نقل خطبه غدیر در شیعه و اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۳: خط ۲۳:
تفصيل بيشتر را در كتاب «خطابه غدير در آينه اسناد» مى ‏بينيم.<ref>  خطابه غدير در آينه اسناد: ص ۸۵ ، ۸۶ ، به نقل از: الذريعة: ج ۷ ص ۱۷۳ ش ۹۰۰.  </ref>
تفصيل بيشتر را در كتاب «خطابه غدير در آينه اسناد» مى ‏بينيم.<ref>  خطابه غدير در آينه اسناد: ص ۸۵ ، ۸۶ ، به نقل از: الذريعة: ج ۷ ص ۱۷۳ ش ۹۰۰.  </ref>


در كتب اهل تسنن، اصل واقعه غدير در نوشته‏ هاى اختصاصى و غير اختصاصى آمده، كه در كتاب «الغدير»بيان شده<ref>   براى فهرست آنها مراجعه شود به: الغدير: ج ۱، و براى راويان حديث غدير به ترتيب حروف الفبا: الغدير: ج ۱ ص ۱۴ - ۱۵۱، و براى اطلاع از مؤلفان: الغدير: ج ۱ ص ۱۵۲  - ۱۵۸. </ref>، و تفصيل بيشتر را در كتاب «خطابه غدير در آينه اسناد» مى‏ بينيم.<ref>خطابه غدير در آئينه اسناد: ۸۵ ، ۸۶ ، به نقل از: الذريعه: ج ۷ ص ۱۷۳ ش ۹۰۰. </ref>
در كتب اهل تسنن، اصل واقعه غدير در نوشته‏ هاى اختصاصى و غير اختصاصى آمده، كه در كتاب «الغدير»بيان شده<ref> براى فهرست آنها مراجعه شود به: الغدير: ج ۱، و براى راويان حديث غدير به ترتيب حروف الفبا: الغدير: ج ۱ ص ۱۴ - ۱۵۱، و براى اطلاع از مؤلفان: الغدير: ج ۱ ص ۱۵۲  - ۱۵۸. </ref>، و تفصيل بيشتر را در كتاب «خطابه غدير در آينه اسناد» مى‏ بينيم.<ref>خطابه غدير در آئينه اسناد: ۸۵ ، ۸۶ ، به نقل از: الذريعه: ج ۷ ص ۱۷۳ ش ۹۰۰. </ref>


اما در مورد متن حاضر و مفصل خطبه غدير، سنّيان گر چه اين متن را نقل نكرده ‏اند، ولى مفردات و جملات آن را در كتب خود آورده‏ اند.كتاب شريف«نور الأمير»خطبه را به صد بخش تقسيم كرده و مدارك هر بخشى را از كتب اهل‏ سنت به تفصيل آورده است. يكى از قرائن و ادله دلالت حديث غدير بر امامت و ولايت، خطبه روز غدير به نقل اهل‏ سنت و در كتاب «توضيح الدلائل»اثر شهاب‏ الدين احمد است:
اما در مورد متن حاضر و مفصل خطبه غدير، سنّيان گر چه اين متن را نقل نكرده ‏اند، ولى مفردات و جملات آن را در كتب خود آورده‏ اند.كتاب شريف«نور الأمير»خطبه را به صد بخش تقسيم كرده و مدارك هر بخشى را از كتب اهل‏ سنت به تفصيل آورده است. يكى از قرائن و ادله دلالت حديث غدير بر امامت و ولايت، خطبه روز غدير به نقل اهل‏ سنت و در كتاب «توضيح الدلائل»اثر شهاب‏ الدين احمد است:
خط ۴۸: خط ۴۸:
هدايت‏ يافته كسى است كه با طاعت و ولايت آنان نزد من آيد و گمراه كسى است كه از آنان منحرف شود و با دشمنى آنان به نزد من آيد. دوست داشتن آنان ايمان و دشمنى‏ شان نفاق است. آنان امامان هادى و ريسمان‏ هاى استوار احكام ‏اند.
هدايت‏ يافته كسى است كه با طاعت و ولايت آنان نزد من آيد و گمراه كسى است كه از آنان منحرف شود و با دشمنى آنان به نزد من آيد. دوست داشتن آنان ايمان و دشمنى‏ شان نفاق است. آنان امامان هادى و ريسمان‏ هاى استوار احكام ‏اند.


