آیه ۱ تا ۴ نجم: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ مهٔ ۲۰۲۲
(صفحه‌ای تازه حاوی «== «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى . ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى...»<ref>نجم /  ۴  - ۱. غ...» ایجاد کرد)
 
خط ۶۸: خط ۶۸:
اگر چه اين سه ديدگاه قابل جمع در يک عنوان است ولى با ديده دقت كه بنگريم حاكى از فساد اعتقادى آنان در گونه‏ هاى متفاوت است. يعنى عده ‏اى كار حضرت را اشتباه تلقى مى‏ كردند و عده ‏اى ديگر آن را حيله و تزوير به شمار مى‏ آوردند و عده‏ اى حمل بر نفس پرستى و پيروى از خواهش دل مى‏ كردند.
اگر چه اين سه ديدگاه قابل جمع در يک عنوان است ولى با ديده دقت كه بنگريم حاكى از فساد اعتقادى آنان در گونه‏ هاى متفاوت است. يعنى عده ‏اى كار حضرت را اشتباه تلقى مى‏ كردند و عده ‏اى ديگر آن را حيله و تزوير به شمار مى‏ آوردند و عده‏ اى حمل بر نفس پرستى و پيروى از خواهش دل مى‏ كردند.


خداوند همه اين برخوردهاى كفرآميز را كه برخاسته از ضعف ايمان يا عدم اعتقاد بود با اين آيات پاسخ داد، و بار ديگر مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله را به همه كوردلانى كه بر سر مسئله ولايت چنين جسارتى به آن حضرت روا داشتند، خاطر نشان ساخت. امام صادق‏ عليه السلام اين مرحله غدير را چنين بيان فرموده است:


خداوند همه اين برخوردهاى كفرآميز را كه برخاسته از ضعف ايمان يا عدم اعتقاد بود با اين آيات پاسخ داد، و بار ديگر مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله را به همه كوردلانى كه بر سر مسئله ولايت چنين جسارتى به آن حضرت روا داشتند، خاطر نشان ساخت. امام صادق‏عليه السلام اين مرحله غدير را چنين بيان فرموده است:
هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را معرفى كرد مردم سه دسته شدند: عده ‏اى گفتند: محمد گمراه شده است. عده‏ اى ديگر گفتند: اغوا شده است. گروه ديگرى گفتند: درباره اهل‏ بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد.


اينجا بود كه خداوند سبحان چنين نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» :


هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير اميرالمؤمنين‏عليه السلام را معرفى كرد مردم سه دسته شدند: عده‏اى گفتند: محمد گمراه شده است. عده‏اى ديگر گفتند: اغوا شده است. گروه ديگر ى گفتند: درباره اهل‏بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى‏گويد.
«قسم به ستاره هنگامى كه فرودآمد، صاحب شما (يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله) گمراه نشده و اغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد. آنچه مى‏ گويد وحيى است كه بر او نازل مى‏ شود» .<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۱ ح ۲۲۸. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۲۳ .</ref>


در حديث ديگرى اين مرحله از غدير با تفسير آيات مزبور چنين ترسيم شده است: پيامبرصلى الله عليه وآله به على ‏عليه السلام فرمود: يا على، قسم به آنكه مرا به پيامبرى مبعوث فرموده، وصايت و خلافت و امامت بعد از من براى تو واجب گرديد. منافقين گفتند: محمد در محبت پسر عمويش گمراه شده و منحرف گرديده و درباره شأن او از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد.


