۲۱٬۹۷۲
ویرایش
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
'''مقتضاى حال و زمان بودن''' | '''مقتضاى حال و زمان بودن''' | ||
هر سخنى بايد با مقتضاى زمان مكان و موقعيت مطابق باشد؛ به طورى كه [[مخاطب]] بتواند سخنان گوينده را بر اساس نياز و شرايط اجتماعى، سياسى و فرهنگى خود تطبيق دهد، تا اثر بيشترى داشته باشد. در عصر پيامبرصلى الله عليه وآله، با توجه به اينكه اواخر عمر با [[برکت]] ايشان بوده، ضرورى ترين مسئله موضوع ولایت و [[جانشینی]] بعد از آن حضرت بوده كه در خطبه مطرح كرده است. مسئله ولايت و [[امامت]] بعد از ايشان چيزى بوده كه همه مردم در آن شرايط به آن نياز داشتند، و لذا در كنار موضوعات ديگر، موضوع امامت على عليه السلام مطرح شده است. | هر سخنى بايد با مقتضاى زمان مكان و موقعيت مطابق باشد؛ به طورى كه [[مخاطب]] بتواند سخنان گوينده را بر اساس نياز و شرايط اجتماعى، سياسى و فرهنگى خود تطبيق دهد، تا اثر بيشترى داشته باشد. در عصر پيامبرصلى الله عليه وآله، با توجه به اينكه اواخر عمر با [[برکت]] ايشان بوده، ضرورى ترين مسئله موضوع ولایت و [[جانشینی]] بعد از آن حضرت بوده كه در خطبه مطرح كرده است. مسئله ولايت و [[امامت]] بعد از ايشان چيزى بوده كه همه مردم در آن شرايط به آن نياز داشتند، و لذا در كنار موضوعات ديگر، موضوع [[امامت]] على عليه السلام مطرح شده است. | ||
'''احترام به مخاطبان در حين صحبت''' | '''احترام به مخاطبان در حين صحبت''' | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
فاعلموا - معاشر الناس - ان اللَّه قد نصبه لكم وليكم و اماماً مفترضاً طاعته على المهاجرين و الانصار، و على التابعين لهم بإحسان، و على البادى و الحاضر، و على الاعجمى و العربى، و الحرّ و المملوك، و الصغير و الكبير، و على الابيض و الاسود، و على كل موحد... : | فاعلموا - معاشر الناس - ان اللَّه قد نصبه لكم وليكم و اماماً مفترضاً طاعته على المهاجرين و الانصار، و على التابعين لهم بإحسان، و على البادى و الحاضر، و على الاعجمى و العربى، و الحرّ و المملوك، و الصغير و الكبير، و على الابيض و الاسود، و على كل موحد... : | ||
بدانيد اى مردم! (ژرفى آن را فهم كنيد و بدانيد كه)خداوند او را برايتان صاحب | بدانيد اى مردم! (ژرفى آن را فهم كنيد و بدانيد كه)خداوند او را برايتان [[صاحب اختیار]] و [[امامت|امام]] قرار داده است. پيروى او را بر مهاجران و [[انصار]] و آنان كه به نيكى از ايشان پيروى مى كنند و بر صحرانشينان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر كوچک و بزرگ و سفيد و سياه و بر هر يكتاپرست لازم شمرده است. | ||
'''مخاطب سنجى''' | '''مخاطب سنجى''' | ||
سخن و كلام بايد در خور فهم مخاطب باشد، و بر اساس فهم و | سخن و كلام بايد در خور فهم مخاطب باشد، و بر اساس فهم و درک مخاطبان سخن گفته شود. و گرنه هر اندازه هم انسان حرف هاى خوب بزند ولى جملات او آنچنان سنگين و مغلق باشد كه كسى متوجه مفهوم و معناى سخن نشود، به يقين آن سخن فايده اى نخواهد داشت. لذا كلام بايد مطابق فهم و درک مخاطب باشد. | ||