كارهاى نيك به سبب آنان به سرانجام مى ‏رسد، و آنان وصيت خدا به پيشينيان و پسينيان‏ اند. آنان ارحامى هستند كه خدا براى پيوستن به آن ها از شما پيمان گرفته و فرموده است: «از خدايى كه به نام او از يكديگر درخواست مى‏ كنيد و از بريدن از ارحام پروا كنيد چرا كه خدا همواره مراقب شماست» .<ref>  نساء /  ۱. </ref>
كارهاى نيك به سبب آنان به سرانجام مى ‏رسد، و آنان وصيت خدا به پيشينيان و پسينيان‏ اند. آنان ارحامى هستند كه خدا براى پيوستن به آن ها از شما پيمان گرفته و فرموده است: «از خدايى كه به نام او از يكديگر درخواست مى‏ كنيد و از بريدن از ارحام پروا كنيد چرا كه خدا همواره مراقب شماست» .<ref>نساء /  ۱. </ref>


سپس شما را به دوستى آنان برانگيخت و فرمود: «بگو براى پيام ‏آورىِ خود مزدى از شما نمى ‏خواهم مگر دوستى خويشاوندانم را».<ref>شورى /  ۲۳.</ref>
سپس شما را به دوستى آنان برانگيخت و فرمود: «بگو براى پيام ‏آورىِ خود مزدى از شما نمى ‏خواهم مگر دوستى خويشاوندانم را».<ref>شورى /  ۲۳.</ref>


آنان‏ اند كه خدا پليدى را از ايشان دور كرده و از ناپاكى پاكشان ساخته است.<ref>   اشاره به آيه تطهير است: احزاب /  ۳۳.  </ref>  
آنان‏ اند كه خدا پليدى را از ايشان دور كرده و از ناپاكى پاكشان ساخته است.<ref>اشاره به آيه تطهير است: احزاب /  ۳۳.  </ref>  


همانان كه چون سخن گويند راست گويند، و چون از ايشان پرسش شود به پاسخ دانايند، و چون امانتى نزدشان نهاده شود امانتدارند.
همانان كه چون سخن گويند راست گويند، و چون از ايشان پرسش شود به پاسخ دانايند، و چون امانتى نزدشان نهاده شود امانتدارند.
خط ۵۸: خط ۵۸:
ده ويژگى در آنان گرد آمده كه جز در عترت و خاندان من گرد نيامده است: بردبارى و دانش و پيامبرى و شرف و بخشندگى و دليرى و راستى و پاكى و پاكدامنى و حكمت. از اين رو، آنان كلمه تقوى و وسيله هُدى و حجت عظمى و ريسمان استوارند. ايشان بر پايه سخن خداوندتان اولياى شمايند، و آن چه شما را به آن فرمان مى‏ دهم از قول خداوند شماست.
ده ويژگى در آنان گرد آمده كه جز در عترت و خاندان من گرد نيامده است: بردبارى و دانش و پيامبرى و شرف و بخشندگى و دليرى و راستى و پاكى و پاكدامنى و حكمت. از اين رو، آنان كلمه تقوى و وسيله هُدى و حجت عظمى و ريسمان استوارند. ايشان بر پايه سخن خداوندتان اولياى شمايند، و آن چه شما را به آن فرمان مى‏ دهم از قول خداوند شماست.


آگاه باشيد! هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. خدايا، با هر كس با او دوستى كند دوستى كن، و با هر كس با او دشمنى نمايد دشمنى فرما، و هر كس او را يارى كند يارى رسان، و هر كس او را وانهد رهايش كن. خدا درباره على سه چيز را به من وحى كرده است: او آقاى مسلمانان و امام برگزيدگانِ باتقوى و پيشواى سفيدپيشانيان است. هر آينه، آن چه را مأمور رساندنش بودم از سوى خدا به شما رساندم، و آنان را در ميان شما به خدا مى سپارم و از خدا براى خود و شما آمرزش مى ‏خواهم.
آگاه باشيد! هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. خدايا، با هر كس با او دوستى كند دوستى كن، و با هر كس با او دشمنى نمايد دشمنى فرما، و هر كس او را يارى كند يارى رسان، و هر كس او را وانهد رهايش كن. خدا درباره على سه چيز را به من وحى كرده است:


