انتخاب اين افراد از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله، علاوه بر ايمان و سابقه اسلام ايشان اين بود كه اينها از افراد مورد وثوق و اعتماد در بين مردم بودند.
'''بستن عمامه'''
از ديگر اقدامات رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله در غدير براى نشان دادن خلافت و رهبرى حضرت على‏ عليه السلام بستن عمامه بر سر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است. عمامه پيامبرصلى الله عليه وآله -  كه نشان و رمزى از سيادت و پيشوايى بود -  به امامان ديگر نيز به ارث رسيد. اين عمامه رمز تداوم رهبرى رسول‏ خداصلى الله عليه وآله و خلافت حقه در نسل پاک آن حضرت بود.
همچنين عمامه مظهر هيبت است،وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله عمامه را بر سر حضرت على‏ عليه السلام گذارد و مقدارى از طرف ديگرش را به پشت سر او افكند و فرمود:هكذا تيجان الملائكة: تاج‏ هاى فرشتگان نيز همين گونه است. در واقع مى ‏توان نتيجه گرفت كه بستن عمامه كنايه از اعطاى مقام سيادت و پيشوايى و خلافت به آن حضرت است.
اين امر خود نشان دهنده ذكاوت اجتماعى و ابتكار عمل پيامبرصلى الله عليه وآله است؛ كه در حضور ديدگان آن همه جمعيت عمامه خود را -  كه دليلى بر مقام جانشينى و خلافت ايشان است -  بر سر حضرت اميرعليه السلام قرار مى‏ دهد، تا اين امر باعث تثبيت پيام مورد نظر ايشان در ذهن همگان گردد.
'''اولين شاعر غدير'''
اولين قصيده ‏اى كه راجع به داستان غدير سروده شده، شعر حسّان بن ثابت است. حسّان در حضور بيش از هزار نفر جمعيت -  كه در ميانشان سخنوران و شاعران به نامى بوده -  و بزرگان قريش -  كه به دقائق سخن ‏سرايى واقف بودند -  اولين غديريه را سرود و همان جا خواند. بعد از خواندن اين قصيده، پيامبرصلى الله عليه وآله به حسّان فرمود: همواره به وسيله روح ‏القدس مؤيد باشى، تا آنگاه كه ما را به زبان خود يارى مى ‏كنى.
اين امر بازگو كننده مديريت منابع انسانى توسط پيامبرصلى الله عليه وآله است؛ كه از وجود يک  شاعر نيز در آن روز به نحو احسن و در بهترين زمان ممكن استفاده مى‏ نمايد، تا شعر او نيز گواهى بر حقانيت غدير براى آيندگان باشد.
'''بيعت گرفتن از مردم در روز غدير'''
پيامبرصلى الله عليه وآله پس از شرح مفصلى پيرامون حلال و حرام و تأكيد بر نماز و زكات فرمود: من مأموريت دارم از طرف خداوند براى على بن ابى ‏طالب و امامان پس از اوعليهم السلام -  كه از من و اويند -  از شما بيعت بگيرم. آنان تا روز قيامت امام و پيشوايند، و مهدى امت من ‏عليه السلام -  كه به حق داورى مى‏ كند -  از آنان است. حتى پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت گرفتن خود را از مردم به دو صورت زبانى و بيعت با دست مطرح نمود.
پيامبرصلى الله عليه وآله در بيعت زبانى از مردم خواست عين جملاتى را كه حضرت مى‏ گويد تكرار كنند:
در تمام مواردى كه گفتى خدا را اطاعت مى‏ كنيم و گوش به فرمان تو و على و حسن و حسين و ائمه ‏عليهم السلام هستيم. اين عهد و پيمانى است كه براى امارت مسلمين با قلب و جان و زبانمان نموديم، و با دست بيعت كرديم. هر كس آن دو را درک نمود با دست و زبان به مقامشان اعتراف نمايد. جوياى هيچ تبديلى در آن نبوده، و از جانب خود تا قيامت به جاى آن قائل به نيرو و قدرتى نخواهيم بود. خدا را به گواهى گيريم و خدا گواهى بسنده و كافى است، و تو در اين موضوع بر ما گواه باشى، و نيز همه مطيعان و فرشتگان و لشكرها و بندگان خداوند، همه و همه گواهى مى‏ دهند، و گواهى خداوند از همه بزرگ‏تر است.
رسول‏ خداصلى الله عليه وآله در روز غدير بر بيعت سرشناسان -  چه از مؤمنين و چه از منافقين -  تأكيد خاصى داشتند. اول كسى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به آنان دستور داد ابوبكر و عمر بودند. آن دو بلند نشدند مگر بعد از آنكه از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيدند: آيا اين بيعت به امر خداست؟
حضرت جواب داد: آرى، از امر خداوند جل و علا است. و بدانيد كه هر كس اين بيعت را بشكند كافر است... . چرا كه سخن على‏ عليه السلام سخن من و امر او امر من است. هر كس با سخن على‏ عليه السلام و امر او مخالفت كند با من مخالفت كرده است. بعد از آنكه حضرت اين سخن را بر آنان تأكيد كرد، دستور داد تا هر چه زودتر بيعت كنند. آن دو برخاستند و نزد على‏ عليه السلام رفتند و به عنوان «امير المؤمنين» با او بيعت كردند. سپس پيامبرصلى الله عليه وآله به سلمان و ابوذر دستور بيعت داد. آن دو برخاستند و (بيعت كردند) و سخنى نگفتند... .
بعد از آنها پيامبرصلى الله عليه وآله به حذيفه و ابن‏ مسعود و عمار و بريده اسلمى نيز همين دستور را داد. از ديگر افرادى كه به عنوان اولين بيعت كنندگان بودند مى ‏توان به عثمان و طلحه و زبير و معاويه و مغيره و ابوموسى اشعرى اشاره كرد، كه پيامبرصلى الله عليه وآله تأكيد خاصى بر بيعت آنها داشت.
پس از اين اشخاص، كل جمعيتى كه در آنجا حضور داشتند به ترتيب داخل خيمه حضرت على‏ عليه السلام شده و با ايشان بيعت نمودند.


== پانویس ==
== پانویس ==