همچنان كه درباره سخن گفتن نبى مكرم اسلام صلى الله عليه وآله در روايت آمده است: عن ابى عبداللَّه عليه السلام ما كلّم رسول اللَّه صلى الله عليه وآله العباد بكنه عقله قط. و قال: قال رسول اللَّه صلى الله عليه وآله: انّا معاشر الانبياء اُمرنا ان نكلّم الناس على قدر عقولهم<ref>الامالى(صدوق) : ص ۴۱۸.</ref>: امام صادق | همچنان كه درباره سخن گفتن نبى مكرم اسلام صلى الله عليه وآله در روايت آمده است: عن ابى عبداللَّه عليه السلام ما كلّم رسول اللَّه صلى الله عليه وآله العباد بكنه عقله قط. و قال: قال رسول اللَّه صلى الله عليه وآله: انّا معاشر الانبياء اُمرنا ان نكلّم الناس على قدر عقولهم<ref>الامالى(صدوق) : ص ۴۱۸.</ref>: [[امام صادق علیه السلام]] مى فرمايد: هيچ وقت پيامبرصلى الله عليه وآله با مردم بر اساس عقل كامل خود سخن نمى فرمود. در ادامه فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: ما پيامبران مأموريم بر اساس [[عقل]] مردم سخن بگوييم. | ||
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله سخنان را به گونه اى تنظيم و از الفاظى استفاده مى كند كه براى عموم شركت كنندگان در جلسه قابل فهم و درك باشد. وقتى ايشان مى بينند جمعيت حاضر در حج از همه اقشار و طبقات هستند و سطح على و فرهنگ آنان مختلف است، سعى مى كند سخنانى را بيان كند كه همه فهم باشد و همه آن كلام را بفهمند و به مقصود حضرت پى ببرند. | پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله سخنان را به گونه اى تنظيم و از الفاظى استفاده مى كند كه براى عموم شركت كنندگان در جلسه قابل فهم و درك باشد. وقتى ايشان مى بينند جمعيت حاضر در حج از همه اقشار و طبقات هستند و سطح على و فرهنگ آنان مختلف است، سعى مى كند سخنانى را بيان كند كه همه فهم باشد و همه آن كلام را بفهمند و به مقصود حضرت پى ببرند. | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
'''ايجاد انگيزه''' | '''ايجاد انگيزه''' | ||
ترغيب و ايجاد | ترغيب و ايجاد [[انگیزه]] براى مخاطب جهت استماع سخنان در جاى خود از اهميت و جايگاه خاصى برخوردار است. تا جايى كه اگر مستمع انگيزه اى براى گوش دادن نداشته باشد، به يقين كلام متكلم اثرى نخواهد داشت. | ||
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در خطبه | پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در [[خطبه غدیر]] اين موضوع را به خوبى رعايت كرده اند. براى مثال جمع كردن همه مردم و فرا خواندن افرادى كه جلوتر رفتند و منتظر ماندن آنها براى رسيدن عقب مانده ها و بيان وعده هاى الهى مثل وعده بهشت و نعمت هاى بهشتى و راه به دست آوردن رضایت الهی به وسيله [[ولایت]] على عليه السلام و... از همين جهت است. | ||
'''آگاه بودن و آگاه كردن''' | '''آگاه بودن و آگاه كردن''' | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۴: | ||
سخنران بايد هم خود بداند كه چه مى خواهد بگويد، و هم مطالب را خوب بتواند تفهيم كند؛ يعنى خودش ماده و صورت سخن را بداند و تسلط كافى بر آن داشته باشد، تا بتواند خوب مسئله را براى مردم و شنوندگان بيان كند. | سخنران بايد هم خود بداند كه چه مى خواهد بگويد، و هم مطالب را خوب بتواند تفهيم كند؛ يعنى خودش ماده و صورت سخن را بداند و تسلط كافى بر آن داشته باشد، تا بتواند خوب مسئله را براى مردم و شنوندگان بيان كند. | ||
