احکام: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ ژوئن ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
انَّ اللَّه امَرَكُمْ فى كِتابِهِ بِالصَّلاةِ فَقَدْ بَيَّنْتُها لَكُمْ، وَ بِالزَّكاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَبَيَّنْتُها لَكُمْ وَ فَسَّرْتُها. وَ امَرَكُمْ بِالْوِلايَةِ، وَ انّى اشْهِدُكُمْ انَّها لِهذا خاصَّة -  وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلى عَلِىِّ بْنِ ابى ‏طالِبٍ‏ عليه السلام -  ثُمَّ لاِبْنَيْهِ بَعْدَهُ، ثُمَّ لِلاوْصِياءِ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ وُلْدِهِمْ، لا يُفارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لا يُفارِقُهُمُ الْقُرْآنُ حَتّى يَرِدُوا عَلَىَّ حَوْضى<ref>كتاب سليم: ص ۲۰۰. فرائد السمطين: ج ۱ ص ۳۱۲ ح ۲۵۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۳۴. </ref>:
انَّ اللَّه امَرَكُمْ فى كِتابِهِ بِالصَّلاةِ فَقَدْ بَيَّنْتُها لَكُمْ، وَ بِالزَّكاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَبَيَّنْتُها لَكُمْ وَ فَسَّرْتُها. وَ امَرَكُمْ بِالْوِلايَةِ، وَ انّى اشْهِدُكُمْ انَّها لِهذا خاصَّة -  وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلى عَلِىِّ بْنِ ابى ‏طالِبٍ‏ عليه السلام -  ثُمَّ لاِبْنَيْهِ بَعْدَهُ، ثُمَّ لِلاوْصِياءِ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ وُلْدِهِمْ، لا يُفارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لا يُفارِقُهُمُ الْقُرْآنُ حَتّى يَرِدُوا عَلَىَّ حَوْضى<ref>كتاب سليم: ص ۲۰۰. فرائد السمطين: ج ۱ ص ۳۱۲ ح ۲۵۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۳۴. </ref>:


خداوند در كتابش شما را به نماز امر فرموده كه آن را برايتان بيان داشتم، و به زكات و روزه و حج دستور داده كه براى شما تبيين كرده و تفسير نمودم، و به ولايت امر كرده، و من شما را شاهد مى ‏گيرم كه ولايت مخصوص اين شخص است -  و حضرت در اين حال دست مبارک را بر على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام گذاشت -  . سپس به دو پسرش بعد از او اختصاص دارد، و بعد از آن دو مخصوص جانشينان از فرزندان آنان است. آنان از قرآن جدا نمى‏شوند و قرآن هم از آنان جدا نمى ‏شود تا بر سر حوضم بر من وارد شوند.
خداوند در كتابش شما را به نماز امر فرموده كه آن را برايتان بيان داشتم، و به زكات و روزه و حج دستور داده كه براى شما تبيين كرده و تفسير نمودم، و به ولايت امر كرده، و من شما را شاهد مى ‏گيرم كه ولايت مخصوص اين شخص است -  و حضرت در اين حال دست مبارک را بر على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام گذاشت -  .
 
سپس به دو پسرش بعد از او اختصاص دارد، و بعد از آن دو مخصوص جانشينان از فرزندان آنان است. آنان از قرآن جدا نمى‏شوند و قرآن هم از آنان جدا نمى ‏شود تا بر سر حوضم بر من وارد شوند.


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در زمان عثمان اتمام حجتى در مسجد داشتند و از جمله به غدير استناد فرمودند.
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در زمان عثمان اتمام حجتى در مسجد داشتند و از جمله به غدير استناد فرمودند.
خط ۳۹: خط ۴۱:
اى مردم، خداوند در كتابش شما را به نماز امر كرده و من آن را برايتان بيان نمودم، و به زكات و روزه و حج دستور داده كه آن را هم براى شما بيان و تفسير نمودم، و به ولايت دستور داده و من شما را شاهد مى‏ گيرم كه ولايت مخصوص اين شخص است -  و حضرت دست مبارک را بر على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام قرار دادند -  و سپس براى دو پسرش بعد از او، و سپس براى اوصياء از فرزندانشان بعد از آن هاست. آنان از قرآن جدا نمى‏ شوند و قرآن از آنان جدا نمى‏ شود تا بر سر حوضم بر من وارد شوند.
اى مردم، خداوند در كتابش شما را به نماز امر كرده و من آن را برايتان بيان نمودم، و به زكات و روزه و حج دستور داده كه آن را هم براى شما بيان و تفسير نمودم، و به ولايت دستور داده و من شما را شاهد مى‏ گيرم كه ولايت مخصوص اين شخص است -  و حضرت دست مبارک را بر على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام قرار دادند -  و سپس براى دو پسرش بعد از او، و سپس براى اوصياء از فرزندانشان بعد از آن هاست. آنان از قرآن جدا نمى‏ شوند و قرآن از آنان جدا نمى‏ شود تا بر سر حوضم بر من وارد شوند.


اى مردم، پناه و امامتان بعد از خودم و ولىّ و هدايت كننده شما را برايتان بيان كردم و او برادرم على بن ابى‏ طالب است و او در ميان شما به منزله من در ميان شماست. دين خود را از او پيروى كنيد و در همه امورتان از او اطاعت نماييد، زيرا آنچه خداوند از علم و حكمتش به من آموخته نزد اوست. از او بپرسيد و از او و جانشينانش بعد از او بياموزيد. به آنان چيزى ياد ندهيد و بر آنان پيشى نگيريد و از ايشان عقب نمانيد كه آنان با حق و حق با آنان است. نه ايشان از حق جدا مى‏ شوند و نه حق از ايشان جدا مى‏ شود.
اى مردم، پناه و امامتان بعد از خودم و ولىّ و هدايت كننده شما را برايتان بيان كردم و او برادرم على بن ابى‏ طالب است و او در ميان شما به منزله من در ميان شماست.
 
دين خود را از او پيروى كنيد و در همه امورتان از او اطاعت نماييد، زيرا آنچه خداوند از علم و حكمتش به من آموخته نزد اوست. از او بپرسيد و از او و جانشينانش بعد از او بياموزيد.
 
به آنان چيزى ياد ندهيد و بر آنان پيشى نگيريد و از ايشان عقب نمانيد كه آنان با حق و حق با آنان است. نه ايشان از حق جدا مى‏ شوند و نه حق از ايشان جدا مى‏ شود.


زيد بن ارقم و بقيه پس از اين شهادت نشستند.<ref>كتاب سليم: ح ۱۱. </ref>
زيد بن ارقم و بقيه پس از اين شهادت نشستند.<ref>كتاب سليم: ح ۱۱. </ref>


== بيعت براى حلال و حرام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۱.</ref> ==
== بيعت براى حلال و حرام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۱.</ref> ==
در [[خطبه غدیر]]، همه مردم هنوز از هضم يک مرحله از فرازهاى غير عادى خطبه غدير عبور نمى‏ كردند كه با مطلب تازه ‏ترى رو به رو مى‏ شدند. گاهى به نظر مى ‏رسد كه شايد بسيارى از مخاطبين غدير فقط مى ‏شنيدند و به خاطر مى ‏سپردند، و تجزيه و تحليل مطالب را به فرصتى ديگر موكول مى‏ كردند!
در [[خطبه غدیر]]، همه مردم هنوز از هضم يک مرحله از فرازهاى غير عادى خطبه غدير عبور نمى‏ كردند كه با مطلب تازه ‏ترى رو به رو مى‏ شدند.


