آیه ۱ تا ۴ نجم: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
«بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» :
«بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» :


«به نام خداى بخشنده مهربان، قسم به ستاره آنگاه كه پايين مى‏ آيد، هم صحبت شما (يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله) گمراه نشده و راه نايافته نيست، و از روى هواى نفس سخن نمى ‏گويد. آنچه مى ‏گويد نيست جز وحيى كه بر او نازل مى‏ شود» .
«به نام خداى بخشنده مهربان، قسم به ستاره آنگاه كه پايين مى‏ آيد، هم صحبت شما (يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله) گمراه نشده و راه نايافته نيست، و از روى هواى نفس سخن نمى ‏گويد. آنچه مى ‏گويد نيست جز وحيى كه بر او نازل مى‏ شود» .


اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است:
اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است:


=== موقعيت تاريخى ===
=== موقعيت تاريخى ===
پس از سخنرانى غدير در فرصت مناسبى پيامبرصلى الله عليه وآله سند مكتوبى براى غدير آماده كردند. براى اين كار دستور دادند بلال ندا دهد: «الصلاة جامعة» تا همه جمع شوند.
پس از سخنرانى غدير در فرصت مناسبى پيامبر صلى الله عليه و آله سند مكتوبى براى غدير آماده كردند. براى اين كار دستور دادند بلال ندا دهد: «الصلاة جامعة» تا همه جمع شوند.


وقتى مهاجرين و انصار جمع شدند حضرت فرمود: اى قريش! امروز شرف از آن شماست، صف ‏هاى خود را مرتب كنيد. سپس فرمود: اى عرب! امروز شرف از آن شماست، صف‏ هاى خود را مرتب كنيد. سپس فرمود: اى موالى و هم پيمانان! امروز شرف از آن شماست، صف‏ هاى خود را مرتب كنيد.
وقتى مهاجرين و انصار جمع شدند حضرت فرمود: اى قريش! امروز شرف از آن شماست، صف ‏هاى خود را مرتب كنيد. سپس فرمود: اى عرب! امروز شرف از آن شماست، صف‏ هاى خود را مرتب كنيد. سپس فرمود: اى موالى و هم پيمانان! امروز شرف از آن شماست، صف‏ هاى خود را مرتب كنيد.
خط ۲۳: خط ۲۳:
موقعيت تاريخى اين آيات را به بيان ديگر نيز مى ‏توان گفت:
موقعيت تاريخى اين آيات را به بيان ديگر نيز مى ‏توان گفت:


پس از اتمام خطبه غدير توسط پيامبرصلى الله عليه وآله، شايعات منافقين و شبهه ‏اندازى آنان تأثيراتى بين عده‏اى مردم ضعيف الايمان ايجاد كرده بود. گروهى مى‏ گفتند: «محمد گمراه شده است»! عده ‏اى ديگر مى‏ گفتند: «اِغوا شده است» . گروه ديگرى مى‏ گفتند: «درباره اهل‏ بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد» .
پس از اتمام خطبه غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله، شايعات منافقين و شبهه ‏اندازى آنان تأثيراتى بين عده‏اى مردم ضعيف الايمان ايجاد كرده بود. گروهى مى‏ گفتند: «محمد گمراه شده است»! عده ‏اى ديگر مى‏ گفتند: «اِغوا شده است». گروه ديگرى مى‏ گفتند: «درباره اهل‏ بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد» .


عكس‏ العمل قاطعى لازم بود كه به همه شايعه‏ه ا پايان دهد و شبهه‏ ها را ريشه كن نمايد، كه با يک اقدام به موقع و غير قابل انتظار به ثمر رسيد. پيامبرصلى الله عليه وآله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اين كار دستور داد تا بلال ندا دهد: «الصلاة جامعة» تا همه جمع شوند.
عكس‏ العمل قاطعى لازم بود كه به همه شايعه‏ ها پايان دهد و شبهه‏ ها را ريشه كن نمايد، كه با يک اقدام به موقع و غير قابل انتظار به ثمر رسيد. پيامبر صلى الله عليه و آله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اين كار دستور داد تا بلال ندا دهد: «الصلاة جامعة» تا همه جمع شوند.