حضرت رسول | حضرت [[رسول اکرم صلی الله علیه و آله]]، اولاً از جايگاه ممتاز على عليه السلام آگاهى كامل داشت و ايشان را به خوبى مى شناخت. شاهد اين مطلب بيانات متعدد از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله است كه قبل از واقعه غدیر در موارد متعدد از شخصيت عظيم [[علی علیه السلام]] سخن مى گويد و فضايل بى شمار ايشان را بازگو مى كند، كه در تاريخ ثبت شده است. ثانياً: به صورت مناسب توانست جايگاه آن حضرت را براى مردم تبيين كند. | ||
'''همراه كردن مخاطب با متكلم''' | '''همراه كردن مخاطب با متكلم''' | ||
همراه كردن مخاطب در حين سخن، آن كسالت احتمالى و | همراه كردن مخاطب در حين سخن، آن كسالت احتمالى و يک نواخت بودن سخن را بر مى دارد. اين كه سخن او به گونه اى باشد كه بتواند مخاطبان را با خود همراه كند و با تأييد مستمع بر فضاى موجود مسلط شود. براى مثال، [[پیامبرصلی الله علیه و آله]] جملاتى را بيان مى كند،و در ضمن مخاطبان را هم به همراهى وا مى دارد. حتى از آنها جواب مى خواهد كه در اين [[خطبه]] بيش از پنج بار از كلمه «قولوا»- يعنى «بگوييد» - استفاده شده است. | ||
براى نمونه مى فرمايند: | براى نمونه مى فرمايند: | ||
خط ۲۰۴: | خط ۲۰۴: | ||
معاشر الناس، قولوا الذى قلت لكم و سلّموا على علىّ عليه السلام بامرة المؤمنين. و قولوا: سمعنا و اطعنا، «غفرانك ربنا و اليك المصير» و قولوا : «الحمد للَّه الذى هدانا لهذا و ما كنّا لنهتدى لولا ان هدانا اللَّه» : | معاشر الناس، قولوا الذى قلت لكم و سلّموا على علىّ عليه السلام بامرة المؤمنين. و قولوا: سمعنا و اطعنا، «غفرانك ربنا و اليك المصير» و قولوا : «الحمد للَّه الذى هدانا لهذا و ما كنّا لنهتدى لولا ان هدانا اللَّه» : | ||
هان مردمان! آنچه براى شما گفتم بگوييد، و به على عليه السلام با لقب | هان مردمان! آنچه براى شما گفتم بگوييد، و به على عليه السلام با لقب [[امیرالمؤمنین]] [[سلام]] كنيد، و بگوييد: شنيديم و فرمان مى بريم. «پروردگارا آمرزشت را مى خواهيم و بازگشت به سوى تو است» . همچنين بگوييد: تمام سپاس و [[ستایش]] خدايى است كه ما را به اين راهنمايى فرمود، و گر نه راه نمى يافتيم... . | ||
'''بهره گيرى مناسب براى اثبات موضوعات ديگر''' | '''بهره گيرى مناسب براى اثبات موضوعات ديگر''' | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله با استفاده از فرصت مناسب به دست آمده، علاوه بر مسئله | پيامبرصلى الله عليه وآله با استفاده از فرصت مناسب به دست آمده، علاوه بر مسئله [[ولایت]] على عليه السلام، سعى مى كند مسائل ديگرى را نيز تثبيت كند. مثل ولايت [[ائمه اثنی عشر|ائمه اثنی عشرعلیهم السلام]]، مسئله مهدويت و ظهور منجى عالم بشريت و ... . براى مثال مى فرمايد: | ||
معاشر الناس، النور من اللَّه عزوجل فىّ مسلوك. ثم فى على عليه السلام، ثم فى النسل منه الى القائم المهدى عليه السلام، الذى يأخذ بحق اللَّه و بكل حق هو لنا. لان اللَّه عزوجل قد جعلنا حجة على المقصّرين و المعاندين و الخائنين و الآثمين و الظالمين من جميع العالمين... . | معاشر الناس، النور من اللَّه عزوجل فىّ مسلوك. ثم فى على عليه السلام، ثم فى النسل منه الى القائم المهدى عليه السلام، الذى يأخذ بحق اللَّه و بكل حق هو لنا. لان اللَّه عزوجل قد جعلنا حجة على المقصّرين و المعاندين و الخائنين و الآثمين و الظالمين من جميع العالمين... . | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۴: | ||
