۲۱٬۹۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۰۹: | خط ۳۰۹: | ||
الف. مقتضاى حال و مخاطب و موضوع | الف. مقتضاى حال و مخاطب و موضوع | ||
اگر در غدير بلاغت به معناى مراعات مقتضاى حال و مخاطب و موضوع در نظر گرفته شد، ما نيز در تبليغ غدير بايد در هر موردى موقعيت مخاطب را از نظر ظرفيت و سابقه علمى و شرايط تربيتى در نظر بگيريم، و محدوده موضوع مطرح شده را تعيين كنيم و آينده | اگر در غدير بلاغت به معناى مراعات مقتضاى حال و مخاطب و موضوع در نظر گرفته شد، ما نيز در تبليغ غدير بايد در هر موردى موقعيت مخاطب را از نظر ظرفيت و سابقه علمى و شرايط تربيتى در نظر بگيريم، و محدوده موضوع مطرح شده را تعيين كنيم و آينده يک سخن يا نوشته و بُرد آن را در نظر آوريم. | ||
ب. ادبيات زبان ها براى رساترين جملات | ب. ادبيات زبان ها براى رساترين جملات | ||
خط ۳۲۶: | خط ۳۲۶: | ||
هنگامى كه [[منافقین]] در بين خود گفتند: «پيامبر از روى هواى نفس سخن مى گويد» ، و يكى از آن دو نفر (ابوبكر و عمر) به ديگرى گفت: «نمى بينى چگونه چشمانش در سرش مانند مجانين مى گردد» ، هنگامى كه اين سخنان را گفتند ابليس از خوشحالى فريادى كشيد و دوستانش را جمع كرد و گفت: «شما مى دانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بوده ام»!؟ گفتند: آرى. ابليس گفت: «آدم عهد و پيمان را شكست ولى به خداوند كافر نشد؛ اينان عهد و پيمان را شكستند و به پيامبر كافر شدند»!! | هنگامى كه [[منافقین]] در بين خود گفتند: «پيامبر از روى هواى نفس سخن مى گويد» ، و يكى از آن دو نفر (ابوبكر و عمر) به ديگرى گفت: «نمى بينى چگونه چشمانش در سرش مانند مجانين مى گردد» ، هنگامى كه اين سخنان را گفتند ابليس از خوشحالى فريادى كشيد و دوستانش را جمع كرد و گفت: «شما مى دانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بوده ام»!؟ گفتند: آرى. ابليس گفت: «آدم عهد و پيمان را شكست ولى به خداوند كافر نشد؛ اينان عهد و پيمان را شكستند و به پيامبر كافر شدند»!! | ||
هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت و مردم غير على عليه السلام را براى خلافت به پا داشتند، | هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت و مردم غير على عليه السلام را براى خلافت به پا داشتند، ابلیس تاج پادشاهى بر سر گذاشت و منبرى نصب كرد و بر روى آن نشست و شياطينش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه تا [[امامت|امام]] قيام نكند خداوند [[اطاعت]] نمى شود<ref>جمله آخر اين حديث در متن عربى چنين است: «لا يُطاعُ اللَّهُ حَتّى يَقُومَ الإمامُ» . اين جمله احتمال دو معنى دارد: الف. تا امام بر حقى امور را به دست نگيرد خدا اطاعت نمى شود. ب. تا امام زمان عجل اللَّه فرجه قيام نكند خدا بطور كامل اطاعت نمى شود.</ref> . <ref>روضه كافى: ص ۳۴۴ ح ۵۴۲ .</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |