خطبه غدیر امیرالمؤمنین علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲۸: خط ۴۲۸:


=== روز آشكار شدن رازها ===
=== روز آشكار شدن رازها ===
«هَذَا يَوْمُ‏ إِبْلَاءِ السَّرَائِر». اين تعبير، بر گرفته از وصف قيامت است كه قرآن به آن اشارت دارد: «يوم تُبلى السرائر» .<ref>طارق /  ۹.</ref> تشبيه روز غدير به روز قيامت مى ‏تواند بيانگر اين نكته باشد كه آنگونه كه روز قيامت اعلان نهايى پايان دوره ‏اى از حيات و آغاز حياتى ديگر است، غدير نيز به نوبه خود اعلان پايان دوره‏ اى از هدايت و ارشاد (به صورت نبوت) و آغاز دوره‏ اى ديگر (در شكل امامت) است، و ويژگى جاودانگى دين را تضمين مى‏ كند.
«هَذَا يَوْمُ‏ إِبْلَاءِ السَّرَائِر». اين تعبير، بر گرفته از وصف قيامت است كه قرآن به آن اشارت دارد: «يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ».<ref>طارق /  ۹.</ref>


== متن خطبه غديرِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير <ref>مصباح المتهجد و سلاح المتعبد: ج ۲ ص ۷۵۲. خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ص ۷  - ۵ و ۴۷  - ۲۳.</ref>==
تشبيه روز غدير به روز قيامت مى ‏تواند بيانگر اين نكته باشد كه آنگونه كه روز قيامت اعلان نهايى پايان دوره ‏اى از حيات و آغاز حياتى ديگر است، غدير نيز به نوبه خود اعلان پايان دوره‏ اى از هدايت و ارشاد (به صورت نبوت) و آغاز دوره‏ اى ديگر (در شكل امامت) است، و ويژگى جاودانگى دين را تضمين مى‏ كند.
حدود سى سال پس از اجتماع عظيم و بى ‏نظير مسلمانان در غدير خم، اولين اجتماع گسترده مردم در سالگرد آن روز تاريخى و سرنوشت ‏ساز در ايام حكومت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و حضور آن حضرت در كوفه اتفاق افتاد، روز جمعه ‏اى مصادف با سالگرد غدير خم شد، و آن حضرت فرصت را مناسب ديدند تا در اجتماع مردم در نماز جمعه، خطبه ‏اى در معرفى غدير و تبيين ابعاد گوناگون آن ايراد نمايند و مسلمانانى را كه عصر پيامبر خداصلى الله عليه وآله را درك نكرده بودند و غالباً از جريان غدير بى ‏اطلاع بودند، و اگر هم سخنى شنيده بودند باز به عمق حادثه غدير پى نبرده بودند، با غدير خم آشنا كنند.


اولين مجلسى كه در سى ‏امين سالگرد غدير خم تشكيل شد، همراه با سخنرانى شخص اول جريان غدير بود. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در آن مجلس از غدير خم به عنوان عيد بزرگ مسلمانان ياد كردند، و بدين ترتيب سنّت حسنه عيد گرفتن روز غدير را پى‏ ريزى نمودند، و در حقيقت آغاز جشن‏ هاى غدير كه در طول تاريخ شيعه از اعياد مهم به شمار آمد و مورد اهتمام جدى قرار گرفت، با همان خطبه غديريه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بود.
== متن خطبه غديرِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير<ref>مصباح المتهجد و سلاح المتعبد: ج ۲ ص ۷۵۲. خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ص ۵ - ۷ و ۲۳ - ۴۷.</ref>==
حدود سى سال پس از اجتماع عظيم و بى ‏نظير مسلمانان در غدير خم، اولين اجتماع گسترده مردم در سالگرد آن روز تاريخى و سرنوشت ‏ساز در ايام حكومت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و حضور آن حضرت
 
در كوفه اتفاق افتاد، روز جمعه ‏اى مصادف با سالگرد غدير خم شد، و آن حضرت فرصت را مناسب ديدند تا در اجتماع مردم در نماز جمعه، خطبه ‏اى در معرفى غدير و تبيين ابعاد گوناگون آن ايراد نمايند و
 
مسلمانانى را كه عصر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را درک نكرده بودند و غالباً از جريان غدير بى ‏اطلاع بودند، و اگر هم سخنى شنيده بودند باز به عمق حادثه غدير پى نبرده بودند، با غدير خم آشنا كنند.
 
اولين مجلسى كه در سى ‏امين سالگرد غدير خم تشكيل شد، همراه با سخنرانى شخص اول جريان غدير بود.
 
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در آن مجلس از غدير خم به عنوان عيد بزرگ مسلمانان ياد كردند، و بدين ترتيب سنّت حسنه عيد گرفتن روز غدير را پى‏ ريزى نمودند، و در حقيقت آغاز جشن‏ هاى غدير كه در
 
طول تاريخ شيعه از اعياد مهم به شمار آمد و مورد اهتمام جدى قرار گرفت، با همان خطبه غديريه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بود.


حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام با آن خطبه زيبا و پر محتواى خود اساس مستحكمى را بنا نهادند و سنتى را پى‏ ريزى كردند كه با حيات تشيع گره خورد و در بقاى آن نقش مهمى را ايفا نمود.
حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام با آن خطبه زيبا و پر محتواى خود اساس مستحكمى را بنا نهادند و سنتى را پى‏ ريزى كردند كه با حيات تشيع گره خورد و در بقاى آن نقش مهمى را ايفا نمود.


سنّت عيد گرفتن غدير و برگزارى مراسم جشن و شادى، و باز كردن سفره ‏هاى احسان و پذيرايى از مهمانان و دادن هدايا كه در ميان شيعيان رواج يافت، ادامه همان اساس و بنايى است كه با دست تواناى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بنا نهاده شد.
سنّت عيد گرفتن غدير و برگزارى مراسم جشن و شادى، و باز كردن سفره ‏هاى احسان و پذيرايى از مهمانان و دادن هدايا كه در ميان شيعيان رواج يافت، ادامه همان اساس و بنايى است كه با دست تواناى  
 
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بنا نهاده شد.


اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اين خطبه را با حمد و ثناى الهى آغاز مى ‏كنند، و با بيان سخنان بلندى در زمينه خداشناسى و توحيد، به مبحث نبوت پرداخته و ارتباط آن را با توحيد تبيين مى‏ نمايند.
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اين خطبه را با حمد و ثناى الهى آغاز مى ‏كنند، و با بيان سخنان بلندى در زمينه خداشناسى و توحيد، به مبحث نبوت پرداخته و ارتباط آن را با توحيد تبيين مى‏ نمايند.


مبحثى كه تا آن زمان كمتر مورد توجه قرار گرفته بود و خلأ آن احساس مى‏ شد مبحث امامت بود. لذا حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام در اين خطبه به تشريح جايگاه والاى امامت در معارف دينى پرداخته و ارتباط توحيد ونبوت و امامت را به نحو زيبا و رسايى ترسيم كرده اند، و از جايگاه ويژه امامان در نظام آفرينش و دنيا و آخرت و دين و شريعت سخن به ميان آورده اند.
مبحثى كه تا آن زمان كمتر مورد توجه قرار گرفته بود و خلأ آن احساس مى‏ شد مبحث امامت بود. لذا حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام در اين خطبه به تشريح جايگاه والاى امامت در معارف دينى پرداخته  
 
و ارتباط توحيد ونبوت و امامت را به نحو زيبا و رسايى ترسيم كرده اند، و از جايگاه ويژه امامان در نظام آفرينش و دنيا و آخرت و دين و شريعت سخن به ميان آورده اند.
 
با اين مقدمات، به بحث اصلى خطبه كه غدير خم است پرداخته و گزارش جامعى از آن حادثه عظيم تاريخى ارائه و نكته‏ هاى مهمى پيرامون آن بر شمرده اند، و به تناسب بحث به معرفى خود نيز پرداخته


با اين مقدمات، به بحث اصلى خطبه كه غدير خم است پرداخته و گزارش جامعى از آن حادثه عظيم تاريخى ارائه و نكته‏ هاى مهمى پيرامون آن بر شمرده اند، و به تناسب بحث به معرفى خود نيز پرداخته و به گوشه ‏اى از حقايق گسترده و ژرف شخصيت خويش اشاره كرده، و در پايان اهميت روز غدير و آداب آن روز و لزوم عيد گرفتن آن توسط مسلمانان را گوشزد نموده اند.
و به گوشه ‏اى از حقايق گسترده و ژرف شخصيت خويش اشاره كرده، و در پايان اهميت روز غدير و آداب آن روز و لزوم عيد گرفتن آن توسط مسلمانان را گوشزد نموده اند.


شيخ طوسى به اسناد خود از فياض بن محمد نقل مى ‏كند، در ايامى كه امام رضا عليه السلام در طوس به سر مى‏ بردند روزى كه مصادف با غدير بود در محضر ابوالحسن على بن موسى الرضا عليه السلام بودم، و جمعى از دوستان صميمى و خواص حضرت نيز در منزل ايشان مهمان بودند و حضرت آنان را براى صرف افطار نگه داشته بودند، و در عين حال هداياى فراوانى نيز از قبيل خوراكى، لباس، انگشترى، كفش و ... براى خانواده ‏هاى آنان فرستاده بودند.
شيخ طوسى به اسناد خود از فياض بن محمد نقل مى ‏كند، در ايامى كه امام رضا عليه السلام در طوس به سر مى‏ بردند روزى كه مصادف با غدير بود در محضر ابوالحسن على بن موسى الرضا عليه السلام


برخورد و رفتار حضرت آن روز با روزهاى ديگر متفاوت بود و احسان و بخشش حضرت، به وفور شامل حال دوستانشان مى ‏شد و سر و سامانى به وضع آنها مى ‏بخشيد. در كنار اين پذيرايى‏ ها و هدايا، امام رضا عليه السلام پيوسته از فضيلت روز غدير مى ‏فرمودند و مسائل تاريخى آن روز را يادآورى مى‏ كردند.
بودم، و جمعى از دوستان صميمى و خواص حضرت نيز در منزل ايشان مهمان بودند و حضرت آنان را براى صرف افطار نگه داشته بودند، و در عين حال هداياى فراوانى نيز از قبيل خوراكى، لباس،
 
انگشترى، كفش و ... براى خانواده ‏هاى آنان فرستاده بودند.
 