'''جلب اعتماد مستمعين به خود''' | '''جلب اعتماد مستمعين به خود''' | ||
اگر شنونده به گوينده اعتماد نداشته باشد، به يقين آن خطابه اثرى را كه بايد داشته باشد نخواهد داشت. لذا | اگر شنونده به گوينده اعتماد نداشته باشد، به يقين آن [[خطبه|خطابه]] اثرى را كه بايد داشته باشد نخواهد داشت. لذا [[پیامبرصلی الله علیه و آله]] اول جايگاه خود را براى مردم ثابت كرد، و وقتى ديد مردم همراه هستند، آن وقت مسائل اصلى را مطرح كرد. البته نوع رفتار [[انسان]] در طول مدت زندگى در بين مردم مى تواند در اين بخش مؤثر باشد، و خطيب قبل از سخن با رفتار خود با مردم سخن مى گويد. به يقين تكلم با رفتار مؤثرتر از تكلم با زبان خواهد بود. | ||
'''معرفى هدف''' | '''معرفى هدف''' | ||
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله براى اينكه بهتر بتواند مطالب خود را بيان و ابلاغ رسالت كند، ابتدا فضائل و شخصيت واقعى على عليه السلام و جايگاه ايشان نزد خدا و رسولش را بيان مى كند، تا ديگر براى اثبات ولايت او جاى هيچ | پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله براى اينكه بهتر بتواند مطالب خود را بيان و [[ابلاغ ولایت|ابلاغ]] رسالت كند، ابتدا فضائل و شخصيت واقعى على عليه السلام و جايگاه ايشان نزد [[خداوند|خدا]] و رسولش را بيان مى كند، تا ديگر براى اثبات ولايت او جاى هيچ شبهه اى نباشد، و مردم خود به خود او را برتر از ديگران بدانند. آنجا كه مى فرمايد: | ||
فاعلم كل ابيض و اسود ان على بن ابى طالب اخى و وصيى و خليفتى و الامام من بعدى. الذى محله منى محل هارون من موسى، الا انه لا نبى بعدى... . | فاعلم كل ابيض و اسود ان على بن ابى طالب اخى و وصيى و خليفتى و الامام من بعدى. الذى محله منى محل هارون من موسى، الا انه لا نبى بعدى... . | ||
يا مى فرمايد: و على بن ابى طالب عليه السلام اقام الصلاة و اتى الزكاة و هو راكع. يريد اللَّه عزوجل فى كل حال... : على بن ابى طالب عليه السلام كسى است كه اقامه نماز كرد و در حال ركوع در راه خدا انفاق كرد... . | يا مى فرمايد: و على بن ابى طالب عليه السلام اقام الصلاة و اتى الزكاة و هو راكع. يريد اللَّه عزوجل فى كل حال... : على بن ابى طالب عليه السلام كسى است كه اقامه نماز كرد و در حال ركوع در راه خدا [[انفاق]] كرد... . | ||
'''پرهيز سخنان تشنج زا''' | '''پرهيز سخنان تشنج زا''' | ||
گاهى بعضى از افراد به علت بى تجربگى يا عواملى ديگر از الفاظى استفاده مى كنند كه به جاى بهره بردارى از فضاى موجود فضا را متشنج مى كنند، و به جاى اداره جلسه آن را بر هم مى زنند. اما پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از اين گونه الفاظ دورى مى كند. براى مثال، وقتى سخن از | گاهى بعضى از افراد به علت بى تجربگى يا عواملى ديگر از الفاظى استفاده مى كنند كه به جاى بهره بردارى از فضاى موجود فضا را متشنج مى كنند، و به جاى اداره جلسه آن را بر هم مى زنند. اما پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از اين گونه الفاظ دورى مى كند. براى مثال، وقتى سخن از [[منافقین]] به ميان مى آيد، موضوع را به طور كلى مطرح و از بيان نام آنها خوددارى مى كند و مى فرمايد: | ||