در نظر بگيريد كه پيامبرى مى ‏خواست در آخرين ماه‏ هاى عمر خود همه قوانين باقى مانده اسلام را يک جا به مسلمين بياموزد، در حالى كه تا آن روز براى تعليم يک دهم آن هم فرصت نيافته بود. چگونه چنين كارى ممكن بود؟ اوج بلاغت و سخنورى آنجا خود را نشان داد كه اين هدف مى ‏خواست در خطبه‏ اى يک ساعته انجام شود.
گاهى به نظر مى ‏رسد كه شايد بسيارى از مخاطبين غدير فقط مى ‏شنيدند و به خاطر مى ‏سپردند، و تجزيه و تحليل مطالب را به فرصتى ديگر موكول مى‏ كردند!
 
در نظر بگيريد كه پيامبرى مى ‏خواست در آخرين ماه‏ هاى عمر خود همه قوانين باقى مانده اسلام را يک جا به مسلمين بياموزد، در حالى كه تا آن روز براى تعليم يک دهم آن هم فرصت نيافته بود.
 
چگونه چنين كارى ممكن بود؟ اوج بلاغت و سخنورى آنجا خود را نشان داد كه اين هدف مى ‏خواست در خطبه‏ اى يک ساعته انجام شود.


عجيب ‏تر آن بود كه كارى به اين عظمت فقط با يک جمله كوتاه در بليغ ‏ترين نوع خود فيصله يافت و همه حلال ‏ها و حرام ‏ها تا روز قيامت تبيين گرديد. اين يک اقدام بى‏ نظير در خطابه غدير بود كه تا امروز هر شنونده ‏اى را به حيرت واداشته است.
عجيب ‏تر آن بود كه كارى به اين عظمت فقط با يک جمله كوتاه در بليغ ‏ترين نوع خود فيصله يافت و همه حلال ‏ها و حرام ‏ها تا روز قيامت تبيين گرديد. اين يک اقدام بى‏ نظير در خطابه غدير بود كه تا امروز هر شنونده ‏اى را به حيرت واداشته است.


پيامبرصلى الله عليه وآله در اين باره با اشاره به كثرت حلال و حرام، و عدم امكان بيان همه آنها به صورت يكجا، اعلام كرد كه وقتى از شما براى دوازده امام بعد از خود -  كه امامتشان تا روز قيامت است -  بيعت بگيرم، در واقع همه احكام الهى را براى شما گفته ‏ام، و شما را در هر عصر و زمانى به مبلغينى سپرده ‏ام كه همانند من هستند و هر چه بگويند سخن من است. بنابراين در هيچ زمانى احدى نخواهد ماند كه از قوانين دينش بى ‏خبر بماند.
پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره با اشاره به كثرت حلال و حرام، و عدم امكان بيان همه آنها به صورت يكجا، اعلام كرد كه وقتى از شما براى دوازده امام بعد از خود -  كه امامتشان تا روز قيامت است -  بيعت بگيرم، در واقع همه احكام الهى را براى شما گفته ‏ام، و شما را در هر عصر و زمانى به مبلغينى سپرده ‏ام كه همانند من هستند و هر چه بگويند سخن من است.
 
بنابراين در هيچ زمانى احدى نخواهد ماند كه از قوانين دينش بى ‏خبر بماند.


== تبليغ غدير با قبولى اعمال با ولايت<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۰۷، ۱۲۵.</ref> ==
== تبليغ غدير با قبولى اعمال با ولايت<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۰۷، ۱۲۵.</ref> ==
خط ۶۵: خط ۷۷:
از جمله شئون امامت ائمه‏ عليهم السلام كه در خطبه غدير بيان شده اين است كه علم حلال و حرام نزد ايشان است و هر علمى را دارا هستند. ايشان از هر چه بپرسيد پاسخ مى‏ دهند، و آنچه را نمى‏ دانيد برايتان بيان مى‏ كنند.
از جمله شئون امامت ائمه‏ عليهم السلام كه در خطبه غدير بيان شده اين است كه علم حلال و حرام نزد ايشان است و هر علمى را دارا هستند. ايشان از هر چه بپرسيد پاسخ مى‏ دهند، و آنچه را نمى‏ دانيد برايتان بيان مى‏ كنند.


در فرازى از بخش سوم خطبه غدير، پس از آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله وجوب اطاعت ائمه‏ عليهم السلام را بيان كرد، نتيجه‏ گيرى رسمى از اين اتصال حجت‏ هاى الهى نمود، و ابلاغ اوامر و نواهى الهى را فقط به اين طريق اختصاص داده فرمود: «هيچ حلال و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسول و دوازده امام براى شما تعيين كنند»، و دليل آن را هم ذكر كرد كه خداوند علم آن را فقط به من عنايت كرده و من هم فقط به دوازده امام سپرده ‏ام و هيچ كس را در اين باره شريک آنان قرار نداده ‏ام.
در فرازى از بخش سوم خطبه غدير، پس از آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله وجوب اطاعت ائمه‏ عليهم السلام را بيان كرد، نتيجه‏ گيرى رسمى از اين اتصال حجت‏ هاى الهى نمود، و ابلاغ اوامر و نواهى الهى را فقط به اين طريق اختصاص داده فرمود:
 
«هيچ حلال و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسول و دوازده امام براى شما تعيين كنند»، و دليل آن را هم ذكر كرد كه خداوند علم آن را فقط به من عنايت كرده و من هم فقط به دوازده امام سپرده ‏ام و هيچ كس را در اين باره شريک آنان قرار نداده ‏ام.


لا حَلالَ اِلاَّ ما اَحَلَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَ لا حَرامَ اِلاَّ ما حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَرَّفَنِىَ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ وَ اَنَا اَفْضَيْتُ بِما عَلَّمَنى رَبّى مِنْ كِتابِهِ وَ حَلالِهِ وَ حَرامِهِ اِلَيْهِ:
لا حَلالَ اِلاَّ ما اَحَلَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَ لا حَرامَ اِلاَّ ما حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَرَّفَنِىَ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ وَ اَنَا اَفْضَيْتُ بِما عَلَّمَنى رَبّى مِنْ كِتابِهِ وَ حَلالِهِ وَ حَرامِهِ اِلَيْهِ:


حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند، و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده‏ ام.
حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند، و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند.
 
خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده‏ ام.


در دهمين بخش، حضرت درباره احكام الهى سخن گفتند كه مقصود بيانِ چند پايه مهم عقيدتى بود: از جمله اينكه چون بيان همه حلال‏ ها و حرام ‏ها توسط من امكان ندارد، با بيعتى كه از شما درباره ائمه ‏عليهم السلام مى‏گيرم حلال و حرام را تا روز قيامت بيان كرده‏ام، زيرا علم و عمل آنان حجت است. ديگر اينكه بالاترين امر به معروف و نهى از منكر، تبليغ پيام غدير درباره امامان‏ عليهم السلام و امر به اطاعت از ايشان و نهى از مخالفتشان است.
در دهمين بخش، حضرت درباره احكام الهى سخن گفتند كه مقصود بيانِ چند پايه مهم عقيدتى بود: از جمله اينكه چون بيان همه حلال‏ ها و حرام ‏ها توسط من امكان ندارد، با بيعتى كه از شما درباره ائمه ‏عليهم السلام مى‏گيرم حلال و حرام را تا روز قيامت بيان كرده‏ام، زيرا علم و عمل آنان حجت است. ديگر اينكه بالاترين امر به معروف و نهى از منكر، تبليغ پيام غدير درباره امامان‏ عليهم السلام و امر به اطاعت از ايشان و نهى از مخالفتشان است.


