۲۲٬۰۱۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴۸: | خط ۲۴۸: | ||
<big>اينها در روزهايى بود كه محتاطانه ادعاى خدايى مى كردند، و روزى كه بر كرسى قدرت تكيه زدند چنان با جهلشان بى باكانه در همه فرامين الهى با پروردگار به ضديت برخاستند كه بدعت در احكام دين را امرى عادى تلقى كردند.</big> | <big>اينها در روزهايى بود كه محتاطانه ادعاى خدايى مى كردند، و روزى كه بر كرسى قدرت تكيه زدند چنان با جهلشان بى باكانه در همه فرامين الهى با پروردگار به ضديت برخاستند كه بدعت در احكام دين را امرى عادى تلقى كردند.</big> | ||
<big>در قضاوت ها، با آنكه ضوابط دين الهى روشن بود جاهلانه و بر خلاف آنها رفتار مى كردند.<ref>در اين باره به كتاب الغدير: ج ۶ ص ۳۳۳-۸۳ مراجعه شود. </ref> حتى در مسئله ارث -كه مفصل در قرآن آمده - بر خلاف حكم خداوند سخن مى گفتند.</big><ref>از نمونه هاى آن مسئله فدک بود كه آن را ارث حساب كردند و سپس ارث پيامبرصلى الله عليه وآله را از همه ارثها مستثنى دانستند. نمونه معروف آن هم احكام متعدد و متضادى بود كه ابوبكر و عمر درباره ارث جَدّ و جَدّه دادند. در اين باره به الغدير: ج | <big>در قضاوت ها، با آنكه ضوابط دين الهى روشن بود جاهلانه و بر خلاف آنها رفتار مى كردند.<ref>در اين باره به كتاب الغدير: ج ۶ ص ۳۳۳-۸۳ مراجعه شود. </ref> حتى در مسئله ارث -كه مفصل در قرآن آمده - بر خلاف حكم خداوند سخن مى گفتند.</big><ref>از نمونه هاى آن مسئله فدک بود كه آن را ارث حساب كردند و سپس ارث پيامبرصلى الله عليه وآله را از همه ارثها مستثنى دانستند. نمونه معروف آن هم احكام متعدد و متضادى بود كه ابوبكر و عمر درباره ارث جَدّ و جَدّه دادند. در اين باره به الغدير: ج ۶ ص ۱۱۷ و ج ۷ ص ۱۲۰ مراجعه شود. </ref> | ||
<big>اعمال اذان و وضو و غسل و نماز را تغيير داده و اضافه يا كم كردند.</big><ref>عمر در وضو مسح كامل سر و دو گوش و نيز شستن پا را بدعت گذاشت و مسح روى جوراب را مجاز شمرد. درباره غسل گفت: «هر كس آب براى غسل پيدا نكند نبايد نماز بخواند تا آب پيدا كند» و تيمم به جاى غسل را نپذيرفت!! در اذان «حَىَّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» را حذف كرد، و در نماز صبح دستور داد به جاى آن «الصَّلاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ» گفته شود. درباره نماز، قرار دادن دست راست بر روى دست چپ، حذف «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» و «آمين» گفتن پس از سوره حمد و نيز نماز تراويح را بدعت گذاشت. | <big>اعمال اذان و وضو و غسل و نماز را تغيير داده و اضافه يا كم كردند.</big><ref>عمر در وضو مسح كامل سر و دو گوش و نيز شستن پا را بدعت گذاشت و مسح روى جوراب را مجاز شمرد. درباره غسل گفت: «هر كس آب براى غسل پيدا نكند نبايد نماز بخواند تا آب پيدا كند» و تيمم به جاى غسل را نپذيرفت!! در اذان «حَىَّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» را حذف كرد، و در نماز صبح دستور داد به جاى آن «الصَّلاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ» گفته شود. درباره نماز، قرار دادن دست راست بر روى دست چپ، حذف «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» و «آمين» گفتن پس از سوره حمد و نيز نماز تراويح را بدعت گذاشت. درباره اين بدعت هاى عمر به آدرس هاى زير مراجعه شود: كتاب سليم: ص ۲۶۴. الغدير: ج ۵ ص ۳۱. بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۶۶۵ و ج ۳۱ ص ۳۶. صحيح البخارى: ج ۱ ص ۳۴۲ و ج ۲ ص ۲۵۲. الرياض النضرة: ج ۱ ص ۳۰۹. المصنف لابن ابى شيبة: ج ۱ ص ۲۴۴. كنز العمال: ج ۸ ص ۳۴۲. سنن النسائى: ج ۱ ص ۵۹ . مسند احمد: ج ۴ ص ۲۶۵. </ref> | ||