اين متن خطبه بود که پيامبر صلى الله عليه و آله در اين خطبه هم فرموده است: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است، و هم فرموده است: او آقاى مسلمانان و امام برگزيدگان باتقوى و پيشواى سپيد پيشانيان است. معلوم است كه تنها يكى از اين صفات كافى است تا براى اثبات امامت و خلافت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به آن استدلال شود.
او آقاى مسلمانان و امام برگزيدگانِ باتقوى و پيشواى سفيدپيشانيان است. هر آينه، آن چه را مأمور رساندنش بودم از سوى خدا به شما رساندم، و آنان را در ميان شما به خدا مى سپارم و از خدا براى خود و شما آمرزش مى ‏خواهم.
 
اين متن خطبه بود که پيامبر صلى الله عليه و آله در اين خطبه هم فرموده است:  
 
هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است،  
 
و هم فرموده است: او آقاى مسلمانان و امام برگزيدگان باتقوى و پيشواى سپيد پيشانيان است.  
 
معلوم است كه تنها يكى از اين صفات كافى است تا براى اثبات امامت و خلافت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به آن استدلال شود.


===== ب. وجوه دلالت خطبه بر امامت اهل بیت عليهم السلام =====
===== ب. وجوه دلالت خطبه بر امامت اهل بیت عليهم السلام =====
خط ۹۰: خط ۹۸:


وصف اهل‏ بيت ‏عليهم السلام به «سروران مردم زمين».
وصف اهل‏ بيت ‏عليهم السلام به «سروران مردم زمين».


۱۱ - «اينان راهنمايان راه يافته و پيشوايانى ‏اند كه به راه راست مى‏ روند» نصّ صريح بر امامت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام است.
۱۱ - «اينان راهنمايان راه يافته و پيشوايانى ‏اند كه به راه راست مى‏ روند» نصّ صريح بر امامت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام است.
خط ۱۱۲: خط ۱۱۸:
در مورد كتاب «توضيح الدلائل» نيز، رأى شيخ شيخِ سلامة اللَّه بن بركة اللَّه صديقى بدايونى كانپورى (م ۱۲۷۱ ق) براى احتجاج و استشهاد ما به آن چه در كتاب «توضيح الدلائل» آمده كافى است.  
در مورد كتاب «توضيح الدلائل» نيز، رأى شيخ شيخِ سلامة اللَّه بن بركة اللَّه صديقى بدايونى كانپورى (م ۱۲۷۱ ق) براى احتجاج و استشهاد ما به آن چه در كتاب «توضيح الدلائل» آمده كافى است.  


زيرا شاه سلامة اللَّه بدايونى از دانشمندان مشهور در هند و از شاگردان مولوى عبد العزيز دهلوى صاحب «تحفه اثنى‏ عشريه»است. به گفته صاحب «نزهة الخواطر» وى با شيعيان مناظره داشته و بزرگانشان را مغلوب كرده است. هم چنين شيخ محسن بن يحيى ترهتى در«اليانع الجنىّ»بسيار وى را ستوده است.<ref>  نزهة الخواطر: ج ۷ ص ۲۰۲</ref>بنابر اين، كسى كه به دنبال ردّ شيعه است و با آنان گفتگو و مناظره مى‏ كند و چنان كه گفته‏ اند بزرگان شيعه را مغلوب مى كند، هرگز كتاب مؤلف شيعى يا مايل به تشيع را به اهل‏ سنت نسبت نمى‏ دهد و با اخبار و روايات آن موافقت نمى‏ كند.
زيرا شاه سلامة اللَّه بدايونى از دانشمندان مشهور در هند و از شاگردان مولوى عبد العزيز دهلوى صاحب «تحفه اثنى‏ عشريه»است. به گفته صاحب «نزهة الخواطر» وى با شيعيان مناظره داشته و بزرگانشان را مغلوب كرده است. هم چنين شيخ محسن بن يحيى ترهتى در«اليانع الجنىّ»بسيار وى را ستوده است.<ref>نزهة الخواطر: ج ۷ ص ۲۰۲</ref>بنابر اين، كسى كه به دنبال ردّ شيعه است و با آنان گفتگو و مناظره مى‏ كند و چنان كه گفته‏ اند بزرگان شيعه را مغلوب مى كند، هرگز كتاب مؤلف شيعى يا مايل به تشيع را به اهل‏ سنت نسبت نمى‏ دهد و با اخبار و روايات آن موافقت نمى‏ كند.
 