برخورد و رفتار حضرت آن روز با روزهاى ديگر متفاوت بود و احسان و بخشش حضرت، به وفور شامل حال دوستانشان مى ‏شد و سر و سامانى به وضع آنها مى ‏بخشيد.
 
در كنار اين پذيرايى‏ ها و هدايا، امام رضا عليه السلام پيوسته از فضيلت روز غدير مى ‏فرمودند و مسائل تاريخى آن روز را يادآورى مى‏ كردند.


از جمله سخنان حضرت اين بود كه فرمودند: پدرم از امام صادق ‏عليه السلام و ايشان از امام باقر عليه السلام و ايشان از امام سجاد عليه السلام و ايشان از امام حسين‏ عليه السلام روايت كردند:
از جمله سخنان حضرت اين بود كه فرمودند: پدرم از امام صادق ‏عليه السلام و ايشان از امام باقر عليه السلام و ايشان از امام سجاد عليه السلام و ايشان از امام حسين‏ عليه السلام روايت كردند:


در ايام حكومت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام يک سالى، روز جمعه با عيد غدير همزمان گشت. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با گذشت پنج ساعت از روز، براى ايراد خطبه بر بالاى منبر رفتند و در آغاز سخنرانى خود چنان حمد و ثنايى براى خداوند گفتند كه تا آن روز كسى مانند آن را نشنيده بود، و براى خداوند حمدى گفتند كه جز ایشان كسى آن مطالب بلند را درک نمى كرد.
در ايام حكومت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام يک سالى، روز جمعه با عيد غدير همزمان گشت. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با گذشت پنج ساعت از روز، براى ايراد خطبه بر بالاى منبر رفتند و در آغاز سخنرانى
 
خود چنان حمد و ثنايى براى خداوند گفتند كه تا آن روز كسى مانند آن را نشنيده بود، و براى خداوند حمدى گفتند كه جز ایشان كسى آن مطالب بلند را درک نمى كرد.


آنچه از كلمات اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در يادها مانده چنين است:
آنچه از كلمات اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در يادها مانده چنين است:


حديث نقل اين خطبه و اقامه نماز شريف عید غدير خم به جماعت را شيخ الطائفه شيعه ابوجعفر محمد بن حسن طوسى (م ۴۶۰ ق) در كتاب «مصباح المتهجد» و سيد بن طاوس (م ۶۶۴ ق) در كتاب «اقبال الاعمال» و «مصباح الزائر» نقل نموده ‏اند.
حديث نقل اين خطبه و اقامه نماز شريف عید غدير خم به جماعت را شيخ الطائفه شيعه ابوجعفر محمد بن حسن طوسى (م ۴۶۰ ق) در كتاب «مصباح المتهجد» و سيد بن طاوس (م ۶۶۴ ق) در كتاب
 
«اقبال الاعمال» و «مصباح الزائر» نقل نموده ‏اند.


لازم به ذكر است كه متن خطبه ذكر شده حاصل مقابله سه نسخه اصلى است:
لازم به ذكر است كه متن خطبه ذكر شده حاصل مقابله سه نسخه اصلى است:
خط ۴۶۳: خط ۴۸۹:
مصباح الزائر، اثر سيد بن طاووس.
مصباح الزائر، اثر سيد بن طاووس.


الجنة الواقية (معروف به »مصباح« )، اثر مرحوم كفعمى.
الجنة الواقية (معروف به «مصباح»)، اثر مرحوم كفعمى.


و اما متن كامل و مقابله شده خطبه اميرالمؤمنين عليه السلام در نماز روز عيد غدير چنين است:
و اما متن كامل و مقابله شده خطبه اميرالمؤمنين عليه السلام در نماز روز عيد غدير چنين است:
خط ۵۳۵: خط ۵۶۱:
فَنَهَضَ نَاهِضٌ فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ مَا الْفِئَامُ؟ قَالَ: مِائَةُ أَلْفِ نَبِىٍّ وَ صِدِّيقٍ وَ شَهِيدٍ، فَكَيْفَ بِمَنْ تَكَفَّلَ عَدَداً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ! وَ أَنَا ضَمِينُهُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى الْأَمَانَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْفَقْرِ، وَ إِنْ مَاتَ فِى لَيْلَتِهِ أَوْ يَوْمِهِ أَوْ بَعْدَهُ إِلَى مِثْلِهِ مِنْ غَيْرِ ارْتِكَابِ كَبِيرَةٍ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى، وَ مَنِ اسْتَدَانَ لِإِخْوَانِهِ وَ أَعَانَهُمْ فَأَنَا الضَّامِنُ عَلَى اللَّهِ إِنْ بَقَّاهُ قَضَاهُ وَ إِنْ قَبَضَهُ حَمَلَهُ عَنْهُ، وَ إِذَا تَلاقَيْتُمْ فَتَصَافَحُوا بِالتَّسْلِيمِ وَ تَهَانَوُا النِّعْمَةَ فِى هَذَا الْيَوْمِ.
فَنَهَضَ نَاهِضٌ فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ مَا الْفِئَامُ؟ قَالَ: مِائَةُ أَلْفِ نَبِىٍّ وَ صِدِّيقٍ وَ شَهِيدٍ، فَكَيْفَ بِمَنْ تَكَفَّلَ عَدَداً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ! وَ أَنَا ضَمِينُهُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى الْأَمَانَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْفَقْرِ، وَ إِنْ مَاتَ فِى لَيْلَتِهِ أَوْ يَوْمِهِ أَوْ بَعْدَهُ إِلَى مِثْلِهِ مِنْ غَيْرِ ارْتِكَابِ كَبِيرَةٍ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى، وَ مَنِ اسْتَدَانَ لِإِخْوَانِهِ وَ أَعَانَهُمْ فَأَنَا الضَّامِنُ عَلَى اللَّهِ إِنْ بَقَّاهُ قَضَاهُ وَ إِنْ قَبَضَهُ حَمَلَهُ عَنْهُ، وَ إِذَا تَلاقَيْتُمْ فَتَصَافَحُوا بِالتَّسْلِيمِ وَ تَهَانَوُا النِّعْمَةَ فِى هَذَا الْيَوْمِ.


وَ لْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الشَّاهِدُ الْبَائِنَ، وَ لْيَعُدِ الْغَنِىُّ عَلَى الْفَقِيرِ وَ الْقَوِىُّ عَلَى الضَّعِيفِ. أَمَرَنِى رَسُولُ‏اللَّهِ‏صلى الله عليه وآله بِذَلِكَ.
وَ لْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الشَّاهِدُ الْبَائِنَ، وَ لْيَعُدِ الْغَنِىُّ عَلَى الْفَقِيرِ وَ الْقَوِىُّ عَلَى الضَّعِيفِ. أَمَرَنِى رَسُولُ ‏اللَّهِ ‏صلى الله عليه و آله بِذَلِكَ.
 
ثُمَّ أَخَذَعليه السلام فِى خُطْبَةِ الْجُمُعَةِ، وَ جَعَلَ صَلاةَ جُمُعَتِهِ صَلاةَ عِيدِهِ، وَ انْصَرَفَ بِوُلْدِهِ وَ شِيعَتِهِ إِلَى مَنْزِلِ أَبِى‏ مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ علیهما السلام بِمَا أَعَدَّ لَهُ مِنْ طَعَامِهِ، وَ انْصَرَفَ غَنِيُّهُمْ وَ فَقِيرُهُمْ بِرِفْدِهِ إِلَى عِيَالِه.
 
== ترجمه خطبه ==
حمد و ثنا مختص خداوندى است كه در عين بى‏ نيازى از حمد و ثناى ستايش‏ گرانش، حمد را راهى از راه ‏هاى اقرار به ذات لاهوتى، بى ‏نياز، ربوبى و يگانه خويش انتخاب كرده است.
 
خداوند حمد را يكى از اسباب ازدياد رحمت خويش و مسيرى براى جويندگان فضل و رحمتش قرار داده است. و حقيقتى را در نهان الفاظ حمد و ثنا مستور داشته است؛ و آن عبارت است از اينكه در هر حمد و ستايشى كه انجام مى‏ گيرد، با هر لفظى كه باشد و هر چه الفاظ بزرگى باشد صاحب نعمت حقيقى و اصيل خداوند است و بس.
 
و شهادت مى ‏دهم كه پروردگار و معبودى جز خداوند يگانه نيست، و هيچ شريكى ندارد. شهادتى كه برخاسته از اخلاص درون و صداقت باطنى بوده، و زبان آن را منعكس مى ‏كند.
 
خدايى كه خالق است، و آفريننده ‏اى بى‏ سابقه و صورت‏ گرى (بى‏ نظير) . براى او نام ه‏اى نيک است و چيزى مانند او نيست، زيرا هر چيزى با خواست و مشيّت او پديد آمده است، و در نتيجه پديده ‏اش و


ثُمَّ أَخَذَعليه السلام فِى خُطْبَةِ الْجُمُعَةِ، وَ جَعَلَ صَلاةَ جُمُعَتِهِ صَلاةَ عِيدِهِ، وَ انْصَرَفَ بِوُلْدِهِ وَ شِيعَتِهِ إِلَى مَنْزِلِ أَبِى‏مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ علیهما السلام بِمَا أَعَدَّ لَهُ مِنْ طَعَامِهِ، وَ انْصَرَفَ غَنِيُّهُمْ وَ فَقِيرُهُمْ بِرِفْدِهِ إِلَى عِيَالِه.'''<br />ترجمه خطبه:'''
مخلوقش مثل او نمى‏ شود.