اينجا بود كه خداوند سبحان چنين نازل كرد: »وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى« :
خداوند تبارک و تعالى هم اين آيات را نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى» ، خداوند عزوجل مى‏ گويد: «قسم به خالق ستاره هنگامى كه پايين آمد» . «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ» يعنى محمدصلى الله عليه وآله در محبت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام گمراه نشده، «وَ ما غَوى وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» يعنى درباره مقام على‏ عليه السلام از روى اغوا و هواى نفس سخن نمى‏ گويد. «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» : «آنچه مى‏ گويد وحيى است كه بر او نازل مى‏ شود» . <ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۷۲. امالى الصدوق: ص ۶۶۰ .</ref>


==== تحليل دوم ====
آنچه به عنوان تفسير از اين آيه در ارتباط با غدير بايد استفاده كرد ارتباط مستقيم مراسم اعلام ولايت در غدير با منبع وحى است. خداوند متعال در غدير به گونه‏ هاى مختلف در صدد اثبات اين ارتباط براى مردم بود تا بدانند هر گونه مخالفتى با ولايت در واقع مخالفت با خداوند است و هر گونه بهانه ‏اى در اين رابطه ناپذيرفته است.


»قسم به ستاره هنگامى كه فرودآمد، صاحب شما )يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله( گمراه نشده و اغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد. آنچه مى‏گويد وحيى است كه بر او نازل مى‏شود« .××× ۱ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۱ ح ۲۲۸. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۲۳ . ×××
يک بار با سنگ آسمانى بر سر حارث فهرى اين مطلب بر همگان ثابت شد، و بار ديگر با ظهور جبرئيل براى مردم اين مهم به اثبات رسيد. چند مورد هم آيات قرآن نازل شد كه اين مورد يكى از آنهاست. در اينجا خداوند از دو سوى نفى و اثبات وَحْيانى بودن غدير را مطرح مى‏ نمايد كه به توضيح آن مى‏ پردازيم:


===== الف. نفى هواى نفس درباره غدير: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» =====
خداوند براى اثبات اين مطلب كه غدير هيچ رنگ و بويى از هواهاى نفسانى در خود ندارد، مسئله را به صورت ريشه ‏اى مطرح مى ‏نمايد؛ و آن اينكه پيامبر مكرم‏ صلى الله عليه وآله در هيچ موردى از روى هواى نفس سخن نمى ‏گويد تا نوبت به غدير برسد.


در حديث ديگرى اين مرحله از غدير با تفسير آيات مزبور چنين ترسيم شده است: پيامبرصلى الله عليه وآله به على‏عليه السلام فرمود: يا على، قسم به آنكه مرا به پيامبرى مبعوث فرموده، وصايت و خلافت و امامت بعد از من براى تو واجب گرديد. منافقين گفتند: محمد در محبت پسر عمويش گمراه شده و منحرف گرديده و درباره شأن او از روى هواى نفس سخن مى‏گويد.
آن حضرت حتى در گفته‏ هاى مربوط به زندگى شخصى خويش هم پيرو هواى نفس نيست و هيچ امرى و نهيى و سخنى كه برخاسته از هواى نفس باشد بر لسان مبارک آن حضرت جارى نمى ‏شود؛ و اين معناى مقام عصمت است كه «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» .


خداوند تبارك و تعالى هم اين آيات را نازل كرد: »وَ النَّجْمِ إِذا هَوى« ، خداوند عزوجل مى‏گويد: »قسم به خالق ستاره هنگامى كه پايين آمد« . »ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ« يعنى محمدصلى الله عليه وآله در محبت على بن ابى‏طالب‏عليه السلام گمراه نشده، »وَ ما غَوى وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى« يعنى درباره مقام على‏عليه السلام از روى اغوا و هواى نفس سخن نمى‏گويد. »إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى« : »آنچه مى‏گويد وحيى است كه بر او نازل مى‏شود« .××× ۱ بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۷۲. امالى الصدوق: ص ۶۶۰ . ×××
وقتى اين ريشه اعتقادى را پذيرفته باشيم چگونه ممكن است در مسئله غدير با آن برنامه مفصل و با آن خطابه ‏اى كه حضرتش بيش از ۱۰۰ مورد به آيات قرآن استناد فرموده، بتوان خدشه وارد كرد كه از روى هواى نفس فرموده باشد؟!