<big>معاوية بن ابى سفيان در اين باره مى گويد: «چه بسيار است آنچه عمر در اين امت بر خلاف سنت پيامبر صلى الله عليه و آله بدعت گذاشت و مردم پيرو او شدند و از او پذيرفتند ... . مسايل بسيارى كه بيش از هزار باب است»!!</big><ref>کتاب سلیم: ص۲۸۵.</ref> | |||
<big>معاوية بن ابى سفيان در اين باره مى گويد: «چه بسيار است آنچه عمر در اين امت بر خلاف سنت پيامبر صلى الله عليه و آله بدعت گذاشت و مردم پيرو او شدند و از او پذيرفتند ... . مسايل بسيارى كه بيش از هزار باب است»!!</big><ref>کتاب سلیم: | |||
<big>خلاصه اينكه عملاً ادعاى خدايى را به آنجا رساندند كه هر كارى بر خلاف قرآن هم مى كردند، به جاى آنكه منقصتى براى آنان باشد به حساب فضيلت گذاشته مى شد؛ و مردم را اين گونه به تقدم خود بر خداوند قانع كرده بودند.</big> | <big>خلاصه اينكه عملاً ادعاى خدايى را به آنجا رساندند كه هر كارى بر خلاف قرآن هم مى كردند، به جاى آنكه منقصتى براى آنان باشد به حساب فضيلت گذاشته مى شد؛ و مردم را اين گونه به تقدم خود بر خداوند قانع كرده بودند.</big> | ||
====== <big>'''ج) شکایات علی علیه السلام از فرعونیت سقیفه'''</big> ====== | ====== <big>'''ج) شکایات علی علیه السلام از فرعونیت سقیفه'''</big> ====== | ||
<big>اميرالمؤمنين عليه السلام به عنوان شكايت از فرعونيت سقيفه مى فرمايد: به خدا قسم، زمامداران قبل از من امور عظيمى را انجام دادند كه در آنها عمداً با پيامبر صلى الله عليه و آله مخالفت كردند.</big><ref>کتاب سلیم: | <big>اميرالمؤمنين عليه السلام به عنوان شكايت از فرعونيت سقيفه مى فرمايد: به خدا قسم، زمامداران قبل از من امور عظيمى را انجام دادند كه در آنها عمداً با پيامبر صلى الله عليه و آله مخالفت كردند.</big><ref>کتاب سلیم: ص۲۶۲.</ref> | ||
<big>و نیز می فرماید:</big> | <big>و نیز می فرماید:</big> | ||
<big>اولى و دومى تا آنجا مردم را به خود جلب كرده اند كه اگر كسى از اهل حق و صدق و عالم به دستورات خدا و رسول بخواهد چيزى از بدعت هاى آنان را تغيير دهد او را در فشار مى گذارند و به مخالفت با او برمى خيزند و از او بيزارى مى جويند و او را خوار مى كنند و از سخن حق او متفرق مى شوند. ولى اگر بدعت هاى آنان را بپذيرد و به آن ها اقرار نمايد و آن ها را كار نيكويى جلوه دهد و به آنها اعتقاد پيدا كند، مردم او را دوست مى دارند و برايش احترام قائل مى شوند و او را فضيلت مى دهند.</big><ref>کتاب | <big>اولى و دومى تا آنجا مردم را به خود جلب كرده اند كه اگر كسى از اهل حق و صدق و عالم به دستورات خدا و رسول بخواهد چيزى از بدعت هاى آنان را تغيير دهد او را در فشار مى گذارند و به مخالفت با او برمى خيزند و از او بيزارى مى جويند و او را خوار مى كنند و از سخن حق او متفرق مى شوند. ولى اگر بدعت هاى آنان را بپذيرد و به آن ها اقرار نمايد و آن ها را كار نيكويى جلوه دهد و به آنها اعتقاد پيدا كند، مردم او را دوست مى دارند و برايش احترام قائل مى شوند و او را فضيلت مى دهند.</big><ref>کتاب سلیم ص۲۵۰، ۲۵۱.</ref> | ||
<big>اين است فرعونيت در امت اسلامى و ادعاى الوهيت بر مردمى جاهل كه فرعون را از خداى قادر متعال تشخيص نمى دهند، و او چنان جرئتى پيدا مى كند كه بگويد:</big> | <big>اين است فرعونيت در امت اسلامى و ادعاى الوهيت بر مردمى جاهل كه فرعون را از خداى قادر متعال تشخيص نمى دهند، و او چنان جرئتى پيدا مى كند كه بگويد:</big> | ||
خط ۲۷۰: | خط ۲۶۸: | ||
<big>«ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِى»! و آنچه من در برابر سخن خداى يكتا مى گويم درست است!!</big> | <big>«ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِى»! و آنچه من در برابر سخن خداى يكتا مى گويم درست است!!</big> | ||