به تعبير ديگر: اگر چه محوريت خطبه غدير امر امامت و ولايت بود، ولى پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير۲۰ جمله هم در مورد حلال و حرام بيان داشتند. از جمله فرمودند:
به تعبير ديگر: اگر چه محوريت خطبه غدير امر امامت و ولايت بود، ولى پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير ۲۰ جمله هم در مورد حلال و حرام بيان داشتند. از جمله فرمودند:


هر حلالى كه شما را بدان راهنمايى كردم و هر حرامى كه شما را از آن نهى ‏نمودم، هرگز از آن بر نمى گردم و تغيير نمى ‏دهم. اين مطلب را به ياد داشته باشيد و حفظ كنيد و به يكديگر توصيه نماييد و تغيير و تبديل در آن ندهيد.
هر حلالى كه شما را بدان راهنمايى كردم و هر حرامى كه شما را از آن نهى ‏نمودم، هرگز از آن بر نمى گردم و تغيير نمى ‏دهم. اين مطلب را به ياد داشته باشيد و حفظ كنيد و به يكديگر توصيه نماييد و تغيير و تبديل در آن ندهيد.
خط ۱۰۰: خط ۱۱۶:


=== لزوم ضابطه براى آينده احكام ===
=== لزوم ضابطه براى آينده احكام ===
آنچه حضرت درباره نماز و زكات فرمود آمادگى لازم را براى مطلب اصلى به وجود آورد، كه عبارت بود از آينده نگرى درباره همه حلال‏ها و حرام‏هاى خداوند، كه بسيارى از آنها گفته نشده بود و براى برخى از آنها هنوز زمينه ‏اى وجود نداشت. اين فراز يكى از مهم‏ترين قسمت‏ هاى خطبه غدير به شمار مى ‏آيد كه پيامبرصلى الله عليه وآله ضابطه ابدى درباره حلال و حرام را در اختيار مردم گذاشت و راه هر گونه خود رأيى درباره احكام الهى را مسدود نمود.
آنچه حضرت درباره نماز و زكات فرمود آمادگى لازم را براى مطلب اصلى به وجود آورد، كه عبارت بود از آينده نگرى درباره همه حلال‏ ها و حرام ‏هاى خداوند، كه بسيارى از آنها گفته نشده بود و براى برخى از آنها هنوز زمينه ‏اى وجود نداشت.
 
اين فراز يكى از مهم‏ ترين قسمت‏ هاى خطبه غدير به شمار مى ‏آيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله ضابطه ابدى درباره حلال و حرام را در اختيار مردم گذاشت و راه هر گونه خود رأيى درباره احكام الهى را مسدود نمود.


=== دو ضابطه در حلال و حرام ===
=== دو ضابطه در حلال و حرام ===
در اين باره حضرت دو ضابطه بسيار مهم براى مردم تعيين كرد: يكى مرجع مردم در حلال و حرام تا روز قيامت كه در اين باره ابتدا تصريح كرد كه تعداد حلال و حرام آن قدر زياد است كه نمى ‏توان در يک مجلس همه را بيان كرد. سپس راه حل آن را تعيين جانشينانى دانست كه به نيابت از پيامبرصلى الله عليه وآله پاسخگوى مردم باشند، و آنان را از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تا حضرت مهدى‏ عليه السلام معرفى كرد.
در اين باره حضرت دو ضابطه بسيار مهم براى مردم تعيين كرد: يكى مرجع مردم در حلال و حرام تا روز قيامت كه در اين باره ابتدا تصريح كرد كه تعداد حلال و حرام آن قدر زياد است كه نمى ‏توان در يک مجلس همه را بيان كرد. سپس راه حل آن را تعيين جانشينانى دانست كه به نيابت از پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخگوى مردم باشند، و آنان را از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تا حضرت مهدى‏ عليه السلام معرفى كرد.


ضابطه دوم عدم تغيير حلال و حرام تا روز قيامت كه در اين باره حضرت اعلام كرد هيچ حرامى و حلالى را تا كنون تغيير نداده ‏ام و تغييرى هم در آن ها به وجود نخواهد آمد. بنا بر اين از مردم نيز خواستند بر اين عدم تغيير پايدار بمانند.
ضابطه دوم عدم تغيير حلال و حرام تا روز قيامت كه در اين باره حضرت اعلام كرد هيچ حرامى و حلالى را تا كنون تغيير نداده ‏ام و تغييرى هم در آن ها به وجود نخواهد آمد. بنا بر اين از مردم نيز خواستند بر اين عدم تغيير پايدار بمانند.
خط ۱۱۳: خط ۱۳۱:
در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله تأكيد خاصى داشت كه امامتِ فرزندان معصوم على‏ عليه السلام در متن قرآن است و آيه ۲۸ سوره زخرف:
در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله تأكيد خاصى داشت كه امامتِ فرزندان معصوم على‏ عليه السلام در متن قرآن است و آيه ۲۸ سوره زخرف:


«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را شاهد آن قرار داده فرمود: «آنجا كه خدا مى ‏فرمايد: امامت را مطلبى باقى در نسل او قرار داديم»، و سپس به حديث ثقلين اشاره كرد كه «لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما».
«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را شاهد آن قرار داده فرمود:
 
«آنجا كه خدا مى ‏فرمايد: امامت را مطلبى باقى در نسل او قرار داديم»، و سپس به حديث ثقلين اشاره كرد كه «لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما».


=== هشدار از مرگ و معاد و حساب ===
=== هشدار از مرگ و معاد و حساب ===
خط ۱۴۸: خط ۱۶۸:
اُذْكُرُوا الْمَماتَ وَ الْمَعادَ وَ الْحِسابَ وَ الْمَوازينَ وَ الْمُحاسَبَةَ بَيْنَ يَدَىْ رَبِّ الْعالَمينَ وَ الثَّوابَ وَ الْعِقابَ. فَمَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ اُثيبَ عَلَيْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَيْسَ لَهُ فِى الْجِنانِ نَصيبٌ:
اُذْكُرُوا الْمَماتَ وَ الْمَعادَ وَ الْحِسابَ وَ الْمَوازينَ وَ الْمُحاسَبَةَ بَيْنَ يَدَىْ رَبِّ الْعالَمينَ وَ الثَّوابَ وَ الْعِقابَ. فَمَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ اُثيبَ عَلَيْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَيْسَ لَهُ فِى الْجِنانِ نَصيبٌ:


اى مردم، حج و عمره از شعائر الهى هستند، «فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ اَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ اَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما ...»: «هر كس به خانه خدا به عنوان حج يا عمره بيايد براى او اشكالى نيست كه بر صفا و مروه بسيار طواف كند، و هر كس كار خيرى را بدون چشم داشتى انجام دهد خداوند سپاسگزار داناست».
اى مردم، حج و عمره از شعائر الهى هستند، «فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ اَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ اَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما ...»:
 
«هر كس به خانه خدا به عنوان حج يا عمره بيايد براى او اشكالى نيست كه بر صفا و مروه بسيار طواف كند، و هر كس كار خيرى را بدون چشم داشتى انجام دهد خداوند سپاسگزار داناست».


