۲۱٬۹۶۲
ویرایش
خط ۳۰۴: | خط ۳۰۴: | ||
خداوند اراده كرده بود تا نور اسلام در بين مردم گسترش يابد، و در مقابل قريش تلاش مى كردند تا اين نور را خاموش كنند. پس از آنكه راه هاى قبل به نتيجه نرسيد، طرح سازش با رسولخداصلى الله عليه وآله را در قالب پيشنهادهاى زير ارائه كردند: | خداوند اراده كرده بود تا نور اسلام در بين مردم گسترش يابد، و در مقابل قريش تلاش مى كردند تا اين نور را خاموش كنند. پس از آنكه راه هاى قبل به نتيجه نرسيد، طرح سازش با رسولخداصلى الله عليه وآله را در قالب پيشنهادهاى زير ارائه كردند: | ||
يک. پيشنهاد اعطاى امتيازات: قريش در طرح سازش با رسولخداصلى الله عليه وآله چندين مرحله را اجرا كرده است. يكى از آنها دادن امتيازات به رسولخداصلى الله عليه وآله در برابر سكوت آن حضرت است. به اين پيشنهادها توجه كنيد: | '''يک.''' پيشنهاد اعطاى امتيازات: قريش در طرح سازش با رسولخداصلى الله عليه وآله چندين مرحله را اجرا كرده است. يكى از آنها دادن امتيازات به رسولخداصلى الله عليه وآله در برابر سكوت آن حضرت است. به اين پيشنهادها توجه كنيد: | ||
عتبه، شيبه، ابوسفيان، نضر، ابوالبخترى، اسود، زمعه، وليد، ابوجهل، عبداللَّه بن ابى اميه، عاص بن وائل، نبيه، منبه، اميه بن خلف و... گرد آمدند و با پيامبرصلى الله عليه وآله مذاكره كردند و به او گفتند: | عتبه، شيبه، ابوسفيان، نضر، ابوالبخترى، اسود، زمعه، وليد، ابوجهل، عبداللَّه بن ابى اميه، عاص بن وائل، نبيه، منبه، اميه بن خلف و... گرد آمدند و با پيامبرصلى الله عليه وآله مذاكره كردند و به او گفتند: | ||
خط ۳۱۲: | خط ۳۱۲: | ||
'''دو.''' مشاركت در دين: قريش پس از مأيوس شدن از دادن امتيازات مادى، حاضر شدند دين مشترک را در مكه اعلام كنند؛ بدين گونه كه زمانى پيامبرصلى الله عليه وآله و مسلمانان و قريش آئين عبادى اسلام را به جا آورند، و در مقابل زمانى هم رسولخداصلى الله عليه وآله و مسلمانان در برابر بت هاى قريش سجده كنند! به اين پيشنهاد توجه كنيد: | '''دو.''' مشاركت در دين: قريش پس از مأيوس شدن از دادن امتيازات مادى، حاضر شدند دين مشترک را در مكه اعلام كنند؛ بدين گونه كه زمانى پيامبرصلى الله عليه وآله و مسلمانان و قريش آئين عبادى اسلام را به جا آورند، و در مقابل زمانى هم رسولخداصلى الله عليه وآله و مسلمانان در برابر بت هاى قريش سجده كنند! به اين پيشنهاد توجه كنيد: | ||
گفتند: اى محمد! بيا با هم آنچه تو عبادت | گفتند: اى محمد! بيا با هم آنچه تو عبادت مى كنى عبادت كنيم و تو هم آنچه را ما عبادت مى كنيم عبادت كن، و ما و شما دين مشترک داشته باشيم. اگر آنچه تو عبادت مى كنى بهتر بود ما بهره خود را برده ايم، و اگر آنچه ما عبادت مى كنيم بهتر بود تو بهره ات را برده اى.<ref>سيره ابن هشام: ج ۱ ص ۳۶۲.</ref> | ||
در مقابل اين پيشنهاد، خداوند سوره كافرون را نازل كرد و به اين بازى خاتمه داد. قريش | در مقابل اين پيشنهاد، خداوند سوره كافرون را نازل كرد و به اين بازى خاتمه داد. قريش يک بار ديگر در آستانه ارتحال ابوطالب پيشنهاد سازش را در حضور ابوطالب مطرح كرد، كه با پيشنهاد توحيد به شكست انجاميد.<ref>سيره ابن هشام: ج ۱ ص ۴۱۷.</ref> | ||
====== راه سوم: تحريم اقتصادى و اجتماعى ====== | |||
