آیه تبلیغ و شبهات: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۰۴: خط ۳۰۴:
خداوند اراده كرده بود تا نور اسلام در بين مردم گسترش يابد، و در مقابل قريش تلاش مى‏ كردند تا اين نور را خاموش كنند. پس از آنكه راه ‏هاى قبل به نتيجه نرسيد، طرح سازش با رسول‏خداصلى الله عليه وآله را در قالب پيشنهادهاى زير ارائه كردند:
خداوند اراده كرده بود تا نور اسلام در بين مردم گسترش يابد، و در مقابل قريش تلاش مى‏ كردند تا اين نور را خاموش كنند. پس از آنكه راه ‏هاى قبل به نتيجه نرسيد، طرح سازش با رسول‏خداصلى الله عليه وآله را در قالب پيشنهادهاى زير ارائه كردند:


يک. پيشنهاد اعطاى امتيازات: قريش در طرح سازش با رسول‏خداصلى الله عليه وآله چندين مرحله را اجرا كرده است. يكى از آنها دادن امتيازات به رسول‏خداصلى الله عليه وآله در برابر سكوت آن حضرت است. به اين پيشنهادها توجه كنيد:
'''يک.''' پيشنهاد اعطاى امتيازات: قريش در طرح سازش با رسول‏خداصلى الله عليه وآله چندين مرحله را اجرا كرده است. يكى از آنها دادن امتيازات به رسول‏خداصلى الله عليه وآله در برابر سكوت آن حضرت است. به اين پيشنهادها توجه كنيد:


عتبه، شيبه، ابوسفيان، نضر، ابوالبخترى، اسود، زمعه، وليد، ابوجهل، عبداللَّه بن ابى‏ اميه، عاص بن وائل، نبيه، منبه، اميه بن خلف و... گرد آمدند و با پيامبرصلى الله عليه وآله مذاكره كردند و به او گفتند:
عتبه، شيبه، ابوسفيان، نضر، ابوالبخترى، اسود، زمعه، وليد، ابوجهل، عبداللَّه بن ابى‏ اميه، عاص بن وائل، نبيه، منبه، اميه بن خلف و... گرد آمدند و با پيامبرصلى الله عليه وآله مذاكره كردند و به او گفتند:
خط ۳۱۲: خط ۳۱۲:
'''دو.''' مشاركت در دين: قريش پس از مأيوس شدن از دادن امتيازات مادى، حاضر شدند دين مشترک را در مكه اعلام كنند؛ بدين گونه كه زمانى پيامبرصلى الله عليه وآله و مسلمانان و قريش آئين عبادى اسلام را به جا آورند، و در مقابل زمانى هم رسول‏خداصلى الله عليه وآله و مسلمانان در برابر بت‏ هاى قريش سجده كنند! به اين پيشنهاد توجه كنيد:
'''دو.''' مشاركت در دين: قريش پس از مأيوس شدن از دادن امتيازات مادى، حاضر شدند دين مشترک را در مكه اعلام كنند؛ بدين گونه كه زمانى پيامبرصلى الله عليه وآله و مسلمانان و قريش آئين عبادى اسلام را به جا آورند، و در مقابل زمانى هم رسول‏خداصلى الله عليه وآله و مسلمانان در برابر بت‏ هاى قريش سجده كنند! به اين پيشنهاد توجه كنيد:


گفتند: اى محمد! بيا با هم آنچه تو عبادت مى‏كنى عبادت كنيم و تو هم آنچه را ما عبادت مى‏كنيم عبادت كن، و ما و شما دين مشترك داشته باشيم. اگر آنچه تو عبادت مى‏كنى بهتر بود ما بهره خود را برده‏ايم، و اگر آنچه ما عبادت مى‏كنيم بهتر بود تو بهره‏ات را برده‏اى.××× ۲ سيره ابن‏هشام: ج ۱ ص ۳۶۲. ×××
گفتند: اى محمد! بيا با هم آنچه تو عبادت مى‏ كنى عبادت كنيم و تو هم آنچه را ما عبادت مى‏ كنيم عبادت كن، و ما و شما دين مشترک داشته باشيم. اگر آنچه تو عبادت مى‏ كنى بهتر بود ما بهره خود را برده ‏ايم، و اگر آنچه ما عبادت مى‏ كنيم بهتر بود تو بهره ‏ات را برده ‏اى.<ref>سيره ابن‏ هشام: ج ۱ ص ۳۶۲.</ref>


