۲۱٬۸۲۰
ویرایش
جز (Modir صفحهٔ اسماعيل بن عمر دمشقى (ابن كثير) را به ابن کثیر دمشقی منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== <big>روايت حديث غدير</big><ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص | == <big>روايت حديث غدير</big><ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۲۷۸. </ref> == | ||
<big>يكى از علما و بزرگان [[اهل سنت]] كه [[حديث غدير]] را نقل كرده اسماعيل بن عمر دمشقى شافعى، ابن كثير است.</big> | <big>يكى از علما و بزرگان [[اهل سنت]] كه [[حديث غدير]] را نقل كرده اسماعيل بن عمر دمشقى شافعى، ابن كثير است.</big> | ||
<big>ابن كثير در تاريخش، در بخش فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام و تحت عنوان «حديث غدير خم»، حدود ده مورد براى حديث غدير آورده است. از جمله با اشاره به ماجراى غدير و نيز ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين عليه السلام در رحبه كوفه است.<ref>تاريخ ابنكثير: حوادث سال دهم. براى شرح حال ابنكثير ر.ك: در طبقات ابنقاضى شُهبه. البدر الطالع: ج | <big>ابن كثير در تاريخش، در بخش فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام و تحت عنوان «حديث غدير خم»، حدود ده مورد براى حديث غدير آورده است. از جمله با اشاره به ماجراى غدير و نيز ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين عليه السلام در رحبه كوفه است.<ref>تاريخ ابنكثير: حوادث سال دهم. براى شرح حال ابنكثير ر.ك: در طبقات ابنقاضى شُهبه. البدر الطالع: ج ۱ ص ۱۵۳. النجوم الزاهرة: ج ۱۱ ص ۱۲۳. انباء الغمر: ج ۱ ص ۳۹. الدرر الكامنة: ج ۱ ص ۳۹۹. طبقات المفسرين: ج ۱ ص ۱۱۰. شَذَرات الذهب: ج ۶ ص ۲۳۱. </ref></big> | ||
== <big>معرفى كتاب در موضوع غدير</big><ref>اسرار غدير: ص | == <big>معرفى كتاب در موضوع غدير</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۰۷. چهارده قرن با غدير: ص۱۲۱، ۱۴۰-۱۴۳. غدیر در آئینه کتاب: ص۱۴.</ref> == | ||
<big>كتب مفصلى در زمينه بحث هاى رجالى و تاريخىِ مربوط به سند حديث غدير تأليف شده است.</big> | <big>كتب مفصلى در زمينه بحث هاى رجالى و تاريخىِ مربوط به سند حديث غدير تأليف شده است.</big> | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
<big>اين مسير ادامه يافت و كتاب هاى مختلفى به صورت مستقل يا ضمنى در موضوع غدير تدوين شد. به عنوان نمونه ابن كثير دمشقى مى گويد:</big> | <big>اين مسير ادامه يافت و كتاب هاى مختلفى به صورت مستقل يا ضمنى در موضوع غدير تدوين شد. به عنوان نمونه ابن كثير دمشقى مى گويد:</big> | ||
<big>«كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه محمد بن جرير طبرى احاديث غدير خم را در آن جمع آورى كرده بود»!<ref>بحار الانوار: ج | <big>«كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه محمد بن جرير طبرى احاديث غدير خم را در آن جمع آورى كرده بود»!<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۳۵. احقاق الحق: ج ۲ ص ۴۸۶.</ref></big> | ||
== <big>معناى مولى در كلام ابن كثير</big><ref>اسرار غدير: ص | == <big>معناى مولى در كلام ابن كثير</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۱. </ref> == | ||
<big>در كتاب «عوالم العلوم» فهرستى از راويان حديث و شعرا و اهل لغت عامه كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى دانسته اند آورده است<ref>عوالم العلوم: ج | <big>در كتاب «عوالم العلوم» فهرستى از راويان حديث و شعرا و اهل لغت عامه كه معنى «اولى» را معناى اصلى كلمه مولى دانسته اند آورده است<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۹ . </ref>، كه يكى از آنها ابن كثير دمشقى است.</big> | ||
