ثقلین(حدیث): تفاوت میان نسخه‌ها

۱۹۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ اوت ۲۰۲۲
خط ۱۷: خط ۱۷:
بدانيد كه من عده‏ اى را از آتش نجات خواهم داد ولى عده ‏اى را از دست من مى ‏گيرند. من خواهم گفت: خدايا اصحابم؟! به من گفته مى‏ شود: تو نمى ‏دانى اينان پس از تو چه كردند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص،۴۴،۴۳ ،۲۶۱،۲۳۹،۱۹۹،۱۹۶،۹۷،۷۵،۵۴،۴۹،۴۶. </ref>
بدانيد كه من عده‏ اى را از آتش نجات خواهم داد ولى عده ‏اى را از دست من مى ‏گيرند. من خواهم گفت: خدايا اصحابم؟! به من گفته مى‏ شود: تو نمى ‏دانى اينان پس از تو چه كردند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص،۴۴،۴۳ ،۲۶۱،۲۳۹،۱۹۹،۱۹۶،۹۷،۷۵،۵۴،۴۹،۴۶. </ref>


== حديث ثقلين در خطبه غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۵۸  - ۱۵۵. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۰۶  ۸۶. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۳۱  - ۲۲۳ ۱۷۰  - ۱۵۷. اسرار غدير: ص ۲۱۹. </ref> ==
== حديث ثقلين در خطبه غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۵۵-۱۵۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۸۶-۱۰۶ . سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۵۷ ،۱۷۰ ،۲۳۱،۲۲۳ .اسرار غدير: ص ۲۱۹. </ref> ==
   در اواسط بخش سوم خطبه غدير و پس از بيان [[توازن]] مقام نبوت و امامت، خطبه به اوج خود نزديك مى ‏شد و نهيبى لازم بود كه مخاطبين بدانند چرا على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام از آغاز [[سخنرانى]] بر فراز منبر كنار پيامبر صلى الله عليه وآله ايستاده است. بايد گفته مى ‏شد كه لحظاتى بعد دو [[بازوى حيدرى]] در كف با كفايت محمدى قرار مى ‏گيرد و به گونه‏ اى خاص فراتر از آن چه در ذهن مردم است معرفى خواهد شد.
   در اواسط بخش سوم خطبه غدير و پس از بيان [[توازن]] مقام نبوت و امامت، خطبه به اوج خود نزديك مى ‏شد و نهيبى لازم بود كه مخاطبين بدانند چرا على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام از آغاز [[سخنرانى]] بر فراز منبر كنار پيامبر صلى الله عليه وآله ايستاده است. بايد گفته مى ‏شد كه لحظاتى بعد دو [[بازوى حيدرى]] در كف با كفايت محمدى قرار مى ‏گيرد و به گونه‏ اى خاص فراتر از آن چه در ذهن مردم است معرفى خواهد شد.


خط ۶۰: خط ۶۰:
« أَلَا إِنَ‏ تَنْزِيلَ‏ الْقُرْآنِ عَلَيَّ»<ref>الیقین : ص۳۵۲.</ref>‏ :بدانيد كه نازل كردن قرآن بر عهده من بود.
« أَلَا إِنَ‏ تَنْزِيلَ‏ الْقُرْآنِ عَلَيَّ»<ref>الیقین : ص۳۵۲.</ref>‏ :بدانيد كه نازل كردن قرآن بر عهده من بود.


«إِنِّي‏ أُخَلِّفُ‏ فِيكُمُ الْقُرْآنَ» <ref>الیقین : ص ۳۵۹.</ref>: من قرآن را به يادگار در بين شما مى‏ گذارم.  
«إِنِّي‏ أُخَلِّفُ‏ فِيكُمُ الْقُرْآنَ» <ref>همان : ص ۳۵۹.</ref>: من قرآن را به يادگار در بين شما مى‏ گذارم.  