اى مردم، به حج خانه خدا برويد. هيچ خاندانى به خانه خدا وارد نمى ‏شوند مگر آنكه مستغنى مى‏ گردند و شاد مى‏ شوند، و هيچ خاندانى آن را ترک نمى ‏كنند مگر آنكه منقطع مى ‏شوند و فقير مى ‏گردند.
اى مردم، به حج خانه خدا برويد. هيچ خاندانى به خانه خدا وارد نمى ‏شوند مگر آنكه مستغنى مى‏ گردند و شاد مى‏ شوند، و هيچ خاندانى آن را ترک نمى ‏كنند مگر آنكه منقطع مى ‏شوند و فقير مى ‏گردند.
خط ۱۷۸: خط ۲۰۰:
اى مردم، تقوى را، تقوى را. از قيامت بر حذر باشيد همانگونه كه خداى عز و جل فرموده:
اى مردم، تقوى را، تقوى را. از قيامت بر حذر باشيد همانگونه كه خداى عز و جل فرموده:


«اِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَيْى‏ءٌ عَظيمٌ»: «زلزله قيامت شيئ عظيمى است». [[مرگ]] و [[معاد]] و حساب و ترازوهاى الهى و حسابرسى در پيشگاه رب العالمين و ثواب و عقاب را به ياد آوريد. هر كس حسنه با خود بياورد طبق آن ثواب داده مى‏ شود، و هر كس گناه بياورد در بهشت او را نصيبى نخواهد بود.
«اِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَيْى‏ءٌ عَظيمٌ»: «زلزله قيامت شيئ عظيمى است».
 
[[مرگ]] و معاد و حساب و ترازوهاى الهى و حسابرسى در پيشگاه رب العالمين و ثواب و عقاب را به ياد آوريد.
 
هر كس حسنه با خود بياورد طبق آن ثواب داده مى‏ شود، و هر كس گناه بياورد در بهشت او را نصيبى نخواهد بود.


آيه اول: سوره زخرف، آيه ۲۸:
آيه اول: سوره زخرف، آيه ۲۸:
خط ۱۹۴: خط ۲۲۰:
اين تصريح حضرت به اين خاطر است كه آينده امت از نظر كسانى كه مردم بايد به آنان مراجعه كنند و از آنان دستور بگيرند در اواخر خطبه محكم‏ كارى و دقت بيشترى را اقتضا مى‏ كرد.
اين تصريح حضرت به اين خاطر است كه آينده امت از نظر كسانى كه مردم بايد به آنان مراجعه كنند و از آنان دستور بگيرند در اواخر خطبه محكم‏ كارى و دقت بيشترى را اقتضا مى‏ كرد.


مرجع شناخت حلال و حرام و معروف و منكر مسئله مهمى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله با استناد به قرآن پايه آن را محكم فرمود و از هر گونه انحرافى نجات داد.
مرجع شناخت حلال و حرام و معروف و منكر مسئله مهمى بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله با استناد به قرآن پايه آن را محكم فرمود و از هر گونه انحرافى نجات داد.


اين مهم در قالب آيه‏ اى كه امامت را منحصر در نسل [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهيم ‏عليه السلام]] مى‏ داند، در سايه ادبيات بلند قرآن در كوتاه ‏ترين جمله بيان شده است.
اين مهم در قالب آيه‏ اى كه امامت را منحصر در نسل [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهيم ‏عليه السلام]] مى‏ داند، در سايه ادبيات بلند قرآن در كوتاه ‏ترين جمله بيان شده است.


از آيه ۲۶ اين سوره نام حضرت ابراهيم عليه السلام به ميان مى‏ آيد كه توحيد را بر اساس فطرت خويش نزد خاندانش علنى ساخت. بلافاصله خداوند چنين موحّد والا مقامى را لايق آن دانسته كه امامت در نسل او باشد.
از آيه ۲۶ اين سوره نام حضرت ابراهيم عليه السلام به ميان مى‏ آيد كه توحيد را بر اساس فطرت خويش نزد خاندانش علنى ساخت.
 
بلافاصله خداوند چنين موحّد والا مقامى را لايق آن دانسته كه امامت در نسل او باشد.


آيه دوم: سوره يس، آيه ۱۲:
آيه دوم: سوره يس، آيه ۱۲:
خط ۲۱۱: خط ۲۳۹:
ما مِنْ عِلْمٍ الاّ وَ قَدْ احْصاهُ اللَّه فِىَّ، وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ احْصَيْتُهُ فى امامِ الْمُتَّقينَ، وَ ما مِنْ عِلْمٍ الاّ وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً، وَ هُوَ الامامُ الْمُبينُ الَّذى ذَكَرَهُ اللَّه فى سُورَةِ يس: «وَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ»:
ما مِنْ عِلْمٍ الاّ وَ قَدْ احْصاهُ اللَّه فِىَّ، وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ احْصَيْتُهُ فى امامِ الْمُتَّقينَ، وَ ما مِنْ عِلْمٍ الاّ وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً، وَ هُوَ الامامُ الْمُبينُ الَّذى ذَكَرَهُ اللَّه فى سُورَةِ يس: «وَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ»:


هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است و هر علمى كه آموخته ‏ام در امام المتقين جمع نموده ‏ام، و هيچ علمى نيست مگر آنكه آن را به على آموخته ‏ام. اوست امام مبين كه خداوند در سوره يس ذكر كرده: «و هر چيزى را در امام مبين جمع كرديم».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۱ بخش ۳. </ref>
هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را در من جمع كرده است و هر علمى كه آموخته ‏ام در امام المتقين جمع نموده ‏ام، و هيچ علمى نيست مگر آنكه آن را به على آموخته ‏ام.
 
اوست امام مبين كه خداوند در سوره يس ذكر كرده: «و هر چيزى را در امام مبين جمع كرديم».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۱ بخش ۳. </ref>


=== موقعيت تاريخى ===
=== موقعيت تاريخى ===
در اوائل خطبه و آنگاه كه سخن از معادن علم پيامبرصلى الله عليه وآله است تا مردم در آنچه نياز دارند به آنان مراجعه نمايند با قاطعيت مى‏ فرمايد: «حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ‏ام».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۱ بخش ۳. </ref>
در اوائل خطبه و آنگاه كه سخن از معادن علم پيامبرصلى الله عليه وآله است تا مردم در آنچه نياز دارند به آنان مراجعه نمايند با قاطعيت مى‏ فرمايد:
 
«حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال كرده باشند و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام كرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ‏ام».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۱ بخش ۳. </ref>
 
تا اينجا مقدمه زيبايى بر تفسير آيه ‏اى است كه در قلب قرآن -  يعنى سوره يس ‏پس از بيان رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله و اتمام حجت بر بندگان با نبوت آن حضرت مطرح شده است.


تا اينجا مقدمه زيبايى بر تفسير آيه ‏اى است كه در قلب قرآن -  يعنى سوره يس ‏پس از بيان رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله و اتمام حجت بر بندگان با نبوت آن حضرت مطرح شده است. براى آنكه معلوم شود طبق اين آيه عصاره علم اولين و آخرين على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام است، حضرت به بيان كامل جوانب آن مى‏ پردازد.
براى آنكه معلوم شود طبق اين آيه عصاره علم اولين و آخرين على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام است، حضرت به بيان كامل جوانب آن مى‏ پردازد.