لو شئت ان اسمّى باسمائهم لسمّيت و ان اومأ اليهم باعيانهم لاومأت و ان ادلّ عليهم لدللت، و لكنّى و اللَّه فى امورهم قد تكرّمت... : اگر مى خواستم نام آنها را ببرم مى بردم، يا اگر مى خواستم به آنها اشاره اى داشته باشم اشاره مى كردم... . ولى به خدا سوگند من درباره آنان به كرامت برخورد كردم... . | لو شئت ان اسمّى باسمائهم لسمّيت و ان اومأ اليهم باعيانهم لاومأت و ان ادلّ عليهم لدللت، و لكنّى و اللَّه فى امورهم قد تكرّمت... : اگر مى خواستم نام آنها را ببرم مى بردم، يا اگر مى خواستم به آنها اشاره اى داشته باشم اشاره مى كردم... . ولى به خدا سوگند من درباره آنان به كرامت برخورد كردم... . | ||
خط ۲۳۲: | خط ۲۳۲: | ||
'''تشويق و تهديد يا تبشير و تنذير''' | '''تشويق و تهديد يا تبشير و تنذير''' | ||
بدون ترديد، تشويق و تهديد يا تبشير و تنذير در كلام گوينده مى تواند در اثرگذارى كلام نقش به سزايى داشته باشد، و انسان را وادار به دقت در استماع كلام كند. مثل بيان پاداش و جزاى مناسب براى قبول ولايت على عليه السلام، يا عذاب | بدون ترديد، تشويق و تهديد يا تبشير و تنذير در كلام گوينده مى تواند در اثرگذارى كلام نقش به سزايى داشته باشد، و انسان را وادار به دقت در استماع كلام كند. مثل بيان پاداش و جزاى مناسب براى قبول ولايت على عليه السلام، يا [[عذاب]] دردناک براى دشمنى با على عليه السلام كه آن را پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير مطرح مى كند. براى مثال مى فرمايد: | ||
الا لعن اللَّه الغاصبين و المغتصبين. يا فرمود: الا ان اوليائهم الذين قال اللَّه عزوجل: «يدخلون الجنه بغير حساب» . | الا لعن اللَّه الغاصبين و المغتصبين. يا فرمود: الا ان اوليائهم الذين قال اللَّه عزوجل: «يدخلون الجنه بغير حساب» . | ||
خط ۲۳۸: | خط ۲۳۸: | ||
'''به روز بودن موضوع و متن كلام''' | '''به روز بودن موضوع و متن كلام''' | ||
يک سخنران موفق هميشه سعى مى كند، مهمترين موضوع روز را با لطافت خاصى با مردم در ميان بگذارد، تا به كار مردم آيد و گرهى از شبهات سياسى، اجتماعى و يا اقتصادى را حل كند. موضوع مهدويت از جمله مسائل مهم و سرنوشت ساز در ميان بشريت است كه حساسيت زيادى دارد، و ممكن است امت با انكار يا شبهه افكنى و طرح انحرافات مواجه شود. لذا پيامبرصلى الله عليه وآله براى روشن شدن مسئله و جلوگيرى از خرافات و انحرافات، موضوع مهدويت را مطرح مى كند، تا اذهان عمومى جامعه از همان زمان آشنا و منتظر مهدى موعودعليه السلام باشند. حضرت در بخشى از خطبه مىفرمايد: | |||
معاشر الناس، «آمنوا باللَّه و رسوله و النور الذى انزل معه من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السبت» ... . معاشر الناس، النور من اللَّه عزوجل مسلوك فىّ، ثم فى على بن ابى طالب عليه السلام، ثم فى النسل منه، الى القائم المهدى عليه السلام الذى يأخذ بحق اللَّه و بكل حق هو لنا... : | معاشر الناس، «آمنوا باللَّه و رسوله و النور الذى انزل معه من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السبت» ... . معاشر الناس، النور من اللَّه عزوجل مسلوك فىّ، ثم فى على بن ابى طالب عليه السلام، ثم فى النسل منه، الى القائم المهدى عليه السلام الذى يأخذ بحق اللَّه و بكل حق هو لنا... : |