هدف: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲٬۰۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۲
(صفحه‌ای تازه حاوی «== اهداف غدير<ref>ژرفاى غدير: ص ۲۷. تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۱۶۳-۱۶۹.</ref> ==    اگر...» ایجاد کرد)
 
خط ۸۸: خط ۸۸:


دوم. با انتظار تحقق عينى اين اعتقاد و وقوع آن در زمان ظهور حضرت مهدى ‏عليه السلام، مقايسه ‏اى روشن بين عقيده خود و ديگران خواهد يافت و لذت آن را چند برابر خواهد چشيد.
دوم. با انتظار تحقق عينى اين اعتقاد و وقوع آن در زمان ظهور حضرت مهدى ‏عليه السلام، مقايسه ‏اى روشن بين عقيده خود و ديگران خواهد يافت و لذت آن را چند برابر خواهد چشيد.
۲-منابع و مراجع دينى
مسلمان به عنوان دينى كه انتخاب كرده ملتزم به دستوراتى است كه از سوى صاحب شريعت به او مى‏ رسد، و اين الزامِ اعتقادى او را وادار مى‏ كند تا هر چه بيشتر در جستجوى فرامين الهى باشد. با در نظر گرفتن اينكه ممكن است فكرهاى بشرى و عقل‏ هاى كوتاه در صدد انحراف و تحريف حقايق دينى باشند، آن نياز و اين خط در غدير به صورتى عميق پيش ‏بينى شده است:
الف. حلال و حرام غير قابل تغيير
اسلام به عنوان دينى غير قابل تغيير با پايه ‏هايى استوار -  كه حلال و حرام آن تا روز قيامت به قوّت خود باقى خواهد بود -  مطرح شده است، و تصريح شده كه حلال و حرام آن است كه خدا آن را حلال و حرام اعلام كند.
ب.اهل‏بيت‏ عليهم السلام مبين حلال و حرام
قرآن و عترت به عنوان تنها مرجع دينى مردم معرفى شده و كيفيت مراجعه به آنها نيز تعليم داده شده است. بدين صورت كه قرآن كتاب دائمى و متقن پروردگار است و پيامبر و امامان‏ عليهم السلام در كنار قرآن دو نقش اساسى دارند:
اول. مبيِّن و مفسِّر قرآنند و با همان عصمت و علمى كه دارند مفاهيم و معارف گوناگون قرآن را در اختيار مردم قرار مى‏ دهند.
دوم. ادامه آنچه در قرآن گفته نشده و يا به صورت مجمل بيان شده توسط آنان بايد ارائه شود تا مصونيت قطعى احكام الهى از هر تحريف و اشتباهى ضمانت شده باشد. لذا تعابيرى از قبيل «لن يفترقا» و يا «كل واحد منهما مُنبِئٌ عن صاحبه» در صدد پايه‏ ريزى اعتقادى در غدير بوده است.
۳-  آينده مسلمين
شكى نيست كه آينده‏ نگرى يک دين و فرستنده آن، دليل بر ژرف‏نگرى آن خواهد بود، و دلخوش كردن مردم به آنچه انتظارش نمى ‏رود نشانه سطحى ‏نگرى است.
از اينجاست كه در غدير، آينده ‏اى نگران كننده به عنوان زنگ خطر در گوش مردم به صدا در آمد. اين مهم به‏ گونه ‏هاى مختلفى به مردم ارائه شد و از حد تصريح هم گذشت؛ و شايد بتوان ادعا كرد كه نيمى از وقت غدير صرف اين جهت شد. نمونه ‏هاى بارز اين مسئله را در دو جلوه مى‏ توان ديد:
الف. پيشگويى از امامان ضلالت
صراحت به ظهور امامان ضلالت و انحراف بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله و مقابله آنان با امامان معرفى شده در غدير و حتى غلبه آنان، مردم را متوجه خطر جدى مى ‏نمود.
ب. پيشگويى از نفاق و ضعف ايمان مردم بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله
تصريح به نفاق گروه‏ هايى از مردم و ضعف ايمان عده ‏اى ديگر كه به راحتى در اختيار امامان ضلالت قرار مى ‏گيرند، و به عنوان اعوان و ياران گمراهى زمينه را براى غلبه ضد اسلام از درون آماده مى‏ كنند، بيدار باشى ديگر از غدير بود.