ابتدا مى ‏فرمايد: تمام علوم پروردگار نزد من است و عيناً كلمه «احصاء» را كه در آيه است درباره خود به كار مى ‏برد. آنگاه مى‏ فرمايد:
ابتدا مى ‏فرمايد: تمام علوم پروردگار نزد من است و عيناً كلمه «احصاء» را كه در آيه است درباره خود به كار مى ‏برد. آنگاه مى‏ فرمايد:
خط ۲۲۸: خط ۲۶۲:
سلام بر تواى امام مبين كه خداوند در قلب قرآن معدن علومت خوانده و ما قدر يادگارهاى كلامت را نمى ‏دانيم. هيهات كه ديگران به چنين گنجى دست يابند و ما تماشاگر باشيم.
سلام بر تواى امام مبين كه خداوند در قلب قرآن معدن علومت خوانده و ما قدر يادگارهاى كلامت را نمى ‏دانيم. هيهات كه ديگران به چنين گنجى دست يابند و ما تماشاگر باشيم.


از آنجا كه تعداد حلال و حرام و واجبات و محرمات بيش از حد شمارش است، و پيامبرصلى الله عليه وآله در طول ۲۳ سال فقط معدودى از آن ها را بيان فرموده است؛ زمينه‏ اى كه بتواند همه احكام را يكجا بيان فرمايد -  چه از نظر ظرفيت مردم و چه از نظر شرايط اجتماعى -  وجود نداشته، و لذا حضرت درباره آينده احكام الهى دو جهت اساسى را پايه ‏ريزى كرد:
از آنجا كه تعداد حلال و حرام و واجبات و محرمات بيش از حد شمارش است، و پيامبر صلى الله عليه و آله در طول ۲۳ سال فقط معدودى از آن ها را بيان فرموده است؛ زمينه‏ اى كه بتواند همه احكام را يكجا بيان فرمايد -  چه از نظر ظرفيت مردم و چه از نظر شرايط اجتماعى -  وجود نداشته، و لذا حضرت درباره آينده احكام الهى دو جهت اساسى را پايه ‏ريزى كرد:


=== دائمى بودن احكام ===
=== دائمى بودن احكام ===
خط ۲۴۶: خط ۲۸۰:
ب) سخن پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام به عنوان سخن خداوند تلقى مى ‏شود و عِدل و برابر قرآن است.
ب) سخن پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام به عنوان سخن خداوند تلقى مى ‏شود و عِدل و برابر قرآن است.


ج) هيچ كس درباره احكام الهى جز پيامبر و ائمه ‏عليهم السلام حق خبر دادن ندارد، و مردم هم جز ايشان راهى به حلال و حرام ندارند. بنابراين پيروى از هر راه ديگرى بدعت و ضلالت و خلاف حكم الهى را به دست آوردن است.
ج) هيچ كس درباره احكام الهى جز پيامبر و ائمه ‏عليهم السلام حق خبر دادن ندارد، و مردم هم جز ايشان راهى به حلال و حرام ندارند.
 
بنابراين پيروى از هر راه ديگرى بدعت و ضلالت و خلاف حكم الهى را به دست آوردن است.


== شرط قبولى اعمال<ref>اسرار غدير: ص ۱۹۹. غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۵۱، ۱۶۹-۱۷۲.</ref> ==
== شرط قبولى اعمال<ref>اسرار غدير: ص ۱۹۹. غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۵۱، ۱۶۹-۱۷۲.</ref> ==
خط ۲۵۷: خط ۲۹۳:
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه:
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه:


شكى نيست كه دين خدا اصول و فروعى دارد، و پيامبرصلى الله عليه وآله در طول بيست و سه سال با آماده شدن شرايطِ هر يک از اصول و فروع دين اقدام به تبيين آنها مى ‏فرمود.
شكى نيست كه دين خدا اصول و فروعى دارد، و پيامبر صلى الله عليه و آله در طول بيست و سه سال با آماده شدن شرايطِ هر يک از اصول و فروع دين اقدام به تبيين آنها مى ‏فرمود.


لازمه مراعات ظرفيت مردم و شرايط جامعه، تدريج در ابلاغ معارف و فرامين الهى از يک سو و شرح و بسط مفاهيم آن به اقتضاءات مختلف از سوى ديگر است، و اين امر درباره همه مسايل دين مشهود است. به خصوص درباره «ولايت» مى‏ بينيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله در موقعيت‏ هاى مختلف به تناسب فكر مخاطبين اقدام به بياناتى مختصر يا مفصل، و همچنين عميق يا غير عميق درباره آن فرموده است.
لازمه مراعات ظرفيت مردم و شرايط جامعه، تدريج در ابلاغ معارف و فرامين الهى از يک سو و شرح و بسط مفاهيم آن به اقتضاءات مختلف از سوى ديگر است، و اين امر درباره همه مسايل دين مشهود است. به خصوص درباره «ولايت» مى‏ بينيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله در موقعيت‏ هاى مختلف به تناسب فكر مخاطبين اقدام به بياناتى مختصر يا مفصل، و همچنين عميق يا غير عميق درباره آن فرموده است.


آنچه براى درک دقيق جمله «أَكْمَلْتُ» لازم است اينكه: آيا در غدير آنچه از اصول و فروع دين باقى مانده بود با همان يک سخنرانى ابلاغ شد؟ و به عبارت ديگر آيا همه معارف دين در علوم مختلف بيان شده بود و فقط ولايت مانده بود كه با ابلاغ آن پرونده دين كامل شد؟
آنچه براى درک دقيق جمله «أَكْمَلْتُ» لازم است اينكه: آيا در غدير آنچه از اصول و فروع دين باقى مانده بود با همان يک سخنرانى ابلاغ شد؟ و به عبارت ديگر آيا همه معارف دين در علوم مختلف بيان شده بود و فقط ولايت مانده بود كه با ابلاغ آن پرونده دين كامل شد؟


واضح است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در دوران ۲۳ساله، هم از نظر زمانى آن فرصت را نداشت كه همه معارف دين را بيان كند، به خصوص آنكه به طور مستمر درگير جنگ ‏ها و برخوردهاى عداوت آميز دشمنان بود؛ و هم از نظر كشش فكرى هنوز مردم آمادگى لازم را براى درك بسيارى از مفاهيم بلند دين نداشتند.
واضح است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در دوران ۲۳ ساله، هم از نظر زمانى آن فرصت را نداشت كه همه معارف دين را بيان كند، به خصوص آنكه به طور مستمر درگير جنگ ‏ها و برخوردهاى عداوت آميز دشمنان بود؛ و هم از نظر كشش فكرى هنوز مردم آمادگى لازم را براى درك بسيارى از مفاهيم بلند دين نداشتند.