===== ب. اثبات وَحْيانيت غدير: «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» =====
جلوه اثباتى در ارزش غدير -  پس از نفى هواى نفس درباره آن -  نزول دستور مستقيم آن از طرف خداست. اين مسئله در آيه با استفاده از تركيب مفيد انحصار آمده كه ابتدا حرف نفى (اِنْ) به كار رفته و سپس با كلمه استثناء (الاّ) اين انحصار به اثبات رسيده است، آنجا كه مى ‏فرمايد: «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» : «نيست آن مگر وحيى كه نازل مى ‏شود» .


تحليل دوم
با اين تركيب خاص، خداوند قاطعيت فوق العاده ‏اى درباره غدير نشان داده و در صدد بيان اين مطلب است كه «غدير» و «ولايت» و تركيب اين دو، يعنى «اعلام ولايت در غدير» همه به دستور خاص الهى در «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...» بوده و پشتيبان آن خداست، چرا كه او آن را فرستاده است.


آنچه به عنوان تفسير از اين آيه در ارتباط با غدير بايد استفاده كرد ارتباط مستقيم مراسم اعلام ولايت در غدير با منبع وحى است. خداوند متعال در غدير به گونه‏هاى مختلف در صدد اثبات اين ارتباط براى مردم بود تا بدانند هر گونه مخالفتى با ولايت در واقع مخالفت با خداوند است و هر گونه بهانه‏اى در اين رابطه ناپذيرفته است.
== پانویس ==
 
 
يك بار با سنگ آسمانى بر سر حارث فهرى اين مطلب بر همگان ثابت شد، و بار ديگر با ظهور جبرئيل براى مردم اين مهم به اثبات رسيد. چند مورد هم آيات قرآن نازل شد كه اين مورد يكى از آنهاست. در اينجا خداوند از دو سوى نفى و اثبات وَحْيانى بودن غدير را مطرح مى‏نمايد كه به توضيح آن مى‏پردازيم:
 
 
الف. نفى هواى نفس درباره غدير: »وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى«
 
خداوند براى اثبات اين مطلب كه غدير هيچ رنگ و بويى از هواهاى نفسانى در خود ندارد، مسئله را به صورت ريشه‏اى مطرح مى‏نمايد؛ و آن اينكه پيامبر مكرم‏صلى الله عليه وآله در هيچ موردى از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد تا نوبت به غدير برسد.
 
 
آن حضرت حتى در گفته‏هاى مربوط به زندگى شخصى خويش هم پيرو هواى نفس نيست و هيچ امرى و نهيى و سخنى كه برخاسته از هواى نفس باشد بر لسان مبارك آن حضرت جارى نمى‏شود؛ و اين معناى مقام عصمت است كه »ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى« .
 
وقتى اين ريشه اعتقادى را پذيرفته باشيم چگونه ممكن است در مسئله غدير با آن برنامه مفصل و با آن خطابه‏اى كه حضرتش بيش از ۱۰۰ مورد به آيات قرآن استناد فرموده، بتوان خدشه وارد كرد كه از روى هواى نفس فرموده باشد؟!
 
 
ب. اثبات وَحْيانيت غدير: »إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى«
 
جلوه اثباتى در ارزش غدير -  پس از نفى هواى نفس درباره آن -  نزول دستور مستقيم آن از طرف خداست. اين مسئله در آيه با استفاده از تركيب مفيد انحصار آمده كه ابتدا حرف نفى )اِنْ( به كار رفته و سپس با كلمه استثناء )الاّ( اين انحصار به اثبات رسيده است، آنجا كه مى‏فرمايد: »إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى« : »نيست آن مگر وحيى كه نازل مى‏شود« .
 
 
با اين تركيب خاص، خداوند قاطعيت فوق العاده‏اى درباره غدير نشان داده و در صدد بيان اين مطلب است كه »غدير« و »ولايت« و تركيب اين دو، يعنى »اعلام ولايت در غدير« همه به دستور خاص الهى در »يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...« بوده و پشتيبان آن خداست، چرا كه او آن را فرستاده است.