 
 
====== ۱۱.  نكاتى درباره اسناد خطبه غدير<ref>خطابه غدير در آينه اسناد (انصارى) : ص ۸۵  - ۹۰.  </ref> ======
====== ۱۱.  نكاتى درباره اسناد خطبه غدير<ref>خطابه غدير در آينه اسناد (انصارى) : ص ۸۵  - ۹۰.  </ref> ======
  درباره اسناد و منابع و كيفيت نقل متن خطابه غدير سؤالاتى مطرح مى ‏شود كه به عنوان رفع ابهامات علمى است. به تبيين اين پرسش ‏ها مى‏ پردازيم تا جهات سندى خطابه از هر جهت كامل ارائه شده باشد:
  درباره اسناد و منابع و كيفيت نقل متن خطابه غدير سؤالاتى مطرح مى ‏شود كه به عنوان رفع ابهامات علمى است. به تبيين اين پرسش ‏ها مى‏ پردازيم تا جهات سندى خطابه از هر جهت كامل ارائه شده باشد:




سؤال ۱: آيا ائمه‏ عليهم السلام به متن مفصل خطبه استناد كرده ‏اند؟
سؤال ۱: آيا ائمه‏ عليهم السلام به متن مفصل خطبه استناد كرده ‏اند؟




خط ۱۲۶: خط ۱۳۱:


استناد ائمه‏ عليهم السلام به خطابه غدير دو گونه است:
استناد ائمه‏ عليهم السلام به خطابه غدير دو گونه است:




خط ۱۳۳: خط ۱۳۹:


دوم: استناد به فرازهاى خطبه است. پيداست اين صورت اكثراً به جمله ‏هاى شاخص و اصلى خطبه باز مى ‏گردد كه براى اثبات ولايت شاهد آورده مى ‏شود. اين استنادها بسيار زياد و از همه امامان وارد شده است، و با توجه به روايت امام باقر عليه السلام مى‏ توان اذغان داشت كه با توجه به خطبه مفصل، به موارد لازم آن استناد فرموده‏ اند.
دوم: استناد به فرازهاى خطبه است. پيداست اين صورت اكثراً به جمله ‏هاى شاخص و اصلى خطبه باز مى ‏گردد كه براى اثبات ولايت شاهد آورده مى ‏شود. اين استنادها بسيار زياد و از همه امامان وارد شده است، و با توجه به روايت امام باقر عليه السلام مى‏ توان اذغان داشت كه با توجه به خطبه مفصل، به موارد لازم آن استناد فرموده‏ اند.




سؤال ۲ : آيا منابع قبل از قرن پنجم مثل كلينى و صدوق و شيخ مفيد متن مفصل خطبه را نقل كرده ‏اند؟
سؤال ۲ : آيا منابع قبل از قرن پنجم مثل كلينى و صدوق و شيخ مفيد متن مفصل خطبه را نقل كرده ‏اند؟




خط ۱۴۱: خط ۱۴۹:


با در نظر گرفتن شرايط علما و مؤلفين و نيز اشتغالات و تخصص‏ هاى آنان و هم چنين تاريخچه كتب خطى در طول چهارده قرن، با يك جمع ‏بندى پاسخ اين سؤال در ۴ مرحله روشن خواهد شد.
با در نظر گرفتن شرايط علما و مؤلفين و نيز اشتغالات و تخصص‏ هاى آنان و هم چنين تاريخچه كتب خطى در طول چهارده قرن، با يك جمع ‏بندى پاسخ اين سؤال در ۴ مرحله روشن خواهد شد.




اول: شيخ كلينى  (م ۳۲۸ ق) كتابى درباره غدير داشته كه امروزه مفقود است <ref>الذريعه: ج ۷ ص ۱۷۳ ش ۹۰۰.</ref> ، و ما نمى‏ توانيم با قاطعيت بگوييم كلينى خطبه را نقل نكرده است.
اول: شيخ كلينى  (م ۳۲۸ ق) كتابى درباره غدير داشته كه امروزه مفقود است <ref>الذريعه: ج ۷ ص ۱۷۳ ش ۹۰۰.</ref> ، و ما نمى‏ توانيم با قاطعيت بگوييم كلينى خطبه را نقل نكرده است.