حمد و ثنا مختص خداوندى است كه در عين بى‏ نيازى از حمد و ثناى ستايش‏ گرانش، حمد را راهى از راه ‏هاى اقرار به ذات لاهوتى، بى ‏نياز، ربوبى و يگانه خويش انتخاب كرده است. خداوند حمد را يكى از اسباب ازدياد رحمت خويش و مسيرى براى جويندگان فضل و رحمتش قرار داده است. و حقيقتى را در نهان الفاظ حمد و ثنا مستور داشته است؛ و آن عبارت است از اينكه در هر حمد و ستايشى كه انجام مى‏ گيرد، با هر لفظى كه باشد و هر چه الفاظ بزرگى باشد صاحب نعمت حقيقى و اصيل خداوند است و بس.
و شهادت مى‏ دهم كه محمد صلى الله عليه و آله بنده خدا و فرستاده او است. خداوند او را از زمان‏ هاى پيشين خالص نموده، و آگاهانه بر ديگر امت‏ ها برگزيده است. حقيقت وجود او منحصر به فرد


و شهادت مى ‏دهم كه پروردگار و معبودى جز خداوند يگانه نيست، و هيچ شريكى ندارد. شهادتى كه برخاسته از اخلاص درون و صداقت باطنى بوده، و زبان آن را منعكس مى ‏كند. خدايى كه خالق است، و آفريننده ‏اى بى‏ سابقه و صورت‏ گرى (بى‏ نظير) . براى او نام ه‏اى نيک است و چيزى مانند او نيست، زيرا هر چيزى با خواست و مشيّت او پديد آمده است، و در نتيجه پديده ‏اش و مخلوقش مثل او نمى‏ شود.
بوده، و همگون و همانند ديگر انسان ‏ها نيست.


و شهادت مى‏ دهم كه محمدصلى الله عليه وآله بنده خدا و فرستاده او است. خداوند او را از زمان‏ هاى پيشين خالص نموده، و آگاهانه بر ديگر امت‏ ها برگزيده است. حقيقت وجود او منحصر به فرد بوده، و همگون و همانند ديگر انسان ‏ها نيست.
خداوند او را برگزيد تا از جانب او فرمان دهنده (به معروف‏ ها) و بازدارنده (از منكرها) باشد، و او را در تمام عوالم خليفه خود ساخت (تا فيوضاتش از طريق او به خلائق برسد، و به وسيله او همه ساكنان


خداوند او را برگزيد تا از جانب او فرمان دهنده (به معروف‏ ها) و بازدارنده (از منكرها) باشد، و او را در تمام عوالم خليفه خود ساخت (تا فيوضاتش از طريق او به خلائق برسد، و به وسيله او همه ساكنان عوالم با خدا ارتباط برقرار كنند) ، زيرا ديدگان ، خدا را نمى‏ بينند و گذر انديشه ‏ها بر او نمى ‏افتد و در قلمرو اسرار، گمان‏ هاى پنهان همتايى براى او نمى ‏يابد. خدايى غير آن فرمانرواى سامان‏ بخش نيست.
عوالم با خدا ارتباط برقرار كنند)، زيرا ديدگان ، خدا را نمى‏ بينند و گذر انديشه ‏ها بر او نمى ‏افتد و در قلمرو اسرار، گمان‏ هاى پنهان همتايى براى او نمى ‏يابد. خدايى غير آن فرمانرواى سامان‏ بخش نيست.


خداوند، شهادت به نبوت رسول‏خداصلى الله عليه وآله را در كنار اعتراف به خداوندى خويش قرار داد، و چنان او را احترام و تكريم نمود كه هيچ مخلوقى به آن درجه از كرامت الهى نرسيد.
خداوند، شهادت به نبوت رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله را در كنار اعتراف به خداوندى خويش قرار داد، و چنان او را احترام و تكريم نمود كه هيچ مخلوقى به آن درجه از كرامت الهى نرسيد.


آرى، رسول‏خداصلى الله عليه وآله به دليل خصوصيات و صداقتش شايسته چنين مقام رفيعى بود. اين مقام و منزلت نصيب كسانى نمى ‏شود كه متغيرالحال هستند، و پيوسته دگرگون مى‏ شوند، و رشته محبت و دوستى را پاس نمى ‏دارند، و در دام گمان‏ ها گرفتار مى‏ شوند.
آرى، رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله به دليل خصوصيات و صداقتش شايسته چنين مقام رفيعى بود. اين مقام و منزلت نصيب كسانى نمى ‏شود كه متغيرالحال هستند، و پيوسته دگرگون مى‏ شوند، و رشته محبت و دوستى را پاس نمى ‏دارند، و در دام گمان‏ ها گرفتار مى‏ شوند.


خداوند فرمان داد تا بر او درود و صلوات بفرستيم، و اين گونه بر احترام و تكريم او افزوده، و آن صلوات‏ ها را راهى براى اجابت دعاى دعاكنندگان قرار داد.
خداوند فرمان داد تا بر او درود و صلوات بفرستيم، و اين گونه بر احترام و تكريم او افزوده، و آن صلوات‏ ها را راهى براى اجابت دعاى دعاكنندگان قرار داد.
خط ۵۵۵: خط ۵۹۲:
خداوند خود بر او صلوات فرستاد و گراميش داشت و شرافتش بخشيد، و چنان عظمتش داد كه آن را كرانه‏ اى نيست و تا ابد چنين خواهد بود.
خداوند خود بر او صلوات فرستاد و گراميش داشت و شرافتش بخشيد، و چنان عظمتش داد كه آن را كرانه‏ اى نيست و تا ابد چنين خواهد بود.


اما پس از پيامبرصلى الله عليه وآله، خداوند گروه خاصى را (براى جانشينى او) انتخاب نمود، و به آنان مقام رفيعى عنايت فرمود، و تا رتبه رسولش ‏صلى الله عليه وآله بالا برد، و آنان را دعوت كنندگان به سوى خود قرار داد. راهنمايانى كه در طول قرن‏ ها و طى زمان ‏ها مردم را به سوى او هدايت كنند. آنان قبل از خلقت هر پديده‏ اى به صورت نورهايى آفريده شدند، و خداوند آنان را به حمد و ستايش خود گويا ساخت، و شكر و تمجيد از خويش را به آنان الهام نمود، و آنان را حجت ‏هايى قرار داد بر همه كسانى كه به ربوبيّت خداوند و عبوديّت خويشتن اعتراف دارند.
اما پس از پيامبر صلى الله عليه و آله، خداوند گروه خاصى را (براى جانشينى او) انتخاب نمود، و به آنان مقام رفيعى عنايت فرمود، و تا رتبه رسولش ‏صلى الله عليه و آله بالا برد، و آنان را دعوت كنندگان به سوى خود قرار داد. راهنمايانى كه در طول قرن‏ ها و طى زمان ‏ها مردم را به سوى او هدايت كنند.
 
آنان قبل از خلقت هر پديده‏ اى به صورت نورهايى آفريده شدند، و خداوند آنان را به حمد و ستايش خود گويا ساخت، و شكر و تمجيد از خويش را به آنان الهام نمود، و آنان را حجت ‏هايى قرار داد بر همه كسانى كه به ربوبيّت خداوند و عبوديّت خويشتن اعتراف دارند.


خداوند به وسيله آنان موجوداتى را كه توان سخن گفتن نداشتند گويا ساخت، تا با زبان ‏هاى گوناگون به خداونديش اعتراف كنند، كه او بدون ترديد خالق و شكافنده آسمان ‏ها و زمين است. خداوند آنان را بر آفرينش خويش گواه گرفت، و از ولايت امرش آنچه مى‏ خواست به آنها سپرد، و آنان را تفسير كنندگان مشيّت خود و بيان گران اراده ‏اش قرار داد.
خداوند به وسيله آنان موجوداتى را كه توان سخن گفتن نداشتند گويا ساخت، تا با زبان ‏هاى گوناگون به خداونديش اعتراف كنند، كه او بدون ترديد خالق و شكافنده آسمان ‏ها و زمين است. خداوند آنان را بر آفرينش خويش گواه گرفت، و از ولايت امرش آنچه مى‏ خواست به آنها سپرد، و آنان را تفسير كنندگان مشيّت خود و بيان گران اراده ‏اش قرار داد.


(آنان مصداق اين آيه هستند: ) «هرگز در سخن بر خدا پيشى نمى‏ گيرند و پيوسته به فرمان او عمل مى‏ كنند خداوند اعمال امروز و آينده و اعمال گذشته آنها را مى ‏داند و آنها جز براى كسى كه خداوند راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمى ‏كنند و از ترس او بيمناک ‏اند» .
(آنان مصداق اين آيه هستند:) «هرگز در سخن بر خدا پيشى نمى‏ گيرند و پيوسته به فرمان او عمل مى‏ كنند خداوند اعمال امروز و آينده و اعمال گذشته آنها را مى ‏داند و آنها جز براى كسى كه خداوند راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمى ‏كنند و از ترس او بيمناک ‏اند» .


آنان بر اساس احكام خداوند حكم مى‏ كنند، و سنت ‏هاى الهى را جارى مى‏ سازند. حدود او را بر پا مى ‏دارند و واجب او را ادا مى‏ كنند.
آنان بر اساس احكام خداوند حكم مى‏ كنند، و سنت ‏هاى الهى را جارى مى‏ سازند. حدود او را بر پا مى ‏دارند و واجب او را ادا مى‏ كنند.
خط ۵۶۵: خط ۶۰۴:
خداوند بندگان را در مشكلات و دشوارى‏ ها به صورت ناشنوا رها نكرده است، و در تيرگى‏ ها بسان بى‏ زبانان فاقد شعور وا ننهاده است. بلكه براى آنان عقل‏ هايى قرار داده كه با تمام اعضاى بدنشان در آميخته است، و در كالبدهايشان گسترده شده، و در جان‏ هايشان تثبيت گشته، و حواس را تحت امر قرار داده است.
خداوند بندگان را در مشكلات و دشوارى‏ ها به صورت ناشنوا رها نكرده است، و در تيرگى‏ ها بسان بى‏ زبانان فاقد شعور وا ننهاده است. بلكه براى آنان عقل‏ هايى قرار داده كه با تمام اعضاى بدنشان در آميخته است، و در كالبدهايشان گسترده شده، و در جان‏ هايشان تثبيت گشته، و حواس را تحت امر قرار داده است.