وقتى مهاجرين و انصار و ساير گروه‏ هاى مردم جمع شدند، حضرت سند نوشته شده ‏اى به اقرار همه به ثبت رساند. از جمله بار ديگر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را بلند كرده و حديث «من كنت مولاه فهذا على مولاه» را تكرار فرمود. همه اين گفتگوها طبق دستور حضرت در ورقه ‏اى ثبت شد، تا سندى مكتوب از غدير براى آينده‏ ها و آيندگان تاريخ باشد.
وقتى مهاجرين و انصار و ساير گروه‏ هاى مردم جمع شدند، حضرت سند نوشته شده ‏اى به اقرار همه به ثبت رساند. از جمله بار ديگر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را بلند كرده و حديث «من كنت مولاه فهذا على مولاه» را تكرار فرمود. همه اين گفتگوها طبق دستور حضرت در ورقه ‏اى ثبت شد، تا سندى مكتوب از غدير براى آينده‏ ها و آيندگان تاريخ باشد.
خط ۳۳: خط ۳۳:
«وَ النَّجْمِ اِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْىٌ يُوحى» :
«وَ النَّجْمِ اِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْىٌ يُوحى» :


«قسم به ستاره هنگامى كه سقوط كرد، صاحب شما (پيامبرصلى الله عليه وآله) گمراه نشده و اِغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد. آنچه مى ‏گويد وحيى است كه بر او نازل مى ‏شود» .
«قسم به ستاره هنگامى كه سقوط كرد، صاحب شما (پيامبر صلى الله عليه و آله) گمراه نشده و اِغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد. آنچه مى ‏گويد وحيى است كه بر او نازل مى ‏شود» .


=== تحليل اعتقادى ===
=== تحليل اعتقادى ===


==== تحليل اول: ====
==== تحليل اول ====
در اين ماجرا شش نكته مهم جلب توجه مى ‏كند كه به آنها مى ‏پردازيم:
در اين ماجرا شش نكته مهم جلب توجه مى ‏كند كه به آنها مى ‏پردازيم:


خط ۴۴: خط ۴۴:


===== نكته دوم: سند مكتوب براى آيندگان =====
===== نكته دوم: سند مكتوب براى آيندگان =====
انتخاب روش كتابت و تنظيم سندى كه براى روزهاى آينده و نسل‏ هاى آينده ارزش خاصى دارد در برابر فراموش كاران نقش ويژه ‏اى ايفا مى ‏كند. دقيقاً مانند مسئله كتف كه پيامبرصلى الله عليه وآله در ساعات آخر عمر درخواست آن را كردند تا سندى محكم به دست مؤمنين بدهند؛ ولى عمر مانع شد و به هر قيمتى بود نگذاشت براى آن حضرت كتف و دوات بياورند، و حتى حاضر به توهين به ساحت مقدس رسول اللَّه‏ صلى الله عليه وآله شد! <ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۵۸۶  - ۵۲۹  ۵۱۳ ۴۶۷ ۴۶۶ . الغدير: ج ۵ ص ۳۴۰.</ref>
انتخاب روش كتابت و تنظيم سندى كه براى روزهاى آينده و نسل‏ هاى آينده ارزش خاصى دارد در برابر فراموش كاران نقش ويژه ‏اى ايفا مى ‏كند. دقيقاً مانند مسئله كتف كه پيامبر صلى الله عليه و آله در ساعات آخر عمر درخواست آن را كردند تا سندى محكم به دست مؤمنين بدهند؛ ولى عمر مانع شد و به هر قيمتى بود نگذاشت براى آن حضرت كتف و دوات بياورند، و حتى حاضر به توهين به ساحت مقدس رسول اللَّه‏ صلى الله عليه و آله شد! <ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۴۶۶، ۴۶۷، ۵۱۳، ۵۲۹ - ۵۸۶. الغدير: ج ۵ ص ۳۴۰.</ref>


===== نكته سوم: ثبت اقرار مردم =====
===== نكته سوم: ثبت اقرار مردم =====
خط ۶۳: خط ۶۳:
«إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»؛ آنچه او مى ‏گويد وحى خداست و از طرف خدا به او الهام گرديده است.
«إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»؛ آنچه او مى ‏گويد وحى خداست و از طرف خدا به او الهام گرديده است.