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[دلالت حديث غدير]]، و عنوان: [[علمابحث در سند و متن حديث غدير]].</big> | <big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[دلالت حديث غدير]]، و عنوان: [[علمابحث در سند و متن حديث غدير]].</big> | ||
== <big>نقل نزول آيه اكمال در غدير</big><ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص | == <big>نقل نزول آيه اكمال در غدير</big><ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۴۶۴. </ref> == | ||
<big>يكى از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت اميرالمؤمنين عليه السلام نزول آيه اكمال در رويداد غدير است. در كنار شيعه، شمارى از بزرگان اهل سنت و مشاهير اعيان علماى آنان نزول آيه اكمال در روز غدير خم را نقل كرده اند.</big> | <big>يكى از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت اميرالمؤمنين عليه السلام نزول آيه اكمال در رويداد غدير است. در كنار شيعه، شمارى از بزرگان اهل سنت و مشاهير اعيان علماى آنان نزول آيه اكمال در روز غدير خم را نقل كرده اند.</big> | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
<big>اين حديث از [[عمر بن خطاب]] و مالک بن حُوَيرِث و [[انس بن مالک]] و ابوسعيد و غير ايشان، به اسانيد واهى روايت شده است. صدر حديث متواتر است و من يقين دارم كه پيامبرصلى الله عليه وآله آن را گفته است.</big> | <big>اين حديث از [[عمر بن خطاب]] و مالک بن حُوَيرِث و [[انس بن مالک]] و ابوسعيد و غير ايشان، به اسانيد واهى روايت شده است. صدر حديث متواتر است و من يقين دارم كه پيامبرصلى الله عليه وآله آن را گفته است.</big> | ||
<big>عبارت «خدايا، با هر كس با او دوستى كند دوستى كن...» افزونه اى قوىّ الاِسناد است. اما روزه يادشده صحيح نيست. و به خدا سوگند كه اين آيه در روز عرفه - چند روز قبل از واقعه غدير خم - نازل شده است. و اللَّه اعلم.<ref>تاريخ ابن كثير: ج | <big>عبارت «خدايا، با هر كس با او دوستى كند دوستى كن...» افزونه اى قوىّ الاِسناد است. اما روزه يادشده صحيح نيست. و به خدا سوگند كه اين آيه در روز عرفه - چند روز قبل از واقعه غدير خم - نازل شده است. و اللَّه اعلم.<ref>تاريخ ابن كثير: ج ۵ ص۲۱۳-۲۱۴.</ref></big> | ||
=== <big>ب) پاسخ شبهه ابن كثير</big> === | === <big>ب) پاسخ شبهه ابن كثير</big> === | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
<big>نكته ديگر اينكه: هر چند راويان حديث ابوهريره درباره روزه روز غدير از رجال صحاح ستّه اهل سنت هستند و در وثاقتشان نزد اهل سنت شكى نيست، ولى باز هم در اينجا توثيق هر يک از آنان نزد رجاليان بزرگ اهل سنت نقل مى كنيم:</big> | <big>نكته ديگر اينكه: هر چند راويان حديث ابوهريره درباره روزه روز غدير از رجال صحاح ستّه اهل سنت هستند و در وثاقتشان نزد اهل سنت شكى نيست، ولى باز هم در اينجا توثيق هر يک از آنان نزد رجاليان بزرگ اهل سنت نقل مى كنيم:</big> | ||
<big>ضَمرَة بن ربيعه (م | <big>ضَمرَة بن ربيعه (م ۲۰۲ ق): [[احمد بن حنبل]] و عبدالغنى بن عبدالواحد مَقدِسى و ابوحاتِم و ابوسعيد بن يونس و محمد بن سعد و ذهبى<ref>الكمال فى اسماء الرجال (مخطوط). الكاشف: ج ۲ ص ۳۸. دول الاسلام: حوادث سال ۲۰۲. </ref>: او را به شدت توثيق كرده و بسيار ستوده اند.</big> | ||
<big>بسيارى از بزرگان راويان و مؤلفين اهل سنت از جمله ابوداوود و تِرمِذى و نَسايى و [[ابن ماجه قزوينى|ابن ماجه]] از او روايت كرده اند.</big> | <big>بسيارى از بزرگان راويان و مؤلفين اهل سنت از جمله ابوداوود و تِرمِذى و نَسايى و [[ابن ماجه قزوينى|ابن ماجه]] از او روايت كرده اند.</big> | ||