دوم: روايات بسيارى داريم كه مؤلفين قرون اوليه به خاطر شرايط تقيه در اجتماع از نقل آن پرهيز داشتند، تا بتوانند اصل مطلب را اثبات كنند. درباره كلينى و صدوق و مفيد كه در بغداد و در بين مخالفين به نقل معارف اهل‏ بيت‏ عليهم السلام مى ‏پرداختند وجود چنين شرايطى مسلّم است. به همين جهت هر يك كتابى درباره غدير دارند و نيز مطالب مفصلى درباره آن در تأليفاتشان به ما رسيده است. اگر چه خطبه مفصل غدير نرسيده باشد.
دوم: روايات بسيارى داريم كه مؤلفين قرون اوليه به خاطر شرايط تقيه در اجتماع از نقل آن پرهيز داشتند، تا بتوانند اصل مطلب را اثبات كنند. درباره كلينى و صدوق و مفيد كه در بغداد و در بين مخالفين به نقل معارف اهل‏ بيت‏ عليهم السلام مى ‏پرداختند وجود چنين شرايطى مسلّم است. به همين جهت هر يك كتابى درباره غدير دارند و نيز مطالب مفصلى درباره آن در تأليفاتشان به ما رسيده است. اگر چه خطبه مفصل غدير نرسيده باشد.




سوم: روايات بسيارى داريم كه متقدمين به آن ها دست نيافته ‏اند و متأخرين آن ها را يافته‏ اند. اين به خاطر كمبود ارتباطات و قلّت نسخه‏ هاى يك كتاب در زمان‏ هاى گذشته بوده، كه در اثر فحص و جستجو و احياناً به طور اتفاقى به نسخه‏ اى از يك كتاب و يا نقل حديثى دست مى‏ يافتند.
سوم: روايات بسيارى داريم كه متقدمين به آن ها دست نيافته ‏اند و متأخرين آن ها را يافته‏ اند. اين به خاطر كمبود ارتباطات و قلّت نسخه‏ هاى يك كتاب در زمان‏ هاى گذشته بوده، كه در اثر فحص و جستجو و احياناً به طور اتفاقى به نسخه‏ اى از يك كتاب و يا نقل حديثى دست مى‏ يافتند.


چهارم: گذشته از آن چه ذكر شد، ضابطه در قبول احاديث نقل آن در سال يا قرن خاصى نيست، بلكه وثاقت اسناد و اتصال آن تا زمان نقل اصل حديث تنها قانون حاكم در پذيرفتن احاديث است. اين قانونِ لا يتغيّر درباره همه احاديث تاريخى و فقهى و اخلاقى و غيره جارى است، و در هيچ يك از اين موارد مسئله نقل در قرن خاصى يا توسط علماى خاصى به عنوان رد يا قبول حديثى پذيرفته نشده است. بنابراين -  بر فرض كه خطبه غدير در قرن اول هم نقل نشده باشد -  وقتى در قرون بعدى با اسناد معتبر نقل شده باشد، براى صحت و اعتبار آن كافى است.
چهارم: گذشته از آن چه ذكر شد، ضابطه در قبول احاديث نقل آن در سال يا قرن خاصى نيست، بلكه وثاقت اسناد و اتصال آن تا زمان نقل اصل حديث تنها قانون حاكم در پذيرفتن احاديث است.
 
اين قانونِ لا يتغيّر درباره همه احاديث تاريخى و فقهى و اخلاقى و غيره جارى است، و در هيچ يك از اين موارد مسئله نقل در قرن خاصى يا توسط علماى خاصى به عنوان رد يا قبول حديثى پذيرفته نشده است. بنابراين -  بر فرض كه خطبه غدير در قرن اول هم نقل نشده باشد -  وقتى در قرون بعدى با اسناد معتبر نقل شده باشد، براى صحت و اعتبار آن كافى است.