در مقابل اين پيشنهاد، خداوند سوره كافرون را نازل كرد و به اين بازى خاتمه داد. قريش يك بار ديگر در آستانه ارتحال ابوطالب پيشنهاد سازش را در حضور ابوطالب مطرح كرد، كه با پيشنهاد توحيد به شكست انجاميد.××× ۱ سيره ابن‏هشام: ج ۱ ص ۴۱۷. ×××
در مقابل اين پيشنهاد، خداوند سوره كافرون را نازل كرد و به اين بازى خاتمه داد. قريش يک بار ديگر در آستانه ارتحال ابوطالب پيشنهاد سازش را در حضور ابوطالب مطرح كرد، كه با پيشنهاد توحيد به شكست انجاميد.<ref>سيره ابن‏ هشام: ج ۱ ص ۴۱۷.</ref>


====== راه سوم: تحريم اقتصادى و اجتماعى ======
قريش كه نتوانسته بود رسول‏خداصلى الله عليه وآله را از تبليغ دين منصرف كند و روز به روز بر گسترش اسلام و جمعيت مسلمانان افزوده مى‏ شد، تصميم گرفتند هر گونه روابط اجتماعى با مسلمانان را تحريم كنند:


راه سوم: تحريم اقتصادى و اجتماعى
وقتى قريش ديد كه اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله روز به روز گسترش مى ‏يابند، در جلسه ‏اى تصميم گرفتند تا قرار دادى عليه بنى‏ هاشم و بنى‏ عبدالمطلب بنويسند؛ كه نه به آنان زن بدهند و نه از آنان زن بگيرند، و نه به آنان چيزى بفروشند و نه از آنان چيزى بخرند. اين توافق را نوشته با هم پيمان بستند تا آن را رعايت كنند، و براى اطمينان كار قرار داد را در داخل كعبه آويزان كردند. نويسنده قرار داد منصور بن عكرمه بود.<ref>سيره ابن ‏هشام: ج ۱ ص ۳۵۰.</ref>


قريش كه نتوانسته بود رسول‏خداصلى الله عليه وآله را از تبليغ دين منصرف كند و روز به روز بر گسترش اسلام و جمعيت مسلمانان افزوده مى‏شد، تصميم گرفتند هر گونه روابط اجتماعى با مسلمانان را تحريم كنند:
====== راه چهارم: هجوم نظامى ======
پس از مقاومت سرسختانه رسول‏خداصلى الله عليه وآله و يارانش در برابر شكنجه و آزار قريشيان و كمک خداوند و تابيدن نور ايمان در دل يثربيان و هجرت رسول‏خداصلى الله عليه وآله و مسلمانان به مدينه و تشكيل حكومت دينى در اين شهر و بستن پيمان با قبائل اطراف مدينه، نه تنها قريش رسول‏خداصلى الله عليه وآله و مسلمانان را رها نكرد، بلكه در همين دوران ده ‏ها عمليات نظامى بزرگ و كوچک را عليه رسول‏خداصلى الله عليه وآله سازماندهى كرد، كه داستان اين بخش از تلاش قريش در حد چندين جلد كتاب است.


====== راه پنجم: پيمان صلح يا شكست سياسى ======
قريش از غارت اموال مسلمانان در مكه <ref>سيره ابن‏ هشام: ج ۲ ص ۴۹۹.</ref>راه به جايى نبرد و نتوانست از هجرت آن حضرت جلوگيرى كند<ref>سيره ابن ‏هشام: ج ۲ ص ۴۹۹.</ref>و با هجوم‏ هاى نظامى پى در پى نيز نتوانست حكومت دينى رسول‏خداصلى الله عليه وآله را سرنگون كند. به خصوص بعد از هجوم نظامى احزاب؛ كه همه امكانات و هم پيمانان خود و مخالفان رسول‏خداصلى الله عليه وآله و اسلام را بسيج كرد و همكارى يهود و ستون پنجم و تلاش منافقان مدينه هم سودى نبخشيد. سرانجام ناچار شد تا قدرت سياسى رسول‏خداصلى الله عليه وآله را به رسميت بشناسد، و در پايان سال ششم<ref>سيره ابن ‏هشام: ج ۳ ص ۳۲۱.</ref>در منطقه حديبيه با آن حضرت پيمان صلح منعقد كند. با اين تفاوت كه در اين دوران اقتدار ابوسفيان به پايان رسيده بود. يا به تعبيرى تاريخ مصرف او تمام شده بود و مى‏بايد شخص سهيل بن عمرو جايگزين ابوسفيان مى‏شد.<ref>سيره ابن‏ هشام: ج ۳ ص ۳۳۱. </ref> وى تا پايان عمر رسول ‏اللَّه ‏صلى الله عليه وآله رهبرى جبهه مخالف آن حضرت را در قريش رهبرى كرد.