قريش كه نتوانسته بود رسولخداصلى الله عليه وآله را از تبليغ دين منصرف كند و روز به روز بر گسترش اسلام و جمعيت مسلمانان افزوده مى شد، تصميم گرفتند هر گونه روابط اجتماعى با مسلمانان را تحريم كنند: | |||
وقتى قريش ديد كه اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله روز به روز گسترش مى يابند، در جلسه اى تصميم گرفتند تا قرار دادى عليه بنى هاشم و بنى عبدالمطلب بنويسند؛ كه نه به آنان زن بدهند و نه از آنان زن بگيرند، و نه به آنان چيزى بفروشند و نه از آنان چيزى بخرند. اين توافق را نوشته با هم پيمان بستند تا آن را رعايت كنند، و براى اطمينان كار قرار داد را در داخل كعبه آويزان كردند. نويسنده قرار داد منصور بن عكرمه بود.<ref>سيره ابن هشام: ج ۱ ص ۳۵۰.</ref> | |||
====== راه چهارم: هجوم نظامى ====== | |||
پس از مقاومت سرسختانه رسولخداصلى الله عليه وآله و يارانش در برابر شكنجه و آزار قريشيان و كمک خداوند و تابيدن نور ايمان در دل يثربيان و هجرت رسولخداصلى الله عليه وآله و مسلمانان به مدينه و تشكيل حكومت دينى در اين شهر و بستن پيمان با قبائل اطراف مدينه، نه تنها قريش رسولخداصلى الله عليه وآله و مسلمانان را رها نكرد، بلكه در همين دوران ده ها عمليات نظامى بزرگ و كوچک را عليه رسولخداصلى الله عليه وآله سازماندهى كرد، كه داستان اين بخش از تلاش قريش در حد چندين جلد كتاب است. | |||
====== راه پنجم: پيمان صلح يا شكست سياسى ====== | |||
قريش از غارت اموال مسلمانان در مكه <ref>سيره ابن هشام: ج ۲ ص ۴۹۹.</ref>راه به جايى نبرد و نتوانست از هجرت آن حضرت جلوگيرى كند<ref>سيره ابن هشام: ج ۲ ص ۴۹۹.</ref>و با هجوم هاى نظامى پى در پى نيز نتوانست حكومت دينى رسولخداصلى الله عليه وآله را سرنگون كند. به خصوص بعد از هجوم نظامى احزاب؛ كه همه امكانات و هم پيمانان خود و مخالفان رسولخداصلى الله عليه وآله و اسلام را بسيج كرد و همكارى يهود و ستون پنجم و تلاش منافقان مدينه هم سودى نبخشيد. سرانجام ناچار شد تا قدرت سياسى رسولخداصلى الله عليه وآله را به رسميت بشناسد، و در پايان سال ششم<ref>سيره ابن هشام: ج ۳ ص ۳۲۱.</ref>در منطقه حديبيه با آن حضرت پيمان صلح منعقد كند. با اين تفاوت كه در اين دوران اقتدار ابوسفيان به پايان رسيده بود. يا به تعبيرى تاريخ مصرف او تمام شده بود و مىبايد شخص سهيل بن عمرو جايگزين ابوسفيان مىشد.<ref>سيره ابن هشام: ج ۳ ص ۳۳۱. </ref> وى تا پايان عمر رسول اللَّه صلى الله عليه وآله رهبرى جبهه مخالف آن حضرت را در قريش رهبرى كرد. | |||
در اينجا توجه به اين نكته لازم است كه مخالفت قريش به خصوص سهيل بن عمرو در همين دوران به حدى است كه از نوشتن «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» در اول قرار داد صلح جلوگيرى كردند.<ref>سيره ابن هشام: ج ۳ ص ۳۳۲.</ref> حتى وقتى رسولخداصلى الله عليه وآله پيشنهاد كرد بنويسند اين پيمان صلحى است بين محمد رسولخداصلى الله عليه وآله و سهيل بن عمرو، سهيل گفت: اگر قبول داشتم كه تو رسولخدا هستى كه با تو نمى جنگيديم. بلكه اسم خودت و پدرت را بنويس.<ref>سيره ابن هشام: ج ۳ ص ۳۳۲.</ref> | |||
در اينجا توجه به اين نكته لازم است كه مخالفت قريش به خصوص سهيل بن عمرو در همين دوران به حدى است كه از نوشتن | |||