به همين جهت پيامبرصلى الله عليه وآله پايه ‏هاى اصلى معارف دين را از توحيد و نبوت گرفته تا نماز و روزه و زكات و غير اينها بيان فرمود و از شاخصه‏ هاى اصلى دين فقط حج و ولايت باقى ماند.
به همين جهت پيامبرصلى الله عليه وآله پايه ‏هاى اصلى معارف دين را از توحيد و نبوت گرفته تا نماز و روزه و زكات و غير اينها بيان فرمود و از شاخصه‏ هاى اصلى دين فقط حج و ولايت باقى ماند.
خط ۲۶۹: خط ۳۰۵:
در اين سفر حجةالوداع حج را هم تبيين فرمود تا آنكه در غدير آخرين حكم اصيل اسلام يعنى ولايت را هم ابلاغ فرمود، و بدين گونه دين الهى از نظر شكل گرفتن اسكِلت اصلى آن و استوارى پايه ‏ها و ستون هايش كامل شد، و اين رسالتى بود كه مقام نبوت بر دوش كشيد تا آن را به هدف رسانيد. چنانكه جبرئيل از طرف خدا به پيامبرصلى الله عليه وآله چنين گفت:
در اين سفر حجةالوداع حج را هم تبيين فرمود تا آنكه در غدير آخرين حكم اصيل اسلام يعنى ولايت را هم ابلاغ فرمود، و بدين گونه دين الهى از نظر شكل گرفتن اسكِلت اصلى آن و استوارى پايه ‏ها و ستون هايش كامل شد، و اين رسالتى بود كه مقام نبوت بر دوش كشيد تا آن را به هدف رسانيد. چنانكه جبرئيل از طرف خدا به پيامبرصلى الله عليه وآله چنين گفت:


به امتت بگو: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ... ، وَ لَسْتُ انْزِلُ عَلَيْكُمْ بَعْدَ هذا. قَدْ انْزَلْتُ الَيْكُمْ الصَّلاةَ وَ الزَّكاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ وَ هِىَ الْخامِسَةُ، وَ لَسْتُ اقْبَلُ هذِهِ الارْبَعَةَ الا بِها: امروز دين شما را كامل كردم ... ، و بعد از اين ديگر چيزى نازل نمى‏ كنم. نماز و زكات و روزه و حج را نازل كردم و ولايت پنجمى است كه آن چهار را بدون اين پنجمى نمى ‏پذيرم».<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۷ ح ۲۰۱. تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۹۳ ح ۲۱. </ref>
به امتت بگو: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ... ، وَ لَسْتُ انْزِلُ عَلَيْكُمْ بَعْدَ هذا. قَدْ انْزَلْتُ الَيْكُمْ الصَّلاةَ وَ الزَّكاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ وَ هِىَ الْخامِسَةُ، وَ لَسْتُ اقْبَلُ هذِهِ الارْبَعَةَ الا بِها:


پس براى بيان اين اصولِ اسلام، هنوز راه بلندى در پيش بود كه اگر خود پيامبرصلى الله عليه وآله هم تا آخرين روز دنيا زنده مى‏بود در ادامه آن راه تلاش مى‏ كرد. در واقع آنچه مانده بود استخراج جوانب مختلف همين پايه ‏هاى اسلام و تبيين عميق ‏تر معارف دين و ابلاغ ناگفته‏ هاى بسيارى از جزئيات اسلام، و در يك كلمه ارتباط معارف اسلام به درياى بيكران علم الهى بود.
امروز دين شما را كامل كردم ... ، و بعد از اين ديگر چيزى نازل نمى‏ كنم. نماز و زكات و روزه و حج را نازل كردم و ولايت پنجمى است كه آن چهار را بدون اين پنجمى نمى ‏پذيرم».<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۷ ح ۲۰۱. تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۹۳ ح ۲۱. </ref>
 
پس براى بيان اين اصولِ اسلام، هنوز راه بلندى در پيش بود كه اگر خود پيامبر صلى الله عليه و آله هم تا آخرين روز دنيا زنده مى‏بود در ادامه آن راه تلاش مى‏ كرد. در واقع آنچه مانده بود استخراج جوانب مختلف همين پايه ‏هاى اسلام و تبيين عميق ‏تر معارف دين و ابلاغ ناگفته‏ هاى بسيارى از جزئيات اسلام، و در يك كلمه ارتباط معارف اسلام به درياى بيكران علم الهى بود.


با توجه به اين نكته نتيجه مى‏ گيريم كه راز تكميل دين در ولايت نهفته است، و ولايت گونه‏ اى از اعتقاد است كه دروازه‏ ه اى معارف از آن باز مى‏ شود، و جا دارد به كشف اين نكته بپردازيم.
با توجه به اين نكته نتيجه مى‏ گيريم كه راز تكميل دين در ولايت نهفته است، و ولايت گونه‏ اى از اعتقاد است كه دروازه‏ ه اى معارف از آن باز مى‏ شود، و جا دارد به كشف اين نكته بپردازيم.
خط ۲۷۹: خط ۳۱۷:
نسبت ولايت به دين الهى جامعِ هر دو است، يعنى ولايت از يک سو نقطه اوج دين و پايان راه نبوت و معناى خاتميت است، و از سوى ديگر با ابلاغ ولايت راه بلندى در پيش روى آينده دين باز مى ‏شود، كه همه جوانب آن را با يک وسيله (يعنى ولايت) به تكامل نهايى مى ‏رساند.
نسبت ولايت به دين الهى جامعِ هر دو است، يعنى ولايت از يک سو نقطه اوج دين و پايان راه نبوت و معناى خاتميت است، و از سوى ديگر با ابلاغ ولايت راه بلندى در پيش روى آينده دين باز مى ‏شود، كه همه جوانب آن را با يک وسيله (يعنى ولايت) به تكامل نهايى مى ‏رساند.


ولايت و صاحب اختيارى مطلق دوازده امام ‏عليهم السلام بعد از شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله در جميع امور مربوط به دنيا و آخرتِ مردم، با علم بى ‏پايان كه امام - همانند پيامبر -  دارد و متصل به درياى بى‏ انتهاى علم الهى است، ضمانت نامه كمال دين است.
ولايت و صاحب اختيارى مطلق دوازده امام ‏عليهم السلام بعد از شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله در جميع امور مربوط به دنيا و آخرتِ مردم، با علم بى ‏پايان كه امام - همانند پيامبر -  دارد و متصل به درياى بى‏ انتهاى علم الهى است، ضمانت نامه كمال دين است.


براى وجود امامان بعد از مقام نبوت، اين نكته لازم به ذكر است كه ناگفته‏ هاى معارف دين كه در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله فرصتى براى ابلاغش نبوده، توسط مقام ولايت -  كه در غدير معرفى شده -  بيان مى‏ شود، و اين مطلب را امام صادق‏ عليه السلام از آيه اكمال استخراج فرموده است:
براى وجود امامان بعد از مقام نبوت، اين نكته لازم به ذكر است كه ناگفته‏ هاى معارف دين كه در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله فرصتى براى ابلاغش نبوده، توسط مقام ولايت -  كه در غدير معرفى شده -  بيان مى‏ شود، و اين مطلب را امام صادق‏ عليه السلام از آيه اكمال استخراج فرموده است:


آن حضرت فرمود: ما مِنْ شَىْ‏ءٍ يَحْتاجُ الَيْهِ وُلْدُ آدَمَ الاّ وَ قَدْ خَرَجَتْ فيهِ السُّنَّةُ مِنَ اللَّه وَ مِنْ رَسُولِهِ وَ لَوْ لا ذلِكَ مَا احْتَجَّ:
آن حضرت فرمود: ما مِنْ شَىْ‏ءٍ يَحْتاجُ الَيْهِ وُلْدُ آدَمَ الاّ وَ قَدْ خَرَجَتْ فيهِ السُّنَّةُ مِنَ اللَّه وَ مِنْ رَسُولِهِ وَ لَوْ لا ذلِكَ مَا احْتَجَّ:
خط ۲۹۵: خط ۳۳۳:
خداوند كسانى را صاحب اختيار مردم قرار داده كه داراى عصمت مطلق‏ اند و از هرگونه بدى و پليدى به هر معنى كه باشد پاك‏ند. گذشته از آن عِلمشان را به منبع بى‏ پايان علم خود متصل كرده است تا جوابگوى انواع احتياجات مردم باشند.
خداوند كسانى را صاحب اختيار مردم قرار داده كه داراى عصمت مطلق‏ اند و از هرگونه بدى و پليدى به هر معنى كه باشد پاك‏ند. گذشته از آن عِلمشان را به منبع بى‏ پايان علم خود متصل كرده است تا جوابگوى انواع احتياجات مردم باشند.