<big>عبدالله بن شَوذَب (م | <big>عبدالله بن شَوذَب (م ۱۵۶ ق): صاحب كتاب «الكمال» و ذهبى و [[ابن حجر عسقلانى|ابن حجر]]<ref>الكمال فى اسماء الرجال (مخطوط). الكاشف: ج ۱ ص ۳۵۶. تقريب التهذيب: ج ۱ ص ۴۲۳. تهذيب التهذيب: ج ۵ ص۲۵۵-۲۶۱.</ref>: او را توثيق كرده و ستوده اند. ابوداوود و تِرمِذى و نَسايى و ابن ماجه از او روايت كرده اند.</big> | ||
<big>سفيان ثورى، وليد بن كثير، يحيى بن مَعين، احمد بن حنبل، ضَمرَه، ابوزُرعه دمشقى، ابنعمّار، نَسايى، ابوحاتم، [[ابن حبّان]]، ابن خلفون، ابن نُمَير و عِجلى او را توثيق كرده و ستوده اند.</big> | <big>سفيان ثورى، وليد بن كثير، يحيى بن مَعين، احمد بن حنبل، ضَمرَه، ابوزُرعه دمشقى، ابنعمّار، نَسايى، ابوحاتم، [[ابن حبّان]]، ابن خلفون، ابن نُمَير و عِجلى او را توثيق كرده و ستوده اند.</big> | ||
<big>مَطَر ورّاق: حافظ ابونعيم<ref>حليَة الأولياء: ج | <big>مَطَر ورّاق: حافظ ابونعيم<ref>حليَة الأولياء: ج ۳ ص۷۵، ۷۶.</ref>: مالک بن دينار، ابوعيسى و مالک بن دينار او را توثيق كرده و ستوده اند.</big> | ||
<big>شهر بن حَوشَب اشعرى شامى حِمصى دمشقى: حافظ عبدالغنى مَقدِسى و [[ابن حجر عسقلانى|ابن حجر]] و ذهبى<ref>الكمال فى اسماء الرجال (مخطوط). تهذيب التهذيب: ج | <big>شهر بن حَوشَب اشعرى شامى حِمصى دمشقى: حافظ عبدالغنى مَقدِسى و [[ابن حجر عسقلانى|ابن حجر]] و ذهبى<ref>الكمال فى اسماء الرجال (مخطوط). تهذيب التهذيب: ج ۴ ص۳۶۹-۳۷۲. ميزان الاعتدال فى نقد الرجال: ج ۲ ص ۲۸۴.</ref>: محمد بن عبداللَّه بن عمّار، يعقوب بن شَيبَه، صالح بن محمد بغدادى، ابنمَعين، ابنمدينى، عبدالرحمن، يعقوب بن شَيبه، يعقوب بن سفيان، ابوجعفر طبرى، [[ابوبكر بزّار]]، حرب بن اسماعيل كرمانى، [[احمد بن حنبل]]، احمد بن عبدالله، ابن ابى خَيثَمه، ابوحاتم، ابوزُرعه، ابن عدى، فسوى، حنبل و عثمان دارمى و احمد بن عبدالله عِجلى از احمد و تِرمِذى از احمد و بخارى، همگى او را توثيق كرده و ستوده اند. بسيارى از بزرگان راويان صاحبان صحاح جز بخارى از او روايت كرده اند. عمرو بن على گفته كه مُعاذ بن مُعاذ در حديث شهر بن حوشب تأمل داشت، ولى او از اسماء بنت يزيد روايات حسن نقل كرده است.</big> | ||
<big>در طرف مقابل، چند نفر شهر بن حوشب را جرح كرده اند كه البته در برابر اين توثيقات فراوان از اعتبارى ندارد. چنانچه محدّثان اهل سنت پذيرفته اند كه اگر تعديل بر جرح راجح باشد، در هنگام تعارض جرح را بى اثر مى گرداند. به عنوان نمونه ابوالمؤيّد خوارزمى از ابن جوزى نقل كرده كه وى در مورد شهر بن حوشب - كه نامش در سند حديثى آمده - به اين قاعده كلى تصريح كرده و به توثيق ابن جوزى در مورد او استناد كرده و تضعيف در مورد او را ردّ كرده است.<ref>جامع مسانيد ابى حنيفة: ج | <big>در طرف مقابل، چند نفر شهر بن حوشب را جرح كرده اند كه البته در برابر اين توثيقات فراوان از اعتبارى ندارد. چنانچه محدّثان اهل سنت پذيرفته اند كه اگر تعديل بر جرح راجح باشد، در هنگام تعارض جرح را بى اثر مى گرداند. به عنوان نمونه ابوالمؤيّد خوارزمى از ابن جوزى نقل كرده كه وى در مورد شهر بن حوشب - كه نامش در سند حديثى آمده - به اين قاعده كلى تصريح كرده و به توثيق ابن جوزى در مورد او استناد كرده و تضعيف در مورد او را ردّ كرده است.<ref>جامع مسانيد ابى حنيفة: ج ۱ ص ۳۹. </ref></big> | ||
==== <big>بطلان سخن ابن كثير پيرامون روزه روز غدير</big> ==== | ==== <big>بطلان سخن ابن كثير پيرامون روزه روز غدير</big> ==== |