خداوند به وسيله عقل‏ ها بر گوش و چشم و افكار و خاطره ‏هاى انسان‏ ها حجت را تمام كرده، و راه خود را به آنان نشان داده است. و زبان ‏هاى گويا و رسا در اختيارشان قرار داد، تا آنچه را كه مى‏ بينند بيان كنند. اين همه لطف كه خداوند به انسان‏ ها نمود و با قدرت و حكمت خويش چنين عقلى را در وجود آنها قرار داد، و به وسيله آن هر آنچه لازم به گفتن بود گفت، براى اين بود كه (تا آنها كه هلاك (و گمراه) مى‏ شوند از روى اتمام‏ حجت باشد، و آنها كه زنده م ى‏شوند (و هدايت مى‏ يابند) از روى دليل روشن باشد. و خداوند شنوا و داناست) و بينا و گواه و آگاه است.
خداوند به وسيله عقل‏ ها بر گوش و چشم و افكار و خاطره ‏هاى انسان‏ ها حجت را تمام كرده، و راه خود را به آنان نشان داده است. و زبان ‏هاى گويا و رسا در اختيارشان قرار داد، تا آنچه را كه مى‏ بينند بيان كنند.
 
اين همه لطف كه خداوند به انسان‏ ها نمود و با قدرت و حكمت خويش چنين عقلى را در وجود آنها قرار داد، و به وسيله آن هر آنچه لازم به گفتن بود گفت، براى اين بود كه (تا آنها كه هلاک و گمراه) مى‏ شوند از روى اتمام‏ حجت باشد، و آنها كه زنده م ى‏شوند (و هدايت مى‏ يابند) از روى دليل روشن باشد. و خداوند شنوا و داناست) و بينا و گواه و آگاه است.


اى مؤمنان، خداوند متعال امروز دو عيد بزرگ و مهم را براى شما جمع كرده است؛ (جمعه و غدير) كه پايدارى هر كدام از اين دو عيد به ديگرى است. خداوند با اين دو عيد زيباترين كارهايش را به شما ارائه كرده، و راه رشد و تعالى را به شما نشان داده، و شما را به پيروى از كسانى كه از انوار الهى برخوردارند دعوت نموده، و راه متعادل را براى پيمودن شما هموار و گواراترين و شيرين‏ ترين هداياى خود را براى شما ارزانى داشته است.
اى مؤمنان، خداوند متعال امروز دو عيد بزرگ و مهم را براى شما جمع كرده است؛ (جمعه و غدير) كه پايدارى هر كدام از اين دو عيد به ديگرى است. خداوند با اين دو عيد زيباترين كارهايش را به شما ارائه كرده، و راه رشد و تعالى را به شما نشان داده، و شما را به پيروى از كسانى كه از انوار الهى برخوردارند دعوت نموده، و راه متعادل را براى پيمودن شما هموار و گواراترين و شيرين‏ ترين هداياى خود را براى شما ارزانى داشته است.


اما روز جمعه را خداوند محل اجتماع مسلمانان قرار داده، و مردم را به سوى آن دعوت كرده است. تا آلودگى ‏هايى را كه در طول هفته پديد آمده و آنچه را داد و ستدها و كسب ‏هاى نامناسب به وجود آورده است پاک گرداند. و تذكرى براى مؤمنان باشد كه بدانند تقواپيشگان از چگونه خشيتى برخوردار هستند. خداوند اعمال خير اهل طاعت خويش را در روز جمعه چندين برابر روزهاى ديگر پاداش مى‏ دهد.
اما روز جمعه را خداوند محل اجتماع مسلمانان قرار داده، و مردم را به سوى آن دعوت كرده است. تا آلودگى ‏هايى را كه در طول هفته پديد آمده و آنچه را داد و ستدها و كسب ‏هاى نامناسب به وجود آورده است پاک گرداند. و تذكرى براى مؤمنان باشد كه بدانند تقواپيشگان از چگونه خشيتى برخوردار هستند.
 
خداوند اعمال خير اهل طاعت خويش را در روز جمعه چندين برابر روزهاى ديگر پاداش مى‏ دهد.


اين وعده‏ هاى الهى تحقّق نمى ‏يابد مگر در مورد كسانى كه زير بار اوامر الهى رفته، و خواست الهى را پذيرفته، و مطيع دستورهاى خداوند باشند، و خود را از آنچه كه خداوند نهى كرده دور نموده، و به آنچه كه خداوند بدان فرا خوانده و تشويق كرده گردن نهند.
اين وعده‏ هاى الهى تحقّق نمى ‏يابد مگر در مورد كسانى كه زير بار اوامر الهى رفته، و خواست الهى را پذيرفته، و مطيع دستورهاى خداوند باشند، و خود را از آنچه كه خداوند نهى كرده دور نموده، و به آنچه كه خداوند بدان فرا خوانده و تشويق كرده گردن نهند.


بنا بر اين، خداوند توحيد را نمى‏ پذيرد مگر با اعتراف به نبوت پيامبرش‏ صلى الله عليه وآله، و هيچ دين و آئينى را نمى ‏پذيرد مگر با پذيرش ولايت كسانى كه به ولايتشان امر كرده است، و زمينه‏ هاى اطاعت خداوند فراهم نمى‏ آيد مگر با تمسّک به عصمت الهى و عصمت اهل ولايت او.
بنا بر اين، خداوند توحيد را نمى‏ پذيرد مگر با اعتراف به نبوت پيامبرش‏ صلى الله عليه و آله، و هيچ دين و آئينى را نمى ‏پذيرد مگر با پذيرش ولايت كسانى كه به ولايتشان امر كرده است، و زمينه‏ هاى اطاعت خداوند فراهم نمى‏ آيد مگر با تمسّک به عصمت الهى و عصمت اهل ولايت او.


به همين دليل خداوند در روز غدير، آياتى را بر پيامبرش صلى الله عليه وآله نازل فرمود، و اراده خود را درباره مخلصين درگاهش و برگزيدگانش به مردم تبيين نمود، و رسول‏خداصلى الله عليه وآله را مأمور كرد تا پيام او را به مردم ابلاغ نمايد، و در اين راه از اهل باطل و نفاق نهراسد، و حفظ رسولش را از آسيب آنان تضمين نمود.
به همين دليل خداوند در روز غدير، آياتى را بر پيامبرش صلى الله عليه و آله نازل فرمود، و اراده خود را درباره مخلصين درگاهش و برگزيدگانش به مردم تبيين نمود، و رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله را مأمور كرد تا پيام او را به مردم ابلاغ نمايد، و در اين راه از اهل باطل و نفاق نهراسد، و حفظ رسولش را از آسيب آنان تضمين نمود.


خداوند با اين آيه از رازهاى نهفته در دل‏ هاى اهل ترديد و مردمان از دين برگشته پرده برداشت، به گونه ‏اى كه مؤمن و منافق مطلب را فهميدند. آنگاه اهل حق كه عزيز بودند عزيزتر شدند، و آنان كه در ميدان حق ثابت قدم بودند پايدارتر گشتند.
خداوند با اين آيه از رازهاى نهفته در دل‏ هاى اهل ترديد و مردمان از دين برگشته پرده برداشت، به گونه ‏اى كه مؤمن و منافق مطلب را فهميدند. آنگاه اهل حق كه عزيز بودند عزيزتر شدند، و آنان كه در ميدان حق ثابت قدم بودند پايدارتر گشتند.
خط ۵۸۱: خط ۶۲۴:
در مقابل، نادانى منافقان و تعصّب كور از دين برگشتگان فزونى يافت. آنان از شدت عصبانيت دندان‏ها را بر هم مى‏ فشردند و دست‏ ها را فشار مى ‏دادند. سخن‏ ها گفتند و فريادها برآوردند و لغزش ‏ها داشتند. برخى بر عناد و لجاجت خود پايدار ماندند و حاضر به پذيرش حق نشدند. گروهى نيز امر الهى را به زبان پذيرفتند، اما باور حقيقى و قلبى به آن نداشتند، و جمعى با زبان و قلب و ايمان صادقانه آن را پذيرفتند و به استقبالش رفتند.
در مقابل، نادانى منافقان و تعصّب كور از دين برگشتگان فزونى يافت. آنان از شدت عصبانيت دندان‏ها را بر هم مى‏ فشردند و دست‏ ها را فشار مى ‏دادند. سخن‏ ها گفتند و فريادها برآوردند و لغزش ‏ها داشتند. برخى بر عناد و لجاجت خود پايدار ماندند و حاضر به پذيرش حق نشدند. گروهى نيز امر الهى را به زبان پذيرفتند، اما باور حقيقى و قلبى به آن نداشتند، و جمعى با زبان و قلب و ايمان صادقانه آن را پذيرفتند و به استقبالش رفتند.


در آن روز خداوند دينش را كامل نمود، و چشمان پيامبرصلى الله عليه وآله و مؤمنان و پيروان راستين را روشنى بخشيد، و به وقوع پيوست آنچه كه برخى از شما گواه آن بوديد و برخى خبر آن را شنيده ‏ايد. آن روز نعمت زيباى خدا بر بندگان صبور و پايدارش كامل گشت، و خداوند آنچه را فرعون وهامان و قارون و لشكريانشان فراهم آورده بودند تباه ساخت وكاخ‏ هايشان را ويران كرد.
در آن روز خداوند دينش را كامل نمود، و چشمان پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنان و پيروان راستين را روشنى بخشيد، و به وقوع پيوست آنچه كه برخى از شما گواه آن بوديد و برخى خبر آن را شنيده ‏ايد. آن روز نعمت زيباى خدا بر بندگان صبور و پايدارش كامل گشت، و خداوند آنچه را فرعون وهامان و قارون و لشكريانشان فراهم آورده بودند تباه ساخت وكاخ‏ هايشان را ويران كرد.