تعيين و تخصيص چهارده معصوم‏ عليهم السلام به عنوان صاحب اختيار مردم و كسانى كه امرشان بر هر موجودى نافذ است فقط بايد از جانب حق تعالى باشد، زيرا اوست كه به وجود آورنده مخلوقات است و بهترين‏ها را او خلق كرده و فقط اوست كه مى‏ تواند سپردن اختيار تام مردم به دست كسى را ضمانت كند، و اين پيامبرصلى الله عليه وآله است كه از جانب خداوند به عنوان پُشتوانه و ضامِن اين مقام درباره امامان‏ عليهم السلام ايشان را به مردم معرفى كرده است.
تعيين و تخصيص چهارده معصوم‏ عليهم السلام به عنوان صاحب اختيار مردم و كسانى كه امرشان بر هر موجودى نافذ است فقط بايد از جانب حق تعالى باشد، زيرا اوست كه به وجود آورنده مخلوقات است و بهترين‏ها را او خلق كرده و فقط اوست كه مى‏ تواند سپردن اختيار تام مردم به دست كسى را ضمانت كند، و اين پيامبر صلى الله عليه و آله است كه از جانب خداوند به عنوان پُشتوانه و ضامِن اين مقام درباره امامان‏ عليهم السلام ايشان را به مردم معرفى كرده است.


پروردگارِ مهربان در نظامِ خلقت به اين هم اكتفا نكرده است، بلكه صاحبان اختيار مردم را كسانى قرار داده كه از نور خلق شده ‏اند و آنان را در قالب انسان قرار داده است. معصومين‏ عليهم السلام كسانى‏ اند كه قبل از خلقتِ عالم خلق شده ‏اند و همه جهان به بركت وجود آنان خلق شده است.
پروردگارِ مهربان در نظامِ خلقت به اين هم اكتفا نكرده است، بلكه صاحبان اختيار مردم را كسانى قرار داده كه از نور خلق شده ‏اند و آنان را در قالب انسان قرار داده است.
 
معصومين‏ عليهم السلام كسانى‏ اند كه قبل از خلقتِ عالم خلق شده ‏اند و همه جهان به بركت وجود آنان خلق شده است.


خداوند مردم را به چنين وجودهاى نورانى سپرده و خواسته است كه مردم او را از اين طريق عبادت كنند و هدايت را از ايشان بگيرند، و لذا از هر طريق ديگرى باشد در پيشگاه خداوند مردود است.
خداوند مردم را به چنين وجودهاى نورانى سپرده و خواسته است كه مردم او را از اين طريق عبادت كنند و هدايت را از ايشان بگيرند، و لذا از هر طريق ديگرى باشد در پيشگاه خداوند مردود است.


اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در بيان واقعه غدير مى ‏فرمايد: «... وَ كانَتْ عَلى وِلايَتى وِلايَةُ اللَّهِ، وَ عَلى عَداوَتى عَداوَةُ اللَّهِ ... . فَكانَتْ وِلايَتى كَمالُ الدّينِ وَ رِضَى الرَّبِّ تَبارَكَ وَ تَعالى»:
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در بيان واقعه غدير مى ‏فرمايد:
 
«... وَ كانَتْ عَلى وِلايَتى وِلايَةُ اللَّهِ، وَ عَلى عَداوَتى عَداوَةُ اللَّهِ ... . فَكانَتْ وِلايَتى كَمالُ الدّينِ وَ رِضَى الرَّبِّ تَبارَكَ وَ تَعالى»:


«ولايت خداوند از طريق ولايت من شناخته مى ‏شود و عداوت با خداوند نيز از راه عداوت با من شناخته مى ‏شود ... . لذا ولايت من كمال دين و رضايت خداوند تبارك و تعالى خوانده شد».<ref>بحار الانوار: ج ۵۰ ص ۳۲۱.</ref>
«ولايت خداوند از طريق ولايت من شناخته مى ‏شود و عداوت با خداوند نيز از راه عداوت با من شناخته مى ‏شود ... . لذا ولايت من كمال دين و رضايت خداوند تبارك و تعالى خوانده شد».<ref>بحار الانوار: ج ۵۰ ص ۳۲۱.</ref>


همچنين امام عسكرى‏ عليه السلام در اين باره مى ‏فرمايد: «آنگاه كه خداوند با منصوب كردن اولياى خود بعد از پيامبرش بر شما منت گذاشت به پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب كرد: «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً» ، و براى اوليائش حقوقى را بر شما واجب كرد و به شما دستور داد تا آن حقوق را نسبت به ايشان ادا كنيد تا آنچه نزد شما از همسران و اموال و خوراک داريد بر شما حلال شود و نمو و بركت و ثروت را به شما نشان دهد، و تا معلوم شود كه چه كسى از خداوند اطاعت مى‏ كند ...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۹۹ ح ۳. </ref>
همچنين امام عسكرى‏ عليه السلام در اين باره مى ‏فرمايد: «آنگاه كه خداوند با منصوب كردن اولياى خود بعد از پيامبرش بر شما منت گذاشت به پيامبر صلى الله عليه و آله خطاب كرد:
 
«اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً» ، و براى اوليائش حقوقى را بر شما واجب كرد و به شما دستور داد تا آن حقوق را نسبت به ايشان ادا كنيد تا آنچه نزد شما از همسران و اموال و خوراک داريد بر شما حلال شود و نمو و بركت و ثروت را به شما نشان دهد، و تا معلوم شود كه چه كسى از خداوند اطاعت مى‏ كند ...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۹۹ ح ۳. </ref>


== ضوابط كلى درباره حلال و حرام<ref>اسرار غدير: ص ۲۲۱. </ref> ==
== ضوابط كلى درباره حلال و حرام<ref>اسرار غدير: ص ۲۲۱. </ref> ==
خط ۳۲۰: خط ۳۶۴:
در اين باره سه نكته مهم فرمودند:
در اين باره سه نكته مهم فرمودند:


الف) بيان حلال و حرام احتياج به علم آن دارد، و اين علم از طرف خداوند فقط به پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام سپرده شده است.
* الف) بيان حلال و حرام احتياج به علم آن دارد، و اين علم از طرف خداوند فقط به پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام سپرده شده است.
 
* ب) سخن پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام به عنوان سخن خداوند تلقى مى‏شود و عِدل و برابر قرآن است.
ب) سخن پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام به عنوان سخن خداوند تلقى مى‏شود و عِدل و برابر قرآن است.
* ج) هيچ كس درباره احكام الهى جز پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام حق اخبار ندارد و مردم هم جز ايشان راهى به حلال و حرام ندارند. بنا بر اين، پيروى از هر راه ديگرى بدعت و ضلالت و خلاف حكم الهى را به دست آوردن است.
 
ج) هيچ كس درباره احكام الهى جز پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام حق اخبار ندارد و مردم هم جز ايشان راهى به حلال و حرام ندارند. بنا بر اين، پيروى از هر راه ديگرى بدعت و ضلالت و خلاف حكم الهى را به دست آوردن است.