<big>و از همين جاست كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «روز قيامت امت من در پنج گروه نزد من وارد مى شوند: يک دسته گروهِ فرعون امت است...».</big><ref>الیقین: | <big>و از همين جاست كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «روز قيامت امت من در پنج گروه نزد من وارد مى شوند: يک دسته گروهِ فرعون امت است...».</big><ref>الیقین: ص۳۶۴، ۴۴۴. مراجعه شود به کتاب: غدیر در قرآن: ج۳ ص۱۷۷.</ref> | ||
====== <big>د) فرعون سقیفه در برابر ابلیس</big> ====== | ====== <big>د) فرعون سقیفه در برابر ابلیس</big> ====== | ||
خط ۲۷۹: | خط ۲۷۷: | ||
<big>بليس نزد او مى رود و فرياد مى زند و مى گويد: مادر به عزايت بنشيند، تو كيستى؟ من كسى هستم كه اولين و آخرين را گول زدم ولى با يک افسار بسته شده ام در حالى كه تو با دو افسار بسته شده اى؟!</big> | <big>بليس نزد او مى رود و فرياد مى زند و مى گويد: مادر به عزايت بنشيند، تو كيستى؟ من كسى هستم كه اولين و آخرين را گول زدم ولى با يک افسار بسته شده ام در حالى كه تو با دو افسار بسته شده اى؟!</big> | ||
<big>دومى مى گويد: من كسى هستم كه هر دستورى دادم اطاعت شدم در حالى كه خداوند دستور مى داد و مورد عصيان و سرپيچى قرار مى گرفت.</big><ref>کتاب سلیم: | <big>دومى مى گويد: من كسى هستم كه هر دستورى دادم اطاعت شدم در حالى كه خداوند دستور مى داد و مورد عصيان و سرپيچى قرار مى گرفت.</big><ref>کتاب سلیم: ص۱۶۴، ۱۶۵.</ref> | ||
<big>اينجاست كه مى بينيم پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير به محض خواندن آيه مزبور درباره امامانى كه مردم را به آتش جهنم دعوت مى كنند، مى فرمايد: خداوند و من از آنان بيزاريم.</big> | <big>اينجاست كه مى بينيم پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير به محض خواندن آيه مزبور درباره امامانى كه مردم را به آتش جهنم دعوت مى كنند، مى فرمايد: خداوند و من از آنان بيزاريم.</big> | ||
خط ۲۹۷: | خط ۲۹۵: | ||
يكى از فرازهاى دعاى بعد از نماز عيد غدير چنين است: | يكى از فرازهاى دعاى بعد از نماز عيد غدير چنين است: | ||
فَاسْأَلُكَ يا رَبِّ تَمامَ ما انْعَمْتَ عَلَيْنا ... ، وَ لا تَجْعَلْنا مِنَ الْمُكَذِّبينَ الدُّعاةِ الَى النّارِ، وَ هُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ اوْلِيائهمْ مِنَ الْمَقْبُوحينَ<ref>الاقبال: ص | فَاسْأَلُكَ يا رَبِّ تَمامَ ما انْعَمْتَ عَلَيْنا ... ، وَ لا تَجْعَلْنا مِنَ الْمُكَذِّبينَ الدُّعاةِ الَى النّارِ، وَ هُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ اوْلِيائهمْ مِنَ الْمَقْبُوحينَ<ref>الاقبال: ص ۴۷۵. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۸. </ref>: | ||
<big>پروردگارا، از تو كامل شدن نعمتت را بر ما مى خواهم... ، و مرا از تكذيب كنندگانِ دعوت كننده به آتش قرار مده؛ آنان كه با اوليائشان در روز قيامت از نكوهش شدگانند.</big> | <big>پروردگارا، از تو كامل شدن نعمتت را بر ما مى خواهم... ، و مرا از تكذيب كنندگانِ دعوت كننده به آتش قرار مده؛ آنان كه با اوليائشان در روز قيامت از نكوهش شدگانند.</big> | ||
خط ۳۱۶: | خط ۳۱۴: | ||
=== <big>4- ائمه ضلال در جهنم =ائمه ضلال / اصحاب صحيفه ملعونه اول</big> === | === <big>4- ائمه ضلال در جهنم =ائمه ضلال / اصحاب صحيفه ملعونه اول</big> === | ||
=== <big>5- ائمه ضلال در قرآن</big><ref>غدير در قرآن: ج | === <big>5- ائمه ضلال در قرآن</big><ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۰. </ref> === | ||
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد دوست و دشمن اهل بيت عليهم السلام در قرآن در خطبه غدير مى فرمايد:</big> | <big>پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد دوست و دشمن اهل بيت عليهم السلام در قرآن در خطبه غدير مى فرمايد:</big> | ||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ: اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.</big><ref>اسرار غدیر: | <big>مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ: اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.</big><ref>اسرار غدیر: ص۱۵۳ بخش۷.</ref> | ||