«إنّى تارِكٌ فيكُمُ الثِّقْلَيْنِ ،كِتابَ اللَّه وَ عِتْرَتى»: من دو [[يادگار]] گرانقدر در ميان شما مى‏ گذارم: كتاب خداوند و عترتم.<ref>احتجاج : ج ۱ ، ص۱۴۹ . عوالم العلوم : ج ۳  / ۱۵ ، ص ۲۳۹. </ref>.
«إنّى تارِكٌ فيكُمُ الثِّقْلَيْنِ ،كِتابَ اللَّه وَ عِتْرَتى»: من دو [[يادگار]] گرانقدر در ميان شما مى‏ گذارم: كتاب خداوند و عترتم.<ref>احتجاج : ج ۱ ، ص۱۴۹ . عوالم العلوم : ج ۳  / ۱۵ ، ص ۲۳۹. </ref>.
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
۲. روز عرفه، نهم ذيحجة الحرام سال دهم هجرت در عرفات.
۲. روز عرفه، نهم ذيحجة الحرام سال دهم هجرت در عرفات.


۳. روز دوازدهم ذيحجة الحرام<ref>البداية و النهاية: ج ۵ ص ۲۰۲.  سال دهم در مسجد خيف در منى.</ref>
۳. روز دوازدهم ذيحجة الحرامسال دهم در مسجد خيف در منى. <ref>البداية و النهاية: ج ۵ ص ۲۰۲.  </ref>


۴. روز عيد غدير در سرزمين غدير خم، هجدهم ذيحجة الحرام سال دهم هجرى.
۴. روز عيد غدير در سرزمين غدير خم، هجدهم ذيحجة الحرام سال دهم هجرى.
خط ۱۶۷: خط ۱۶۷:
۵ . در آستانه ارتحال در مسجد النبى ‏صلى الله عليه وآله، در اواخر ماه صفر سال يازدهم هجرى.
۵ . در آستانه ارتحال در مسجد النبى ‏صلى الله عليه وآله، در اواخر ماه صفر سال يازدهم هجرى.


۶ . در بستر مرگ روز ۲۸ صفر سال يازدهم، در حجره شریفه <ref>على ‏عليه السلام امام البررة : خوئى، شرح سید محمد مهدی خرسان : ج ۱ ص  ۲۹۲ -۳۰۴ . </ref>
۶ . در بستر مرگ روز ۲۸ صفر سال يازدهم، در حجره شریفه <ref>على ‏عليه السلام امام البررة : خوئى، شرح سید محمد مهدی خرسان : ج ۱ ،ص ۲۹۲ -۳۰۴ . </ref>


راويان حديث ثقلين از صحابه
راويان حديث ثقلين از صحابه
خط ۲۵۹: خط ۲۵۹:
۲. ام ‏سلمه همسر پيامبرصلى الله عليه وآله
۲. ام ‏سلمه همسر پيامبرصلى الله عليه وآله


۳.ام ‏ايمن از بانوان بهشتى.<ref>على ‏عليه السلام امام البررة : خوئى، شرح سید محمد مهدی خرسان: ج ۱ ص ۳۱۱. </ref>
۳.ام ‏ايمن از بانوان بهشتى.<ref>همان: ج ۱ ص ۳۱۱. </ref>


ابن‏ حجر مى ‏نويسد: اين حديث از بيش از بيست تن از صحابه در موارد مختلف نقل شده است. از جمله: روز عرفه در حجةالوداع، روز غدير خم، به هنگام بازگشت از حج، پس از بازگشت از طائف و در دوران بيمارى حضرت در حجره شريفه هنگامى كه پر از صحابه بود.
ابن‏ حجر مى ‏نويسد: اين حديث از بيش از بيست تن از صحابه در موارد مختلف نقل شده است. از جمله: روز عرفه در حجةالوداع، روز غدير خم، به هنگام بازگشت از حج، پس از بازگشت از طائف و در دوران بيمارى حضرت در حجره شريفه هنگامى كه پر از صحابه بود.
خط ۲۸۵: خط ۲۸۵:
لَنْ تَضِلُّوا ما انْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما : اگر به قرآن و عترت تمسک نماييد هرگز گمراه نخواهيد شد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۷ بخش ۱۰.</ref>  
لَنْ تَضِلُّوا ما انْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما : اگر به قرآن و عترت تمسک نماييد هرگز گمراه نخواهيد شد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۷ بخش ۱۰.</ref>  


فَانْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمْ لَنْ تَضِلُّوا : اگر به قرآن و امامان از فرزندانم تمسک نماييد هرگز گمراه نخواهيد شد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۷ بخش ۱۰ پاورقى ۵ از نسخه «ب». </ref>  
فَانْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمْ لَنْ تَضِلُّوا : اگر به قرآن و امامان از فرزندانم تمسک نماييد هرگز گمراه نخواهيد شد.<ref>همان: ص ۱۵۷ بخش ۱۰ پاورقى ۵ از نسخه «ب». </ref>  


فَتَمَسَّكُوا بِهِ وَ لاتَزِلُّوا: به قرآن تمسک كنيد و منحرف نشويد.<ref>الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸. مناقب ابن مغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۸۴ ح ۶۹ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۷۶.</ref>
فَتَمَسَّكُوا بِهِ وَ لاتَزِلُّوا: به قرآن تمسک كنيد و منحرف نشويد.<ref>الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸. مناقب ابن مغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۸۴ ح ۶۹ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۷۶.</ref>
خط ۳۳۵: خط ۳۳۵:
نبايد وعده پيامبر صلى الله عليه وآله را براى پاسخ امت بر سر حوض كوثر ساده تلقى كنيم. صحنه‏ اى عظيم به وقوع خواهد پيوست كه امت عظيم مسلمان در محضر پيامبرشان بايستند و با پاسخ به پرسش‏ هاى آن حضرت درباره قرآن و عترت به صورت جدى تكليف خود را روشن كنند. آن منظره ديدنى را خود پيامبرصلى الله عليه وآله در حديثى ترسيم فرموده است آنجا كه مى ‏فرمايد:امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مى‏ شوند:
نبايد وعده پيامبر صلى الله عليه وآله را براى پاسخ امت بر سر حوض كوثر ساده تلقى كنيم. صحنه‏ اى عظيم به وقوع خواهد پيوست كه امت عظيم مسلمان در محضر پيامبرشان بايستند و با پاسخ به پرسش‏ هاى آن حضرت درباره قرآن و عترت به صورت جدى تكليف خود را روشن كنند. آن منظره ديدنى را خود پيامبرصلى الله عليه وآله در حديثى ترسيم فرموده است آنجا كه مى ‏فرمايد:امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مى‏ شوند:


اول آنان پرچم گوساله امت من است. من بپا مى‏ خيزم و دست او را مى گيرم. به محض آن كه دستش را گرفتم روى او سياه مى ‏شود و قدم هايش به لرزه در مى ‏آيد و [[امعاء]] و ا[[حشاء]] او منقلب مى‏ شود، و تابعين او نيز همين گونه مى ‏شوند. از آنان مى ‏پرسم: بعد از من با دو يادگار گران قدر من چگونه رفتار كرديد؟ در پاسخ مى‏ گويند: ثِقْل بزرگ‏تر (يعنى قرآن) را تكذيب نموديم و پاره پاره كرديم، و ثِقْل كوچك‏تر [[(عترت)]] را در تنگنا قرار داديم و حقش را گرفتيم. آن گاه من مى‏ گويم: به سمت چپ برويد. آنان از نزد من تشنه و جگر سوخته و روسياه باز گردانده مى ‏شوند در حالى كه قطره‏ اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.
اول آنان رایت (پرچم)گوساله امت من است. من بپا مى‏ خيزم و دست او را مى گيرم. به محض آن كه دستش را گرفتم روى او سياه مى ‏شود و قدم هايش به لرزه در مى ‏آيد و [[امعاء]] و ا[[حشاء]] او منقلب مى‏ شود، و تابعين او نيز همين گونه مى ‏شوند. از آنان مى ‏پرسم: بعد از من با دو يادگار گران قدر من چگونه رفتار كرديد؟ در پاسخ مى‏ گويند: ثِقْل بزرگ‏تر (يعنى قرآن) را تكذيب نموديم و پاره پاره كرديم، و ثِقْل كوچك‏تر [[(عترت)]] را در تنگنا قرار داديم و حقش را گرفتيم. آن گاه من مى‏ گويم: به سمت چپ برويد. آنان از نزد من تشنه و جگر سوخته و روسياه باز گردانده مى ‏شوند در حالى كه قطره‏ اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.