===== نكته ششم: بيان مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله =====
===== نكته ششم: بيان مقام عظيم پيامبر صلى الله عليه و آله =====
پس از اعلام ولايت -  به جز عده ‏اى كه كاملاً در برابر امر ولايت سر تسليم فرود آوردند -  بقيه مردم استنكاف و نپذيرفتن ولايت را در دل خود با يكى از سه جهت عنوان كردند: عده ‏اى مى‏ گفتند كه به تشخيص ما پيامبرصلى الله عليه وآله از راه حق منحرف شده است!! عده ‏اى ديگر برنامه غدير را سخنان جالبى براى اغواى مردم تلقى كردند! عده ‏اى ديگر هم به صراحت گفتند: او خواسته دل خود را مى‏ گويد.
پس از اعلام ولايت -  به جز عده ‏اى كه كاملاً در برابر امر ولايت سر تسليم فرود آوردند -  بقيه مردم استنكاف و نپذيرفتن ولايت را در دل خود با يكى از سه جهت عنوان كردند:
 
عده ‏اى مى‏ گفتند كه به تشخيص ما پيامبر صلى الله عليه و آله از راه حق منحرف شده است!! عده ‏اى ديگر برنامه غدير را سخنان جالبى براى اغواى مردم تلقى كردند!
 
عده ‏اى ديگر هم به صراحت گفتند: او خواسته دل خود را مى‏ گويد.


اگر چه اين سه ديدگاه قابل جمع در يک عنوان است ولى با ديده دقت كه بنگريم حاكى از فساد اعتقادى آنان در گونه‏ هاى متفاوت است. يعنى عده ‏اى كار حضرت را اشتباه تلقى مى‏ كردند و عده ‏اى ديگر آن را حيله و تزوير به شمار مى‏ آوردند و عده‏ اى حمل بر نفس پرستى و پيروى از خواهش دل مى‏ كردند.
اگر چه اين سه ديدگاه قابل جمع در يک عنوان است ولى با ديده دقت كه بنگريم حاكى از فساد اعتقادى آنان در گونه‏ هاى متفاوت است. يعنى عده ‏اى كار حضرت را اشتباه تلقى مى‏ كردند و عده ‏اى ديگر آن را حيله و تزوير به شمار مى‏ آوردند و عده‏ اى حمل بر نفس پرستى و پيروى از خواهش دل مى‏ كردند.


خداوند همه اين برخوردهاى كفرآميز را كه برخاسته از ضعف ايمان يا عدم اعتقاد بود با اين آيات پاسخ داد، و بار ديگر مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله را به همه كوردلانى كه بر سر مسئله ولايت چنين جسارتى به آن حضرت روا داشتند، خاطر نشان ساخت. امام صادق‏ عليه السلام اين مرحله غدير را چنين بيان فرموده است:
خداوند همه اين برخوردهاى كفرآميز را كه برخاسته از ضعف ايمان يا عدم اعتقاد بود با اين آيات پاسخ داد، و بار ديگر مقام عظيم پيامبر صلى الله عليه و آله را به همه كوردلانى كه بر سر مسئله ولايت چنين جسارتى به آن حضرت روا داشتند، خاطر نشان ساخت. امام صادق‏ عليه السلام اين مرحله غدير را چنين بيان فرموده است:
 
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را معرفى كرد مردم سه دسته شدند: عده ‏اى گفتند: محمد گمراه شده است.


هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را معرفى كرد مردم سه دسته شدند: عده ‏اى گفتند: محمد گمراه شده است. عده‏ اى ديگر گفتند: اغوا شده است. گروه ديگرى گفتند: درباره اهل‏ بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد.
عده‏ اى ديگر گفتند: اغوا شده است. گروه ديگرى گفتند: درباره اهل‏ بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد.


اينجا بود كه خداوند سبحان چنين نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» :
اينجا بود كه خداوند سبحان چنين نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»:


«قسم به ستاره هنگامى كه فرودآمد، صاحب شما (يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله) گمراه نشده و اغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد. آنچه مى‏ گويد وحيى است كه بر او نازل مى‏ شود» .<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۱ ح ۲۲۸. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۲۳ .</ref>
«قسم به ستاره هنگامى كه فرودآمد، صاحب شما (يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله) گمراه نشده و اغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد. آنچه مى‏ گويد وحيى است كه بر او نازل مى‏ شود» .<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۵۱ ح ۲۲۸. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۲۳ .</ref>