اين اعلام خطر در غدير از زيباترين چراغ‏ هاى هدايت اسلام بود كه مؤمنين حقيقى را بيدار كرد، تا خود را از جهت اعتقادى و عملى آماده مقابله با گمراهان نمايند، و ناخواسته در گردونه برنامه ‏هاى امامان ضلالت قرار نگيرند.
== اهداف مهم غدير ==
مسئله مهمى كه در حادثه بزرگ غدير بايد مورد توجه عميق قرار گيرد، اهداف مهم غدير در سخنان رسول گرامى اسلام ‏صلى الله عليه و آله است، مانند:
'''اعلان نزول پيک وحى براى معرفى امامت'''
پيامبر گرامى‏ صلى الله عليه و آله فرمود: إن جبرئيل هبط الىّ مراراً ثلاثاً، يأمرنى عن السلام ربى -  و هو السلام -  ان اقوم فى هذا المشهد فاُعلم كل ابيض و اسود ان على بن ابى‏ طالب اخى و وصيى و خليفتى على امتى و الامام من بعدى. الذى محله منى محل هارون من موسى، الا انه لا نبى بعدى. و هو وليكم بعد اللَّه و رسوله، و قد انزل اللَّه تبارک و تعالى على بذلك آية من كتابه: «إنما وليكم اللَّه و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون» .<ref>مائده /  ۵۵ .</ref> و على بن ابى ‏طالب الذى اقام الصلوة و آتى الزكوة و هو راكع يريد اللَّه عزوجل فى كل حال<ref>خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در حجةالوداع كه برخى از مدارک آن به اين شرح است: الغدير: ج ۱ ص ۱۵۹. مناقب حنفى: ص ۲۱۷. فرائد السمطين: ب ۵۸ . الدرّ النظيم (ابن‏ حاتم شاقّى) . الصواعق المحرقة: ص ۷۵. شرح نهج ‏البلاغه: ج ۲ ص ۶۱ . امالى شيخ طوسى: ص ۲۱۲،۷. الاستيعاب: ج ۳ ص ۳۵. تفسير طبرى: ج ۳ ص ۴۱۸. الاصابة: ج ۴ ص ۴۰۸،۸۰. مجمع الزوائد: ج ۹ ص ۱۰۷. صفة الصفوة: ج ۱ ص ۱۲۱. مطالب السؤول: ص ۵۴ . البداية و النهاية: ج ۵ ص ۲۱۰ و ج ۷ ص ۳۴۸. تذكرة الخواص: ص ۱۷. جمع الجوامع (سيوطى) . كنز العمال: ج ۶ ص ۴۰۷. شرح المواهب: ج ۷ ص ۱۳. مسند احمد: ج ۱ ص ۸۸ . رياض النضرة: ج ۲ ص ۱۷۰. ذخائر العقبى: ص ۶۷ . خصائص: ص ۲۳،۲۲. تاريخ ابن ‏كثير: ج ۵ ص ۲۱۰. تاريخ ابن‏ كثير: ج ۷ ص ۳۴۷. اسد الغابة: ج ۳ ص ۳۲۱ و ج ۵ ص ۲۷۴. جواهر العقدين (نورالدين سمهورى) . ينابيع المودة (قندوزى) . تاريخ بغداد: ج ۱۴ ص ۲۳۶. مشكل الآثار: ج ۲ ص ۳۰۸. اسنى المطالب: ص ۳. تهذيب الآثار: ص ۳. تاريخ الخلفاء: ص ۱۱۴. حلية الاولياء: ج ۵ ص ۲۶. المناقب (ابن مغازلى) . سيره حلبى: ج ۳ ص ۳۰۲. احتجاج: ج ۱ ص ۶۶ . اقبال الاعمال: ص ۴۵۵. كتاب اليقين: ب ۱۲۷. التحصين: ب ۲۹. روضة الواعظين: ص ۸۹ . البرهان: ج ۱ ص ۴۳۳. اثبات الهداة: ج ۳ ص ۲. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۱. كشف المهم: ص ۵۱ . تفسير صافى: ج ۲ ص ۵۳۹ .</ref>:
همانا جبرئيل (كه درود خدا بر او باد) سه بار بر من نازل شد و سلام خدا را رساند و فرمود كه در اين مكان (غدير خم) توقّف نمايم و به سياه و سفيد شما اعلام كنم كه على بن ابى‏ طالب وصى و جانشين و پيشواى شما بعد از من است. جايگاه او نسبت به من مانند هارون نسبت به موسى است، با اين تفاوت كه پس از من پيامبرى نخواهد آمد. على‏ عليه السلام پس از خدا و پيامبر رهبر شماست، و خداوند بزرگ آيه ‏اى در قرآن در همين مسئله نازل فرمود كه: «همانا رهبر و سرپرست شما خدا و رسول او و كسانى كه ايمان آوردند و نماز رابپاى دارند و در حال ركوع زكات بپردازند» . و مى ‏دانيد كه على بن ابى‏ طالب نماز را به پا داشت و در حال ركوع زكات پرداخت و در هر حال خدا مى‏ طلبيد.