== نزول تدريجى احكام<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص۳۸، ۲۹۹.</ref> ==
== نزول تدريجى احكام<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص۳۸، ۲۹۹.</ref> ==
با پايان حج و آغاز سفر غدير و احساس نزديكى شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله، مردم مى‏ خواستند بدانند كه از احكام اسلام چه چيزهاى ديگرى باقى مانده است؟
با پايان حج و آغاز سفر غدير و احساس نزديكى شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله، مردم مى‏ خواستند بدانند كه از احكام اسلام چه چيزهاى ديگرى باقى مانده است؟


در اين ميان منافقين با استفاده از اين موقعيت فكرى مردم، مى‏خواستند نتيجه معكوسى بگيرند و چنين وانمود كنند كه با انجام اعمال حج همه احكام الهى پايان يافته و ديگر چيزى باقى نمانده است، و منظورشان محو كردن اهميت ولايت بود كه انتظار مى‏ رفت پيامبرصلى الله عليه وآله وعده غدير را براى آن گذاشته باشد.
در اين ميان منافقين با استفاده از اين موقعيت فكرى مردم، مى‏ خواستند نتيجه معكوسى بگيرند و چنين وانمود كنند كه با انجام اعمال حج همه احكام الهى پايان يافته و ديگر چيزى باقى نمانده است، و منظورشان محو كردن اهميت ولايت بود كه انتظار مى‏ رفت پيامبر صلى الله عليه و آله وعده غدير را براى آن گذاشته باشد.


اين بود كه به عنوان فتنه ‏انگيزى مطرح مى‏ كردند كه تا كى بايد منتظر حكمى بعد از حكم ديگرى باشيم! و همين سؤال را با ظاهرى زيبا نزد پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله مطرح مى‏ كردند كه آيا حكم ديگرى هم بعد از حج باقى مانده است؟! در پاسخ آنان آيه كريمه فوق نازل شد و معنايش اين بود كه فقط يک حكم ديگر باقى مانده و آن هم ولايت است.
اين بود كه به عنوان فتنه ‏انگيزى مطرح مى‏ كردند كه تا كى بايد منتظر حكمى بعد از حكم ديگرى باشيم! و همين سؤال را با ظاهرى زيبا نزد پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله مطرح مى‏ كردند كه آيا حكم ديگرى هم بعد از حج باقى مانده است؟! در پاسخ آنان آيه كريمه فوق نازل شد و معنايش اين بود كه فقط يک حكم ديگر باقى مانده و آن هم ولايت است.


اميرالمؤمنين ‏عليه السلام سؤال منافقين از پيامبرصلى الله عليه وآله را چنين مطرح فرموده است: خداوند احكام مهم شريعت و آيات مربوط به واجبات را در اوقات مختلفى نازل كرد ... ، و اولين چيزى كه مردم را بدان مقيّد ساخت اقرار به يگانگى و ربوبيت خود و شهادت «لا اله الا اللَّه» بود.
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام سؤال منافقين از پيامبرصلى الله عليه وآله را چنين مطرح فرموده است: خداوند احكام مهم شريعت و آيات مربوط به واجبات را در اوقات مختلفى نازل كرد ... ، و اولين چيزى كه مردم را بدان مقيّد ساخت اقرار به يگانگى و ربوبيت خود و شهادت «لا اله الا اللَّه» بود.


وقتى به اين ها اقرار كردند، اقرار به نبوت پيامبرش و رسالت او را مطرح كرد. و آنگاه كه آن را پذيرفتند نماز را بر آنان واجب كرد و سپس روزه و حج و جهاد و زكات و صدقات و آنچه در اين زمينه است از مال غنائم واجب كرد.
وقتى به اين ها اقرار كردند، اقرار به نبوت پيامبرش و رسالت او را مطرح كرد.
 
و آنگاه كه آن را پذيرفتند نماز را بر آنان واجب كرد و سپس روزه و حج و جهاد و زكات و صدقات و آنچه در اين زمينه است از مال غنائم واجب كرد.


منافقين گفتند: بعد اين احكامى كه بر ما واجب كردى، آيا براى پروردگارت چيز ديگرى هم باقى مانده كه آن را بر ما واجب كند؟ آن را هم ذكر كن تا دلمان آرام گيرد كه چيز ديگرى باقى نمانده است!
منافقين گفتند: بعد اين احكامى كه بر ما واجب كردى، آيا براى پروردگارت چيز ديگرى هم باقى مانده كه آن را بر ما واجب كند؟ آن را هم ذكر كن تا دلمان آرام گيرد كه چيز ديگرى باقى نمانده است!
خط ۳۴۷: خط ۳۹۱:
خداوند -  جل ذكره -  احكام مهم شريعت و آيات فرائض را در زمان‏ هاى مختلف فرستاد، همان گونه كه آسمان‏ ها و زمين را در شش روز خلق فرمود، در حالى كه اگر مى‏ خواست آن ها را در كمتر از چشم بر هم زدن خلق كند مى‏ توانست، ولى آرامش و مدارا را نمونه ‏اى براى امانت داران خود و باعث اتمام حجت بر خلقش قرار داد.
خداوند -  جل ذكره -  احكام مهم شريعت و آيات فرائض را در زمان‏ هاى مختلف فرستاد، همان گونه كه آسمان‏ ها و زمين را در شش روز خلق فرمود، در حالى كه اگر مى‏ خواست آن ها را در كمتر از چشم بر هم زدن خلق كند مى‏ توانست، ولى آرامش و مدارا را نمونه ‏اى براى امانت داران خود و باعث اتمام حجت بر خلقش قرار داد.


اولين مسئله ‏اى كه مردم را بدان مقيد ساخت اقرار به يگانگى و ربوبيت خود و شهادت به «لا اله الاَّ اللَّه» بود. وقتى به اين مطلب اقرار كردند پشت سر آن اقرار به نبوت پيامبرش و شهادت به رسالت او را به ميان آورد. وقتى در برابر اين مسئله هم سر تسليم فرود آوردند بر آنان واجب كرد نماز و سپس روزه و بعد حج و سپس جهاد و بعد از آن زكات را و سپس صدقات و آنچه از غنايم گرفته مى‏ شود ... .<ref>الاحتجاج: ج ۱ ص ۳۷۹. بحار الانوار: ج ۹۰ ص ۱۲۲. </ref>
اولين مسئله ‏اى كه مردم را بدان مقيد ساخت اقرار به يگانگى و ربوبيت خود و شهادت به «لا اله الاَّ اللَّه» بود.
 
وقتى به اين مطلب اقرار كردند پشت سر آن اقرار به نبوت پيامبرش و شهادت به رسالت او را به ميان آورد.
 
وقتى در برابر اين مسئله هم سر تسليم فرود آوردند بر آنان واجب كرد نماز و سپس روزه و بعد حج و سپس جهاد و بعد از آن زكات را و سپس صدقات و آنچه از غنايم گرفته مى‏ شود ... .<ref>الاحتجاج: ج ۱ ص ۳۷۹. بحار الانوار: ج ۹۰ ص ۱۲۲. </ref>


== وجوب اطاعت از ائمه‏ عليهم السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۲۰۱-۲۱۲.</ref> ==
== وجوب اطاعت از ائمه‏ عليهم السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۲۰۱-۲۱۲.</ref> ==