سپس [[رايت]] (پرچم)فرعون امتم بر سر حوض وارد مى ‏شوند كه اكثر مردم اينانند كه توسط او از راه راست منحرف شده‏ اند ... . دست رئيس آنان را مى ‏گيرم، و به محض آنكه دست او را مى‏ گيرم رويش سياه مى‏ شود و قدم‏هايش مى ‏لرزد و امعاء و احشاء او منقلب مى‏ شود، و آنان كه تابع او بوده ‏اند نيز چنين مى‏ شوند. من مى ‏گويم: درباره ثِقْلين بعد از من چه رفتارى كرديد؟ مى‏گويند: ثِقل بزرگ‏تر را تكذيب كرده و آن را پاره پاره كرديم، و با ثِقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. من مى‏ گويم: شما هم به راه گروه اول برويد. آنان هم تشنه و جگر سوخته و روسياه باز مى‏ گردند در حالى كه قطره‏ اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.
سپس [[رايت]] فرعون امتم بر سر حوض وارد مى ‏شوند كه اكثر مردم اينانند كه توسط او از راه راست منحرف شده‏ اند ... . دست رئيس آنان را مى ‏گيرم، و به محض آن كه دست او را مى‏ گيرم رويش سياه مى‏ شود و قدم‏ هايش مى ‏لرزد و امعاء و احشاء او منقلب مى‏ شود، و آنان كه تابع او بوده ‏اند نيز چنين مى‏ شوند. من مى ‏گويم: درباره ثِقْلين بعد از من چه رفتارى كرديد؟ مى ‏گويند: ثِقل بزرگ‏تر را تكذيب كرده و آن را پاره پاره كرديم، و با ثِقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. من مى‏ گويم: شما هم به راه گروه اول برويد. آنان هم تشنه و جگر سوخته و روسياه باز مى‏ گردند در حالى كه قطره‏ اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.


سپس رايت هامان امتم كه امام پنجاه هزار نفر از آنان است نزد من مى ‏آيند. من بر مى ‏خيزم و دست او را مى‏ گيرم. آنگاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى‏ شود و قدم‏هايش به لرزه مى‏ افتد و امعاء و احشايش منقلب مى‏شود، و تابعين او نيز چنان مى‏شوند. من مى‏پُرسم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟ مى‏ گويند: ثِقل اكبر را تكذيب كرديم و از دستوراتش سرپيچى نموديم، و ثقل اصغر را خوار كرديم و او را تنها گذاشتيم. من مى‏گويم: شما به راه گروه‏هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى‏ گردند در حالى كه قطره‏ اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.
سپس رایت هامان امتم كه امام پنجاه هزار نفر از آنان است نزد من مى ‏آيند. من بر مى ‏خيزم و دست او را مى‏ گيرم. آن گاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى‏ شود و قدم ‏هايش به لرزه مى‏ افتد و امعاء و احشايش منقلب مى ‏شود، و تابعين او نيز چنان مى ‏شوند. من : درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟ مى‏ گويند: ثِقل اكبر را تكذيب كرديم و از دستوراتش سرپيچى نموديم، و ثقل اصغر را خوار كرديم و او را تنها گذاشتيم. من مى‏ گويم: شما به راه گروه‏ هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى‏ گردند در حالى كه قطره‏ اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.