۲-علل صبر و انتظار پيامبرصلى الله عليه وآله
آنگاه به علل «سياست صبر و انتظار» اشاره مى ‏كند، كه چرا تا كنون صبر كرده و براى على‏ عليه السلام بيعت عمومى نگرفته است:
و سألت جبرئيل ان يستعنفى السلام عن تبليغ ذلك اليكم -  ايها الناس -  لعلمى بقلة المتقين و كثرة المنافقين و إدغال الآثمين و حيل المستهزئين بالاسلام. الذين وصفهم اللَّه فى كتابه: «بأنهم يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم و يحسبونه هيّناً و هو عند اللَّه عظيم» .<ref>نور /  ۱۵.</ref>و كثرة اذاهم لى غير مرة. حتى سمّونى اُذناً، و زعموا انى كذلك لكثرة ملازمته ايّاى واقبالى عليه و هواه و قبوله، حتى انزل اللَّه عزوجل فى ذلك قرآناً: «و منهم الذين يؤذون النبى و يقولون هو اذن قل اذن خير لكم...» .<ref>توبه /  ۶۱ .</ref> و لو شئت ان اسمّى القائلين بذلك باسمائهم لسمّيت و ان أومئ اليهم باعيانهم لأومأت و ان ادلّ عليهم لدللتُ، و لكنّى -  و اللَّه -  فى امورهم قد تكرّمت:
از جبرئيل درخواست كردم تا مرا از اعلام ولايت على‏ عليه السلام معاف بدارد، زيرا - اى مردم - مى‏ دانم كه تعداد پرهيزكاران اندک و شمار منافقان فراوان است، و گنهكارانى پرفريب و نيرنگبازانى كه اسلام را مورد استهزاء قرار مى ‏دهند وجود دارند. آنان كه خداوند بزرگ در كتابش نسبت به آنها فرمود: «با زبان‏ هاى خود چيزى را مى‏ گويند كه در دل باور ندارند و گمان مى ‏برند اين كار ساده ‏اى است در صورتى كه كه اين گونه دورويى‏ ها در نزد خدا گناه بزرگى است» . همان‏ ها كه بارها مرا آزار دادند، تا آنجا كه به من تهمت زده و گفتند كه او تسليم و گوش به فرمان ديگران است و از خود اراده ‏اى ندارد. چون من همواره با على‏ عليه السلام بودم و او زياد مورد توجه من بود، نتوانستند از روى حسادت تحمل كنند. تا آنكه خداوند بزرگ آيه ‏اى نازل كرد و پاسخ ياوه ‏گويى‏ هاى آنان را داد و فرمود: «برخى از منافقان پيامبر را آزار داده مى‏ گويند او سر تا پا گوش است بگو پيامبر گوش دهنده سخن خوب باشد براى شما نيكو است» .
هم اكنون اگر بخواهيم منافقان را با نام و نشان معرفى كنم يا باانگشت به سوى آنان اشاره نمايم يا مردم را براى شناخت آنان راهنمايى كنم مى ‏توانم، اما سوگند به خدا من نسبت به آنان كرامت و بزرگوارى پيشه مى ‏سازم.


== پانویس ==
== پانویس ==