البته گروهى از گمراهان و اراذل و اوباش باقى مانده اند، كه از هيچ ظلم و ستمى در حق مردم كوتاهى نمى‏ كنند. خداوند آنان را نيز در سرزمينشان عذاب و آثارشان را نابود خواهد ساخت. نشانه‏ هايشان را تباه، و به زودى حسرت را بدرقه كاروان زندگيشان مى‏ نمايد، و به كسانى ملحق مى‏ كند كه دست به جنايت گشودند و گردن‏كشى كردند، و در دين خدا دست بردند و احكام الهى را دگرگون ساختند. بدون ترديد نصرت الهى نازل مى‏ شود و طومار دشمنان خدا را درهم مى‏ پيچد، و خداوند لطيف و آگاه است.
البته گروهى از گمراهان و اراذل و اوباش باقى مانده اند، كه از هيچ ظلم و ستمى در حق مردم كوتاهى نمى‏ كنند. خداوند آنان را نيز در سرزمينشان عذاب و آثارشان را نابود خواهد ساخت. نشانه‏ هايشان را تباه، و به زودى حسرت را بدرقه كاروان زندگيشان مى‏ نمايد، و به كسانى ملحق مى‏ كند كه دست به جنايت گشودند و گردن‏كشى كردند، و در دين خدا دست بردند و احكام الهى را دگرگون ساختند. بدون ترديد نصرت الهى نازل مى‏ شود و طومار دشمنان خدا را درهم مى‏ پيچد، و خداوند لطيف و آگاه است.
خط ۵۸۹: خط ۶۳۲:
امروز )غدير( روز با عظمت و مهمى است، كه در آن گشايش رخ داده، و نردبان ترقى برافراشته شده، و حجّت‏ها آشكار گشته است.
امروز )غدير( روز با عظمت و مهمى است، كه در آن گشايش رخ داده، و نردبان ترقى برافراشته شده، و حجّت‏ها آشكار گشته است.


امروز، روز روشنايى و پرده‏بردارى از خالص‏ترين مقامات است. روز كامل شدن دين، روز عهد و پيمان بسته شده، روز شاهد و مشهود، روز آشكار گشتن عقده‏هاى نفاق و كفر، روز بيان ايمان، روز طرد شدن شيطان، روز دليل و برهان، روز جدايى )حق از باطل( كه وعده آن به شما داده شده، روز ملأ اعلى )فرشتگان عالم بالا( كه از آن روى بر مى‏گردانيد، روز ارشاد و هدايت، روز آزمون بندگان، روز راهنمايى پيشاهنگان قوم، روز آشكار گشتن آنچه در سينه‏ها پنهان و پوشيده بود، روز تصريح بر افراد خاص، روز شيث )وصى و جانشين حضرت آدم‏عليه السلام( ، روز ادريس )وصى يكى از پيامبران قبل از حضرت نوح‏عليه السلام( ، روز يوشع )وصى حضرت موسى‏عليه السلام( ، روز شمعون )وصى حضرت عيسى‏عليه السلام( ، روز امن و آسودگى، روز ظهور آنچه در نهان پاسدارى مى‏شد، و امروز، روز عيان شدن رازهاست.
امروز، روز روشنايى و پرده‏بردارى از خالص‏ترين مقامات است. روز كامل شدن دين، روز عهد و پيمان بسته شده، روز شاهد و مشهود، روز آشكار گشتن عقده‏هاى نفاق و كفر، روز بيان ايمان، روز طرد شدن شيطان، روز دليل و برهان، روز جدايى (حق از باطل) كه وعده آن به شما داده شده، روز ملأ اعلى (فرشتگان عالم بالا) كه از آن روى بر مى‏گردانيد، روز ارشاد و هدايت، روز آزمون بندگان، روز راهنمايى پيشاهنگان قوم، روز آشكار گشتن آنچه در سينه‏ ها پنهان و پوشيده بود، روز تصريح بر افراد خاص، روز شيث (وصى و جانشين حضرت آدم ‏عليه السلام)، روز ادريس (وصى يكى از پيامبران قبل از حضرت نوح‏ عليه السلام)، روز يوشع (وصى حضرت موسى ‏عليه السلام)، روز شمعون (وصى حضرت عيسى‏ عليه السلام)، روز امن و آسودگى، روز ظهور آنچه در نهان پاسدارى مى‏شد، و امروز، روز عيان شدن رازهاست.


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پيوسته مى ‏فرمود: امروز، روز... . سپس فرمود:
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پيوسته مى ‏فرمود: امروز، روز... . سپس فرمود:
خط ۵۹۵: خط ۶۳۸:
پس خدا را در نظر داشته و مراقب باشيد، كه تقواى الهى را به دست آورده و فرمان خدا را گوش كنيد و اطاعتش نماييد. از مكر و نيرنگ بر حذر باشيد. در انديشه فريب دادن خدا نباشيد. درون خود را تفتيش كنيد، و با خدا مكر به كار نبريد.
پس خدا را در نظر داشته و مراقب باشيد، كه تقواى الهى را به دست آورده و فرمان خدا را گوش كنيد و اطاعتش نماييد. از مكر و نيرنگ بر حذر باشيد. در انديشه فريب دادن خدا نباشيد. درون خود را تفتيش كنيد، و با خدا مكر به كار نبريد.


تقرّب پيدا كنيد به خداوند با اقرار به وحدانيت او، و اطاعت از كسانى كه خدا به اطاعت آنان فرمان داده است. و به پيوند با كافران متمسّک نشويد، مبادا بدبختى و تباهى شما را بگيرد، و به اطاعت از گمراهان و گمراه كنندگان ميل و رغبت پيدا كنيد و بيراهه رويد. خداوند متعال گروهى را در قرآن مذمت مى‏ كند: «و مى ‏گويند پروردگارا ما از سران و بزرگان خود اطاعت كرديم و ما را گمراه ساختند پروردگارا آنان را عذاب دو چندان ده و آنها را لعن بزرگى فرما» .
تقرّب پيدا كنيد به خداوند با اقرار به وحدانيت او، و اطاعت از كسانى كه خدا به اطاعت آنان فرمان داده است. و به پيوند با كافران متمسّک نشويد، مبادا بدبختى و تباهى شما را بگيرد، و به اطاعت از گمراهان و گمراه كنندگان ميل و رغبت پيدا كنيد و بيراهه رويد. خداوند متعال گروهى را در قرآن مذمت مى‏ كند:


و مى‏ فرمايد: «هنگامى كه در آتش دوزخ با هم محاجّه مى‏ كنند ضعيفان به مستكبران مى ‏گويند ما پيرو شما بوديم» . «آيا شما حاضريد سهمى از عذاب الهى را بپذيريد و از ما برداريد آنها مى‏ گويند اگر خدا ما را هدايت كرده بود ما نيز شما را هدايت مى ‏كرديم (ولى كار از اينها گذشته است)  » .
«و مى ‏گويند پروردگارا ما از سران و بزرگان خود اطاعت كرديم و ما را گمراه ساختند پروردگارا آنان را عذاب دو چندان ده و آنها را لعن بزرگى فرما» .


آيا مى ‏دانيد استكبار چيست؟ استكبار ترک اطاعت از كسى است كه مأمور به اطاعت از او هستيد، و برترى جستن بر كسى است كه به پيروى از او دعوت شده ‏ايد. قرآن در اين باره سخن فراوان گفته است. اگر كسى در آن آيات تدبر كند، از انحراف در امان مى ‏ماند و پند مى ‏گيرد.
و مى‏ فرمايد: «هنگامى كه در آتش دوزخ با هم محاجّه مى‏ كنند ضعيفان به مستكبران مى ‏گويند ما پيرو شما بوديم». «آيا شما حاضريد سهمى از عذاب الهى را بپذيريد و از ما برداريد آنها مى‏ گويند اگر خدا ما را هدايت كرده بود ما نيز شما را هدايت مى ‏كرديم (ولى كار از اينها گذشته است)» .
 
آيا مى ‏دانيد استكبار چيست؟ استكبار ترک اطاعت از كسى است كه مأمور به اطاعت از او هستيد، و برترى جستن بر كسى است كه به پيروى از او دعوت شده ‏ايد.
 
قرآن در اين باره سخن فراوان گفته است. اگر كسى در آن آيات تدبر كند، از انحراف در امان مى ‏ماند و پند مى ‏گيرد.


اى مؤمنان بدانيد كه خداوند متعال مى‏ فرمايد: «خداوند كسانى را دوست دارد كه در راه او در صف جهاد پيكار مى‏ كنند مانند سدّ آهنين همدست و پايدار هستند» .
اى مؤمنان بدانيد كه خداوند متعال مى‏ فرمايد: «خداوند كسانى را دوست دارد كه در راه او در صف جهاد پيكار مى‏ كنند مانند سدّ آهنين همدست و پايدار هستند» .
خط ۶۰۵: خط ۶۵۲:
آيا مى ‏دانيد راه خدا چيست و چه كسى راه او است و چه كسى صراط خداست و چه كسى طريق خداست؟
آيا مى ‏دانيد راه خدا چيست و چه كسى راه او است و چه كسى صراط خداست و چه كسى طريق خداست؟


من صراط خدا هستم، كه اگر كسى براى اطاعت خدا آن را نپيمايد به آتش جهنم افكنده مى‏ شود. من راه خدا هستم، كه خداوند بعد از پيامبرش ‏صلى الله عليه وآله براى پيروى مردم مرا منصوب كرد. من تقسيم كننده بهشت و دوزخم. من حجت خدا بر تبهكارانم. من نورِ انوارم.
من صراط خدا هستم، كه اگر كسى براى اطاعت خدا آن را نپيمايد به آتش جهنم افكنده مى‏ شود. من راه خدا هستم، كه خداوند بعد از پيامبرش ‏صلى الله عليه و آله براى پيروى مردم مرا منصوب كرد. من تقسيم كننده بهشت و دوزخم. من حجت خدا بر تبهكارانم. من نورِ انوارم.
 
پس از خواب غفلت بيدار شويد، و پيش از فرا رسيدن مرگ براى انجام كار بشتابيد، و براى كسب مغفرت خدا بر همديگر سبقت گيريد، پيش از آنكه ديوارى كشيده شود كه باطن آن رحمت و ظاهرش
 
عذاب است.