سپس رايت [[مِخْدَج]] نزد من مى‏آيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى ‏گيرم. به محض آنكه دست او را گرفتم رويش سياه مى‏ شود و قدم‏هايش به لرزه در مى‏ آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى ‏شود، و تابعين او نيز چنان مى ‏شوند. مى‏ گويم:  
سپس رايت [[مِخْدَج]] نزد من مى ‏آيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى ‏گيرم. به محض آن كه دست او را گرفتم رويش سياه مى‏ شود و قدم ‏هايش به لرزه در مى‏ آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى ‏شود، و تابعين او نيز چنان مى ‏شوند. مى‏ گويم:  


بعد از من درباره ثِقْلين چه كرديد؟ مى‏گويند: ثقل اكبر را تكذيب كرده و عصيان نموديم، و با ثقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. مى‏گويم: شما هم به راه گروه ‏هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و [[روسياه]] باز مى‏ گردند در حالى كه قطره ‏اى از حوض كوثر ننوشيده باشند.
بعد از من درباره ثِقْلين چه كرديد؟ مى‏ گويند: ثقل اكبر را تكذيب كرده و عصيان نموديم، و با ثقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. مى‏ گويم: شما هم به راه گروه ‏هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و [[روسياه]] باز مى‏ گردند در حالى كه قطره ‏اى از حوض كوثر ننوشيده باشند.


سپس رايت اميرالمؤمنين و [[قائدِ]] پيشانى‏ سفيدان نزد من وارد مى ‏شود. من بپا مى ‏خيزم و دست او را مى‏ گيرم، و در اين حال روى او و اصحابش سفيد مى‏ شود. مى‏ گويم: بعد از من درباره ثِقلين چه رفتارى داشتيد؟ مى‏گويند: ثقل اكبر را تابع شديم و آن را تصديق نموديم، و ثقل اصغر را كمك كرديم و يارى نموديم و همراه او به شهادت رسيديم. من مى‏ گويم: سيراب و آب نوشيده باز گرديد. آنان جرعه ‏اى مى نوشند كه بعد از آن هرگز تشنه نمى‏ شوند. روى امامشان همچون خورشيد طالع است، و روى آنان مانند ماه چهارده ‏شبه و همچون نورانى‏ ترين ستاره در آسمان است.
سپس رايت اميرالمؤمنين و [[قائدِ]] پيشانى‏ سفيدان نزد من وارد مى ‏شود. من بپا مى ‏خيزم و دست او را مى‏ گيرم، و در اين حال روى او و اصحابش سفيد مى‏ شود. مى‏ گويم: بعد از من درباره ثِقلين چه رفتارى داشتيد؟ مى‏ گويند: ثقل اكبر را تابع شديم و آن را تصديق نموديم، و ثقل اصغر را كمك كرديم و يارى نموديم و همراه او به شهادت رسيديم. من مى‏ گويم: سيراب و آب نوشيده باز گرديد. آنان جرعه ‏اى مى نوشند كه بعد از آن هرگز تشنه نمى‏ شوند. روى امامشان هم چون خورشيد طالع است، و روى آنان مانند ماه چهارده ‏شبه و همچون نورانى‏ ترين ستاره در آسمان است.


سپس پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: بر اين پيشگويى من شاهد هستيد؟ گفتند: آرى، ما گواه اين مجلس خواهيم بود. [[اليقين]]: <ref>ص ۲۷۵ باب ۹۶.</ref>
سپس پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: بر اين پيش گويى من شاهد هستيد؟ گفتند: آرى، ما گواه اين مجلس خواهيم بود. <ref> اليقين : ص ۲۷۵ باب ۹۶.</ref>


ما نيز از بلنداى چهارده قرن مى‏ گوييم: يا رسول ‏اللَّه! اين پنج گروه را نيك مى ‏شناسيم، و قبل از حوض كوثر در اين دنيا بر ضلالت آن چهار گروه معتقديم و شهادت مى ‏دهيم، و اميدواريم زير پرچم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام از [[تابعين]] و [[تصديق كنندگان]] قرآن در قول و عمل در گروه پنجم باشيم.
ما نيز از بلنداى چهارده قرن مى‏ گوييم: يا رسول ‏اللَّه! اين پنج گروه را نيك مى ‏شناسيم، و قبل از حوض كوثر در اين دنيا بر ضلالت آن چهار گروه معتقديم و شهادت مى ‏دهيم، و اميدواريم زير پرچم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام از [[تابعين]] و [[تصديق كنندگان]] قرآن در قول و عمل در گروه پنجم باشيم.
<span dir="RTL"></span>
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>


== '''پانویس''' ==
== '''پانویس''' ==