خط ۱۵۹: خط ۱۷۲:
پاسخ:
پاسخ:


توافق اطمينان آورى در اين باره به چشم مى‏خورد، كه مى‏ توان آن را از چند ديدگاه مورد توجه قرار داد:
توافق اطمينان آورى در اين باره به چشم مى‏ خورد، كه مى‏ توان آن را از چند ديدگاه مورد توجه قرار داد:


اول: در روايات اهل‏ تسنن خطبه غدير از چند سطر تا چند صفحه نقل شده است، كه عبارات آن ها با خطبه مفصل تطابق كامل دارد. اين بدان معنى است كه آنان به علل مختلف در صدد نقل قمستى از خطبه بوده‏ اند، در حالى كه همه آن را در اختيار داشته ‏اند. از جمله اين علل مى‏ تواند اين موارد باشد:


اول: در روايات اهل‏ تسنن خطبه غدير از چند سطر تا چند صفحه نقل شده است، كه عبارات آن ها با خطبه مفصل تطابق كامل دارد. اين بدان معنى است كه آنان به علل مختلف در صدد نقل قمستى از خطبه بوده‏ اند، در حالى كه همه آن را در اختيار داشته ‏اند. از جمله اين علل مى‏ تواند اين موارد باشد:




خط ۱۷۰: خط ۱۸۳:


ترس خود آنان از مردم و حاكمان نسبت به نقل كامل حديث.
ترس خود آنان از مردم و حاكمان نسبت به نقل كامل حديث.


دوم: اسناد كتاب «اليقين» و «التحصين» و «الاقبال»تماماً از اهل‏ سنت است و سيد بن طاووس دقيقاً به همين جهت آن را نقل كرده است. حتى كتاب ‏هايى كه سيد از آن ها نقل كرده از مؤلفين معروف و مورد اعتماد اهل‏ تسنن هستند، كه عبارتند از: احمد بن محمد طبرى معروف به خليلى، حسن بن احمد جاوانى در كتاب «نور الهدى و المنجى من الردى» ، كتاب «النشر و الطىّ»كه روايات حذيفه و زيد بن ارقم از اين طرق است.
دوم: اسناد كتاب «اليقين» و «التحصين» و «الاقبال»تماماً از اهل‏ سنت است و سيد بن طاووس دقيقاً به همين جهت آن را نقل كرده است. حتى كتاب ‏هايى كه سيد از آن ها نقل كرده از مؤلفين معروف و مورد اعتماد اهل‏ تسنن هستند، كه عبارتند از: احمد بن محمد طبرى معروف به خليلى، حسن بن احمد جاوانى در كتاب «نور الهدى و المنجى من الردى» ، كتاب «النشر و الطىّ»كه روايات حذيفه و زيد بن ارقم از اين طرق است.
خط ۱۸۱: خط ۱۹۲:




سؤال ۴: آن چه به عنوان متن كامل خطابه آمده با كدام يك از مدارك نه گانه‏ اش تطابق بيشترى دارد؟


سؤال ۴: آن چه به عنوان متن كامل خطابه آمده با كدام يك از مدارك نه گانه‏ اش تطابق بيشترى دارد؟




خط ۱۸۹: خط ۲۰۰:


در اين مورد به كار بردن كلمه «تطابق» مناسب نيست، زيرا هدف از مقابله به دست آورد كامل‏ ترين صورت از يك متن است كه در مقابله نسخ خطى مسئله ‏اى رايج است. يعنى با كنار هم قرار دادن چند نسخه و ملاحظه اختلافات آن ها، قسمت‏ هاى افتاده از يك متن به جاى خود باز مى‏ گردد و تفاوت متن‏ها در كلمات مشخص مى ‏گردد.
در اين مورد به كار بردن كلمه «تطابق» مناسب نيست، زيرا هدف از مقابله به دست آورد كامل‏ ترين صورت از يك متن است كه در مقابله نسخ خطى مسئله ‏اى رايج است. يعنى با كنار هم قرار دادن چند نسخه و ملاحظه اختلافات آن ها، قسمت‏ هاى افتاده از يك متن به جاى خود باز مى‏ گردد و تفاوت متن‏ها در كلمات مشخص مى ‏گردد.


پس مقابله حقيقى آن است كه هيچ نسخه‏ اى اصل قرار داده نشود، بلكه جمع‏ بندى و تلفيقى از همه نسخه ‏هاى موجود به صورت كامل‏ ترين و جامع‏ ترين متن عرضه شود. به همين جهت نمى ‏توان گفت: متن كامل به كدام يك از مدارك نه‏گانه ‏اش نزديك‏تر است.
پس مقابله حقيقى آن است كه هيچ نسخه‏ اى اصل قرار داده نشود، بلكه جمع‏ بندى و تلفيقى از همه نسخه ‏هاى موجود به صورت كامل‏ ترين و جامع‏ ترين متن عرضه شود. به همين جهت نمى ‏توان گفت: متن كامل به كدام يك از مدارك نه‏گانه ‏اش نزديك‏تر است.