پس از خواب غفلت بيدار شويد، و پيش از فرا رسيدن مرگ براى انجام كار بشتابيد، و براى كسب مغفرت خدا بر همديگر سبقت گيريد، پيش از آنكه ديوارى كشيده شود كه باطن آن رحمت و ظاهرش عذاب است. آنگاه فرياد مى ‏زنيد اما كسى گوش فرا نمى‏ دهد، ناله سر مى‏ دهيد و كسى به ناله ‏هاى شما اهميت نمى ‏دهد، استغاثه مى‏ كنيد و با تضرّع و زارى استمداد مى ‏كنيد و كسى به كمک شما نمى‏ آيد.
آنگاه فرياد مى ‏زنيد اما كسى گوش فرا نمى‏ دهد، ناله سر مى‏ دهيد و كسى به ناله ‏هاى شما اهميت نمى ‏دهد، استغاثه مى‏ كنيد و با تضرّع و زارى استمداد مى ‏كنيد و كسى به كمک شما نمى‏ آيد.


به سوى طاعت‏ ها بشتابيد، قبل از آنكه فرصت ‏ها را از دست دهيد. گويا مرگ به جانب شما رو نهاده است، مرگى كه تمامى لذايد را تباه مى‏ سازد.
به سوى طاعت‏ ها بشتابيد، قبل از آنكه فرصت ‏ها را از دست دهيد. گويا مرگ به جانب شما رو نهاده است، مرگى كه تمامى لذايد را تباه مى‏ سازد.
خط ۶۱۷: خط ۶۶۸:
در اين عيد بزرگ، احسان كردن ثروت را بركت مى‏ بخشد و عمر را زياد مى‏ كند. در اين روز، محبت به يكديگر و مهرورزى با بندگان خدا رحمت و عطوفت خداوندى را جلب مى كند.
در اين عيد بزرگ، احسان كردن ثروت را بركت مى‏ بخشد و عمر را زياد مى‏ كند. در اين روز، محبت به يكديگر و مهرورزى با بندگان خدا رحمت و عطوفت خداوندى را جلب مى كند.


در اين روز، هر آنچه در توان داريد از فضل و احسانى كه خداوند نصيب شما كرده است براى برادران و اهل و عيال خود هزينه كنيد و گشاده دستى نماييد و زمينه پذيرايى از آنها را فراهم كنيد. شادمانى خود را آشكار كنيد، و با لبخند و تبسم با يكديگر رو به رو شويد. شكر خدا را بر اين همه لطف و كرامتش بر زبان داشته باشيد، و به آنان كه با آرزومندى چشم به دستان شما دوخته ‏اند به ديدارشان بشتابيد، و بخشش فراوان كنيد.
در اين روز، هر آنچه در توان داريد از فضل و احسانى كه خداوند نصيب شما كرده است براى برادران و اهل و عيال خود هزينه كنيد و گشاده دستى نماييد و زمينه پذيرايى از آنها را فراهم كنيد.


ضعيفان و ناتوانان را دريابيد، و هر آنچه در توان داريد و امكانات شما اجازه مى‏ دهد در خوراكى و بقيه نيازمندى ‏ها با آنان به مساوات رفتار نماييد. پاداش يک درهم احسان در اين روز برابر صد هزار درهم در روزهاى ديگر است، و اميد است خداوند بيشتر از اين هم پاداش دهد.
شادمانى خود را آشكار كنيد، و با لبخند و تبسم با يكديگر رو به رو شويد. شكر خدا را بر اين همه لطف و كرامتش بر زبان داشته باشيد، و به آنان كه با آرزومندى چشم به دستان شما دوخته ‏اند به ديدارشان بشتابيد، و بخشش فراوان كنيد.
 
ضعيفان و ناتوانان را دريابيد، و هر آنچه در توان داريد و امكانات شما اجازه مى‏ دهد در خوراكى و بقيه نيازمندى ‏ها با آنان به مساوات رفتار نماييد.
 
پاداش يک درهم احسان در اين روز برابر صد هزار درهم در روزهاى ديگر است، و اميد است خداوند بيشتر از اين هم پاداش دهد.


روزه اين روز مستحب است، و خداوند به آن دعوت نموده و پاداش عظيمى براى آن قرار داده است؛ به گونه ‏اى كه اگر بنده ‏اى از بندگان خدا تمام عمر دنيا، روزها را به روزه‏ دارى و شب‏ ها را به عبادت سپرى كند، همسان كسى كه با نيت خالصانه در روز غدير روزه گرفته است نمى ‏شود.
روزه اين روز مستحب است، و خداوند به آن دعوت نموده و پاداش عظيمى براى آن قرار داده است؛ به گونه ‏اى كه اگر بنده ‏اى از بندگان خدا تمام عمر دنيا، روزها را به روزه‏ دارى و شب‏ ها را به عبادت سپرى كند، همسان كسى كه با نيت خالصانه در روز غدير روزه گرفته است نمى ‏شود.
خط ۶۲۷: خط ۶۸۲:
در اين هنگام كسى از جا برخاست و سؤال كرد: يا اميرالمؤمنين، فئام چيست؟
در اين هنگام كسى از جا برخاست و سؤال كرد: يا اميرالمؤمنين، فئام چيست؟


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود: فئام صد هزار پيامبر صلى الله عليه وآله و شهيد است. حال چگونه است پاداش كسى كه جمعى از مردان و زنان اهل ايمان را افطارى داده باشد؟ من ضمانت مى ‏دهم كه خداوند او را از كفر و فقر امان دهد، و اگر در همان شب يا همان روز يا پس از آن روز تا عيد غدير سال آينده بميرد، بدون اينكه گناه كبيره ‏اى مرتكب شده باشد اجر و پاداش او با خداوند مى‏ باشد.
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:
 
فئام صد هزار پيامبر صلى الله عليه و آله و شهيد است. حال چگونه است پاداش كسى كه جمعى از مردان و زنان اهل ايمان را افطارى داده باشد؟ من ضمانت مى ‏دهم كه خداوند او را از كفر و فقر امان دهد، و اگر در همان شب يا همان روز يا پس از آن روز تا عيد غدير سال آينده بميرد، بدون اينكه گناه كبيره ‏اى مرتكب شده باشد اجر و پاداش او با خداوند مى‏ باشد.


و هر كس كه براى برادرانش قرض بگيرد (و براى حل مشكل آنها واسطه شود) و به آنها كمک كند، من ضمانت مى‏ دهم كه خداوند قرض او رابپردازد، اگر زنده بماند، و اگر جانش را بگيرد از طرف او بر عهده مى‏ گيرد و ادا مى‏ كند.
و هر كس كه براى برادرانش قرض بگيرد (و براى حل مشكل آنها واسطه شود) و به آنها كمک كند، من ضمانت مى‏ دهم كه خداوند قرض او رابپردازد، اگر زنده بماند، و اگر جانش را بگيرد از طرف او بر عهده مى‏ گيرد و ادا مى‏ كند.
خط ۶۳۵: خط ۶۹۲:
مطالب مرا كه شنيديد، حاضران به غائبان برسانند، و آنها كه در مجلس حضور داشتند پيام مرا به كسانى كه به دليل دورى راه نتوانستند در اين اجتماع شركت كنند ابلاغ نمايند.
مطالب مرا كه شنيديد، حاضران به غائبان برسانند، و آنها كه در مجلس حضور داشتند پيام مرا به كسانى كه به دليل دورى راه نتوانستند در اين اجتماع شركت كنند ابلاغ نمايند.


تأكيد مى‏ كنم كه افراد متمكّن و داراى امكانات از ناتوانان و ضعيفان دلجويى كنند، كه رسول‏خداصلى الله عليه وآله مرا اين چنين فرمان داده است.
تأكيد مى‏ كنم كه افراد متمكّن و داراى امكانات از ناتوانان و ضعيفان دلجويى كنند، كه رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله مرا اين چنين فرمان داده است.


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بعد از اين سخنان خطبه جمعه را آغاز فرمود و نماز جمعه را اقامه كرد. حضرت پس از نماز با فرزندان و شيعيان خود به منزل امام حسن مجتبى ‏عليه السلام رفتند.
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بعد از اين سخنان خطبه جمعه را آغاز فرمود و نماز جمعه را اقامه كرد. حضرت پس از نماز با فرزندان و شيعيان خود به منزل امام حسن مجتبى ‏عليه السلام رفتند.
خط ۶۴۱: خط ۶۹۸:
آن حضرت غذايى را براى پذيرايى از مهمانان آماده كرده بود. همه مهمانان اعم از ثروتمند و فقير بر سر سفره حضرت نشستند، پس از صرف غذا همراه با هديه ‏اى به سوى خانه‏ هايشان بازگشتند.
آن حضرت غذايى را براى پذيرايى از مهمانان آماده كرده بود. همه مهمانان اعم از ثروتمند و فقير بر سر سفره حضرت نشستند، پس از صرف غذا همراه با هديه ‏اى به سوى خانه‏ هايشان بازگشتند.


== نكاتى در مورد خطبه غدير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام <ref>حماسه غدير (حكيمى) : ص ۷۸  - ۷۳.</ref>==
== نكاتى در مورد خطبه غدير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام<ref>حماسه غدير (حكيمى) : ص ۷۳ - ۷۸.</ref>==
با دقت و مرور چند باره در خطبه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير در ايام خلافت ظاهرى خود، در اينجا به چند نكته در مورد اين خطبه اشاره مى‏ شود:
با دقت و مرور چند باره در خطبه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير در ايام خلافت ظاهرى خود، در اينجا به چند نكته در مورد اين خطبه اشاره مى‏ شود:


خط ۶۴۸: خط ۷۰۵:
اكنون آيا امیرالمؤمنین ‏عليه السلام از قرآن و اسلام بهتر خبر دارند و از چگونگى و شأن نزول آيات آن، يا فلان متكلم سنى و قاضى ‏القضاة وابسته به دربار خلافت، يا فلان مستشرق يهودى مأمور مرموز، يا فلان استاد تاريخ ادبيات، يا فلان دكتر حقوق مدنى، يا فلان به اصطلاح محقق در جامعه‏  شناسى ولى بى ‏اطلاع از اسلام، يا فلان چانه ‏زن بر سر لفظ سميرم و شميرم... ؟
اكنون آيا امیرالمؤمنین ‏عليه السلام از قرآن و اسلام بهتر خبر دارند و از چگونگى و شأن نزول آيات آن، يا فلان متكلم سنى و قاضى ‏القضاة وابسته به دربار خلافت، يا فلان مستشرق يهودى مأمور مرموز، يا فلان استاد تاريخ ادبيات، يا فلان دكتر حقوق مدنى، يا فلان به اصطلاح محقق در جامعه‏  شناسى ولى بى ‏اطلاع از اسلام، يا فلان چانه ‏زن بر سر لفظ سميرم و شميرم... ؟


'''اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در سخنان خود به اين حقيقت اشاره مى‏ كنند''' كه جانشينان پيامبرصلى الله عليه وآله خلق را به سوى خدا مى ‏خوانند و به مردمان خداشناسى مى ‏آموزند. يعنى فلسفه رهبرى در دين نشر خداشناسى و بر پا كردن جامعه‏ اى خدايى -  انسانى است. حال بايد ديد:
'''اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در سخنان خود به اين حقيقت اشاره مى‏ كنند''' كه جانشينان پيامبر صلى الله عليه و آله خلق را به سوى خدا مى ‏خوانند و به مردمان خداشناسى مى ‏آموزند.
 