وقتى قريش ديد كه اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله روز به روز گسترش مى‏يابند، در جلسه‏اى تصميم گرفتند تا قرار دادى عليه بنى‏هاشم و بنى‏عبدالمطلب بنويسند؛ كه نه به آنان زن بدهند و نه از آنان زن بگيرند، و نه به آنان چيزى بفروشند و نه از آنان چيزى بخرند. اين توافق را نوشته با هم پيمان بستند تا آن را رعايت كنند، و براى اطمينان كار قرار داد را در داخل كعبه آويزان كردند. نويسنده قرار داد منصور بن عكرمه بود.××× ۲ سيره ابن‏هشام: ج ۱ ص ۳۵۰. ×××
در اينجا توجه به اين نكته لازم است كه مخالفت قريش به خصوص سهيل بن عمرو در همين دوران به حدى است كه از نوشتن «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» در اول قرار داد صلح جلوگيرى كردند.<ref>سيره ابن‏ هشام: ج ۳ ص ۳۳۲.</ref> حتى وقتى رسول‏خداصلى الله عليه وآله پيشنهاد كرد بنويسند اين پيمان صلحى است بين محمد رسول‏خداصلى الله عليه وآله و سهيل بن عمرو، سهيل گفت: اگر قبول داشتم كه تو رسول‏خدا هستى كه با تو نمى ‏جنگيديم. بلكه اسم خودت و پدرت را بنويس.<ref>سيره ابن‏ هشام: ج ۳ ص ۳۳۲.</ref>
 
 
راه چهارم: هجوم نظامى
 
پس از مقاومت سرسختانه رسول‏خداصلى الله عليه وآله و يارانش در برابر شكنجه و آزار قريشيان و كمك خداوند و تابيدن نور ايمان در دل يثربيان و هجرت رسول‏خداصلى الله عليه وآله و مسلمانان به مدينه و تشكيل حكومت دينى در اين شهر و بستن پيمان با قبائل اطراف مدينه، نه تنها قريش رسول‏خداصلى الله عليه وآله و مسلمانان را رها نكرد، بلكه در همين دوران ده‏ها عمليات نظامى بزرگ و كوچك را عليه رسول‏خداصلى الله عليه وآله سازماندهى كرد، كه داستان اين بخش از تلاش قريش در حد چندين جلد كتاب است.
 
 
راه پنجم: پيمان صلح يا شكست سياسى
 
قريش از غارت اموال مسلمانان در مكه××× ۳ سيره ابن‏هشام: ج ۲ ص ۴۹۹. ××× راه به جايى نبرد و نتوانست از هجرت آن حضرت جلوگيرى كند××× ۱ سيره ابن‏هشام: ج ۲ ص ۴۹۹. ××× و با هجوم‏هاى نظامى پى در پى نيز نتوانست حكومت دينى رسول‏خداصلى الله عليه وآله را سرنگون كند. به خصوص بعد از هجوم نظامى احزاب؛ كه همه امكانات و همپيمانان خود و مخالفان رسول‏خداصلى الله عليه وآله و اسلام را بسيج كرد و همكارى يهود و ستون پنجم و تلاش منافقان مدينه هم سودى نبخشيد. سرانجام ناچار شد تا قدرت سياسى رسول‏خداصلى الله عليه وآله را به رسميت بشناسد، و در پايان سال ششم××× ۲ سيره ابن‏هشام: ج ۳ ص ۳۲۱. ××× در منطقه حديبيه با آن حضرت پيمان صلح منعقد كند. با اين تفاوت كه در اين دوران اقتدار ابوسفيان به پايان رسيده بود. يا به تعبيرى تاريخ مصرف او تمام شده بود و مى‏بايد شخص سهيل بن عمرو جايگزين ابوسفيان مى‏شد.××× ۳ سيره ابن‏هشام: ج ۳ ص ۳۳۱.  ××× وى تا پايان عمر رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله رهبرى جبهه مخالف آن حضرت را در قريش رهبرى كرد.
 
 
در اينجا توجه به اين نكته لازم است كه مخالفت قريش به خصوص سهيل بن عمرو در همين دوران به حدى است كه از نوشتن »بسم اللَّه الرحمن الرحيم« در اول قرار داد صلح جلوگيرى كردند.××× ۴ سيره ابن‏هشام: ج ۳ ص ۳۳۲. ××× حتى وقتى رسول‏خداصلى الله عليه وآله پيشنهاد كرد بنويسند اين پيمان صلحى است بين محمد رسول‏خداصلى الله عليه وآله و سهيل بن عمرو، سهيل گفت: اگر قبول داشتم كه تو رسول‏خدا هستى كه با تو نمى‏جنگيديم. بلكه اسم خودت و پدرت را بنويس.××× ۵ سيره ابن‏هشام: ج ۳ ص ۳۳۲. ×××