<big>يكى از مواردى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به آنها اشاره دارد آيه لعنتِ شجره ملعونه است:</big> | <big>يكى از مواردى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به آنها اشاره دارد آيه لعنتِ شجره ملعونه است:</big> | ||
<big>«وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِى أَرَيْناكَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِى الْقُرْآنِ»<ref>اسراء/ | <big>«وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِى أَرَيْناكَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِى الْقُرْآنِ»<ref>اسراء/۶۰.</ref>: «قرار نداديم رؤيايى كه نشانت داديم مگر براى امتحان مردم و به عنوان ياد شجره ملعونه در قرآن».</big> | ||
خط ۳۳۱: | خط ۳۲۹: | ||
<big>همچنين مراجعه شود به عنوان: ائمه ضلال / پيشگويى پيامبر صلى الله عليه و آله از ائمه ضلال در خطبه غدير.</big> | <big>همچنين مراجعه شود به عنوان: ائمه ضلال / پيشگويى پيامبر صلى الله عليه و آله از ائمه ضلال در خطبه غدير.</big> | ||
=== <big>6- اصحاب صحيفه ملعونه اول</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص | === <big>6- اصحاب صحيفه ملعونه اول</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۶.</ref> === | ||
<big>مردمى كه در برابر منبر غدير نشسته بودند خبر از معاهده پنج نفرى اصحاب صحيفه ملعونه، يعنى ابوبكر و عمر و ابوعبيده جراح و معاذ بن جبل و سالم مولى ابى حذيفه نداشتند، جز چند نفر از اصحاب خاص مانند سلمان و ابوذر و مقداد. سياست پيچيده اى لازم بود كه هم تصريح به عنوان اين بزرگترين پيمان نامه ضد اسلام شده باشد، و هم براى مردمى كه از آن اطلاعى نداشتند قابل مطرح كردن باشد.</big> | <big>مردمى كه در برابر منبر غدير نشسته بودند خبر از معاهده پنج نفرى اصحاب صحيفه ملعونه، يعنى ابوبكر و عمر و ابوعبيده جراح و معاذ بن جبل و سالم مولى ابى حذيفه نداشتند، جز چند نفر از اصحاب خاص مانند سلمان و ابوذر و مقداد. سياست پيچيده اى لازم بود كه هم تصريح به عنوان اين بزرگترين پيمان نامه ضد اسلام شده باشد، و هم براى مردمى كه از آن اطلاعى نداشتند قابل مطرح كردن باشد.</big> | ||
خط ۳۴۲: | خط ۳۴۰: | ||
=== '''<big>7- پیروان ائمه ضلال = ائمه ضلال/ آیه «فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ» - پيشگويى پيامبرصلى الله عليه وآله از ائمه ضلال در خطبه غدير</big>''' === | === '''<big>7- پیروان ائمه ضلال = ائمه ضلال/ آیه «فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ» - پيشگويى پيامبرصلى الله عليه وآله از ائمه ضلال در خطبه غدير</big>''' === | ||
=== '''<big>8- پيشگويى پيامبر صلى الله عليه وآله از ائمه ضلال در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: | === '''<big>8- پيشگويى پيامبر صلى الله عليه وآله از ائمه ضلال در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۵۸، ۱۷۹-۱۸۶. ژرفای غدیر: ص۵۶، ۵۷. اسرار غدیر: ص۵۰، ۹۷. واقعه قرآنی غدیر: ص۹۶، ۹۷.</ref></big>''' === | ||
<big>شكى نيست كه آينده نگرى يك دين و فرستنده آن، دليل بر ژرفنگرى آن خواهد بود، و دلخوش كردن مردم به آنچه انتظارش نمى رود نشانه سطحى نگرى تلقى مى شود.</big> | <big>شكى نيست كه آينده نگرى يك دين و فرستنده آن، دليل بر ژرفنگرى آن خواهد بود، و دلخوش كردن مردم به آنچه انتظارش نمى رود نشانه سطحى نگرى تلقى مى شود.</big> | ||