يعنى فلسفه رهبرى در دين نشر خداشناسى و بر پا كردن جامعه‏ اى خدايى -  انسانى است. حال بايد ديد:


آيا كسانى چون مروان و يزيد و وليد و حجاج و هارون و متوكل و همانند اينان، معلمان خداشناسى بودند؟!
آيا كسانى چون مروان و يزيد و وليد و حجاج و هارون و متوكل و همانند اينان، معلمان خداشناسى بودند؟!


آيا اينان بودند كه خدا رتبه جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله را به آنان بخشيد و مبلغ احكام خود قرارشان داد؟!
آيا اينان بودند كه خدا رتبه جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله را به آنان بخشيد و مبلغ احكام خود قرارشان داد؟!


آيا اينان به مردم خداشناسى آموختند و پاسدار رسالت محمد بودند؟
آيا اينان به مردم خداشناسى آموختند و پاسدار رسالت محمد بودند؟
خط ۶۶۰: خط ۷۱۹:
و آيا... و آيا...؟
و آيا... و آيا...؟


'''امام در چند مورد از اين سخنرانى''' كه در روز عيد غدير و جمعه ادا كرده اند، از واقعه غدير به عنوان «نعمت» ياد مى ‏كنند و مى‏ فرمايند كه خداى را بر آن شكر گزاريد، و اين يادآورى را تكرار مى‏ كنند. معلوم است كه اين همه يادآورى و تأكيد و تكرار به خاطر مضمون غدير و محتواى آن است؛ يعنى تأمين حقوق انسان و حدود اسلام.
'''امام در چند مورد از اين سخنرانى''' كه در روز عيد غدير و جمعه ادا كرده اند، از واقعه غدير به عنوان «نعمت» ياد مى ‏كنند و مى‏ فرمايند كه خداى را بر آن شكر گزاريد، و اين يادآورى را تكرار مى‏ كنند.
 
معلوم است كه اين همه يادآورى و تأكيد و تكرار به خاطر مضمون غدير و محتواى آن است؛ يعنى تأمين حقوق انسان و حدود اسلام.
 
'''امام خود را «سبيل اللَّه» يعنى «راه خدا» مى‏ خوانند'''، و مى‏ فرمايند كه قرآن هم گفته است در پيرامون همين مقام، چونان صفى استوار گرد آييد و پيكار كنيد.


'''امام خود را «سبيل اللَّه» يعنى «راه خدا» مى‏ خوانند'''، و مى‏ فرمايند كه قرآن هم گفته است در پيرامون همين مقام، چونان صفى استوار گرد آييد و پيكار كنيد. اين تصريح است به اهميت مقام رهبر دينى در جامعه اسلامى، و اينكه امت بدون رهبر دينى راه خدا را در پيش ندارد.
اين تصريح است به اهميت مقام رهبر دينى در جامعه اسلامى، و اينكه امت بدون رهبر دينى راه خدا را در پيش ندارد.


'''امام در اين خطبه به صراحت مى‏ فرمايند''' كه اقرار و ايمان به توحيد، بى اقرار و ايمان به نبوت و بى اقرار و ايمان به امامت پذيرفته نيست. چرا؟ چون منظور از عرضه دين الهى بر بشر، تأمين سعادت كلى و رستگارى نهايى انسان و بلوغ انسانيت است، و وصول آدمى به اصل حقيقت در جهت علم و اصل عدالت در جهت عمل.
'''امام در اين خطبه به صراحت مى‏ فرمايند''' كه اقرار و ايمان به توحيد، بى اقرار و ايمان به نبوت و بى اقرار و ايمان به امامت پذيرفته نيست. چرا؟ چون منظور از عرضه دين الهى بر بشر، تأمين سعادت كلى و رستگارى نهايى انسان و بلوغ انسانيت است، و وصول آدمى به اصل حقيقت در جهت علم و اصل عدالت در جهت عمل.
خط ۶۷۰: خط ۷۳۳:
طبعاً اين كمک و راهنمايى جز از طريق پيشوايى به اين مقصود، نيازمند به حق و كمک حق است، و اين كمک و راهنمايى جز از طريق پيشواى الهى؛ يعنى امام معصوم ‏عليه السلام كه خدا ایشان را تعيين كرده كه كلام و حكم او كلام و حكم خدا باشد، به گونه‏ اى ديگر ميسر نخواهد بود.
طبعاً اين كمک و راهنمايى جز از طريق پيشوايى به اين مقصود، نيازمند به حق و كمک حق است، و اين كمک و راهنمايى جز از طريق پيشواى الهى؛ يعنى امام معصوم ‏عليه السلام كه خدا ایشان را تعيين كرده كه كلام و حكم او كلام و حكم خدا باشد، به گونه‏ اى ديگر ميسر نخواهد بود.


بشر با استعدادها و معلومات بشرى خود قادر به طى كردن اين راه نيست. پس ايمان به خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله و امام ‏عليه السلام و اطاعت از آنان همه با هم لازم است، و اين هر سه ايمان، هر يك مكمل آن ديگرى است و هر يک بى آن ديگرى ناقص است.
بشر با استعدادها و معلومات بشرى خود قادر به طى كردن اين راه نيست. پس ايمان به خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و امام ‏عليه السلام و اطاعت از آنان همه با هم لازم است، و اين هر سه ايمان، هر يك مكمل آن ديگرى است و هر يک بى آن ديگرى ناقص است.
 
اساساً يكى از فلسفه‏ هاى لزوم امام همين حتميت لزوم علم است در رسيدن به سعادت و عمل بر طبق آن علم، چون ممكن است پيامبر صلى الله عليه و آله جزئيات و فروع و تفصيل‏ هاى همه معارف و احكام را در مدت محدود زندگى خويش نفرموده باشند.


اساساً يكى از فلسفه‏ هاى لزوم امام همين حتميت لزوم علم است در رسيدن به سعادت و عمل بر طبق آن علم، چون ممكن است پيامبرصلى الله عليه وآله جزئيات و فروع و تفصيل‏ هاى همه معارف و احكام را در مدت محدود زندگى خويش نفرموده باشند. بسا به خاطر كشاكش ‏ها و گرفتارى هاى اصل تأسيس و تبليغ، يا به خاطر تأخير زمانى ظرف بيان، يا عدم آمادگى نفوس و امثال اين علل كه نزد خردمندان روشن است.
بسا به خاطر كشاكش ‏ها و گرفتارى هاى اصل تأسيس و تبليغ، يا به خاطر تأخير زمانى ظرف بيان، يا عدم آمادگى نفوس و امثال اين علل كه نزد خردمندان روشن است.


اينجاست كه تنها امام معصوم‏ عليه السلام تعيين شده از جانب خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله مى ‏تواند مرجعى مطمئن باشد، و دين و تفاصيل آن را بياموزد، و مربى امت باشد، و خلأ وجود پيامبرصلى الله عليه وآله و انقطاع وحى را پر كند، و علمى بياموزد و حكمى بدهد كه علم درست و حكم خدا باشد.
اينجاست كه تنها امام معصوم‏ عليه السلام تعيين شده از جانب خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله مى ‏تواند مرجعى مطمئن باشد، و دين و تفاصيل آن را بياموزد، و مربى امت باشد، و خلأ وجود پيامبر صلى الله عليه و آله و انقطاع وحى را پر كند، و علمى بياموزد و حكمى بدهد كه علم درست و حكم خدا باشد.


از همين رو برخى از محققان، از جمله ملامحسن فيض كاشانى بدان تصريح كرده ‏اند. فيض مى ‏گويد: فرائض و نواميس دين از اين جهت به وسيله ولايت و امامت تكميل شد كه پيامبر صلى الله عليه وآله علوم و تعاليمى را كه خدا به او داده بود به امیرالمؤمنین عليه السلام آموخت، و امیرالمؤمنین ‏عليه السلام به اوصياء خود، يكى پس از ديگرى.
از همين رو برخى از محققان، از جمله ملامحسن فيض كاشانى بدان تصريح كرده ‏اند. فيض مى ‏گويد: فرائض و نواميس دين از اين جهت به وسيله ولايت و امامت تكميل شد كه پيامبر صلى الله عليه و آله علوم و تعاليمى را كه خدا به او داده بود به امیرالمؤمنین عليه السلام آموخت، و امیرالمؤمنین ‏عليه السلام به اوصياء خود، يكى پس از ديگرى.