از سوى  ديگر، اگر يك نسخه اصلى قرار داده شود ما فقط به يك روايت اكتفا كرده ‏ايم و فقط اختلافات را در پاورقى‏ ها آورده‏ ايم، و اين هرگز به معناى دست يابى به نسخه اكمل نيست.
از سوى  ديگر، اگر يك نسخه اصلى قرار داده شود ما فقط به يك روايت اكتفا كرده ‏ايم و فقط اختلافات را در پاورقى‏ ها آورده‏ ايم، و اين هرگز به معناى دست يابى به نسخه اكمل نيست.


سؤال ۵ : آيا مفصل ‏تر از خطبه معروف يافت نشده است؟
سؤال ۵ : آيا مفصل ‏تر از خطبه معروف يافت نشده است؟


پاسخ:
پاسخ:


آن چه تلاش علمى تا امروز نتيجه داده و با جستجوى بسيار به دست آمده، در متن مقابله شده منعكس است، تا كنون هر نسخه اى يافت شده مقابله كاملى با آن صورت گرفته است. بنابراين، آنچه تا كنون عرضه شده كامل ‏ترين نسخه تلقى مى ‏شود، كه مفصل ‏تر از آن وجود ندارد.
آن چه تلاش علمى تا امروز نتيجه داده و با جستجوى بسيار به دست آمده، در متن مقابله شده منعكس است، تا كنون هر نسخه اى يافت شده مقابله كاملى با آن صورت گرفته است. بنابراين، آنچه تا كنون عرضه شده كامل ‏ترين نسخه تلقى مى ‏شود، كه مفصل ‏تر از آن وجود ندارد.


سؤال۶ : آيا اجازه حديثى براى چنين مقابله ‏هايى كه درباره خطبه انجام شده لازم است؟
سؤال۶ : آيا اجازه حديثى براى چنين مقابله ‏هايى كه درباره خطبه انجام شده لازم است؟




خط ۲۱۷: خط ۲۱۸:


اولاً: در روزگارى كه منابع ما به چاپ رسيده ‏اند و يا حتى اگر به صورت خطى باشند توسط كارشناسان و متخصصين شناسايى شده و در كتابخانه‏ هاى ويژه‏ اى نگهدارى مى‏ شوند، اجازه حديثى لزوم گذشته را ندارد.
اولاً: در روزگارى كه منابع ما به چاپ رسيده ‏اند و يا حتى اگر به صورت خطى باشند توسط كارشناسان و متخصصين شناسايى شده و در كتابخانه‏ هاى ويژه‏ اى نگهدارى مى‏ شوند، اجازه حديثى لزوم گذشته را ندارد.


ثانياً: وقتى محقق اختلاف نسخ را در پاورقى نشان داده باشد و ظاهر و باطن كار او براى كارشناسان روشن باشد، قضاوت درباره يك كار علمى نياز به اجازه ندارد.
ثانياً: وقتى محقق اختلاف نسخ را در پاورقى نشان داده باشد و ظاهر و باطن كار او براى كارشناسان روشن باشد، قضاوت درباره يك كار علمى نياز به اجازه ندارد.


سؤال۷ :آيا كلماتى از قبيل «مصافقتى» از عربى خالص دور به نظر نمى‏ آيد؟
سؤال۷ :آيا كلماتى از قبيل «مصافقتى» از عربى خالص دور به نظر نمى‏ آيد؟


پاسخ:
پاسخ:


در اين باره دو نكته لازم به ذكر است:
در اين باره دو نكته لازم به ذكر است:


اول: ضابطه قبول يا رد حديث هرگز فصاحت يا عربيت خالص نيست و هيچ كس چنين ادعايى نكرده است. ما تابع اسناد معتبر هستيم كه حديثى را براى ما نقل مى ‏كند.
اول: ضابطه قبول يا رد حديث هرگز فصاحت يا عربيت خالص نيست و هيچ كس چنين ادعايى نكرده است. ما تابع اسناد معتبر هستيم كه حديثى را براى ما نقل مى ‏كند.