در حديث ديگرى اين مرحله از غدير با تفسير آيات مزبور چنين ترسيم شده است: پيامبرصلى الله عليه وآله به على ‏عليه السلام فرمود: يا على، قسم به آنكه مرا به پيامبرى مبعوث فرموده، وصايت و خلافت و امامت بعد از من براى تو واجب گرديد. منافقين گفتند: محمد در محبت پسر عمويش گمراه شده و منحرف گرديده و درباره شأن او از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد.
در حديث ديگرى اين مرحله از غدير با تفسير آيات مزبور چنين ترسيم شده است: پيامبر صلى الله عليه و آله به على ‏عليه السلام فرمود: يا على، قسم به آنكه مرا به پيامبرى مبعوث فرموده، وصايت و خلافت و امامت بعد از من براى تو واجب گرديد. منافقين گفتند: محمد در محبت پسر عمويش گمراه شده و منحرف گرديده و درباره شأن او از روى هواى نفس سخن مى‏ گويد.


خداوند تبارک و تعالى هم اين آيات را نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى» ، خداوند عزوجل مى‏ گويد: «قسم به خالق ستاره هنگامى كه پايين آمد» . «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ» يعنى محمدصلى الله عليه وآله در محبت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام گمراه نشده، «وَ ما غَوى وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» يعنى درباره مقام على‏ عليه السلام از روى اغوا و هواى نفس سخن نمى‏ گويد. «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» : «آنچه مى‏ گويد وحيى است كه بر او نازل مى‏ شود» . <ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۷۲. امالى الصدوق: ص ۶۶۰ .</ref>
خداوند تبارک و تعالى هم اين آيات را نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى»، خداوند عزوجل مى‏ گويد: «قسم به خالق ستاره هنگامى كه پايين آمد». «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ» يعنى محمد صلى الله عليه و آله در محبت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام گمراه نشده، «وَ ما غَوى وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» يعنى درباره مقام على‏ عليه السلام از روى اغوا و هواى نفس سخن نمى‏ گويد. «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»: «آنچه مى‏ گويد وحيى است كه بر او نازل مى‏ شود».<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۷۲. امالى الصدوق: ص ۶۶۰ .</ref>


==== تحليل دوم ====
==== تحليل دوم ====
خط ۸۶: خط ۹۲:


===== الف. نفى هواى نفس درباره غدير: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» =====
===== الف. نفى هواى نفس درباره غدير: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» =====
خداوند براى اثبات اين مطلب كه غدير هيچ رنگ و بويى از هواهاى نفسانى در خود ندارد، مسئله را به صورت ريشه ‏اى مطرح مى ‏نمايد؛ و آن اينكه پيامبر مكرم‏ صلى الله عليه وآله در هيچ موردى از روى هواى نفس سخن نمى ‏گويد تا نوبت به غدير برسد.
خداوند براى اثبات اين مطلب كه غدير هيچ رنگ و بويى از هواهاى نفسانى در خود ندارد، مسئله را به صورت ريشه ‏اى مطرح مى ‏نمايد؛ و آن اينكه پيامبر مكرم‏ صلى الله عليه و آله در هيچ موردى از روى هواى نفس سخن نمى ‏گويد تا نوبت به غدير برسد.


آن حضرت حتى در گفته‏ هاى مربوط به زندگى شخصى خويش هم پيرو هواى نفس نيست و هيچ امرى و نهيى و سخنى كه برخاسته از هواى نفس باشد بر لسان مبارک آن حضرت جارى نمى ‏شود؛ و اين معناى مقام عصمت است كه «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» .
آن حضرت حتى در گفته‏ هاى مربوط به زندگى شخصى خويش هم پيرو هواى نفس نيست و هيچ امرى و نهيى و سخنى كه برخاسته از هواى نفس باشد بر لسان مبارک آن حضرت جارى نمى ‏شود؛ و اين معناى مقام عصمت است كه «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى».


وقتى اين ريشه اعتقادى را پذيرفته باشيم چگونه ممكن است در مسئله غدير با آن برنامه مفصل و با آن خطابه ‏اى كه حضرتش بيش از ۱۰۰ مورد به آيات قرآن استناد فرموده، بتوان خدشه وارد كرد كه از روى هواى نفس فرموده باشد؟!
وقتى اين ريشه اعتقادى را پذيرفته باشيم چگونه ممكن است در مسئله غدير با آن برنامه مفصل و با آن خطابه ‏اى كه حضرتش بيش از ۱۰۰ مورد به آيات قرآن استناد فرموده، بتوان خدشه وارد كرد كه از روى هواى نفس فرموده باشد؟!