پس چون پيامبرصلى الله عليه وآله امیرالمؤمنین و ائمه اولاد امیرالمؤمنین ‏عليهم السلام را به جاى خويش معرفى كردند و براى امت ممكن گشت كه در معرفت حلال و حرام و احكام دين خدا به آنان رجوع كنند، و اين امر با آمدن هر يک از آنان پس از ديگرى استمرار توانست يافت. دين كامل گشت و نعمت هدايت تمام، و الحمد للَّه. و اين مطلب را خود امامان ما فرموده ‏اند.<ref>تفسير صافى: ج ۱ ص ۴۲۱، به نقل از: تفسير عياشى: ج ۱ ص ۲۹۳.</ref>  
پس چون پيامبر صلى الله عليه و آله امیرالمؤمنین و ائمه اولاد امیرالمؤمنین ‏عليهم السلام را به جاى خويش معرفى كردند و براى امت ممكن گشت كه در معرفت حلال و حرام و احكام دين خدا به آنان رجوع كنند، و اين امر با آمدن هر يک از آنان پس از ديگرى استمرار توانست يافت. دين كامل گشت و نعمت هدايت تمام، و الحمد للَّه. و اين مطلب را خود امامان ما فرموده ‏اند.<ref>تفسير صافى: ج ۱ ص ۴۲۱، به نقل از: تفسير عياشى: ج ۱ ص ۲۹۳.</ref>  


با توضيحات گذشته، معناى اين سخن امام‏ عليه السلام و نيز مقصود از نزول آيه اكمال و آيه تبليغ نيز معلوم مى‏ شود؛ يعنى با تعيين شخص رهبر، دين در جامعه اسلامى كامل گشت.
با توضيحات گذشته، معناى اين سخن امام‏ عليه السلام و نيز مقصود از نزول آيه اكمال و آيه تبليغ نيز معلوم مى‏ شود؛ يعنى با تعيين شخص رهبر، دين در جامعه اسلامى كامل گشت.
خط ۶۸۴: خط ۷۴۹:
پس ملاحظه مى‏ كنيد كه به تصريح قرآن كريم و احاديث نبوى و فرموده امام امیرالمؤمنین ‏عليه السلام -  كه به شهادت علماى اهل ‏سنت براى هر مسلمانى از هر مذهبى كه باشد حجت است -  دين اسلام بدون جهت داشتن نسبت به چگونگى حكومت كامل نيست. و به تعبير شيعه: امام ‏شناسى (معرفة الامام) نيز جزو اصول دين است. و اين راقى ‏ترين فلسفه است كه در دينى مسئله رهبرى و حكومت و معرفت اين مقام و صلاحيت و شرط كردن عدالت در آن جزو اصول دين باشد.
پس ملاحظه مى‏ كنيد كه به تصريح قرآن كريم و احاديث نبوى و فرموده امام امیرالمؤمنین ‏عليه السلام -  كه به شهادت علماى اهل ‏سنت براى هر مسلمانى از هر مذهبى كه باشد حجت است -  دين اسلام بدون جهت داشتن نسبت به چگونگى حكومت كامل نيست. و به تعبير شيعه: امام ‏شناسى (معرفة الامام) نيز جزو اصول دين است. و اين راقى ‏ترين فلسفه است كه در دينى مسئله رهبرى و حكومت و معرفت اين مقام و صلاحيت و شرط كردن عدالت در آن جزو اصول دين باشد.


بدين گونه و با توجه به آنچه نقل كرديم و توضيح داديم، روشن است كه عيد غدير اسلامى است، نه صرفا شيعى. زيرا روزى كه به جز اهميت قرآنى آن و سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله درباره آن و محتواى حيوى آن، امیرالمؤمنین عليه السلام نيز اين گونه به ياد كرد اهميتش بپردازند و آن را عيدى بزرگ و سترگ بخوانند، جز يک روز عظيم و يک عيد اسلامى چه مى ‏تواند باشد؟
بدين گونه و با توجه به آنچه نقل كرديم و توضيح داديم، روشن است كه عيد غدير اسلامى است، نه صرفا شيعى. زيرا روزى كه به جز اهميت قرآنى آن و سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله درباره آن و محتواى حيوى آن، امیرالمؤمنین عليه السلام نيز اين گونه به ياد كرد اهميتش بپردازند و آن را عيدى بزرگ و سترگ بخوانند، جز يک روز عظيم و يک عيد اسلامى چه مى ‏تواند باشد؟


پس اگر در اثر تداوم سوء ترتبيت و تعليم در دوران گذشته و روزگاران خلافت اموى و عباسى و ديگر سلاطين دور از حق و عالمان متعصب و هم غفلت امروزين متفكران مسلمان، اكنون نيز اين روز حياتى در بسيارى از جوامع اسلامى به دست فراموشى سپرده شده است! اين از نظر مبادى اسلام يک گناه بزرگ اجتماعى است، و هم از بين بردن يكى از چهار اصل اساسى اسلام است؛ يعنى توحيد، نبوت، امامت و معاد.
پس اگر در اثر تداوم سوء ترتبيت و تعليم در دوران گذشته و روزگاران خلافت اموى و عباسى و ديگر سلاطين دور از حق و عالمان متعصب و هم غفلت امروزين متفكران مسلمان، اكنون نيز اين روز حياتى در بسيارى از جوامع اسلامى به دست فراموشى سپرده شده است! اين از نظر مبادى اسلام يک گناه بزرگ اجتماعى است، و هم از بين بردن يكى از چهار اصل اساسى اسلام است؛ يعنى توحيد، نبوت، امامت و معاد.
خط ۶۹۰: خط ۷۵۵:
از اين رو بايد جامعه اسلامى با زنده كردن خاطرات اين روز و تفهيم محتواى آن به فرزندان سرزمين‏ هاى اسلام كفاره اين گناه را بپردازد، و محققان و مؤلفان و شاعران و نويسندگان مسلمان، با نشر تعليم نهفته در آن و حساسيت نشان دادن نسبت به آن تعليم، يكى از بزرگ‏ترين آرمان‏ هاى انسانى اسلام را احيا كنند.
از اين رو بايد جامعه اسلامى با زنده كردن خاطرات اين روز و تفهيم محتواى آن به فرزندان سرزمين‏ هاى اسلام كفاره اين گناه را بپردازد، و محققان و مؤلفان و شاعران و نويسندگان مسلمان، با نشر تعليم نهفته در آن و حساسيت نشان دادن نسبت به آن تعليم، يكى از بزرگ‏ترين آرمان‏ هاى انسانى اسلام را احيا كنند.


آرى، پوشاندن يا پوشيده ماندن غدير، پوشاندن يا پوشيده ماندن يكى از روشن‏ ترين روزهاى انسان، و نسيانِ يكى از پاک‏ ترين و عظيم‏ ترين و درخشنده ‏ترين سنت ‏هاى پيامبر اسلام‏ صلى الله عليه وآله است. و به ديگر سخن: رد كردن عظيم ‏ترين فرياد و بلكه فرياد نهايى و ابدى وحى است به حلقوم رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله، و دست رد در برابر آن فراز كردن است.
آرى، پوشاندن يا پوشيده ماندن غدير، پوشاندن يا پوشيده ماندن يكى از روشن‏ ترين روزهاى انسان، و نسيانِ يكى از پاک‏ ترين و عظيم‏ ترين و درخشنده ‏ترين سنت ‏هاى پيامبر اسلام‏ صلى الله عليه وآله است. و به ديگر سخن:
 
تبلور جوهر نهايى در جامعه اسلام غدير است، و پايان فريادهاى وحى خداى غدير. و چون پيامبر ما صلى الله عليه وآله خاتم پيامبران است بايد گفت: آخرين حكم آسمان روز غدير است؛ يعنى ارشاد ابديت در مسير حيات انسانى، امامت امیرالمؤمنین عليه السلام است، و امامت اولاد او به عنوان معلمان علم يقين و مجريان احكام و حدود خدايى تا دامنه قيامت.
 
در واقع، آنچه از پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله درباره حضرت مهدى‏ عليه السلام و خروج موعود نيز روايت شده و خاطره ‏اى را كه مسلمين درباره آينده جهان و استقرار دولت حضرت مهدى - يعنى پراكندن حق در هر كائن و آكندن گيتى از عدل -  دارند، همان تأسيس «مدينه غدير» است، كه در تشكيل دادن آن براى هر نسل و در هر نسل بكوشند.


آن كه حضرت مهدى‏ عليه السلام تأسيس مى‏ كنند، تكلف دينى خود آن امام است در روزگار ظهور خود و در ظرف زمانى آن تكليف، و خواهد كرد، كه «ان اللَّه غالب على امره» <ref>يوسف‏ عليه السلام /  ۲۱.</ref>  در حقيقت «بعثت، غدير، عاشورا، مهدویت» چهار جهت اصلى خانه اسلام است كه به روزگار «حضرت مهدى» سراسر جهان خواهد بود: «ان الارض يرثها عبادى الصالحون» . <ref>انبياء /  ۱۰۵.</ref>
رد كردن عظيم ‏ترين فرياد و بلكه فرياد نهايى و ابدى وحى است به حلقوم رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه و آله، و دست رد در برابر آن فراز كردن است.


تبلور جوهر نهايى در جامعه اسلام غدير است، و پايان فريادهاى وحى خداى غدير. و چون پيامبر ما صلى الله عليه و آله خاتم پيامبران است بايد گفت:


آخرين حكم آسمان روز غدير است؛ يعنى ارشاد ابديت در مسير حيات انسانى، امامت امیرالمؤمنین عليه السلام است، و امامت اولاد او به عنوان معلمان علم يقين و مجريان احكام و حدود خدايى تا دامنه قيامت.


در واقع، آنچه از پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله درباره حضرت مهدى‏ عليه السلام و خروج موعود نيز روايت شده و خاطره ‏اى را كه مسلمين درباره آينده جهان و استقرار دولت حضرت مهدى - يعنى پراكندن حق در هر كائن و آكندن گيتى از عدل -  دارند، همان تأسيس «مدينه غدير» است، كه در تشكيل دادن آن براى هر نسل و در هر نسل بكوشند.


آن كه حضرت مهدى‏ عليه السلام تأسيس مى‏ كنند، تكلف دينى خود آن امام است در روزگار ظهور خود و در ظرف زمانى آن تكليف، و خواهد كرد، كه «وَ اللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ»<ref>يوسف‏ عليه السلام /  ۲۱.</ref> در حقيقت «بعثت، غدير، عاشورا، مهدویت» چهار جهت اصلى خانه اسلام است كه به روزگار «حضرت مهدى» سراسر جهان خواهد بود: «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ».<ref>انبياء /  ۱۰۵.</ref>
== پانویس ==
== پانویس ==
<references />
<references />